از دورانهای پیش، در طبیعت بشر این احساس وجود داشته که همیشه در جستجوی ظرفیتها و قابلیتهای ویژه و چشمگیر باشد. یونانیان باستان برای بازیهای المپیک خود شعار «بالاتر، سریعتر، قویتر» را سرمشق قرار میدادند و این شعار برای ورزشهای امروزی نیز وجود دارد. پرسش درباره ظرفیتها و تواناییهای خاص البته فقط در ورزش مطرح نیست. ثروتمندترین مرد دنیا کیست؟ بلندترین آسمانخراش کدامست؟ تندروترین اتومبیل یا هواپیما کدامست؟ یا حتی این پرسش براستی بیفایده و بیهدف «چه کسی میتواند مدت بیشتری را روی یک داربست ساختمانی در ارتفاع 10 متری به سرآورد؟» توجه هر چند توام با خنده بیشتر خوانندگان روزنامه را به خود جلب میکند. تلاش برای به دست آوردن رکورد، اغلب آثار عجیب و قابل توجهی به بار میآورد.
به هر حال اشتباه بزرگی است اگر عجایب هفتگانه جهان را نیز فقط چون رکورد تلقی کنیم. به طور یقین اهرام سهگانه خئوپس هنوز هم (به جز دیوار بزرگ چین) عظیمترین بنای ساختمانی به شمار میآید که در طول تاریخ به دست انسان بنا شده است. معبد زئوس در المپیا در زمان خود بزرگترین و ارزشمندترین بنای مذهبی در سرزمین یونان بود. ولی پیکره زئوس در این معبد هیچ رکوردی برجای نگذاشته است، بلکه بیشتر برای نفوذ و تأثیر هنری که داشته است مشهور شد. همچنین باغهای سمیرامیس (باغهای معلق بابل-م) نه برای بزرگی و وسعت آن، بلکه برای زیبایی جزو عجایب هفتگانه جهان به شمار میآمد. البته هر یک از عجایب هفتگانه جهان کار عظیمی از تکنیک زمان خود بودند، ولی برای کمال هنری خود نیز مورد تحسین و اعجابانگیز بودند. به سخن دیگر در آنها هنر و تکنیک به نحو بارزی در هم آمیخته بود؛ این امر- و فقط این امر- موجب شده است که آنها به دست فراموشی سپرده نشوند.
این کتاب از مجموعه «چرا و چگونه» تاریخ عجایب هفتگانه جهان را بیان میدارد. تصاویر و نوشتههای کتاب نشان میدهد، عجایب جهان چگونه به وجود آمدهاند؛ برای جهان آن زمان چه معنا و مفهومی داشتند؛ اکنون بر سر آنها چه آمده است. علاوه بر آن عجایب جهان را چون آینه زمان خود و انسانهایی که با آنها میزیستند نشان میدهد.
«هفت»، عدد مقدس
عدد هفت چه ویژگیای دارد؟
نزد بسیاری از اقوام عهد باستان، «هفت» عدد ویژهای بود. در فلسفه و نجوم
مصریان و بابلیها، عدد هفت به عنوان مجموع هر دو «عدد زندگی»، سه و چهار، جایگاه ویژهای داشت: پدر، مادر و فرزند، یعنی سه انسان، پایه و اساس زندگی هستند و عدد چهار مجموع چهار جهت آسمان و باد است، که از آنها باران زندگیزا میبارد و کشتزارها را بارور میسازد.
برای فیلسوف و ریاضیدان یونانی «فیثاغورث»- که در سده ششم قبل از میلاد مسیح (حدود 2600 سال قبل-م.) میزیست- نیز عدد هفت، مفهوم ویژه خود را داشت که از مجموع دو عدد سه و چهار تشکیل میشود: مثلث و مربع نزد ریاضیدانان عهد باستان اشکال هندسی کامل محسوب میشدند؛ از اینرو عدد هفت به عنوان مجموع سه و چهار برای آنها عددی مقدس بود.
یهودیان قدیم نیز برای عدد هفت معنای ویژهای قائل بودند: در کتاب اول عهد عتیق ]تورات- مو.[، کتاب مقدس یهودیان، آمده است که خداوند، جهان را در شش روز خلق کرد، در روز هفتم، روز سبت ]روز شنبه و روز تعطیل یهودیان است.م.[، خالق به استراحت پرداخت. موسی در ده فرمان خود از پیروانش میخواهد، که این روز آرامش را «مقدس بدارند». از آن زمان عدد هفت نزد یهودیان و بعدها نیز نزد مسیحیان که عهد عتیق را قبول کردند، به عنوان عددی مقدس محسوب میشد.
به این ترتیب بود که از دوران باستان هفتگانههای بیشماری تشکیل شدند: یونانیان باستان همه ساله هفت تن از بهترین هنرپیشگان نقشهای سنگین و غمناک و نقشهای طنز و کمدی را انتخاب میکردند. آنها مانند رومیهای باستان با هفت هنر احترام میگذارشتند. روم بر روی هفت تپه بنا شده بود. در تعلیمات کلیسای کاتولیک هفت گناه کبیره (غرور، آزمندی، بیعفتی، حسد، افراط، خشم و کاهلی) و هفت پیمان مقدس (غسل تعمید، تسلیم و تصدیق، تقدیس بلوغ، ازدواج ، استغفار و توبه، غسل قبل از مرگ با روغن مقدس، درآمدن به لباس روحانیون مسیحی) وجود دارد. برای پیروان محمد(ص) آخرین مکان عروج، آسمان هفتم محسوب میشود. در بیست و هفتم ژوئن هر سال ]ششم تیرماه- مترجم[، روز «هفت انسان خوابیده» مسیحیان یاد آن هفت برادری را، که در سال 251 بعد از میلاد، برای عقیده و ایمان خود، زنده زنده لای دیوار نهاده شده و شهید شدند، گرامی میدارند؛ مردم عامی میگویند که اگر در این روز باران ببارد، به مدت هفت هفته بعد از هوا بد خواهد بود، آنگاه انسان باید هفت وسیله مورد نیازش را بستهبندی کند و با چکمههای هفت فرسخی خود به آن دورها سفر کند. صورت فلکی خوشه پروین یا ثریا به عنوان «هفت ستاره» معروف است، در حالی که حتی با چشم غیرمسلح میتوان در این صورت فلکی تا یازده ستاره را دید.
در افسانهها نیز با «هفت» سحرآمیز برخورد میشود: سوار ریش آبی هفت همسر داشت، سفیدبرفی با هفت کوتوله پشت هفت کوه زندگی میکرد، هفت سوسک به همان اندازه قهرمانان کمیک شجاعی بودند که درزی شجاع کوچک- که هفت (مگس!) را با یک ضربه کشت … و به همین ترتیب تعداد بیشماری هفتگانه در تمام دنیا وجود دارد.
چه کسی عجایب هفتگانه جهان را برای نخستین بار به قلم کشید؟
یکی از کهنترین هفتگانهها، عجایب هفتگانه جهان، یعنی معروفترین و بزرگترین اثرهای هنری و معماری عهد باستان است. نخستین توصیف کتبی عجایب هفتگانه جهان به نویسنده فنیقی «آنتیپاتروس» سیدونی (سده دوم پیش از میلاد) نسبت داده میشود. کتاب او به هر حال نه دارای دیدگاه فلسفی بوده و نه یک کتاب هنری محسوب میشد، بلکه فقط راهنمای ساده برای سفر در عهد باستان بود.
«آنتیپاتروس» در سفرهایش- اگر اصلاً خود به این سفرها رفته باشد، و فقط براساس شایعات گزارش نکرده باشد- عموماً راههای تجارتی معروف آن زمان دنیا را دنبال میکرد. او فقط یکی از عجایب هفتگانه را در یونان یافت: پیکره زئوس اثر فیدیاس در المپیا. او در آسیای صغیر معبد آرتمیس در افسوس و آرامگاه شاه مازولوس پادشاه هالیکارناس را، در جزیره رودس مجسمه غول پیکری را- که مجسمه هلیوس خدای خورشید بود-، در آفریقا فانوس دریایی اسکندریه و هرم خئوپس در شهر گیزه، و بالاخره در آسیای دور باغهای معلق ملکه سمیرامیس را در بابل توصیف کرد.
«آنتیپاتروس» در گزارشهایش به ساختمانهای معروفی که بسیار در دسترس او بودند، و به اصطلاح جلوی در خانه او بودند، مثلاً ساختمان آکروپولیس در آتن، اشاره نکرد. زیرا کتاب او در واقع به عنوان راهنمای سفر برای یونانیهای تحصیل کرده نوشته شده بود- و اینکه یکی از این یونانیها درباره آکروپولیس نداند و لازم باشد که توجه او به این اثر جلب شود، در نظر آنتیپاتروس عجیب و غیرقابل تصور بود.
چرا برج بابل از عجایب جهان نیست؟
«آنتیپاتروس» همچنین فقط آن «عجایبی» را در کتاب خود ثبت کرد که هنوز در آن زمان دیده میشدند. مثلاً برج بابل- که بدون تردید یکی دیگر از بناهای ساختمانی اعجابانگیز آن زمان بود- در دوران «آنتیپاتروس» در هم فرو ریخته بود و لذا جزو مناظر دیدنی شمرده نمیشد. او نمیخواست به مردمان عصر خود ویرانهها را ارائه کند؛ یونانیهای عاشق هنر و زیبایی خرابهها و ویرانهها را قابل تحسین و اعجابانگیز نمیدانستند.
ذوق و هیجان دیدار عجایب هفتگانه استمرار نیافت. هنگامی که مغرب زمین مسیحی شد، توجه و علاقه به آثار باستانی خاموش گشت. به علاوه- به جز هرم خئوپس- از عجایب هفتگانه دیگر فقط ویرانههایی باقی مانده بود، بنابراین آنها به بوته فراموشی سپرده شدند.
اگر مسلمانان نبودند، شاید ما امروزه اصلاً هیچ چیز درباره عجایب جهان نمیدانستیم. این دانشمندان و محققان مسلمان بودند که نوشتههای عهد باستان را کشف کردند و به تحقیق درباره آنها پرداختند. آنها این نوشتهها را ترجمه کردند و به این ترتیب دانش بشری را درباره آثار هنری بزرگ عهد باستان از نابودی نجات دادند و این دانش را از سدههای میانه به عصر حاضر انتقال دادند.