کشور نروژ در نیمکرهٔ شرقی، نیمکرهٔ شمالى قرار دارد.
این کشور، میان ۵۸ و ۷۵ درجهٔ عرض شمالى و ۴ درجهٔ طول شرقى واقع شده است.
در قرون هفتم و هشتم میلادی، اقوام نورماند ساکن نروژ به انگلستان و فرانسه حمله کردند و متصرفات وسیعى در این کشور بدست آوردند از سال ۸۷۲ میلادی، حکومت پادشاهى در نروژ روى کار آمد و در قرن ۱۱، دین مسیح در این کشور رواج یافت.
در قرن سیزدهم، همزمان با توسعه دریانوردى نروژ، مردم این کشور نیز به اوج قدرت خود رسیدند.
قانون اساسى نروژ در ۱۷ مِى ۱۸۱۴ به تصویب رسید.
طبق این قانون کشور پادشاهى نروژ، کشورى آزاد، مستقل، تجزیهناپذیر و غیرقابل انتقال است و شکل حکومت آن مشروطه سلطنتى و موروثى مىباشد
از بُعد اقتصادی، نروژ در بخشهاى نفت، کشتیرانى و شیلات از موقعیت خاصى در جهان برخوردار است خاصه از نظر نفت در اروپا اهمیت قابلتوجهى دارد.
احزاب
شکیل اولین حزب سیاسى در نروژ به بیش از یکصدسال پیش باز مىگردد.
اگرچه قبل از آن، گروههائى وجود داشتند که در پارلمان نروژ فعالیت مىکردند، ولى این گروهها تشکیلات سازمانیافتهاى نداشتند.
از سال ۱۸۱۴تا سال ۱۹۰۵ نروژ با سوئد تحت یک پادشاهى اداره مىشدند، در واقع نروژ زیرنظر سوئد فعالیت مىنمود.
در سال ۱۸۸۴ یک بحران سیاسى که (مورد کنسولی) نام گرفت، منجر به ایجاد یک سیستم پارلمانى گردید.
در ارتباط با این بحران، اولین حزب سیاسى در نروژ شکل گرفت که حزب فعلى لیبرال باقیمانده از آن تشکل است.
شش ماه بعد، مخالفتهاى سیاسى در پارلمان نروژ به نام استورتینگ آغاز شد که این مخالفتها، منجر به تشکیل حزب فعلى محافظهکار گردید.
علاوه بر این دو حزب، احزاب دیگرى نیز در نروژ وجود دارند.
در زیر در مورد هر یک از آنها توضیح داده مىشود:
اتحادیههای کارگری
لیبرالها
حزب محافظهکار (H=Conservative)
حزب کمونیست (NKP=Norges Kommunistiske Party=Communist Party)
حزب سبز ”طرفداران محیط زیست“ (MDG)
حزب Stop Immigration
حزب کارگر (A=Labour party)
حزب میانهرو ”مرکزی“ (SP=Centre Party)
حزب دموکرات مسیحی (KFP=Christian Democratic Partg)
حزب سوسیالیست چپ (SVP=Socialist Left Party)
حزب ترقیخواه (FP=Progress ParigZ)
جدول وضعیت پارلمان احزاب (تعداد کرسی)
لیبرالها
پیشروان این حزب گروه نمایندگان رادیکال بودند که در دهه ۱۸۶۰ با مقامات دولتى به مخالفت برخاستند و خواستار دموکراسى بیشتر شدند.
لیبرالها، تشکیلات پارلمانى خود را با ۳۸ نماینده در مقابل ۳۱ نماینده طرف محافظهکار شروع کردند که این برترى دوام زیادى نداشت و در عرض چندسال اختلافات زیادى در درون حزب بوجود آمد و به مرور حزب لیبرالها یک حالت تدافعى به خود گرفت.
تا اینکه در سال ۱۹۷۲، این حزب در مورد عضویت نروژ در بازار مشترک اروپا بانگ مخالف سر داد و همین امر سبب گردید که حزب به شدت از هم گسیخته شود.
در کنگره حزب لیبرالها در این سال، افرادى که موافق عضویت نروژ در جامعه اروپا بودند از حزب جدا شدند و حزب لیبرال جدیدى را تشکیل دادند که تا انتخابات پارلمانى سال ۱۹۸۵، نمایندگانى در پارلمان داشتند ولى در انتخابات ۱۹۸۹ مجدداً با یکدیگر ائتلاف کردند تا شاید بتوانند نمایندهاى در پارلمان داشته باشند که موفق نیز شدند.
این حزب در گذشته، در مقاطعى با احزاب غیرسوسیالیست وارد دولتهاى ائتلافى شده است.
مثلاً از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۳ با دولتهاى غیرسوسیالیست ائتلاف داشت.
حزب لیبرال از سال ۱۹۸۱ وارد پارلمان شد ولى هیچگونه نقشى در همکارى با دولت غیرسوسیالیست نداشت و در حال حاضر نقش عمدهاى را بر عهده ندارد.
حزب لیبرال در مورد عضویت نروژ در جامعه اروپا موضع روشنى اتخاد نکرده است.
اما بعضى معتقد هستند که این حزب علاقمند به عضویت مشروط نروژ در جامعه اروپا است.
حزب لیبرال در انتخابات پارلمانى سال ۱۹۹۳، با کسب ۶/۳% از آراء یک نفر نماینده به پارلمان اعزام نمود.
