رهی معیری
محمد حسن معیری متخلص به رهی در تهران پا به هستی گذاشت رهی در نقاشی ، موسیقی وسرودن غزلهای زیبا وشورانگیز توانا بود رهی از شیفتگان سعدی است فرط عشق به سعدی سخن وی را از رنگ وبوی شیوه استاد برخوردار کرده ومزایای غزلسرای بزرگ درگفته های رهی متجلی است . سادگی ، روانی ، مراعات نظم جمله که به ترکیب کلام ، روشنی وشفافیت می بخشد . رهی به سال 1288 هجری شمسی در تهران دی ده به جهان گشود
توتماشاگر خلقی و من از باده شوق مستم آنگونه که یارای تماشایم نیست
بسراپای تو سرو سهی قامت من کز تو فارغ سرمویی به سرپایم نیست
چه یقینی است کز آن چشمه نوشبنم هست چه بلائی است کز آن ظلم و بالایم نیست ؟