دانلود تحقیق فرهنگ عامه نیشابور

Word 70 KB 19195 19
مشخص نشده مشخص نشده جغرافیا - زمین شناسی - شهرشناسی - جهانگردی
قیمت قدیم:۱۰,۱۵۰ تومان
قیمت: ۷,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • فرهنگ عامه‌ی هر منطقه، هر قوم، هر شهر بیان کننده‌ی آرمان‌ها، اندیشه‌ها و تجربه‌های ارزنده‌ای است که نسل دیروز را به امروز پیوند می‌دهد و ارزش‌ها، هنجارها، سنت‌ها و حکمت‌های زندگی را به نسل‌های بعد منتقل می‌کند. این سنت‌ها و انگاره‌های اجتماعی به زندگی مردم، معنی و مفهوم می‌بخشد و آنها را به ادامه‌ی زندگی دلگرم می‌کند. پیداست که اگر این وابستگی‌ها از آنها گرفته شود، کار و تلاش و امید و آرزو به بن‌بست می‌رسد. پیوند مداوم بین نسل‌ها از رهگذر فرهنگ عامه، باعث پویایی اندیشه، ابتکار و خلاقیت و توسعه‌ی فرهنگی در جامعه‌ی انسانی می‌گردد. مگر نه اینکه هر بنایی را بر مبنایی باید ساخت و بی‌جا نگفته اند که «ملتی که گذشته‌اش را نشناسد، آینده‌اش را نمی‌تواند بسازد».

