• ماسوله قدیم کجاست؟ بلایای طبیعیِ ماسوله جدید کدام است؟ بهمن رمضانی - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی رشت
• بروشور سازمان میراث فرهنگی
• گزارش صعود - ابراهیم حداد
نگاهی به استان گیلان ( صدف ماسوله)
باران هاى مه پاش شمال ، نم دریا، پوشش مخملین سبز جنگل ها وخزه هاى سبز آرمیده بر تنه خیس قهو ه اى درختان، شالیزار هاى سبز زیر لعاب زرگون آفتاب و مردمانى میهمان نوازخاطراتى است که تا ابد در ذهن گردشگران استان گیلان جاودانه مى شوند. جغرافیاى دلپذیر گیلان مجموعه اى است بى بدیل از شاهکارها و مواهب خدادادى حاصل دریاى همیشه آبى خزر، تجلى یافته در آیینه امواج آرام کرانه هاى دل انگیز، جلگه ها، کوهپایه هاى جنگلى با گستره سبز شالیزار هاى برنج، عطر خوش مخمل سبز بوته هاى چاى ، ییلاقات مصفا و رودخانه هایى زلال و پر پیچ و خم که شاید در خارج از این استان تنها بتوان همه این بهشت چشم را یکجا تنها در رؤیا تصور کرد. وجود تالاب هاى زیباى امیرکلایه لاهیجان ، خطیب گوران و کهنه گوراب فومن ، بندر کیاشهر، استیل آستارا و تالاب بین المللى انزلى به عنوان توقفگاه و پناهگاه هزاران پرنده زیباو رنگارنگ دریایى و قو هاى سپید ، مانند طاووسى زیبا پر هاى افسونگر خود را براى پذیرایى از مسافران گسترده است.
تمامى این جاذبه ها و دیگر جاذبه هاى گیلان ، این استان را در ردیف چهار استان اول گردشگرى کشور مطرح کرده است. «ماسوله»، شهرى است تاریخى با بنا هاى زنجیروار ، پلکانى و کاهگلى که از دره اى سبز با رودى خروشان آغاز و در افقى از ابر و مه امتداد مى یابد.
در ماسوله همه پنجره ها روبه آفتاب باز مى شود، نور خورشید در قلب همه خانه ها نفوذ مى کند و گلدان هاى شمعدانى پر از گل به پنجره هاى چوبین و سنتى منازل زیبایى خاصى بخشیده است.
در ماسوله هربنایى متکى به بناى پایین دست است و مجموعه این بناها از طریق راهرو هاى باریک طولى و دهلیز هاى پرپیچ و تاب سنگ فرش شده به سازه هاى هم سطح و فوقانى راه مى یابد.
نسیم خنک و مرطوب از راهروى تو در توى ماسوله به آرامى مى خزد و در آنسوى پنجره هاى چوبى و خوش نماى خانه ها،همه براى ورود میهمانان وگردشگران انتظار مى کشند.
«قلعه رودخان»، برفراز قله اى رفیع و درفاصله ۲۵ کیلومترى جنوب شرقى شهر فومن ،آنجا که انبوه درختان جنگلى قد برافراشته اند، نظاره گر گذشت هزاره هاست. گرچه قرن هاست که این دژ میزبان باد و باران و برگ هاى زرد فرو افتاده از انبوه درختان جنگلى است، اما باگذشت این همه سال مى توان همهمه ستوران و پژواک صداى پاى قراولان ساسانى را برسنگ فرش هاى آن شنید ، حتى شمایل نگهبانان و سربازان را تجسم و خستگى را در عمق نگاهشان دید. کوره راهى صعب و نفس گیر در گذر از دالانى سبز و پوشیده از انبوه درختان جنگلى سربه فلک کشیده، در مسیر جویبارى زلال به دروازه قلعه رودخان و عمق تاریخ آن منتهى مى شود.
این بار به سمت شرق و میان ابرها «دیلمان» گیلان ، شهرها و آبادى ها را یکى پس از دیگرى پشت سر مى گذاریم ، کوچصفهان، لولمان ، آستانه اشرفیه، سیاهکل و آغاز جاده ییلاقى دیلمان.
دو طرف جاده تاچشم کار مى کند بخشش طبیعت است و گاه دست ساز هاى انسانى. کلبه هاى چوبى با دیوار هاى گلین و سقف هاى «کلش به سر» و دود گرم دودکش هاى آن حکایت از مرز بندى مالکیت شالیزارها دارد. در دو طرف جاده درختان صنوبر سر به بلندا گذاشته،جاده را به سمت کوهستان در مى نوردیم ، صداى آبشار از سمت راست، رودخانه مواج از سمت چپ جاده با صداى پرندگان در هم آمیخته، حالت بى نظیرى است، واقعاً کدام موزیسین مى تواند این نت ها را بازسازى کند؟