دانلود تحقیق زندگینامه شاعران

Word 69 KB 19261 17
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • فردوسی :
    منصور بن حسن ملقب به ابوالقاسم فردوسی در حدود سال 329 یا 330 در قریه « باژ» از ناحیه طابران طوس بدنیا آمد.

    خانواده او دهقان بودند و نظامی عروضی او را از دهاقین طوس دانسته است آنها خاندانی صاحب مکنت و ثروت بودند هر چند که در اثر نظم شاهنامه و گذران عمر در این راه فردوسی ثروت خود را از دست داد و در پیری بی چیز شد.

    او مردی وطن پرست و در میهن پرستی استوار بود و توانست تاریخ نیاکان خود را جاوید سازد.



    در باب کیفیت تحصیلات و معلومات وی اطلاع صریح و درستی نداریم ولی این نکته محقق است که در ادب فارسی و عربی تبحر داشته است.

    او از داستانها و افسانه ها و تاریخ ایران اطلاع و یا به دانستن آن شوق و علاقه داشت به طوریکه بدون مشوق و محرک، خود به کاری عظیم که همان تدوین شاهنامه بود دست زد.

    از قدیمی ترین داستانهای فردوسی می توان به داستان بیژن و منیژه یا بیژن و کرازان اشاره کرد.

    تاریخ شروع شاهنامه را حدود سال 370 و 371 هجری ذکر نموده اند.

    فردوسی پس از تنظیم شاهنامه از امرای نزدیک دوران خود کسی را لایق آن نمی دانست که اثر عظیم و جاویدان خود را بدو تقدیم کند و همواره در پی بزرگی می گشت که سزاوار آن اثر بدیع باشد و سرانجام محمود غزنوی بزرگترین پادشاه عصر

    خود را شایسته تر یافت.

    این امر در 65 تا 66 سالگی شاعر در سال 349 یا 395 اتفاق افتاد.

    در این روزگار فقر و تهیدستی او به نهایت رسیده بود و وی برای رفع تنگدستی و هم برای اینکه شاهنامه خود را از دستبرد مصون نگه دارد آن را به محمود غزنوی هدیه کرد.

    بهر حال فردوسی پس از ختم شاهنامه آن را از طوس به غزنین برد تا به سلطان محمود تقدیم کند اما بر خلاف انتظار خود مورد توجه و محبت غزنوی قرار نگرفت.

    شاهنامه در هفت مجلد و شصت هزار بیت بود.

    سرانجام بین فردوسی و محود غزنوی اختلاف افتاد و علت آن هم تعصبات مذهبی – نژادی – ملی بود که فردوسی مردی شیعه مذهب و ایرانی بود و از طرف دیگر در نتیجه سعایت مخالفان ابوالعباس فضل بن احمد ونیز خست ذاتی محمود بود که وی قصد قتل فردوسی را نمود.

    فردوسی از ترس جان از غزنین گریخت و از مازندران به خراسان بازگشت.

    شاهنامه در هفت مجلد و شصت هزار بیت بود.

    به این ترتیب زندگی وی در نهایت تنگدستی و ناامیدی در 80 سالگی حدود سالهای 410 و 411 پایان یافت.

    پس از مرگ وی از تدفین فردوسی در قبرستان مسلمانان طابران جلوگیری کردند و او را در درون دروازه طابران که همان باغ امروزی فردوسی است دفن کردند.

    فردوسی پسری داشت که در سن 37 سالگی در 65 سالگی شاعر بدرود حیات گفت و از او دختری نیز به یادگار ماند.

    فردوسی مردی شیعه مذهب بود و در مدح حضرت علی (ع) نیز ابیاتی را سروده و در عقاید خود ثابت قدم و موحد بود.

    به آیین زردشت میل و علاقه ای نداشت و بسیار ستایش خالق را می کرد.

    در اثر خود، شاهنامه، هر جا مناسب می دید به موعظه و نصیحت و ارئه طریق می پرداخت.

    وی یکی از بزرگترین شعرا و حماسه سرایان ایرانی است.

    موضوع شاهنامه تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت آن به دست عربهاست و این دوره ممتد تاریخی به 50 پادشاهی تقسیم می شود که از حیث طول زمان و تفصیل یا اختصار مطالب با یکدیگر متفاوتند.

    یونسکو سال 1990 را سال فردوسی اعلام کرده بود.

    نظامی گنجوی : حکیم جمال الدین ابو محمد الیاس بن یوسف نظامی گنجوی از استادان بزرگ سخن و از ارکان شعر فارسی است.

    او در گنجه نزدیک به سال 530 هجری بدنیا آمد و همه عمر خود را در آنجا گذراند و تنها یک بار سفر کوتاهی به دعوت قزل ارسلان به یکی از بلاد نزدیک گنجه کرد و در مجلس پادشاه با نهایت اکرام پذیرفته شد.

    تاریخ وفات او به درستی معلوم نیست و اقوال مختلف در این باره وجود دارد که همه آنها دور از صحت بنظر می رسد و بنابر بعضی قرائن وی تا چند سال اول قرن هفتم در قید حیات بود.

    از شاعران معاصرش تنها با خاقانی ارتباط داشته است.

    مدفن نظامی در گنجه تا اواسط عهد قاجاری باقی بود و بعد از آن رو به ویرانی نهاد تا باز بوسیله دولت محلی جمهوری آذربایجان مرمت شد.

    نظامی غیر از دیوانی که عدد ابیات آن را به بیست هزار بیت نوشته اند و اکنون فقط مقداری از آن در دست است.

    پنج مثنوی مشهور به نام پنج گنج دارد که آنها را خمسه نظامی گویند.

    مثنوی اول مخزن الاسرار است که حدود سال 570 هجری، اندکی پیش از چهل سالگی شاعر ساخته شده است.

    مثنوی دوم منظومه خسرو و شیرین است که در سال 576 هجری پایان یافت.

    مثنوی سوم منظومه لیلی و مجنون است که در سال 584 هجری ساخته و در سال 588 به پایان رسیده است.

    مثنوی چهارم بهرام نامه یا هفت پیکر یا هفت گنبد است که شاعر آن را به سال 593 هجری ساخته است.

    مثنوی پنجم اسکندرنامه است و شامل دو قسمت می باشد که نظامی قسمت اول را شرف نامه و دومین قسمت را اقبال نامه نامیده است و در سال 607 آخرین تجدید نظر آن صورت پذیرفته است.

    نظامی از شاعرانی است که بی شک باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم دانست وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توفیق یافت سبک و روش خاصی را ایجاد و یا تکمیل نماید و تنها شاعری است که تا پایان قرن ششم توانست شعر تمثیلی را در زبان فارسی به حد اعلای تکامل برساند.

    مهارتی که نظامی در تنظیم و ترتیب منظومه های خود بکار برده است باعث شد که بزودی آثار او مورد تقلید شاعران قرار گیرد و این تقلید از قرن هفتم به بعد آغاز شد و در تمام دوره های ادبی زبان فارسی ادامه یافت.

    وی غیر از پنج گنج دیوان قصائد و غزلیاتی نیز داشته است.

    مولوی : مولانا جلال الدین محمد فزرند سلطان العلما بهاء الدین محمد بن حسین الخطیبی از بزرگترین شعرای ایران به سال 614 در بلخ که از مراکز فرهنگ و عقاید و ادبیات ایرانی شمرده می شد تولد یافت.

    پدرش محمد بن حسین ملقب به بهاء الدین ولد نوه دختری علاء الدین خوارزمشاه بود و از فضلا و مشایخ محسوب می شد.

    پدرش مجبور به مهاجرت شد.

    بهاء الدین ولد در نیشابور به دیدار عطار نایل آمد و او جلال الدین را در آغوش کشید و دعا خواند و مثنوی اسرارنامه را به او هدیه کرد.

    بعد از عبور از بغداد و زیارت حج به ملاطیه رسید و در آن شهر چهار سال اقامت نمود.

    بعد به لارنده که از مراکز حکومت سلجوقیان در آسیای صغیر بود آمد و در آن شهر نیز هفت سال اقامت گزید.

    سپس به موجب دعوت سلطان علاء الدین کیقباد به قونیه که مرکز حکومت او بود رفت.

    بهاء الدین ولد در آنجا به نشر فضایل و علوم و ارشاد مردم پرداخت.

    پدرش در سال 628 وفات یافت و بعد از او سید برهان الدین ترمذی که از شاگردان پدرش بود به قونیه آمد و جلال الدین مدت نه سال از وی کسب فیض نمود.

    سپس به شام رفت و مدتی در حلب و دمشق ماند و به تحصیل پرداخت و با تجارت معنوی و مکتسبات علمی، باز به قونیه برگشت و مانند پدرش به امر سلطان به تعلیم و تدریس علوم شرعی پرداخت تا اینکه در گردش روزگار به ملاقات شمس الدین بن علی بن ملک داد تبریزی نایل آمد.

    نفس گرم شمس تبریزی اثر و انقلابی عمیق در مولانا برانگیخت و تاثیری شگرف در وی نهاد و وی را شیفته و مرید خود نمود.

    این ملاقات در سال 642 هجری به وقوع پیوست و تاثیر آن به خوبی در اشعار مولانا مشهود است.

    بعد از مرگ شمس تبریزی که در سال 645 حادث شد مولانا مدتهای زیادی را در فراق مرشد خود گذرانید.

    مولوی که به مولانای روم شهرت داشت در عالم عرفان به مقام بلندی دست یافت و قطب سالکین آن مسلک گردید و سرانجام مولوی آن توانای عالم معنی در بستر ناتوانی افتاد و به حمای محرق ( به معنی سوختن در تب شدید) دچار آمد و هر چه طبیبان به مداوای او کوشیدند مفید واقع نشد و عاقبت در روز یکشنبه پنجم ماه جمادی الاخر سال 672 وقتی که آفتاب ظاهر زرد رو می گشت و دامن در می چید، آن خورشید معرفت، پرتو عنایت از پیکر جسمانی بر گرفت و به دیار باقی شناخت.

    اهل قونیه از کوچک و بزرگ و حتی عیسویان و یهودیان در جنازه مولانا حاضر شدند و شیخ صدر الدین بر مولانا نماز خواند.

    جنازه وی در نزدیکی پدرش سلطان العلما در قونیه مدفون گردید.

    مهمترین اثر به یاد مانده او مثنوی معنوی است که نه تنها بزرگترین میوه افکار و بهترین جلوه اشعار او، بلکه کاملترین دیوان تصوف در زبان فارسی است و در بیست و شش هزار بیت و در 6 کتاب در بحر رمل سروده شده است.

    بعد از مثنوی تصنیف بزرگ مولانا مجموعه غزلیات اوست که به نام دیوان شمس تبریزی جمع آمده است یعنی آن را به اسم مرشد و قائد روحانی خود نامیده است.

    عده ابیات آن سی هزار گفته اند و دیوان چاپی تا حدود پنجاه هزار بیت دارد.

    گذشته از مثنوی و دیوان کتاب منثور به نام فیه ما فیه از گفته های جلال الدین خطاب به معین الدین پروانه که به حلقه درس و صحبت استاد گرویده بود موجود است و آن نیز در مطالب عرفانی است.

    مقداری از مراسلات و مقالات و رباعیات مولانا نیز باقیست.

    سعدی : مصلح الدین ابو محمد عبدالله بن مشرف بن مصلح بن مشرف معروف به سعدی شیرازی در حدود سال 606 هجری در شیراز در میان خاندانی که از عالمان دین بودند ولادت یافت پدرش ملازم اتابک سعد بن زنگی بود.

    سعدی هم از دوران کودکی تحت تربیت پدر قرار گرفت و از هدایت و نصیحت او برخوردار گشت ولی در کودکی یتیم شد و ظاهراً در حجر تربیت نیای مادری خود که بنابر بعض اقوال مسعود بن مصلح الفارسی پدر قطب الدین شیرازی بوده قرار گرفت.

    مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت سپس برای ادامه تحصیلات به بغداد رفت.

    این سفر که مقدمه سفرهای طولانی دیگر سعدی بود در حدود سال 620-621 هجری اتفاق افتاد.

