دانلود تحقیق زندگی نامه استاد شهریاری

Word 58 KB 19267 14
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • زندگی نامه دکترپرویز شهریاری مقدمه : شهریاری ، روشنفکری آزاده و عاشقی در خدمت به مردم است .

    مجال آن نیست که همه ویژگی های نیک او از جمله اندیشه های متوقی و ارزشمندش ، محبت و ادب فراوانش ، استواری در عمل و کلامش دراین جا باز گوشود .

    او نمونه ای کامل و شاهدی زنده از تواناییهای فرهنگ اصیل و دانش علمی پرتوان این سرزمین است .

    شهریاری نه فقط یک ریاضی دان که یک چهره سیاسی است و در این راستا ، چه تلاشها نکرده و چه اثرهایی که برجا نگذاشته است .

    اوهمواره در زندگی ، آزادی خواه و ایران دوست بوده و با توجه به حجم گسترده آثار با ارزشش ، چه درزمینه ریاضیات و چه در عرصه تحقیقات ادبی وتاریخی ، فلسفی و داستانی ، می توان گفت که در وحله نخست ، اویک ادیب ودر مرحله بعد ، یک ریاضی دان و سپس ، یک جامعه شناس و سیاستمدار است .

    شهریاری موجود والایی است که حتی مخالفانش در وطن پرستی و عشق او به فرهنگ ملی ایران ، تردیدی ندارند .

    زنده است و زندگی بخش .

    کار و ایثار برای او نیایش است .

    طراوت و سادگی قلم او در کمتر اثری می توان یافت .

    او درد دردمندان را می شناسد و او باعشقی که به حقیقت در وجود خدا دارد ، زندگی میکند .

    به دور از خود خواهی و پیوسته دیگر خواه و همیشه نسبت به خود بی ترحم و در مورد دیگران درد شناس است .

    همچون لبخند ، بی ادعا و همچون ابر ، مهربان و بی دریغ است .

    راد مردی شجاع ، مومنی شیدا و مترجمی زبردست است .

    تامل و پژوهش در آثار او ، خود مطلبی دلپذیر و شایسته کاوش است .

    نثری شیوا ، ساده و استوار و دلنشین دارد .

    طی سالیان دراز از طریق انتشار مجلاتی همچون سخن علمی ، آشنایی با ریاضیات ، چیستا در گسترش و تقویت زبان و ادب فارسی و نیز دانش ریاضی و تاریخ و فلسفه علم کوشیده است و به جاست که نامش محترم و پایدار بماند .

    یقین است که همه کسانی که با شهریاری وآثار او آشنا هستند ، براین عقیده اند که در ایران کم تر دانشمندی چون او ، علاوه بر فضایل اخلاقی و حسن خلق و حوصله و ادراک ، تقریبا بسیاری از علوم زمان خود را بشناسد و بر آنها احاطه ای به کمال داشته باشد .

    در دوم آذر ماه 1305 در محله دولت خانه کرمان پرویز شهریاری چشم به جهان گشود .

    پدرش شهریار، روز مزد و دهقان زاده بود .

    مادرش ((گلستان)) نیز دهقان زاده بود وهردو زرتشتی مذهب .

    دوران کودکی استاد پرویز شهریاری در فضایی وهم آلود که فقر سایه سنگین خود را برآن گسترده بود گذشت .

    فقری فرهنگی و مالی که پنج خواهر وبرادر و پدر او را به دلیل غذایی و عدم حضور پزشک در کرمان آن زمان از او گرفته بود .

    شهریار دهقان ( پدر استاد شهریاری ) در اواخر سال 1315 به خاطر درگیری با مالک از کار اخراج شد و در کارخانه ریسندگی ((خورشید )) که حیات خود را تازه در کرمان آغاز کرده بود مشغول کار شد .

    ورود به فضای بسته ، پرغبار و بی روح سالن ریسندگی ، دهقان زاده پرورده در دامن طبیعت را به سمت بیماری سوق داد و سرانجام در زمستان 1317 در سن 46 سالگی به خاطر تجویز داروی اشتباه وی را گرفتار مرگ زود هنگام کرد .

    پس از فوت پدر ، پرویز ماند با یک خواهر بزرگتر و دو برادر کوچکتر و مادری که سرپرست واقعی خانواده بود .

    هرچند سرپرستی ظاهری بچه ها به عهده پرویز گذاشته شد ، اما سرپرست واقعی آنهاشیرزنی بود به نام (( گلستان )) که برای ادامه تحصیل و زندگی بچه ها به انجام کارهای سخت از قبیل پنبه پاک کنی ، پشم ریسی و بادام شکنی روی کرد تا فرزندان خود را به عالی ترین مدارج علمی برساند ، تا جامعه علمی و فرهنگی ایران به حضور پرویز شهریاری ببالد .

    سال شمار زندگی استاد شهریاری : 1305 – 2 آذر تولد در شهر کرمان ودر محله دولت خانه .

    1311 – مهرماه آغاز تحصیل در دبستان کاویانی .

    1318 – اول دبیرستان ، دبیرستان ایرانشهر.

    1321 – ورود به دانشسرای مقدماتی کرمان .

    1323 – خرداد ، فراغت از تحصیل در دانشسرای مقدماتی کرمان .

    ــــــــ شهریور، ورود به تهران .

    ــــــــ مهر ، ورود به کلاس مقدماتی دانشکده ادبیات برای گرفتن دیپلم .

    1324 – مهر ، ورود به دانشگاه علوم رشته ریاضی ، تدریس در کلاسهای شبانه ، تدریس در دبستان کاخ میدان رشدیه ، ــــــــ اسفند ، آغاز فعالیت سیاسی .

    1325 – تابستان در آموزشگاه و دبیرستان (( فیروزبهرام )) و حدود یک ماه کار در راه آهن برای تامین مخارج زندگی .

    ــــــــ انتشار ماهنامه اندیشه ما که 12 شماره منتشر شد .

    1327 – انتشار اولین کتاب (( جنبش فراک وفردکیان )) 1328 – فروردین اولین بازداشت به جرم دگراندیشی برای مدت 3 ماه ومحروم ماندن از شرکت دراستان نهایی .

    1329 – تهیه یک دوره کتب درسی ریاضی دوره اول دبیرستان .

    1331 – آذربه علت تاخیر نخست با ثبت نام ایشان مخالفت می شود که بااعتراض دانشجویان و اعتصاب آنها ثبت نام می شدند ، ادامه تحصیل در دانشکده علوم .

    1331 – تامرداد 33 سردبیری هفته نامه (( وهومن )) انتشار حدود چهل شماره .

    ــــــــ چاپ اولین ترجمه که درزندان صورت گرفت : (( تاریخ حساب و بند تاتون )) 1332 – خرداد ، گرفتن لیسانس در رشته ریاضی دانشکده علوم و گرفتن لیسانس از دانشسرای عالی .

    ــــــــ مهر تا خرداد 1333 .

    طبق حکم آموزش و پرورش تدریس در دبیرستانهای شیراز .

    1333 - اردیبهشت ، پیدا شدن کتابهای درسی در خانه به تفتیش فرماندار نظامی و 10 روز زندان در شیراز.

    ــــــــ خرداد ، به علت تحت تعقیب بودن بدون دریافت حقوق.

    2 ماه آخر نقل مکان از شیراز به تهران .

    1334 – یازدهم تیر ، ازدواج با خانم (( زمرد بهی زاده )) .

    1335 – 9 خرداد ، تولد اولین فرزند به نام شهریار .

    ــــــــ زندگی مخفیانه تا آذر 35 .

    تدریس در یک دبیرستان و آموزشگاه شبانه به نام مستعار (( احمدی )) .

    ــــــــ آذر ماه ، بازداشت خانوادگی با زن و فرزند و زندانی شدن 40 روزه در خانه ای در نارمک .

    پس از 40 روزآزاد شدن زن و فرزند و انتقال خود ایشان به زندان پادگان قعره 18 روزه شکنجه در حمام قدیم و انتقال به انفرادی و پس از یک ماه انتقال به زندان عمومی قعره .

    1336 – فروردین ، انتقال به زندان قزل قلعه تا فروردین 1337 آزاد شدن با قید کفالت ــــــــ تیر ماه ، تولد دومین فرزند : مرجان .

    1337 – مهرماه ـ کار در دبیرستان های ابن سینا ، مهرجرون و نوباوگان حضرابی به صورت حق التدریس .

    1338 – مهرماه ، شروع به کار در دبیرستان اندیشه .

    1339 – تابستان راه اندازی اولین کلاس کنکور درایران به نام گروه فرهنگی خوارزمی در خیابان دانشگاه .

    ــــــــ مهرماه‌، تاسیس دبیرستان پسرانه خوارزمی .

    1340 – 20 اردیبهشت ، تولد سومین فرزند : مژده .

    ــــــــ مهرماه ، تاسیس دبیرستان دخترانه مرجان .

    1342 و 43 – تدریس در دانشکده فنی ، دانشگاه تهران و دانشسرای عالی ( روزانه وشبانه ) .

    1342 – پائیز ، راه اندازی انتشارات خوارزمی با شرکت حدود 170 معلم ، با عنوان رئیس هیئت مدیره .

    ــــــــ تا 1349 به مدت 8 سال .

    انتشار 90 شماره از مجله سخن علی و فنی.

    1344 تابستان ، فوت مرجان در 8 سالگی دراثر تصادف با اتومبیل .

    1345 – 25 خرداد ، تولد چهارمین فرزند ، شروین .

    1346 – تا 1354 سرپرست دفتر ترویج علوم وزارت آموزش عالی .

    انتشار نشریه ای به نام (( مسائل دانشگاهی )) که برای استادان تهیه می شد .

    1350 – تاسیس گروه فرهنگی مرجان با شرکت حدود 700 دبیر .

    1353 – تاسیس انتشارات توکا ، با کمک 10 نفراز دوستان .

    ــــــــ تاسیس مدرسه عالی علوم اراک با کمک دکتر عبدالکریم قریب و دکتر حسین گل گلاب .

    ــــــــ تا 1356 ـ هفته ای یک روز تدریس در مدرسه عالی علوم اراک .

    1354 – 5 تیر ماه تولد پنجمین فرزند : توکا .

    ــــــــ آذر ماه زندانی شدن در کمیته مشترک به مدت 45 روزبه دلیل کمک به یک دانشجوی اهوازی .

    ــــــــ تا 1362 – مسئول نشریه های جانبی دانشگاه آزاد .

    1356 تا اسفند 1371 – انتشار 70 شماره از جمله آشتی با ریاضیات و آشنایی با ریاضیات .

    1357 تا 1358 – انتشار 7 شماره از نشریه آشنایی با دانش .

    1360 – شهریور ، سردبیری نشریه ، چیست که انتشارآن ادامه دارد ؟

    1362 - 8 اردیبهشت ، بازداشت مجدد و اعزام به زندان 3000 ( کمیته مشترک سابق ) تا آخر تیر ماه 1363 .

    1374 – فروردین دربیست و ششمین کنفرانس آموزش ریاضی کشور درکرمان از ایشان با عنوان پیشکسوت ریاضی تجلیل شد .

    1376 – در اولین کنفرانس آموزشی در اصفهان از ایشان تجلیل شد .

    1378 – فروردین ، سخنرانی در سومین گرد همایی شکوفه های ریاضی در دانشکده علوم ریاضی دانشگاه شهید بهشتی و تجلیل از استاد .

    1379 – فروردین ، انتشار ماهنامه دانش و مردم که انتشار ان ادامه دارد .

    1379 – به مناسبت سال جهانی ریاضیات ( سال 2000 میلادی ) در مراکز مختلف به عنوان پیسکسوت از ایشان تجلیل شد .

    1380 – 2 آذر ، به مناسبت هفتادو پنجمین سال تولد ، مراسم با شکوهی با حضور دوستداران و بلند پایگان علم وادب و هنر در سالن حرکت در تهران برگزار شد .

    1380 – 18 اردیبهشت ، تقدیم دکترای افتخاری توسط دانشگاه کرمان به ایشان .