    وجه تسمیه نیشابور
    «نیشابور» شهری است در قلب خراسان، ساختن نیشابور را به شاپور اول ساسانی نسبت
    می دهند و اسم شهر را به معنی «نهاده نیک شاپور» می دانند.
    «ابرشهر» نام قدیم نیشابور است، احتمال دارد که این نام در اصل شهر آپارناک یا آپارنی و جایگاه یکی از سه قبیله مهم پارت بوده باشد که شاهنشاهی نیرومند اشکانی را بنیاد کردند.
    قدیمترین سندى که از نیشابور یاد مى‏کند اوستا است که با واژه «رئونت‏» به معنى جلال و شکوه از آن نام مى‏برد. احتمالا این واژه بعدها به کلمه ریوند تبدیل شده که اکنون نام دهستانى از توابع نیشابور است. در برخى از متون دوره اسلامى نام دیگر نیشابور «ابرشهر» آمده است که مسلما این لفظ در دوره‏هاى قبل از اسلام به کار مى‏رفته است. سکه‏هاى مکشوفه، این موضوع را مدلل مى‏سازد. براى نمونه در سکه‏اى که تصویر قباد ساسانى را نشان مى‏دهد کلمه ابرشهر دیده مى‏شود.
    بحث درباره کلمه ابرشهر زیاد است از آن جمله برخى «ابرشهر» را از ریشه «اپرناک» گرفته‏اند که مربوط به قوم «پرنى‏» است که اسلاف پارتیان مى‏باشند. بعضى ابرشهر (با سکون ب) گویند که مراد شهرى ابرى یا شهرى مرتفع که به ابرها نزدیک است. این هر دو قول بدون مبنا و اصولا مردود است اگر چه براى سند اول هنوز جاى تامل باقى است اما اگر ابر را فارسى قدیم «بر» به معنى بلند جایگاه و رفیع و بزرگ بدانیم کلمه ابرشهر مقبولتر مى‏نماید.
    مسکوکاتى که از دوران باکتریان در افغانستان به جاى مانده از پادشاهى به نام «نیکه‏فور» یاد مى‏کند که دامنه فرمانروایى او تا نیشابور گسترش داشته و به روایتى این شهر را وى بنا نهاده است که بعدها به «نیسه‏فور» و «نیسافور» و نهایتا به «نیشابور» تبدیل شده است. «نیسافور» در گویش عرب به معنى شى‏ء سایه‏دار است و شاید در آن جا درختهایى وجود داشته که سایه‏گستر تارک خستگان بوده است.
    واژه نیشابور در دوره ساسانى همه جا به شکل «نیوشاپور» آمده است که آن را به معنى کار خوب شاپور یا جاى خوب شاپور گرفته‏اند زیرا شاپور دوم این شهر را تجدید بنا کرد ولى به روایت اغلب مورخان شاپور اول بانى آن بوده است. اگر مطلب بالا را در مورد نوسازى این شهر قرین صحت ‏بدانیم، کلمه «نیو» مى‏توان به شکل امروزى آن «نو» تعبیر کرد و معنى نیشابور چیزى جز شهر نوسازى شده شاپور نخواهد بود و دیگر دلیلى براى بحث در مورد شاپور اول و دوم وجود نخواهد داشت. زیرا که بعضى از مورخان در انتخاب هر یک از آن دو دچار شک شده‏اند ولى قدر مسلم بانى اولیه باید شاپور اول باشد و پس از وقوع زلزله‏اى شاپور دوم امر به ترمیم و بازسازى آن کرده است و این به هر حال کار نیک شاپور دوم بوده است که به لفظ «نیوشاپور» از آن یاد کرده‏اند.
    نیشابور در اوایل اسلام به «ابرشهر» معروف بود که در سکه‏هاى دوره‏هاى اموى و عباسى به همین نام آمده است. «ایران‏شهر» هم گفته‏اند که شاید عنوانى افتخارى براى این شهر بوده است. البته چون یکى از چهار شهر کرسى‏نشین خراسان بود لقب «ام‏البلاد» هم براى خود کسب کرده است.
    در قرون وسطى ایالت‏خراسان به چهار قسمت‏یعنى چهار ربع تقسیم مى‏گردیده و هر ربعى به مرکزیت‏ یکى از چهار شهر بزرگ نیشابور، مرو، هرات و بلخ خوانده مى‏شده و در زمانهاى مختلف یکى از این شهرها مرکزیت تمام خراسان بزرگ را به عهده داشته و نیشابور نیز از زمان طاهریان به بعد به عنوان پایتخت انتخاب گردیده است و گفته‏اند که: «این شهر از قاهره قدیم (فسطاط) بزرگتر و از بغداد جمعیتش بیشتر و از بصره جامعتر و از قیروان عالیتر بوده و 44 محله داشته و 50 خیابان اصلى و مسجدى ممتاز و کتابخانه‏اى با شهرت جهانى و یکى از چهار شهر شاهى امپراطورى خراسان بوده است».‏
    گویند که عمرولیث صفار چون نیشابور را به زیر نگین درآورد، گفت:
    «شهری را گرفته ام که گل آن خوردنی، بوته ی آن ریواس و سنگ های آن فیروزه است»
    امروز اگر آن دلاور سیستانی بر نیشابور دست می یافت جای آن بود که نخست از گرفتن شهری بر خویشتن ببالد که گنجور و گوهرستان واژه های ناب پارسی است.
    سرزمین رسالت خیز و جایگاه دانشی مردان بزرگ
    نیشابور پیش از اسلام، همچون عروسی است آرمیده بر دامان پیروزه رنگ بینالود استوار و سرافراز که در فضایی مه آلود، اما جان دار و پر تپش، به حیات خود ادامه می دهد. بعد از این دوران، نام نیشابور را زینت بخش بُعد تاریخی و اساطیری شاهنامه ی حکیم طوس، می بینیم.
    آب و هوای بهشت آسای این دامنه ی پر برکت، شاپور اول ساسانی را بر آن داشت تا اولین سنگ بنای تمدن تازه را بر آن نهد. پس از او و در عهد شاپور دوم، نیشابور گسترش یافته و سپس یزدگرد دوم، این شهر را برای زندگی برگزید.
    ساسانیان برخلاف اسلاف خود، استبداد را شیوه ی حکومت خویش قرار دادند و یک آزادی خواه نیشابوری به نام «مزدک»، علیه بیدادگری های آنان قیام کرد

فرهنگ عامه‌ي هر منطقه، هر قوم، هر شهر بيان کننده‌ي آرمان‌ها، انديشه‌ها و تجربه‌هاي ارزنده‌اي است که نسل ديروز را به امروز پيوند مي‌دهد و ارزش‌ها، هنجارها، سنت‌ها و حکمت‌هاي زندگي را به نسل‌هاي بعد منتقل مي‌کند. اين سنت‌ها و انگاره‌هاي اجتماعي به زند

چوله‌قزک بارن کن بارن ب‌‌پاين کن گندوم د زر خاکه از توشنگي هلاکه بزغله شير ميه چپو پنير ميه با ترانه‌ي چوله‌قزک، روزگاري نه چندان دور، روستازادگان نشابور، گوش به جاري شدن ترنم باران بر دشت‌هاي سرزمين سپيده و نسيم صبح مي‌ايستادند. از اين دست بسيارند

مقدمه فرهنگ عامه‌ي هر منطقه، هر قوم، هر شهر بيان کننده‌ي آرمان‌ها، انديشه‌ها و تجربه‌هاي ارزنده‌اي است که نسل ديروز را به امروز پيوند مي‌دهد و ارزش‌ها، هنجارها، سنت‌ها و حکمت‌هاي زندگي را به نسل‌هاي بعد منتقل مي‌کند. اين سنت‌ها و انگاره‌ها

جریان فکرى معتزله به مدت سى سال (در عهد مأمون، معتصم و واثق) مورد توجّه خلفاى عباسى بود. در سال 232هجرى متوکّل به خلافت رسید و اهل حدیث بر امور مسلط شدند و به آزار و اذیت معتزله و مخالفان خود پرداختند. هر چند معتزله نفوذ خود را در دربار عباسى از دست دادند، ولى در قرن چهارم در دستگاه حکومتى آل بویه شخصیت‏هاى مهمى از معتزله ظهور کردند که هر کدام نقش مؤثرى در پیش برد این مکتب ایفا ...

ديباچه چوله‌قزک بارن کن بارن ب‌‌پاين کن گندوم د زر خاکه از توشنگي هلاکه بزغله شير ميه چپو پنير ميه با ترانه‌ي چوله‌قزک، روزگاري نه چندان دور، روستازادگان نشابور، گوش به جاري شدن ترنم باران بر دشت‌هاي سرزمين سپيده

گويند که عمروليث صفار چون نيشابور را به زير نگين درآورد، گفت: «شهري را گرفته ام که گل آن خوردني، بوته ي آن ريواس و سنگ هاي آن فيروزه است» امروز اگر آن دلاور سيستاني بر نيشابور دست مي يافت جاي آن بود که نخست از گرفتن شهري بر خويشتن ببالد که گنجور و گ

شهر نيشابور است خاک فتنه باران ديباچه خونين تاريخ سوران نيشابور زادگاه دانشمندان بزرگي هم چون حکيم عمر خيام رياضي دان، کمال الملک، نقاش، امام زاده محمد محروق عطار نيشابوري و ... و دانشمندان ديگر نيز در اينجا مي زيسته اند. نام نيشابور با نام فير

مجموعه شهري (CONURBATION) به گستره وسيعي اطلاق مي شود که از گسترش و پيوند شهرها و شهرک هاي متعدد بوجود مي آيد . به گونه اي که در عين پيوند کالبدي معمولا موجوديت جداگانه خود را حفظ مي کنند . به عبارت ديگر مجموعه شهري يک محدوده فضايي است متشکل از يک ي

مطالعات آثار و دست نوشته هاي به جاي مانده از انديشمندان ، نوايغ و مشاهير براي عموم مردم خصوصاً نسل آينده ساز ، جوانان فرهيخته و فرهنگ دوست امروز ايران ، ضروري است . زيرا بررسي آثار علمي ، ادبي ، فکري و تاريخي انديشمندان ميهن اسلامي موجب مي شود تا آن

مطالعات آثار و دست نوشته هاي به جاي مانده از انديشمندان ، نوايغ و مشاهير براي عموم مردم خصوصاً نسل آينده ساز ، جوانان فرهيخته و فرهنگ دوست امروز ايران ، ضروري است . زيرا بررسي آثار علمي ، ادبي ، فکري و تاريخي انديشمندان ميهن اسلامي موجب مي شود تا آن

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول