مقدمه
مختصری از زندگی سزان ازآنجا که چرا سزان نقاشی را شروع کرد و به او چه لقب هایی دادند یکی از لقب های او پل بود و در کتاب معنی هنر یکی از هنرمندان قرن بیستم این لقب را به او داد.ب و سزان نقاشی را به چه سبکی و به چه نحویی شروع میکند و آیا تاخر زندگی خود با نقاشی بوده و آیا خانواده او موافق با کارش بودند. و مشوق اصلی آن را نام برده ایم و کارهایش را مدیون چه افرادی می باشد می توان در اینجا نامی از هنرمندان که در زندگی سزان او را یاری کردند نام بریم. یکی از آنها زولا که دوستی بود که از کودکی با او بود. پیسارو که به او کمک های زیادی کرده که در مونه و پونس را می توان نام برد.
به نظر من سزان از هنرمندان واقع گرا بود و آن چه را که به دید خود می دید می کشید و بر روی پرده می آورد. و می توان از او کارهای زیادی یاد گرفت حتی در ضربه قلمهایش می توان از او الهام گرفت. او در زمان خود پدر نقاشی بود. در این جا می توان صبحبتهای زیادی در مورد سزان کرد و سخن های هنرمندان در مورد او را چگونه برداشت توضیح داده شده است.
به بیان دیگر این تصور که هنرمندان نیمه دوم قرن و آثارشان را به راحتی می توان در زیر مجموعه سبک ها و یا جنبش های تعریف شده هنری بدون توجه به زمینه ها ارتباطات اجتماعی و از آن مهمتر موضوع و محتوای کارشان – طبقه بندی کرد، امروزه تصوری است سطحی که می تواند منشأ بسیاری از مغالطهها باشد.
سبک یا شیوه اساسا عباراتی هستند که به نمایش ظاهری اثر هنری، و در واقع آن گونه که اثر یا شیئی ظاهراً به نظر می رسد، معطوف بوده و به پیام و مضمونی که به تماشاگر منتقل می شود توجه چندانی نشان نمی دهند.
برای مفسران اولیه مدرنیته وضعیت کاملاً روشن بود: هنر غرب ( که امریکا را نیز شامل می شد) در ذات خود پویا، بالنده و پرتحرک بود، در حالی که هنر غیر غربی تنها در حالت ایستایی به کیفیات حقیقی خود نائل می شد.