    ــــــــ 26 مرداد ، بزرگداشت توسط انجمن مفاخر فرهنگی ایران .

    ــــــــ 1 مهر، پاسداشت در ونکو در کانادا .

    ــــــــ 26 دی ، نیکو داشت زرتشتیان کرج .

    ــــــــ در دست تالیف ئ ترجمه : کتاب در جستجوی هماهنگی درباره اخترشناسان – تالیف گاه شمار ریاضیات و تلاش برای تنظیم فرهنگ ریاضی که شامل تاریخ و فلسفه و کاربرد در ریاضیات هم هست .

    که می توان گفت ایشان دارای 250 تالیف وترجمه است .

    در حدود 6000 هزار مقاله در نشریه های کشور ثبت کرده اند.

    2 نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم اسفند 1383ساعت 22:35 توسط دبیرخانه ریاضی | نظر بدهید خاطراتی از استاد شهریاری خاطراتی از استاد پرویز شهریاری همه جا سخن درمورد تدریس ریاضی می باشد و لذا من معترض هستم هرکس که این شرایطی که من عرض میکنم که هم به درد دانش آموز می خورد و هم به درد معلم .

    اولاً ریاضی احتیاج به کارگروهی دارد نه کار انفرادی باید حداقل دو یا سه نفر با هم کار کنند .

    من یک مثال می زنم در مورد یک خاطره .

    این خاطره برای همه شما ما قبل تاریخ است .

    این خاطره مربوط به سال 1321 می باشد .

    من در یک مدرسه دبیرستانی درس می دادم که خودم دانشجو بودم .

    درآن دبیرستان هندسه درس می دادم .

    تصمیم گرفتم یک آزمایشی بکنم .

    البته این آزمایش به ضرر من تمام شد چون سال بعد در آن مدرسه من را راه ندادند و توصیه می کنم ، شما معلمین هم این کار من را انجام ندهید .

    من یک ماهی سرکار رفتم و بچه ها را تا حدودی شناختم .

    بعد آمدم آنها را سه نفر ، سه نفر شریک کردم .

    بطوریکه یک شاگردی قوی ، متوسط ، ضعیف را در کنار هم قرار دادم و گفتم من گروه تشکیل دادم .

    مثلاً من امتحان می گرفتم و هر کسی برای خودش امتحان می داد ولی ورقه های هر گروه را به هم وصل می کردم .

    مثلا یک نفر گرفته 20 ، نفر بعد 10 ، بعدی هم 3 ، بعد همگی را باهم جمع می کردم می شد 33 و بعد 33 را تقسیم بر 3 می کردم می شد 11 به هرکدام از اعضا گروه نمره 11 را می دادم .

    شاگردان خوب صدایشان در آمد که من چه گناهی کردم که این ضعیف است پیش من درس نمی خواند .

    گفتم : به رحال من نمی دانم .

    شاگردها باور نکردند بتدریج فراموش کردند ولی سه ماهه اول امتحان همین طوری نمره دادم .

    بچه ها افتادن به جان هم و احساس کردند که با یک معلم بی منطق رو به رو هستند که نمره 20 را می دهد 11 و نمره 3 را هم می دهد 11 .

    ( من معذرت می خواهم از مدیر آموزش وپرورش ) درآن زمان اداره فرهنگ می گفتند تا آمدند ، گزارش بدهند از این میز به آن میز از این اتاق به آن اتاق در مورد کار من و ابلاغ بکنند این کار را نکن .

    سال گذشت و خیال من راحت بود .

    دو گروه بود که دست از سرمن بر نمی داشتند ، پدر و مادرها که هر روز توی مدرسه بودند و مسئولین مدرسه دائماً مزاحم می شدند که این چه کاری است که شما می کنید .

    شاید این شاگرد تنبلی باشد که درس نمی خواند .

    من روی فکر خودم ، کار خودم پا فشاری کردم ، سه ماهه دوم یک مقدار سطح نمره ها بالا آمد .

    یعنی یک مقدار نمره ها بالا آمد .

    یعنی معدل کلاس را می گرفتیم دو یا سه نمره بالا آمده بود و شاگردان به کل تغییر کرده بودند .

    آن زمان ظهر یک ساعت ، دو ساعت و در برخی مدارس 5/2 ساعت تعطیل بود .

    از صبح تا ساعت 5/11 و از ظهر بودند تا ساعت 4 بعدازظهر .

    این 5/2 ساعتی را شاگردان کلاس سه نفر ، سه نفر گوشه مدرسه نشسته بودند .

    با هم کار می کردند و وسیله آنها شاگردان زرنگ بودند .

    چون نمره آنها خراب شده بود و حتی منزل هم می رفتند و بالاخره به جان هم افتادند .

    ثلث سوم نمره هر کس را به خودش دادم و معجزه واقعا اتفاق افتاد .

    کمترین نمره آن کلاس 5/15 بود ، آن هم در درس هندسه که به نظرمن دشوارترین درس ریاضی است.

    اگر قرار باشد عمیق مورد مطالعه قرار گیرد و فهمیده شود .

    آیا اون کلاس واقعا هندسه دانان روزگار بودند ؟

    آیا آن کلاس را می توان … در همان کلاس در درس جبر عده زیادی تجدید شدند و عده ای درآن کلاس در آن مدرسه رفوزه شدند ولی کمترین نمره هندسه 5/15 بود .

    من به نتیجه خودم رسیده بودم که کار گروهی و کار جمعی می تواند ارزش فوق العاده ای داشته باشد این برای شاگردان قوی هم بسیار مفید هست .

    چون اگر یک شاگرد ضعیف کنارش باشد و از اول سوال بکند ، ضعف خودش را هم می فهمد و در نتیجه به راحتی می تواند ضعف خودش را بر طرف کند .

    ولی همانطور که توصیه کردم از معلمین عزیز خواهش میکنم که این تجربه من را که یک بار در سال انجام دادم آنها تکرار نکنند ، چون مواجه می شوند با انواع مشکلات .

    منجمله اخراج از کار ، دومی هم که هم برای شاگرد و هم برای معلم مفید است این است که معلم سر کلاس فعال نباشد .

    معمولا ما معلمین عادت کردیم سر کلاس که می رویم گچ را برمی داریم و پشتمان را به کلاس میکنیم ومینویسیم ، پاک میکنیم ودوباره هم این کار راتکرارمی کنیم تازنگ بخورد وهمه بیرون می رویم و منتظریم همه چیزهارا شاگردان یاد بگیرند .

    این کار ممکن نیست .

    به من اجازه بدهید که تجربه دیگرم را بیان کنم .

    در یک دبیرستانی که سال آخردبیرستان نظام قدیم یعنی کلاس دهم و کلاس یازدهم و دوازدهم و ،شاگردان اون کلاسها همه شاگردان من بودند و براحتی همه مرا می شناختند .

    همه درسهای ریاضی آنها با من بود و وضع یک مقدار باحالا فرق داشت که معلم ریاضی زیاد باشدواحتیاج به چنین کاری نباشد به عنوان مثال عرض میکنم ، سالی که مامی خواستیم برویم رشته ریاضی یک دانه رشته ریاضی در سراسر ایران در دانشکده ، دانشگاه تهران بود که دانشگاه تهران ،تنها دانشگاه مملکت بود وآن یک دانشکده علوم داشت و آن هم یک دانه هم رشته ریاضی بود .

    آن سال ،سال 1323 بود در تابستانش مرتب وزارت علوم تبلیغ می کرد که ما برای رشته ریاضی 60 دانشجو می پذیریم ،شمارا به خدا بیایید (به این زبان نه ) در واقع با التماس آخرین باری که ما در مهر ماه به کلاس رفتیم ما 13 نفر بودیم که البته خوشبختانه 3 نفر از اونها خانمها بودند .

    برای اولین بار در ایران یک چنین رقابتی نه برای معلمان ونه برای دانشجو وجود نداشت .

    حالا من این شاگردان را می شناختم ، می دانستم کدام چه ضعفهایی وچه قدرتی دارند .

    کلاس ششم ریاضی قدیم یعنی آخرین سال دبیرستان وقتی وارد کلاس شدم کوشش کردم درسهایی رابه عهده دانش آموزان بگذارم .

    یک شاگردی که توی آن کلاس داشتم این بود که آن تمام درسهایش کمابیش خوب بود یعنی نه برجسته ولی خوب بود ولی معتقد بود که خودش هندسه را نمی تواند یاد بگیرد .

    یک درسی داشتند در ششم ریاضی که حالا نیست ، به نام هندسه و مخروطات ، دو قسمت بود .

    این مبحث اولش هندسه بود ،قضایای محدود ریاضی ، قضیه بطلمیوس ،قضیه … وغیره که احتمالا کسی نمی داند که هر کس احتیاج داشته باشد به آن مراجعه می کند .

    در بخش دوم آن مخروطات بود به طریق هندسی .

    مخروطات عبارت است از شکلهایی که اثر برخوردیک صفحه یا یک سطح مخروطی بدست می آید که مثال ساده آن ، آن است که اگر شما یک کله قند را بگذارید و اگر یک صفحه آن را قطع کند چه شکلی بدست می آید ، اگر صفحه از روی ارتفاع آن را قطع کند دو خط متعادل و اگر عمود بر ارتفاع آنرا قطع کند یک دایره بوجود می آید و اگر مایل آنرا قطع کند یک بیضی به وجود می آید و غیره .

    همه اینها دراولین فصل بخش دوم کتاب هندسه به کمک هندسه حل می شد .

    نه هندسه تحلیلی ونه جبر فقط هندسه خالی ، قضیه ای آنجا بود به نام قضیع دان لورن ، دان لورن کسی بود که این قضیه را گفته بود و آن شاگردی که می گفت هندسه نمی دانم ،بلند کردم وگفتم : این قضیه برای تو ، وقت هم داری ، من به تو دوماه وقت می دهم ، آنو قت شما می آیید ، پای تخته و من هم مثل یک شاگرد می نشینم یاد می گیرم و تو شرح بده .

    گفت : آقا من هندسه نمی دانم ، گفتم ‚ خوب برو یاد بگیر کاری ندارد .

    من یک قضیه می خواهم .

    بعد از دوسه روزی آمد و گفت : آقا اگر من بخواهم قضیه دان رایاد بگیرم باید تمام هندسه مسطحه و تمام هندسه فضایی را بدانم .

    گفتم : برو یاد بگیر ، گفت : وقتم کم است .

    گفتم سه ماه و بالا خره چهار ماه وقت دادم .

    روز موعود فرارسید .

    من هم نشستم به حساب اینکه هر چه قدر ممکن است ایراد بگیرم و کنجکاوی کنم .

    درس را به اندازه ای پاکیزه در س داد که به واقع تا آخر ساعت هم من هم چیزی یاد گرفتم واگر خودم درس می دادم به هیچ وجه آن شکل نبود .

    بسیار منطقی وجالب این شاگرد در سال ششم ریاضی تنها کسی بود که در آخر سال ، مسئله هندسه در امتحان داشتند مسئله را حل کرد .

    آن موقع ممتهنین می دانستند که شاگردان معمولا در امتحان نهایی به مسئله کاری ندارند مسئله هندسه را حل نمی کنند ، پس برای ان سه نمره می گذاشتند و 17 نمره بقیه قضیه هندسه .

    این تنها کسی بود از اون کلاس که مسئله امتحان را نیز حل کرده بود و هندسه را 20 گرفت .

    امتحان شفاهی آنها با معلم ومدرسه بود ، همه درسها امتحان شفاهی داشت .

    در کلیه درسها من امتحان شفاهی او را 20 دادم واین شاگرد شد یک هندسه دان و این شاگرد که سالها بعد بااوبرخورد کردم ، انسان تحصیل کرده ای بود در آمریکا که محلی را احداث کرده بود ، که محل مراجعه کسانی بود که در هندسه اشکال داشتند

درباه ی زندگی عطار: درمیان بزرگان شعر عرفانی فارسی ، زندگی هیچ شاعری به اندازۀ زندگی عطار دراَبر ابهام نهفته نمانده است. اطلاعات ما در باب مولانا صد برابر چیزی است که در باب عطار می دانیم . حتی آگاهی ما دربارۀ سنایی ،که یک قرن قبل از عطار می زیسته ، بسی بیشتراز آن چیزی است که در باب عطار می دانیم . نه سال تولد ونه سال وفات او را به درستی نمی دانیم .این قدر می دانیم که او در نیمه ...

نام و نسب مؤلف لباب الالباب نام و نسب او را استاد ابوعبدالله جعفر محمدالرودکي ضبط کرده است و در زبان پارسي متداول است که نام پسر را به اضافت بر نام پدر ملحق مي کنند ، پس مراد او ابوعبدالله جعفربن محمد بوده است . نظامي عروضي در چهار مقاله ، در مقال

مختصري از زندگي نامه حجت الاسلام استاد محمد دشتي : استاد محمد دشتي در سال 1330 در روستايي به نام (آزادمون) از توابع شهرستان محمود آباد به دنيا آمد پس از گزرراندن مراحل ابتدايي در سال 1342 با توجه به علاقه شديد ايشان به علوم حوزوي وارد حوزه علميه شد

(به قلم جناب آقاي زاهدي دوست استاد) ( بخشي ازاين متن در زمان حيات استاد، نگاشته شده است ) اصولاً شرح حال و خاطرات زندگي شهريار در خلال اشعارش خوانده مي شود و هر نوع تفسير و تعبيري که در آن اشعار بشود به افسانه زندگي او نزديک است و حقيقتاً حيف است

استاد شهید آیت الله مطهری در 13 بهمن 1298 هجری شمسی در فریمان واقع در 75 کیلومتری شهر مقدس مشهد در یک خانواده اصیل روحانی چشم به جهان می گشاید. پس از طی دوران طفولیت به مکتبخانه رفته و به فراگیری دروس ابتدایی می پردازد. در سن دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد عزیمت نموده و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی اشتغال می ورزد. در سال 1316 علیرغم مبارزه شدید رضاخان با روحانیت و علیرغم مخالفت ...

سبکهاي شعر فارسي و شعراي معروف هر دوره ريشه ي زبان فارسي قديمي ترين نمونه شعر فارسي قالب هاي شعر فارسي سبک شعر، يعني مجموع کلمات و لغات و طرز ترکيب آنها، از لحاظ قواعد زبان و مفاد معني هر کلمه در آن عصر، و طرز تخيل و اداي آن تخيلات از لحاظ حالا

سال شمار زندگي پروين 25/2/1285 خورشيدي: تولد در تبريز . 1291: مهاجرت به تهران با خانواده. 1292: سرودن اولين اشعار. 1293: سرودن شعر به سبک انوري. 1303: فارغ التحصيل از مدرسه. 1303: ايراد خطابهي " زن و تاريخ". 1313: ازدواج با پسرعم

اديب نيشابوري - محمد تقي (1315-1396 ه.ق) شيخ محمد تقي اديب نيشابوري، مشهور به اديب دوم، در سال 1315 ه.ق (1274ه.ش) در خيرآباد، از بلوک عشق آباد نيشابور پا به جهان نها. پدرش اسدالله نام داشت و واز دانش بي بهره نبود. محمد تقي نزد پدر خوندن و نو

فقيه مجاهد و عالم پرهيزگار آيه الله سيدحسن مدرس يکى از چهره هاى درخشان تاريخ تشيع بشمار مى رود که زندگى و اخلاق و رفتار و نيز جهت گيرى هاى سياسى و اجتماعى وىبراى مشتاقان حق و حقيقت نمونه خوبى است . او موقعيت خود را سراسر در راه اعتلاى اسلام نثار نمو

سال هاي کودکي و نوجواني: دکتر در کاهک متولد شد. مادرش زني روستايي و پدرش مردي اهل قلم و مذهبي بود. سال هاي کودکي را در کاهک گذراند. افراد خاصي در اين دوران بر او تاثير داشتند، از جمله: مادر ، پدر، مادر بزرگ مادري و پدري و ملا زهرا (مکتب ‌دار ده ک

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول