ابومحمد مشرفالدین (شرفالدین) مصلح بن عبدالله بن مشرف، متخلص به سعدی شاعر و نویسنده بزرگ ایران که به « افصح المتکلمین» معروف شده است بیگمان بزرگترین شاعریست که بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را به نور خیرهکننده خود روشن ساخت و آن روشنی با چنان نیرویی همراه بود که هنوز پس از گذشت هفت قرن از تأثیر آن کاسته نشده است و این اثر تا پارسی بر جای است همچنان برقرار خواهد ماند.
در باب نام و نام پدر سعدی اختلاف بسیار است. مؤلفان و نویسندگان قدیم در ثبتنام و کنیه و لقب سعدی دقت لازم را به کار نبردهاند و نتیجه پژوهشهای دهههای اخیر در نهایت این شده است که به روایت ابن فوطی (متوفی 723 هجری) که معاصر سعدی بوده و با سعدی نامهنگاری داشته است، رضایت دهند و نام او را « مصلحالدین»، کنیهاش را « ابومحمد» لقبش را «مشرفالدین» یا « شرفالدین» و تخلصش را « سعدی» بدانند.
همین تردید و ابهام درباره تاریخ تولد، وفات و دوران زندگی او نیز دیده میشود چنانکه تاریخ تولدش را از 585 تا 606 هجری و سال وفاتش را 691 و 695 احتمال دادهاند.
به هر حال، سعدی در شیراز ولادت یافت و در کودکی از پدر یتیم ماند. خانواده و قبیله او غالباً عالمان دین بودند و سعدی هم بعد از تحصیل مقدمات از شیراز بیرون آمد و به بغداد رفت و حدود سال 623 هجری در مدرسه نظامیه سکونت گزید و به تکمیل معلومات پرداخت.
در بغداد به صحبت ابوالفرج بن الجوزی نائل آمد و همچنین محضر شهابالدین عمر سهروردی صاحب کتاب « عوارف المعارف» را دریافت. پس از آن از بغداد سفر کرد و به شام و حجاز رفت و زیارت حج به جا آورد و در شام یک چند به وعظ و همچنین به سیاحت و عبادت پرداخت و به سال 655 هجری و در عهد سلطنت اتابک ابوبکر بن سعد به شیراز باز آمد.
در مراجعت به شیراز سعدی در شمار نزدیکترین اتابک ابوبکربن سعد و پسرش سعد بن ابوبکر درآمد و بوستان و گلستان را به نام اتابک ابوبکربن سعد تألیف نمود. وی در عین انتساب به دربار سلغری و مدح پادشاهان آن سلسله، شاعری درباری نبود، بلکه زندگی را به آزادگی و ارشاد و خدمت به خلق در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف ( 372-269) میگذرانیده و با حرمت بسیار زندگانی را به سر میبرده است.
بعد از زوال سلغریان باز سعدی از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت و ظاهراً در بازگشت از این سفر بود که از طریق آسیای صغیر به آذربایجان رفت و مورد تکریم شمسالدین جوینی و برادرش عطاملک جوینی قرار گرفت. داستان ملاقات او با همام تبریزی که تذکرهنویسان گفتهاند، اگر درست باشد، باید در همین اوقات اتفاق افتاده باشد و احتمال میرود که سفر او به آسیای صغیر و ملاقات او با جلالالدین محمد مشهور به مولوی که بعضی از تذکرهنویسان گفتهاند، در همین اوقات واقع شده باشد. در آثار سعدی اشاراتی هم به مسافرتهای او در یمن، بلخ، بامیان، هند و کاشغر هست که احتمالاً ادعای صرف و برای صحنهسازی حکایات موضوعه اوست.