برگرفته شده از مجموعه سخنرانیهای استاد مطهری رحمت الله علیه
لغت تقوا
این کلمه از کلمات شایع و رایج دینی است ، در قرآن کریم به صورت
اسمی و یا به صورت فعلی زیاد آمده است . تقریبا به همان اندازه که از
ایمان و عمل نام برده شده و یا نماز و زکات آمده ، و بیش از آن مقدار
که مثلا نام روزه ذکر شده ، از تقوا اسم برده شده است . در نهجالبلاغه از جمله کلماتی که زیاد روی آنها تکیه شده کلمه تقوا است . در نهجالبلاغه خطبهای هست طولانی به نام خطبه متقین . این خطبه را امیرالمؤمنین در جواب تقاضای کسی ایراد کرد که از او خواسته بود توصیف مجسم کنندهای از متقیان بکند . امام ابتدا استنکاف کرد و به ذکر سه چهار جمله اکتفا فرمود ولی آن شخص که نامش همام بن شریح بود و مردی مستعد و برافروخته بود قانع نشد و در تقاضای خود اصرار و سماجت کرد .
امیرالمؤمنین ( ع ) شروع به سخن کرد و با بیان بیش از صد صفت و ترسیم بیش از صد رسم از خصوصیات معنوی و مشخصات فکری و اخلاقی و عملی متقیان سخن را به پایان رسانید . مورخین نوشتهاند که پایان یافتن سخن علی همان بود و قالب تهی کردن همام بعد از یک فریاد همان . مقصود اینست که این کلمه از کلمات شایع و رایج دینی است . در میان عامه مردم هم این کلمه زیاد استعمال میشود .
این کلمه از ماده وقی است که به معنای حفظ و صیانت و نگهداری است . معنای اتقاء احتفاظ است . ولی تاکنون دیده نشده که در ترجمههای فارسی ، این کلمه را به صورت حفظ و نگهداری ترجمه کنند . در ترجمههای فارسی اگر این کلمه را به صورت اسمی استعمال شود مثل خود کلمه تقوا و یا کلمه متقین ، به پرهیزکاری ترجمه میشود . مثلا در ترجمه « هدی للمتقین » گفته میشود : هدایت است برای پرهیزکاران . و اگر به صورت فعلی استعمال شود خصوصا اگر فعل امر باشد و متعلقش ذکر شود ، به معنای خوف و ترس ترجمه میشود . مثلا در ترجمه « اتقوا الله یا « اتقوا النار » گفته میشود : از خدا بترسید . البته کسی مدعی نشده که معنای تقوا ترس یا پرهیز و اجتناب است بلکه چون دیده شده لازمه صیانت خود از چیزی ترک و پرهیز است و همچنین غالبا صیانت و حفظ نفس از اموری ، ملازم است با ترس از آن امور ، چنین تصور شده که این ماده مجازا در بعضی موارد به معنای پرهیز و در بعضی موارد دیگر به معنای خوف و ترس استعمال شده است .
و البته هیچ مانعی هم در کار نیست که این کلمه مجازا به معنای پرهیز و
یا به معنای خوف استعمال بشود ، اما از طرف دیگر موجب و دلیلی هم
نیست که تأیید کند که از این کلمه یک معنای مجازی مثلا ترس یا پرهیز
قصد شده . چه موجبی هست که بگوئیم معنای اتقوا الله اینست که از خدا بترسید و معنای اتقوا النار اینست که از آتش بترسید ؟ ! بلکه
معنای اینگونه جملهها این است که خود را از گزند آتش حفظ کنید و یا خود را از گزند کیفر الهی محفوظ بدارید . بنابراین ترجمه صحیح کلمه تقوا خود نگهداری است که همان ضبط نفس است و متقین یعنی خود نگهداران . راغب در کتاب مفردات القرآن میگوید : الوقایه حفظ الشیء مما یؤذیه ، و التقوی جعل النفس فی وقایه مما یخاف ، هذا تحقیقه ، ثم یسمی الخوف تاره تقوی و التقوی خوفا ، حسب تسمیه مقتضی الشیء بمقتضیه و المقتضی بمقتضاه ، و صار التقوی فی عرف الشرع حفظ النفس مما یوثم و ذلک بترک المحظور . یعنی وقایه عبارت است از محافظت یک چیزی از هر چه به او زیان میرساند . و تقوا یعنی نفس را در وقایه قرار دادن از آنچه بیم میرود . تحقیق مطلب این است ، اما گاهی به قاعده استعمال لفظ مسبب در مورد سبب و استعمال لفظ سبب در مورد مسبب ، خوف بجای تقوا و تقوا بجای خوف استعمال میگردد . تقوا در عرف شرع یعنی نگهداری نفس از آنچه انسان را به گناه میکشاند به اینکه ممنوعات و محرمات را ترک کند .
راغب صریحا میگوید تقوا یعنی خود را محفوظ نگاهداشتن ، و میگوید استعمال کلمه تقوا به معنای خوف ، مجاز است ، و البته تصریح