حزب محافظهکار (H=Conservative)
این حزب در اثر اختلافات درونى در حزب لیبرال تشکیل شد و سیاست آن بر اساس دموکراسی، حق مالکیت و آزادى فردى بنا شده است.
حزب محافظهکار به مرور به قدرت زیادى دست یافت و در مقابل حزب کارگر همیشه موضعگیرى کرده است.
زیرا حزب کارگر بعد از جنگ جهانى اول تقریباً یکهتاز میدان سیاست در نروژ بود، اما پس از جنگ دوم جهانی، محافظهکاران توانستند قدرت مطلقه حزب کارگر را درهم بشکنند و در مقاطعى از زمان، دولت غیرسوسیالیست را تشکیل دهند.
اولین دولت غیرسوسیالیست، در سال ۱۹۶۳ در نتیجه یک بحران سیاسى به قدرت رسید که محافظهکاران رهبرى این دولت را در دست داشتند.
در انتخابات پارلمانى ۱۹۶۵، این حزب قدرت خود را مستحکمتر نمود و توانست دولتى تشکیل دهد که تا زمستان ۱۹۷۲، یعنى زمانى که اختلافات داخلى بر سر تمایل عضویت در جامعه اروپا شدت گرفت، ادامه یافت.
از این زمان تا سال ۱۹۸۱، از محافظهکاران، هیچ دولتى به قدرت نرسید.
در سال ۱۹۸۱، یک دولت محافظهکار به ریاست آقاى ویلوخ تشکیل شد.
این دولت تا سال ۱۹۸۶ مجبور شد که با دو حزب دموکرات مسیحى و میانهرو ائتلاف کند که این دولت تا سال ۱۹۸۶ در قدرت باقى ماند.
محافظهکاران مجدداً در سال ۱۹۸۹ یک دولت ائتلافى به ریاست سیسه تشکیل دادند که این دولت بیش از یک سال دوام نیاورد و در سال ۱۹۹۰ مجبور به کنارهگیرى شد.
سیاست فعلى حزب محافظهکار، علاقه شدید به عضویت در جامعه اروپا، خصوصى نمودن بازار، مالیاتهاى کم، طرفدارى از یک سیستم دفاعى قوى و ادامه عضویت در ناتو است.
حزب محافظهکار، در انتخابات پارلمانى سال ۱۹۸۹، ۳۷نماینده را به پارلمان فرستاد.
این حزب در انتخابات سپتامبر ۱۹۹۳، ۲۹نماینده به پارلمان فرستاد که نسبت به ۲/۲۲ درصد آراء سال ۱۹۸۹، ۶/۱۵درصد آراء را به خود اختصاص داد.
همچنین این حزب طرفدار اعمال سیاستهاى خشنتر در مقابل مهاجرین و پناهندگان است.
رهبر این حزب در حال حاضر، خانم کاچىکولمان فایو است.
حزب کمونیست (NKP=Norges Kommunistiske Party=Communist Party)
نروژ در حال حاضر دو حزب کمونیست دارد.
یکى در سال ۱۹۲۳ به دلیل کنارکشیدن حزب کارگر از کمینترن از این حزب جدا شد و همیشه نسبت به مسکو وفادار بوده است.
این حزب در انتخابات سال ۱۹۴۵ با داشتن یازده نماینده، حداکثر نفوذ سیاسى را به دست آورد و بعد از آن سیر نزولى یافت که بعد از فروپاشى شوروى تقریباً به حالت تعطیل درآمده است.
دومین حزب، حزب کمونیست کارگران نامیده مىشود.
این حزب، در سال ۱۹۷۳ به وجود آمد و منشاء آن نیز سازمان خلق سوسیالیست است.
از نظر ایدئولوژى این حزب در راستاى الگوى چپى حرکت مىکند و مخالف سیاستهاى مسکو مىباشد.
حزب سبز طرفداران محیط زیست (MDG)
این حزب سال ۱۹۸۸ در اسلو تأسیس شد.
این حزب تاکنون موفق به داشتن کرسى در پارلمان نشده است.
در سال ۱۹۸۹ (۱۱ دسامبر) از مجموع ۲۶۴۷۰۶۴ آراء تنها ۱۰۱۳۶ رأى (یعنى معادل ۴/۰ درصد) از آراء را به دست آورد.
حزب Stop Immigration
این حزب خواستار اتخاذ سیاستهاى جدىتر و خشنتر براى توقف مهاجرتها به نروژ مىباشد.
این حزب نیز تاکنون در پارلمان کرسى نداشته است و در انتخابات عمومى سپتامبر ۱۹۸۹، توانست ۳۰% آراء یعنى معادل ۸۹۶۳ رأى کسب نماید .
حزب کارگر (A=Labour party)
در اواسط قرن نوزدهم، انتقال نروژ به یک جامعه صنعتى و ماشینى آغاز شد و مهاجرتهائى به این کشور صورت گرفت.
در اوایل ۱۸۵۰، سازمانهاى شغلى شکل گرفت و بعد از آن تا سال ۱۸۸۰، واحدهاى تجارى و صنعتى تشکیل شدند.
در سال ۱۸۸۷ نمایندگان واحدهاى صنعتى و تجارى گردهم آمدند و آنچه را که امروز حزب کارگر نامیده مىشود تشکیل دادند.
در جلسه افتتاحیه، یک برنامه سوسیالیستى مورد قبول قرار نگرفت ولى بیانیههاى حزب، بطور ضمنى گویاى یک شرایط سوسیالیستى بود تا اینکه در سال ۱۸۹۱، خطمشى سوسیالیستى مورد قبول قرار گرفت.
در اواخر قرن نوزدهم، یک جریان دست چپى در حزب کارگر به وجود آمد و این گروه به تدریج نفوذ زیادى را به دست آورد، که انقلاب بلشویکى ۱۹۱۷ در آن بىتأثیر نبود.
تا اینکه در سال ۱۹۱۸، گروه دست چپى کنترل کامل را در دست گرفت و این گروه به کمونیست بینالملل سوم پیوست و دیکتاتورى پرولتاریا را رسماً پذیرفت.
در این سالها، در داخل حزب کارگر آشوب و دگرگونى زیادى وجود داشت، تا اینکه در سال ۱۹۲۱ گروه میانهرو این حزب، روابط خود را با حزب به طور کامل قطع کرد و حزب کارگر سوسیال دموکرات را تشکیل داد.
این دو حزب در سال ۱۹۲۷ مجدداً باهم متحد شدند تا اینکه در اواخر دهه ۱۹۵۰، نفوذ حزب کارگر به تدریج در نروژ تقویت گردید.
حزب کارگر در اثر بحران پارلمانى در سال ۱۹۲۷، موفق شد اولین کابینه خود را تشکیل دهد، اما دوران حکومت وى کوتاه بود.
علت آن هم این بود که اکثریت غیرسوسیالیست در پارلمان از نفوذ حزب واهمه داشتند و بنابر این با هم متحد شدند و باعث سقوط دولت گردیدند.
فرصت بعدى در سال ۱۹۳۶ پیش آمد که حزب کارگر قدرت را در دست گرفت و توانست تا اشغال نروژ توسط قواى آلمان (در سال ۱۹۴۰) باقى بماند.
و از این زمان نیز تا سال ۱۹۴۵ به عنوان دولت در تبعید، کار خود را در لندن ادامه داد.
حزب کارگر بعد از انتخابات پارلمانى در پائیز ۱۹۴۵، اکثریت کامل را در پارلمان به دست آورد و این اکثریت تا سال ۱۹۶۱ ادامه یافت و از این سال تا ۱۹۶۵ نیز با وجود اینکه اکثریت را در پارلمان نداشت ولى دولت در دست این حزب بود.
تا اینکه در انتخابات پارلمانى سال ۱۹۶۵ که غیرسوسیالیستها اکثریت را به دست آوردند.
از ان زمان تاکنون، این حزب، نتوانسته است اکثریت را در پارلمان از آن خود نماید.
بزرگترین شکست سیاسى حزب کارگر در ارتباط با تمایل این حزب براى واردکردن نروژ به جامعه اروپا در سال ۱۹۷۲ بود که با شکست روبرو گردید و در داخل حزب انشعاب بوجود آمد.
کسانى که مخالف عضویت بودند از حزب جدا شدند و حزب سوسیالیست چپ را ایجاد کردند.
یکى از نتایج این انشعاب، شکست حزب در انتخابات پارلمانى ۱۹۷۳ بود.
بعد از مدتها سیر نزولی، نهایتاً در سال ۱۹۸۶، خانم گروهارلم برانتلند رهبر حزب کارگر دولت را در دست گرفت که دولت برخلاف گذشته یک دولت اقلیت بود.
این حزب با وجودى که اکثریت مطلق را در پارلمان به دست نیاورد ولى از سال ۱۹۸۶تاکنون، به غیر از یک سال (۹۰-۱۹۸۹)، همچنان قدرت را در دست داشته است.
حزب کارگر در انتخابات پارلمانى سال ۱۹۸۹ توانست ۶۳ کرسى در پارلمان به دست آورد که در مقایسه با دوره قبل از آن، که ۷۱ کرسى داشت وضعیت نامتعادلترى به خود گرفت، علت بر سر قدرت ماندن این حزب باوجود این شرایط، ضعف احزاب دیگر براى تشکیل یک دولت ائتلافى است.
در آخرین انتخابات پارلمانى که در ۱۴ سپتامبر سال ۱۹۹۳ برگزار گردید، خانم برانتلند پیروز شد و میزان محبوبیت این حزب نسبت به انتخابات گذشته حدود ۳درصد افزایش یافت.
در این انتخابات، حزب کارگر ۳۷درصد آراء را کسب نمود، در حالى که در انتخابات گذشته (۱۹۸۹) موفق به کسب ۳/۳۴ درصد از آراء را به خود اختصاص داده بود.
حزب کارگر در حال حاضر ۶۷ نماینده در پارلمان دارد.
این حزب، قبل از انتخابات اخیر، برنامههاى آینده خود را طى یک بیانیه هفتمادهاى چنین اعلام کرد: همبستگى جهت ایجاد مشاغل جدید، با حمایت از بخش خصوصی.
- تلاش بیشتر براى حمایت از سالمندان و کودکان و سازماندهى مجدد در تأمین مالى سیستم بهداشتی.
- توزیع بهتر ثروت، از جمله وضع مالیات بیشتر براى درآمدهاى بالا.
- اجراء اصلاحیه ۹۴ (رفرم ۹۴) به منظور افزایش آموزش و تربیت شغلى براى کودکان سنى ۶ تا ۱۹ سال.
- افزایش دوره آموزش از ۹ به ۱۰ سال (هنگامى که کودکان از سن ۶ سالگى پذیرفته مىشوند.) - حمایت از امنیت شغلی، حفظ مزایاى کنونی، از جمله حداقل مزایاى جوانان.
