تراکم و تصادفات جادهای ، خسارات و آسیب های ترافیکی و از همه مهمتر آلودگی های ناشی از وسایل نقلیه از جمله مسا ئلی می باشند که اکثر کشورها ویا شهرهای بزرگ با آن مواجه می باشند .
مالیات بنزین از جمله سیاست هایی است که می تواند در تقلیل و ملایم نمودن این مشکلات کمک نماید .مالییت بر بنزین میتواند به صورت زنجیرهای در کاهش آلودگی هوا موثر واقع شود .
وقتی قیمت بنزین بر اثر مالیات افزایش پیدا نماید ، باعث استفاده بهینه بنزین از طریقه کاهش استفاده مازاد از وسایل نقلیه می گردد که این امر خود از یک طرف باعث کاهش ترافیک و تصادفات رانندگی واز طرفی دیگر باعث بهبود کیفییت هوا میگردد .
اما این که افزایش قیمت بنزین تا چه حد توان تقلیل آلودگی هوا را دارد بستگی به تاثیر آن بر کاهش مصرف بنزین ویا به عبارتی به کشش قیمتی بنزین دارد.
در این مقاله ما قصد داریم تاثیر افزایش قیمت بنزین در اثر مالیات بر آن در کاهش مصرف آن وبالتبع تاثیر آن در عوامل مختلف ،بخصوص در کاهش الودگی هوا را در شهر کرج مورد بررسی قرار دهیم ،با این فرض که مالیات گرفته شده به عنوان منبعی در جهت بهبود محیط زیست و گسترش و افزایش شبکه های جاده ای و و همچنین افزایش خدمات حمل نقل عمومی و بسط آن تخصیص گرفته شود .
روش تحقیق در این مقاله بر اساس تهیه پرسش نامه و جمع آوری پاسخ ها از دارندگان وسایل نقلیه در سطح کرج و برسی عکس العمل آنها در برابر مالیات بر بنزین می باشد و اینکه آنها با این افزایش قیمت بنزین در نتیجه مالیات تا چه حد رفتار خود را در استفاده از وسایل نقلیه و در نتیجه مصرف بنزین تغییر خواهند داد وبالتبع این عمل تا چه حد میتواند در حل مسا ئل و مشکلات بیان شده از جمله آلودگی هوا موثر واقع شود.
در نتیجه تحقیق و بررسی که در این مقاله انجام شده ، حاکی از این است که مصرف بنزین نسبت به تغییرات قیمت آن بی کشش می باشد (در حدود 29% تا 59%) و مصرف کنندگان بنزین در برابر افزایش قیمت آن در نتیجه مالیات حساسیت چندانی را نشان نمی دهند و در نتیجه در رفتار خود در استفاده از وسایلنقلیه عکس العمل چندانی از خود ایجاد نمی کنند.
روش تحقیق در این مقاله بر اساس تهیه پرسش نامه و جمع آوری پاسخ ها از دارندگان وسایل نقلیه در سطح کرج و برسی عکس العمل آنها در برابر مالیات بر بنزین می باشد و اینکه آنها با این افزایش قیمت بنزین در نتیجه مالیات تا چه حد رفتار خود را در استفاده از وسایل نقلیه و در نتیجه مصرف بنزین تغییر خواهند داد وبالتبع این عمل تا چه حد میتواند در حل مسا ئل و مشکلات بیان شده از جمله آلودگی هوا موثر واقع شود.
در نتیجه تحقیق و بررسی که در این مقاله انجام شده ، حاکی از این است که مصرف بنزین نسبت به تغییرات قیمت آن بی کشش می باشد (در حدود 29% تا 59%) و مصرف کنندگان بنزین در برابر افزایش قیمت آن در نتیجه مالیات حساسیت چندانی را نشان نمی دهند و در نتیجه در رفتار خود در استفاده از وسایلنقلیه عکس العمل چندانی از خود ایجاد نمی کنند.
1)مقدمه - بررسی مشکل آلودگی هوا و سایر مسا ئل ناشی از استفاده وسایل نقلیه و پیامدهای ناشی از آن - سیاست مالیات بنزین به عنوان یک رهیافت - گزیده ای از مطالعات انجام شده در مورد تاثیرات مالیمت بر بنزین در کشورهای دیگر - مسا ئل مربوط به تقاضای بنزین وقیمت گذاری آن در ایران 2)یک تحقیق تجربی 3)روش تحقیق 4)تجزیه و تحلیل مدلهای مورد استفاده در بررسی 5)نتایج به دست آمده در مورد هر کدام از مدلها 6)نتیجه گیری و پیشنهادات 2)یک تحقیق تجربی شهر کرج از جمله شهرهای بزرگ در ایران می باشد که بیش از 5/1میلیون نفر در خود جای داده است و در سالهای اخیر جمعیت آن رو به افزایش چشمگیر واقع شده است.
مسائلی چون افزایش ترافیک ،آلودگی هوا ، شلوغی جاده های اطراف آن و تخریب محیط زیست از جمله مشکلاتی است که مانند شهرهای بزرگ دیگر در آن وجود دارد و مستلزم چاره اندیشی و راه حل مناسب جهت تقلیل آن مشکلات می باشد .
سهمیه بنزین از جمله از جمله سیاستی است که در چند ماه اخیر پس از تصویب مجلس شورای اسلامی اجرا شده است.
این سیاست توانسته است تا حدودی باعث تقلیل و بهبود مسائل مربوطه گردد، اما عدم نظارت کافی بر آن ومسائلی چون رانت بازی و ایجاد مشکلات برای گروهی از مردم آسیب پذیر باعث بوجود آمدن مشکلاتی شده است.
ما در این مقاله بر آن شدیم که سیاست مالیات بر بنزین را در شهر کرج و در چند منطقه پر جمعیت مورد بررسی قرار دهیم و تأثیر این سیاست را در تغییرمصرف وکاهش آن ودر نتیجه بهبود عوامل مضلفی که در پی دارد را مورد بررسی قرار دهیم.
به این منظور با تهیه پرسش نامه ونظرسنجی از افرادی که دارای وسایل نقلیه می باشند در جهت بررسی عکس العمل آنها در مقابل افزایش قیمت بنزین در نتیجه مالیات فرضی که بر بنزین بسته می شود را بدست آورد.
3)بررسی و مطالعه ما جهت تضمین تأثیر مالیات بنزین به عنوان سیاستی جهت مهار آلودگی هوا وبهبود عوامل دیگر همچون حمل و نقل عمومی.
گسترش شبکه های جادهای و غیره از طرحنظر سنجی، مشابه با برآورد احتمالی استفاده می کنم.
نظر سنجی در واقع تر کیبی از سوالاتی است که جهت تضمین تغییرات رفتار در رانندگی در نتیجه تغییر در قیمت در نتیجه مالیات می باشد.
شکل نظر سنجی به این صورت طرح شده که در صورت افزایش فرضی قیمت بنزین چطورنسبت به این موضوع پاسخ می دهند.
نظر سنجی به صورت تصادفی ودر حجم 200نمونه در سطح شهر کرج ودر مکانهای جایگاه های پمپ بنزین انجام شده است.
از آنجا که می توان در جایگاههای افراد متنوعی را مورد پرسش قرار داد، جایگاه مناسبی به نظر می رسید.
ابتدا سوالات طراحی شده در حدود 20عدد بود ولی به علت خلوت بودن جایگاهها وعدم اشتیاق رانندگان برای پاسخ به سوالات و توقف در جایگاه به منظور پاسخ به سوالات کم بود ، مجبور به کاهش سوالات مربوطه بودیم، بدین صورت که سوالات مهمتر به صورت دقیق و سریع از رانندگان پرسیده می شود و سوالاتی که زیاد به تحقیق مورد بررسی مربوط نمی شد.
حذف می گردید، سوالات دیگری هم بود که در ادامه نظر سنجی ها به نظر میرسید که رابطه رابطه معناداری با تفاوت مصرف بنزین در افراد مختلف نداشته باشد مانند جنسییت و سن افراد که آنها نیز حذف گردید.
نظر سنجی ها در سه مکان سوخت رسانی واقع در کرج که شامل رجایی شهر، گلشهر و حیدر آباد بوده است.
انتخاب این جایگاه ها برای نظر سنجی به دلایل مختلفی انجام گرفت، اولا این جایگاه در محل عبور و مرور افراد مختلفی از طبقه بالا و پایین بوده،دوماً این جایگاهها تقریباً نسبت به جایگاههای دیگر سوخت رسانی بیشتری صورت می گرفت و در نتیجه زمان کافی جهت نظرسنجی ها موجود بود.
در هر جایگاه حدود تقریبی 70نظر سنجی انجام گرفت که تعدادی از این نظر سنجی ها به دلیل عدم انطباق با واقعیت و پراکندگی آن از بقیه جدا شده وحدود 200پرسش نامه جهت تضمین باقی می باشد.
قبل از سوال کردن از افراد،ابتدا درباره پرسشنامه وسوالات مربوط توضیحاتی داده میشد ودر مورد افزایش قیمت بنزین فرضی توضیح داده می شد که این افزایش قیمت در واقع به صورت مالیاتی در نظر گرفته می شود که جهت امور مختلفی از جمله گسترش و بهبود محیط زیست، بهبود خدمات حمل و نقل عمومی وگسترش شبکه های جاده انجام میگیرد و بحثس جدا از تنها افزایش قیمت بنزین و کسب درآمد برای شرکت نفت می باشد.
در نظر سنجی ها به جای سوال مستقیم در مورد میزان در آمد خانواده افراد در مورد میزان متوسط مخارج ماهانه خانواده آنها سوال شده است.
به این دلیل که افراد معمولاً در آمد خود را به طور صحیح نمی گویند.
در مورد مسافت ها، مانند مسافت طی شده از محل سکونت تا محل کار، به جای میزان مسافت از میزان از میزان زمان طول کشیده به دقیقه پرسیده شد، زیرا اولاً به دلیل ترافیک نمی توان از آن به نتیجه مورد نظر رسید، دوماً معمولاً افراد اطلاع بیشتری از زمان طول کشیده نسبت به مسا فت طی شده دارند و جمع آوری اطلاعات راحت تر خواهد بود.
در مقابل قیمت های فرضسی که در مقابل آنها گذاشته می شد، از 200تومان تا 400تومان در نظر گرفته می شد، مثلاً پرسیده می شد :اگر قیمت بنزین به 200 تومان یا 300تومان افزایش یابد شما چه مقدار بنزین در آن شرایط مصرف خواهید کرد ؟ودر مورد افراد دیگر، قیمت های مختلفی داده می شد وعکس العمل آنها در مورد بنزین ثبت می شد.
4)تجزیه و تحلیل مدلهای مورد استفاده در بررسی مدل های تقاضای عرضی به شکل زیر است : (1) که لگاریتم مصرف بنزین i) (Ln g تابعی است از لگاریتم قیمت بنزین i) (Ln p وسایر متغیر های اقتصادی و اجتماعی دیگر همچون درآمد افرد ،تعداد افراد خانواده، زمان طول کشیده از محل کار تا محل سکونت با وسیله نقلیه یا بدون آن.
مدل دیگر که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است عبارت است از : (2) که جمله Lnyi Lnpi جمله تأپیر متقابل درآمد و قیمت بنزین می با شد، در واقع این جمله اجازه می دهد که کشش قیمتی بنزین همراه با توزیع در آمدی متفاوت تغییر یابد.
5) نتایج بدست آمده بر اساس هر یک از مدلها در جدول 1: lp برابر لگاریتم قیمت بنزین می باشد،lin برابر لگاریتم درآمد یا همان متوسط مخارج خانوار، lf لگاریتم تعداد اعضای خانواده، la لگاریتم زمان ظول کشیده به دقیقه برای طی کردن مسافت از محل سکونت به محل کار با وسیله نقلیه می باشد.
در اینجا مشاهده می شود که کشش قیمتی برابر 29/0 و کشش در آمدی برابر 27/0 می باشد.
در واقع با افزایش قیمت بنزین می توان گفت که مصرف آن کاهش می یابد اما این کاهش مصرف بنزین در نتیجه افزایش قیمت کم می باشد، یا به عبارتی می توان گفت که با 100% مالیات بر بنزین (با افزایش آن به 200تومان) مصرف آن تنها 29% کاهش خواهد یافت.
کشش در آمدی برابر با27/0 نیز بیانگر این می باشد که با افزایش 100% در آمد خانوار، مصرف بنزین به میزان 27% افزایش می یابد.
کشش قیمتی بنزین در مقایسه با قبل ازاجرای سهمیه بندی بنزین می توان گفت که تا حدودی کاهش را نشان می دهد واین امر کاملاً طبیعی می باشد زیرا رانندگان با اعمال سهمیه بندی یک نوع فشار را بر خود می بینند و حاضرند که قیمت بنزین افزایش یابد واین فشار که در واقع تحمیل مصرف کمتر می باشد را کاهش دهند.
کشش در آمدی نیز مشاهده می شود که نسبت به قبل از سیاست سهمیه بندی کاهش زیادی را نشان می دهد ولی همواره مثبت می باشد که این امر نیز می تواند ناشی از سهمیه بندی بنزین برای افراد مختلف دردهک های در آمدی متفاوت باشد ولی به خاطر قدرت افراد با در آمد بالاتر در تهیه در تهیه سهمیه بیشتر برای مصرف بنزین کشش در آمدی همواره مثبت می باشد.
نتایج همچنان نشان می دهد که تعداد افراد خانواده و همچنین زمان طی شدن از محل سکونت تا محل کار نیز همچنین تأثیر مثبت در مصرف بنزین دارد، به طوری که افزایش افراد خانواده به ازاء هر واحد میزان مصرف بنزین را 57% لیتر افزایش می دهد وهمچنین افزایش زمان طی شده از محل سکونت تا محل کار به ازاء هر دقیقه 12/0لیتر مصرف بنزین را افزایش می دهد .
در جدول2: LP LIN در واقع جمله تأثیر متقابل میان درآمد و قیمت بنزین میباشد.
این جمله اجازه داده که کشش قیمتی بنزین همراه با توزیع در آمدی متفاوت تغییر یابد.
در این مدلها تمام ضرایب در سطح 5 درصد معنی دار می باشد.
اما آنچه قابل توجه است 2R پایین در این جداول می باشد.
چنین 2R دارای دلایل مختلفی است: اولا تعداد زیادی از افراد از زمان طی شده به ازاء دقیقه آگاهی کاملی ندارد، دوماً افراد زیادی وفت کافی جهت پاسخ به سولات را نداشته اند و در نتیجه ممکن است پاسخ کاملاً صحیحی به سوالات نداده باشند، سوماً افراد واقعاً نمی توانستند این مطلب را درک کنند زمانی که قیمت بنزین افزایش یابد واقعاً آنها چه مقدار بنزین مصرف خواهند کرد و عوامل متعدد دیگری که می توان باعث 2R پایین گردد.
بنابراین این تحقیق تجربی نشاندهنده آن است که کشش قیمتی و درآمدی بنزین نسبت به قبل از سیاست سهمیه بندی کاهش یافته و بی کشش تر شده است و می توان نتیجه گرفت با اعمال سهمیه بندی کشش بنزین نسبتاً کاهش پیدا کرده و موجب حساسیت کمتر مصرف بنزین توسط رانندگان به افزایش قیمت بنزین شده است، از طرفی کشش درآمدی نیز تا حدودی کاهش یافته است، بدان معنا که با اعمال سهمیه بندی بنزین افراد با درآمد بالا و افراد با درآمد پایین تا حدودی مصرف بنزین آنها نزدیک تر شده است اما بتز هم افراد با درآمد بالاتر به علت توان مالی بالا و داشتن تعدا وسائل نقلیه بیشتر و همچنین توانا بودن در تهیه بنزین سهمیه بندی قادر به مصرف بیشتر بنزین می باشند و در نتیجه اعمال سهمیه بندی خود بیشتر مشکلات را بر طبقات پایین تحمیل می نماید و از طرفی افزایش قیمت بنزین در نتیجه مالیات بر آن باعث کاهش کمتر مصرف بنزین توسط افراد با درآمد بالاتر خواهد بود.
6) نتیجه گیری و پیشنهادات: تحقیق مورد بررسی نشان می دهد که مصرف بنزین نسبت به قیمت آن و همچنین درآمد افراد بی کشش می باشد و می توان گفت حساسیت رانندگان نسبت به افزایش قیمت بنزین در اثر مالیات کم می باشد و حتی بعد از اعمال سهمیه بندی بنزین می توان به این نتیجه دست یافت که کشش قیمتی و درآمدی بنزین تا حدودی کاهش پیدا کرده و سیاست قیمت گذاری بنزین را دچار اختلال بیشتری نموده است، به عبارتی حال افراد به افزایش قیمتی که قبل از سهمیه بندی از خود عکس العمل نشان می دادند بعد از اعمال سیاست سهمیه بندی دیگر آن عکس العمل فبلی را از خود نشان نمی دهند، در واقع حساسیت افراد و رانندگان وسایل نقلیه نسبت به قیمت بنزین تا حدودی کاهش یافته است.
بنابریان می توان به این نتیجه دست پیدا کرد که کشش قیمتی و درآمدی چه قبل از سهمیه و چه بعد از آن بی کشش بوده است و سیاست مالیات بنزین تأثیر کمی در کاهش مصرف بنزین دارد ولی می تواند باعث ایجاد منبعی در جهت مصرف و تخصیص آن، همانطور که قبلاً اشاره شد قرار گیرد و باعث بهبود و گسترش موارد فوق از جمله خدمات حمل و نقل عمومی، بسط شبکه های جاده ای و بهبود و گسترش محیط زیست گردد.
با این موارد گفته شده باز هم می توان گفت که سیاست مالیات بنزین از جمله سیاست هایی خواهد بود که قادر به تقلیل مشکلات آلودگی و ترافیک و مصرف بی رویه بنزین می باشد و از این جهت که امکان فرار از آن وجود ندارد و سیاست قیمت گذاری را منتقل نمی نماید و سهم الوصل ترین مالیات جهت اخذ می باشد مورد توجه خواهد بود.
بنابراین از جمله کشورهایی که به نظر می رسد بتوان این سیاست را به مرور زمان در آن جاری کرد می توان ایران باشد، اما اجرای این سیاست به یکسری زیرساختها در کشور نیاز دارد.
از جمله اقداماتی که بتواند شرایط را برای اجرای این سیاست مهیا کرد عبارتند از: