دانلود تحقیق زندگینامه سهراب سپهری

Word 100 KB 19272 26
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • زندگینامه سهراب سپهری:

    سهراب سپهری در مهرماه 1307 در شهرستان کاشان به دنیا آمد.

    کودکی و نوجوانی اش را در همان جا گذراند.

    پس از پایان تحصیلات دوره اول دبیرستان به تهران آمد و دوره دانشسرای مقدماتی پسران را در تهران گذراند.

    سپس در وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) کاشان استخدام شد و مدتی بعد استعفا داد.



    در بیست سالگی دیپلم گرفت و در همان سال موفق شد به تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران بپردازد.

    او در کنار تحصیلات دانشگاهی در شرکت نفت تهران به کار مشغول شد.

    در 23 سالگی نخستین مجموعه شعر خود را با عنوان «مرگ و رنگ» منتشر کرد.

    وقتی از دانشگاه فارغ التحصیل شد در سازمان بهداشت به کار پرداخت و در همان زمان دومین مجموعه شعر خود را با نام «زندگی خوابها» انتشار داد.

    سال بعد کار خود را رها کرد و در فرهنگ و هنر در بخش موزه ها و نیز تدریس در هنرستانها مشغول شد.

    سپهری چند سفر به اروپا، ژاپن و ...

    رفت و آموزش هایی در زمینه ی چاپ سنگی، حکاکی روی چوب و دیگر هنرهای ظریف دید.

    در 33 سالگی دو مجموعه جدید شعرهایش را با نام های «آواز آفتاب» و «شرق اندوه» چاپ کرد و بعد به برپایی نمایشگاه نقاشی هایش روی آورد.

    چندی به پاکستان و هند و افغانستان سفر کرد و پس از این سفرها بود که «صدای پای آب» را در سال 1344 در فصلنامه «آرش» به چاپ رسانید.

    مجموعه شعر بلند مسافر را در سال 1345 منتشر کرد و یک سال پس از آن کتاب «حجم سبز» را به چاپ رسانید.

    در سال 1356 همه اشعار خود را که پیشتر در هفت مجموعه انتشار یافته بود، همراه کتاب جدید دیگرش تحت عنوان «هشت کتاب» توسط کتابخانه طهوری منتشر کرد.سپهری در اول اردیبهشت 1358 در بیمارستان پارس تهران پس از گذراندن دوره ای بیماری، چشم از جهان فرو بست.

    اوحدی مراغه ای:

    شیخ اوحدالدین مراغه ای فرزند حسین اصفهانی در حدود سال 670 هجری- قمری در مراغه متولد شد.

    تخلص خود را از نام مراد خویش اوحدالدین کرمانی که از عرفای زمان بوده گرفت.

    اوحدی مانند اغلب شاعران عصر خود پس از گذراندن جوانی و پایان بردن تحصیلات معمولی زمان خود از مراغه به قصد سیر و سیاحت خارج شد و مدتها به سیاحت گذراند: اوحدی مانند اغلب شاعران عصر خود پس از گذراندن جوانی و پایان بردن تحصیلات معمولی زمان خود از مراغه به قصد سیر و سیاحت خارج شد و مدتها به سیاحت گذراند: سالها چون فلک به سر گشتم تا فلک وار دیـده ور گــشتم هم در این سیاحتها بوده است که گزارش به کرمان می افتد و از محضر شیخ اوحدالدین کرمانی بهره ور می شود.

    سالها نیز در اصفهان به سر برده است و سرانجام دیگر بار به زادگاه خویش مراغه مراجعت کرده است و در همان جا به سال 738 در گذشته است.

    اوحدی علاوه بر قصائد و غزلیات دارای کتابی است به نام «جام جم» که مهمترین اثر اوست.

    این کتاب یک مثنوی است که اوحدی در سرودن آن به «حدیقه» سنایی نظر داشته است.

    تاریخ پایان جام جم سال هجری قمری است.

    گـنج معنی است این که پاشیدم نـه کــتابی کــه بـر تراشــیدم چـون زتاریـخ برگرفــتم فـــال هفتصد رفته بود و سی و سه سال محمود کیانوش: جوانان میهن ما با نام محمود کیانوش به خوبی آشنا هستند، جوانانی که در دوره کودکی و نوجوانی شعرهای زیبای این شاعر خوب را خوانده اند.

    در چند سال اخیر از کیانوش شعر تازه ای منتشر نشده است و به این دلیل شاید بعضی از کودکان و نوجوانان امروز با نام او آشنایی نداشته باشند.

    محــمود کیـانوش یکی از پیشاهنگان شعر کودک در ایران است.

    او که اکنون در خارج از کشور به سر می برد در سال 1368 به ایران آمد.

    شورای شعر انتشارات کانون پرورش فکری کودکان شعر می سرایند بیاید و از نزدیک با آنها آشنا شود و از گذشته های دور برایشان صحبت کند.

    آقای کیانوش این دعوت را پذیرفت و در پایان کتابهای شعر خود را برای تجدید چاپ به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سپرد.

    ضمن تشکر از آقای کیانوش برای او آرزوی سلامت داریم و امیدواریم که باز هم برای کودکان و ملتش شعرهای خوبی بسراید.

    عُبید زاکانی، شوخ طبعی آگاه: عُبید زاکانی شاعر و نویسنده ی طنزپرداز و شوخ طبع سده ی هشتم در قزوین زاده شد.

    لقب زاکانی را از آن جهت به وی داده اند که از خاندان زاکانیان، تیره ای از اعراب بنی خفاجه، بود که پس از مهاجرت به ایران در نواحی قزوین سکونت اختیار کرده بودند.

    عبید با امرای آل اینجوی فارس پیوندی نزدیک داشت و قصاید و قطعاتی در ستایش آنان در دیوان وی موجود است.

    بعدها هم که فارس به دست آل مظفر افتاد، عبید به آنان علاقه نشان داد.

    وی به سال 772 هـ.

    .

    در گذشت.

    ذوق و هنر عبید در نکته یابی و انتقادهای ظریف اجتماعی جلوه می کند و در اغلب آثارش در قالب طنز و لطیفه های دل نشین آشکار می شود.

    آثار و شیوه ی طنزپردازی عبید- پیامدهای اخلاقی و اجتماعی حمله ی مغول در عصری که عبید پرورده ی آن بود، به صورت فروپاشی نظام تمدّنی پیشین و دگرگونی معیارها و ارزش ها در طبقات گوناگون جامعه، از دیوانیان و قضات و اهل شریعت گرفته تا صوفیان و پیشه وران و کارگزاران حکومتی ظاهر شده بود.

    او مردی بیدار و آگاه بود که اوضاع زمانه را ابداً نمی پسندید و از آن خاطری آزرده داشت.

    سخنان طنزآمیز عبید، اغلب خنده آور و گاهی رکیک است اما در پس آن پیامی اصلاح جویانه و خیرخواهانه نهفته است که از چشم روشن بینان پنهان نمی ماند.

    آثار عبید به نظم و نثر باقی مانده است.

    اشعار او به دو بخش کلّی جدّی و طنزآمیز تقسیم می شود.

    اشعار جدّی او که به صورت دیوانی فراهم آمده، شامل قصاید، غزل ها، ترجیعات، قطعات، رباعیات و مثنوی عشاق نامه است که بر روی هم به سه هزار بیت می رسد.

    این اشعار نسبت به آثار پیشینیان چیز تازه ای ندارد و برای او امتیازی ادبی به بار نمی آورد.

    چهره ی ادبی ممتاز عبید را باید در آثار طنرآمیز او دید.

    این آثار هم به نظم است هم به نثر.

    از میان آثار منظوم منسوب به عبید، موش و گربه اهمّیّت خاصّی دارد.

    این منظومه حکایتی تمثیلی است که عبید در آن وضع جامعه و دو طبقه ی حاکمان و قاضیان را مورد انتقاد قرار می دهد.

    چه بسا مقصود اصلی وی بیان حال ابواسحاق اینجو بوده باشد در برابر امیر مبارزالدّین محمّد، فرمانروای کرمان؛ بنابراین تفسیر، باید موش و گربه را اثری کاملاً سیاسی دانست.

    آثر طنز آمیز منثور عبید که مهارت او را در ترسیم اوضاع نابه سامان اخلاقی و فرهنگی بیش تر نشان می دهد، به ترتیب اهمّیّت عبارت اند از: اخلاق الاشراف، صد پند، رساله ی دلگشا، رساله ی تعریفات.

    عبید زاکانی در این رساله های کوتاه، ظهور نیرومندترین و خلّاق ترین منتقد اجتماعی را در ادبیّات انتقادی فارسی بشارت داده است.

    در نوشته ها و سروده های عبید، زبان طنز بی پرواست؛ چندان که بیش تر آن ها را نمی توان در همه جا نقل کرد ولی شاید بتوان گفت که این تندی و پُر رنگی واکنشی در برابر شدّت فساد و تباهی های روزگار شاعر است.

    در حقیقت، میزان فساد اخلاق در آن زمان به حــدّی بالا بود که جز با همین زبان تلخ و گزنده و عریان نمی شد آن را بیان و در آن چاره جویی کرد.

    عبید برای پرداختن هزلیّات خود، به سعدی و سوزنی (شاعر هزل گوی سده ی ششم) نظر داشته و به خصوص اشعار طنزآمیز خود را غالباً بر وزن و قافیه ی شعرهای معروف پیش از خود سروده است.

    پس از او هم شاعران دیگر از این شیوه تقلید کرده اند امّا گویی هیچ کس نتوانسته است در مقام طنز و انتقاد اجتماعی با این کیفیت هنری به پای عبید برسد.

    در نتیجه، موقعیت او در ادب انتقادی فارسی تا امروز شاخص و ممتاز باقی مانده است.

    جامی، شیخ جام: عبدالرحمان جامی یگانه شاعر عارف و صوفی سوخته دل عصر حافظ نیست؛ زیرا گذشته از آن که خود حافظ تا حدّ زیادی به تصوّف انتساب دارد و در شعر خواجو و عراقی هم معانی عرفانی درج شده است، صوفیان بنام و پاک باخته ای نظیر شاه نعمت الله ولی کرمانی در این دوره میان شعر و عرفان پیوندی استوار برقرار کرده اند امّا تصوّفی که جامی بدان منسوب است، البّته رنگ و بو و جلوه و جمال بیش تـری پیـدا کرده و او را بیش تر به عنوان عارفی که گه گاه و از سر تفنّن شعر می گفته، شناسانده است.

    عبدالرّحمان که بعدها به نورالدّین هم ملقّب گردید و تخلّص جامی را برای خود برگزید، به سال 817 در ناحیه ی خرجرد جام دیده به جهان گشود.

    در کودکی به همراه پدر به هرات رفت و چندی در مدرسه ی نظامیّه ی آن جا اقامت گزید.

    هرات در آن سال ها پایتخت هنر و ذوق و ادب ایران و یکی از شهرهای فرهنگی آبادان و پر رفت و آمد آن سامان بود.

    سلطان حسین بایقرا و وزیر دانشمندش، امیر علیشیرنوایی، در آن شهر مشوّق و حامی هنرمندان و صاحبان ذوق بودند.

    جامی فنون ادب و دانش های شرعی و دینی را در آن شهر فراگرفت و پس از آن به حکمت روی آورد.

    از در شصت سالگی به قصد زیارت خانه ی خدا از خراسان بیرون آمد.

    مدّتی در بغداد ماند و از آن جا به کربلا و نجف رفت و چندی نیز در حلب و دمشق ماند.

    او در این سفر، با پیشنهادهای زیادی از جانب شاهان برای اقامت و ملازمت درگاه روبه رو شد اما هیچ یک از آن ها را نپذیرفت و سرانجام به هرات بازگشت.

    در این سال ها جامی دیگر به چنان شکوه و مرتبه ای معنوی دست یافته بود که سلطان حسین و امیر علیشیر به دوستی با او افتخار می کردند.

    او با همه ی شکوه و حشمتی که داشت، هرگز درصدد ستایش و مدح قدرتمندان برنیامد و همین بلندی طبع و بی نیازی بر حرمت او می افزود.

    نورالدّین عبدالرّحمان جامی سرانجام در محرّم سال 898 در هرات درگذشت.

    بهار، شاعر آزادی: محمّد تقی بهار از خراسان برخاسته بود امّا نسیم آزادی که پس از امضای فرمان مشروطیت در ایران وزیدن گرفت، او را به تهران کشانید تا بتواند از مهم ترین دستاورد نهضت که خون بهای شهیدان وطن بود، از نزدیک پاسداری کند.

    محمّد تقی به سال 1304 هـ .

    ق.

    در مشهد به دنیا آمد.

    دوران کودکی و نوجوانی اش در جوار مرقد امام هشتم (ع) و خدمت به آستان قدس رضوی گذشت.

    پدرش، محمّد کاظم صبوری، ملک الشّعرای آستان قدس رضوی بود و پس از مرگ او به فرمان مظفر الدین شاه عنوان ملک الشّعرایی به محمد تقی واگذار شد.

    محمد تقی در دامان پدر شعر و فنون ادب را آموخت و از محضر ادیب نیشابوری نیز بهره ها برد و به تکمیل معلومات خود در دو قلمرو عربی و فارسی توفیق یافت.

    در همان سال های نوجوانی که هنوز سایه ی پدر بر سر داشت، به محافل آزادی خواهی خراسان راه یافت و از نزدیک با سیاست و مسائل روز مأنوس گشت و اندیشه ها و اشعار آزادی خواهانه ی خود را از طریق روزنامه های محلی خراسان انتشار داد.

    در دوران استبداد صغیر روزنامه ی خراسان و پس از آن، از سال 1328 به بعد روزنامه ی نوبهار را در مشهد منتشر کرد که به دلیل داشتن خطّ مشی ضدّ روسی پس از یک سال توقیف شد اما بهار از پای ننشست و به جای آن، تازه بهار را تأسیس کرد که آن هم دیری نپایید و توقیف شد و وی در حالی که هنوز کم تر از سی سال داشت، به تهران تبعید گردید.

    یک سال بعد، مرم خراسان بهار را به نمایندگی مجلس برگزیدند.

    او در مجلس و دیگر محافل سیاسی برای آزادی، عدالت اجتماعی و تجدّد شور و اشتیاق نشان می داد.

    حرفه ی روزنامه نگاری بهار را با افکار جدید و حوادث آن روزگار آشنا کرده و استعداد شاعری او را راه های تازه ای هدایت کرده بود.

    بهار در تهران مجله ی دانشکده را تأسیس کرد که ارگان انجمنی ادبی با همین نام بود.

    زندان و تبعید که در دوره ی بعد صدای او را مثل بسیاری از آزادی خواهان دیگر خاموش کرد، نتوانست وی را از تحقیق و مطالعه دور کند.

    بهار در سال های بعد از کودتای 1299 ش.

    یک چند برای تدریس و تألیف فرصت یافت.

    در همین سال ها زبان پهلوی را آموخت و در کتب نظم و نثر فارسی به تأمل پرداخت.

    پس از تأسیس دانشگاه تهران، در دانشکده ی ادبیّات به تدریس مشغول شد.

    او بعد از شهریور 1320 که زمینه تا حدودی برای فعّالیّت های سیاسی آماده شده بود، پس از سال ها خاموشی دوباره قلم برگرفت و به سیاست و روزنامه نویسی روی آورد و با آن که شور و شوق و روحیه ی سابق را نداشت، در ستایش آزادی و مبارزه با جهل و فساد قلم زد تا این که سرانجام، در اردیبهشت ماه سال 1330 بیماری وی را از پای درآورد؛ در حالی که در ستایش صلح و آزادی هنوز نغمه ها بر لب داشت.

    نیما شاعر افسانه را بهتر بشناسیم: علی اسفندیاری فرزند ابراهیم خان، مردی آتش مزاج و دلاور از دودمانی کهن که با گلّه داری و کشاورزی روزگار می گذراند، به سال 1276 در این دهکده پا به عرصه ی وجود گذاشت.

    کودکی او در دامان طبیعت و در میان شبانان گذشت.

    با آرامش کوهستان اُنس گرفت و از زندگی پرماجرا و دنیای شبانان و کشاورزان تجربه ها آموخت و روح او با رمندگی طبیعت و جهان دَد و دام پیوند خورد.

    او خواندن و نوشتن را به شیوه ی سنتی روستا نزد ملای ده آموخت.

    در آغاز نوجوانی با خانواده ی خود به تهران رفت و پس از گذراندن دوران دبستان برای آموختن زبان فرانسه وارد مدرسه ی سن لویی شد.

    سال های آغازین تحصیل او با سرکشی و نافرمانی گذشت اما تشویق و دل سوزی معلمی مهربان به نام نظام وفا طبع سرکشی او را رام کرد و در خط شاعری انداخت.

    آن سال ها جنگ جهان گیر اوّل در جریان بود و علی اسفندیاری – که بعدها نام نیما یوشیج را برای خود برگزید- اخبار جنگ را به زبان فرانسه می خواند و هم زمان به فراگیری دروس حوزه و زبان عربی مشغول بود.

    در آغاز نوجوانی به سبک پیشینیان و به ویژه سبک خراسانی شعر می ساخت امّا نه این گونه شاعری و نه حــتی نشـست و برخاست با شاعران رسمی و سنّت گرا هیچ کدام تشنگی طبع او را سیراب نمی کرد.

    در سنّ 23 سالگی منظومه ی قصه ی رنگ پریده را سرود که تمرینی واقعی بیش نبود.

    قطعه ای شب که دو سال بعد – یعنی در 25 سالگی- از طبع نیما تراوید، آغاز مرحله ای جدی تر محسوب می شد و به دلیل سوز و شوری که داشت، پس از نشر در نوبهار بر سر زبان ها افتاد.

    در سال 1301 ش.

    شعر افسانه را سرود.

    انتشار افسانه خشم ادیبان و انتقاد و اعتراض آن ها را برانگیخت اما نیما – به قول خودش- هیچ گاه از این عیب جویی ها و خرده گیری ها دل تنگ نشد و با اطمینان بر سر عقیده ی خویش ایستاد.

    کار او بر خلاف رفقای دیگرش در هم شکستن و فرو ریختن نبود.

    از میان قطعات تمثیلی و طنز آلود او می توان از بز ملاحسن مسئله گو، پرنده ی منزوی، خروس و بوقلمون، عمو رجب و میرداماد یاد کرد.

    درشب تیره دیوانه ای کاو دل به رنگی گریزان سپرده در دره ی سرد و خلوت نشسته همچو ساقه ی گیاهی فسرده می کند داستانی غم آور ای دل من، دل من دل من پروین اعتصامی: پروین فرزند یوسف اعتصام الملک آشتیانی به سال 1285 ش.

    در تبریز متولد شد.

    فارسی و عربی را در دامن خانواده آموخت؛ زیرا هم پدر او مردی فاضل و دانشمند بود و هم از درس آموزگاران خصوصی می توانست بهره ببرد.

    پروین به پیشنهاد پدرش برای آموختن زبان انگلیسی وارد کالج آمریکایی تهران شد و پس از آن در سفرهای داخل و خارج همراه پدر بود.

    از همان آغاز به شعر و ادب علاقه نشان داد.

    سرودن شعر را از هشت سالگی آغاز کرد و نخستین شعرهایش را در مجله ی بهار – که پدرش منتشر می کرد- به چاپ رسانید و مورد تشویق اهل ادب قرار گرفت.

    از عوامل دیگری که موجب تقویت ذوق و پرورش استعداد شعری پروین شد، رفت و آمد او به محافل ادبی آن روزگار بود که پدرش با آن ها سر و کار داشت.

    در یکی از همین محفل ها، ملک الشعرای بهار که بعدها بر دیوان او مقدمه نوشت، به استعدادش پی برد و او را تشویق کرد.

    پدر پروین قطعاتی دلکش و زیبا را از کتب خارجی به فارسی برمی گرداند و دختر خردسالش را به نظم آن ها تشویق می کرد.

    همین کار بر علاقه ی پروین به شعر و ادب افزود و سرانجام او را به جدّ به عرصه ی شعر و شاعری رهنمون شد.

    یگانه اثر مانده از پروین، دیوان اوست که بارها چاپ شده است.

    قصاید پروین پر نکته و نغز است؛ این قصاید هر چند به پیروی از شیوه ی ناصر خسرو سروده شده اند، امّا روانی و سادگی اسلوب سعدی هم در آن ها نمایان است.

    به این ترتیب، در اشعار پروین دو شیوه ی خراسانی و عراقی به گونه ای تلفیق شده و شیوه ای تازه و مستقل را پدید آورده است.

    پروین در قطـعات خــود به سنایی و انوری توجّه داشته اما درحدّ تقلید صرف باقی نمانده است.

    بیش تـر قطـعات او به صورت مکالمه و گفت و گوست؛ همان که در اصطلاح ادبی مناظره خوانده می شود.

    در شعر وی دو طرف مناظره گاه دو آدمیزادند؛ مانند دزد و قاضی، مست و هشیار یا دو جانور همچون گربه و شیر، مور و مار، گرگ و سگ، یا دو شیء مثل سیر و پیاز، کرباس و الماس، گوهر و سنگ، گل و شبنم.

    مناظره های او حالت تمثیلی و گاهی علاوه بر این، صورت انسان نمایی (تشخیص) و شعور یافتن غیر ذی شعور پیدا می کند.

    موضوع تحقیق: زندگی نامه ی شعرا دبیر مربوطه: سرکار خانم رابط اسحاقی تهیه کنندگان: زهرا عبیدی- تهمینه مجیدی- فائزه حسینی راد شاهنامه ی فردوسی: شاهنامه ی فردوسی، شاهکار آثار حماسی ملّی ایران و یکی از عالی ترین نمونه های شعر ساده و روان به سبک خراسانی است.

    نظم این اثر بزرگ در سال 365 یا 370 هجری شروع می شود و پس از سی یا سی و پنج سال یعنی به سال 400 یا اندکی بعد از آن به پایان می رسد.

    موضوع این شاهکار جاودان، تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست مسلمانان است و بر روی هم به سه دوره ی اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم می شود.

    دوره ی اساطیری از عهد کیومرث تا ظهور فریدون ادامه دارد.

    در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان می آید.

    تمدن ایرانی در این زمان تکوین می یابد.

    کشف آتش، جدا کردن آهن از سنگ، و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت می گیرد.

    در این عهد جنگ ها غالباً جنگ های داخلی است و جنگ با دیوان –بعضی احتمال داده اند که منظـور از دیـوان، بومیـان فلات ایران بوده اند که با آریایی های مهاجم همواره تا مدتی جنگ و ستیز داشته اند- و منکوب کردن آن ها بزرگ ترین مشکل عصر بوده است.

    در پایان این عهد، ضحاک دشمن پاکی و سمبول بدی به حکومت می نشیند، اما سرانجام پس از هزار سال، فریدون به یاری کاوه ی آهنگر و حمایت مردم، او را از میان می برد و دوره ی جدید آغاز می شود.

    دوره ی پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون شروع می شود.

    ایرج، منوچهر، نوذر، زاب و گرشاسب به ترتیب به پادشاهی می نشینند.

    جنگ های میان توران و ایران آغاز می شود.

    دوره ی تاریخی با ظهور بهمن آغاز می شود، و پس از بهمن، همای و سپس داراب و دارا پسر داراب به پادشاهی می نشینند.

    در این زمان اسکندر مقدونی به ایران حمله می کند و دارا را که همان داریوش سوم است می کشد و به پادشاهی می نشیند.

    دکتر غلامحسین یوسفی: پژوهشگر، نویسنده و استاد برجسته ی دانشگاه، دکتر غلامحسین یوسفی در سال 1306 شمسی در مشهد ولادت یافت.

    او با نثری روان، پخته، جذاب و عمیق آثاری بزرگ از جمله «دیداری با اهل قلم»، «برگ هایی در آغوش باد»، «چشمه ی روشن»، «تصحیح بوستان و گلستان سعدی»، «کاغذ رز»، بحثی در شرح احوال و روزگار شعرا و ترجمه هایی چون «شیوه های نقد ادبی» از دیوید دیچط و «داستان من و شعر» از نزار قبانی را رقم زد.

    دو کتاب ارزشمند «دیداری با اهل قلم» و «چشـمه ی روشن» گواه دید روشن، نقّادانه، منصفانه و احاطه ی علمی دکتر یوسفی است.

    این نویسنده ی بزرگ در چهاردهم آذر ماه 1369 در تهران درگذشت و در کنار مرادش حضرت رضا (ع) به خاک سپرده شد.

    ابوعلی سینا دانشمند بزرگ ایران: در حدود هزار سال پیش، در یکی از شهرهای ایران پسری به دنیا آمد.

    مادرش نام او را حسین گذاشت.

    حسین از پنج سالگی شروع به درس خواندن کرد.

    او با علاقه ی بسیار درس خواند و به سرعت پیشرفت کرد.

    کتاب را بیش از هر چیز دوست داشت و به تدریج برای خود کتاب خانه ی کوچکی درست کرد.

    هر جا کتاب تازه ای می دید می خرید، آن را با دقّت می خواند و در کتاب خانه اش نگاه می داشت.

    حسین در 18 سالگی طبیب ماهر و مشهوری شد که به معالجه ی بیماران می پرداخت.

    در این موقع، به او ابوعلی سینا می گفتند.

    هر کس که بیماری سختی داشت، پیش او می رفت و ابوعلی سینا او را درمان می کرد.

    ابوعلی سینا بسیار مهربان بود و بیماران محتاج را به رایگان معالجه می کرد.

    ابوعلی سینا، که به او «ابن سینا» هم می گویند، نتیجه ی تجربه ها و مطالعه های خود را در کتاب های بسیاری نوشته است.

    کتاب های این دانشمند ایرانی به زبان های گوناگون ترجمه شده است.

    هنوز هم، در دانـشگاه های بزرگ جـهان، دانـشجویان و دانشـمندان کتاب های ابـن سـینا را مطالعه می کنند.

    یکی از کتاب های معروف ابن سینا قانون است که در علم طب نوشته شده است.

    ابن سینا، طبیب و دانشــمند بزرگ ایران، در 58 سالـگی درگـذشت.

    آرامـگاه او در شهر همدان است.

    قابوس نامه: قـابوس نامـه از آثار مـهم منثـور اواخر قـرن پنجم و از بهترین نمونه های نثر مرسل به شمار می رود.

    نویسنده ی این کتاب امیر عنصرالمعالی کیکاوس بن اسکندربن قابوس وشمگیر، از امرا و شاهزادگان خاندان زیاری است که در قسمتی از طبرستان و گرگان امارت گونه ای داشته است.

    عنصرالمعالی ظاهراً در سال 475 دست به تدوین کتابی به فارسی برای پسرش گیلانشاه می زند و گویا قصدش آن بوده است که فرزند را از علوم و فنون و آداب و عادات مختلف که در آن زمان وجود داشته و دانستن آن ها را برای فرزند لازم می دانسته است آگاه سازد.

    نام اصلی کتاب «نصیحت نامه» است و قابوس نامه اسمی است که بعداً به به مناسبت شهرت جدش قابوس بن وشمگیر بر روی آن کتاب گذاشته اند.

    عنصرالمعالی خود در آغاز کتاب سبب تألیف آن را صراحتاً بیان می دارد و می نویسد: «چنین گوید جمع کننده ی این کتاب پندها، الامیر عنصرالمعالی کیکاوس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیربن زیار، مولی امیرالمؤمنین با فرزند خویش گیلانشاه؛ بدان ای پسر، که من پیر شدم و پیری و ضعیفی و بی نیرویی و بی توشی بر من چیره شد و منشور عزل زندگانی از موی خویش در دایره ی گذشتگان یافتم چنان دیدم که پیش از آنکه نامه ی عزل به من رسد، نامه ای دیگر اندر نکوهش روزگار و سازش کار بیش از بهرگی جستن از نیک نامی یاد کنم به چشم عقل در سخن من می نگری و فزونی یابی و نیک نامی در دو جهان، و مبادا که دل تو از کار بستن بازماند که آن گه از من شرط پدری آمده باشد، اگر تو از رفتار من بهره ی نیکی نجویی جویندگان دیگر باشند که شنودن و کار بستن غنیمت دارند.» بدیع الزمان فروزانفر: استاد بدیع الزمان فروزانفر، محقق، ادیب و شاعر معاصر در سال 1376 شمسی در بشروی خراسان دیده به جهان گشود.

    وی در طی نیم قرن تلاش علمی و تدریس در مدارس و دانشگاه های مختلف، تألیفات و تحقیقاتی ارزنده داشت و شاگردانی بزرگ و پرارج پرورد.

    حافظه ی قوی وسعت آگاهی ها، دقّت علمی، احاطه بر اشعار فارسی و عربی از او چهره ای ممتاز ساخته بود.

    فروزانفر در نقد و تصحیح متون کم نظیر و بی بدیل بود.

    از مهم ترین آثار او مأخذ قصف و تمهیدات مثنوی احادیث مثنوی شرح مثنوی شریف، کلیات شمس تبریزی یا ویوان کبیر و فیه ما فیه مولانا جلال الدین را می توان نام برد.

    مجموعه اشعار وی نیز اخیراً به چاپ رسیده است.

    استاد فروزانفر در روز چهارشنبه 16 اردیبهشت 1349 در تهران درگذشت.

    محمد غزالی: امام محمد غزالی در سال 450 هجری قمری در طوس به دنیا آمد.

    او در 20 سالگی از طوس به نیشابور رفت و در نزد امام الحرمین دروس «فقه، حکمت و فلسفه» را آموخت.

    وی در سال 505 هجری در 55 سالگی در گذشت.

    کتاب معروف او کیمیای سعادت است.

    نظامی گنجه ای: از استادان بزرگ و از ارکان شعر فارسی است.

    در قرن ششم هجری می زیسته و در مدفنش در گنجه تا اواسط عهد قاجاری بود.

    بعد از آن رو به ویرانی نهاد تا باز به وسیله ی دولت محلی آذربایجان شوروی شد.

    نظامی غیر از دیوانی که عدد ابیات آن را بیست هزار بیت نوشته اند و اکنون مقداری از آن در دست است.

    پنج مثنوی مشهور به نام «پنج گنج» دارد که آن ها را عادتاً خمسه ی نظامی می گویند.

    مثنوی نخست مخزن الاسرار است که مشتمل بر حدود دو هزار و دویست و شصت بیت در بحر سریع که نخستین منظومه شاعر است و نظامی آن را اندکی پیش از چهل سالگی خود ساخت و از لمهات مثنوی های فارسی و مشتمل بر مواعظ و حکم است در بیست مقاله.

    مثنوی دوم خسرو و شیرین است در شش هزار و پانصد بیت به بحر مزج مسدّس مقصور و محذوف و درباره ی داستان عشقبازی خسرو پرویز با شیرین ساخته است.

    این داستان از جمله ی داستان های اواخر عهد ساسانی است که در شاهنامه ی فردوسی نیز آمده است.

    در این داستان عشقبازی خسرو با شیرین –کنیزک ارمنی- از عهد هرمز آغاز شده و همین کنیزک است که بعدها از زنان مشهور حرمسرای خسرو گردید.

    اما در خسرو و شیرین نظامی شیرین شاهزاده ی ارمنی است گویا این داستان پس از قرن چهارم تا دوره ی نظامی رسیده باشد.

    مثنوی سوم منظومه ی لیلی و مجنون است در چهار هزار و هفتصد بیت که در مدتی کمتر از چهار ماه سروده شده.

    داستان های قدیم عرب بوده است که نظامی هنگام نظم در آن تصرفات بسیار کرده است.

    مثنوی چهارم بهرامنامه یا هفت پیکر یا هفت گنبد است که راجع است به داستان بهرام گور و از قصص معروف دوره ی ساسانی بوده است.

    در این منظومه نخست نظامی شرحی از سرگذشت بهرام را در کودکی و جوانی تا رسیدن به پادشاهی و کارهای بنام او آورده آنگاه به داستان وی با هفت دختر از شاهان هفت اقلیم اشاره کرده که برای هر یک گنبدی به رنگ خاص ساخته بود و هر روز از هفته مهمان یکی از آنان بوده و قصه ای از هر یک شنیده است.

    این هفت داستان که نظامی از زبان هفت عروس حصاری آورده، حکایت های غریب و دلچسبی است.

    اینشتین (پدر فیزیک معاصر): اگرچه اینشتین در «اولم» به دنیا آمد، وقتی که یک سال از عمر او می گذشت والدینش به «مونیخ» نقل مکان کردند.

    چون مادرش نوازنده پیانو بود، اینشتین هم در کودکی علاقه زیادی به پیانو پیدا کرد و این علاقه مندی به حدی بود که حتی به خاطر پیانو صرف شام و ناهار را فراموش می کرد.

    اینشتین در همان دوران طفولیت علاقه شدید به دانش پیدا کرد؛ به طوری که وقتی پدرش به او ساعتی که در آن قطب نما نصب شده بود داد، اینشتین ساعت را از یاد برد و از پدرش سؤالات زیادی درباره قطب نما نمود.

    اینشتین در ریاضیات استعداد زیادی از خود نشان داد، ولی در سایر دروس متوسط و در زبان ضعیف بود.

    وقتی که از عمر او 16 سال می گذشت، خانواده اینشتین به ایتالیا نقل مکان نمود و از آنجا به سوئیس رفتند.

    در سوئیس اینشتین در کنکور شرکت کرد تا در دانشگاه زوریخ مشغول تحصیل گردد، ولی رفوزه شد.

    سال بعد مجدداً امتحان داد و قبول شد.

    به سال 1900 تحصیلات خود را به پایان رساند و یک شهروند سوئیسی شد.

    او می خواست معلم شود، ولی موفق نگردید و در اداره ی اختراعات سوئیس به صورت یک منشی ساده مشغول کار گردید.

    در همین ایام او با یک زن یوگوسلاوی موسوم به ملیوا مارچ ازدواج کرد و از او دارای دو پسر شد، ولی طولی نکشید که آن ها از هم جدا شدند و اینشتین با یکی از خویشان خود مجدداً ازدواج کرد.

    به سال 1921 اینشتین جایزه نوبل گرفت و این به خاطر آن بود که در مسأله ای ثابت کرده بود روی فلزاتی چون پتاسیم، تونگستون و غیره، وقتی که نور بر آن ها بتابد از خود الکترون پخش می کند.

    او این الکترون ها را «فوتو الکترون» خواند و اثرات آنها را اثر «فوتو الکتریک» معرفی کرد.

    یک رساله دیگر او مربوط به تئوری نسبیت بود که گفته می شود به قدری فهم و درک مطالب آن دشوار است که فقط 12 نفر توانسته اند آن را درک کنند.

    همچنین رساله ای درباره ماده و انرژی نوشت.

    بر طبق این تئوری چنانچه یک توده ماده تبدیل به انرژی شود، آن چنان انرژی به دست خواهد آمد که با هفت میلیون تن دینامیت منفجر شده برابر خواهد بود.

    نتیجه این تئوری بمب اتم بود.

    به سال 1911 رساله نظریه کلی درباره نسبیت را به چاپ رساند و توضیح داد قوه جاذبه چگونه کار می کند.

    وقتی که هیتلر رفاه حکومت آلمان را به دست گرفت، اینشتین چون یهودی بود از آلمان به آمریکا مهاجرت و در دانشگاه پرینستون مشغول کار گردید، سرانجام در 77 سالگی سخت بیمار شد و در بیمارستان پرینستون در خواب درگذشت.

    سعدی: سعدی، استاد سخن و یکه تاز عرصه ی نثر مسجع و شعر عاشقانه است.

    ظرافت بیان، استواری سخن، شیوایی و رسایی، سادگی و لطف کلام و عظمت و اعتدال از ویژگی های شعر و نثر اوست.

    غزل سعدی شیرین و شنیدنی، صمیمی و تأثیرگذار است و ساخت و بافتی روان و دل نواز دارد.

    در غزلی که می خوانیم شاعر، آرزوی وصل محبوب و دل بریدن از هر چه غیر دوست را بیان می کند.

تباين و تنش در ساختار شعر « نشاني» سروده سهراب شعر کوتاه «نشاني» در زمره‌ي معروف‌ترين سروده‌هاي سهراب سپهري است و از بسياري جهات ‏مي‌توان آن را در زمره‌ي شعرهاي شاخص و خصيصه‌نماي اين شاعر نامدار معاصر دانست. اين شعر ‏نخستين بار در سال 1346 در مجمو

شعر اگر هجوم نباشد دفاعي براي مرگ است و توضيحي براي مردن پس لغت مرگ، اسم و مردن، فصل است، شعر دفاع کامل نيست، روز هم نيست، شب هم نيست، تکه‌اي سخت و جاندار از شبانه‌روز است، براي همين شبانه‌روز است که شاعر در نيمه راه تجربه‌ي شاعري دلواپس مي‌شود. اگر

زندگينامه سهراب سپهري سهراب سپهري شاعر و نقاش کاشاني بود که در ?? مهر ???? در کاشان متولد شد. او از مهم‌ترين شاعران معاصر ايران است و شعرهايش به زبان‌هاي بسياري از جمله انگليسي، فرانسوي، اسپانيايي و ايتاليايي ترجمه شده است. وي پس از ابتلا به بيماري

زندگي شخصي سهراب سپهري سهراب سپهري سومين فرزند خانواده پنج نفري اسدا… خان سپهري و خانم فروغ سپهري است . سهراب در روزي آفتابي و پاييزي 15 مهرماه سال 1307 حوالي ظهر ديده به جهان گشود .کودکي را در کاشان , در باغ اجدادي, که بسيار بزرگ و پر از درختان ميو

شعر کوتاه «نشانی» در زمره‌ی معروف‌ترین سروده‌ های سهراب سپهری است و از بسیاری جهات ‏می‌توان آن را در زمره‌ی شعرهای شاخص و خصیصه‌نمای این شاعر نامدار معاصر دانست. این شعر ‏نخستین بار در سال 1346 در مجموعه‌ای با عنوان حجم سبز منتشر گردید که مجلد هفتم (ماقبل ‏آخر) از هشت کتاب سپهری است. همچون اکثر شاعران، سپهری با گذشت زمان اشعار پخته‌تری ‏نوشت که هم به‌لحاظ پیچیدگیِ اندیشه‌های ...

سهراب سپهري نقاش و شاعر، 15 مهرماه سال 1307 در کاشان متولد شد. خود سهراب ميگويد : ... مادرم ميداند که من روز چهاردهم مهر به دنيا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صداي اذان را ميشنديده است... (هنوز در سفرم - صفحه 9) پدر سهراب، اسدالله سپهري، ک

روشني گل در برابر تاريخ مرغ قرار گرفته است از همين جا مي توان درباره ي سهراب سپهري آغاز سخن کرد.الدار شاعر فرانسوي وضع هنرمندان را به وضع برادران بيناي قرون وسطي تشبيه کرده است.اينان مردان بودند که با زنان کور ازدواج کرده بودند.شاعر مي گويد هنرمند

سهراب سپهري شاعر و نقاش معاصر ايران در ?? مهر ماه ???? در کاشان پا به عرصه حيات گذشت و در ?? ارديبهشت ???? در تهران درگذشت. وي پس از طي تحصيلات شش ساله ابتدايي در دبستان خيام کاشان (????) و متوسطه در دبيرستان پهلوي کاشان (خرداد ????) و به پايان ر

قصد از ايجاد اين محيط، آشنايي بيشتر با سهراب سپهري و عقايد دوست داران او و تبادل نظر در مورد آثار و سلوک سهراب است. بي شک سهراب پيامي آورد با نقش و کلام. طرحي زد ، نوشت و رفت و ما مانديم و اينهمه ابهام. حالا ... اينجا هستيم تا آنچه را که از او ميدان

خود سهراب مي گويد : ... مادرم مي داند که من روز چهاردهم مهر به دنيا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صداي اذان را مي شنديده است... سهراب سپهري پانزدهم مهرماه 1307 در کاشان متولد شد .محل تولد سهراب باغ بزرگي در محله دروازه عطا بود. سهراب از محل

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول