ایجاد تعامل پویا در بخشهای کلیدی جامعه یکی از مسئولیتهای اصلی سیاستگزاران فرهنگی برای توسعه ی همه -جانبه است و لذا رسیدگی به وضعیت اقتصادی فرهنگ و هنر و چگونگی به گشت آن نیز در زمره ی وظایف آنان است.
از دهه ی پایانی قرن بیست به کارگیری شیوه ها و رهیافت های کارآفرینی در حوزه ی فرهنگی و هنری از موضوعات عمده ی محافل علمی به شمار میرود .
توسعه اقتصادی هنر عبارت است از رشد همراه با افزایش ظرفیتهاى تولیدى اعم از ظرفیتهاى فیزیکی، انسانى و اجتماعی.
در مقاله حاضر ابتدا مفاهیم کارآفرینی و کارآفرین در هنر ،کارآفرینی هنر در جهان و ایران و نقش آن در توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال بررسی شده و سپس پیشنهاداتی در زمینه ارتقای فعالیت اقتصادی هنر ارائه می نماییم.
توسعه کارآفرینی در بخش هنر به عنوان یکی از راهکارهای اجرایی برای دستیابی به توسعه اقتصادی که نتیجه آن کاهش بیکاری در این بخش خواهد بود.
مفهوم کارآفرینی با نوآوری گره خورده است.
تجدید راهبردها و خلق و ارائه محصول نو به بازار، اصلیترین هدف کارآفرینی در عصر معاصر است.
مفهومی که از دیرباز در ماهیت هنر موجود بوده و حتی پیش از صنعتی شدن، خلاقیت،تنها و تنها حاصل تفکر هنر و هنرمندان بوده است]کیانی، 1331 [.
مهمترین مشکلى که در این سال ها هنر با آن دست و پنجه نرم مى کند، مشکل اقتصادى است که در حقیقت به مشکل زیربنایى تبدیل شده است گرچه از نیمه قرن بیستم تاکنون بسیارى از دولت ها به دلیل اتخاذ تدابیر مدیریتى بر حوزه هنر و اجراى طرح هایى جامع به منظور رونق بخشیدن به اقتصاد آن موفق به کسب درآمد هاى چشمگیرى از فروش خدمات شاخه های مختلف هنرى شده اند.
اما در ایران اقتصاد هنر همچنان تا رسیدن به سطح جهانى فاصله زیادى دارد.
این در حالى است که به گفته کارشناسان اقتصادى نقش تعیین کننده ی اقتصاد هنر در رشد اقتصاد کلان کشور انکار ناپذیر بوده و در بحث درآمدزایى مى تواند بسیار موثر عمل کند .
به هر روی توجه به وضعیت موجود و تأکید مدیریت کلان کشور بر کارآفرینی و نوآوری میتوان با شناخت و بررسی راهکارهای کارآفرینی اجتماعی در فعالیتهای هنری تأثیر فعالیتهای اقتصاد هنر را بر پیکره ی اقتصادی کشور سرعت بخشید .
تاریخچه و اهمیت موضوع
کارآفرینی هنر یا هنر کارآفرینی بگذارید قبل از پرداختن به مسئله کارآفرینی هنر، به مقوله هنر کارآفرینی و نقش آن در عرصه اقتصاد بپردازیم.
این موضوع بسیار مبرهن است که کارآفرینی خود یک نوع هنر است و اقتصادی کردن آن نیز هنری بارزتر، هنر کارآفرینی از بدو خلقت انسان همواره با انسان همراه بوده است به طوری که از زمان انسان غارنشین یعنی از زمانی که انسان به وسیله ابزار اولیه سنگی به شکار می پرداخته و نیاز به ابزار و کاربرد آن موجب می شد که به ساخت ابزار و صهولت در به کارگیری آن بیندیشد و از زمانی که انسان تنها بوده و یا در جامعه های بسیار کوچک زندگی می کرد و ابزار خود را خودش می ساخت چون جامعه آن مقدار وسعت و جمعیت نداشت که همه نیازهای فردی او را برآورده سازد و یک نفر مجبور می شد براساس نیاز چند نوع شغل داشته باشد یعنی چند نو ابزار بسازد و زمان کافی نیز در اختیار داشته است و در مراحل بعدی زندگی یعنی دامداری و کوچ نشینی و سپس کشاورزی یکجا نشینی نیاز به ابزار و وسایل بیشتری داشت و با ایجاد رفاه نسبی و سکونت در یک مکان مشخص نوع ابزار نیز تغییر می کرد و دیگر نیاز به این نبود که ابزار سبک باشد تا انسانی که همیشه در حال جابجایی و کوچ است برای حمل آن دچار مشکل شود و سبک بودن و قابل حمل بودن ابزار و مایحتاج زندگی کارآفرین را برآن م یداشت تا برحسب نیاز جامعه نوع و شکل ابزار را تغییر دهد و بر کیفیت و زیبایی آن بیفزاید چون خودبه خود دو ابزار با کاربری مساوی مطمئناً آنکه زیباتر و با کیفیت تر است مورد توجه.] مصرف کننده قرار می گیرد]دهقان، 1332 [ و ]مرزبان، 1331__ بنابراین با افزایش جمعیت و یکجا نشینی انسان و نرفتن انسان دنبال نیازها، خود به خود لازمه زندگی اجتماعی به تناسب تعداد افراد جامعه و بالا رفتن تعداد نیاز افراد، انسان را برآن داشت تا کارها و ساخت ابزار و مایحتاج را تقسیم نماید و بعد از آن مسئله زمان مطرح گردید و کارها باید در زمان کمتری انجام می شد و انسان باید می اندیشید که ساخت لوازم زندگی و ابزار مورد نیاز او باید بعلت بالا رفتن تقاضا در مدت زمان کمتری ساخته شود و به تعداد بیشتر، و این امر رقابت را به دنبال داشت و برای تاختن در عرصه رقابت کیفیت و کمیّت و زیبایی ابزار و وسایل مطرح می شد و این جا بود که هنر، توانمندی خود را همچون یک قهرمان در همه این مراحل به نمایش می گذارد در نتیجه هنرمند با ذوق و ابزار ساز در قبل بر طرف نمودن نیاز جامعه بوسیله ابزار و خدمات با گرفتن دستمزد از طریق مبادله کالا به کالا در مراحل اولیه و بعد از آن به وسیله پول نیاز اقتصادی خود را تامین می نمود.
بنابراین یک هنرمند با کارآفرین کاری را خلق می کرد که نیاز جامعه بود در واقع نیاز جامعه او را مجاب به آفرینش کار می کرد و در اصل هنر او کاملاً کاربردی بود که این جریان رشد و ارتفاع فرد و اجتماع را در پی داشت و در این میان نه تنها هنرمند بی کار نمی ماند بلکه بعلت حجم کار نیاز داشت که کار خود را وسعت ببخشد و این مسئله خود به خود اشتغال زایی را در پی داشت و همین طور الی آخر ...
و اصطلاحاً هر چه قدر بقول کسبه ها، دست زیاد باشد کار خوب، مشتری خود را دارد.
کارآفرینی هنر یا هنر کارآفرینی بگذارید قبل از پرداختن به مسئله کارآفرینی هنر، به مقوله هنر کارآفرینی و نقش آن در عرصه اقتصاد بپردازیم.
و اصطلاحاً هر چه قدر بقول کسبه ها، دست زیاد باشد کار خوب، مشتری خود را دارد.
کارآفرینی و کارآفرین مفهوم کارآفرینی با نوآوری گره خورده است.
تعریف کارآفرینی روند شکل گیری تفکرات تولید ارزش افزوده از طریق تولید، خدمات و یا هرگونه خروجی اقتصادی که به همراه خود ایده سازی و خلاقیت های ذهنی، فرصت شناسی )فرصت طلبی(، ابتکار عمل، پشتکار و سخت کوشی رابه همراه داشته باشد کارآفرینی می گویند.
کارآفرینی شامل : ارائه کالایی جدید ، ارائه روشی جدید در فرایند تولید ، گشایش بازاری تازه ، یافتن منابع جدید، ایجاد هرگونه تشکیلات در صنعت و کارآفرینی فرایند پویای ایجاد ثروت بیشتر است.
معاونت مطالعات و تحقیقات، 1331 تعریف کارآفرین کار آفرین کسی است که با شناخت فرصتهای محیطی و با بهره گیری مناسب از منابع بتواند در شرایط پر ابهام و خطرآمیز به ابتکارات و نوآوریها و ایجاد کسب و کارهای جدید دست بزند]معاونت مطالعات و تحقیقات،1331.
کارآفرینی هنر با توجه به نیاز جامعه مطمئن هستیم از اینکه یک اثر هنری اگر بازار فروش ندارد به این خاطر است که آن اثر بر اساس نیاز فرد یا جامعه خلق نشده است.
بنابراین کسی حاضر نیست هزینه بابت چیزی که به درد نیاز روحی یا جسمی او نمی خورد بپردازد در واقع اصلاً این کار عاقلانه به نظر نم یرسد و هنرمند باید نیاز روحی و اجتماعی جامعه خود را مطالعه کند و شناخت کامل و یا لااقل شناخت نسبی نسبت به جامعه خود و یا جامعه ای که در آن زندگی می کند و یا می خواهد در آن جامعه کار ارائه بدهد داشته باشد تا محصولات او براساس نیاز اجتماع باشد وگرنه مورد استقبال قرار نخواهد گرفت.
مثلاً جوامع بسیار بزرگ پرداختن به مسائل جزئی و کم اهمیت برای آنها مطمئناً مورد استقبال قرار نخواهد گرفت حتی اگر افراد دارای تمکن مالی بالایی هم باشند برای آثاری که به مسائل پیش پا افتاده پرداخته باشد هزینه نخواهد کرد و برعکس اگر در جوامع کوچک و یا روستایی اگر آثار فوق العاده ای را ارائه دهد اگر برای مردم آن دیار نیز خوشآیند باشد افراد توان پرداختن هزینه و ارزش واقعی اثر را ندارند.
کارآفرینی هنر در جهان به نظر نینا مونتمان هنرمند با اتکا به امنیت اقتصادى پله هاى رشد و ترقى را طى کرده و هم سو با شکوفایى اقتصاد کلان کشور گام برمى دارد.
در حقیقت اشاره به انگیزهها، ارزشها و نهادهای جامعه در تعیین ماهیت و سرعت توسعه ی اقتصاد هنر و توسعه به طور کلی حداقل به اندازه ی سایر عوامل اقتصادی مهم است .
برونو فرای تاکید می کند احساس ناامنی اقتصادی درسطح جامعه و ناامنی روانی موجب رکود فروش در آثارهنری شده است و بیشتر مردم با مواجه شدن با بحرانهای اقتصادی براین عقیده اند که پولهای نقد را باید صرف خریدچیزهای ضروری دیگر کنند.
این امر نشان می دهد که فعالیتهای فرهنگی و هنری منوط به داشتن اقتصادی سالم و مخاطبی بی دغدغه است.
در این صورت اگر اقتصاد اجتماع تهی از درآمد در زمینه هنر باشد، نمیتوان انتظار داشت که چارچوب های هنرهای تجسمی سالم باشد و به رشدی مناسب در سطوح بین المللی دست یابد [Marc,1995] گودوین در تحقیقاتش می نویسد اقتصاد هنر نیز چون دیگر شاخه هاى اقتصاد در خلال عرضه و تقاضا شکل مى گیرد و تحقق این امر، نیازمند سرمایه گذارى، تولید، توزیع و مصرف کالاهاى هنرى است.
هم اکنون چنین نگاهى در بسیارى از کشور ها وجود دارد و تکنولوژى مدیریت بر این فضا به طور مناسب سایه افکنده است.
اما نبود مدیریت هنری مناسب اقتصادی در کشورهاى توسعه نیافته و یا در حال توسعه به عنوان یک خلاء جدى وجود دارد.
وی معتقد است حتی در فقیرترین کشورها هم منابع بالقوه ای برای سرمایه گذاری و سرمایه گذاری مجدد در مسائل هنری وجود دارد، توسعه پایدار در امور هنری بدون ایجاد کارآفرینی هنری محقق نمیشود هرکجا که کارآفرینی رواج بیشتری دارد اقتصادی رقابتیتر و پویاتری در بازار هنر نیز وجود دارد و هرقدر که نرخ فعالیتهای کارآفرینانه بالاتر باشد؛ انباشت سرمایه، تولید ناخالص ملی، و کیفیت زندگی اجتماعی بالاتری وجود دارد.
کارآفرینی هنر در ایران همانگونه که قبلاً به صورت اجمالی اشاره کردیم برای کارآفرینی در زمینه هنر در ایران باید به الگوهای کارآفرینی مناسب و به نیازهای فردی و اجتماعی مردم ایران بپردازیم و این که ایرانیان در درجه اول مردمانی متمدن یعنی با پیشینه فرهنگی بسیار کهن و در عین حال بسیار نجیب و مذهبی هستند و خلق آثار خرافاتی شرقی و برهنگی های شرم آلود و خشونت بار آثار غربی عرصه ای برای جولان ندارد و از طرفی هم می بینیم اثری همچون تابلو عصر عاشورای استاد فرشجیان چه غوغایی در ایران برپا می کند و چرا که هنر مینیاتور که یک هنر اصیل ایرانی است را با چاشنی عشق به مردم، با حماسه عظیم عاشورای امام حسین)ع( که با سرشت این مردم ممزوج گردیده، در آمیخت و اثری فراموش ناشدنی خلق نمود که برای همیشه تاریخ به نام این استاد و هنرمند بزرگ باقی خواهد ماند، که هم جنبه اقتصادی آن قابل اهمیت است چرا که قیمت آن بسیار قابل توجه است و هم خود استاد را در زمرۀ حماسه سازان کربلا قرارداد و او را در ثواب غیرقابل وصف آنها شریک گردانید و خود استاد را در حد یک هنرمند جهانی در جامعه امروز دنیا معرفی ساخته است.
بین هنر خارجی و هنر داخلی تفاوتی که قابل ذکر است تمایز فرهنگی هنر دینی و اسلامی در کشور ایران و متولیان و سیاستگذاران فرهنگی در این کشور است که سنجه ها و مقیاسهای مخصوص به خود دارد.
استفاده از این مبانی میتواند در جهت بومی سازی دانش مدرن به ما کمک کند .
آری اگر ما این چنین الگوهایی را در فضای کارآفرینی هنر داشته باشیم و گام در مسیر آنها و امثال ایشان قرار دهیم مطمئناً کارآفرینی هنر روند بسیار مطلوبی را طی خواهد نمود و در این راه موفقیتهای عظیمی کسب خواهد کرد.
پیوند هنر با کارآفرین آیا این تصادفی است که این کارآفرینان راه حلهایی عملی را برای مشکلات کاری خود از طریق درس هایی که از فعالی تهای هنری خود آموخته اند به کار م یگیرند یا آیا پیوندی گسترده تر میان فرآیند خلق هنر و ذهنی کارآفرینانه__ وجود دارد؟
مسلماً، پیوند هنر با کارآفرین محدود به کریستینا و اسکات نیست.
وقتی شرایط کارآفرینی موفق را ارزیابی می نماییم، می توانیم برخی اصول موازی با دنیای هنر را ببینیم]شش جوانی1333 [ هنرمندان زندگی خود را صرف یافتن دیدگاه های فردی و منحصر به فرد در مورد تجارت انسانی می نمایند؛ آنها جهان را به شکلی متفاوت می بینند و رفتارهایی نامرسوم را بروز می دهند که از نظر آنها برای هدایت یک جریان خلاقانه الزامی هستند.
از سوی دیگر، مدیران در محیط های سازمانی فعالیت م یکنند که باید همه چیز در آنها قابل پیش بینی باشد.
کارمندی که رفتاری متفاوت را بروز می دهد، مایه نگرانی است و این حفظ اتحاد کاری است که باعث ایجاد کارآیی و اثر بخشی در سازمان های بزرگ م یشود.
مدیری که از یک کلاس فعال بازدید می کند از شنیدن صداها و دیدن اتفاقاتی که معمولاً در یک محیط رسمی و طبیعی دیده نمی شوند، حیرت زده می شود اما تجربه نشان داده که بسیاری از کارآفرینان در محیط کارشان نیز همانند خانه خود احساس راحتی می کنند.
این امر بدان دلیل است که کارآفرینان محیط هایی را ترجیح می دهند و خلق م یکنند که به آنها اجازه م یدهند رفتارهایی نامعمول بروز دهند و در آنها به خوبی بیاندیشند.
غالباً نگرش های نامعمول آنها همان چیزهایی است که باعث می شود آنها اقدام به خلاقیت کنند.
نارضایتی آنها از شرایط موجود، باعث می شود که آنها رویکردی بهتر را غالباً با حداقل امکانات امتحان کنند.
هنرمندان و کارآفرینان باید رویکردی عملی را برای مدیریت و توسعه کسب و کار خود تدوین کنند.
هردوی آنها دارای خلاقیت و انعطاف پذیری زیادی برای به کارگیری مواد خام در یک کسب و کار تعاملی هستند که از هیچ، ارزش می آفریند.
در این فرآیند، آنها حامیان و مصرف کنندگانی را جذب می کنند تا به خلاقیت آنها عمر ابدی ببخشند.
غالباً آنها روش هایی منحصر به فرد را در دستیابی به اهداف غیرقابل حصول بدون هیچ گونه دستورالعملی برای هدایت راهشان به کار می گیرند.
فرآیند ایجاد یک کسب و کار، مشترکات زیادی با مقوله هنر دارد که این امر به ویژه در فرآیند عملکرد این دو دیده می شود.
در هر دو حالت، ایده ای شکل گرفته و باید به دقت در مورد آن تحقیق شود.
هنرمند کارآفرین باید تمامی احتمالاتی که می تواند ریشه در ایده اصلی داشته باشد را در نظر بگیرید.
وقتی ایده ای توسعه یافت و به کار گرفته شد، هنرمند کارآفرین باید تیمی از حامیان را برای تبدیل ایده هایش به واقعیت به کار بگیرد.
فرآیند اجرایی باید با کارآیی و اثر بخشی بالا انجام شود زیرا هم هنرمندان و هم کارآفرینان نوپا، کارشان را با منابع محدود آغاز می کنند.
این امر باعث ارتباط فلسفی و ارتباطات داخلی کارآمد در تحول نگرش ها برای آفریدن می شود.
این فرهنگ و زبان مشترک نقش مهمی در موفقیت چنین تلاش هایی ایفا می کند .
نیاز کاذب یا کارآفرینی کاذب موضوع هنرکارآفرین بقدری ظریف، و حساس و قدرتمند است که اگر مراقب نباشم ممکن است به انحراف کشیده شود و موجبات فساد کار و جامعه را به همراه داشته باشد.
یعنی اگر در مسئله کارآفرینی که در درجه اول وظیفه آن برطرف نمودن نیاز جامعه و فرد ارائه خدمات است و در کنار آن به جنبه اقتصادی نیز پرداخته می شود اما اگر در این میان اگر هدف اصلی کارآفرینی یعنی برآوردن نیاز اجتماع و یا فرد به حاشیه رانده شده و جنبه اقتصادی آن بازر گردد باعث ضعف خدمات می گردد و یا ایجاد نیاز کاذب و فرهنگ سازی می گردد.
در مصرفی کردن مردم جامعه از جمله توانمندی های یک کارآفرین هنرمند است که البته این کار بسیار خطرناک است زیرا موجبات انحراف و نابودی یک جامعه را فراهم می آورد و یا باعث رکود جامعه و فرد می شود و یا حداقل باعث رکود جامعه و افراد آن می گردد و جامعه و فرد را قربانی اهداف سودجویانه افراد و یا سازمانهای استعمارگر و یا استثمارگر می نماید و مسائلی را در پی خواهد داشت که اینک مجال پرداختن به آن را نداریم.
توسعه اقتصادی هنر جهان امروز، هنر را به مثابه تجارتی بزرگ می نگارد تنها با نگاهی به اشتغالزایی این هنر - صنعت از فرایندتولید گرفته تا پخش، حجم مبادلات اقتصادی و هنری را به ما نشان میدهد.
اگرچه تمایل هنجاری امروز در اقتصاد هنرکشورمان رو به سوی نظاممند شدن ارزشگذاری تولیدات هنری توسط بازار است و پیدایی مشاغلی چون کارشناس هنری، موزه - داری، مدیریت نگارخانه و غیره موید این گرایش است، اما نمیتوان قیمت کالای هنری را مانند سایرکالاها و مواد مصرفی که در بازار به فروش میرسند تعیین کرد.
مسألهی اساسی در این باب خود موضوع اقتصاد هنراست.
به این معنی که هنرمندان و سایر اقشار جامعه هنر و بازار را مانع الجمع میدانند گویی پول نوعی آلودگی است که هنر بایستی به هر طریق ممکن از آن تبری جوید .
توسعه اقتصادی هنر عبارت است از رشد همراه با افزایش ظرفیتهاى تولیدى اعم از ظرفیتهاى فیزیکی، انسانى واجتماعی.
در توسعه اقتصادی هنر، رشد کمى تولید کالای هنری حاصل خواهد شد اما در کنار آن، نهادهاى اجتماعى نیز متحول خواهند شد، نگرشها تغییر خواهد کرد، توان بهره بردارى از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته و هر روز نوآورى جدیدى انجام خواهد شد.
به علاوه می توان گفت ترکیب تولید و سهم نسبى نهاده ها نیز در فرآیند تولید تغییر مى کند.
توسعه اقتصادی هنر امرى فراگیر است و نمى تواند تنها در یک بخش از هنر اتفاق بیفتد .
توسعه اقتصادى هنر دو هدف اصلى دارد: اول، افزایش ثروت و رفاه هنرمندان و دوم، ایجاد اشتغال از طریق هنر، که هر دوى این اهداف در راستاى عدالت اجتماعى است.
نگاه به توسعه اقتصادى هنر در کشورهاى توسعه یافته و کشورهاى توسعه نیافته متفاوت است.
در کشورهاى توسعه یافته، هدف اصلى افزایش رفاه و امکانات هنرمندان است در حالى که در کشورهاى توسعه نیافته، ایجاد امکانات اولیه و افزایش عدالت اجتماعى مد نظر است.
در زمینه خرید آثار هنری کسانی که قدرت خرید آثار را داشته باشند وجود ندارند و اقتصاد هنری نیز نمی تواند وابسته به بخش خصوصی باشد.
اقتصاد هنر در این کشورها، بر پایه ی نوعی فرایند سنتی برنامه ریزی شده که یک سوی آن هنرمندان مستقل و سوی دیگر آن، دولت به عنوان مهمترین خریدار آثار هنری است.
احساس ناامنی اقتصادی در این کشورها موجب بر اساس نظریه دایره ی فقر، فقر هنرمند یکی از موانع اساسی توسعه اقتصادی هنر در کشورهای توسعه نیافته است .
ازیک طرف پتانسیل نیروی کار در بخش هنر زیاد است و از طرف دیگر اغلب هنرمندان درگیر مسائل معیشتی اند و سرمایه گذاری دولتی در بخش هنر هم به شدت اندک است .
نبود تسهیلات کافی، پراکندگی جمعیت و محدودیت بازار خود دایره های تو در تویی می سازد که گریز از آن ممکن به نظر نمی رسد، باید پذیرفت که تجربیات این چند دهه نشان داده است که دست یابی به توسعه اقتصادی هنر برای کشورهای توسعه نیافته بسیار دشوار بوده است .
کارآفرینی هنر و ایجاد اشتغال در سایر بخشها خلق ایده هنری در ذات خود امری کارآفرین است.
از یک فکر هنری تا مرحله تولید آن و عرضه به بازار، طیف گستردهای از اقشار مختلف به کار مشغول شده و یک زنجیره متصل از مشاغل گوناگون شکل میگیرد.
خلق اثر هنری از یک فکر شروع می شود که وظیفه هنرمند است.
پیش از این مرحله نیز ما با کارآفرینی سر و کار داریم.
ایده هنری باید به اجرا در بیاید و برای همین اجرا، ما نیاز به تکنسینهای هنری و ابزارآلات گوناگون داریم.
به عنوان مثال برای یک پروژه سینمایی، صدها هنرمند و تکنسین و ده ها شرکت مختلف تولید تجهیزات درگیر هستند و حتی برای برخی اید های نو سینمایی، شرکت های سازنده تجهیزات مجبور به نوآوریهای پیچیده اند.
با یک نگاه گذرا میتوان فهمید که ایده هنری در مرحله اجرا نیز تا چه اندازه اشتغالزا است.
کارخانه های بزرگ ساخت دوربین فیلمبرداری و عکاسی، تولید میکروفون و ابزار صدابرداری و ضبط، کارخانه های رنگسازی برای نقاشان، کارگاههای تولید ساز و...
همه و همه برای اجرای هر چه بهتر ایده هنری تلاش میکنند و حیاتشان به حیات هنر گره خورده است.
پس از مرحله تولید، اثر هنری نیاز به عرضه دارد.
صاحبان گالری ها به انضمام دلال های هنری میتوانند در آمد بسیار خوبی از ایده هنری اجرا شده کسب کنند.
این در حالی است که در ارتباط با این مجموعه ها چندین نفر مشغول به کار میشوند.
با هنر می توان زندگی کرد، کار کرد وزنده ماند.
هم فرهنگ جامعه را ارتقا داد و هم به درآمد مالی رسید.
این خواب و رویا نیست.
حقیقتی است که بسیاری کشورهای پیشرفته به آن رسیده اند و به آن پایبندند.
وقتی با هنر و تربیت هنرمند میتوان این همه اشتغالزایی داشت، وقتی که میشود به واسطه خلق یک ایده هنری صدها جوان بیکار را از اعتیاد و افسردگی نجات داد، چرا اینقدر از هنر گریزانیم و هیچ توجهی به آن نمی کنیم.
کارآفرینان، هنرمندان دنیای کسب و کار کارآفرینان بسیاری دارای سوابق هنری هستند و از روش های هنری در کسب و کارشان بهره می برند.
دانشگاه ها به طور مجزا به آموزش روش های هنری و روش های کسب و کار در واحدهای مختلف خود م یپردازند و به ندرت چنین اقداماتی را به شکل میان رشته ای با هم ترکیب می کنند.
مضامین و مفاهیم را به شکلی میان رشته ای با هم ترکیب می کنند.
مضامین و مفاهیم عملی با ایجاد رویکرد های میان رشته ای میان هنر و کارآفرینی، می توان در دانشگاه ها، کسب و کارهای کوچک و شرکت های بزرگ به مزایای زیادی دست یافت.
ممکن است بازرگانان ترغیب شوند تا دنیای هنر را به عنوان منبع آموزش در کارآفرینی و اقداماتشان استفاده نمایند.
ممکن است کارآفرینان ترغیب شوند تا هنر آموزش را فرا بگیرند.
وقتی کریستینا هاربریج لاو موسسه جمع آوری اعانه خود را تاسیس کرد، این کار رابا هدف وارد کردن بشریت به حوزه ای جدید که انسان کار زیادی در آن انجام نداده بود، آغاز کرد.
تجربه پرداختن به اعانه های پزشکی که اقتباسی از بیماری مهلک پدرش بود باعث شد که او موسسه گردآوری اعانات خویش را در سال 1114 افتتاح نماید.
کریستینا معتقد بود که باید این اعانات به شکلی دوستانه گردآوری شوند تا نتایج مثبتی به دنبال داشته باشند و در نتیجه او شرکت خود را به نام بریجپورت فایننشال را با رویکردی منحصر به فرد افتتاح کرد که به جای تمرکز بر خود بدهی ها، متمرکز بر روابط بلندکاری با بدهکاران بود.
پیشینه کریستینا شامل پانزده سال کار در انجمن هنرمندان سانفرانسیسکو بود.
همچنین او مجسمه های فلزی می ساخت و کلاس های آموزشی زیادی را در این حوزه برگزار کرده بود.
بدو ن هیچ گونه آموزش رسمی در زمینه کسب و کار، کریستینا از تجربه هنری خود برای مدیریت یک شرکت با بیست و پنج کارمند استفاده کرد.
او که فردی بسیار خلاق بود، شرکت خود را به موسسسه ای شاد و خلاق برای کارمندانش تبدیل کرد و توانست محبوبیت خاصی، هم بین مشتریان و هم بین کارمندانش به دست آورد.
رویکرد او در قبال استفاده از هنرش این بود که به کمک آنها به نوعی، اعتراضات اجتماعی خود را نیز ابراز می داشت.
رویکرد منحصر به فرد کریستینا باعث شد که او بتواند سه برابربیشتر از رقبایش که کارهایی عاری از احساس و خلاقیت ارائه می کردند، اعانه جمع کند.
شرکت بریجپورت که خیلی زود به دو میلیون دلار درآمد سالانه دست یافت.
به عنوان یکی از شرکت های خصوصی که دارای سریع ترین رشد هستند، در مجله )تایم بیزینس سانفرانسیسکو( جای گرفت و چهار سال پیاپی رتبه نخست را به خود اختصاص داد.
کریستینا معتقد است که کاربرد عملی فرآیند تاکتیکی که در هنر آموخته، این توانایی را در او به وجود می آورد که در محیطی نظام مند کار کند، که می تواند آزادانه و خلاقانه در آن بیاندیشد و کار در چنین محیط امنی، به او اجازه می دهد تا ریسک لازم برای نوآوری را بپذیرد بر خلاف کریستینا، رابطه اسکات پلوکین با موسیقی راک به دهه 1131 باز می گردد که این موسیقی طرفداران زیادی در نیوجرسی داشت.
در آن روزها، او تمایل زیادی داشت که با ترانه هایش تحولی در دنیا پدید آورد.
امروزه استعداد او برای مبادله اطلاعات متغییر زندگی، او را به عنوان موسس و مدیر عامل شرکت مشاوره بنفکس، به موفقیت زیادی رسانده است.
او این شرکت را که دارای رشد سریعی چه به لحاظ سود و چه به لحاظ تعداد کارمندان می باشد را در سال 2111 تاسیس کرد.
اسکات که فارغ التحصیل مدیریت مالی از دانشگاه )سیتون هال( است، در زمینه مالیات و سودآوری در صنایع مختلفی کار کرده است] [.
هم اکنون شرکت او دارای نه میلیون دلار درآمد و چهل و هفت کارمند است.
یک چالش بزرگ در شرکت های ارائه دهنده خدمات مالی، نیاز به ارزیابی مستمر سطح تعهد مشاوران بخش فروش است.
اگر چه این مشاوران به یک شرکت تعهد دارند اما به عنوان پیمانکاران مستقل عمل می کنند و این ذهنیت را به وجود آورده اند که به صورت آزاد کار می کنند.
مشاورانی که کارشان را دوست دارند، طی چند سال مشتریانی را برای شرکتشان فراهم م یآورند اما مشاورانی که از کارشان راضی نیستند، می توانند رابطه شرکت با مشتریان را نابود کنند و به چینن شرکتی هزاران دلار خسارت بزنند.
موفقیت نهایی )یا ارزش( یک مشاور مالی به میزان علاقه مندی او به کارش بستگی دارد اما علاقه مشاوران به سختی حاصل می شود زیرا آنها طبیعتا افرادی با اعتماد به نفس بالا هستند و باید علی رغم ابهامات بسیار، نگرشی مثبت را پدید آورند.
آموزش مشاوران جدید که فاقد چنین علاقه ای هستند می تواند باعث اتلاف پول و وقت زیادی بشود لذا اسکات به دنبال روش هایی برای حزف افرادی از تیمش بود که علاقه چندانی به کارشان نداشتند.
او برای کمک به کارش، افرادی با تجربه را برگزید.
کار با پیمانکاران آزاد موضوع تازه ای در دنیای هنر نیست.
اکثر هنرمندان حرفه ای به عنوان پیمانکاران مستقل و خودفرما عمل می کنند و حتی در میان بزرگ ترین شرکت های هنری آمریکا، پیمانکاران مستقل درصد بالایی از نیروی کار هنری را تشکیل می دهند.
این روش در اروپا نیز رواج دارد.
مثلاً طبق اعلام وزارت فرهنگ رسانه و ورزش انگلستان، حدود پانصد شغل فرهنگی در این کشور وجود دارند که بالغ بر پنجاه درصد آنها خودفرما هستند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانند به سایت artsadvice.com/knowledge مراجعه نمایید.
همانند مشاوارن مالی فروش، هنرمندان مستقل نیز بقا و توسعه در محیط هایی را می آورند که در آنها می توانند کارشان را عرضه نمایند .
عامل آموزش در کارآفرینی هنر آموزش هنر در دانشگاه ها منحصراً متمرکز بر تکرار مهارت های عملی و آماده کردن هنرمندان برای تمرکز بر فرص تهای خلاقانه و اعتماد به آموزش فنی است.
بسیاری از هنرمندان در صورتی می توانند کارآفرین شوند که مهار تهای فرا گرفته شده را در شیوه های کسب و کا رخود به کا ربندند.
دانشکده های بازرگانی، بسیاری از مهارت های کارآفرینی و نوآوری را در سطح تئوری آموزش می دهند اما به طور کلی، آنها فاقد فرصت های لازم برای کاربرد عملی آنها در پرورش چنین مهار ت هایی از طریق تکرار هستند.
این امر کارفرمایان را وادار می کند تا آموزش حین خدمت ارائه دهند]احمدپور، 1331 [.
اگرچه برخی برنامه های کارآفرینی در دانشکده های بازرگانی برای تشکیل و ایجاد لابراتور های عملی شروع می شوند اما آنها به طور مقطعی از تخصص هنری نزدیک خود بهره می برند.
دانشکده بازرگانی استنفورد و واحد هنری آن فاصله بسیار کمی با هم دارند اما در هیچ سطحی، چه اساتید و چه دانشجویان در کلاس های یکدیگر شرکت نمی کنند.
اخیراً، نمون ههای از بکارگیری هنر در کارآفرینی در سطح دانشگاهی پدیدار شده است.
دانشکده بازرگانی تیپی در دانشگاه لووا که توسط اخبار آمریکا و گزارش جهانی در زمره سی دانشکده برتر کارآفرینی قرار گرفته، یک برنامه کارآفرینی را تدوین کرده که مشخصا در ارتباط با واحد تئاتر آن است و سمینارهای آموزشی را با حمایت مالی خود در سالن ارکستر آن برگزار می کند درهم شکستن موانع در کارآفرینی هنر کارآفرینان موفق، واقع بین هستند.
آنها بر مبنای تجارت به دست آمده از محیط های عملی واکنش نشان می دهند و به سرعت عمل می کنند تا بتوانند راه حل هایی را از طریق آنچه که آموخته اند، برای مشکلاتشان بیابند.
این غریزه ریسک پذیر آنان نیست که کارآفرینان را جذب روش های مدیریت مبتنی بر هنر می کند بلکه واقعیت آن است که روش های مدیریت پروژه که در هنر مورد استفاده قرار می گیرند، در زمره کارآمدترین، اثربخش ترین و پایدارترین روش هایی هستند که تاکنون جهان به خود دیده است.
نکته مهم تر این است که این سیستم ها آن قدر متحد و منسجم هستند که یک بازیگر تئاتر یا یک موسیقیدان هم می تواند به سرعت خود را با هر محیط بیگانه ای در جهان وفق دهد.
متاسفانه درک عمومی آن است که هنرمندان افرادی )غیرعملی( و )ضعیف( در کسب و کار هستند.
در میان کارآفرینان، این مفهوم توام با سوءتفاهم در قبال این حقیقت است که اکثر سازمان های هنری سودآور نیستند و تقریباً همه آنها )که نه سودآور هستند و نه تجاری( باعث اتلاف سرمایه می شوند.
اگر چه موفق ترین هنرمندان از طریق یک روح کارآفرینانه به بخشی از موفقیت خود نایل شده اند، اما برای بسیاری از افراد فعال درعرصه کسب و کار )حتی حامیان هنرمندان( غلبه بر تعصبشان نسبت به جدایی آموزش همتایانشان از متخصصان امور هنری دشوار است.
در حالی که دنیای کسب و کار شاهد فرصت هایی برای استفاده از روش های هنری است، فرصت بزرگی پیش روی کارآفرینان قرار گرفته تا از این رو شهای خاص نهایت استفاده را ببرند و به کارآیی بالایی دست یابند.
با توجه به تلاش هایی که برمبنای مهار تهای همکاری، ارتباط و مدیریت منابع صورت می پذیرند، این بستر مشترک میان هنر و کارآفرینی شایسته بررسی های بیشتر است.
مسلماً جامعه کسب و کار می تواند از بررسی رابطه میان جهان کارآفرینان و جهان هنرمندان، بهره بیشتری ببرد .
پیشنهادات نظر به اهمیت و نقش اقتصاد هنر و ارتباط تام این مقوله با توسعه ی اقتصادی کشور، برای ارتقای این فعالیت پیشنهادات زیر ارائه می شود: ارائه دوره های تربیت کارآفرین در هنر برگزاری دوره ها و فعالیتهای فوق برنامه کارآفرینی هنر ایجاد مراکز فنی و حرفه ای برای آموزش کارآفرینی هنر ارائه مشاوره های فنی و تخصصی در زمینه روشهای تولید و عرضه در بازار ایجاد، توسعه و تقویت نمایشگاههای عمومی و تخصصی ارائه حمایت های مدیریتی از کارآفرینان در این زمینه ایجاد و توسعه شبکه های نوین اطلاع رسانی برگزاری جشنواره های ملی و استانی کارآفرینی هنر.