    سعدی در بغداد در مدرسه معروف نظامیه آن شهر به ادامه تحصیل پرداخت و در همین شهر بود که از حضور جمال الدین ابو الفرج عبدالرحمن ملقب به المحتسب بهره مند شد.

    لازم به گفتن است که وی در هنگام سقوط بغداد به دست هولاگو (656 هجری ) به قتل رسید.

    سعدی از این بزرگ به عنوان مربی و شیخ یاد می کند.

    چند سالی را که سعدی در بغداد گذراند باید به دوران تحصیل و کسب فیض از بزرگترین مدرسان مشایخ عهد که در آن شهر جمع بودند تقسیم کرد.

    سعدی در حدود سال 655 به شیراز و در مراجعت به آن شهر در شمار نزدیکان سعد بن ابی بکر بن سعد بن زنگی درآمد ولی نه به عنوان یک شاعر درباری بلکه در عین انتساب به دربار سلغری و مدح پادشاهان آن سلسله و عده ای از رجال، زندگی را به آزادگی و ارشاد و خدمت به خلق در رباط شیخ کبیر شیخ ابو عبدالله خفیف می گذرانیده و با حرمت بسیار زندگانی را بسر می برده است.

    بهر حال عمر سعدی در شیراز به نظم قصائد و غزلها و تألیف رسالات مختلف او و شاید به وعظ و تذکیر می گشت و در این دوره نیز سفری به مکه کرد و از راه تبریز به شیراز بازگشت و در این سفر با شمس الدین صاحب دیوان جوینی و برادرش ملاقات نمود و در خدمت اباقاخان به عزت و احترام پذیرفته شد و او را از مواعظ خود برخوردار نمود.

    وفات سعدی در ذی الحجه سال 690 هجری اتفاق افتاد.

    از جمله شاعران استاد در عصر وی که در خارج از ایران می زیسته اند یکی امیر خسرو و دیگری حسن دهلوی است که هر دو از سعدی در غزلهای خود پیروی می کرده اند.

    سعدی را می توان یکی از بزرگترین و بهترین شعرای درجه اول زبان فارسی شناخت.

    شهرت او به واسطه زبان فصیح و بیان معجزه آسای او در موعظه و راهنمایی مردم همراه با امثال و حکایات دلپذیر است وی شاعری شوخ طبع و شیرین زبان است که در نظم و نثر خود مثلهای فارسی را گنجانده و شاعر و نویسنده ای است که گرم و سرد روزگار را چشیده و در مدح و غزل راهی نو در پیش گرفت و همگان او را در زمره یکی از بزرگترین سخنوران زبان فارسی قلمداد کرده اند.

    از مهمترین آثار او می توان گلستان و بوستان سعدی را نام برد.

    حافظ خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی در اوایل قرن هشتم هجری حدود سال 724 در شیراز متولد شد.

    پدرش بهاء الدین و اهل کوپای اصفهان بود که به کار تجارت و بازرگانی اشتغال داشته و صاحب مکنت و ثروت بود.

    مادرش هم اهل کازرون بود.

    حافظ در کودکی پدرش را از دست داد و بعد از مرگ پدر بین برادرانش تفرقه افتاد و هر یک به سویی رفتند.

    حافظ با مادرش در شیراز ماند.

    به واسطه ضیق معشیت، مادر خواجه او را در همان دوران کودکی به یک از اهل محله سپرد که نگهداری و تربیت نماید.

    همین که حافظ اندکی به حال رشد رسید به واسطه سوء اخلاق مربی خود کناره گیری کرده و به شغل خمیرگیری مشغول گردید و طبق معمول از نصف شب تا صبح بیدار و مشغول عبادت و انجام خدمت بود.

    در حوالی دکان خمیرگیری مکتبی بود که خواجه مقداری از اوقات فراغت را در آنجا مشغول به تحصیل می شد و از مزد روزانه خود مبلغی را به استاد می پرداخت تا عاقبت، حافظ قرآن و دارای مختصر معلومات گردید و به واسطه همسایگی با بزاز شاعری به شوق انشاء و انشاد شعر بر می آمد.

    در ابتدا چون اشعارش چندان سلیس و موزون نبود مورد تمسخر و استهزاء واقع می شد و بدین جهت خواجه ملول و مکدر بود ولیکن همانگونه که همگان می دانند بعدها یکی از بزرگترین شاعران نغز گوی ایران شد.

    حافظ نزد قوام الدین عبدالله شیرازی، استاد مشهور عصر خویش تحصیل کرد و بعضی نیز گفته اند که وی از محضر میر سید شریف جرجانی، علامه معروف و برخی هم احتمال داده اند که از قاضی عضد الدین عبدالرحمن ایجی بهره ها برده است.

    تخلص خواجه « حافظ » بوده است و وجه تسمیه آن به واسطه حفظ قرآن با روایات سبعه آن بوده است.

    ظاهراً وی تا اواسط عمر مجرد زیسته یا به واسطه اشکالات مادی یا در اثر گرفتاریهای اجتماعی از نعمت تشکیل خانواده بی بهره بوده است.

    البته بعضی از نویسندگان نوشته اند که خواجه عاشق دختری بنام شاخ نبات بوده است و افسانه هایی نیز در این باب بیان کرده اند اما آنچه مسلم به نظر می رسد این است که حافظ عاقبت زن اختیار کرد و در این که آیا مشار الیها، همان شاخ نبات یا فرخ یا دیگری بوده دلیل مثبتی در دست نیست.

    بطور کلی نویسندگان ترجمه احوال حافظ در مورد سفرهای او به دو سفر اشارت کرده اند که یکی سفر هرمز و دیگری سفر یزد می باشد.

    البته سفرهای دیگری به اصفهان، مشهد، عراق، حجاز و آذربایجان را نیز به او نسبت داده اند.

    حافظ در نتیجه، حدود چهل سال تحصیل، به علوم و ادبیاتی از جمله حفظ قرآن با روایات چهاده گانه آن تفسیر قرآن، حکمت، مطالعات و الهیات و ادب، موسیقی و علوم مختلفه آشنایی پیدا کرده بود.

    در خصوص تاریخ فوت حافظ نیز اقوال متععدی در دست است اماآنچه معلوم است این است که او حداقل 50 سال عمر کرده و در حدود سال 791 هجری در شیراز وفات نموده است.

    پس از وفات او اهل ذوق و عرفان وی را به القاب زیر خوانده و ستوده اند : بلبل شیراز، لسان الغیب، مجذوب سالک، خواجه عرفان، خواجه شیراز، ترجمان الحقیقه، کاشف الحقایق، ترجمان الاسرار، ترجمان السان، شکر لب، شکر زبان، فخر المتکلمین، فخر المتألهین، افصح المتأرین، قطب العارفین، قدوه السالکین، زبده الموحدین، عمده العارفین، زبده المتکلمین.

    آثار حافظ را به دو قسمت آثار مفقود و آثار موجود می توان تقسیم بندی کرد.

    آثار مفقود او را نیز به دو بخش نثر و نظم تقسیم نموده اند ولی آثار موجود او منحصر به نظم است.

    آثار منثور مفقود خواجه، طبق اطلاعی که در دست است به تازی بوده و از جمله آن می توان به تلخیص سکاکی و تفسیر قرآن اشاره نمود.

    در مورد اشعار خواجه می توان گفت که اشعار حافظ در زمان حیاتش پراکنده بوده و پس از وفات او عده ای تعدادی از آنها را جمع آوری نموده اند.

    اما آثار موجودش که از او به یادگار باقی مانده است می توان به دیوان حافظ و غزلیات او اشاره نمود.

    بهار میرزا محمد تقی ملک الشعرای بهار در تاریخ 13 ربیع الاول سال 1304 قمری مطابق با آذرماه 1265 در شهر مشهد پا به عرصه زندگانی نهاد.

    پدرش حاج میرزا محمد کاظم متخلص به صبوری، ملک الشعرای آستان قدس رضوی بود و در عهد خود از فضلا و شعرای بنام خراسان به شمار می رفت.

    بهار تحصیلات مقدماتی را نزد پدر گذراند و علوم متداوله را در خدمت ادیب نیشابوری و دیگر استادان مشهور خراسان فرا گرفت.

    از اوایل کودکی شعر می سرود و در این فن به حد کافی پیشرفت کرده بود.

    بعد از مرگ پدر در سال 1322 قمری به فرمان مظفر الدین شاه به جای پدر نشست و لقب ملک الشعرایی یافت.

    بهار از 14 سالگی به اتفاق پدرش در محافل آزادیخواهان حاضر می شد و دو سال بعد از مرگ پدر، هنگامی که به سال 1324 قمری جنبش آزادیخواهی در کشور پدید آمد به جمع مشروطه طلبان خراسان پیوست و در سالهای 26-1325 که بین شاه و ملت کشاکش افتاد نخستین اشعار پر شور سیاسی و اجتماعی خود را در روزنامه خراسان که محرمانه در مشهد چاپ می شد، منتشر کرد.

    جدال شاه و ملت با پیروزی آزادیخواهان پایان یافت.

    در مشهد حزب دمکرات قدرت کافی به هم زد و کمیته حزب در اواخر سال 1325.ق انتخاب گردید بهار که یکی از اعضای کمیته بود روزنامه نوبهار را به امتیاز و مسئولیت خود به عنوان ناشر افکار حزب دمکرات خراسان انتشار داد.

    در اواخر سال 1329 .

    ق روسها به دولت ایران اولتیماتوم دادن و در نتیجه درهای مجلس دوم بسته شد و دیکتاتوری ناصر الملک آغاز گشت.

    در این هنگام، روزنامه تازه بهار مشهد، که به جای نوبهار منتشر می شد، با مقدماتی آتشین به قلم بهار مردم را به فداکاری و جهاد تشویق می نمود.

    ولی این روزنامه هم به دستور دولت توقیف شد و بهار با نه نفر دیگر به مدت هشت ماه از مشهد به تهران تبعید گردید.

    وی در آخر سال 1330.ق به مشهد بازگشت و در سال 1332 روزنامه نوبهار را از نو دایر کرد و اولین بار مقالاتی پیرامون آزادی زنان در آن منتشر ساخت.

    جنگ بین الملل اول در گرفت و بهار به پیروی از مردم روشن فکر آن زمان و به علت کینه دیرینه ای که از سیاست استعمارگری روس و انگلیس به دل داشت در روزنامه خود با آب و تاب از ارتش آلمان سخن گفت و قصائدی در شرح فتوحات جنگاوران آلمانی در نوبهار منتشر ساخت.

    در نتیجه، نوبهار توقیف و خود بهار دستگیر گردید، اما بزودی از سه ولایت درگز، کلات و سرخس به نمایندگی دوره سوم مجلس انتخاب شد و به ناچار از زندان آزادی یافت و به تهران آمد و روزنامه نوبهار را از سال 1333 تا بهار سال 1336 با چند بار توقیف و تعطیلی در تهران انتشار داد.

    در دوره چهارم مجلس، مردم بجنورد که در دوران تبعید بهار همدردیها از او دیده بودند وی را به نمایندگی خود انتخاب کردند بهار در دوره پنجم از ترشیز و در دوره ششم از تهران به نمایندگی انتخاب شد و به مجلس راه یافت.

    در این چند سال مبارزات سیاسی بین اقلیت مجلس و دولت به نهایت شدت خود رسیده بود و بهار که به تنهایی جراید اقلیت مجلس را اداره می کرد سهم بزرگی در این مبارزات داشت.

    از اواخر دوره ششم، در اثر جریانهای سیاسی خاصی که پیش آمده بود امکان فعالیت سیاسی از بهار سلب شد و او خواهی نخواهی از صحنه سیاست بیرون رفت.

    در سال 1308 شمسی وزارت فرهنگ بهار را به تدریس ادبیات فارسی در دارالمعلمین عالی دعوت کرد و او مدت یکسال در آن مدرسه ادبیات پیش از اسلام درس می داد اما در پایان همان سال تحصیلی در اثر سعایت دروغپردازان و گزارشهای ناروای آنان به حبس افتاد.

    بهار در زندان قصاید مفصلی سرود و در سرودهای خود از مظالم مأموران شهربانی شکایت کرد و مدیر شهر یعنی رئیس شهربانی را کم تر از حیوان خواند و در قصیده غضب شاه با عجز و الحاح رهایی خود از زندان درخواست کرد.

    پس از آن حوادث چون دریافت که هنوز تحت نظر شهربانی است، بهتر آن دید که از خانه بیرون نیاید و از کارهایی که مستلزم معاشرت و گفت و شنود است شانه خالی نماید.

    در این وضع و حال یحیی خان اعتماد الدوله قراگزلو وزیر فرهنگ که بر تنگدستی او وقوف داشت پیشنهاد کرد که در خانه کارهایی برای وزارت فرهنگ انجام دهد که یکی از آنها تصحیح و تنظیم کتب ابتدایی و تصحیح و تحشیه کتب نایاب و مغلوط فارسی بود و بدین قرار بهار ابتدا کتاب تاریخ سیستان را تصحیح کرد و بعد تاریخ مجمل التواریخ و القصص، جوامع الحکایات عوفی و التقاطات از جوامع الحکایات مذکور را به نحو شایسته ای آراست و در اختیار وزارت فرهنگ گذاشت بهار در همین اوقات می خواست دیوان اشعارش را چاپ کند و نیمی از آن به چاپ رسیده بود که مردم حسود و بی هنر به رضا شاه گزارش دادند که بهار کتاب خود را در خفا به چاپ می رساند و چیزها در آن گفته و نهفته است که منافی مصلحت شاهنامه است .

    و بدین وسیله و حیله او را در فشار سانسور شهربانی و در معرض آزار روحی قرار دادند و قسمتی از کتاب را که چاپ شده بود توقیف کردند و چندی نگذشت که بی هیچ سببی بامداد نوروز سال 1312 باز مأموران شهربانی او را در خانه اش دستگیر و به زندان بردند پنج ماه در زندان نگاه داشتند و از آنجا روانه اصفهان کردند و شاعر یکسال به بدترین وجهی در اصفهان به سر برد.

    بهار در این دوره حبس و تبعید اشعار زیادی سرود و از ستمی که بر وی رفته بود حکایتها و شکایتها کرد اما به جایی نرسید تا آنکه سرانجام به توصیه دوستان شعری با ترجیح « وارث طهورث و جم پهلوی » سرود و برای شاه فرستاد و این دفعه به تهران فرا خوانده شد.

    بهار هنوز در اصفهان بود که قانون دانشگاه و رتبه استادی او به تصویب رسید.

    چندی نگذشت که مجلس باز شد ولی بهار قدرت کارکردن را نداشت و ناچار در سال 1326 برای معالجه در اردیبهشت ماه سال 1328 به تهران بازگشت ولی دیگر وجودش ناتوان شده و کار از کار گذشته بود.

    او پس از گذراندن یک کسالت ممتد در ساعت 8 صبح روز شنبه 21/2/1330 در گذشت و با مرگ او کشور ایران آخرین شاعر قصیده سرای خود را از دست داد.

    بهار در مرداد ماه سال 1328 رهبری انجمن طرفداران صلح را نیز عهده دار بوده است وی این خوشبختی را داشت که دفتر اشعار خود را با مدح مشروطه و آزادی بگشاید و به ستایش صلح و دوستی ملتها به پایان برد.

    در یک جمع بندی از آثار مهم بهار می توان به تصحیح تاریخ سیستان، منتخب جوامع الحکایات و لوامع الروایات عوفی، دیوان اشعار، مجموعه مقالات بهار و ادب فارسی و نیرنگ سیاه و یا کنیزان سفید اشاره نمود.

    پایان .

کلمات کلیدی: زندگینامه شاعران

زندگينامه ي نيما يوشيج يوش؛ روستاي کوچکي در دامنه‌هاي سرسبز البرز. سال 1276 است و قاجارها دو دستي سلطنت را چسبيده‌اند. اگر چه تکانه‌هاي شديدي در جريان است و عنقريب است که از دور خارج شوند. انقلاب مشروطيت در راه است. پاييز، آن قدر رنگ در طبيعت ري

پروين اعتصامي، شاعره نامدار معاصر ايران از گويندگان قدر اول زبان فارسي است که با تواناترين گويندگان مرد ، برابري کرده و به گواهي اساتيد و سخن شناسان معاصر گوي سبقت را از آنان ربوده است. در جامعه ما با همه اهتمام و نظام فکري اسلام به تعليم و تربيت عم

شمس الدين محمد بن بهاء الدين معروف به لسان الغيب بزرگترين غزلسراي ايران که در اوايل قرن هشتم در شيراز متولد شد و همانجا به تحصيل علوم و کمالات پرداخت . وي در مجالس درس عالماني مانند قوام الدين عبدالله حضور يافت و به مطالعه قوانين ادب و ديوان هاي ش

حافظ شيرازي‌ ، شمس‌ الدين‌ محمد شاعرسال و محل تولد: 726 ه.ق‌ - شيراز سال و محل وفات: 791 ه. ق‌ - شيراز زندگينامه: شمس‌ الدين‌ محمد حافظ ملقب‌ به‌ خواجه‌ حافظ شيرازي‌ و مشهور به‌ لسان‌ الغيب‌ از مشهورترين‌ شعراي‌ تاريخ‌ ايران‌ و از تابناک‌ترين‌

زندگينامه سهراب سپهري: سهراب سپهري در مهرماه 1307 در شهرستان کاشان به دنيا آمد. کودکي و نوجواني اش را در همان جا گذراند. پس از پايان تحصيلات دوره اول دبيرستان به تهران آمد و دوره دانشسراي مقدماتي پسران را در تهران گذراند. سپس در وزارت فرهنگ (آمو

پیشگفتار پروین اعتصامی، شاعره نامدار معاصر ایران از گویندگان قدر اول زبان فارسی است که با تواناترین گویندگان مرد ، برابری کرده و به گواهی اساتید و سخن شناسان معاصر گوی سبقت را از آنان ربوده است. در جامعه ما با همه اهتمام و نظام فکری اسلام به تعلیم و تربیت عموم و لازم شمردن پرورش فکری و تقویت استعدادهای زن و مرد، باز برای جنس زن به علت نظام مرد سالاری امکان تحصیل و پرورش ...

خاقاني، حکيم‌ افضل‌ الدين سال و محل تولد: 520 ه ق - شروان‌ آذربايجان سال و محل وفات: 595 ه ق حکيم‌ افضل‌ الدين‌ بديل‌ بن‌ علي‌ خاقاني‌ ملقب‌ به‌ حسان‌ العجم‌ شاعر و سخن‌سراي‌ بزرگ‌ ايراني‌ و ازقصيده‌گويان‌ درجه‌ اول‌ قرن‌ ششم‌ هجري‌ در سال‌ 5

تباين و تنش در ساختار شعر « نشاني» سروده سهراب شعر کوتاه «نشاني» در زمره‌ي معروف‌ترين سروده‌هاي سهراب سپهري است و از بسياري جهات ‏مي‌توان آن را در زمره‌ي شعرهاي شاخص و خصيصه‌نماي اين شاعر نامدار معاصر دانست. اين شعر ‏نخستين بار در سال 1346 در مجمو

مولانا کمال‌‌الدين سيدعلي محتشم کاشاني جنسيت: مرد نام پدر: خواجه ميراحمد تولد و وفات: (شاعر - ... ) قمري محل تولد: ايران - اصفهان - کاشان شهرت علمي و فرهنگي: شاعر ملقب به شمس‌الشعراء. اصل وي از نراق بود. محتشم در بيتي از ديوان خود به

در سال 1039 ه.ق که صائب و ظفرخان در رکاب شاه جهان در برهانپور بودند، خبر رسيد که پدر صائب از ايران به اکبرآباد هندوستان آمده است و مي‏خواهد او را با خود به ايران ببرد. صائب از ظفرخان و پدر او، خواجه ابوالحسن تربتي اجازه بازگشت خواست، اما حصول اين رخ

در سال 1939، سالي که فرانسه به اشغال نازي‌ها درآمد و اروپا در گرداب جنگ فروافتاد، يک کارگران جوان آمريکايي فيلمي ساخت که ماهيت سينما را دگرگون کرد. اُرسُن وِلز 6 مارس 1915، در کنوشاويسکانسين، در خانواده‌اي موفق و خوش‌فکر که هنر و تکنولوژي در آن مورو

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول