دانلود مقاله جغرافیای استان خراسان

Word 586 KB 19039 198
مشخص نشده مشخص نشده محیط زیست - انرژی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مطالعات زمین شناختی
    استان خراسان، در گذر دوران های زمین شناختی، دستخوش دگرگونی های بسیار بوده است.

    از سنگهای بسیار کهن تا جدید ترین آنها، در تشکیل این سرزمین شرکت دارند.

    حرکت های کوه زا و زمین زا و عوارض ناشی از آنها، بارها خشکی ها، از جمله خراسان را تغییر شکل داده، آنها را از زیر آب در آورده یا در زیر دریاها مدفون ساخته اند.

    همزمان با این دگرگونی ها، عوامل فرسایش به نوبه خود، خشکی ها را مورد حمله قرار داده و دگرگونی های زیادی در آنها ایجاد کرده اند.
    در دوران چهارم زمین شناختی، بیشتر نواحی ایران از آب خارج شد.

    از دریاهای گذشته، حوضه های بسته و دریاچه هایی بر جای ماند، که بخش زیادی از آنها در اثر شدت تبخیر و کمی بارندگی، خشک شده اند.
    دشت کویر و کویرلوت که بخشی از آنها در استان خراسان قرار دارد، یادگاری از آن دریاچه هاست.

    عامل اصلی تغییر چهره زمین در دوران چهارم، فرسایش است.
    در دوران چهارم با شکل گرفتن نامهمواری ها و بیرون آمدن بخش هایی از زمین، فرسایش، دست اندرکار سایش بلندی ها و تراکم فرآورده های خود، در نواحی پست شده است.


    عمل فرسایش در دوره های یخچالی، به گونه فرسایش همچووار یخچالی ، و در دوره های بین یخچالی ، به گونه فرسایش آب های روان و باد، شکل امروزی را به نامهمواری های خراسان داده است و جز کوهزایی آلپی، فعالیت کوه زایی دیگری دیده نشده است تنها حرکت های زمین زا، به گونه گسل و زلزله وجود داشته است.

    فلات ایران، از لحاظ فعالیت تکتونیکی، جوان و به شدت فعال است، کشور ایران روی کمربند زلزله هیمالیا – آلپ قرار گرفته و کمتر نقطه ای می توان یافت که در معرض زلزله های شدید نباشد و همین فعالیت تکتونیکی سبب شده است تا سرزمین ایران به گونه یکی از نا امن ترین مناطق جهان در آید.


    در 13 کیلومتری جنوب خاوری طبق و 9 کیلومتری خاور گسله لرزه زای طبس، پهنه ای به نام «شکسته هزار» در پای باختری تپه های نئوژن با گسلش زمین لرزه ای وجود دارد.

    پهنه شکسته هزار در زمین لرزه 1357 ه ش، طبق، به شدت شکسته شده و گسله های بسیاری در آن جنبش دوباره یافت.
    از آن جا که ایران در نیمه زلزله خیز مدیترانه قرار گرفته و استان خراسان یکی از مناطق زلزله خیز است گهگاه زلزله های شدید در آن روی می دهد.

    چنان که در اثر زلزله های اخیر خراسان، شهرستان فردوس و روستاهای دشت بیاض و کاخک ویران شده اند، تپه های ماسه ای پیرامون طبق، قاین، سبزوار، بجستان و بشرویه، که در حال حرکت هستند آبادی ها و کاریزها را در معرض ویرانی قرار می دهند از ویژگی های دوران چهارم می باشند.
    در روزهای 16 و 11 بهمن 1375 ه ش ، سه زمین لرزه بزرگ، شما خراسان و جنوب جمهوری ترکمنستان را لرزاند.

    زمان رویداد این زمین لرزه ها به وقت بین المللی (زمان گرینویچ) به شرح زیر است.
    زمین لرزه اول، که در واقع پیش لرزه زمین لرزه دوم بود در چهارم فوریه سال 1997 م، ساعت 9 و 53 دقیقه و 58 ثانیه GMT (ساعت 14و17 دقیقه و 49 ثانیه به وقت محلی).
    زمین لرزه دوم، که لرزه اصلی و سبب ویرانی ها بوده است، در روز چهارم فوریه 1997 م ، در ساعت 10و37 دقیقه و 29 ثانیه GMT (ساعت 14و7 دقیقه و 49 ثانیه به وقت محلی ).
    زمین لرزه سوم (در جنوب ترکمنستان) ر روز پنجم فوریه 1997 م، ساعت 7 و 54 دقیقه GMT.
    رو مرکز پیش لرزه توسط موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران ، در محدوده جاجرم به مختصات 9/36 درجه پهنای شمالی و 5/56 درجه درازای خاوری و بزرگی آن 4/5 = m b تعیین شده است.

    رو مرکز زمین لرزه اصلی نیز توسط موسسه بالا در محدوده بجنورد به مختصات 3/37 درجه پهنای شمالی و 4/57 درجه درازای خاوری تعیین شده و بزرگی آن 1/6 = M گزارش شده است.


    رو مرکز زمین لرزه سوم در جنوب ترکمنستان بوده و به شدت در شمال خراسان احساس شده است.
    بررسی های مهلرزه ای نشان می دهد که مرکز دو زمین لرزه شمال خراسان به یکدگیر نزدیک بوده و نمی تواند یکی در جاجرم و دیگری در بجنورد روی داده باشد.

    در واقع ناحیه بیشترین شدت زمین لرزه در فاصله حدود 20 تا 25 کیلومتری شمال بجنورد، یعنی بخش گرمخان بوده و مرکز مهلرزه ای آن به مختصات 63/37 درجه پهنای شمالی و 46/57 درجه درازای خاوری در جنوب خاوری قزل قان مکان یابی می شود.

    پیش لرزه شدید سبب گردیده است که مردم از خانه های خود بیرون رفته و در هنگام رویداد زمین لرزه اصلی در فضای آزاد باشند.

    همین مساله باعث شده است که خوشبختانه شمار کشته ها و زخمی ها از حد انتظار کمتر باشد.

    آمار رسمی کشته ها کمتر از 100 نفر است.

    در ساعت 7و57 دقیقه و 29 ثانیه به وقت گرینویچ برابر با ساعت 12 و 27 دقیقه و 29 ثانیه به وقت محلی روز شنبه 20 اردیبهشت 1376 ه ش ، زلززله ای به بزرگی 1/7 در مقیاس ریشتر بنا به گزارش موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران و به بزرگی 3/7 بنا به گزارش پایگاه لرزه نگاری سازمان زمین شناسی آمریکا USGS ، منطقه پهناوری از شهرستانهای قاینات و بیرجند را در جنوب خراسان به شدت به لرزه در آورد.

    این زلزله در بیشتر شهرستانهای استان خراسان، از جمله مشهد به خوبی احساس شده است.


    بنا به بررسی های موسسه ژئوفیزیک، مرکز مهلرزه ای زلزله در حد فاصل روستاهای اردکولو و حاجی آباد، نزدیک به اردکول، در بخش زیرکوه شهرستان قاینات بوده و شدت این زلزله در نزدیکترین آبادی به مرکز مهلرزه ای زلزله (اردکول) 10 درجه مرکالی اصلاح شده تعیین شده است در اثر زلزله مذکور حدود 100 روستا به کلی تخریب شده و بیش از 50 روستا دچار آسیب و خساراتی شده اند.
    بنا به گزارش ستاد حوادث غیر مترقبه استان خراسان، این زلزله حدود 1560 نفر کشته و حدود 4000 نفر مصدوم به جای نهاده است.

    مهمترین روستاهای آسیب دیده در بخش زیرکوه قاینات که بر اثر زلزله بالا دچار آسیب و خسارات عمده ای شده اند عبارتند از :
    اردکول، حاجی آباد، بیدخت، گزخت، زهان، بهمن آباد، اسفاد، پیش بر، اسفدن، آبیز، فندخت، عمرود، همت آباد، آهنگران، ساوند، سورند، دزک، دارج و ...
    مهمترین روستاهای آسیب دیده شهرستان بیرجند در این زلزله، عبارتند از :
    درخش، سراب، اسد آباد،(بخش)، تخته جان، گزیک، طبق، در میان، فورگ، محمد آباد، زیدان، ...
    مطالعات خاک
    خاکهای خراسان از تخریب مکانیکی و تجزیه شیمیایی رسوب های چین خورده دوران های گوناگون به وجود آمده اند، به دلیل پهنه زیاد و گوناگون بودن جنس نامهواری ها و سرزمین گونه های خاک خراسان بر پایه طبقه بندی جدید، که در حال حاضر بیشتر در کار پژوهش ها کار برد دارد، به سه بخش کلی تقسیم می شوود که در زیر بر اساس بیشترین درصد پراکندگی در استان خراسان، به ترتیب شرح داده می شود:
    خاکهای نواحی گرم و خشک
    این خاکها به دلیل تبخیر بیش از اندازه بارندگی، دارای افق های مشخصه زیراند:
    افق کلسیک، افق ژیپسیک، افق سالیک(شوری).

    در نواحی گرم و خشک خراسان، خاکها به دلیل شست و شوی کم (آبشوی اندک) بیش از 90 روز پشت سر هم در ژرفای 50 سانتی متری خشک هستند.

    روی دشت، بیشتر سیلاب ها و آبرفتها قرار گرفته اند، خاکهای روی تپه ها همراه با سنگریزه بوده و بیشتر کم ژرفا هستند.

    این خاک ها بیش از 5 درصد و به شکل لایه محدود کننده یا سخت کفه در افق های زیرین هستند.

    خاک هایی که دارای افق سالیک یا شوری هستند، دراای شوری بیش از اندازه معمول بوده و در بعضی از نوواحی Best اراضی می باشند، یعنی اراضی در سطح پایین داررای شوری بیش از 100 میلی بار است.
    بعضی از خاک های نواحی گرم و خشک، دارای افق های ارجلیک یا رس و دارای بیش از 40 درصد کراس هستند.

    خاک های نواحی گرم و خشک، خاک های حاصلخیزی هستند، ولی به دلیل کمبود آب که دارای آبهای زیر زمینی نزدیک به سطح خاک تا حدود 75 تا 100 سانتیمرتری از نمک و بدون پوشش گیاهی هستند.
    خاکهای نواحی معتدل
    این خاک ها به دلیل اندازه بارندگی بیش از 250 میلیمتر دارای شست و شوی بیش از نواحی گرم و خشک هستند و افق های مشخصه ژرف تر از خاک های آنتی سویل(بیابانی) هستند.

    خاک های این نواحی دارای افق کلسیک، ژیپسیک، آرجلیک و کامبیک با افق سطحی و چریک یا آنتروبیک و گاه دارای افق سطحی از گونه مالیک هستند.

    بیشتر این خاکها از گونه آسپتلی سویل ها، یعنی خاک های تازه تکامل یافته می باشند.

    گنجایش تبادلی کاتیونی این خاک ها کمتر از نواحی گرم و خشک است، زیرا اندازه بارندگی بیشتر است و به دلیل پوشش گیاهی خوب افق سطحی آن، دراای مواد آلی بیش از 6/0 درصد می باشند.

    خاکهای آنتی سویل در این نواوحی کم ژرفا بوده همراه با سنگریزه و مواد آهکی هستند و بیشتر روی بلندی ها و آبرفتهای تازه قرار گرفته اند.

    خاک های ژرف تکامیل یافته به افق کلسیک روی نواحی فلات ها یا تراسهای بالایی قرار گرفته اند.
    خاک های نواحی استپی
    این خاکها به دلیل باران زیاد، بیش از 40 میلیمتر همراه با پوشش گیاهی از گونه علف های استپی یا جنگل هستند.

    دارای افق سطحی مالیک و مواد آلی بیشتر بوده که گاه به بیش از 4 درصد می رسد و در افق های زیرین دارای افق کلسیک تکامل یافته یا افق کامبیک هستند و شوری و قلیایی نداشته و گنجایش تبادلی کاتیونی آنها کمتر است.

    این خاک ها از حاصلخیزترین خاک های استان خراسان به شمار می روند و بشتر زیر پوشش جنگلی و دست نخورده هستند.

    شمال شیروان، بجنورد، مراوه تپه و نواحی مرزی شمال خراسان را در بر می گیرند.
    مشکلات خاکها
    مشکل بزرگ کشاورزی ایران در مورد خاک ها، کمبود رطوبت و شور و قلیایی بودن آنهاست.

    این مشکل به همراه چند مشکل دیگر در استان خراسان، سبب ایجاد محدودیت هایی برای خاک های این منطقه شده است، که عبارتند از : فرسایش خاک ها، شوری خاکها، لایه های محدود کننده در سطح و ژرفای خاک کها، بالا بودن سطح آب های زیر زمینی در نواحی کویری و کناره کویر، بافت سنگین خاکها.
    جایگاه جغرافیایی
    استان خراسان با پهنه ای حدود 302766 کیلومتر مربع، در شمال و خاور ایران، در 30 درجه و 31 دقیقه تا 38 درجه و 17 دقیقه پهنای شمالی و 55 درجه و 23 دقیقه تا 61 درجه و 17 دقیقه درازای خاوری نسبت به نیمروز گرینویچ قرار دارد.
    این استان از سوی شمال و شمال خاوری به جمهوری ترکمنستان، از خاور به جمهوری اسلامی افغانستان، از جنوب به استان های سیستان و بلوچستان و کرمان، از باختر به استان های یزد، اصفهان ، سمنان و مازندران محدود است.


    بلندی مرکز خراسان ( شهر مشهد ) از سطح دریا 970 متر فاصله هوایی آن تا تهران 750 کیلومتر است.


    میانگین درازی استان خراسان به خط مستقیم، در جهت شمالی جنوبی حدود 750 کیلومتر و میانگین پهنای آن در جهت خاوری -= باختری حدود 420 کیلومتر است.
    درازای مرزهای خراسن با جمهوری ترکمنستان 1206 کیلومتر است، که 798 کیلومتر آن خشکی و 408 کیلومتر آبی (رودخانه ای) است.

    درازای مرزهای خراسان با افغانستان حدود 663 کیلومتر است، که 157 کیلومتر آن آبی (هری رود) و 506 کیلومتر خشکی است.


    آب و هوا
    سرزمین خراسان به دلیل پهناور بودن و وجود نواحی پست و بلند دارای آب و هوا و نواحی گوناگون اقلیمی است.

    اندازه دما در سراسر خراسان نابرابر است.

    در نقاط کوهستانی کوه های بلند، درجه حرارت را کاهش می دهند ولی در نواحی جنوب و جنوب باختری که به کویر نزدیک می شوند.

    درجه حرارت افزایش می یابد.

    در مشهد میانگین بیشترین درجه حرارت سالانه 5/21 و کمترین آن 4/8 درجه سانتیگراد، و در سبزوار بیشترین آن 9/24 و کمترین آن 4/11 درجه و در بیرجند بیشترین 7/24 و کمترین آن 6/7 درجه سانتیگراد است.
    خراسان در زمستان دزیر تاثیرجریان هوای سرد سیری و جریان هوای گرم اقیانوس اطلس قرار می گیرد.

    شاخه ای از جریان هوای سیبری به نام باد سورتوک از سوی خاور و افغانستان به سوی خراسان می وزد.

    این باد در مشهد به قیس، در گناباد به هرات و در شهرهای فردوس و طبس به زور باد سرشناس است.
    دو دیگر جریان های باختری است، که از اقیانوس اطلب به سوی ایران می وزند و بخش بیشتر بارندگی این سرزمین، نتیجه وزش این بادها است.
    نم نسبی یا اندازه رطوبت موجود در بهمن ماه به بیشترین و در تیر و مردارد ماه به کمترین اندازه می رسد.
    باران سالانه در کوه های هزار مسجد، بینالود و کپه داغ 500 تا 700 میلیمتر و در نواحی قوچان، بجنورد و نیشابور 30 تا 500 میلیمتر است اما در دشتهای جنوبی خراسان تا 270 میلیمتر کاهش می یابد، و در ناحیه سرخس 100 تا 200 میلیمتر می رسند.بارش نواحی طبس بخش بزرگی از جنبو باختری خراسان تا مرز افغانستان کمتر از 100 میلیمتر است.
    به هر حال در استان خراسان میانگین بارندگی سالانه بین 180 تا 200 میلیمتر گزارش شده است.

    به همین دلیل کمبود و نبود آب ، همواره به عنوان یکی از عوامل محدود کننده مهم در اجرای طرح های عمرانی، شناخته شده است.
    2- نام و پیشینه تاریخی استان خراسان
    نام خراسان
    خراسان، که منطقه پهناوری از خاور و شمال خاوری ایران را در بر می گیرد، در گذشته از اینکه امروز است، پهناورتر بوده و نواحی بسیار دیگری را نیز شامل می شده است.
    واژه خراسان در فارسی باستان نیامده ولی نام شهرها و آبادی هایی که هر کدام جزئی از خراسن گذشته یا کنونی بوده و هستند بارها در کتبیه های آمده است :
    اوستا، زمین را شامل هفت کشور دانسته که SAVAHI کشور خاوری و arzahi کشور باختری است.

    در آثار فارسی میانه ، خراسان یکی از چهار مرز یا منطقه ایران و همان مرز خاوری است.

    این چهار مرز، عبارتند از :
    1) xwarasan : خراسان، خاور.
    2) Xwarabaran : خوروران، باختر.
    3) Nemroz : نیمروز، جنوب.
    4) Abaxtar : باختر، شمال.
    سپاهبدی هر یک از این چهار ناحیه ، با یکی از اختران است.

    ستاره تشتر، سپاهبد خراسان.

    سادویس، سپاهبد نیمروز، ونند، سپاهبد خورران.

    هفتورنگ، سپاهبد اپاختر و میخ گاه، که میخ میان آسمان گفته می شود، بر همه اینان سپاهبد است( = شپاهبدان سپاهبد) مانند همین گزارش، در فارسی میانه تورفانی نیز دیده می شود در این آثار چهار جهت اصلی، عبارتند از :
    Xwarasan : خاور.
    Xwarnavar یا xwarparan : باختر.
    Erag : جنوب.
    Abarag : شمال.
    و در جای دیگر نیز از مرز خراسان بدین گونه نام برده شده است:
    « ...

    و زمانی که به دیده بانی کوشان رسیدند، پس شبح خراسان به شکل کنیزی پیدا شد.

    پس مرا پرسید: چه نام داری؟

    گفتم بغ ارد نام دارد، مرزبان خراسان».
    در کتاب شهرستان های ایران، نخستنی ناحیه ای که نام برده می شود، خراسان است و شهرهای آن، سمرقند، سغذ، بلخ، خوارزم، مرو رود، مرو، هرات، توس ، پوشنگ، نیشابور، قاین، گرگان، دهستان، کومس، پنج برج، پنج خسور / شاد خسرو، مست آباد خسرو، ویسپ شاد خسرو، هوبوی خسرو / شاد فرخ خسرو هستند.
    در کتاب شهرستان های ایران، نخستنی ناحیه ای که نام برده می شود، خراسان است و شهرهای آن، سمرقند، سغذ، بلخ، خوارزم، مرو رود، مرو، هرات، توس ، پوشنگ، نیشابور، قاین، گرگان، دهستان، کومس، پنج برج، پنج خسور / شاد خسرو، مست آباد خسرو، ویسپ شاد خسرو، هوبوی خسرو / شاد فرخ خسرو هستند.

    در آثار سعدی نیز واژه خراسان به همان معنی خاور به کار رفته است و گونه های نوشتاری آن : Xwrsnqyrn / xuiwarsane / : xursan Riran : xwrsan, xwyrsny , xoyr: xursngyrs,n است.

    در جغرافیای موسی خورنی نیز خراسان، ناحیه خاوری ایرانشهر، (ایران) است، که دارای 26 استان، به شرح زیر است: اهمدان، کمش، ورکان، اپراشهر، مرو، مروت، اندراپ، وست، هروم(من سن = من سان) گچک، اسن، (اسان)، بهل – بامبک، هرو، کتاشان، نسای – میانک ، بژن (بژین) ، تالکان (طالقان) ، گوزکان، زمپ(زم) پیروز – نخجیر، دزین – اوزک (آوازک) ورچان، درمت، چرمنکان، شیر – بامیکان، دزروئین (دز – رویان).

    با توجه به گفتار بالا تردیدی نیست ، که واژه خراسان امرزی بازمانده گونه کهن واژه و به همان معنی خاور، یعنی سویی است که از آن خورشید بر می آید.

    شکافتن واژگانی واژه، ترکیبی است از xwar (اوستایی – hvar فارسی میانه xwar فارسی نو خور، هور) به معنی خورشید و – asan – صفت علی از ریشه پارتی as (اوستایی – as) به معنی آمدن و مجموعه ترکیب به معنی «جایی است که از آن - خورشید بر می آید» و فخرالدین اسعد گرگانی در ویس ورامین، آن را درست توضیح داده است آن جا که می گوید: زبان پهلوی هر کاو شناسد خراسان آن بود کز وی خورآسد خورآسد، پهلوی باشد خور آید عراق و پارس را خورزو بر آید خراسان را بود معنی خودآیان کجا از وی خور آید سوی ایران به هر حال خراسان در فارسی پیشین، بهه معنی خاور زمین است و از دو واژه خور یعنی آفتاب و آسان یعنی طلوع کننده به وجود آمده و به معنی محل بر آمدن خورشید است.

    شماری از نویسندگان در نامیدن آن به خراسان نگاشته اند: «خورسان، یعنی آفتاب مانند و منسوب بدان را خرسی و خراسانی گفته اند» محمد حسن خان اعتماد السلطنه ، نویسنده کتاب تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید ایران نام پیشین خراسان را «کورومیترن» یا «خورومیثرن» که از واژه خور و مهر تشکیل یافته نگاشته است.

    میتر یا میترن، در پهولی به معنی مهر است، و نام های بسیاری از مکان ها و اشخاص با این واژه که ایمان محبت و خورشید، معنی می دهد ساخته شده است.

    از سویی هندوها، واژه میت یا میث را که ریشه مهر است به جایی پیوستن یا فرود آمدن معنی کرده اند.

    بنابر این بایستی مفهوم واژه خراسان را چنان که گفته شد در زبان پهلوی جست و جو کرد در این صورت مفهومی برابر خور آیان یعنی خورشید در حال آمدن می یابد.

    الف – پیش از اسلام خراسن جزء ساتراپی پهناور پرثوه بوده است، که در کتیبه داریوش بزرگ در بیستون و در کتبیه های دیگر هخامنشی، آمده است.

    این ایالت پهناور، که سر انجام قرار گاه و کشور نیرومند اشکانیان شد در آغاز تاریخ ایران باستان مادها را به سوی خود کشانید.

    استرابون جغرافیا نگار یونانی می نگرد که چون تنگدستی عمومی و عوامل نا مطلوب طبیعی این استان با جایگاه شاهانه و زندگی پر تجمل پادشاهان هخامنشی ناسازگار بود، هرگاه که گذرشان به خراسان می افتد می کوشیدند تا هر چه زودتر سرمزین پارت ها را پشت سر گذارند، اما همین عوامل نامساعد طبیعی اشکانیان یعنی ان شاخه از مردمان هند و اروپایی را مردمی سخت کوش، بردبار، و دلیر گردانید و این ویژگی های اخلاقی نام آنان را بلند آوازه ساخت.

    به هنگام ناتوانی هخامنشیان، از این منطقه اشک نامی، که بنیانگذار خاندان اشکانی شناخته شده است، حکومت سلوکیان را از میان برداشت و حکومت نوینی را بنیاد نهاد.

    در دوران ساسانی، که ملوک الطوایفی برچیده شد، خراسان باستانی یا ساتراپی پارت به شکل یکی از استان های مهم ایرانشهر در آمد و توسط سپاهبدی اداره می شد، در 1924م / 1303 ه ق، که ادوارد توماس ترجمه درست سنگ نبشته های پایکولی را منتشر ساخت، حدود خراسان باستانی به خوبی روشن شد.

    حدود چهار مرزبان نشین خراسان در روزگار ساسانیان، از دروازه های دریای مازندران، نزدیک ری آغاز می شد، از کوه های البرز و دره اترک گذشته، تا درگز ادامه می یافت.

    سپس از بیابان تجن و مرو به جیحون و پامیر می رسید، و از آنجا در ادامه رود جیحون تا ستیغ هندوکش و از آن نقطه به سوی باختر در امتداد رشته هندوکش به جنبو متوجه شده از ناحیه هرات و کاشمر امروزی و خواف می گذشت و ناحیه کهستان / قهستان را بریده دوباره به دروازه های دریای مازندران می پیوست.

    ب – دوره اسلامی گشودن منطقه بزرگی چون خراسان برای مسلمانان به آسانی میسر نشد، از اوایل خلافت عمر، تا میانه خلافت عثمان یعنی در طی بیست سال، با وجود کوشش های پیاپی سرداران اسلامی، سرزمین خراسان بر روی مسلمانان ناگشوده ماند، تا آن که عبدالله بن عامر از سوی عثمان مامور گشودن آن منطقه شد.

    نخستین شهری که در خراسان به دست یکی از سرداران عبدالله در سال 31 ه ق، گشوده شد طبس بود و گشودن دیگر نواحی تا زمان حکومت معاویه به سال 42 ه ق ، و شاید هم تا مدت ها پس از آن تاریخ به درازا کشید.

    دو سده که خراسان زیر نظر نمایندگان خلفای بغداد اداره می شد، اوضاع برای روی کار آمدن مردانی ، که در آن سرزمین ادعای استقلال در سر داشتند، مساعد نبود.

    نخستین فرصتی که برای درست شدن آن آرمان دیرینه، روی نمود اختلافی بود، که میان امین و مامون فرزندان هارون الرشید خلیفه عباسی بر سر جانشینی خلیفه درگرفت.

    در این کشمکش مامون از طاهربن حسین سردار سپاه خراسان کمک خواست.

    در جنگ هایی که میان جنگجویان آن دو برادر روی داد همه جا طاهر بر سردار سپاه امین چیره شد و سر انجام در 198 ه ق ، بغداد را محاصره و آن شهر را به نام مامون عباسی گشود.

    همین که خلافت مامون روشن شد، وی به پاس آن لشکر کشی های درخشان در سال 205 ه ق ، حکومت خراسان را به طاهر بن حسین واگذار کرد.

    طاهربن حسین پایتخت خراسان را از مرو به نیشابور منتقل ساخت و شالوده دودمانی را ریخت که نخستی حکومت مستقل حکمرانان ایرانی پس از یورش عرب ها به شمار می آید.

    دوران حکمرانی طاهریان که آغاز استقلال ایان منطقه بود از نیم سده گذشت و سر انجام در سال 259 ه ق، یعقوب لیث صفار بنیان گذار دودمان صفاریان سیستان با گرفتن شهر نیشابور به فرمانروایی آنان پایان داد.

    در سال 283 ه ق ، عمر و لیث صفاری به خراسان لشکر کشید و آن ایالت را جزو سیستان کرد.

    در سال 287 ه ق ، امیر اسماعیل سامانی خراسان را گشود و به سرزمین ورز رود یا ماوراءالنهر افزود.

    در دوران فرمانروایی صفاریان و سامانیان، زبان فارسی جان تازه ای یافت.

    ترجمه تاریخ و تفسیر طبری در این روزگار فراهم شد و محمد بن وصیف سیستانی و ابوعبدالله جعفر، سر شناس به رودکی شعر فارسی را بر شالوده نوینی استوار ساختند.

    دوران 130 ساله فرمانروایی خاندان سامانی (261 – 389 ه ق) بر خراسان و ماورالء النهر و خدمت بزرگی که پادشاهان آن خاندان به رستاخیز زبان فارسی و گسترش علم و ادب نمودند، یکی از درخشان ترین فصل های تاریخ ایران را تشکیل می دهد.

    پس از سامانیان، غزنویان (351-581 ه ق) در سال 384 ه ق ، برخراسان و ماوراءالنهر چیره شدند.

    اینان نیز به تقلید فرزندان سامان به گسترش علم و ادب و تشویق شاعران و نویسندگان فارسی زبان پرداختند.

    مهم ترین رویداد دوران 230 ساله حکمرانی غزنویان، تجزیه خراسان باستانی به دو بخش جداگانه بود که در سال 451 ه ث ، صورت گرفت.

    بخش بزرگی که شامل افغانستان کنونی است و پایتختش شهر غزنی بود، در دست غزنویان ماند و بقیه خراسان از آن سلجوقیان شد.

    قلمرو پادشاهان سلجوقی نیز پس از 123 سال (429 – 552 ه ق) به دست خوارزمشاهیان افتاد و حکومت خوارزمشاهیان هم پس از یک سده و نیم، در سال 617 ه ق ، به دست لشکریان مغول برچیده شد و سر انجام خراسانی که بیش از 600 سال از امنیتی نسبی برخوردار بود به یکباره لگدکوب سم ستوران چنگیزخان شد.

    هرات پایتخت باستانی آریا/خراسان که یکی از کهن سال ترین شهرهای خراسان باستانی بود، مانند بسیاری دیگر از شهرها در فتنه مغول آسیب بسیار دید.

    در اواخر سده 7 ه ق ، که سلسله ایلخانان در ایران ایجاد شد خراسان به قلمرو آنان افزوده شد و یکی از نمایندگان ایلخانان که پسر یا وارث تاج و تخت پادشاهی بود، بر خراسان حکومت می کرد.

    پس از مرگ ابوسعید بهادر خان (716 – 736 ه ق) خاندان های آل کرت (643-783 ه ق) که از ملوک ایران خاوری بودند، از نیمه سده اول هجری قمری تا اواخر سده 8 ه ق ، در آن حدود حکومت داشتند و پایتخت آن شهر هرات بود.

    سر بداران، که در سال 783 ه ق ، در سبزوار به حکومت رسیدند و تا سال 788 ه ق ، در آن نواحی حکومت داشتند.

    تیموریان تا افشاریان در سال 783 ه ق ، تیمور لنگ خراسان را گشود سپس هرات پایتخت فرزندش شاهرخ شد.

    تنها شهری که در دوره فرمانروایی تیمور به اوج شکوفایی خود رسید سمرقند بود.

    سمرقند که در خاور بخارا و نزدیک رود زرافشان قرار داشت و آن را یکی از چهار بهشت روی زمین می دانستند تا پیش از یورش چنگیز یکی از آبادترین و ثروتمند ترین شهرهای خراسان باستانی بود.

    دوره فرمانروایی جانشینان تیمور بر خراسان و ورزرود ماوراء النهر از 807 تا 913 ه ق ، بود.

    در این مدت بیشتر شهرهای خراسان از آرامش و آسایش برخوردار بود.

    سلطان ابوسعید، نواده تیمور از 855 تا 872 ه ق، بر خراسان حکومت کرد و در جنگ با امیر حسن بیگ، سرشناس به اوزون حسن، بنیانگذار دودمان بایندری یا ترکمانان آق قویونلو (سفید گوسفند) کشته شد.

    همزمان با برخاستن شاه اسماعیل صفوی به خونخواهی پدر، در خراسان سلطان حسین بایقرا از بازماندگان ابوسعید حکومت می کرد.

    دوره فرمانروایی جانشینان وی به سال 913 ه ق ، با افتادن خراسان به دست شیبک خان اوزبک به سر آمد .

    چیرگی شیبک خان اوزبک بر خراسان آغاز یورش های پیگری است که در دوران پادشاهی شاه اسماعیل او ل و شاه تهماسب صفوی موجب خرابی ها و آسیب های بسیاری بر شهرهای هرات، نیشابور و توس(مشهد) شد.

    شاه اسماعیل صفوی به خراسان و ماوراءالنهر لشکر کشید و پس از گشودن مشهد به دنبال اوزبکان تاخت و در سال 916 ه ق ، قلعه مرو را گشود و شیبک خان اوزبک در روستای محمد آباد، در نزدیکی مرو کشته شد.

    بدین ترتیب سراسر خاک خراسان تا کرانه آمویه به دست صفویان افتاد و مذهب شیعه امامی کیش رسمی مردم این منطقه شد.

    خطر یورش اوزبکان بر خراسان پس از کشته شدن شیبک خان همچنان ادامه یافت و شاه اسماعیل به استوار ساختن هرات فرمان داد.

    در سال 921 ه ق ، فرزند خود تهماسب میرزا را همراه له اش با عنوان سلطنت خراسان به هرات فرستاد.این اقدام آغاز رواج روش نوئی بود که تا اواخر دوران صفوی ادامه یافت چنان که تهماسب نیز نخست اسماعیل میرزا و سپس پسر بزرگ خود محمد میرزای سرشناس به خدابنده را در سال 943 ه ق ، با همان عنوان به شهر هرات فرستاد و عباس میرازا، که بعدها به شاه عباس بزرگ سرشناس شد به سال 978 ه ق ، در شهر هرات به دنیا آمد.

    به هر حال تا سال 1006 ه ق ، که شاه عباس در نزدیکی هرات اوزبکان را به کلی شکست داد شهرهای خراسان چه در اثر یورش های این مردمان سرکش و چپاولگر و چه در اثر آشوب های درونی، خرابی و زیان بسیار دید.

    افشاریان تا پهلوی در اواخر دوران صفوی، ملک محمود سیستانی تون/فردوس را گرفت و در سال 1136 ه ق ، خراسان را گشود و در مشهد استقرار یافت.

    در این زمان شاه تهماسب صفوی و نادر قلی افشار برای نجات ایران با یکدیگر پیمانی بستند و نادر فرمانده سپاه ایران شد.

    فردوس (تون) فردوس (تون) 3- جغرافیای طبیعی موقع و مقر: فردوس یکی از شهرستانهای استان خراسان است که با 6/21956 کیلومتر مربع مساحت، در بخش مرکزی استان واقع شده و مرکز آن شهر فردوس است.

    علاوه بر فردوس شهرهای اسلامیه و سرایان نیز در محدوده این شهرستان واقع است.

    این شهرستان دارای سه بخش و مشتمل بر 17 دهستان و مجمومعاً دارای 1008 آبادی است .

    در سال 1367 در تقسیمات دهستانهای شهرستان فردوس تغییراتی ایجاد گردید و اکنون از سه بخش و 9 دهستان تشکیل شده است.

    شهرستان فردوس از طرف شمال به شهرستان گناباد و کویر نمک از طرف خاور به دهستان نیمبلوک و دهستان پساکوه از شهرستان قاین از جنوب به بخش خوسف و دشت لوت، از باختر به شهرستان طبق و کویر نمک محدود است.

    موقع ریاضی : شهر فردوس در طول شرقی 58 درجه و 9 دقیقه و عرض جغرافیایی 34 درجه واقع شده است و ارتفاع شهر از سطح دریا 1275 متر است.

    نزدکیترین مرکز شهرستان به آن گناباد با فاصله 72 کیلومتر است و فاصله این شهر تا مرکز استان 342 کیلومتر است.

    ژئومورفولوژی و زمین شناسی کلنل مک گرگر در سال 1875 از تون (فردوس کنونی) دیدن کرده است و اوضاع طبیعی شهرستان را این طور توصیف می کند : «در اولین نگاه تون زیبا به نظر می آید زمینه این منظره از کوههای بلند سیاهرنگی که زهکشیهای تون و گناباد را از یکدیگر جدا می کند و نیز رشته های موازی قهوه ای رنگی، که کوتاهتر ند تشکیل شده است، همچنین دشت زردرنگ پهناوری باقطعه زمینهای سبز تیره در میان آن و بیشه زارها و درختهایی اینجا و آنجا به طور پراکنده مشاهده می شود.» رشته کوهی را که کلنل مک گرگر کوههای تون نامیده از نظر جغرافیای طبیعی ایران دارای اهمیت زیادی است.

    این کوه از شمال غربی به جنوب شرقی و از آن جا به جنوب بجستان غرب قاین و گناباد و شرق فردوس کشیده شده است.

    مهم ترین کوههای آن عبارتند از : سفید کوه، کوه کلات، سیاه کوه، زرد کوه، کوه قراول خانه، کوه امرودکان و تیرماهی و کوههای مصعبی و چرمه (نقشه شماره 2).

    بلندترین کوه این رشته سیاه کوه با 2813 متر بلندی است.

    از طرف غرب فردوس رشته مزبور امتداد یافته و کوههاب بجستان را تشکیل می دهد که بلندترین کوه آن گرگو با ارتفاع 2254 متر است.

    این رشته کوه سپس به طرف جنوب غربی متمایل گشته به جانب کویر بشرویه پیش می رود.

    رشته کوه دیگری تقریباً به موازات رشته قبل در جنوب غربی شهر فردوس قرار دارد.

    این رشته کم ارتفاع در حدود فردوس به صورت تپه ماهورهایی در آمده و به هر نسبت که به طرف جنوب شرقی پیش می رود بر ارتفاعش افزوده می شود و سر انجام به کوههای بیرجند می پیوندد.

    این رشته کوه در حدود فردوس به نامهای مختلف ظاهر می شود که دو قله آن به جهت داشتن دو قلعه تاریخی مربوط به دوره اسماعیلیه معروف است و کوه قلعه و کوه قلعه حسن آباد نامیده می شود.

    در حد فاصل دو رشته کوه یاد شده، جلگه نسبه وسیعی در جهت جنوب شرقی شهر فردوس ایجاد شده است که بر اثر آبرفت سیلابهای بهاری استعداد کشاورزی خوبی دارد و بخش سرایان در آن واقع است.

    در جنوب غربی شهر فردوس دو شاخه و به طور نامنظم یکی به طرف شمال غربی پیش رفته و کوههای قز، سنگ سوراخ، بلند کوه، سه کوهه را تشکیل می دهد و سپس به طرف کویر پیش می رود و در حدود نمکزار بین جلگه بشرویه و کویر بتدریج ناپدید می شود.

    و دومین رشته که ارتفاعش از رشته کوه اول بیشتار است دارای جهت شمال غربی جنوب شرقی است و کوههای شوراب را در بر دارد.

    این رشته سپس وارد حاشیه کویر لوت شده و در آن حدود به کوههای دیهوک و طبق متصل می شود.

    علاوه بر کوههای مذکور رشته کوه دیگری شهرستان فردوس را در قسمت مغرب از شهرستان طبس جدا می کند، این رشته کوه از حدود کاشمر به طرف جنوب پیش آمده در بخش بشرویه به صورت نیم دایره ای از شمال غربی به طرف جنوب شرقی امتداد دارد و در قسمتهای مختلف به نامهای متفاوت زیر خوانده می شود : کوه درونه، یخاب، هنویه، شتران کوه، چاه آهن، کریو، اژدرکوه، ارسک، فتح آباد.

    این رشته کوه در حدود دیهوک با انحرافی به طرف جنوب پیش می رود.

    در منطقه بشرویه در حد فاصل شاخه رشته کوه جنوبی فردوس این رشته کوه رو به سمت کویر تا نمکزار نیگنان ادامه پیدا کرده است.

    می توان گفت این منطقه حد فاصل دو کویر مرکزی و کوبر لوت است و وجود همین کوهها سبب گردیده که در این منطقه تا حدی توسعه کویر متوقف گردد.

استان خراسان با مساحت 313335 کيلومتر مربع وسيعترين استان کشور بوده و در قسمت شرق و شمال شرق کشور قرار گرفته است. خراسان مجموعه اي است از عوارض جغرافيائي مرکب از فلاتها و جلگه ها و کوهستان ها که در شمالشرق ايران قرار گرفته است و رودهاي چندي در کوهستا

استان خراسان رضوي بخش کوچکي از خراسان بزرگ است. خراسان بزرگ در ادبيات ايران شامل تمامي شمال شرق ايران و بخش بزرگي از افغانستان مي‌شود اما خراسان رضوي به مرکزيت شهر مشهد يکي از استان‌هاي کشور ايران است. اين استان با مصوبه دولت در سال ???? خورشيدي و

جغرافياي استان خراسان مطالعات زمين شناختي استان خراسان، در گذر دوران هاي زمين شناختي، دستخوش دگرگوني هاي بسيار بوده است. از سنگهاي بسيار کهن تا جديد ترين آنها، در تشکيل اين سرزمين شرکت دارند. حرکت هاي کوه زا و زمين زا و عوارض ناشي از آنها،

استان خراسان شمالي نگين سر سبزشمال شرق ايران پس از ارائه لايحه دولت آقاي محمد خاتمي با مصوبه نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي و تاييد شوراي نگهبان در بهار سا ل1383رسما به عنوان يکي از استانهاي کشور ايران تاسيس گرديد. خراسان شمالي با 28/100کيلومتر

يکي از مسائل مهم در طراحي سازه¬هاي آبي، معيارهاي هيدرولوژيکي مي¬باشد لذا توجه به دوره¬هاي هيدرولوژيکي حوزه¬ها، امري ضروري به نظر مي¬رسد. تحقيق حاضر به تعيين دوره¬هاي هيدرولوژيکي موجود در حوزه آبخيز کوشک¬آباد خراسان رضوي با استفاده از سامانه اطلاعات

بررسي کاشت غلات و تناوب در استان خراسان (شهرستان بجنورد) موقعيت و وسعت استان خراسان مساحت استان خراسان در حدود 313337 کيلومتر مربع و تقريباً يک پنجم مساحت کشور است و بين 30 درجه و 21 دقيقه تا 38 درجه و 17 دقيقه عرض شمالي و 55 درجه و 28 دقيقه تا

فصل اول: 1-1- مقدمه: فرش مهمترین کالای غیر صادراتی کشور است که طی چهاردهه گذشته بیش از4/1 ارزش صادرات غیر نفتی را تشکیل داده است. متوسط سهم آن ازصادرات غیرنفتی از27/21درصد طی سالهای 1357-1338به 87/36درصد دردهه بعد از انقلاب (67-1358) رسیده است. طی سالهای برنامه اول ودوم توسعه حدود 87/38درصد ازارزش صادرات غیرنفتی از صدورفرش دستباف تامین شده است.اما درسالهای بعد از برنامه اول ...

استان پهناور خراسان با ساختار گونه گون و کهن زمين شناسي ، اقليم متنوع و جاذب ، موقعيت ويژه جغرافيايي ، بي گمان از قديمي ترين دوران حيات بشري ، بستر فعاليتهاي بشري ، بستر فعاليتهاي معيشتي ، بازرگاني و نظامي عمده بوده است ، به دليل همين موقعيت خاص ، ک

استان پهناور خراسان با ساختار گونه گون و کهن زمین شناسی ، اقلیم متنوع و جاذب ، موقعیت ویژه جغرافیایی ، بی گمان از قدیمی ترین دوران حیات بشری ، بستر فعالیتهای بشری ، بستر فعالیتهای معیشتی ، بازرگانی و نظامی عمده بوده است ، به دلیل همین موقعیت خاص ، کهن ترین ، معروفترین و طو لانی ترین راه ارتباطی بین شرق و غرب یعنی (( جاده تاریخی ابریشم )) از طریق خراسان شرق را به غرب مرتبط می ...

اطّلاعات جغرافیایی استان : موقعیت جغرافیایی استان تهران : استان تهران با ۱۸۹۰۹ کیلومتر مربع مساحت، فضایی معادل ۲/۱ درصد مساحت کل کشور را به خود اختصاص داده است. این استان از شمال به استان مازندران، از جنوب به استان قم، از غرب به استان قزوین و از شرق به استان سمنان محدود می‌شود. استان تهران از نظر موقعیت جغرافیایی بین ۳۴ درجه و ۵۲ دقیقه تا ۳۶ درجه و ۲۱ دقیقه عرض شمالی و ۵۰ درجه و ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول