مقدمه
سکه شناسی بخشی از تاریخ هنر هر دوران پژوهشگران توانسته اند با استفاده از مجموعه عناصر موجود در سکه برخی از گوشه های تاریک و مبهم و تاریخ و فرهنگ جهان را روشن نمایند.
سکه هر دوره نمادی از مذهب، آداب و رسوم، خط و زبان، چگونگی وصعیت اقتصادی و اجتماعی و هنری آن دوره بوده است.
به معنی دیگر میتوان گفت که سکه شناسی به عنوان یکی از شاخص های شناسایی میراث فرهنگی ملل همواره از جایگاه ویژه ای در مطالعات تاریخ برخوردار بوده است.
هریک از عوامل تشکیل دهنده سکه: نوع فلز: نقشها و نگارها، علائم روی سکه، محل ضرب، تاریخ ضرب، ابزار ضرب و … به لحاظ علمی، در شناخت تاریخ، فرهنگ و هنر و نیز اقتصاد هر دوره تاریخی، نقش عمده ای دارد.
(طالبی، 1373، ص 9)
از دید تاریخ نویسی، سکه های کهن ارزش آن نوشته های سنگی را دارد که بدست آمده است.
سکه ها سندهای دست نخورده تاریخ هستند که از زمان باستان بازمانده اند، اگرچه سکه چیز کوچکی است و هر کدام جز یک یا دو جمله را دربرندارد، اما جبران این تفاوت را فراوانی آنها میکند.
(کسروی، 1352، ص 121و130)
به علت آنکه سکه جزء اشیائی بوده که مردم در هنگام فررا می توانستدن با خود همراه ببرند، و ویران شدنی نبود از حوادث مصون مانده است.
امروز نمونه هایی از آنها به دست ما رسیده که چگونگی تمدن و فرهنگ و مسائل سیاسی و جغرافیائی را با زبان بی زبانی بیان میکند.
سکه یگانه سند و مرجع قابل اعتماد برای روشن نمودن گوشههای تاریک تاریخ و اثبات درستی و نادرستی اطلاعاتی است که از منابع دیگر تاریخ بدست آمده.
در قلمرو تاریخ هنر جدا از مسائل اقتصادی و علوم انسانی (تاریخ، مردم شناسی، باستان شناسی، اسطوره شناسی) مجموعه اطلعات موجود بر سکه ها، همواره اطلاع سان و دستمایه ای برای پژوهشگران بوده است.
نقوش هر سکه در هر دوره ای نمایشی از هنر زمان خود است با نگاهی بروی سکه های تاریخی یک ملت میتوان تاریخ هنر و نوع هنر آن دوران را بطور فشرده رقم زد.
از آغاز پیدایش سکه، خط در کانر سایر نقوش استفاده شده است (از خط تصویری تا الفبائی) بنابراین یکی از عوامل شناسایی خطها از دوره باستان تا به امروز سکه های بدست آمده در هر زمان و حکومت است.
1-1- تاریخ سکه
قبل از پیدایش سکه مردم از راه معاوضه و مبادله اجناس به صورت پایاپای امور تجاری خود را انجام می دادند.
لیدیها اولین مردمی بودند که سکه ضرب کردند.
ایرانیها پس از فتوحات پی در پی در آسیای صغیر به وجود سکه و لزوم استفاده از آن پی بردند.
در زمان داریوش اول (522-486 ق.م) برای نخستین بار در ایران سکه های طلا و نقره ضرب شد.
در زمان ساسانیان سکه با نقش پادشاهان و تاج و خط پهلوی و نقش آتشران ضرب گردید.
(244-652م).
با ظهور اسلام شخصتیها از روی سکه ها حذب شد و آیاتی از قرآن مجید، نام سلاطین، محل ضرب و سال ضرب منقوش گردید.
باید یادآور شد که در طبرستان ضرب سکه ادامه شیوه سکه زنی دوره ساسانیان بود، بدین معنی که نقش اسپهبدان مانند دات برزمهر و فرخان و خورشید با خط پهلوی بروی سکه نقر می شد.
ملکزاده بیانی: سکه از قدیمیترین ازمنه تا دوره اشکانی ص 15 شاهان و امرای صفاریان ، سامانیان ، آل زیار و غزنویان به همان طریق خلفا با آوردن نام خود و خلفا و آیاتی از قران مجید به خط کوفی به ضرب که پرداختند.
از دوره حکومت ایخانانن مغول در ایران، سکه هایی به دست آمده که به خط ایغوری است.
از دوره تیموریان نیز سکه های طلا و نقره به نام امراء و سلاطین که القاب آنها و تاریخ و محل و ضرب و نام خلفای راشدین به خط کوفی و نسخ بروی آنها حک شده بدست آمده است.
امرای قره قویونلو (780-874 ه.ق) و امرای آق قویونلو (780-908 ه.ق) سکه های که ضرب نمودند نام امرا و سلاطین و تاریخ ضرب و نام خلفای راشدین بر روی آن نقش شده.
با حکومت شاه اسماعیل اول و تشکیل دولت صفوی یکی از ادوار درخشان تاریخ ایران آغاز می شود، شاهان صفی با برانداختن حکومت ملوک الطوایفی و متمرکز نمودن دیوانسالاری و تحکیم مبانی مذهبی کشور در کلیه شئون سیاسی و فرهنگی و هنری و اقتصادی و تجاری پیشرفت حاصل نمودند، وضع مالی، اساسی معین و ثابتی یافت.
2-1- تاریخچه و جغرافیای سیاسی سلسله صفویه
سلسله صفویان از سال 905 تا 1138 ه.ق بطور مستمر و پس از آن مخصوصا پس از تسلط کوتاه فاغنه تا 1148 ه.ث، سال جلوس نادرشاه به طور رسمی در ایران سلطنت کرده اند.
1-2-1-1 نسب خاندان صفویه
صفویه به نام جد بزرگ خویش شیخ صفوی الدین اردبیلی (650-735 ه.ق) از مشایخ و عرفای بسیار مشهور ایران، مسوبند.
ا زعاعقاب مشهور وی شیخ صدرالدین صفوی، سلطان جنید و سلطان حیدر هستند.
سلطان حیدر پدرشاه اسمعیل اول صفوی، مؤسس این سلسله بوده است درباره نسب این سلسله، مشهور آن است که نژاد و تبار آنها به امام موسی کاظم (ع) هفتمین امام شیعه اثنی عشری می رسد، اما محققین در صحت این نسب تردید دارند، زیرا در کتبی که قبل از عهد شاه طهماسیب اول و در ایام سلطنت شاه اسمعیل نوشته شده، اشاره ای به این مطلب وجود ندارد.
(اقبال آشتیانی،ص662)
2-2-1- جغرافیای سیاسی
شاه اسماعیل اول پس ا به تخت نشستن در تبریز شهرهای همدان ، شیراز ، کرمان و بغداد را متصرف شد.
در سال 941 ه.ق حاکم عثمانی سلطان سلیمان خان قانونی بغداد را جزء متصرفات خود کرد.
در زمان شاه عباس اول مجدداً بغداد فتح شد و نواحی دیار بکر و ارزنجان و شروان در محدوده جغرافیایی حکومت صفوی قرار گرفت.
نواحی با وه در بند، گنجه، قراباغ، چخورسعد (ایروان) و قسمتی از گرجستان از متصرفات این دولت بود.
از سال 913 تا 939 ه.ث بدلیس و در سال 955 ه.ق وان جزء قلمرو ایران شد.
بحرین نیز جزء متصرفات ایران بود و حتی بصره نیز گاهی تابع دولت صفویان قرا گرفت .
خراسان در سال 916 ه.ق توسط شاه اسماعیل اول فتح شد و در این زمان رود جیحون مرز میان ایران و ازبکان تعیین گردید.
و هرات و قندهار نیز در دست دولت صفوی بود.
در اواسط سلطنت شاه اسماعیل اول، کشور ایران چنان بسط و توسعه ای یافت که هرگز در ادوار بعد بعدان پایه نرسید، شاه طهماسب اول و شاه اسماعیل دوم توانستند حدود و ثغور کشور را تقریباً به همان حدودی که در زمان شاه اسماعیل اول بود حفظ کنند.
بر اثر پریشانی اواضغع کشور و حملات عثمانیها و ازبکها در اواخر سلطنت سطلان محمد و اوایل سلطنت شاه عباس اول فقط قسمت اصلی این کشور بر جای مانده بود شاه عباس قلمرو سلطنتی را به همان وسعت اجداد خود رساند و عراق عرب را نیز تحت فرمان خود درآورد.
ایران در زمان سلطنت شاه سلطان حسین و اواخر دوران صفویه از آمویه و قندهار تا سلیمانیه ایران در زمان سلطنت شاه سلطان حسین و اواخر دوران صفویه از آمویه و قندهار تا سلیمانیه کردستان و از حدود داغستان و گرجستان تا کنار دریای عمان و جزایر بحرین گسترده بود.
(بیانی، 13453، ص7و9) 3-2-1- مذهب صفویان سلسله صفویان زمانی تاسیس شد که دولت عثمانی در اوج قدرت و توسعه و دولت ازبکان در شرق ایران در حال تجاوز به ناحیه خراسان بودند.
صفویان بار سمیت بخشیدن به مذهب شیعه خطر تجزیه ایران ار از بین بردند و استقلال و وحات کشور را احیاء کردند.
اعلام مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی کشوردر اذهان مردم دو اثر مهم داشت، از یکسو ایرانیان را با متحد ساخت و از سوی دیگر جدائی آنها را از کشورهای همسایه که سنی مذهب بودند امکان پذیر نمود.
آغاز مذهب شیعه را به عنوان مذهب رسمی کشور و تمایل صفویان را باید در زمانی جستجو کرد که شیخ صفی الدین اردبیلی به شیخ زاهد گیلانی پیوست و زمینه عقیدتی را پایه گذاری نمد.
شیخ زاهد، معلم شیخ صفی احترام خاصی نسبت به او ابراز مینمود.
شاه اسماعیل خود ار از سوی پدر سید و در اولاد علی (ع) می دانست و بدین نسب فخر م کرد و از سوی مادر نیز نواده حسن بیگ ترکمان آق قویونلو بود و خود را جانشین بحق و وارث قانونی آن خاندان برمیشمرد.
شاه اسماعیل با برخورداری از عقاید مذهبی و اعتبار چننی پشتوانه توانست، نیروی قزلباش را در پشت سر خود نگهدارد و حکومت صفویه را تأسیس نماید.
(میراحمدی، 1369، ص28) 4-2-1- اوضاع اقتصادی عصر صفویان دردوره صفویه، باتوجه به امنیت نسبی که بعد از آشفتگی اواخر عهد آق قویونلو و حکام محلی ماطق مختلف، بوجود آمد، در اقتصد ایران چه از لحاظ کشاورزی و چه زندگی شهری پیشرفت مشخصی مشهود است، تولیدات کالایی به میزان قابل ملاحظهای افزایش یافت و روابط کالا ـ پولی و بازرگانی و بخصوص بازرگانی خرجی توسعه پیدا کرد و بازار داخلی بسط یافت.
در این دوره پول نقش واسطه را ایاف میکند یعنی تولید کندگان محصول کار خود را بیشتر با پول تعویض می کردند.
تبریز در این دوران مرکز و ملتقای راههای ترانزیستی اروپا و آسیا و محل تحویل و انتقال کالاها و مرکز صنایع ابریشم بافی و پشم بافی و ریسمان بافی و تیماج سازی و اسلحه سازی و غیره بود و پس از انتقال پایخت به ؟؟؟؟؟، تبریز همچنان موقعیت اقتصادی خود را حفظ کرد. (مینورسکپی، 1368،صص 19و20) در زمان شاه عباس اول روابط تجاری گسترش بیشتری یافت و با انتقال پایتخت به اصفهان این شهر رونق اقتصادی یافت و محل استقررا بسیاری از نمایندگان و فرستادگان شرکتهای بازرگانی مانند، پرتغال، شرکتهای هند شرق هلند، انگلیس و فرانسه گردید.
در کنار این مرکز در بنادر خلیج فارس نیز بازرگانی انجام می شد.
یکی از کالاها بازرگانی که پیش از شاه عباس و در زمان دمی به اروپا فرستاده می شد ابریسم بود البته بارزگانان روسی هم در شماخی و شروان به تجارت ابریشم مشغول بودند و گاهی کالاهای روسی مانند پارچه به ایران می آوردند .
کار برجسته شاه عباس کوچاندن ارمنیان جلفای ارس به اصفهان میباشد که هدفش رونق بخشیدن نواحی اصفهان بود و به این ترتیب جاده ابریشم را از اصفهان و بندرعباس گذراند وی برای ارمینان در خارج اصفهان، جلفای نورا ساخت و آنان را از هم مالیاتها معاف کرد.
در زمان صفویان بخصوص در زمان شاه عباس اول در جهت توسعه تجاریو ملکتی راهها و کاروانسراهایی ساخته شد که هنوز به راهها و کاروانسراهای شاه عباسی معروف است.
(اقبال آشتیانی، ص 686) سکه شناسی دوره صفویان موقعیت تاریخی، سیاسی، مذهبی و اقتصادی صفویان به طور اختصار تا این مبحث مورد بررسی قرار گرفت.
در سکه شناسی دروه صفویان، نمی توان از مسائل ذکر شده یاد نکرد، چراکه چگونگی ضرب سکه در این دوران ارتیاط مستقیم با حوادث و مسایل یاد شده داشته است.
رسیدن به مرزهای سیاسی کشور، استفاده از تشیع به عنوان یک تفکر پیشرو و عامل مهم اتحاد اقوام ایرانی و در پس آن برنامه ریزی برای توسعه اقتصادی ایجاد راه ها، راهدارخانه ها، امنیت حمل و نقل کالا، کاروانسراها و … و ایجاد رابطه اقتصادی با کشورهای بزرگ اروپایی و بالطبع آشنایی با اصول اقتصاد اروپایی، همه و همه در بالندگی اقتصاد داخلی تأثیر فراوانی داشت.
سکه به عنوان وسیله ای برای مبادله اقتصادی، در دوره صفویان، بازتابی از مسائل یاد شده بود، بی سبب نیست که سکه خانه های (ضرابخانه) دوره صفویان و عناصر موجود در سکه های این دوره، در تاریخ سکه زنی ایران، جایگاه ویژه ای دارد.
بدون شک در برخی از مقاطع تاریخی، ضرب سکه صفویان، در تاریخ بعد از اسلام،دورانی نو زا و پرتانی بوده است.
به جرأت میتوان گفت برخی از سکه های دوره صفویان به لحاظ پشتوانه ای که در بخشهای گذشته برشمرده شد.
آمیزه ای از هنر، و فن سکه زنی در کشورمان بوده است.
1-2- فن سکه زنی در ضرابخانه مراحلی که جهت ضرب سکه لازم است تا یک فلز به مسکوک تبدل سود را فن سکهزنی می گویند.
در دوره صفویه مکانی به نام ضرابخانه با تشکیلات اداری منظم و افرادی که هریک دارای تخصصی هستند و دستگاههائی که در مراحل ضرب به یاری استادان می آیند و موادی که در ضرب بکار می رود و تغییراتی که بروی آنها انجام میشود همه شامل فن سکه زنی میباشد.
مواد اولیه سکه، فز است،فلزکاری در ایران سابقه ای دیرینه دارد.
هنر فلز کاری دوره صفویه ادامه پیشرفته دوران سلجوقیان و تیموریان بود، از این روفلزکاری این دوران بسیار هنرمندانه تر نسبت به گذشته صورت میگرفت.
یکی از نمونه های برتر هنر فلزکاری دوره صفویه را میتوان در ساخت سکه های این دوران دید.
سکه در محلی به نام ضرابخانه (سکه خانه) ضرب می شد.
هر شهر بزرگی داای ضرابخانه ای ویژه بود و در انجا،طلا ، نقره و مس به سکه تبدیل می شد.
ضرابخانه برای شاهان دارای ارزش بسیاری بود زیرا قدرت اقتصادی حکومت در این مکان متمرکز می شد.
به همین دلیل از موقعیت مستحکم تر و سازمان یافته تری نسبت به دیگر ارگانها برخوردار بود.
سلسله مراتب مشاغل دیوانی ضرابخانه عبارت بود از معیرالمالک (مسئول و سرپرست ضرابخانه، ضارب باشی مسئول صحت مسکوکات، صراف باشی مسئول تحویل مسکوکات به خزانه و استادان دستگاههای ضرب سکه، سکه کنان، حکاکان، صرافان، زرکشان، سباکان، قرص کوبان، آهنگران و چرخ کشان بودند که همگی زیر نظر معیرالممالک هریک مسئولیتی در ضرابخانه داشتند.
(فلسفی، 1353، ص415) 3-2- مواد اولیه سکه سکه ها از جنس طلا، نقره و مس بود اما بیشتر سکه ها از جنس نقره و مس بود سکه طلا معمولاً به مناسبت به سلطنت رسیدن و یا فتح و پیروزی پادشاه و یا عید نوروز به ضرب میرسید شاردن در این مورد می نویسد: «ایرانیان هیچ گونه مسکوک زرین ندارند زیرا قطعات طلایی که به نشان شاهنشانه زده میشود معمولاً هنگام جلوس به تخت سلطنت و در جشن نوروز مسکوک میگردد.
بوزن دوکات آلمان است و بمانند مهره های فلزی (ژتون) فرانسه است و در میان مردم به هیچوجه رواجی ندارد.
بعلاوه این سکه ها را نام ویژه ای نیست.
ایرانیان معمولاً آنها را طلا گویند که به معنی مسکوک زرین میباشد و اشرفی نیز گویند.» (شاردن،1350، ص383) نقره موردنیاز جهت ضرب سکه مقداری از خارج کشور تهیه می شد، بازرگانان ارمنی ابریشم و امتعه دیگر از ایران به اروپا می بردند و در مقابل آن مقدرای اجناس فرنگی و نقره وارد می کردند که به مصرف ضرب سکه می رسید از زمان شاه عباس دوم ارامنه بیشتر سکه های طلا فرنگی با خود می آورند که این امر باعث کاهش مسکوکات نقره شد و ارامنه از فروختن این سکه های طلا خودداری می کردند.
(قائینی، 1371، صص 48-35) 3-2- معادن ماده اولیه سکه طلا، نقره و مفرغ (مس) بوده است.
این مواد را باید در معادن جست.
وجود منابع طبیعی و نیز متخصصانی که بتوانند این مواد را استخراج کنند و دستگاههائی که آنها را به مواد اولیه جهت ضرب سکه آماده سازند، خود صنعتی بزرگ در همه ادوار بوده است.
