کشور نروژ در نیمکرهٔ شرقی، نیمکرهٔ شمالى قرار دارد. این کشور، میان ۵۸ و ۷۵ درجهٔ عرض شمالى و ۴ درجهٔ طول شرقى واقع شده است.
در قرون هفتم و هشتم میلادی، اقوام نورماند ساکن نروژ به انگلستان و فرانسه حمله کردند و متصرفات وسیعى در این کشور بدست آوردند از سال ۸۷۲ میلادی، حکومت پادشاهى در نروژ روى کار آمد و در قرن ۱۱، دین مسیح در این کشور رواج یافت. در قرن سیزدهم، همزمان با توسعه دریانوردى نروژ، مردم این کشور نیز به اوج قدرت خود رسیدند.
قانون اساسى نروژ در ۱۷ مِى ۱۸۱۴ به تصویب رسید. طبق این قانون کشور پادشاهى نروژ، کشورى آزاد، مستقل، تجزیهناپذیر و غیرقابل انتقال است و شکل حکومت آن مشروطه سلطنتى و موروثى مىباشد
از بُعد اقتصادی، نروژ در بخشهاى نفت، کشتیرانى و شیلات از موقعیت خاصى در جهان برخوردار است خاصه از نظر نفت در اروپا اهمیت قابلتوجهى دارد.
احزاب
شکیل اولین حزب سیاسى در نروژ به بیش از یکصدسال پیش باز مىگردد. اگرچه قبل از آن، گروههائى وجود داشتند که در پارلمان نروژ فعالیت مىکردند، ولى این گروهها تشکیلات سازمانیافتهاى نداشتند. از سال ۱۸۱۴تا سال ۱۹۰۵ نروژ با سوئد تحت یک پادشاهى اداره مىشدند، در واقع نروژ زیرنظر سوئد فعالیت مىنمود. در سال ۱۸۸۴ یک بحران سیاسى که (مورد کنسولی) نام گرفت، منجر به ایجاد یک سیستم پارلمانى گردید. در ارتباط با این بحران، اولین حزب سیاسى در نروژ شکل گرفت که حزب فعلى لیبرال باقیمانده از آن تشکل است. شش ماه بعد، مخالفتهاى سیاسى در پارلمان نروژ به نام استورتینگ آغاز شد که این مخالفتها، منجر به تشکیل حزب فعلى محافظهکار گردید. علاوه بر این دو حزب، احزاب دیگرى نیز در نروژ وجود دارند. در زیر در مورد هر یک از آنها توضیح داده مىشود:
اتحادیههای کارگری
لیبرالها
حزب محافظهکار (H=Conservative)
حزب کمونیست (NKP=Norges Kommunistiske Party=Communist Party)
حزب سبز ”طرفداران محیط زیست“ (MDG)
حزب Stop Immigration
حزب کارگر (A=Labour party)
حزب میانهرو ”مرکزی“ (SP=Centre Party)
حزب دموکرات مسیحی (KFP=Christian Democratic Partg)
حزب سوسیالیست چپ (SVP=Socialist Left Party)
حزب ترقیخواه (FP=Progress ParigZ)
جدول وضعیت پارلمان احزاب (تعداد کرسی)
لیبرالها
پیشروان این حزب گروه نمایندگان رادیکال بودند که در دهه ۱۸۶۰ با مقامات دولتى به مخالفت برخاستند و خواستار دموکراسى بیشتر شدند. لیبرالها، تشکیلات پارلمانى خود را با ۳۸ نماینده در مقابل ۳۱ نماینده طرف محافظهکار شروع کردند که این برترى دوام زیادى نداشت و در عرض چندسال اختلافات زیادى در درون حزب بوجود آمد و به مرور حزب لیبرالها یک حالت تدافعى به خود گرفت. تا اینکه در سال ۱۹۷۲، این حزب در مورد عضویت نروژ در بازار مشترک اروپا بانگ مخالف سر داد و همین امر سبب گردید که حزب به شدت از هم گسیخته شود.
در کنگره حزب لیبرالها در این سال، افرادى که موافق عضویت نروژ در جامعه اروپا بودند از حزب جدا شدند و حزب لیبرال جدیدى را تشکیل دادند که تا انتخابات پارلمانى سال ۱۹۸۵، نمایندگانى در پارلمان داشتند ولى در انتخابات ۱۹۸۹ مجدداً با یکدیگر ائتلاف کردند تا شاید بتوانند نمایندهاى در پارلمان داشته باشند که موفق نیز شدند.
این حزب در گذشته، در مقاطعى با احزاب غیرسوسیالیست وارد دولتهاى ائتلافى شده است. مثلاً از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۳ با دولتهاى غیرسوسیالیست ائتلاف داشت. حزب لیبرال از سال ۱۹۸۱ وارد پارلمان شد ولى هیچگونه نقشى در همکارى با دولت غیرسوسیالیست نداشت و در حال حاضر نقش عمدهاى را بر عهده ندارد.
حزب لیبرال در مورد عضویت نروژ در جامعه اروپا موضع روشنى اتخاد نکرده است. اما بعضى معتقد هستند که این حزب علاقمند به عضویت مشروط نروژ در جامعه اروپا است.
حزب لیبرال در انتخابات پارلمانى سال ۱۹۹۳، با کسب ۶/۳% از آراء یک نفر نماینده به پارلمان اعزام نمود.
حزب محافظهکار (H=Conservative)
این حزب در اثر اختلافات درونى در حزب لیبرال تشکیل شد و سیاست آن بر اساس دموکراسی، حق مالکیت و آزادى فردى بنا شده است. حزب محافظهکار به مرور به قدرت زیادى دست یافت و در مقابل حزب کارگر همیشه موضعگیرى کرده است. زیرا حزب کارگر بعد از جنگ جهانى اول تقریباً یکهتاز میدان سیاست در نروژ بود، اما پس از جنگ دوم جهانی، محافظهکاران توانستند قدرت مطلقه حزب کارگر را درهم بشکنند و در مقاطعى از زمان، دولت غیرسوسیالیست را تشکیل دهند.
اولین دولت غیرسوسیالیست، در سال ۱۹۶۳ در نتیجه یک بحران سیاسى به قدرت رسید که محافظهکاران رهبرى این دولت را در دست داشتند. در انتخابات پارلمانى ۱۹۶۵، این حزب قدرت خود را مستحکمتر نمود و توانست دولتى تشکیل دهد که تا زمستان ۱۹۷۲، یعنى زمانى که اختلافات داخلى بر سر تمایل عضویت در جامعه اروپا شدت گرفت، ادامه یافت. از این زمان تا سال ۱۹۸۱، از محافظهکاران، هیچ دولتى به قدرت نرسید.
در سال ۱۹۸۱، یک دولت محافظهکار به ریاست آقاى ویلوخ تشکیل شد. این دولت تا سال ۱۹۸۶ مجبور شد که با دو حزب دموکرات مسیحى و میانهرو ائتلاف کند که این دولت تا سال ۱۹۸۶ در قدرت باقى ماند. محافظهکاران مجدداً در سال ۱۹۸۹ یک دولت ائتلافى به ریاست سیسه تشکیل دادند که این دولت بیش از یک سال دوام نیاورد و در سال ۱۹۹۰ مجبور به کنارهگیرى شد.
سیاست فعلى حزب محافظهکار، علاقه شدید به عضویت در جامعه اروپا، خصوصى نمودن بازار، مالیاتهاى کم، طرفدارى از یک سیستم دفاعى قوى و ادامه عضویت در ناتو است.
حزب محافظهکار، در انتخابات پارلمانى سال ۱۹۸۹، ۳۷نماینده را به پارلمان فرستاد. این حزب در انتخابات سپتامبر ۱۹۹۳، ۲۹نماینده به پارلمان فرستاد که نسبت به ۲/۲۲ درصد آراء سال ۱۹۸۹، ۶/۱۵درصد آراء را به خود اختصاص داد.
همچنین این حزب طرفدار اعمال سیاستهاى خشنتر در مقابل مهاجرین و پناهندگان است. رهبر این حزب در حال حاضر، خانم کاچىکولمان فایو است.
حزب کمونیست (NKP=Norges Kommunistiske Party=Communist Party)
نروژ در حال حاضر دو حزب کمونیست دارد. یکى در سال ۱۹۲۳ به دلیل کنارکشیدن حزب کارگر از کمینترن از این حزب جدا شد و همیشه نسبت به مسکو وفادار بوده است. این حزب در انتخابات سال ۱۹۴۵ با داشتن یازده نماینده، حداکثر نفوذ سیاسى را به دست آورد و بعد از آن سیر نزولى یافت که بعد از فروپاشى شوروى تقریباً به حالت تعطیل درآمده است.
دومین حزب، حزب کمونیست کارگران نامیده مىشود. این حزب، در سال ۱۹۷۳ به وجود آمد و منشاء آن نیز سازمان خلق سوسیالیست است. از نظر ایدئولوژى این حزب در راستاى الگوى چپى حرکت مىکند و مخالف سیاستهاى مسکو مىباشد.
حزب سبز طرفداران محیط زیست (MDG)
این حزب سال ۱۹۸۸ در اسلو تأسیس شد. این حزب تاکنون موفق به داشتن کرسى در پارلمان نشده است. در سال ۱۹۸۹ (۱۱ دسامبر) از مجموع ۲۶۴۷۰۶۴ آراء تنها ۱۰۱۳۶ رأى (یعنى معادل ۴/۰ درصد) از آراء را به دست آورد.
حزب Stop Immigration
این حزب خواستار اتخاذ سیاستهاى جدىتر و خشنتر براى توقف مهاجرتها به نروژ مىباشد. این حزب نیز تاکنون در پارلمان کرسى نداشته است و در انتخابات عمومى سپتامبر ۱۹۸۹، توانست ۳۰% آراء یعنى معادل ۸۹۶۳ رأى کسب نماید .
حزب کارگر (A=Labour party)
در اواسط قرن نوزدهم، انتقال نروژ به یک جامعه صنعتى و ماشینى آغاز شد و مهاجرتهائى به این کشور صورت گرفت. در اوایل ۱۸۵۰، سازمانهاى شغلى شکل گرفت و بعد از آن تا سال ۱۸۸۰، واحدهاى تجارى و صنعتى تشکیل شدند. در سال ۱۸۸۷ نمایندگان واحدهاى صنعتى و تجارى گردهم آمدند و آنچه را که امروز حزب کارگر نامیده مىشود تشکیل دادند.
در جلسه افتتاحیه، یک برنامه سوسیالیستى مورد قبول قرار نگرفت ولى بیانیههاى حزب، بطور ضمنى گویاى یک شرایط سوسیالیستى بود تا اینکه در سال ۱۸۹۱، خطمشى سوسیالیستى مورد قبول قرار گرفت. در اواخر قرن نوزدهم، یک جریان دست چپى در حزب کارگر به وجود آمد و این گروه به تدریج نفوذ زیادى را به دست آورد، که انقلاب بلشویکى ۱۹۱۷ در آن بىتأثیر نبود. تا اینکه در سال ۱۹۱۸، گروه دست چپى کنترل کامل را در دست گرفت و این گروه به کمونیست بینالملل سوم پیوست و دیکتاتورى پرولتاریا را رسماً پذیرفت.