- ادامه برقرارى اولویت به محیط زیست، از جمله سرمایهگذارى فراوان در بخش راهآهن.
به طور کلى سیاست حزب کارگر افزایش مصرف عمومى و مالیاتها است، بزرگترین مشکل دولت در شرائط فعلى موضوع بیکاری است که انتظار نمىرود با توجه به شرایط اقتصادى جهان و دنبالهروى نروژ از آن، موفقیتى به دست آید.
سایر مسائل به ترتیب اهمیت عبارتند از: عضویت در بازار مشترک، سیاستهاى اقتصادى مسائل محیطزیست.
با توجه به کاهش اهمیت کشاورزی، این حزب براى جذب رأى گروههاى دیگر، تصمیم گرفت که نام حزب را به حزب میانهرو تغییر دهد.
این حزب در سالهاى ۷۲-۱۹۶۵ علاوه بر پستهاى نخستوزیرى سیسه در سال ۱۹۸۹، در دولتهاى ائتلافى با غیرسوسیالیستها شرکت داشته است.
حزب مرکزى در انتخابات پارلمانى سال ۱۹۸۹، یازده نماینده به پارلمان فرستاد که ۵/۶ درصد از آراء را به خود اختصاص داده بودند.
انتخابات اخیر پارلمانى (۱۹۹۳)، بزرگترین پیروزى براى حزب مرکزى به حساب مىآید.
در این انتخابات، حزب مرکزى موفق به کسب ۵/۱۸ درصد از آراء شد.
به عقیده ناظرین سیاسى پیروزى چشمگیر حزب مرکزی، عضویت نروژ در بازار مشترک را بسیار مشکلتر نموده است و دولت حزب کارگر در چهارسال آینده با مشکلات فراوانى در پارلمان مواجه خواهد شد.
تعداد نمایندگان این حزب در پارلمان کنونى ۳۲ نفر است.
حزب میانهرو مرکزى (SP=Centre Party) تشکیل این حزب به اوایل این قرن برمىگردد و کشاورزان عامل تشکیلدهنده این حزب مىباشند.
از وقتى که سیل جمعیت روستایى نروژ به تدریج به طرف شهرها آغاز شد، کشاورزان براى تشکیل بیشتر، در سال ۱۹۲۲ حزبى را به نام حزب زمین تشکیل دادند.
حزب زمین در آغاز، ضدسوسیالیستترین حزب در میان احزاب نروژ بود.
نقطه اوج موفقیت آن در انتخابات ۱۹۲۷ بود که توانست ۲۷ نماینده به پارلمان بفرستد.
ولى از آن زمان تاکنون، این حزب مرتب سیر نزولى داشته است، که علت آن کاهش اهمیت کشاورزى و مناطق روستائى بوده است.
حزب دموکرات مسیحى (KFP=Christian Democratic Partg) تشکیل این حزب ریشه در حزب لیبرال قدیم دارد.
حزب دموکرات مسیحى در سال ۱۹۳۳ تشکیل شد، و علت تشکیل آن این بود که گروههاى مسیحى شخصاً در سواحل غربى احساس مىکردند که حزب لیبرال در مورد بعضى از موضوعات نمىتواند به خوبى عمل نماید.
در سالهاى قبل از جنگ جهانى دوم، این حزب فقط یک نقش حاشیهای، آن هم تنها در غرب نروژ بازى مىکرد.
اما بعد از جنگ تحرک بیشترى پیدا کرد و نهایتاً در انتخابات ۱۹۴۵، توانست ۸ نماینده به پارلمان بفرستد در سال ۱۹۷۷ به اوج موفقیت رسید.
حزب در این زمان ۲۲ نماینده در پارلمان داشت.
حزب دموکرات مسیحى در دولت ائتلافى ۷۳-۱۹۷۲ بعد از رفراندم شرکت داشت و نخستوزیر از این حزب انتخاب گردید، همچنین این حزب در دولت ائتلافى کوره و یلوخ در سال ۱۹۸۱ شرکت داشت و بعد از انتخابات پارلمانى ۱۹۸۹، در دولت ائتلافى شرکت نمود که این دولت پس از یک سال از میان رفت.
حزب دموکرات مسیحى در انتخابات سپتامبر ۱۹۹۳، ۴/۸درصد از آراء را به دست آورد.
سیاست حزب، تأکید بر ارزشهاى معنوى و مسیحیت است، این حزب قبل از برگزارى انتخابات اخیر، اعلام نموده بود، در صورتى کابینه آینده ائتلاف خواهد نمود که کابینه آینده، حمایتهاى بیشترى از خانوادهها به عمل آورد.
حزب دموکرات مسیحى در حال حاضر ۱۳ نماینده در پارلمان دارد (در انتخابات ۸۹، ۱۴نماینده در پارلمان داشت).
رهبر حزب شلمنگهبوندویک است که در دولت ائتلافى ۱۹۸۴، وزیر امورخارجه این کشور بود.
حزب سوسیالیست چپ (SVP=Socialist Left Party) در تمام طول سالهاى بعد از جنگ جهانى دوم، یک گروه از چپىها همیشه در برابر عضویت نروژ در ناتو مقاومت مىکردند.
این مخالفت در داخل حزب کارگر کاملاً مشهود بود تا اینکه، موضوع احتمال استقرار سلاحهاى هستهاى در خاک نروژ پیش آمد و مخالفت را در داخل حزب کارگر تشدید کرد و همین مسأله باعث ایجاد حزب خلق سوسیالیست گردید.
در انتخابات ۱۹۶۱، این حزب دو نماینده به پارلمان فرستاد، ولى بعد از آن، حمایت از حزب کاهش بسیارى یافت.
تا اینکه بعد از رفراندم ۱۹۷۲، به گروهى که از حزب کارگر جدا شده بودند پیوستند و از قدرت خوبى برخوردار شدند؛ اما مسائل بعدى باعث کنارهگیرى کمونیستها از حزب شد و در سال ۱۹۷۵، اعضاء باقىمانده حزب سوسیالیست چپ را بوجود آوردند.
این حزب در انتخابات ۱۹۷۷ دو نماینده به پارلمان فرستاد که این نمایندگان در انتخابات ۱۹۸۹ به ۱۷ نفر رسید.
در انتخابات پارلمانى ۱۹۹۳، موفق به کسب ۹/۷ درصد آراء گردید که در مقایسه با ۱/۱۰ درصد آراء در انتخابات ۱۹۸۹، تعداد نمایندگان و کرسىهاى پارلمانى به ۱۲ نفر کاهش یافت.
سیاست حزب، بر تلاش بیشتر براى کاهش بیکاری، توزیع عادلانه ثروت و رفاه اجتماعى و افزایش سطح آموزش استوار است.
این حزب، همچنین خواهان تأکید بیشتر بر همبستگى بینالمللى و کمک به کشورهاى جهان سوم است و با عضویت کشور نروژ درجامعه اروپا مخالف است.
رهبر این حزب اریک سولهیم مىباشد.
حزب ترقىخواه (FP=Progress ParigZ) بحران سیاسى ناشى از نتیجه رفراندوم سال ۱۹۷۲، منجر به گردهمائى افراد مختلف گردید، که در یکى از این جلسات در آوریل ۱۹۷۳ گروهى حزب ترقىخواه را بوجود آوردند که ریاست آن را آندرس لانگ برعهده داشت.
در انتخابات پائیز همان سال، این حزب ۴ کرسى در پارلمان به دست آورد که حیرت همگان را برانگیخت مؤسس این حزب، سال بعد درگذشت و ریاست حزب به کارلى هاگن رسید که تاکنون ادامه دارد.
در انتخابات سپتامبر ۱۹۸۹، حزب ترقىخواه موفق به کسب ۱۳ درصد از آراء گردید و ۲۲ نماینده به پارلمان فرستاد.
در انتخابات سال ۱۹۹۳، حزب ترقىخواه موفق به کسب ۶ درصد از آراء شد و تعداد نمایندگان این حزب به ۱۰ نفر کاهش یافت.
سیاست حزب، مخالفت شدید با مهاجرین و حمایت از کمک مالى دولت به کشاورزان و ماهیگیران مىباشد.
اخیراً آقاى هاگن رئیس حزب مترقى از سیاست کلیساى نروژ انتقاد کرد و معتقد بود که کلیسا از سایر مذاهب استقبال به عمل مىآورد.
در مورد عضویت نروژ در جامعه اروپا، این حزب در آخرین کنگره خود اعلام کرد که این موضوع قابل بررسى است ولى هیچگونه موضعى اتخاذ نگردید.
اتحادیههاى کارگرى کنفدراسیون اتحادیههاى کارگرى نروژ از سال ۱۸۹۹ فعالیت خود را آغاز نمود و ۷۸۰ هزار نفر عضو در ۲۹ بنگاه وابسته دارد.
تمام اعضاء اتحادیهها، مىتوانند با تلکس با این اتحادیه مرکزى ارتباط برقرار کنند.
عمدهترین این اتحادیهها عبارتند از: - اتحادیه کارگران مطبوعات، در سال ۱۹۰۹ تشکیل شد و ۸۲۸ عضو دارد.
- اتحادیه کارکنان ادارى و تجاری، مرکز آن در اسلو است و از سال ۱۹۰۸ شروع به فعالیت نمود و ۶۰۳۰۳ عضو دارد.
- اتحادیه کارکنان هتل و رستوران در سال ۱۹۳۱ تأسیس شد و در حال حاضر ۱۵۶۷۵ عضو دارد.
- اتحادیه افسران نظامى که مرکز آن در اسلو است و ۴۰۰۲ عضو دارد.
- اتحادیه کارگران عمومى در سال ۱۸۹۵ تأسیس شد و ۳۷۶۴۵ عضو دارد.
- اتحادیه کارگران نیروگاهها از سال ۱۹۱۸ شروع به فعالیت نمود و ۲۸۴۷۴ عضو دارد.
- اتحادیه کارگران صنعتى از سال ۱۹۵۱ فعالیت نمود و ۱۵۸۱۰ عضو دارد.
- اتحادیه کارگران طراحى در سال ۱۸۸۲ با ۱۵۰۰۸ عضو شروع به فعالیت نمود.
- اتحادیه کارگران خطآهن در سال ۱۸۹۲ تأسیس و ۲۱۲۰۹ عضو دارد.
- اتحادیه کارگران صنعت شیمیائى با ۳۷۷۷۷ عضو در سال ۱۹۲۰ شروع به فعالیت نمود.
- اتحادیه کارگران شهردارى در سال ۱۹۲۰ با ۱۸۰۸۰۳ عضو تأسیس شد.
- اتحادیه کارگران لوکوموتیو از سال ۱۸۹۳ شروع به فعالیت نمود و ۲۵۳۳ عضو دارد.
- اتحادیه کارگران صنایع غذائى در سال ۱۹۲۳ تأسیس شد و ۳۵۰۰۸ عضو دارد.
- اتحادیه کارگران پُست با ۱۲۷۵۵ عضو در سال ۱۹۰۱ تأسیس شد.
- اتحادیه کارگران شیلات در سال ۱۹۱۰ تأسیس و ۱۱۱۳۸ عضو دارد.
- اتحادیه کارگران خدمات اجتماعى از سال ۱۹۵۹ شروع به فعالیت نمود و ۴۵۶۲ عضو دارد.
- اتحادیه کارگران مخابرات ۱۷۰۰۰ عضو دارد و در سال ۱۹۸۸ تأسیس شد.
- اتحادیه مستخدمین شهرى ۴۳۰۰۰ عضو دارد و در سال ۱۹۴۷ تأسیس شد.
- اتحادیه کارکنان صنعت چوب در سال ۱۹۰۴ تأسیس و ۵۵۲۰ عضو دارد.
قانون اساسی و ویژگىهاى آن قانون اساسى نروژ در ۱۷ مِى ۱۸۱۴ به تصویب رسید.
طبق این قانون کشور پادشاهى نروژ، کشورى آزاد، مستقل، تجزیهناپذیر و غیرقابل انتقال است و شکل حکومت آن مشروطه سلطنتى و موروثى مىباشد.
در این قانون آمده است که مسیحیت و مذهب انجیلى - لوتری به عنوان مذهب رسمى و رایج کشور محسوب مىشود.
قدرت اجراء به پادشاه، قوه قانونگذارى به پارلمان و قوهٔ قضائیه به هیأت قضات واگذار گردیده است.
پادشاه همواره پیرو و وفادار کلیساى انجیلى - لوتری باقى مىماند و از آن پشتیبانى مىنماید.
مطابق این قانو شخص پادشاه مقدس است، وى قابل سرزنش و اتهام نیست و مسئولیت امور به عهده شوراى دولت مىباشد.
قانون اساسى مصوب مِى ۱۸۱۴، شامل ۱۱۲ اصل است.
این قانون به ۵ فصل تقسیم شده است که عناوین آن به شرح زیر است: فصل اول: شکل حکومت و مذهب فصل دوم: قوه مجریه، پادشاه و خانوادهٔ سلطنتی فصل سوم: شهروندان و قوهٔ قانونگذاری فصل چهارم: قوهٔ قضائیه فصل پنجم: مقررات عمومی طبق قوانین اساسی، دستور جمعآورى مالیات و عوارضى که پارلمان مقرر کرده است و نیز نظارت بر اداره اموال و املاک، امتیازات و انحصارات دولتى (طبق نظر پارلمان) حق عفو و تخفیف مجازات مجرمین، انتصاب مقامات کشورى و کلیسائى و نظامى برعهدهٔ پادشاه است.
همچنین بر طبق قانون، حق اعطاء مدالهاى افتخار، عزل و نصب کارمندان دربار و کاخ سلطنتی، اعلان جنگ و صلح، اعزام و پذیرش هیأتهاى دیپلماتیک بر عهده پادشاه گذاشته شده است و پادشاه فرماندهى کل نیروهاى نظامى کشور را بر عهده دارد.
کاهش و یا افزایش نیروهاى نظامى تنها با کسب رضایت پارلمان صورت مىگیرد و بدون کسب اجازه از پارلمان، هیچ ارتش بیگانهاى را (به جز نیروهاى کمکى به هنگام حمله دشمن) نمىتوان وارد کشور نمود و نیروهاى نظامى را در خارج از مرزهاى کشور به کار گرفت.
در کشور نروژ، معاهداتى که اهمیت ویژه دارند و یا اجراء آنها مستلزم تدوین قانون و یا تصمیم جدیدى از سوى پارلمان مىباشد، بدون تصویب پارلمان، لازمالاجراء نخواهد شد.
و به منظور حفظ صلح و امنیت بینالمللى و یا براى پیشبرد حقوق بینالمللى و نظم و همکارى بین کشورها، پارلمان با اکثریت سه چهارم آراء مىتواند تصویب نماید که یک سازمان بینالمللى که نروژ عضویت آن را بر عهده دارد در یک حوزه محدود داراى اختیاراتى گردد که به طور متداول متعلق به مقامات نروژى است.
استقراض (بر پایهٔ اعتبارات کشور)، کنترل امور مالی، تخصیص بودجه و تدوین و تصویب قوانین مدنى و جزائى برعهده پارلمان است.
در قانوناساسى مصوب ۱۸۱۴، اصلاحاتى صورت گرفته است، در قانون اصلاحی، اصول ۱۰، ۱۴، ۱۵، ۳۳، ۳۸، ۴۲، ۵۲ بند سوم اصل ۵۳، ۵۶، ۸۲، ۸۹ منسوخ شده است.
اصل ۱۱۲ قانوناساسى مصوب ۱۸۱۴، تجدیدنظر و اصلاح در قانوناساسى را پیشبینى نموده است.
طبق این اصل: اگر تجربه ثابت نماید که باید قسمتى از قانوناساسى کشور نروژ اصلاح شود، پیشنهادات در این مورد تقدیم اجلاس عادى پارلمان خواهد شد.
این پیشنهادات که متن آن چاپ و منتشر خواهد شد به اولین، دومین یا سومین اجلاس عادى پارلمان که پس از یک انتخابات عمومى تشکیل مىگردد تسلیم خواهد شد.
ولى تصمیمگیرى در مورد این پیشنهادات به عهده اولین، دومین و یا سومین اجلاس عادى پارلمان خواهد بود که پس از انتخابات عمومى دوره بعدى تشکیل مىشود.
به هر حال، چنین اصلاحیهاى نباید با اصول کلى قانوناساسى تعارض داشته باشد، باید صرفاً مربوط به مواد خاص بوده، روح قانون را تغییر ندهد و براى انجام چنین تغییرى رأى اکثریت دو سوّم از نماینگان لازم است.
اصلاحیهاى که بدین ترتیب به تصویب مىرسد باید به امضاء رئیس و منشى پارلمان استورتینگ یا مجلس بزرگ برسد سپس براى توشیح و دستور انتشار، نزد پادشاه ارسال گردد تا بدین ترتیب جزء ناگسستنى قانون اساسى نروژ گردد.
تقسیمات کشورى و ادارى پایتخت کشور نروژ، شهر اسلو است که طبق آمار سال ۱۹۹۰، ۴۵۸۳۶۴ نفر جمعیت دارد.
این کشور به ۲۱ ایالت تقسیم شده است، که زیر نظر فرماندارى و شوراى منتخب اداره مىشود، این ایالات عبارتنداز: - وارنگرهال ووی (Varngerhalvoy)، در شمال شرقى نروژ، مرکز آن وادسو (Vadaso).
- فین مارک در مغرب وارانگرهال ووی، مرکز آن آلتا.
- ترومس (Troms) در مغرب فین مارک و مرکز آن تروسو.
- نوردلند (Nordiand) در جنوب ترومس و مرکز آن نارویک (Norvik).
- نوردتروندلاگ (Nordtronde lag) در جنوب نوردلند و مرکز آن استینک جر (Stein Kjer).
- سورتروندلاگ (Sortrondelag) در جنوب نوردتروندلاگ و مرکز آن تروندهایم Trondheim).
- موره اوگ رومسدال (Mor og Romsdal)، در مغرب سورتروندلاگ و مرکز آن آله سوند (Alesund).
- سوگن اوگ فیوردان (Sogen of Fjordan)، در جنوب موره اوگ رومسدال و مرکز آن هرمانسروگ (Hermansverk).
- اوپلاند در مشرق سوگن اوک فیرودان، مرکز آن لیله هامر (Lillehammer).
- هدمارک (Hedmark) در مشرق اوپلاند و مرکز آن هامار.
- آکرشوس (Akershus) در جنوب هدمارک، مرکز آن آزماس.
- اوسلو و در مغرب آکرشوس و مرکز آن اسلو.
- اوست فولد (Ostfold) در جنوب آکرشوس، مرکز آن هالدن.
- وست فولد (Vestfold) در جنوب نروژ، مرکز آن هورتون.
- بوسکرُد (Buskerud)، در مغرب اوپلاند، مرکز آن اسکین.
- تهلهمارک، در مغرب بوسکرُد و مرکز آن اسکین.
- وست آگدر در جنوب تهلهمارک، مرکز آن در آرندال.
- وست آگدر در جنوب اوست اگدر، مرکز آن کریستیان سوند.
- روگالاند در مغرب اوست آگدر، مرکز آن استاوانگر.
- هوردالاند، در شمال روگالاند مرکز آن، روسن دال.
- برگن در مغرب هوردالاند و مرکز آن برگن.
پرچم پرچم کشور نروژ همانند سایر کشورهاى اسکاندیناوى به صورت صلیب است.
از سال ۱۳۸۱م.
تا ۱۸۱۴، نروژىها از پرچم دانمارک استفاده مىکردند که صلیبى سفید بر زمینهاى قرمز داشت.
با استقلال نروژ در سال ۱۹۰۵، نروژىها بر پرچم دانمارک یک صلیب آبىرنگ نیز افزودند تا هم حاکمیت خویش را نشان دهند و هم از پرچم دانمارک متمایز گردند.
سیستم انتخابات انتخابات، هر چهارسال یک بار انجام مىگیرد و تا آخر ماه سپتامبر پایان مىیابد.
تعداد نمایندگانى که براى عضویت در پارلمان انتخاب مىشوند، ۱۶۵ نفر مىباشند.
هر استان به منزله یک حوزه انتخاباتى است.
شرکتکنندگان در انتخابات به هنگام اخذ رأی، باید بیست سال تمام داشته باشند.
هر ناحیه خودمختار، یک ناحیه رأىگیرى جداگانه محسوب مىگردد.
آراء به طور مستقیم براى انتخاب نمایندگان پارلمان در تمامى حوزههاى انتخابیه به صندوق ریخته مىشود.
نظام انتخاباتى نسبى خواهد بود.
قواعد حاکم بر این امر و نیز مقررات خاص انتخابات، با رعایت قانوناساسى به موجب قانون تعیین خواهد شد.
به موجب قانوناساسی، تنها کسانى مىتوانند براى نمایندگان پارلمان انتخاب شوند که از ده سال قبل از انتخابات مقیم کشور باشند و حق رأى دادن داشته باشند.
کارمندان مشاغل دولت، ملتزمین، خدمتگزاران یا حقوقبگیران دربار حق ندارند که به عنوان نماینده مجلس انتخاب شوند، این امر در مورد کارمندان امور دیپلماتیک و کنسولى نیز لازمالاجراء است و نیز اعضاء شوراى دولت حق حضور در پارلمان را به عنوان نماینده ندارند، مگر آنکه از مقام خود در شورا کنارهگیرى کرده باشند.
تمامى کسانى که به عنوان نماینده انتخاب شدهاند موظف به قبول انتخاب خود مىباشند مگر آنکه در خارج از ناحیه انتخاباتى که در آن از حق رأى برخوردار هستند، انتخاب شده باشند و یا منع قانونى داشته باشند که پارلمان آن را تأئید نماید.
پارلمان (یا مجلس بزرگ) یک چهارم اعضاء خود را نامزد عضویت در مجلس اعلى (لاگ تینگ) نماید و سهچهارم بقیه را مجلس سفلى (آدل استینگ) تشکیل مىدهند.
این نامزدى در نخستین اجلاسیه عادى پارلمان که پس از یک انتخاب جدید تشکیل مىشود، به عمل مىآید.
و پس از آن تا وقتى که کرسىهاى مجلس اعلى خالى نمانده باشد بدون تغییر باقى خواهد ماند.
کرسىهاى خالى از طریق نامزدى ویژه توسط پارلمان پُر مىشود.
هر یک از دو مجلس، جلسات خود را جداگانه تشکیل مىدهد و رئیس و منشى خود را انتخاب مىنماید.
هیچیک از دو مجلس نمىتواند بدون حضور حداقل نیمى از اعضاء خود تشکیل جلسه بدهد.
رسیدگى به لوایحى که مربوط به اصلاح قانوناساسى است، مستلزم حضور حداقل دو سوم نمایندگان پارلمان مىباشد.
در هر انتخابات، احزاب کاندیداهاى خود را معرفى مىکنند و ضمن اعلام برنامههاى خود، به رقابت مىپردازند.
در نتیجه هر حزب، تعداى نماینده در مجلس دارد.
هرقدر تعداد نمایندگان یک حزب بیشتر باشد در واقع قدرت آن بیشتر است و شانس بیشترى براى تشکیل دولت دارد.
سیستم دفاعى صنایع نظامى نروژ و سوئد از سال ۱۹۸۳، همکارىهائى به طور پراکنده در بخش نظامى با یکدیگر به عمل آوردهاند.
در سال جاری، دوکشور موافقتنامهاى را در زمینه تولید مشترک اقلام نظامى با یکدیگر به امضاء رساندند.
در حال حاضر، دو سوم تولیدات نظامى سوئد به کشورهاى عضو پیمان ناتو صادر مىگردد.
این دو کشور، بزرگترین تولیدکنندگان اقلام نظامى در کشورهاى نوردیک به شمار مىروند ولى دانمارک و فنلاند در زمینه تولید اقلام نظامی، تمایلى براى مشارکت با دو کشور سوئد و نروژ ندارند.
از سوى دیگر، به دنبال سفر وزیر دفاع آلمان از نروژ، در سپتامبر ۹۳، دو کشور موافقتنامه همکارى در زمینه توسعه و تجهیزات زیردریائىها امضاء نمودند و نروژ، قراردادى براى خرید ۹۲ تانک دست دوم لئوپارد با آلمان منعقد نمود، کل ارزش این قرارداد، ۵/۵۵ میلیون دلار مىباشند.
گفته مىشود که وزیر امور خارجه نروژ توانست حدود ۹۵ درصد از مقامات آلمانى تخفیف بگیرد و در مقابل، به شرکتهاى آلمانى قول اعطاء قرارداد مدرنیزه کردن نفتکشهاى این کشور را داده است.
ساخت ارتش سیست دفاعى نروژ بر اساس خدمت وظیفه عمومى و اجبارى اتباع ذکور کشور پایهگذارى شده است، بدین ترتیب که هر فرد ذکورى بین سنین ۱۹ تا ۴۵ سالگى مشمول خدمت وظیفه عمومى و اجبارى مىگردد.
مدت خدمت نظام وظیفه در نیروى زمینى ۱۲ ماه و در نیروى دریائى و هوائى ۱۵ ماه مىباشد.
در نروژ، نیروى ذخیره و احتیاط نیز تدارک دیده شده است که ظرف مدت ۲۴ تا ۷۲ ساعت بسیج مىشوند، شمار این نیرو در سال ۱۹۹۰، ۲۸۵۰۰۰ نفر بود و کل پرسنل ارتش ۳۴۱۰۰ نفر شامل ۲۱۸۰۰ نفر وظیفه بود.
بودجه دفاعى نروژ در سال ۱۹۹۰، ۸۹۳/۲۱ میلیارد کرون، معادل ۶/۶ درصد کل هزینههاى دولت بود که در سال ۱۹۹۲ به ۱۶/۲۳ میلیارد کرون افزایش یافت.
خلع سلاح و سلاح هستهاى نروژ کشورى است که هیچگونه سلاح هستهاى ندارد و در ظاهر هم، هیچ برنامهاى در این مورد در نظر نگرفته است.
بنابر این در اکثر مذاکرات، بر عدم افزایش این سلاحها تأکید دارد.
کاهش این سلاحها، به خصوص در روسیه، مىتواند به امنیت این کشور کمک شایان توجهى بنماید.
در مورد سلاحهاى متعارف هم، نروژىها فعالانه در مذاکرات CFEZ شرکت نمودهاند.
اجلاس شوراى همکارى آتلانتیک شمالى در اسلو، تقریباً این مذاکرات را به نتیجه نهائى رساند.
عضویت در پیمانهاى نظامى - پیمان آتلانتیک شمالى ناتو (NATO) - کنفرانس امنیت و همکارى در اروپا (CSCE) - اتحادیه اروپاى غربی - اتحادیه امنیتى آتلانتیک (ATA)