در دوره صفویه معادن فلزات و جواهرات و صید مروارید کلاً متعلق به شاه بود و یک ثلث عایدات مخصوص معدن کرای و صید و مواجب مأمورین بوده است.
راجع به وجود معادن در ایران اسنادی وجود دارد که خبر از وجود سنگهای نقره دار در منطقه شیز نزدیک تخت سلیمان و تکاب، کوه طبرک نزدیک شهر ری، مازندران، کوه فارس بین نایین و جوانشیر، کوههای بارز نزدیک جیرفت، کوه سیم در راه سرخس به هرات، کرون در شاه کوه اصفهان، می دهد.
(توحیدی، 1364،ص 56و57) 4-2- نام سکه های صفویان سکه های صفویان ا جنس طلا، نقره و مس بوده است.
باتوجه به تنوع جنسی به شرح هریک و تقسیمات آنها می پردازیم.
1-4-2- سکه های طلا سکه طلا در داد و ستد رواج نداشت، و تنها به مناسبت فتح و پیروزی و یا عید نوروز و یا به سلطنت رسیدن شاه ضرب می شده است.
پول طلا را اشرفی می نامیدند، و وزن آن معمولاً 3 مثقال بوده.
سکه های زلا که از وینز می آمد را دوکای ونیزی می نامیدند و اصطلاح دوبتی اشاره به این مسکوک دارد و از اصطلاح اشرفی کهنه دوبتی معلوم میشود که رواج مسکوک طلات معمول بوده، شاردن ضرب مسکوک طلا را در موارد خاص و آن را مانند مدال می داند.
(شاردن، 1350، ص383) سکه های اشرفی به نام ربع اشرفی، نیم اشرفی و یک اشرفی بود.
در زمان شاه عباس اول سکه عباسی طلا به ضرب رسید، و در زمان شاه صفی دوم سکه ده اشرفی طلا به ضرب رسیده است.
2-4-2- سکه های نقره سکه ای که در داد و ستد رواج داشت، نقره بود.
در آغاز دوران صفویه باتوجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی سکه ها دارای تنوع و ارزش کمتری بودند، چنانکه در زمان شاه اسماعیل اول سکه نیم شاهی، یک شاهی و دو شاهی رواج داشت، از زمان شاه طهماسب اول سکه بیستی رایج میشود و در زمان سلطان محمد خدابنده سکه جدیدی به نام محمدی که ارزش دوشاهی داشت ضرب شد و همچنین سکه سه شاهی به ضرب رسید.
در عهد شاه عباس اول سکه عباسی که برابر با چهار شاهی ارزش داشت و تا زمان فتحعلی شاه قاجار به ضرب رسید رواج یافت.
در دوران شاه صفی اول سکه 5 شاهی و در عهد شاه عباس دوم تنوع سکه ها بیشتر میشود و به ضرب سکه ده شاهی و پنج عباسی نیز اقدام میگردد.
در زمان شاه فی دوم (سلیمان) سکه 5/2 عباسی به ضرب می رسد.
در عهد شاه سلطان حسین اوج تنوع سکه و زیبائی آن در تزئین و خط است سکه ها در این دوران عبارت است از : نیم شاهی، یک شاهی، محمدی، عباسی، 2 عباسی، 5/2 عباسی، 4 عباسی، 5 غعباسی، س یشاهی ، 15 شاهی،بیستی و تا آخر دوران صفویان سکه جیدی به ضرب نرسید.
(فرح بخش، 1354، صص 56-9) 3-4-2- سکههای مسی (فلوس) «فلس نام سکه ای است، از جنس مس «از یونانی بیزانیس (روم السفلی) فولیس PHOLIS گرفته شده و خود کلمه در اصل لاتینی است و در لاتین به شکل فولیس Follis می باشد.
بعضی عقیده دارند وجه تسمیه آن شباهی بوده که این سکه به پولکهای ماهی داشته است.
بنابه نوشته قاموس کتاب مقدس، فلس سکه نازکی بوده که رومیان از مس ساخته اند.
(دیانت، 1367، صص 212 و 213) سکه های مسی که به فلوس معروف است از زمان صفویان تا زمان ناصرالدینشاه یاجار در جریان بوده این سکه ها محلی و معمولاً در خارج از محل ضرب کمتر ارزش داشته است.
سکه های فلوس هر سال و به دستور حاکم و یا عمال دولتی جمع میشده و مجدداً در سال بعد با ضرب جدید جریان داشته بطوریکه هیچ پول مسی در سال بعد ارزش نداشت.
4-4-2- سکه های لاری ـ لارین ـ لارن در دوره صفویان به جز سکه های رایج سکه دیگری از جنس نقره به نام لاری در نواحی فارس و خلیج فارس، با فرم متفاوتی در جریان بوده، به شکل یک مفتول که از وسط خم شده یک طرف آن را مسطح نموده اند تا روی آن نوشته شود.
آقای ابوالقاسم طاهری می نویسد «هربرت ضمن سفر از جنوب به اصفهان هنگامی که در لار اندک توقف کرده بود، اشاره به سکه ای میکند از نقره خالص به شکل یک هسته خرما که نام شاه عباس و به قول خودشن «جمله ای که از قرآن بروی آن نقش شده بود» و قیمت آن به پول انگلیسی در حدود پنج پنس می شد.» (1354، ص 333) شاردن نیز سکه های لاری چنین بیان می کند.
«در سرتاسر خلیج فارس پولی رواج دارد که لارین خوانده می شود و بیشتر در تجارت جریان دارد.
لارین به معنای مسکوک لار است که شهر مرکزی بیابان کرمان می باشد و پیش از شاه عباس کبیر مملکت خصوصی به شمار می رفته ولی در حدود صد و بیست سال پیش شاهنشاه ایران این سامان را فتح و ضمیمه شاهنشاهی خویش ساخت لارین سکه نقره ناب و معادل دو شاهی و نیم می باشد که برابر یازده سو و سه دانیه پول فرانسه است شکل این پول کاملاً غیرعادی می باشد، زیرا عبارت از رشته گردی همانند قلم تحریر است که طولا به پهنای انگشت شست دولا شده و دارای علامت کوچکی می باشد که نشان پادشاه است پس از تسخیر این سرزمین، ضرب این سکه متروک گشت لذا دیگر به هیچ وجه مشاهده نمی گردد ولی در تمام آن سامان در هندوستان در طول سواحل خلیج کامبی Cambye (بند ری در خلیج دریای عمان) و در مناطق مجاور بازهم حساب با آن به عمل می آید.
حکایت می کنند در گذشته «لارین» در سرتاسر مشرق زمین رواج داشته است.
(1350، ص 384) سکه های لاری ضرب شیراز، کاشان، اصفهان دیده شده است.
سکه های کوچک بنام لارین هنوز هم در جزیره مالدیو Maldive در اقیانوس هند رواج دارد.
(فرحبخش، 1359، ص6) خط و نقش در سکه های صفوی هنرمند مسلمان به واسطه اسلام یعنی تسلیم شدن در برابر شریعت الهی همواره متذکر این واقعیت است که خود، آفریدگار و یا منشاء زیبایی نیست، بلکه اثر هنری به میزانی که تابع و مطیع نظم جهانی باشد از زیبائی بهره جسته، زیبائی کلی را جلوهگر میسازد.
هنر اسلامی در پرتو این آگاهی از صفا و متانت خاص و کیفیتی غیر شخصی برخوردار می شود.
برای هنرمند مسلمان زمانی که هنر همچون سنن حاکم بر افلاک عاری از ویژگیهای فردی شود، انسان را به آفریدگار خویشتن متذکر می گردد.
هنر قدسی اسلام در هنرهای تجسمی در قالب معماری مساجد و خوشنویسی بیش از هر چیز نمود یافته است تشیع در میان صفویان دارای آنچنان ارزش و مقامی بود، که توانست علاوه بر متحد ساختن اقوام ایرانی، در هنر نیز ریشه یابد، و هنر ایرانی را در این دوران به هنر قدسی و دینی تبدیل کند همانطور که مراسم و آئین های دینی در این دوران رواج یافت، هنر دینی نیز در این دوران به رواج رسید.
و به یقین می توان گفت که در تاریخ بعد از اسلام هنر اسلامی در دوره صفویان به اوج خود رسید، و حتی کلام الهی و نقوش اسلیمی را هنرمند با هنر قدسی خویش بر روی سکه متجلی ساخت.
1-3- خط و زبان روی سکه خط و به عبارتی دیگر مادر فرهنگ و تمدن بشر، هنر ثبت ذهنیات و دانسته های بشر است.
هزاران سال است که خط به گونه ای با فرهنگ بشر در آمیخته که اندیشه جدائیشان حتی ناممکن می نماید.
هنر پربار خوشنویسی در ایران را به تلاش خوشنویسان گمنامی مدیونیم که طی قرون با عشق به هنر، سرانگشت توانای آنان را نیرو بخشید تا سیاهی مو را به سپیدی کاغذ بیامیزند، و با قلمی نئین گلزاری دلنشین بپردازند.
در اواسط قرن هشتم سه خط تعلیق و نستعلیق و شکسته نستعلیق به تناوب در مدت سه قرن وضع شدند.
خط تعلیق در آغاز تحریر به کتابت و نامه نگاری را بکار آمد، در نیمه دوم سده هشتم دومین قلم و زیباترین خط ایرانی یعنی نستعلیق که از ترکیب نسخ و تعلیق بوجود آمد آغاز شد و میرعلی تبریزی نخستین کسی بود که این خط را وضع کرد.
(احمد قمی، 57-17) پس از او استادان بزرگی چون سلطانعلی مشهدی، میرعلی هروی، محمد حسین تبریزی، علیرضا تبریزی (عباسی) هر یک آثاری از خود به جا گذاشته اند.
و در اواخر دوره صفویه سومین خط یعنی شکسته نستعلیق جلوهگر شد.
خطی که بر روی سکههای صفویان بکار رفته متنوع بوده است.
بر روی سکه های اولیه این سلسله مانند سکه شاه اسمعیل اول و سکه شاه طهماسب اول خط نسخ دیده شده است.
سکه شاهان بعدی به خط نستعلیق می باشد.
در روی بعضی از سکه ها به علت زیبا نشان دادن و یا کمی جا برای تحریر متن، کلماتی به شکل شکسته نوشته شده اند و مخصوصاً حرف «ی» که با کشیدن آن در حقیقت نویسنده فاصله ای بین سطور روی سکه ایجاد کرده تا از تداخل کلمات جلوگیری نماید.
هنوز در این زمان متن بشکل شکسته کامل نوشته نمی شود.
بر روی سکه نشانهای از نام خطاطان که بر روی سر سکه کار کرده اند دیده نمی شود.
هوشنگ فرح بخش در کتاب سکه های ضربیایران می نویسد که «برروی سکه علاماتی از نام حکاکین و یا نقاشان در روی سکه دیده می شود» (فرح بخش، 1354، ص3) اما ذکری از اینکه این علامات چه هستند و به چه صورتی آمده نمی کند.
آنچه مسلم است یکی از جلوه های زیبائی سکه های صفویان خط خوش هنرمندان می باشد کمه اشعار زیبا و نام و القاب شاهان و آیات قرآن مجید و محل ضرابخانه و سال ضرب را با هنرمندی نقش نموده اند.
در مورد زبان شاردن در سفرنامه خود می نویسد «در میان ایرانیان سه زبان متداول است.
ایرانی به معنی اخص (فارسی) که زبان طبیعی امپراطوری می باشد، ترکی و تازی، لسان دیگری در این کشور وجود ندارد.
فارسی زبان شعر و ادبیات مردم است.
ترکی زبان سپاهیان و دربار می باشد.
در دربار سلطنتی بویژه در سرای بزرگان، بانوان و مردان بالسویه فقط بدین زبان تکلم می کنند».
(شاردن، 1350، ص53) زبان انشاء و نویسندگی و شعر و ادب از آغاز چه در آذربایجان و چه در سایر شهرها فارسی بوده است، نامه ها و فرمانها ومکاتبات دولتی و قراردادهای رسمی همه به فارسی نوشته می شد، زیرا وزیران و نویسندگان و منشیان و شاعران دربار صفوی همگی ایرانی و پارسی زبان بودند، بدین جهت اشعار و شعارها، القاب و عناوین روی سکه همه به زبان فارسی که زبان دیوانی ایندوران بود نوشته شده است.
البته سکههای اولیه که به خط نسخ نوشته می شد به عربی بوده است و منظور بیشتر از زبان روی سکه القاب روی سکه می باشد.
و آیات قرآن مجید و شعار شیعه همگی به شکل اولیه خود نوشته می شد.
2-3- توقیع توقیع در لغت به معنی نشان گذاشتن برچیزی، امضاء کردن نامه و فرمان و نوشتن چیزی در ذیل نامه، کتاب، فرمان و دستخط است.
نقش توقیع گاهی در میان متن و یا در میان کلمات و یا ادامه بعضی از حروف بکار رفته است نقش توقیع در سکه های شاهان عثمانی هم دوره شاهان صفوی در آن کشور نیز دیده شده است و بعضی از آنان نام خودشان را بشکل طغرا یا توقیع نوشتهاند.
و اولین بار بر روی سکه های مراد اول دیده شده است.
(قائم مقامی، 1349، ص 150) 3-3- نقوش روی سکه شاهان صفوی به نقاشی توجه و علاقه خاص داشتند، چنانکه شاه اسمعیل اول نقاشان زیر دست را تشویق می کرد، شاه طهماسب نیز بدین هنر علاقه داشت و خود در جوانی به این کار همت گماشت و نزد استادان بزرگی چون بهزاد و سلطان محمد و آقا میرک نقاش اصفهانی بآموختن نقاشی پرداخت.
اقامت همایون پادشاه هند در ایران و پس از یکسال مراجعت به هند و بردن عده ای از هنرمندان ایرانی به آن دیار باعث نفوذ هنر ایرانی در هند گردید.
(نوائی، 1366، ص 193) در ایندوران تذهیب و نقاشی کتاب در حد اعلای کمال است.
تذهیب که در آغاز به عنوان مکمل خوشنویسی به شمار می رفت به تدریج به چنان مقام والایی رسید کمه به مثابه هنری ارزنده و امری صواب در اسلام تلقی شد.
چنانکه سابقه این هنر را در دوره تیموریان می توان مشاهده کرد که از طبقه شاهزادگان نیز به آموختن این هنر روی می آوردند مانند بایسنغر میرزا که تذهیب کار ماهری بود.
در دوره صفویه هنرمندان بسیاری از جمله کمال الدین بهزاد در اعتلای این هنر کوشیدند، فن تذهیب شیوه خاصی پیدا کرد که تا عصر حاضر ادامه دارد.
در این دوران نقشهای اسلیمی و تزئینات تنوع بیشتری پیدا کرد و اسلیمی دهان اژدری به حد کمال خود رسید و نیز گلهای شاه عباسی و اسلیمی ماری به اشکال و حالات مختلفی در تذهیب جلوه گر شد.
آثار معماری با گچ بری و کاشیکاری و نقوش قالبها و قلمزنی روی فلز همه به نحوی از نقوش طرحهای تذهیب بهره گرفته اند.
ادامه این هنر در سکه های دوران صفویه مشاهده می شود.
هنرمند حکاک سکه عشق به تذهیب را بر نقش زمینه سکه پیاده کرده است.
و اشکال نباتی زمینه ای برای نمایش خطوط زیبای سکه بوده است، اگرچه تزئین سکه در دوره مغول و جلایریان و آق قویونلو وجود دارد، اما آنها با خطوط هندسی و نقطههائی بصورت زنجیره، این تنوع را ایجاد کرده اند.
در دوره صفویه زمینه سکهها از زمان شاه عباس اول دارای نقش گلهای تزئینی می گردد و در ادامه، دوران جانشینان وی به نحو بسیار زیبائی جلوه گر می شود و در اواخر دوره صفویه به اوج خود میرسد بطوری که در سکه های شاه سلطان حسین و شاه طهماسب دوم و شاه عباس سوم، هنرمند زمینه بسیار زیبایی فراهم آورده و در لابلای شعائر مذهبی و القاب و عناوین شاهان آنرا جای می دهد.
3-3- قاب بندی روی سکه هنرمند حکاک روی سکه در آغاز ایندوران تزئین روی سکه را با نام ائمه (ع) شروع مینماید.
با نقش چهار علی از حرف «ع» آن یک گل چهار پر را نقش مینماید.
مربعی در وسط سکه و یک لوزی در خارج آن نقش نموده و متنی را که باید بنویسد در آن تقسیم می کند (تصویر 5-7 طرح شماره 4) گاهی ادامه خطوط مربع وسط را به حرف «ع» نام حضرت علی (ع) ختم می کند.
در روی بعضی از سکه ها نقش یک ترنج در وسط قرار می گیرد که نام پادشاه و القاب او، و یا سال و محل ضرب سکه در آن جای می گیرد و هنرمند نقش ترنج را به اشکال گوناگون تزئین کرده است.
نقطه کلمات را طوری نوشته و در کنار هم قرار داده تا بشکل یک گل تزئینی دیده شود هنرمند اشکال نباتی و گلهای تزئینی را از دوران شاه عباس شروع می کند و به تدریج به تکامل می رسد چنانکه در سکمه های شاه سلطان حسین و شاه عباس سوم، القاب و عناوین و شعائر مذهبی در میان این تزئینات قرار می گیرد و خط زیبای نستعلیق و تزئینات روی سکه تابلو زیبائی را می آفریند که هنر قدسی و سنتی در کنار یکدیگر قرار می گیرد و چهره تازه ای در حکاکی روی سکه مشاهده می شود.
ادامه آنرا در سکه سلسله های بعدی و تاثیر آن در سکه های کشورهای همسایه ایران مانند دولت عثمانی مشاهده می شود.
4-3- نقوش سکه های مسی نقوش سکه های مسی از جهت هنری و فولکور قابل بررسی می باشد.
این نقوش در دوره صفویه ابداع نشده است، بلکه همانند سایر هنرهای ایرانی دارای ریشه و تطور تاریخی است.
منشاء آنها را در نقوش روی مهرهای پیش از تاریخ مشاهده میکنیم مانند، ماهی، پرنده، گاو، خورشید، گیاه، که ادامه آن، در آثار هخامنشی و ساسانی است.
در دوره سالامی تزئینات تصویری ممنوع می شود، لیکن ما نشانههائی از نقش را بر روی سکه های اسپهبدان طبرستان و سپس در قرن سوم و چهارم هجری بر روی سفال و آثار مفرغی و معماری و پارچه بافی می بینیم، هر یک از نقوش اساطیری به منظور تفهیم مطلبی و بیان اعتقادی از باورهای مردم به تصویر در آمده اند و در دوران صفویه شاهد تطور این مفاهیم در قالبی نوین می باشیم.