دانلود مقاله آب ترش قزوین

Word 466 KB 19367 280
مشخص نشده مشخص نشده محیط زیست - انرژی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • منطقه آب ترش در بین راه قزوین به لوشان و در 60 کیلومتری باخترشهرستان قزوین و در زون ساختاری البرز غربی قرار دارد.

    بیشترین بیرون زدگی این ناحیه از سنگ‌های آتشفشانی و آذرآواری های وابسته متعلق به سنوزئیک پیشین (ائوسن – الیگوسن) تشکیل شده و رسوبات آبرفتی پلیوکوارترنردر دره‌های بین ارتفاعات و نیز دشت کوهین مشاهده می‌گردند.


    اگرچه آنلز و همکاران (1975) در چهارگوش قزوین – رشت، توالی فوران‌های آتشفشانی را به 3 مرحله توف‌های آندزیتی و اسیدی پس از ائوسن، گدازه‌های بازیک به سن الیگوسن و گدازه‌های آندزیتی شیشه‌ای به سن الیگوسن تقسیم نموده‌اند ولی در منطقه مورد مطالعه بیرون زدگی‌های فورانی آتشفشانی فاز 3 آنچنان وسیع است که به صورت پوشش فازهای قدیمی تر از نظر پنهان نموده است.


    منطقه آتشفشانی آب ترش با دارا بودن رخنمونهایی از روانه های تراکی آندزیتی و نهشته های آذرآواری ریزشی به سن پالئوژن دچاردگرسانی به نسبت شدید گرمابی شده است.

    وجود شکستگی های فراوان که گمان می رود ابتدا در ایجاد یک ساختمان فرونشسته کالدرایی نقش ایفا کرده باشد زمینه خروج ماگما را به سطح زمین فراهم کرده است و سپس چرخش محلول های گرمابی بعدی را آسان نموده است .
    نمودارهای ژئوشیمیایی فرایند تفریق از آندزیت بازالتی به سنگهای اسیدی را به خوبی نشان می دهند.
    همچنین شواهد کانی شناسی و پتروگرافی نیز این نتایج را تایید می نمایند.

    نمودارهای مختلف تعیین سری ماگمایی نشانگر آن است که ماگمای منطقه در زمان پالئوژن از نوع کالکوآلکالن پتاسیک است که در ارتباط با الگوی کششی می باشد.
    با توجه به تکیل گسترده آلونیت بنظر می رسد از کنش و واکنش بین گازهای ماگمایی سوپرژن و هیپوژن با آبهای گرم ،محلول های اسیدی نظیر H2S و H2SO4 تولید شده باشند که در اثر واکنش با سنگهای درونگیر و تجزیه و شستشوی شیمیایی آنها زونهای مختلف سیلیسی ،آلونیتی ، آرژیلیک و آرژیلیک پیشرفته گسترش یافته است.
    نظر به وجود افقی گسترده از نهشته های آذر آواری که در سراسر منطقه وجود دارد و نیز تراوایی و واکنش پذیری نسبتا بالا در برابر محلول های گرمابی ، واکنش های شیمیایی بهتر توانسته اند در آن انجام شوند و از اینرو محصولات دگرسانی گسترش بیشتری یافته اند با این حال به علت نقش مهم شکستگی ها در دگرسانی های گرمابی ، سایر واحد ها (یعنی روانه های تراکی آندزیتی و داسیتی ) نیز مورد هجوم و نفوذ سیالات قرار گرفته و دگرسان شده اند.

    فصل اول

    موقعیت جغرافیایی
    منطقه مورد مطالعه در 60 کیلومتری شهرستان قزوین و بین طولهای شرقی و عرض شمالی قرار دارد و در محدوده نقشه‌های زمین شناسی 000/ 1:250 قزوین – رشت و زنجان واقع است و از نظر تقسیم بندی استانی جزو منطقه طارم و بخش طارم سفلی است.

    از مهم ترین روستاهای این منطقه می ‌توان به بکندی، اسدی – اسبوین، چنار سوخته، حسام آباد، آب ترش، نیکویه، زاجکان و کوهین اشاره کرد.


    طارم به 2 بخش طارم علیا، با مرکز آب‌بر و طارم سفلی با مرکز سیردان تقسیم می‌شود.


    راههای دسترسی به منطقه
    اصلی ترین راه ارتباطی برای دسترسی به منطقه جاده قزوین – لوشان می‌باشد.

    ارتباط بین روستاهای ناحیه مورد مطالعه به وسیله جاده خاکی می‌باشد که اکثرا وضعیت مناسبی ندارند به طوریکه برای دسترسی به ارتفاعات منطقه باید پیاده روی کرد.
    آب و هوای منطقه مورد مطالعه
    از لحاظ موقعیت آب و هوایی منطقه مورد مطالعه مانند سایر نقاط طارم در ناحیه سرد و نیمه خشک قرار گرفته است.

    قسمت اعظم منطقه به خصوص در ارتفاعات سردسیر و دارای زمستان‌های طولانی و سرد است.

    نزولات جوی در فصل بهار و پاییز به صورت بارش باران و در فصل زمستان به صورت ریزش برف است.

    بیشترین درجه حرارت در تابستان به 35 درجه بالای صفر و کمترین آن در زمستان به 15 درجه زیر صفر می‌رسد.

    حداکثر بارندگی در سال نیز به حدود 150 میلیمتر می‌رسد.

    ارتفاع متوسط منطقه بین 1000 تا 2000 متر و ارتفاع بخش سرد آن 985 متر از سطح دریا قرار دارد.


    مهمترین رودهای دایمی پیرامون منطقه، قزل اوزن و شاهرود می‌باشند.

    رودخانه قزل اوزن از کوه‌های چهل چشمه در استان کردستان سرچشمه می‌گیرد و در نزدیکی منجیل رودخانه شاهرود پیوسته و بنام سفیدرود به دریاچه منجیل وارد می‌شود.

    رودخانه شاهرود از کوه‌های البرز سرچشمه گرفته و در تنگه منجیل به دریاچه منجیل وارد می‌شود.

    مناسب ترین زمان جهت کارهای صحرایی از اردی‌بهشت تا شهریور می‌باشد.

    جغرافیای پوشش گیاهی
    بخش‌های کم ارتفاع و ساحلی دریاچه سد منجیل به علت شرایط آب و هوایی معتدل د رطوبت کافی مناسب برای کشاورزی است و درختان زیتون قسمت اعظم پوشش گیاهی را تشکیل می‌دهند.

    ارتفاعات مرکزی را جنگل‌های پراکنده بلوط و نارون می‌پوشاند و پوشش گیاهی کشاورزی به صورت مزارع و درختان تبریزی، گردو، فندق، سیب و … می‌باشد.

    در ارتفاعات و بخش‌های جنوبی منطقه به جز مناطق روستایی و کشاورزی پوشش گیاهی بیشتر شامل بوته‌های گون، خار بوته و گیاهان علفی کوتاه یک ساله می‌باشد.

    پوشش گیاهی منطقه به دو صورت طبیعی و کشاورزی دیده می‌شود.


    نوع طبیعی به صورت درختان و بوته‌های خودرو می‌باشد و ارتفاعات منطقه جنگل‌هایی از درختان بلوط و بوته‌های خودروی گون خار بوته و گیاهان علفی وجود دارند.

    کشاورزی در منطقه نیز به صورت پرورش درختانی نظیر زیتون، گیلاس، گردو، کاشت حبوبات و صیفی جات رایج است.


    در آب ترش در حاشیه دره‌ها که غالبا به صورت شیار یا تنگه‌های نسبتا عمیق در ناحیه هستند باغات سیب، به، آلبالو، گیلاس و گردو به صورت پراکنده وجود دارد.


    سابقه معدنکاری
    عمده‌ترین فعالیت معدنکاری در گذشته بر روی آلونیت و استحصال زاج بوده است.

    ظاهرا سابقه معدنکاری زاج در سیردان به 800 سال پیش بر می‌گردد و تا حدود 25 سال بیش ادامه داشته است.

    این فعالیت‌ها به صورت استخراج روباز و زیر زمین انجام می‌پذیرفته به طوریکه تونلی با طول بیش از 300 متر و تونلهای فرعی داخل آن به منظور استخراج سنگ آلونیت در شرق سیردان حفر شده است.

    هم اکنون نیز آثار ریل واگن حمل سنگ و موتور هوا در بیرون تونل مشاهده می‌شود.

    حاصل این فعالیت‌ها و استخراج آلونیت، تهیه زاج بوده که کاربرد وسیعی در دباغی‌ها و تصفیه رنگ داشته است.

    تهیه زاج کار بسیار وقت گیر و طاقت فرسایی بوده است که در اینجا به طور مختصر بر پایه اطلاعات به دست آمده از معدنکاران قدیمی پرداخته می‌شود آلونیت مورد نیاز از تونل و معادن سطحی برداشت شده است.

    ظاهرا آلونیت‌های نیلی رنگ در درجه اول و آلونیت‌های سفید و قرمز رنگ در مرتبه‌های بعدی زاج دهی اهمیت داشته‌اند.

    سنگ معدن پس از برداشت به محل کوره حمل و در آن به طور منظم چیده می‌شده است.

    برای چیدن چوب و سنگ طوری عمل می‌کردند که در پائین‌ترین قسمت یک ردیف 30 تا 40 سانتی‌متری چوب و روی آن یک ردیف سنگ با همان ضخامت تقریبی قرار می‌گرفته است.

    این عمل حتی تا 12 ردیف سنگ و چوب قابل تکرار بوده به طوریکه از پایین کوره به سمت بالای آن، اندازه و قطعات سنگ درشت‌تر می‌شده است.

    بعد از چیدن سنگ در داخل کوره آن را آتش زده و به اصطلاح آن را می‌پختند و این کار 2 تا 3 روز طول می‌کشید تا سنگ خنک شود.

    در ادامه سنگ پخته را از داخل کوره در آورده و در داخل چاله ریخته و به آن آب اضافه می کردند.

    این عمل تا یک هفته هر روز بعد از آن به مدت 3 تا 4 ماه هر 10 تا 20 روز انجام می‌شده تا در نهایت سنگ متلاشی شده به صورت گل در می‌آید بعد از آن قسمت‌های سوخته را از قسمت‌های سالم و به اصطلاح مغز سنگ جدا کرده و مغز سنگ را داخل دیگ مسی بزرگ (به علت دوام مناسب در مقابل حرارت و ضربه) ریخته و به آن آب اضافه می‌نمودند.

    این دیگ‌های مسی را بر روی آتش گذاشته و محتوای آن را به مدت 6 تا 8 ساعت مخلوط کرده و می‌جوشانند پس از آن مواد را داخل حوض پر از آب ریخته و بعد از 20 روز آب آن را خالی می‌کنند در خلال این مدت بلورهای زاج سفید رنگ و درشت در قسمت‌های بالا و عمق کم حوض به دیواره می‌چسبند و در زیر آن و کف حوض ذرات ریز و خاکه قرار می‌گیرند که با دوبار جوشاندن آنها می‌توانند مجددا زاج را استحصال کنند.


    بکارگیری غیر فلزها و کانیهای صنعتی در ایران قدیم
    زاج (آلونیت) :
    زاج نامی بوده که پیشینیان به سولفات‌های ساده و طبیعی و یا ساختگی و سولفات‌های دوگانه آلومینیوم و دیگر فلزها داده‌اند.

    دانشمندان اسلامی بر این باور بودند که زاج از جیوه و گوگرد به وجود آمده است.

    ابودلف از معادن زاج طارم و زنجان نام می‌برد و می‌نویسد در طارم و زنجان معادن خوبی از زاج یافتم که از جنس مصری، قبرسی و کرمانی مرغوبتر است شلیم طبیب هندی ناصر الدین شاه از زاج سیاه نام می‌برد و می‌نویسد معدن آن در فرحزاد نزدیک تهران است.

    در اوایل دوره قاجار محمد صالح تبریزی معاون امور معادن محمد شاه، از معدن شاه کوه، کلباد و هزار جریب تنکابن نام می‌برد.


    بسیاری از مواد معدنی در ایران قدیم مصرف دارویی و درمانی داشته‌اند و نوشته‌های بسیاری از آن زمان‌ها در دسترس است که بر معرفی مواد معدنی، عناصر و خواص دارویی آنها و چگونگی تهیه آنها اشاره رفته است.

    از جمله کتاب‌های قانون بیان الصناعات، مخزن الامدیه، تنسوق نامه ایلخانی، عجایب المخلوقات غرایب المجورات، عرایس الجواهر و … امروز این طبابت جزئی از طب سنتی به حساب می‌آید.


    از انواع زاج‌ها در تصفیه خون و در جلوگیری از خونریزی و انعقاد خون و … استفاده می‌شود.

    از زاج سبز (سولفات آهن) در درمان کم خونی ناشی از کمبود آهن به کار می‌رفت.


    از گل سفید (آهک پلاسیک) در درمان زهر خورده، زخم‌های کهن و … کاربرد داشته است.


    سنگ چینی (کائولینیت)
    صنعت سفال سازی در ایران بسیار کهن است و تا هزاره نهم پیش از میلاد نیز می‌رسد.

    اما استفاده از کائولینیت به تدریج صورت گرفته است.


    پس از اسلام، ساختن ظروف چینی و سرامیک از نوع کاشیها پیشرفت فراوان داشته به گونه‌ای که مورخان و جغرافی‌دانان و جغرافی نویسان اسلامی و جهانگردان نتوانسته‌اند کیفیت عالی محصولات ایران را نادیده بگیرند.


    رافائل دومانس، کشیش فرانسوی در کتاب خود می‌نویسد: ظرفهای چینی که در کرمان می‌سازند، به زحمت از ظرفهای چین تشخیص داده می‌شود و ظرفهای چینی بر ظرفهای کرمانی برتری ندارد.


    تاورنیه نیز می‌نویسد: یکی از صنایع بسیار عالی ایران، چینی است.

    ظروف خوبی می‌سازند که خاکش مخصوص کرمان و نواحی آن هاست.

    صرفنظر از زیبایی، کارگر ایرانی در انتخاب نوع خاک بصیرت فراوانی دارد.

    به گونه‌ای که گاهی از بهترین کائولن استفاده شده است.

    متأسفانه پس از دوره صفویه، صنعت چینی سازی رو به انحطاط گذاشته است.

    دمرگان می‌نویسد: در ایران معادن مختلف کائولن وجود دارد ولی از آنها بهره برداری نمی‌شود.

    هدف از مطالعه
    هدف از این مطالعه بررسی عوامل کنترل کننده آلونیت زایی و دگرسانی‌های وابسته در منطقه یوزباشی چای (آبترش) استان قزوین می‌باشد.


    گستره ‌ مورد مطالعه در حد فاصل طول خاوری و عرض شمالی قرار داشته و جزء برگه‌های زنجان و قزوین – رشت می‌باشد.


    بررسی دقیق زون‌های آلونیتی منطقه و فرآوری اولیه آنها به منظور استحصال آلومینا در حد امکان از یک سو و برقراری نوعی ارتباط منطقی بین پژوهش در واحد تهران شمال و صنایع از سوی دیگر مهمترین دلیل انتخاب این موضوع برای کار پایان نامه بوده است.


    برای دستیابی به اهداف این پژوهش کارهای زیر انجام شده است:
    1) جمع آوری اطلاعات و به هنگام کردن آنها
    2) برداشت‌های صحرایی و جمع آوری نمونه‌های مورد نیاز و آماده سازی آنها برای ارسال به آزمایشگاه
    3) تهیه نقشه زمین شناسی منطقه مورد مطالعه
    4) جمع بندی نتایج و ارائه الگوهای ژنز و دگرسانی در منطقه
    روش مطالعه
    پس از تعیین موقعیت جغرافیایی و تهیه عکس هوایی و نقشه‌های زمین شناسی قزوین – رشت و استان زنجان و همینطور نقشه‌های توپوگرافی
    از تیرماه 1381 جمع آوری اطلاعات آغاز گردید که عملیات صحرایی این تحقیق در چند نوبت در تیرماه و شهریورماه 1381 انجام شد و نتایج حاصل از آن گسترش و ارتباط بین واحدها را مشخص نمود که ماحصل آن در نقشه 000/1:20 اعمال گردید.

    همچنین به تعداد 30 نمونه مقطع نازک و مقطع صیقلی (26 مقطع نازک و 7 مقطع صیقلی) تهیه شد و جهت تجزیه شیمیایی به روش XRD تعداد 17 نمونه و برای تجزیه به روش XRF نیز تعداد 22 نمونه به شرکت کانساران بینالود فرستاده شد و نتایج آن بر اساس دیاگرام‌های استاندارد و طبقه‌بندی و نامگذاری سنگ‌ها و نوع سریهای ماگمایی و ارتباط ژنتیک نمونه‌های مختلف تا حد امکان انجام گردید.

    همینطور تعداد 26 نمونه را به آزمایشگاه برای اندازه گیری وزن مخصوص نمونه‌ها فرستادیم.

    و به طور کلی میانگین وزن مخصوص نمونه‌ها حدود 5/2 است.





    مطالعات پیشین قدیمی‌ترین مطالعات زمین شناسی انجام شده در منطقه البرز باختری و جنوبی به ترتیب قدمت زمانی عبارتند از : وسکوبوئینکوف (146) و گری وینجک (1853) بعد از سفر به کوه‌های طالش مشاهدات خود را شرح دادند.

    هاتوم شینادلر (1881) در طی مسافرت‌هایی که از رشت به تهران داشت سنگ هایی که در طول جاده منجیل بیرون زدگی داشتند، شرح داده، او به وسعت زیاد تشکیلات آذرین در ناحیه منجیل – طارم اشاره کرد و سازند ذغالدار رودبار را با سن ژوراسیک تحتانی تفسیر نمود.

    قدیمی‌ترین مطالعات زمین شناسی در البرز جنوبی شامل رسم یک مقطع زمین شناسی از دشت ساحل خزری در شمال تا دشت قزوین در جنوب رشته کوه البرز می‌شود که این کار توسط اشتال (1981) انجام شد.

    لادام (1945) و هوبر از شرکت ملی نفت ایران در طول راه زنجان – بیجار رخنمون‌هایی از گرانیت به سنگ‌های دگرگونی،‌سنگ‌های رسوبی ژوراسیک و پرمین کوه‌های سلطانیه را گزارش نمودند.

    مولی (1963) اندیس‌های معدنی به ویژه مس را در شمال زنجان و طارم مورد مطالعه قرار داد.

    هیرایاما (1966) به همراه صمیمی، زاهدی و هوشمند زاده، زمین شناسی طارم و طالش را مورد بررسی و مطالعه قرار دادند و نقشه 000/1:100 آن را تهیه کردند.

    (گزارش شماره 8 سازمان) هیرایاما و همکاران (1966) اولین مطالعه اصلی در منطقه البرز باختری را انجام دادند که حاصل آن انتشار گزارش و شرح نقشه زمین شناسی باختر طارم واقع در شمال- شمال باختر تاکستان توسط سازمان زمین شناسی کشور است.

    اشتوکلین و افتخارنژاد (1969) گزارش و شرح زمین شناسی چهار گوش زنجان بر مقیاس 000/1:250 را تهیه و منتشر کردند و در آن اطلاعات مهم زمین شناسی سنگ شناسی، چینه شناسی و معدنی را ارائه کردند و در آن گسترش و اهمیت توفهای سبز کرج بررسی شده‌اند.

    اشتالدر (1971) رساله دکتری خود را با نام ماگماتیسم ترشیری و تقریبا جدید در حد فاصل طالقان و الموت به همراه نقشه زمین شناسی منطقه منتشر کرد.

    این زمین شناس فرانسوی معتقد است که ماگمای طالقان در ائو-الیگوسن از نوع کالکوآلکان و در نئوژن از نوع آلکالن سدیک بوده است.

    آنلز و همکاران ضمن تهیه چهارگوش قزوین – رشت سنگ های آتشفشانی پالئوژن را در این منطقه بررسی و به 3 فاز کلی تقسیم کردند که عبارتند از : فاز اول: توفهای آندزیتی و اسیدی و مادستون‌های توفی به سن ائوسن فاز دوم: گدازه‌های بازیک به سن ائوسن فازم سوم : گدازه‌های آندزیتی با سن الیگوسن که بافت هیالوپیلیتیک در آنها غالب است.

    امینی (1359) در رساله کارشناسی ارشد خود با نام مطالعه زمین شناسی و پترولوژی منطقه تاکستان اولین کار جامع در منطقه تاکستان را انجام داد و معتقد است که سنگ‌های آذرین منطقه تاکستان از نوع شوشونیتی و مربوط به فرآیند فرورانش است.

    در سال 1359 گزارش زمین شناسی مقدماتی سیردان و بحث اجمالی در مورد چگونگی کائولینیتی شدن و آلونیتی شدن توسط عمیدی، نوایی، کیوان‌فر در سازمان زمین شناسی ارائه شد.

    مطالبی از زینالف و همکاران تحت عنوان گزارش اکتشافات آلونیت از مهرماه 1354 تا 1356 نیز در سازمان زمین شناسی کشور موجود است.

    در سال 1362 پروژه اکتشاف آلونیت توسط سازمان زمین شناسی کشور اجرا و اطلاعات مهمی از زون‌های دگرسانی طارم به همراه نقشه‌های زمین شناسی 000/1:20 – 1:5000 منتشر شد.

    در سال 1368 بررسی‌های ژئوفیزیکی منطقه طارم توسط ابوالحسن تدین اسلامی و امیر مباشر انجام شد.

    در سال 1368 گزارش در مورد ارزشیابی توانایی‌های معدنی چهارگوش زنجان به مقیاس 000/1:250 توسط ابوالحسن تدین اسلامی در سازمان زمین شناسی کشور منتشر شد.

    در سالهای اخیر مطالعاتی در قالب رساله‌های تحصیلی در منطقه طارم صورت گرفته است که تعدادی از آنها عبارتند از : احمدیان (1370) در رساله کارشناسی ارشد خود با عنوان بررسی ژئوشیمیایی زون‌های آلتراسیون هیدروترمال با توجه به کانی سازی‌های انجام شده در منطقه ذاکر (جنوب شرق طارم) 4 نوع زون دگرسانی، پتاسیک ضعیف، سریسیتی، آرژیلیک و پروپلیتی را در منطقه طارم علیا مشخص نمود.

    موید (1371) در رساله کارشناسی ارشد خود با عنوان بررسی پتروگرافی و پتروشیمی سنگ‌های ولکانیک و پلوتونیک منطقه طارم در ارتباط با ژنزمس منطقه طارم علیا را از نوع آلکالی پتاسیک یا شوشونیتی دانسته و تولید آنها را در محیط کششی پشت قوس آتشفشانی حاشیه قاره‌ها می‌داند.

    همچنین وی تأکید می‌کند که توده‌های نفوذی منطقه طارم در محیطی با فشار بخار آب بالا متبلور شده‌اند.

    بربریان و همکاران (1371) تحقیقاتی تحت عنوان مطالعه گسل‌ها و لرزه خیزی منطقه قزوین انجام دادند که به نام گزارش شماره 61 سازمان زمین شناسی کشور منتشر شد.

    آسیابانها (1371) رساله کارشناسی ارشد خود را با نام مطالعه پترولوژی و ژئوشیمی سنگ‌های آتشفشانی منطقه ملاعلی (شمال باختر قزوین) ارائه کرد.

    وی با تکیه بر تقسیم بندی آنلز و همکاران 01975) سنگهای فاز دوم را از نوع شوشونیت‌های پتاسیک و سنگ‌های فاز سوم را حاصل اختلاط ماگمایی و ذوب بخشی پوسته قاره‌ای می‌داند و احتمال می‌دهد که سنگهای آتشفشانی پالئوژن البرز در منطقه پشت کمان فرورانش حاصل شده باشند.

    پورمحسن (1371) نیز برای رساله کارشناسی ارشد خود بر روی پتانسیل‌های معدنی محدوده قزوین – لوشان و ژنز آنها مطالعه کرد.

    پیروان (1371) رساله کارشناسی ارشد خود را با نام مطالعه پتروگرافی و پتروشیمی توده‌های نفوذی شمال ابهر (زنجان) انجام داد و اعتقاد دارد که گرانیتوئیندهای منطقه ابهر از نوع قوس‌های حاشیه قاره‌ها و جزایر قوسی می‌باشد.

    محمودی (1375) موضوع بررسی پتروگرافی و پترولوژی پتانسیل اقتصادی سنگ‌های آذرین خروجی منطقه طالقان را برای رساله کارشناسی ارشد خود انتخاب کرد.

    وی محصولات آتشفشانی منطقه طالقان را به 3 نوع تفریت آنالسیم دار، آلکالی الیوین بازالت و تراکی بازالت – تراکی آندزیت تقسیم کرد و معتقد است که این محصولات از طریق شکستگی‌های لیتوسفری در یک رژیم تکتونیکی کششی به سطح زمین راه یافته و با مواد پوسته‌ای آلوده شده‌اند.

    حسینی طالقانی (1375) توده‌ای نفوذی مختلف خاور و شمال خاور قزوین را اسید با ماهیت ساب آلکان و حد واسط تا بازیک یا ماهیت آلکالن و پرپتاسیم (وابسته به شوشونیت‌ها) مرتبط با محیط فرورانش می‌داند.

    پناهی (1375) در پایان نامه خود با عنوان بررسی پترولوژیکی سنگ‌های ولکانیکی خاور و شمال خاور قزوین گدازه‌های این مناطق را به 2 بخش ساب آلکالن و آلکالن تقسیم بندی کرده است.

    حسینی (1378) زون‌های دگرسانی منطقه طارم را به عنوان کوارتزی، آلونیتی کوارتز دار، کائولی نیت و سریسیتی تقسیم کرد.

    و بر اساس مطالعات ایزوتوپی و سیالات درگیر محیط دگرسانی مزبور را از نوع هیدروترمال اسید سولفات می‌داند.

    آسیابان‌ها (1380) سنگ‌های آتشفشانی منطقه یوزباشی‌چای را از نوع کالک آلکالن پتاسیک دانسته که در حال تبدیل به سری شوشونیتی می‌باشند.

    ایشان همچنین توده‌های نفوذی منطقه را از نوع ساب ولکانیک دانسته و بیان می‌کند که ماگمای تشکیل دهنده آنها با ماگمای سنگ‌های آتشفشانی دارای رابطه ژنتیکی است.

    وی محیط تکتونیکی سنگ‌های آتشفشانی توده نفوذی را مربوط به قوس آتشفشانی در ارتباط با فرورانش و یا تصادم قاره‌ای می‌داند تأکید کرده است که دگرسانی‌های منطقه از نوع هیدروترمال اسید سولفاته می‌باشند.

    منصوری (1380) ماگمای منطقه آب ترش را از نوع کالکوآلکالن پتاسیک می‌داند که مربوط به رژیم فرورانش است و معتقد است که یک دگرسانی گرمابی شدید به عنوان آخرین فرآیند منطقه را تحت تأثیر قرار داده است.

    فصل دوم زمین شناسی منطقه مورد مطالعه مقدمه ناحیه مورد مطالعه بخشی از رشته‌کوه‌های طارم است که در بخش‌های باختری البرز قرار دارد.

    رخدادهای زمین شناختی نیز که در این منطقه روی داده است بی‌شباهت با ناحیه طارم و در نهایت البرز باختری نمی‌باشد.

    رویدادهایی از قبیل آتشفشانی و نفوذ توده های آذرین و زمین ساخت در تمام ناحیه البرز باختری و حتی رشته کوه‌های البرز عمل کرده و از لحاظ چینه شناسی نیز در بسیاری از مناطق با هم شباهت دارند.

    جایگاه ساختاری منطقه طارم و تقسیم بندی زمین شناسی ایران که توسط اشتوکلین (1968) ارائه شده است جزءزون ایران مرکزی محسوب می‌شود ولی نبوی (1355) در تقسیم بندی خود این ناحیه را جزء زون البرز باختری می‌داند.

    تقریبا بیشتر محققین تقسیم بندی البرز را به سه بخش البرز خاوری و کپه داغ، البرز مرکزی و البرز باختری قبول دارند.

    رشته کوه البرز قسمتی از منطقه شمال کوهزایی آلپ و هیمالیا در آسیای غربی محسوب می‌شود.

    ساختمان البرز در اثر دو رویداد کوهزایی مهم به وجود آمده است.

    چین خوردگی البرز در پرکامبرین و در اثر عملکرد فاز کوهزایی، آسینتیک، پی سنگ سخت و بهم پیوسته شده است و بعد از آن در اثر رویدادهای آلپی (مزوزوئیک و سنوزوئیک) دگر شکلی اصلی روی آنها انجام شده است.

    جنبش‌های زمین ساختی کالدونین و هرسی نین، پالئوزوئیک در منطقه البرز به صورت خشکی زایی عمل کرده است.

    (اشتوکلین، 1974) کوهزایی آلپین، نه تنها در البرز موجب بیرون آمدن رسوبات از دریا و فرسایش آنها شده است، بلکه موجب تغییر شدید محیط دریایی به محیط خشکی گردیده است.

    در کرتاسه بالایی – پالئوسن رخ داد زمین ساختی لارامید روی می‌دهد که نیروهای زمین ساختی مربوط (عمدتا از نوع فشارشی) چین خوردگی‌ها را به وجود آورده‌اند و موجب بیرون ریختن ماگما شده است.

    پیامد این نیروها یک فاز انبساطی می‌باشد که شکافهایی را در پوسته زمین به وجود آورده و باعث بیرون آمدن ماگما شده است.

    تشابه این رخداد وجود دگرشیبی بسیار مشخصی است که در قاعده رسوبات ترشیری وجود دارد.

    پس از این مرحله و در ارائه کوهزایی آلبین جنبش‌های فاز زمین ساختی پیرنه‌ای در الیگوسن موجب قطع شدن سریهای رسوبی ائوسن و قدیمی تر از آن به وسیله توده‌های آذرین نفوذی می‌شود و پس از آن در اواخر پلیستوسن فاز فرسایش جدید پاسادنین آغاز می‌شود که رسوبات پلیوکوارترنر نتیجه آن می‌باشد.

    در پی این جنبش‌ها اشکوب ساختاری چهارم آغاز می‌شود که هنوز هم ادامه دارد و در طی آن رسوبات آبرفتی متنوع در ترازهای توپوگرافی مختلف به صورت دگرشیب رسوبات قدیمی تر را پوشانده‌اند.

    فعالیت آتشفشانی در پالئوژن پس از فاز کششی کرتاسه بالایی فاز کششی مهمی در سرتاسر ایران و به جز زاگرس و کپه داغ حکمفرما شد که نتیجه آن فعالیت آتشفشانی شدیددر ائوسن است که گسترش آن در البرز دیده می‌شود.

    فعالیت‌های اصلی آتشفشانی البرز در ائوسن میانی شروع شد و بخش مهمی از آن سری آتشفشانی رسوبی معروف به توف‌های سد کرج را به وجود آورد.

    شدت فعالیت آتشفشانی در البرز در تمام ترسیر یکنواخت نیست بلکه در اواسط ائوسن به حداکثر مقدار خود می‌رسد و بعد از یک دوره آرامش نسبی فعالیت مجدد در میوسن و پلیوسن بروز می‌کند (درویش زاده، 1370) این فعالیت‌های آتشفشانی و عمدتا زیر دریایی ائوسن در منطقه طارم از همه جا شدیدتر بوده به طوریکه 3000 تا 4000 متر گدازه‌های آندزیتی – داسیتی و سنگ‌های آذرآواری و توف بر جای مانده است (هیرایاما و همکاران، 1966) به عقیده آنلز و همکاران (1975) سری پالئوژن که با پیشروی دریای ائوسن بر روی سطح ناهمواری در ناحیه شمال و شمال باختر قزوین گسترده شده‌اند بطورعمده از سنگ‌های آتشفشانی تشکیل شده و این سنگ‌ها حتی 3 فاز آتشفشانی به وجود آمده‌اند.

    این سه فاز به شرح زیر هستند: فاز (1) در این فاز که در زمان ائوسن صورت گرفته است، بیشتر توفهای زیر دریایی به همراه رسوبات دیگر (سازند کرج) در منطقه مشاهده می‌شوند و در آن توالی گدازه‌ها، توفها یا مقداری آگلومرا، کنگلومرا، ماسه سنگ، مادستون، سنگ آهک، توف‌های آهکی و گچ در بعضی جاها قابل رؤیت است.

    ترکیب سنگ‌های آتشفشانی اسیدی (داسیت تا آندزیت) و ستبرای آن در حدود 6000 متر است.

    فاز (2) در این فاز (الیگوسن پیشین) که با فرو نشینی این نواحی ادامه داشته است فوران‌ها بیشتر از نوع تراکی بازالت بوده است.

    این سنگ‌ها از داخل شکافهای گسترده‌ای بیرون ریخته شده‌اند.

    در حقیقت آتشفشانهای انفجاری هوایی فاز (2) در ادامه آتشفشانهای انفجاری زیردریایی فاز (1) عمل کرده‌اند.

    فاز (3) در این فاز (الیگوسن پیشین) فعالیت‌های انفجاری آتشفشانی رونق یافته و در طی آن گدازه‌های ریولیت تا داسیت همراه با توف‌های وابسته و ایگنمریت حجم زیادی را به خود اختصاص داده است و بر روی زمین‌های فاز (2) قرار گرفته‌اند.

    در مورد علت تشکیل این محصولات می‌توان گفت که به دنبال تورم و اتساع پوسته‌ها از طرفی باعث وقوع شکاف‌های عمیق شده و به نیروهای تکتونیکی کششی دوباره فعال شدند و زمینه خروج ماگمای اسیدی تر نسبت به فاز (2) آماده شده این فوران‌ها به طور عمده خاصیت انفجاری داشته و مناطق قبلی را با یک سطح فرسایش قرمز شده در اثر حرارت گدازه می‌پوشانند (آسیابانها، 1380) به طور کلی توالی ولکانیک‌های البرز را می‌توان به دو صورت زیر بیان نمود: 1) مرحله فوران‌های زیر آبی : این مرحله در پالئوسن فوقانی – ائوسن زیرین و با تشکیل یک دریای نیمه عمیق در سراسر البرز مرکزی و غربی انجام شده و رسوبات مربوط به محیط‌های کم عمق، تقریبا عمیق از جمله کنگلومرا، ماسه سنگ، مارن، شیل، آهک و همچنین نهشته‌های آتشفشانی تا آذرآواری در آن شکل گرفته‌اند.

    2) مرحله فورانی هوایی: پس از پایان مرحله فوران زیر آبی، فوران‌های سطحی گسترده‌ای در البرز باختری شروع به فعالیت نمودند.

    این فوران‌ها از طریق گسلهای فعال عمیق به صورت آتشفشانی شکافی شروع شد و سپس در اثر حرکات تکتونیکی کششی در منطقه طارم فرونشینی ایجاد و گودال تکتونیکی – آتشفشانی در آن شکل گرفت.

    رخ‌نمایی سنگ‌های آتشفشانی منطقه مربوط به این مرحله می‌باشند و بنابراین با توجه به بررسی‌های به عمل آمده می‌تواند در دوره آتشفشانی مختلف و یک فاز پلوتونیکی را در نظر گرفت (آسیابانها ، 1380) الف ) مرحله بیرون ریزی با شدت انفجار کم در این مرحله گدازه‌های چینه سان تراکی بازالت (شوشونیتی) به سطح زمین رسیدند.

    سپس به دنبال یک دوره کوتاه، فوران نسبتا انفجاری پراکنده و نهشته شدن.

    آذرآواری‌های ریزشی گدازه‌های اسیدی من جمله داسیتی به صورت دم به سطح رسیدند ب) مرحله فوران انفجاری، با شدت انفجار نسبتا زیاد نهشته‌های پیروکلاستیک ریزشی هر گدازه‌های گسترده و ضخیم تراکیتی و تراکی آندزیتی به سبب فوران‌های شدید انفجاری در این مرحله به سطح رسیدند و بر روی نهشته‌های قیفی جای گرفتند و یا این که به صورت بین لایه‌ای درون آذرآواری ها قرار گرفتند.

    ج) فاز پلوتونیسم تزریق توده‌های نفوذی ساب ولکانیک به داخل سری ضخیم آتشفشانی و آذرآواری می‌تواند نشانه شروع فاز فشارشی یا اتمام فاز کششی (که منجر به بروز رخدادهای آتشفشانی شده است) تلقی شود این خود سرچشمه بسیاری ازرخدادهای (پس ماگمایی) می‌تواند باشد که حاصل عملکرد آنها گسترش مناطق دگرسان شده و کانی زا است.

    چینه شناسی منطقه طارم همانطور که می‌دانیم بیشترین قسمت رشته کوه‌های طارم متشکل ازواحدهای آتشفشانی و لایه‌ها و طبقات آذرآواری ناشی از فعالیت‌های ماگمایی ائوسن و الیگوسن است.

    ولی طبقات مربوط به زمان‌های جوانتر و قدیمی تر را هم می‌توان در منطقه دید.

    سنگهای دگرگونه قبل از ترشیاری سنگ‌های مورد نظر ناحیه طارم در مناطق بالایی و شمالی رودخانه قزل اوزن به شکل دگرشیب در زیر طبقات جوانتر مشاهده می‌شوند.

    این سنگ‌ها دارای درجه دگرگونی ضعیف در حد رخساره کلریتی هستند و به ویژه شامل اسلیت تا شیست نارس هستند که احتمالا حاصل دگرگونی ناحیه‌ای بر روی سنگ‌های رسوبی محیط‌های قاره‌ای هستند.

    سنگهای رسوبی قبل از ائوسن هیرایاما و همکاران (1996) معتقدند که یک سری سنگ‌های رسوبی در قسمت جنوبی رودخانه قزل اوزن وجود دارند که به وسیله رسوبات جوانتر پوشش داده شده‌اند این سنگ‌های رسوبی در بعضی نقاط توسط گسل و بعضی مناطق به وسیله گرانودیوریت از هم جدا شده‌اند.

    جنس آنها بیشتر ماسه سنگ و مادستون تیره است ولی به دلیل عدم وجود فسیل در آنها تعیین سن نشده‌اند.

    سری سنگ‌های ائوسن می‌دانیم که بیشتر منطقه مورد مطالعه و به طور کلی رشته کوه‌های طارم را سنگ‌های ائوسن پوشانیده‌اند.

    ددوآل (1976) ضمن مقایسه این واحدهای سنگی ائوسن در طارم، با سازندکرج و متشابه دانستن آنها بر ایشان نام سازند کرج را انتخاب کرد.

    که این سازند در منطقه البرز مرکزی 332 متر اندازه گیری شده‌اند که شامل توف سبز رنگ با لایه بندی مشخص و توف‌های شیلی است.

    ای.

    دود وآل و همکاران (1964) این سازند را به 5 عضو دسته بندی کردند که از قدیم به جدید عبارتند از : عضو شیل زیرین با ضخامت 1055 متر عضو توف میانی با ضخامت 1177 متر عضو شیل آسارا با ضخامت 167 متر عضو توف بالایی با ضخامت 917 متر عضو شیل کندوان با ضخامت نامعلوم درویش زاده (1380) مشخصات سازند کرج را به صورت زیر بیان می‌کند: با توجه به شواهد چینه شناسی و فسیل شناسی سن ائوسن میانی دارند.

    مطالعه قطعات آتشفشانی حفظ شده در موقعیت‌ها و تعیین ترکیب پلاژیوکلاز موجود در توفیت‌های دره کرج (الیگوکلاز، آندزیت) نشان می‌دهد که گدازه سازند توفیت‌ها از نوع اسیدی (ریوداسیت، داسیت و غیره) بوده که در واقع از نوع آتشفشان‌های انفجاری می‌باشند.

    ضخامت و گسترش زیاد رسوبات نشان دهنده، تداوم فعالیت انفجاری آتشفشان‌های زیر دریایی است و در حد فاصل فعالیت‌های آتشفشانی دوره‌های آرامش هم موجود بوده که نهشته‌های سنگ آهکی و شیلی رسوب کرده‌اند و در واقع فعالیت آتشفشانی از نوع ضربانی بوده است.

    لایه بندی توفیت‌های منظم است و در حجم کل دارای دانه بندی تدریجی هستند که با توجه به ابعاد واژه‌های تخریبی نشان دهنده صفحات کم عمق هستند.

    تشکیلات سازند کرج رنگ سبز دارد که این می‌تواند نشان دهنده شرایط حاکم بر محیط رسوبگذاری (یون آهن II) و به دلیل وجود کانی‌هایی مثل کلریت، مونت موریونیت گلوکونیت و حتی نشانی از سریسیتی شدن فلدسپات‌ها باشد.

    هیرایاما و همکاران (1966) سازند کرج را در منطقه طارم به دو بخش کرد کند با 8 زیر واحد و آمند با 12 زیر واحد تقسیم کرده‌اند و اعتقاد دارند که هر دو بخش نامبرده نشان دهنده دو چرخه اصلی فعالیت آتشفشانی هستند.

    این محققین همچنین گفته‌اند که این تقسیم بندی قابل تعمیم نیست و ارزش محلی دارد.

    اشتوکلین و همکاران در گزارش نقشه 000/1:250 چهارگوش زنجان، عضو پایین کردکند را به 5 زیر واحد و عضو بالایی آمند ضخامت واحدهای معرفی شده در بخش‌های باختری طارم حدود 3800 متر تعیین شده که در بخش‌های خاوری تا 3000 متر کاهش می‌یابد و بسیاری از واحدهای معرفی شده حذف می‌شوند (هیرایاما و همکاران 1966).

    تفاوت مهمی که سازند کرج در منطقه طارم با بقیه نواحی البرز مخصوصا البرز مرکزی دارند این است که در این ناحیه تغییرات سنگ شناسی هم در جهت عمودی و هم در جهت عمودی و هم در جهت افقی بسیار سریع بوده و گاهی شناسایی واحد را با مشکل مواجه می‌کند.

    همانطور که گفته شد واحدهای تشکیل دهنده سازند کرج در همه جای منطقه طارم به طور یکسان دیده نمی‌شوند و در بعضی از نقاط تعدادی از واحدها حذف شده‌اند در بعضی موارد نیز واحدهای شاید از نظر سنگ شناسی را با یک نام نامیده‌اند.

  • عنوان صفحه

    فصل اول 5
    موقعیت جغرافیایی 6
    راههای دسترسی به منطقه 9
    جغرافیای انسانی 12
    مورفولوژی (ریخت شناسی) 13
    سابقه معدنکاری 15
    زاج (آلونیت) : 18
    سنگ چینی (کائولینیت) 19
    هدف از مطالعه 20
    روش مطالعه 21
    مطالعات پیشین 22
    فصل دوم 28
    مقدمه 29
    جایگاه ساختاری 34
    فعالیت آتشفشانی در پالئوژن 36
    فاز (1) 36
    فاز (2) 37
    فاز (3) 37
    1) مرحله فوران‌های زیر آبی : 37
    2) مرحله فورانی هوایی: 37
    الف ) مرحله بیرون ریزی با شدت انفجار کم 38
    ب) مرحله فوران انفجاری، با شدت انفجار نسبتا زیاد 38
    ج) فاز پلوتونیسم 38
    چینه شناسی منطقه طارم 39
    سنگهای دگرگونه قبل از ترشیاری 39
    سنگهای رسوبی قبل از ائوسن 39
    سری سنگ‌های ائوسن 39
    عضو کردکند kord kand member 42
    عضو آمند: 43
    سری سنگ‌های بعد از ائوسن 44
    سنگ‌های ولکانیکی و ولکانی کلاسیک : 44
    توده‌های نفوذی 44
    رسوبات تخریبی قرمز رنگ 45
    چینه شناسی : 47
    الف) تاکستان و طارم سفلی : 47
    دوران دوم (مزوزوئیک): 50
    سنوزوئیک : 51
    کوارترنر ‍: 52
    ج) جنوب بویین زهرا : 52
    فصل سوم 58
    زمین ساخت در منطقه طارم 59
    الگوی فرو رانش 59
    الگوی ریفت قاره‌ای 60
    چین‌ها 62
    گسل‌ها و شکستگی‌ها 62
    درزه‌ها 63
    الف) تاکستان و طارم سفلی : 69
    ب) آبگرم و آوج 69
    چین‌ها : 70
    فصل چهارم 76
    اقسام کالدرا : 77
    1) واحد آذرآواری ریزشی پایینی (O1) 78
    2)واحد گدازه لاتینی (O2) 78
    3)واحد آذرآواری میانی : (O3) 79
    4)واحد گدازه‌های آندزیت بازالتی : (O4) 81
    5)واحد آذرآواری جریانی یا ایگنمبریت : (O5) 82
    رخساره‌ها و کالدرای منطقه : 83
    1) منطقه یوزباشی چای و معدن سیلیس آن 83
    2)واحدهای O4 , O3 در اطراف منطقه آبترش 84
    3)واحد آذرآواری O5 در اطراف آبترش 85
    1) دگرسانی پروپیلیتی : 89
    2) دگرسانی سریسیتی 90
    3) دگرسانی آرژیلیک : 90
    4) دگرسانی کوارتز – آلونیت 93
    5) دگرسانی سیلیسی : 95
    محیط‌های دگرسانی اسید سولفات و تشکیل آلونیت : 98
    محیط هیدروترمال ماگمایی (هیپوژن) : 104
    محیط بخار ماگمایی : Magmatic Steam Environment 106
    روابط میان محیط‌ها 106
    دگرسانی گرمابی : 108
    بازالت آندزیتی پیروکسن دار pyroxene olivine andesitic basalt 131
    درشت بلورها: phenocrysts 131
    الف) پلاژیوکلازها (لابرادوریت – بیتونیت) : 131
    ب) پیروکسن (اوژیت): 131
    زمینه سنگ: groundmass 132
    دگرسانی‌ها: 132
    نمونه شماره SH-9 بازالت آندزیتی پیروکسن و اولیوین دار دگرسان شده 132
    pyroxene – divine andesitic basalt 132
    دگرسانی‌ها 133
    نمونه شماره SH-14 134
    بافت سنگ 134
    نمونه شماره SH-16 : بازالت آندزیتی پیروکسن و الیوین دار با بافت پورفیریتیک 134
    دگرسانی‌ها 135
    توضیح عکس‌های مقاطع میکروسکپی 136
    نامگذاری شیمیایی سنگهای مورد مطالعه : 180
    محیط تکتونیکی 239
    نمودارهای متمایز کننده برای سنگ‌های با ترکیب بازالتی: 240
    نمودارهای متمایز کننده با استفاده از عناصر کمیاب: 240
    الف) نمودار Zr/Y - Zr برای بازالت‌ها (پیرس و نری 1979): 241
    ب) نمودار Ti/Y – Nb/Y (پیرس 1982): 242
    ج) نمودار Zr – Nb - Y (مشد، 1986): 243
    نمودار La-Y-Nb کابانیس و لکول (1989) : 244

کلمات کلیدی: آب - آب ترش - آب ترش قزوین - قزوین

پروژه حاضر جهت درس روستا تهیه گردیده و شامل بررسیهای محیط های تاریخی – سیاسی، طبیعی – جغرافیایی، انسانی و کالبدی روستای عبدل آباد می باشد که در تهیه آن از منابع کتابخانه ای و اطلاعات میدانی استفاده گردیده است. این پروژه که هدف آن برداشت و ثبت اطلاعات روستا می باشد. بافت معماری روستای عبدل آباد بافت معماری روستای عبدل آباد به طور غالب فشرده مجتمع می باشد که از عوامل شکل گیری آن ...

تحليل مسائل پيرامون مرمت دوره جديد مرمت در عمارت چهل ستون قزوين از سال 1334 آغاز شد؛يعني از زماني که اين عمارت را،به گمان حفظ ارزش هاي آن ،براي کاربري موزه هنرهاي زيبا در نظر گرفتند.گذشته از تعميرات سال 1347 ،اين بنا از سال حدود52 تا73(بيش از 20 س

استان قزوین با توجه به پیشینه تاریخی آن و با در نظر گرفتن قابلیت هایی که در زمینه جاذبه های تاریخی، گردشگری و منابع طبیعی و ... دارد میتواند نقش عمده و ویژه‌ای در زمینه توسعه صنعت توریسم داشته باشد که قابلیتها، امکانات و زمینه های مساعد آن به شرح ذیل می باشد: - داشتن مواهب و چشم اندازهای طبیعی - موقعیت مناسب استراتژیکی و ترانزیتی - قابلیتهای بازرگانی - تجاری - زمینه های مساعد ...

مهمترین پایه های پسته انتخاب پایه ازمهمترین مسائل است که درزمان احداث باغ پسته باید به آن توجه شود. هرچندکه تمامی پیوندکهای ارقام پسته می توانندبرروی گونه های مختلف آن پیوند شوند ، با این وجود درایران از3 گونه پسته اهلی (P.vera) ، چاتلانقوش (P.khinjuk) و بنه (P.mutica) به عنوان پایه پسته استفاده می شود. دربیش از 99 درصد باغهای پسته از گونه اهلی به عنوان پایه استفاده می شود. این ...

گياهان داروئي گياهان داروئي ميراثي منطقه اي ولي با اهميت جهاني هستند که ثروت عظيمي به جهان ارزاني داشته اند، تنوع و کثرت گياهان با خواص درماني همه را شگفت زده کرده است چرا که تخمين زده مي شود حدود 70.000 گونه گياه از گلسنگ ها تا درختان تنومند حداق

مقدمه: موضوع تحقیق مابررسی کارگاه های رنگرزی میبدویزدمی باشدکه لازم به ذکراست باتائیداستادطباطبایی استادبرزگری واستادزارع هیچ گونه کارکاه رنگرزی درمیبدوجودنداردبه همین دلیل تحقیق مامختص کارگاه های رنگرزی یزدمی باشد.این تحقیق به سه قسمت تقسیم می شود 1- تحقیق میدانی ازکارگاه دریزد 2- بررسی تاریخچه رنگرزی 3- بررسی رنگدانه های طبیعی مادرتحقیق میدانی خودرنگرزی سفیدگری بررسی حمام رنگ ...

سوابق تاریخی فرش تبریز آذربایجان شرقی در شمال غربی ایران قرار دارد از شمال به دره رود ارس و قفقاز و از غرب به دریاچه ارومیه و استان آذربایجان غربی، از جنوب به استانهای آذربایجان غربی و زنجان و از شرق به استان گیلان و اردبیل محدود است. شهرهای مهم آن، سراب،اهر، مراغه، مرند و میانه می باشد. آب و هوا آذربایجان شرقی کلا‍ً سرد و خشک بوده کوهستانی بودن منطقه و عرض جغرافیایی بالا از ...

فرش اصفهان پیشگفتار: یکی از برجسته ترین و ممتازترین فرشهای ایران، فرش اصفهان است . فرش این منطقه حجم کامل آن نوع نقوش و طرح هایی است که به آن ها نقوش سنتی گفته می شود که ریشه در طراحی کهن و سنتی ایران دارد . با آنکه ریشه های این نوع طراحی به نگاره های قبل از ظهور اسلام و دوران هخامنشی و ساسانی بر می گردد، ولی اوج شکوفایی و شکل گیری آن ها مربوط به زمان مکتب هرات ( دوران صفویه ) و ...

پیشگفتار با توجه به رشته تحصیلی اینجانب که درزمینه سفال گری است و تمام هم و غم خود رابرای آموختن این هنر و صنعت دیرینه فلات ایران قرار داده ام و از هر لحاظ این هنردارای گستردگی فراوان است و مطمئناٌ با انجام یک تحقیق و مطالعه چند کتاب نمی توان حتّی اندکی از این هنر و صنعت را بیان کرد و اینجانب در این تحقیق کوچک سعی کرده ام تا اندازه ی به تمام مطالب اشاره داشته باشم هر چند کوتاه و ...

مقدمه: هنر اقوام و ملل در حکم حرکتی است بالنده، تحت تاثیر شرایط ویژه اجتماعی- اقلیمی مسلط بر محیط زیست انسانها و محل نشو و نمای آنان. هنرهای ملی، عموما نشانه هایی است از سیر تکامل فرهنگ و اوضاع و احوال ویژه هر قوم. انسان ابزار ساز برای گردآوری ، حمل و تقل و نگهداری خوراک و اشیا مورد نیازخود احتیاج به سبد و پس از آن ظروف سفالین پیدا کرد. و بدین گونه پس از سبد بافی سفالگری کهن ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول