گلسنگها، موجودات زنده دوتایی هستند و ریسه(تنه گیاهی که به دوقسمت ریشه و ساقه متمایز نشده است) از دو جزء قارچ و جلبک که به عنوان واحد مستقل می توانند زیست کنند، تشکیل شده است.
چندین هزارگونه مختلف از گلسنگها، درزیستگاههای نامساعد واغلب در شرایط دشوار حضوردارند.
از آنجائیکه قارچ و جلبک می توانند زندگی مستقلی داشته باشند، بنابراین ساختار گلسنگ شباهتی به موجودات زنده همزیست اجباری ندارد.
بخش قارچی(که بعنوان مایکوبیونت شناخته می شود) تقریباً همیشه عضوی از قارچهای کیسه دار محسوب می گردد.
هیف های قارچی متراکم با فراهم آوردن طرح و شکل، تنه گلسنگ را تشکیل می دهند.
هیف ها،آب و یونها را از زمانیکه در دسترس هستند جذب و حفظ کرده و سلولهای جلبکی را در برابر عوامل نامساعد،حفاظت می کنند.
وقتی که مایکوبیونت به طور مستقل و جدا از بخش جلبکی کشت می شود،توده بدون شکلی را تشکیل می دهد،چرا که قارچ،جهت بقا و بالغ شدن به جلبک نیازمند است.
بخش جلبکی(که به عنوان فیکوبیونت شناخته می شود) یا از انواع جلبکهای سبز(نظیر:کلرلا، پلوروکوکوس) و یا از انواع جلبکهای سبز-آبی( نظیر:نوستوک)می باشند.
زمانیکه گلسنگ مرطوب است جلبک به واسطه فتوسنتز قند تولید می کند که اضافی آن از طریق دیواره ها به هیف قارچی می رسد و جهت رشد قارچ مصرف می شود و یا اینکه در هیف ذخیره می گردد.
رشد ریسه گلسنگ بسیار کند است اما توانایی بقاء در طی دوره های طولانی مدت خشکی و دماهای بحرانی در زیستگاه های بی حفاظ یعنی جائیکه تأمین مواد غذایی به صورت پراکنده است را دارا می باشد.
اکثر گلسنگها نام عمومی ندارند، معمولاً نام انها از اسامی ویژه لاتینی گرفته شده است و عمدتاً از طریق بخش مایکوبیونتشان شناسایی می شوند.
تاگزنومیستها، گلسنگها را به عنوان قارچهایی می شناسند که به واسطه اتحاد با جلبکهای ویژه تغییر یافته اند.
منتخبی از گلسنگهای رشدکرده بر روی ستون چوبی بدون حفاظ گلسنگها قادرند در زیستگاههای بدون حفاظی که تأمین آب در آنجا به صورت پراکنده است و تغییرات دما شدید است به صورت متصل به تکیه گاه به کندی رشد و زندگی کنند.
سازندگان گلسنگ ها:
تقریباً کلیه قارچهای تشکیل دهنده گلسنگ ها به آسکومیست های عالی یا واضح تر به لوکولومیست ها،پیرنومیست ها و دیسکومیست ها تعلق دارند، و در ارگانیسم گلسنگی بار آوری خاص خود را حفظ می کنند و موجب می شود که انها را به ایکومیست های آزادی که مشتق شده اند نزدیک بدانیم.
جلبکهای تشکیل دهنده گلسنگ ها، گنیدی نامیده می شوند به نظر می رسد تعداد انها در حدود صدتایی باشد و بنابراین کمتر اختصاصی می باشند.
تقریباً 20 درصد گلسنگ ها، از نوع سیانوفیت است که سلول های ان مجزا یا به صورت توده های کوچکی مجتمع شده اند، معمولاً غلاف موسیلاژی خود را حفظ می کنند و گلسنگ هایی را که تشکیل می دهند گلسنگ ژلاتینی نامیده می شوند، اما اینجا هنوز به صورت یک مجموعه حقیقی عمل نمی کند.
چنانچه ان را جدا کرده و در کشت خالص قراردهند، غالباً مورفولوژی خاص کلونی خود را دوباره به دست می اوردو در این صورت می توان به جنس شناخته شده سیانوفیت های آزاد منسوب کرد.
«گنیدی های سبز» که تعدادشان زیاد است، از کلروفیسه ها می باشند.
اغلب سلولهای آن سبز، مجزا و کروی هستند که مجاور جلبک های هوادوست پلوروکوکوس قرار می گیرند و عمدتاً جنس های تربوکسیا و سیستوکوکوس را می سازند.
.
در گلسنگ های دیگر، بویژه گلسنگ های مناطق گرم گنیدی را ترن تپولیا تشکیل می دهد که این گنیدی به صورت سلولهای مجزا با زنجیره های کوچک است، و ندرتاً در جنسهای دیگر ریسه های صفحه مانند دارند.
در یک تیره، و گاهی در یک جنس(پلی ژرا، لوباریا) به گونه های مجاور و نزدیک به هم از گلسنگ ها بر میخوریم که در عدهای از گنیدی را سیانوفیتها ، و در برخی دیگر تربوکسیا تشکیل می دهد.
در یک تیره، و گاهی در یک جنس(پلی ژرا، لوباریا) به گونه های مجاور و نزدیک به هم از گلسنگ ها بر میخوریم که در عدهای از گنیدی را سیانوفیتها ، و در برخی دیگر تربوکسیا تشکیل می دهد.
تکثیر: تولید مثل گلسنگ ها به دو طریق صورت می گیرد: - توسط انتشار مجموعه گلسنگی: توسط«قلمه» قطعه ای از ریسه با انتشار سوردی یا ایزیدی.
-توسط تولید هاگ قارچ که پس از رویش هیف را می دهد که با جلبک ها همزیست می شوند.
A- انتشار مجموعه گلسنگی مجموعه گلسنگی ممکن است به طور کامل یا به صورت قطعه ای از ریسه( ارگانیسمی می باشد با خاصیت برگشت به زنذدگی، قادر است مدت زیادی حالت خشکی را تحمل نماید، در این صورت بسیار شکننده می باشد و خرده های ان توسط عوامل مختلف نظیر باد، حیوانات پخش می شوند و به همان اندازه قلمه می سازند) یا در اثر عملکرد اندامهای اختصاصی به نام سورالی انتشار یابد.
یک سورالی یک شکاف پوست (این همیشه توس طقارچ تشکیل می شود) است که در ان ناحیه، قسمت مرکزی گلسنگ به صورت گردآری شکل به نام سوردی ها خارج می شود.
سوردی ها گلومرول هائی هستند که از چند سلول جلبک تشکیل شده و توسط کلافی از هیف احاطه شده اند.
اندازه انها بسیار کوچک است و انتشار آنها بآسانی صورت می گیرد.
بسیار از گلسنگ ها دارای یک سطح فوقانی هستند که از برآمدگیهای کوچک زیادی پوشیده شده اند.
این برآمدگیها ممکن است ساده، یا منشعب باشند: این یک ایزیدیوم که دارای هیف ها و گنیدی ها و قسمت قشری است و از علائم مشخصه بعضی گونه ها می باشد.
نقش انها هنوز کاملاً شناخته نشده است اما، این ایزیدی ها بآسانی جدا می شوند و واجد دو سازنده گلسنگ (قارچ و جلبک) هستند، معمولاً انها را به منزله اندامهای تکثیر در نظر می گیرند.
B- تکثیر قارچ: گلسنگ ها معمولاً در سطح ریسه خود اندامهای بارده را به صورت جام، تکمه یا کروی با ساختمانی مشابه با آسکومیست ها تشکیل می دهند که آپوستی نیز گفته می شود، یا در ضخامت خود اندامهای بارده کروی مشابه با پریتس وپیرونومیست رابوجود می آورند؛ بندرت اشکال دیگر نیز مشاهده می شود.
مورفولوژی آسک ها و اسپورها مانند آسکومیست های آزاد بسیار متغیر است.
و اساس رده بندی و تشخیص گلسنگ ها را تشکیل می دهد.
C- رشد ریسه: ریسه از تندش اسپور با تسخیر جلبک ها یا انتشار قطعاتی از تال یا سوردی ها حاصل می شود، گلسنگ ها همیشه رشد کندی دارند.نمو در گلسنگ های درختچه مانند بسیار سریع می باشد، درکلادونیا یا ستراریا یک یا دو سانتیمتر در سال است.
پودسیون ها به همان روش اسفاگنوم در انتها نمو در قاعده از بین می رود.
برعکس گلسنگ های چوست مانند بسیار کند از اطراف نمو می کنند: در حدود 1متر در سال.
ریسه های بزرگ که چندین دسیمتر قطر دارند و روی صخره ها مشاهده می شوند ممکن است سن آنها به چندین قرن برسد.
فیزیولوژی همزیستی گلسنگ: آب باران وبخار به همراه ترکیبات محلول از طریق سطح بالای ریسه جذب می شوند.
اکولوژی: در تعداد زیادی از گلسنگ ها،تنوع ساختمانی فوق العاده و امکانات وسیعی که در اثر همزیستی به دست آورده اند موجب بوجود امدن واریته های زیاد اکولوژی در آنها می شود، که فقط در اینجا به یادآوری خطوط اصلی می پردازیم.
- وابستگی کم و بیش زیاد به بسترگاه، نمو گلسنگ های درختی شکل نسبت به برگی شکل و پوست مانند در انهایی که ریسه پوستی و آندولیتیک دارند بیشتر خواهد بود و سرانجام وابستگی تنگاتنگ با اختصاصات فیزیکی(سختی،تخلخل) یا شیمیایی(PH، مقدار کلسیم) بسترگاه دارند.
- صفت نور دوستی، نتیجه کم بودن توده ای است که با سلولهای کلوفیلی ارتباط داردد.
کیفیت برگشت به زندگی، موجب می ود در محیط هایی که خشکی موقت دارند- کانون هایی از گلسنگ ها تشکیل گردند؛ ناگفته نماند طبق قانون عمومی، غنی بودن ایستگاه و اب و هوای مرطوب نیز برای گلسنگ ها ارزش دارد، -مقاومت درحرارتهای پایین،که باعث غنی بودن نواحی کوهستانی وشمالی زمین ازگلسنگها می شود.
به نظر می رسد گلسنگ ها در کشورهای گرم اهمیت کمتری دارند،فراوانی چندانی از نظر تیره،جنس و گونه در جائی که فلور پیدازادان وجود دارد دیده نمی شود.مع ذلک بعضی تیره ها در انجا شناخته شده اندذ که رشد قابل ملاحظه ای دارند(استریگولاسه،گرافیداسه و از ترنتپولیاسه ها می باشند، یعنی جلبک ها نیز قرابت با جلبک های گرمسیری دارند.
بعضی گلسنگ های پوست مانند ابزی هستند: روی سنگهای سیلابی، صخره های ساحلی دریایی جائی که گاهی یک کمربند در بالای نواحی جلبکی درست می کند وجود دارند.
جنبه های اقتصادی و بوم شناختی: گلسنگها نقش مهمی را در برخی از زیستگاهها ایفا می کنند.
در طی ماههای طولانی زمستان، گلسنگها در نواحی قطب شما و دشتهای باید برای پستانداران علفخوار بزرگ از قبیل گله های گوزن شمالی و کانادائی غذا فراهم می شازند.
رنگدانه زرد اسیدیوزنیک از گونه های خاص کلادونیا که در اسکاندیناویا و اروپای شمالی رشد می کنند، بدست می آیند.
این ماده بعنوان یک انتی بیوتیک ارزان قیمت موثر با طیف وسیع در پمادهایی که برای زخم های سطحی بزرگ مانند سوختگیها بکار می روند کاربرد دارد.
علاوه بر این مکواد بکار رفته در رنگ هاریس تویدز و معرفهای تورنسل با بنیان اسیدی که در ازمایشگاهها معمول هستند از گلسنگها بدست می آیند.
نمایش دو گلسنگ معمولی دشتهای بایر، که در بین گیاهان خلنگ و زغال اخته رشد نموده اند: گونه کلادونیا پورتنتوزا که کاملاً شبیه سیم می باشد و توسط گوزن در زمستان خورده می شود گونه هیپوژیمینا فیزودس گونه ای است که بعنوان معرف در سنجشآلودگی هوا بکار می رود.
گلسنگها به عنوان معرفهای آلودگی: گلسنگها و بیوفیتها نسبت به مواد آلاینده هوائی محلول در آب باران که احتمال دارد به آنها برسد فوق العاده حساس هستند.
این گیاهان خشکی زی، هیچ کوتیکولی ندارند در حالیکه بخشهای هوایی گیاهان عالی توسط کوتیکول مومی ممتدی محافظت می شوند و گیاهان آب و یونها را توسط ریشه هایشان از خاک جذب می کنند.
گلسنگها و خزه ها بمنظور بررسی وسعت و طبیعت آلودگی هوا کاربرد دارند.
گلسنگ اورنیاپروآستری که بر روی درختان (درسمتی که تنه درخت در معرض باد واقع است) یافت می شود.
نمونه ای از گلسنگهایی است که بدقت در فواصل مشخص از مرکز شهر بزرگ صنعتی( بعنوان مثال در نیوکاسل-آپان-تینه) مطالعه شده است و مطالعات نشان داده است که اندازه ریسه تدریجاً در نواحی نزدیک به مرکز شهر کاهش می یابد و این کاهش می تواند در ارتباط با میانگین تغییرات آلودگی دی اکسید گوگرد زمستانه باشد.
این مقادیر ما بین 170 میکروگرم به ازای هر متر مکعب هوا در مرکز شهرتا کمتر از 50 میکرو گرم به ازای هر متر مکعب هوا در فاصله سی کیلومتری از مرکز کاهش می یابد.
نمونه ای از اورنیاپروآستری گلسنگها مواد آلاینده مختلفی را جذب و انباشته می کنند ونمونه های گیاهی را می توان در فواصل زمانی مشخص به منظور برآورد وسعت آلودگی ناشی از یونهای فلزی حاصل از منابع صنعتی، جمع اوری و تجزیه تحلیل کرد.شکل زیر نموداری از غلظت فلزات مختلف موجود در گلسنگ پلتیگراروفسکنس با مقیاس پی پی ام به ازای وزن خشک از مکان هایی که متجاوز از 3 کیلومتر با کارخانه ذوب آهن فاصله دارند.غلظت قبلی از فلزات اندازه گیری شده در نمونه های گلسنگ که در همان نواحی، 70 سال قبل جمع آوری شده اند سرب 79 پی پی ام کرومیوم 26 پی پی ام و مس 16 پی پی ام.