گردشگری در اقتصاد جهان جزء ۵ رشته پردرآمد است و درآمدی که در جهان از این صنعت بهدست میآید چیزی بین ۹۰۰ تا ۱۲۰۰ میلیارد دلار در سال است.
گردشگری در اقتصاد جهان جزء ۵ رشته پردرآمد است و درآمدی که در جهان از این صنعت بهدست میآید چیزی بین ۹۰۰ تا ۱۲۰۰ میلیارد دلار در سال است.
در سال ۲۰۰۳ حدود ۱۳ میلیون توریست به کشور مسلمان مالزی سفر کردهاند. این میزان در سال گذشته با رشد سالانه حدود ۱۰ درصد، به ۷/۱۵ میلیون نفر رسیده و مالزی از این راه ۸۱/۷ میلیارد دلار درآمد داشته است.
در حالیکه از سوی دولت، گردشگری بهعنوان یکی از محورهای توسعه اعلام شده است، هر سال صدها هزار نفر ایرانی به کشورهای گوناگون اروپائی، عربی و آسیای جنوبشرقی سفر میکنند و صدها هزار دلار ارز به جیب این کشورها میریزند و این در برابر میزان ورود گردشگر به ایران سنجش کاه است و کوه.
ذکر مصیبت صنعت گردشگری در ایران مثنوی هفتاد من کاغذ است که در این مجال نمیگنجد ناگزیر به اشاره بیبسنده میکنیم. گزافهگوئی نیست اگر ادعا کنیم که ایران یکی از پرجاذبهترین کشورهای جهان از نظر گردشگری است. جاذبههای فراوان فرهنگی - هنری، آثار باستانی، معماری و شهرسازی درخشان دیرینه، جاذبههای طبیعی همچون کوهها، غارها، جنگلها، دشتهای سرسبز، کویر بیکران، رودخانهها، دریا و جزایر زیبا و بیمانند، همه در کنار هم در گستره این سرزمین، مجموعه بیبی بدیل پدید آوردهاند که مانند آن را در کمتر کشوری میتوان یافت.
ایران کشوری است که در آن چیزی حدود ۸ ماه در سال امکان اسکی روی برف فراهم است و در تمام طول سال میتوان از آب دریا و از آفتاب داغ سواحل آن بهره گرفت. با این همه سهم ما آیا از این خوان بیدریغی که طبیعت فرارویمان گسترده چیست؟ شوربختانه ما نه تنها بهرهٔ بایسته و شایسته بیش از داشتههای خود نمیبریم سهل است هر ساله میزان چشمگیری ارز به این سبب از کشور ما خارج شده به جیب دیگران سرازیر میشود. و تلختر اینکه این همه امکانات و پتانسیلها، تکافوی بهرهگیری هموطنان خودمان را هم نمیدهد و نمیتواند پاسخگوی نیاز داخلی گردشگری ما باشد و به این ترتیب با نگرش به رشد جمعیت و توسعهنیافتگی اندوختهها، شاخص بهرهبرداری از امکانات همواره سیری نزولی داشته است.
آوردن دلیل و بهانه برای این بیتدبیری و کمکاری آشکار و محروم کردن چندین سالهٔ کشور و مردم از فرصتهای مغتنم و کفران این نعمت آسان به دست آمده، بهعهده کسانی است که به نوعی در کار هدر دادن این سرمایهٔ عظیم ملی دست داشتهاند و این در یک کلام به ضعف مدیریت، بیمسئولیتی و نبود عزم جدی و انگیزهٔ لازم برای کار تعبیر میشود.
فراغت از نیازهای اساسی و اولیهٔ زیستی است و ایجاد تسهیلات فراغتی در کشور یک سرمایهگذاری بیهوده و بدون بازگشت نیست. این سرمایهگذاری با کمک و مشارکت مردم، هم به ساماندهی فضاهای فراغت شکل داده، به سلامت جامعه میانجامد و هم از رهگذر همکاری و مشارکت مردمی، ارزش نهادن بر شخصیت اجتماعی ایشان و ایجاد حس مسئولیت شهروندی بهگونهای دیگر شادابی و نشاط جامعه را تضمین میکند.