دانلود مقاله عشق در ادبیات

Word 116 KB 19284 19
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • واژه‌ی عشق ، که در فارسی اِشق تلفظ می‌شود، در ادبیات فارسی و عرفان ایرانی جایگاهی برجسته دارد. شاید بتوان گفت که شاعران گوناگون فارسی‌زبان کمتر واژه‌ای را به اندازه‌ی عشق به کار برده باشند. با این حال چنین می‌نماید که تا کنون چندان پژوهشی که بر پایه‌ی دستاوردهای نوین زبانشناسی تاریخی استوار باشد درباره‌ی آن نشده است. در این نوشته‌ی کوتاه داتار (= مؤلف = author) این اندیشه را پیش می‌نهد که واژه‌ی عشق ریشه‌ای هند-و-اروپایی دارد. این پیشنهاد بر پایه‌ی پژوهش‌های ریشه‌شناختی استوار است. داتار امیدوار است که این نوشته انگیزه‌ای باشد برای جستجوهای بیشتر درباره‌ی این واژه و دیگر واژه‌های کم شناخته‌ی زبان فارسی، تا ایرانیان زبان فارسی را بهتر بشناسند و به ارزش‌ها و توانمندی‌های والای آن پی ببرند. این نوشته بر‌آیند ِ فرعی ِ پژوهشی است که نویسنده در پدید آوردن فرهنگ ریشه‌شناختی اخترشناسی و اخترفیزیک (انگلیسی-فرانسه-فارسی) دنبال می‌کند.

    ریشه‌شناسی

    نویسنده بر این باور است که عشق می‌تواند با واژه‌ی اوستایی -iš به معنای ِ خواستن، میل داشتن، آرزو کردن، جستجو کردن پیوند داشته باشد، که دارای جدا شده‌های زیر است: -aēša آرزو، خواست، جستجو؛ išaiti می‌خواهد، آرزو می‌کند؛ -išta خواسته، محبوب؛ -išti آرزو، مقصود. همچنین پیشنهاد می‌کند که واژه‌ی عشق از اوستایی -iška* یا چیزی همانند آن ریشه می‌گیرد. پسوند ka- در پایین باز‌نموده خواهد شد. واژه‌ی اوستایی -iš همریشه است با سنسکریت -eṣ آرزو کردن، خواستن، جُستن؛ -icchā آرزو، خواست، خواهش؛ icchati می‌خواهد، آرزو می‌کند؛ -iṣta خواسته، محبوب؛ -iṣti خواست، جستجو؛ واژه‌ی ِ زبان ِ پالی -icchaka خواهان، آرزومند. همچنین، به گواهی شادروان فره‌وشی، این واژه در فارسی ِ میانه به دیسه‌ی ِ ( = صورت ِ) išt خواهش، میل، ثروت، خواسته، مال باز مانده است. -- برای ِ آگاهی ِ بیشتر از واژه‌ی ِ دیسه = form به فرهنگ ریشه‌شناختی اخترشناسی و اخترفیزیک رجوع کنید. واژه‌های اوستایی و سنسکریت از ریشه‌ی هند-و-اروپایی نخستین -ais* خواستن، آرزو کردن، جُستن می‌آیند که دیسه‌ی اسمی آن -aisskā* است به معنای خواست، میل، جستجو. بیرون از اوستایی و سنسکریت، چند زبان دیگر شاخه‌هایی از آن واژه‌ی هند-و-اروپایی نخستین را حفظ کرده‌اند: اسلاوی کهن کلیسایی isko, išto جستجو کردن، خواستن؛ iska آرزو؛ روسی 'iskat جستجو کردن، جُستن؛ لیتوانیایی ieškau جستجو کردن؛ لتونیایی iēsk�t جستن شپش؛ ارمنی 'aic بازرسی، آزمون؛ لاتین aeruscare خواهش کردن، گدایی کردن؛ آلمانی بالای کهن eiscon خواستن، آرزو داشتن؛ انگلیسی کهن ascian پرسیدن؛ انگلیسی ask. اما درباره‌ی ریشه‌ی سنتی ِ عشق. لغت‌نامه نویسان واژه‌ی عشق را به عَشَق (ašaq') عربی به معنای چسبیدن (منتهی‌الا‌رب)، التصاق به چیزی (اقرب‌الموارد) پیوند داده‌اند. نویسنده‌ی غیاث‌اللغات می‌کوشد میان چسبیدن، التصاق و عشق رابطه بر قرار کند: مرضی است از قسم جنون که از دیدن صورت حسن پیدا می‌شود و گویند که آن مأخوذ از عَشَقَه است و آن نباتی است که آن را لبلاب گویند چون بر درختی بپیچد آن را خشک کند همین حالت عشق است بر هر دلی که طاری شود صاحبش را خشک و زرد کند. از آنجا که عربی و عبری جزو ِ خانواده‌ی زبانهای سامی‌اند، واژه‌های اصیل سامی معمولا در هر دو زبان عربی و عبری با معناهای همانند اشتقاق می‌یابند. و جالب است که عشق همتای عبری ندارد. واژه‌ای که در عبری برای عشق به کار می‌رود احو (ahav) است که با عربی حَبَّ (habba) خویشاوندی دارد. واژه‌ی دیگر عبری برای عشق خَشَق (xašaq) است به معنای خواستن، آرزو کردن، وصل کردن، چسباندن؛ لذت، که در تورات عهد عتیق بارها به کار رفته است (برای نمونه: سفر تثنیه ۱۰:۱۵، ۲۱:۱۱؛ اول پادشاهان ۹:۱۹؛ خروج ۲۷:۱۷، ۳۸:۱۷؛ پیدایش ۳۴:۸). بنا بر ا ُستاد سکات نوگل، واژه‌ی عبری xašaq و عربی ašaq' همریشه نیستند. واک ِ خ عبری برابر ح یا خ عربی است و ع عبری برابر ع یا غ عربی، ولی آنها با هم در نمی‌آمیزند. همچنین، معمولا ش عبری به س عربی می‌ترادیسد و بر‌عکس. از سوی دیگر، همانندی معنایی این دو واژه در عربی و عبری تصادفی است، چون معنای ریشه‌ی آغازین آنها یکی نبوده است. خشق عبری به احتمال در آغاز به معنای بستن یا فشردن بوده است، چنانکه برابر آرامی آن نشان می‌دهد. همچنین، ا ُستاد ورنر آرنولد تأکید می‌کند که خ عبری در آغاز واژه همیشه در عربی به ح می‌ترادیسد و هرگز ع نمی‌شود.
کلمات کلیدی: ادبیات - حب - عشق - عشق در ادبیات

عشق در ادبيات واژه‌ي عشق ، که در فارسي اِشق تلفظ مي‌شود، در ادبيات فارسي و عرفان ايراني جايگاهي برجسته دارد. شايد بتوان گفت که شاعران گوناگون فارسي‌زبان کمتر واژه‌اي را به اندازه‌ي عشق به کار برده باشند. با اين حال چنين مي‌نمايد که تا کنون چندان

در ادبیات ما به مدد عشق زندگی رفته را از سر گرفتن مقوله ای آشنا و مانوس است . در عشق نیر ویی نهفته است که با کمک آن می توان به مفهوم زندگی دست یافت .وحشی بافقی در حکایت عشق یوسف و زلیخا بر این باور است که زلیخا به مدد عشق یوسف به جوانی و زندگی دوباره ای دست یافته بود. وقتی که همه چیز به سوی مرگ و نیستی و فنا و نابودی پیش می روند . وقتی که همه دلایل حاکی از نزدیک شدن مرگ می ...

درآمدي بر ادبيات توصيفي بخش عظيمي از ادبيات ثاني فارسي ما ماهيتي «توصيفي» دارد. توصيف هنرمندانه‌ي شاعر از «طبيعت»، «خود» و «جامعه» درون مايه‌هاي ارزشمندي است که ادبيات ما را عمق و غنا بخشيده است. شاعران بزرگي هم چون رودکي، خرمي، منوچهري و عنصري از

بخش عظیمی از ادبیات ثانی فارسی ما ماهیتی «توصیفی» دارد. توصیف هنرمندانه‌ی شاعر از «طبیعت»، «خود» و «جامعه» درون مایه‌های ارزشمندی است که ادبیات ما را عمق و غنا بخشیده است. شاعران بزرگی هم چون رودکی، خرمی، منوچهری و عنصری از دوره‌ی آغازین شعر فارسی توصیف زیبایی‌های طبیعت پیشین تاز و آغازگر بودند. ابتکاران و نوآوری‌های چنین شعرایی در وصف شب، روز، صبح، غروب، باغ و ستان، زمین و ...

شرحي متفاوت بر غزلِ « طربنام? عشق» حافظ کلام نخست: تحقيقاتي که در بار? حافظ بعمل آمده است از حدود شرح ديوان ، ايهامات ، تشبيهات ، تمثيل ، و استعارات و مختصري درباره مکتب و مَشرب و جهان بيني خاص او فراتر نميرود . در مقايسه با مکتب و فلسفه و غزل

مقدمه ادبيات عرفاني (ادب صوفيه) از حيث تنوع و غنا در فارسي و عربي اهميت خاص دارد .اين ادب هم شامل نظم است و هم شامل نثر و نيز فلسفه دارد و هم اخلاق ، هم تاريخ دارد و هم تفسير ، هم دعا دارد و هم مناجات ، هم حديث دارد و هم موسيقي . قسمت عمده اي از

ادبيات و تصويرگري کتاب کودک ما مردم جهان مصمم به حفظ نسل هاي آينده از بلاي جنگ هستيم . و ايمان خود را مجدداً مورد تأکيد قرار مي دهيم … و براي نيل به اين اهداف دگرپذيري و زيستن صلح آميز ديگران را مد نظر داريم . در شرايط کنوني جهان و بنا به تجربه مردم

از نظر ادبيات عشق ، بهانه اي براي زيستن درادبيات ما به مدد عشق زندگي رفته را از سر گرفتن مقوله اي آشنا و مانوس است . در عشق نير ويي نهفته است که با کمک آن مي توان به مفهوم زندگي دست يافت .وحشي بافقي در حکايت عشق يوسف و زليخا بر اين باور است که زل

از نظر ادبيات عشق ، بهانه اي براي زيستن درادبيات ما به مدد عشق زندگي رفته را از سر گرفتن مقوله اي آشنا و مانوس است . در عشق نير ويي نهفته است که با کمک آن مي توان به مفهوم زندگي دست يافت .وحشي بافقي در حکايت عشق يوسف و زليخا بر اين باور است که زل

frames. P30World Forums > آموزش > موضوعات علمي > ادبيات و علوم انساني > ادب و ادبيات PDA View Full Version : ادب و ادبيات soleares 10-15-2006, 03:33 PM ادبيات چيست؟ زبان و ادبيات جلوه گاه انديشه ، آرمان ،

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول