چکیده
در این مقاله با توجه به کلیات سعدی و در نظر نظر او دربارهی زنان مورد بررسی قرار گرفته است.
پس از بیان مقدمهای دربارهی دیدگاه سعدی و تفاوت زنان معرفی شده در بوستان و گلستان بر اساس همین دیدگاه به نقشهای گوناگون زنان در آثار سعدی مانند زن در مقام مادر ، زن در نقش دختر، و زن در مقام همسر پرداخته میشود.
سپس با توجه به حکایات مربوط به زنان ملاکهای جامعهی روزگار سعدی مانند توجه به زیبایی، عدم رعایت هم شأنی، کدخدا منشی پیران و بزرگان در حل مشکلات، تعدد زوجات، ناسازگاری داماد و مادرزن و آزارهای جنسی بررسی شده است.
سپس دریافت بعضی از نکات اعتقادی سعدی در مورد زنان از خلال حکایتها بیان شده و پس از آن با توجه به باب هفتم بوستان فضایل و رذایل زنان از نظر سعدی بیان گردیده است.
همچنین به بعضی از سخنان سعدی در مورد زنان که به صورت ضربالمثل درآمده اشاره شده و سپس مباحث جمعبندی و نتیجهگیری شده است
کلید واژههای: زن، نقش زن، گلستان، بوستان، سعدی، کلیات سعدی
مقدمه
شیخ مشرفالدین سعدی شاعری است که شهرتش قلمرو وسیع ایران و تمدن اسلامی را در نور دیده و جهانی گشته است.
شهرت آثار سعدی و اسلوب سهل ممتنع او همهی مرزها را در نوردیده است به طوریکه حدود نیم قرن پس از او غزلش را ابن بطوطه از خنیاگران چینی در پکن شنیده است.
تا دل به مهرت دادهام در بحر فکر افتادهام
تا در نماز استادهام گویی به محراب اندری(1)
او شاعری رئالیست و واقع گراست به طوری که در آثار او ردپایی از اساطیر، خرافهها، نمادها و عوالم غیررئالیستی دیده نمیشود.
او شاعری عاشق است و عارفی واصل که در میان مردم و در زمین میزید و با وجود داشتن تجربههای ملموس مادی و چشیدن عشق زمینی قصد صعود به عوالم بالا را دارد.
سعدی در عرصه نویسندگی نیز قلمش را در هر دو عرصهی نظم و نثر دوانده و هنر خویش را به بهترین وجه نمایانده است.
از آنجا که سعدی در مسافرتهای 35 سالهی خود اطراف و اکناف عالم را دیده و تجربههای بسیاری از آن اندوخته است، در آثار و حکایتهای او شخصیتهای متفاوتی را میتوان مشاهده کرد.
زن نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد.
نقشهای زنان در آثار سعدی بیشتر مربوط به امور خانوادگی و روابط زن و مرد است و از نقش اجتماعی او به صراحت چیزی نیست.
لذا شاید بتوان ادعا کرد که بررسی و مطالعهی نقش زنان در آثار سعدی نه تنها آیینهای از زنان در شیراز قرن هفتم بدست میدهد بلکه با توجه به زن عربی که سعدی داشته و جهانگردی او تصویری از زنان ممالک اسلامی آن روزگار است.
زنان معرفی شده در بوستان و گلستان مانند دیدگاه کلی سعدی در این دو کتاب با هم متفاوتند.
زن مطرح شده در گلستان تصویری است درست و زنده از دنیا با همه تضادها و تناقضها و با همه زشتیها و زیباییها.
زن آنچنان که هست نه آنگونه که باید باشد و این همان دنیایی است که سعدی آن را دیده است نه آن که از خود خلق کرده و آفریده باشد.
اگر در مطالعهی گلستان نقشهای مطرح شدهی زنان منفی یا درجه دوم و سوم است نیز ناشی از حقیقت دنیاست نه آن که سعدی زن ستیز بوده باشد، زیرا اگر در گلستان و بوستان دقیق شویم به ژرفنگریهای سخن سعدی پی برده میشود.
اگر در مطالعهی گلستان نقشهای مطرح شدهی زنان منفی یا درجه دوم و سوم است نیز ناشی از حقیقت دنیاست نه آن که سعدی زن ستیز بوده باشد، زیرا اگر در گلستان و بوستان دقیق شویم به ژرفنگریهای سخن سعدی پی برده میشود.
او در بسیاری از جاها به صراحت خود و نیکی در منش زنان را ستوده است، همانگونه که بازیگران مرد صحنهی حکایات سعدی بد و خوب دارند زنان نیز از همین دو چهره برخوردارند.
اما زن به تصویر کشیده شده در بوستان سیمای یک انسان نمونه را دارد مدینه فاضلهای که سعدی در بوستان به تصویر کشیده و آرزوهای بزرگ او در وجود زنان هویداست.
زنانی شایسته و اخلاقی، زنانی که به سوی صلاح نصیحتگرند، شایستهاند و از ناشایستگیها برحذر میدارند.
هر گاه سعدی در مورد زنان حکایتی را مثل زده است بیشک قصد بیان افکار عالی اخلاقی را داشته و آن را در قالب حکایاتی مختصر بیان کرده و در آن بدنبال مقصود خاص خویش بوده است حکایتهای مربوط به زنان اغلب کوتاه، پرمغز و آمیخته به داروی تلخ نصیحت است.
«در بوستان و گلستان هر حکایتی را که نوشته بخوانیم از آن معنایی عمومی را ملتفت میشویم و دانسته میشود آنچه در هر حکایت واقع شده نمونهای است از آنچه در باورها واقع میشود و در زندگی بسیار کسان اتفاق میافتد(4).
«به گفته بعضیها سعدی پسندهای قومی و اجتماعی و آنچه را که رسم مطلوب زمانهاش بوده بیان نموده است»(5)، اما باید اقرار نمود ویژگیهای مثبت زنان یا ذکر صفات رذیله آنان(6) حکایت مردی که زن صاحب جمالش در گذشته و مادرزن در خانه بود(7) یا عدم تناسب سنی زن و شوهر مانند حکایتی پیرمردی که دختری خواسته و حجره به گل آراسته بود (8) و همچنین حکایت منجمی که از رفتار ناشایست همسر خویش در خانه خبر نداشت(9).
امروزه مصادیق فراوانی دارد و گرد کهنگی به آن پاشیده نیست.
بعضی از حکایات مربوط به زنان، در آثار سعدی «برای انجام پندها و نصایح کلی و عمومی بوده است»(10).
مانند اشارات زیر که میتواند تداعیگر راضی بودن به قضا و قدر و پذیرفتن حقیقت وجودی خویش و آیندهنگری باشد.
مثلا از زبان زنی که طفلش دندان در آورده به همسرش که در غم مخارج طفل است میگوید هر آن کس که دندان دهد نان دهد(11).
زن در کلیات سعدی رسالتهای چندگانهای را ایفا میکند.
زن در نقش همسر، زن در نقش مادر، زن در نقش دختر، زن مظهر پارسایی، زن مظهر عشق و دلدادگی، زن در مقام توکل، زن مظهر پرهیزکاری، و زن مظهر خردمندی و ...
حکایات مربوط به لیلی، زلیخا، شیرین، عذرا، ...
نیز به دفعات در کلیات سعدی مشاهده میشود.
این اشارات فراوان نیز خصوصا در غزلها با چنان تازگی بیان شده است که به جرأت میتوان گفت تنها شاعر بزرگی چون سعدی به آن دست یافته است و معلوم مینماید که زنان عاشق مهمترین گروه مموردنظر سعدی بودهاند.
«نقشهای مختلف زنان در آثار سعدی» 1- زن در مقام مادر سعدی که در کودکی پدر خود را از دست داده و در آغوش دلپذیر مادر بزرگ شده است علاوه بر آنکه با یتیمان درد آشناست و سروده: به ارزش مادر بسیار واقف است.
او در چند حکایت مقام و ارزش مادر را بیان نموده است.
در گلستان آمده که پسر سرهنگی به فرزند هارونالرشید دشنام مادر میدهد جلسهای تشکیل میگردد تا جزای چنین کسی را مشخص کنند هر کس نظری میدهد یکی به کشتن، یکی به مصادره و دیگری به زبان بریدن، اما هارون به ترک مخاصمه و گذشت دعوت میکند و میگوید اگر به ضرورت انتقامخواهی تو نیز به مادر او دشنام بده(15).
در حکایت دیگر آورده است روزی به جهل جوانی بانگ بر مادر زده و سبب شده که او دل آزرده و گریان بگوید مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟(17).
سعدی در رسالهی صاحبیه میگوید: او در جایی دیگر از جوانی سخن میگوید که قدر مادر را نکو نمیداند و زحماتش را فراموش کرده است.
سعدی یتیم همیشه لذت زندگی در کنار مادر و خون جگر خوردنهای او را به خاطر داشته و اشارت نموده است.
بیشک دیدگاه اسلامی سعدی در مورد مادر نقش مهمی داشته و تحت تأثیر این سخن پیامبر اسلام بوده است که: «الجنه تحت اقدام الأمهات» 2- زن در مقام دختر سعدی میگوید روزی در هنگام سفر دختری را در کاروان دیده است که هنگام برخاستن گردو خاک شدید با مهربانی تمام با روسریاش گردوغبار را از چهره پدر پاک میکرده است و مهرورزی او زمینهای فراهم میآورد تا پدرش زبان به نصیحت بگشاید و عالم پس از مرگ و گور را به او یادآوری کند.
در جایی دیگر با رقم زدن ماجرای دختر حاتم که آزادی خود را قبول نکرد و خواست که او را با سایر اسیران گردن بزنند تصویری از یک زن خردمند فداکار به تصویر میکشد.
3- زن در مقام همسر در این مقام زن چهرهای متضاد دارد، زن با چهرهای منفی مانند زن لوط: زنی که همسر پیامبر بود اما به شوهرش و آئین او ایمان نیاورد و به دلیل طغیان و سرکشی به همراه سایر کافران قوم گرفتار عذاب الهی گردید.
و زن منفی دیگر زن خود سعدی است.
زنی که به علت شهرت منفی در جامعه هنوز نیز ضربالمثل است چنانکه زن بد زبان، گردشگر را به زن سعدی مثال میزنند.
به گفتهی خود سعدی زنی بدخوی، ستیزه روی، نافرمانبردار و زبان دراز که عیش سعدی را منغص مینمود، زنی طعنهزن که به شوی خویش میگفت تو آن نیستی که پدر من تو را از قید فرنگ به ده دینار خلاص کرد؟
این زن چنان بر سعدی سخت گرفته و روزگارش را سیاه نموده که سروده است و یا زن با چهرهای مثبت، زنی خردمند که از شوهر خود میخواهد به دنبال رزق و روزی برود.
یا زن نصیحت گری که به شوهر خویش میگوید: 4- زن در مقام دانای نصیحتگر و خردمند این زن نصیحتگر شوهر خویش در زندگی است.
راه را از چاه و خوب از بد به او مینمایاند ملاکهای جامعه روزگار سعدی و زن 1- توجه به زیبایی از آثار سعدی برمیآید که زیبایی یکی از مهمترین ملاکها برای گزینش همسر در جامعهی او بوده و این امر هم از طرف مردان و هم از طرف زنان مورد توجه قرار میگرفته است.
سعدی از زنی به غایت زشت روی سخن میگوید.
زنی که به سن ازدواج رسیده و با وجود داشتن جهیزیه و مال کسی حاضر به ازدواج با او نبوده است لذا او را به حکم ضرورت به همسری مردی کور در میآورند پدر فقیر این دختر به کسانی که میگفتند اکنون که طبیبی حاذق پیدا شده چرا دامادت را معالجه نمیکنی؟
میگوید: شوی زن زشت روی نابینا به(28).
در جای دیگر آورده است که زن جوانی به ازدواج مرد پیری درآمد، شوهر پیر این زن هر چه میکند زنش با او انس و الفت نمیگیرد و خواستار همسری جوان و زیبا است چنانکه به شوهر خود میگوید: زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به که پیری(29).
خلاصه از همسر خویش جدا گشته و به عقد جوانی در میآید.
تند، ترشروی، تهیدست و بد خوی، جور و جفای میدید و رنج و عذاب میکشید اما شکر نعمت میگذارد و میگفت الحمدلله که از آن عذاب الیم برهیدم و بدین نعیم مقیم برسیدم که در بیت اخیر سعدی در خصوص ملاک زیبایی غلو نیز کرده است.
در حکایتی دیگر سخن از پیرزنی میگوید که موی سر خود را رنگ میکند تا جوان و زیبا جلوه کند و سعدی در مورد او میگوید لازم به ذکر است در خصوص ملاکهای زیبایی و چیستی آن سعدی در غزلها به نظرات فردوسی و توصیف او از زنان زیبای شاهنامه بسیار نزدیک میشود و به صفاتی چون اعتدال قامت، حسن ترکیب، حرکات دلفریب، بادام چشمی، سیم تنی، خوش سیمایی و ...
اشاره مینماید که پرداختن به آنها در این مقالهی محدود نمیگنجد.
2- عدم رعایت تناسب سنی و هم کفی در ازدواج از مطالعه چند حکایت چنین برمیآید که هم کفو بودن، هم شأنی و تناسب سنی ازدواج در آن دوران چندان مورد توجه نبوده و همین امر موجب ناسازگاری و جداییها میگردیده است.
برای مثال سعدی از زن جوانی به نام گوهر سخن میگوید که به ازدواج پیری درآمده اما سرانجام میان آنها به جدایی میانجامد (31) در جایی دیگر حکایت میکند که پیری دختری جوان خواسته و حجره به گل آراسته بود.
پیر او را نصیحت میکند تا رام او گردد و میگوید: اما دل زن صید او نمیگردد نفسی سرد از درون پر درد برمیآورد و میگوید: چندین سخن که بگفتی، در ترازوی عقل من و زن آن یک سخن ندارد که وقتی شنیدهام از قابلهی خویش که گفت: زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به که پیری (33).
و سرانجام چون امکان موافقت نبود کارشان به مفارقت میانجامد و زن پس از مدتی با جوانی تندخوی ازدواج میکند و همچنان شکر نعمت میگذارد که از آن عذاب الیم برهیدم و بدین نعیم مستقیم برسیدم.
تعدد طرح حکایات اینچنینی علاوه بر نشان دادن تعدد و سرانجام چنین ازدواجهایی در آن دوره بیانگر آن است که سعدی ازدواجی را که از آن لذت جنسی به دست نیاید بیاهمیت میداند.
سعدی برای آنکه این اهمیت را نشان دهد از شیوه غیرمستقیم حکایت سازی استفاده کرده است تا با یک تیر چند نشان زده باشد: برای مثال هم به ازدواجهای ناهمسان انتقاد کرده و هم به اصل زیبایی پرداخته باشد و هم اهمیت روابط جنسی را متذکر گشته باشد.
موضوع ازدواج پیران و جوانان که سعدی نیز بر آن انگشت گذارده موضوع اصلی داستانهایی مانند ویس ورامین، سند بادنامه، مرزباننامه، طوطی نامه و ...
نیز میباشد و در حقیقت نوعی ادبیات اعتراض است نسبت به یک رسم ناخوشایند و تغییر آن به امید فردایی بهتر.
3- کدخدا منشی برای حل مسائل خانواده در آثار سعدی زوجهایی که گرفتار ناسازگاری هستند شکایت به نزد پیران قوم و قبیله میبرند سعدی با زبان نصیحت آنان را به سازش با یکدیگر فرا میخواند گاه به مرد ناراضی میگوید و یا به نو عروسی که خواستار جدایی است میگوید: 4- تعدد زوجات سعدی با بیانی طنزآلود ازدواج مجدد را به مخاطب خویش توصیه کرده است.
البته تعدد زوجات در اسلام برای مردها مجاز شمرده شده از این رو نباید از این سخن سعدی چندان برآشفت، زیرا پس از این بیت بلافاصله میگوید 5- ناسازگاری داماد و مادرزن این ناسازگاری مانند دعوای مادرشوهر و عروس سابقهی طولانی دارد سعدی در این مورد حکایتی آورده است که: زنی جوان درگذشته و مادرش برای دریافت مهر آن زن در خانه داماد مانده است و مرد از مجاورت با مادر زن جانش در رنج است و چارهای ندارد و به دوستی که از او میپرسد چگونهای در مفارقت یار عزیز میگوید: نادیدن زن بر من چنان دشوار نمینماید که دیدن مادر زن(39).
دیدن مادرزن بر داماد چنان دشوار است که به خار و مار مانندش کرده است و دشمنش داشته و زن جوان و زیبا را به گل.
6- آزارهای جنسی با مطالبهی بعضی از حکایات سعدی چنین مستفاد میشود که خشونت جنسی نسبت به زنان در آن زمان رایج بوده است که بارزترینش توسط اربابان نسبت به کنیزان و مملوکان صورت میگرفته است.
برای مثال یکی از ملوک کنیزی چینی را چون به خواستهی او در حالت مستی تن نداده بود.
به سیاهی زشت، کریه المنظر، بدبوی چون مردار میبخشد که تا پایان عمر در چنگال وی اسیر بماند و آزار ببیند (40).
حکایات دیگری نیز در آثار سعدی وجود دارد که رفتارهای جنسی خشونت بار را نقل میکنند مانند حکایت پیرمردی که دخترش را به کفش دوزی میدهد که رفتار آزاررسان جسمی داشت.
سعدی پس از پایان این حکایت نتیجه میگیرد: «دریافت بعضی از نکات اعتقادی سعدی در مورد زنان از خلال حکایتها» 1- مردان یک گام جلوتر از زنان: سعدی به نسبت آن روزگار که تا امروز نیز ادامه یافته از بعضی جهات مانند نیروی جسمانی و جنگاوری مردان را از زنان برتر دانسته است.
امروزه نیز بسیار استعمال میشود که مردی بگوید اگر چنین کنم یا چنان نشود مرد نیستم که زنم، شواهد شعری این مطلب در آثار سعدی بسیار است کم از زن گفتن به مردان، از زن کمتر و همچو زن دشنامی است که امروزه نیز هیچ مردی آن را بر نمیتابد.
2- رجحان بعضی از زنان بر مردان اگر چه در خلال حکایت و اشعار سعدی مردان را یک گام جلوتر از زنان میداند اما بابت بعضی از فضایل در مواردی زنان را از مردان برتر میداند.
3- آزار همسر و در سختی گذاردن آنها و یا آسایش خود را به راحتی آنان ترجیح دادن موجب بدبختی است و نفرین زن خصوصا زن بیوه و یا پیر نفرینی از بین برنده و گیرا است.
4- زنان نباید بابت گناه و یا اشتباه همرانشان آسیبی ببینند 5- سختی روزگار و شداید آن خصوصا هنگام قحطی و خشکسالی بر زنان بیشتر است 6- آسایش و راحتی در منزل برای زنان و جنگ و زورآوری برای مردان است و از زنان کار مردانه بر نمیآید.
7- زن و فرزند بعد از مرگ به درد نمیخورند 8- زنان باید قناعت پیشگی و آیندهنگری داشته باشند 9- زن راستگوی صریح لهجه دوست شوهر خویش است 10- زن باید مرد را به کسب روزی حلال و کار شایسته راهبری نماید 11- پادشاه و مردم باید رعایت حال پیرزنان و زنان بیوه را بنمایند.
- شاه باید پیران ضعیف و بیوه زنان و غریبان را همه وقت امداد نماید که گفتهاند هر کس دستگیری نکند سروری را نشاید و نعمت بر او نپاید (75) 12- زنان نیز چون مردان میتوانند به مقالات بالای عرفانی برسند و حتی از مردان نیز گوی سبقت بربایند.
در مجالس پنج گانه سعدی از دختری سخن میگوید که عارف کامل واصل است و به چنان معرفتی دست یافته است که کعبه گرد سر او طواف مینموده است (76) 13- نباید به زن و فرزند ظلم نمود زیرا مرگ تو را میخواهند 14- مشورت با زنان شایسته نیست: مشورت با زنان تباه است و سخاوت با مفسدان گناه (78) 15- مرد بیانصاف را زن میداند و میگوید: مرد بیمروت زن است و عابد با طمع رهزن (79) 16- در معاشرت با زنان باید حد نگاه داشت 15- در صورت تهیدستی مرد زن با او دعوا و ناسازگاری خواهد کرد.
16- زنان عیوب خویش را مخفی مینمایند به عبارت سعدی: 17- زن بلند آواز پر سر و صدا در شادمانی را به روی همسر و خانواده میبندد: 18- زنان به زیبایی و ظاهر صورت اهمیت میدهند و آرایش شایسته آنان است 19- ازدواج مسئولیت آور و مشکل آفرین است فضایل و رذایل زنان از نظر سعدی با توجه به گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان در باب هفتم فضایل زنان: الف) خوبی، فرمانبری و پارسایی: ب) موافقت با همسر: پ) غمگساری شوهر: - همه روز اگر غم خوری غم مدار که شب غمگسارت بود در کنار (88) ت: دوستی با شوهر: ث: مستوری و خوبرویی: ج: یکدلی با همسر: چ: خوش سخنی: ج: خوش خلقی: رذایل زنان الف: خروج از خانه ب: جنگ با همسر پ: بداخلاقی و اخم ت: صدای بلند ث: به بازار رفتن: ج: گوش ندادن به حرف شوهر چ- جهل و ناراستی: ح: خیانت در امانت خ: مراوده با بیگانگان: سخنان برجسته سعدی در مورد زنان بعضی از سخنان سعدی در مورد زنان به جهت ویژگی مردمی وعامیانه و از انجا که به کلام متکلف آلوده نگردیده و جهت سلامت لفظ در عین غلبه معنا قبول عام یافته و ضربالمثل گردیده که به برخی از آنها اجمالا اشاره میگردد.
- از دریچه چشم مجنون بایستی در جمال لیلی نظر کردن (103) - ای مردان بکوشید یا جامهی زنان بپوشید (104) - حاجت مشاطه نیست روی دلارام را (107) - زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به که پیری (108) - شوی زن زشترو نابینا به (111) - عقل در دست نفس چنان گرفتار است که مرد عاجز در دست زن گربز (112) - لذت انگور بیوه داند نه خداوند میوه (114) - مردیت بیازمای آنگه زن کن (115) - مشورت با زنان تباه است و سخاوت با مفسدان گناه (116) نتیجهگیری هر جا که سعدی زن را مایهی رنج و گران باری دانسته یا رها کردن آن را توصیه نموده هنگامی بوده است که در مقام شمار صفات منفی زنان بوده و احساسات و غیرتش تحریک شده بوده است و آن سخنان از نوع غلبهی احساس در اندیشه میباشد البته نباید انتظار داشت که در حکایات مربوط به زنان سعدی فقط نیکویی و جلوه جمال زنان را به تصویر کشیده باشد زیرا سعدی شاعری واقعگرا است و هم چنانکه دنیا دارای فراز و نشیب و ضعف و کاستی است آثار سعدی که آیینهی واقع نمای این عالم است نیز عاری از نقصهای مزبور نمیباشد.
بدیهی است که تنها عالم خیال را میتوان از هر عیب و نقص مبرا یافت لذا باید در آثار سعدی آمادهی دیدن تصاویر مختلف و حتی متناقض بود.
بعضی از مطالبی را که سعدی در مورد زنان گفته است شاید بعضی جاها نتوان عریان بیان نمود اما آنها مبتذل نیستند ضمن آن که بن مایههای حقیقت در آنها دیده میشود و آن نظرات اصلا از باب بداندیشی در باب زنان نبوده است به هر حال توفیق سعدی در بیان حکایات مربوط به زنان میتواند بدین شرح مورد نتیجهگیری باشد.
1) واقعگرایی و دیدگاه رئالیستی سعدی 2) نگاه خانواده گرا (فمیلیستی) سعدی به زن.
3) تجربیات متنوع سعدی 4) جهان گردی و مسافرتهای سعدی 5) آشنایی سعدی با علوم و آثار مختلف 6) عربی دانی سعدی 7) بیان روشن و قابل فهم سعدی 8) آمیختگی سخنان سعدی با حکایات، پندها و نتایج اخلاقی 9) الهام گرفتن سعدی از تجربیات عادی و ساده و روزمرهی زندگی 10) توجه سعدی به آداب و رسوم، عقاید و زندگی مردم 11) گزینش سعدی از تجربیات مختلف خود برای درج در نوشتهها و آثار 12) حسن نیت سعدی در بیان مطالب که نه زن ستیز است و نه فمینیست 13) ایجاد تفاهم بین فرهنگ عوام و خواص یعنی هم هنر و فضیلت سعدی نمایان است و هم پختگی خرد و دانش عمومی او.
پی نوشتها 1- سفرنامهی ابن بطوطه، محمدعلی موحد، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، جلد دوم، 1348.
2- ادبیات فارسی 2، سال دوم دبیرستان، ص 150.
3- کلیات سعدی، محمدعلی فروغی، تهران، بخش بوستان، ص 346.
4- سعدی در نظر خویش، استاد فوشه کور، ذکر جمیل سعدی، جلد سه، ص 5- سعدی و فرهنگ مردم، دکتر محمد مهدی ناصح، ذکر جمیل سعدی، جلد سه، ص 6- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب هفتم (در عالم تربیت)، صص 163- 164.
7- گلستان، غلام حسین یوسفی، باب پنجم (در عشق و جوانی)، حکایت 140، ص 141.
8- همان منبع، باب شش (در ضعف و پیری)، حکایت دو، صص 151-150.
9- همان منبع، باب چهارم (در فواید خاموشی)، حکایت یازده، ص 131.
10- سعدی و فرهنگ مردم، دکتر محمدمهدی ناصح، ذکر جمیل سعدی، جلد سه، ص.
11- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب ششم، حکایت مرد کوتاه.
نظر وزن عالی همت، صص 150-149.
12- همان منبع، باب پنجم (در رضا)، ابیات 2614-2613- 2612 ص 140.
13- همان منبع، باب دوم (در احسان)، حکایت ممسک و فرزند ناخلف، ابیات 1211-1210، صص 82-81 14- همان منبع، باب دوم (در احسان) بیت 1152، ص 80.
15- گلستان سعدی، غلامحسین یوسفی، باب اول (در سیرت پادشاهان)، حکایت 34، ص 82.
16- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب هفتم (در عالم تربیت)، ص 161.
17- گلستان، غلامحسین یوسفی، باب ششم (در ضعف و پیری)، حکایت 6، ص 152.
18- کلیات سعدی، محمدعلی فروغی، بخش قطعهها و تک بیتها، ص 1100.
19- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب هشتم (در شکر بر عافیت)، بیت 3336، ص 172.
20- همان منبع، همان باب، بیت 3329، ص 72.
21- همان منبع، باب نهم (در توبه و راه صواب)، بیت 3733، ص 188.
22- همان منبع، باب دوم (در احسان)، بیت 1455، ص 927.
23- گلستان، غلامحسین یوسفی، باب اول (در سیرت پادشاهان)، حکایت 4، ص 62.
24- همان منبع، باب دوم (در اخلاق درویشان)، حکایت 30، ص 100.
25- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب دوم (در احسان)، بیت 1247، ص 84.
26- همان منبع، باب چهارم (در تواضع)، بیت 2187، ص 123.
27- همان منبع، باب هفتم (در عالم تربیت)، بیت 2913، ص 154.
28- گلستان، غلامحسین یوسفی، باب دوم (در اخلاق درویشان)، حکایت 44، ص 106.
29- همان منبع، باب ششم (در ضعف و پیری)، حکایت 2، ص 150.
30- همان منبع، همان باب، حکایت 5، ص 152.
31- همان منبع، همان باب، حکایت 9، ص 153.
32- همان منبع، همان باب، حکایت 2، ص 150.
33- همان منبع، همان باب، همان حکایت، ص 151.
34- همان منبع، همان باب، همان حکایت، همان صفحه.
35- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب هفتم (در عالم تربیت)، بیت 3152، ص 164.
36- همان منبع، باب سوم (در عشق و مستی و شور)، حکایت در صبر بر جفای آنکه از او صبر نتوان کرد، بیت 1786، ص 106.
37- همان منبع، باب هفتم (در عالم تربیت)، گفتار پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان، بیت 3145، ص 164.
38- همان منبع، همان باب، همان گفتار، بیت 3136، همان صفحه.
39- گلستان، غلامحسین یوسفی، باب پنجم (در عشق و جوانی)، درگذشت زن و دیدار مادرزن، حکایت 14، ص 141.
40- همان منبع، باب اول (در سیرت پادشاهان)، حکایت 40، ص 84.
41- همان منبع، باب دوم (در اخلاق درویشان)، حکایت 43، ص 106.
42- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب اول (در عدل و تدبیر رأی)، بیت 257، ص 43 43- همان منبع، باب دوم (در احسان)، بیت 1436، ص 91.
44- کلیات سعدی، محمدعلی فروغی، بخش رباعیات، رباعی 198، ص 1045.
45- همان منبع، بخش غزلیات سعدی، غزل 178، ص 623.
46- همان منبع، غزل 453، ص 789.
47- همان منبع، غزل 496، ص 817.
48- همان منبع، غزل 543، ص 846.
49- همان منبع، بخش تک بیتها و قطعهها، ص 1088.
50- همان منبع، همان بخش، ص 1121.
51- همان منبع، همان بخش، ص 1064.
52- بوستان سعدی، غلامحسین یوسفی، باب نهم (در توبه و در صواب)، حکایت در عالم طفولیت، بیت 3764، ص 189.
53- همان منبع، همان باب، همان حکایت، بیت 3766، همان ص.
54- همان منبع، باب اول (در عدل و تدبیر و رأی)، بیت 1063، ص 75.
55- همان منبع، همان باب، بیت 1061، همان ص.
56- کلیات سعدی، محمدعلی فروغی، بخش قطعهها و تک بیتها، ص 1121.
57- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب نهم (حکایت در عالم طفولیت)، بیت 3761، ص 189.
58- همان منبع، باب اول (در عدل و تدبیر و رأی)، بیت 865، ص 68.
59- گلستان، باب اول (در سیرت پادشاهان)، حکایت 16، ص 70.
60- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب اول (در عدل و تدبیر و رأی)، بیت 244، ص 43.
61- همان منبع، همان باب، بیت 892، ص 69.
62- کلیات سعدی، محمدعلی فروغی، بخش قطعهها و تک بیتها، ص 1063.
63- همان منبع، ص 1082.
64- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب اول (در عدل و تدبیر و رأی)، گفتار اندر بخشایش بر ضعیفان، بیت 449، ص 51.
65- همان منبع، حکایت در معنی رحمت با ناتوانان در حال توانایی، بیت 611، ص 58.
66- کلیات سعدی، محمدعلی فروغی، بخش قطعهها و تک بیتها، ص 1054.
67- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب اول (در عدل و تدبیر و رأی)، حکایت گفتار اندر حذر کردن از دشمنان، بیت 1077، ص 76.
68- همان منبع، در معنی شفقت در حال درویشان، بیت 465، ص 52.
69- همان منبع، گفتار اندر دلداری هنرمندان، بیت 1072، ص 76.
70- همان منبع، باب سوم (در عشق و شور مستی)، حکایت در معنی استیلای عشق بر عقل، بیت 1798، ص 107.
71- همان منبع، باب دوم (در احسان)، بیت 1132، ص 79.
72- همان منبع، حکایت ممسک و فرزند ناخلف، بیت 1210، ص 82.
73- همان منبع، باب اول (در عدل و تدبیر و رأی)، حکایت مأمول و کنیزک، بیت 920، ص 70.
74- همان منبع، باب دوم (در احسان)، بیت 1247، ص 84.
75- کلیات سعدی، محمدعلی فروغی، بخش رسالهی نصیحت الملوک، نصیحت شمارهی 12، صفحهی 1159.
76- همان منبع، مجالس پنج گانه، شرح منزل پنجم، ص 1202.
77- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب دوم (در احسان)، بیت 1543، ص 96.
78- گلستان، غلامحسین یوسفی، باب هشتم (در آداب محبت)، ص 179.
79- همان منبع، ص 184.
80- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب ششم (در قناعت)، بیت 2777، ص 148.
81- همان منبع، باب پنجم (در رضا)، حکایت مرد درویش و همسایه توانگر، بیت 2605، ص 140.
82- گلستان، غلامحسین یوسفی، باب هشتم (در آداب صحبت)، ص 177.
83- همان منبع، ص 180.
84- بوستان، غلامحسین یوسفی، باب هفتم (در عالم تربیت)، بیت 3265، ص 169.
85- همان منبع، ابیات 3271- 3270، ص 169.
86- همان منبع، گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان، بیت 3115، ص 162.
87- همان منبع، بیت 3116.
88- همان منبع، بیت 3117.
89- همان منبع، بیت 3118.
90- همان منبع، بیت 3119.
91- همان منبع، بیت 3120.
92- همان منبع، بیت 3121.
93- همان منبع، بیت 3122.
94- همان منبع، بیت 3126.
95- همان منبع، بیت 3128.
96- همان منبع، بیت 3129.
97- همان منبع، بیت 3131.
98- همان منبع، بیت 3132.
99- همان منبع، بیت 3133.
100- همان منبع، بیت 3134.
101- همان منبع، بیت 3135.
102- همان منبع، بیت 3137.
103- گلستان، غلامحسین یوسفی، باب پنجم (در عشق و جوانی)، حکایت 58 ص 144.
104- همان منبع، باب اول (در سیرت پادشاهان)، حکایت 3، ص 60.
105- همان منبع، باب پنجم (در عشق و جوانی)، حکایت 16، ص 142.
106- همان منبع، باب ششم (در ضعف و پیری)، حکایت 6، ص 152.
107- همان منبع، دیباچه، ص 56.
108- همان منبع، باب ششم (در ضعف و پیری)، حکایت 2، ص 150.
109- همان منبع، ص 151.
110- همان منبع، باب دوم (در اخلاق درویشان)، حکایت 30، ص 100.
111- همان منبع، حکایت 44، ص 107.
112- همان منبع، باب هشتم (در آداب صحبت)، ص 180.
113- همان منبع، ص 182.
114- همان منبع ، ص 182.
115- همان منبع، دیباچه، ص 56.
116- همان منبع، ص 179.
فهرست منابع و مأخذ 1- کلیات سعدی، محمدعلی فروغی، تهران، هرمس، چاپ اول، 1385.
2- بوستان سعدی، غلامحسین یوسفی، تهران، انتشارات دیبا، چاپ پنجم، 1375.
3- گلستان سعدی، غلامحسین یوسفی، تهران، خوارزمی، چاپ ششم، 1381.
4- سفرنامه بن بطوطه، محمدعلی موحد، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1348.
5- استاد کور، نوشه، مقالهی سعدی در نظر خویش، ذکر جمیل سعدی، جلد سه، سازمان چاپ و انتشارات وزارات فرهنگ و ارشاد اسلامی، ا1373.
6- دکتر ناصح، محمدمهدی، مقالهی سعدی و فرهنگ مردم، ذکر جمیل سعدی، جلد سه، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1373.
منابع اینترنتی: 1) http://www.goonagoon.org 2) http://irwomen.net تا دل به مهرت دادهام در بحر فکر افتادهامتا در نماز استادهام گویی به محراب اندری(1) اگر شربتی بایدت سودمندز سعدی ستان داروی تلخ پند (3)به پرویزن معرفت بیختهبه شهد ظرافت در آمیخته یکی مرد درویش در خاک کیشنگو گفت با همسر زشت خویش (12)چو دست قضا زشت رویت سرشتمیندای گلگونه بر روی زشتکه حاصل کند نیکبختی به روزبه سرمه که بینا کند چشم کوربه دختر چه خوش گفت بانوی دهکه روز نوا برگ سختی بنه (13)همه وقت بردار مشک و سبویکه پیوسته در ده روان نیست جوی مرا باشد از درد طفلان خبرکه در طفلی از سر برفتم پدر(14) من ار نام مردم به زشتی برمنگویم به جز غیبت مادرم(16) هر بد که به خود نمیپسندیبا کس مکن ای برادر من (18)گر مادر خویش دوست داریدشنام مده به مادر من جوانی سر از رأی مادر بتافتدل دردمندش به آذر بتافت (19)چو بیچاره شد پیشش آورد عهدکه ای سست عهد فراموش عهدنه در عهد نیروی حالت نبودمگس راندن از خود مجالت نبود؟تو آنی کزان یک مگس رنجهایکه امروز سالاری و سرپنجهایبه حالی شوی باز در قعر گورکه نتوانی از خویشتن دفع مور کنار و بر مادر دلپذیربهشتست و پستان در او جوی شیر (20)درختی است بالای جان پرورشولد میوه نازنین در برشنه رگهای پستان درون دل است؟پس ار بنگری شیر خون دل است