اسطوره های آئینه هایی هستند که تصویرهایی را از ورای هزاره ها منعکس می کنند و آنجا که تاریخ و باستانشناسی خاموش می مانند اسطوره ها به سخن در می آیند و فرهنگ آدمیان را از دور دستها به زمان ما می آورند و افکار بلند و منطق گسترده مردمانی ناشناخته ولی اندیشمند را در دسترس ما می گذارند .
اساطیر ایران باستان دراین دنیای پر مرز و راز جایی والا دارد و شناخت آن رهنمون ما درشناخت فرهنگ غنی و پر ارزش این سرزمین است و این تحقیق مجموعه جامع و ساده ای از این اسطوره ها را در اختیار ما می گذارد . در این تحقیق با استفاده از منابع هند باستان واستناد به منابع مستقیم وغیر مستقیم ایرانی مانند اوستا ، متنهای پهلوی ، شاهنامه فردوسی ؛ متون تاریخی دوران اسلامی و آداب و رسوم ؛ بازمانده و با توجه به مطالعات ایرانشناسان ، نخست طرحی تاریخی عرضه می کند و مطالب مربوط به آغاز آفرینش ؛ پیش نمونه آفریدگان ، نمونه های پیشین خدایان باستانی و خدایان تحول یافته ادوار بعدی ؛ قهرمانان تاریخی رنگ اسطوره گرفته را پیش می کشد و بخشی را به اساطیر ویژه زردشتی اختصاص می دهد و بعد به اسطوره های زروانی و میترائی (مهری ) می پردازد وسپس اسطوره را در برابر تاریخ و آیینهای متداول امروزی قرار می دهد .
گرچه در زمینه اساطیر ایران مقالات و کتابهای متعدد انتشار یافته است ، ولی تحقیقی به این صورت که طرحی ساده و جامع ازاسطوره های ایرانی رادر دسترس قرار دهد وجود نداشته است . ما نیز کوشیدیم با افزودن نکات مختصری به عنوان توضیح بر برخی مطالب این تحقیق را برای خواننده ایرانی قابل استفاده تر سازیم و به پیروی از همین روش ، تحقیق خاص را فقط یک بار به صورت قدیمی آورده ایم و سپس گونه متداول تر آن ها را به کار برده ایم . به عنوان مثال یک بار در اول ‹‹ ترًٍیْتًوًنه›› صورت قدیمی فریدون را ذکر میکنیم و سپس همه جا ‹‹ فریدون ›› به کار می بریم که نامی آشنا برای خواننده ایرانی است .
روش تحقیق
بررسی اسناد و مدارک موجود ، گردآوری اطلاعات مختلف از منابع کتابخانه ای واستفاده از جداول ، نمودارها و تصاویر به همراه مصاحبه با افراد و احتمالا روش های آماری ساده .
سوال تحقیق
1- اسطوره چیست ؟
2- در اساطیر ایران خدایان به چه شکلی تقسیم بندی شده اند ؟
3- بزرگترین خدای خیر و بزرگترین خدای شر کدامند ؟
4- تاثیراساطیر ایران ( یعنی ایندیدگاه به خیر وشر یا نور و ظلمت یا..) چه تاثیری بر تفکرات انسان ایرانی دارد ؟
5- اساطیر ایرانی به چه شکل در شاهنامه معرفی شده اند ؟
مقدمه
ایران سرزمین تضادهای بزرگ است : سرزمین بیابان ها و جنگل ها ، سرزمین کوه های پربرف و دره های سرسبز؛ جایی است که درختان سیب و خرما به فاصله چند میل از یکدیگر می رویند . سرزمین چاه های نفت و چادر نشینان .
سه رشته کوه مثلثی را به دور این سرزمین تشکیل می دهند . کوه هایی که ارتفاع آن ها به هجده هزار پا (حدود 5500متر) می رسد . در قلب ایران دو کویر به شصت میل(حدود96 کیلومتر) و پهنای شان به دوازه مل (حدود 19کیلومتر) می رسد ، با آب و هوایی همچون کشورهای ساحل مدیترانه در شمال ، درکرانه دریای خزر ، جنگل درهم فشرده گرم و مرطوبی وجود دارد . بارندگی بین شصت اینچ(152 سانتیمتر) تا صفر در نواحی مختلف نوسان است . گرچه ایران ازمنابع طبیعی گسترده ای برخوردار است ولی تنها در روزگاران اخیر است که به استخراج آنها پرداخته اند و صرف نظر از بازار ایران کشاورزی پیشه سنتی است .
جغرافیا به ناچار بر فرهنگ تاثیر می گذارد و جای شگفتی نیست که در ایران شماری از فرهنگ های گوناگون وجود دارد که هر کدام به نوبه خود اسطوره های گوناگونی را آفریده اند . مردم مغرب ایران پیوسته آماده تاثیر پذیری از مراکزی مانند یونان و روم بوده اند در حالی که مردم مشرق ایران بیشتر تحت نفوذ هند و مشرق زمین قرار داشته اند. ایران هم از نظر تاریخی و هم از جهت جغرافیایی پلی میان شرق و غرب است .
موضوع مورد نظر ما آن منبع غنی شعر و فرهنگ عامه و اسطوره هایی است که بیشتر باورهای ایران باستان را تشکیل داده است . پس ازنگاهی کوتاه بر تاریخ ایران و چگونگی منابع و خصوصیت اسطوره نخست به تصویر عالم در نظر مردم قدیم و اسطوره های خدایان کهن و داستان های مربوط به قهرمانان جهان ایزدی که با اژدهاهای ترسناک نبرد می کنندمی پردازیم . سپس برتعلیمات بسیار اخلاقی دین زردشتی و تعبیر عمیقی که از اسطوره های سنتی در بر دارد نظری می افکنیم . دین زردشتی که زمان دین ملی ایرانیان بود هنوز درمیان جوامع کوچکی در ایران و همچنین در میان پارسیان هند مخلصانه معمول است.
ایران موطن بسیاری از سنت های دینی بوده است و ما از میان آن ها اساطیر دو سنت دینی را بررسی میکنیم: کیش زروانی و کیش مهر . در پایا نقشی را که اسطوره درمناسک دینی وتاریخ و دربارهای شاهان ایران داشته است مد نظر قرار می دهیم . از همه مهمتر میکوشیم که مقام اسطوره را در باورهای شخصی مومنان دریابیم . بنابراین این تحقیق هم با دوره باستان و هم با دوره جدید ، هم با تاریخ و هم با دینی زنده – هر چند کوچک ومتاسفانه در حل افول سروکار دارد .
اساطیر ایران باستان
ایرانیان باستان جهان را گرد و هموار مانند بشقابی تصور می کردند . در نظر آنان آسمان فضای بی پایان نبود ، بلکه جوهری سخت همچون صخره ای از الماس بودکه جهان را مانند پوسته ای در بر گرفته بود . زمین در حالت اصلی و دست نخورده خود هموار بود ، نه دره ای داشت و نه کوهی ؛ و خورشید و ماه و اختران بالای زمین بی حرکت در وسط آسمان قرار داشتند . همه چیز آرام و هماهنگ بود . اما این آرامش با ورود ‹‹ شر›› ( اهریمن) درعالم درهم شکسته شد که آسمان را شکست و به داخل آن شد ؛ به آب فرو شد و سپس به میان زمین تاخت و آن را به لرزه در آورد و بر اثر آن کوهها از زمین بیرون آمدند . کوه اصلی البرز بود که هشتصد سال طول کشید تا از زمین به در آمد . دویست سال طول کشسید تا به ستاره پایه رسید و دویست سال تا ماه پایه و دویست سال تا خورشید پایه و دویست سال دیگر هم طول کشید تا به منتهی الیه آسمان رسید. بدین ترتیب این کوه میان گیهان کشیده شده است ، ریشه های این کوه گیهانی در زیر زمین پراکنده اند و آن را به هم پیوسته نگاه می دارند و از این ریشه ها همه کوه های دیگر سر برمی آورند. در وسط زمین کوه ‹‹ تیره ›› که قله البرز است ، قرار دارد و از آنجا تا به عرض ؛ پل چیوت کشیده شده که روان ها پس از مرگ ، در سفرخویش به سوی بهشت یا دوزخ باید از آن بگذرند . ستیغ ارزور بر لبه کوه البرز، دروازه دوزخ است که در آنجا دیوان با هم به گفتگو مشغولند .
تنها زمین نبود که بر اثر ورود شر در جهان به لرزه در آمد ، خورشید و ماه و اختران نیز از جای خود تکان خوردند ، به طوری که تا دوران بازسازی جهان همچون تاج هایی در پیرامون زمین می چرخند و هر روز از 180 روزنی که در کوه البرز در مشرق است داخل می شوند و از 180 روزنی که در مغرب است خارج می گردند .
قطرات باران را ایزد تیشتریه ساخت . باد آن ها را به یک سو برد تا از آن دریایی گیهانی ، ورکشه ، یا دریای بی انتها را تشکیل دهد که آن سوی قله کوه البرز قرار دارد . این دریا چنان وسیع است که هزار دریاچه را شامل می شود که عبارتند از چشمه های ایزدبانو آناهیتا (نک به ص 38) در میان این دریا دو درخت قرار دارد. درخت ‹‹ دربردارنده همه تخمها ›› که همه درختان از آن منشعب می شوند و درخت گوکزنه یا هوم سفید که همه مردمان اکسیر جاودانگی را در هنگام بازسازی جهان را از آن دریافت می دارند. شر طبعا کوشید تا این درخت زندگی بخش را نابود کند و چلپاسه ای را آفرید که بدان جمله کند اما ده ‹‹ کر›› یا ماهی هایی که دائما در آن دریا به شنا می پردازند از آن درخت پاسداری می کنند به طوری که همیشه یکی از آن ها چلپاسه را زیر نظر دارد .
آنگاه سه دریای بزرگ و بیست دریای کوچک تشکیل شد . دو رودخانه در زمین جاری شدند : یکی از شمال به سوی باختر و دیگری از شمال به سوی خاور روان گشت ، و هردو سرانجام پس از اینکه دو انتهای زمین را پیمودند ، به دریای گیهانی پیوستند .
هنگامی که نخستین قطرات باران فرود آمد زمین به هفت بخش تقسیم شد . بخش میانی ، خونیرث ، نیمی از همه زمین را تشکیل می دهد و شش قسمت دیگر که خونیرث را احاطه کرده اند ، همه کشور خوانده می شوند . آدمیان قادر نبودند که از ناحیه ای به ناحیه دیگر بروند مگر سوار بر پشت گاوی آسمانی به نام شریشوک یا هذیوش . گوپت شاه که نیمی از او انسان و نیمی از او گاو است به دقت از سریشوک مراقبت می کند ؛ زیرا این گاو آخرین حیوانی است که در بازسازی جهان که همه آدمیان باید جاودانه گردند قربانی می شود .