دانلود تحقیق روشنفکران امروز و غارت اندیشه شریعتی

Word 58 KB 19435 6
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • برخی از به اصطلاح روشنفکران امروز با الهام گرفتن از روشنفکران غربی مخالفت با آموزه‌های اسلام به ویژه در عرصه حاکمیت را بر خود فرض می‌دانند و تلاش می‌کنند اسلام را همانند مسیحیت در پاسخگویی به نیازهای عصر جدید ناکار آمد جلوه دهند.

    روشنفکر غربی با اعتقاد به ناتوانی مسیحیت در همراهی با نیازهای عصر جدید با آن درگیر شده و بدین ترتیب پایان عصر دین و آغاز عصر علم و عقلانیت را اعلام نمود.

    بعضی روشنفکران مسلمان نیز با توانی از برقراری آشتی میان اسلام و مقوله‌هایی مانند دموکراسی،‌آزادی و...

    نفی حاکمیت دینی را در دستور کار خویش قرار می‌دهد.

    اشتباه اساسی آنها این است که با ناآگاهی از محتوای اسلام، آن را با مسیحیت مقایسه می‌نمایند و بدین صورت در قیاسی مع الفارق، مخالفت با حضور دین در عرصه اجتماع را نشانه روشنفکری می‌دانند و در اثبات مدعای خویش به هر دستاویزی چنگ می‌اندازند.


    مقاله «شریعتی، روشنفکر متعهد و مسئول و روشنفکران امروز» نوشته آقای مرتضی کاظمیان که در نشریه آفتاب شماره 26 به چاپ رسیده است از این ماجرا مستثنی نیست.


    نویسنده در این مقاله با نگاهی انتقادی به کارکردهای روشنفکری پس از دوم خرداد به بررسی علل ناکارآمدی روشنفکران امروز پرداخته است و معتقد است روشنفکر امروزه، بی‌توجه به توصیه‌های دکتر شریعتی از انجام وظایف خویش باز مانده است.


    نکته جالب توجه این که وی روشنفکران جامعه امروز را به دلیل بی‌توجهی به اصول مورد نظر شریعتی، به باد انتقاد می‌گیرد و حال آن که خود وی با نادیده گرفتن برخی از همان اصول، نه تنها به دنبال درک پیام شریعتی نبوده بلکه با استفاده ابزاری از اندیشه‌هایش به او جفا هم کرده است.


    ما در این نوشتار تنها بخش نهایی مقاله مورد نظر را که شریعتی به عنوان روشنفکر دین مدار و مدافع حکومت غیر دینی معرفی شده است، مورد نقد و بررسی قرار می‌دهیم.


    با مراجعه به منبع مورد استناد نویسنده، به خوبی می‌توان دریافت که وی با تقطیع عبارات دکتر شریعتی در صدد است اعتقاد خویش را به عنوان دیدگاه شریعتی بیان نماید.

    وی با نقل عبارتی از ج 5 مجموعه آثار، سخنی از دکتر درباره حکومت غیردینی نقل می‌نماید که آن سخن را کافی، جامع و مانع می‌داند و می‌خواهد به خواننده چنین القا نماید که شریعتی خود مدافع حکومت «لائیک» بوده است و حال آن که جملات نقل شده از نظر شریعتی نه تنها جامع و مانع نبوده و به عنوان یک مسلمان به آن اعتقاد نداشته بلکه به دیگر روشنفکران مسلمان نیز توصیه می‌نماید اسلام و ایمان و نقش آن را در فرهنگ مردم به عنوان یک واقعیت پذیرا باشند.


    برخی از به اصطلاح روشنفکران امروز با الهام گرفتن از روشنفکران غربی مخالفت با آموزه‌های اسلام به ویژه در عرصه حاکمیت را بر خود فرض می‌دانند و تلاش می‌کنند اسلام را همانند مسیحیت در پاسخگویی به نیازهای عصر جدید ناکار آمد جلوه دهند.

    مقاله «شریعتی، روشنفکر متعهد و مسئول و روشنفکران امروز» نوشته آقای مرتضی کاظمیان که در نشریه آفتاب شماره 26 به چاپ رسیده است از این ماجرا مستثنی نیست.

    نویسنده در این مقاله با نگاهی انتقادی به کارکردهای روشنفکری پس از دوم خرداد به بررسی علل ناکارآمدی روشنفکران امروز پرداخته است و معتقد است روشنفکر امروزه، بی‌توجه به توصیه‌های دکتر شریعتی از انجام وظایف خویش باز مانده است.

    نکته جالب توجه این که وی روشنفکران جامعه امروز را به دلیل بی‌توجهی به اصول مورد نظر شریعتی، به باد انتقاد می‌گیرد و حال آن که خود وی با نادیده گرفتن برخی از همان اصول، نه تنها به دنبال درک پیام شریعتی نبوده بلکه با استفاده ابزاری از اندیشه‌هایش به او جفا هم کرده است.

    ما در این نوشتار تنها بخش نهایی مقاله مورد نظر را که شریعتی به عنوان روشنفکر دین مدار و مدافع حکومت غیر دینی معرفی شده است، مورد نقد و بررسی قرار می‌دهیم.

    با مراجعه به منبع مورد استناد نویسنده، به خوبی می‌توان دریافت که وی با تقطیع عبارات دکتر شریعتی در صدد است اعتقاد خویش را به عنوان دیدگاه شریعتی بیان نماید.

    وی با نقل عبارتی از ج 5 مجموعه آثار، سخنی از دکتر درباره حکومت غیردینی نقل می‌نماید که آن سخن را کافی، جامع و مانع می‌داند و می‌خواهد به خواننده چنین القا نماید که شریعتی خود مدافع حکومت «لائیک» بوده است و حال آن که جملات نقل شده از نظر شریعتی نه تنها جامع و مانع نبوده و به عنوان یک مسلمان به آن اعتقاد نداشته بلکه به دیگر روشنفکران مسلمان نیز توصیه می‌نماید اسلام و ایمان و نقش آن را در فرهنگ مردم به عنوان یک واقعیت پذیرا باشند.

    اینک توجه خوانندگان گرامی را به جملاتی که نویسنده از دکتر شریعتی نقل نموده است جلب می‌نمایم: و سخن آخر، از قول آن اندیشمند «همیشه» لازم و کافی و جامع و مانع به نظر می‌رسد که نوشت: «یکی از اصول مسلم و مشترک میان همه روشنفکران و جناح‌های مترقی در سراسر دنیا این است که دموکراسی و لیبرالیسم و آزادی عقاید حکم می‌کند که یک دولت ملی دموکراتیک و مترقی باید «لائیک» باشد؛ یعنی غیر مذهبی باشد...

    اگر دولتی خود را بسته به دین خاص کند،یک کار ارتجاعی کرده است.

    دولت باید متعلق به همه جناح‌ها و گروه‌های ملت باشد.

    وقتی دولت می‌گوید: من وابسته به فلان دین هستم، این یک ارتجاع است و ضد دموکراتیک.[1] آن چه نویسنده مقاله از شریعتی نقل نموده است، برشی است از مجموعه مطالب مربوط به الجزایر از نظر دکتر پس از استعمار فرانسه هنگامی که روشنفکران لائیک در الجزایر به قدرت رسیدند، مطابق اصول روشنفکری انتظار می‌رفت برای دولت خود نام و عنوان غیرمذهبی انتخاب نمایند و می‌گوید: «امّا با کمال تعجب و برخلاف رویه اصل عام بینش مترقی مدرن در تمام جهان، همین نمایندگان چپ سوسیالیست غیرمذهبی، نامی را که برای رژیم سیاسی خود انتخاب کردند «جمهوری توده‌ای سوسیالیستی اسلامی» بود!»[2] شریعتی دلایل روشنفکران لائیک الجزایر در تکیه بر فرهنگ اسلامی و نهادن نام اسلام بر رژیم خود را، قدرت مذهب در تمام ابعاد دانسته و معتقد است روشنفکران آن روز این موضوع را دریافته بودند و در ادامه می‌گوید: «برای آنها این الفاظ معنی دارد،‌برای ماست که جنبه‌ مد و تظاهر به روشنفکری دارد و خالی از محتوی است.

    در جامعه ما است که عده‌ای چون از گوشه و کنار شنیده‌اند که در اروپا، روشنفکران مذهبی نیستند، خیال کرده‌اند آنها هم باید ضد مذهبی باشند و هر کس با مذهب،‌ هر مذهبی و در هر شکلی و در هر وقتی مخالفت کرد یک روشنفکر اروپایی می‌شود!»[3] از صراحت کلام شریعتی به روشنی به دست می‌آید که از نظرگاه وی مذهب از جایگاه والایی برخوردار است.

    و روشنفکر حقیقی کسی است که دین را به عنوان یک واقعیت سیاسی و اجتماعی پذیرفته باشد.

    به اعتقاد شریعتی بیشتر روشنفکران ناتوان از درک این واقعیت و نیز مخالف مذهب هستند.

    وی در این رابطه چنین می‌گوید: «بیشتر روشنفکران ما، عقیده شخصی‌شان را با واقعیت اجتماعی خلط می‌کنند، ‌چون خود ایشان مخالف مذهبند، در کار اجتماعی و سیاسی‌شان نیز جامعه را مخالف مذهب تلقی می‌کنند.

    روشنفکر واقع گرا غیر ایده‌آلیست است، یعنی کسی که عقیده درونی و گرایش ذهنی خود را با واقعیت عینی جامعه عوضی نگیرد.

    من می‌دانم که روح اجتماعی ملت من مذهبی است و دیده‌ام که استعمار و عوامل آن گاه بدان تکیه می‌کنند و گاه با آن به شدت مبارزه می‌کنند.

    بنیان گذار انگلیس، قرآن را به زمین زد و فریاد کرد که تا این کتاب هست نفوذ ما در میان مسلمانان محال است».[4] علی رغم میل باطنی نویسنده مورد نظر، که با انتخاب جملاتی از شریعتی درباره اصول مشترک میان روشنفکران لائیک تلاش نموده است وی را روشنفکری لائیک جلوه دهد؛ شریعتی خود، به عنوان یک مسلمان آن اصول را نمی‌پذیرد و برای روشنفکر مسلمان اصول دیگری بر شمرده و نسخه دیگری می‌پیچد: «روشنفکر جامعه ما باید این دو اصل را بداند که اولاً جامعه ما اسلامی است و ثانیاً اسلام یک حماسه اجتماعی و متحرک است.

    اگر یک متفکر بداند نهضت خود را برای بیداری و اگاهی و رشد اجتماعی و فرهنگ توده‌های ما بر این پایه استوار کند و موفقیتش حتمی و سریع است.

    من می‌دانم که روشنفکر مترقی باید بر فرهنگ و روح و شخصیت جامعه‌اش و ملتش تکیه کند و از این پایگاه نهضت خویش را آغاز کند و می‌دانم که فرهنگ ملی ما یک فرهنگ اسلامی است.

    می‌دانم که اسلام (چه از نظر مذهبی بدان مؤمن باشم یا نباشم) سرشار از عناصر اجتماعی و سیاسی و ضد طبقاتی و دارای بینش این جهانی و فرهنگ مبارزه و حماسه است.

    بنابراین در جامعه من، ‌اسلام، هم ایمان توده است، هم قدرت نیرومند اجتماعی است.هم تاریخ است و هم فرهنگ ملی و هم در ذات سازنده و آگاهی بخش و عدالتخواه و ضد استبداد و معتقد به «عزت انسانی و اجتماعی و مادی پیروانش».

    نفهمیدن این «واقعیات» یعنی نفهمیدن هیچ چیز!»[5] خواننده گرامی خود به خوبی می‌داند که میان آن چه شریعتی بدان معتقد است و آن چه در مقاله یاد شده به وی نسبت داده شده است، فرسنگ‌ها فاصله است.

    و جای شگفت است که برخی از روشنفکران جدید با ادعای پیروی از شریعتی شعار سکولاریسم و جدایی دین از سیاست سر می‌دهند.

    در صورتی که شریعتی هیچ گاه چنین شعارهایی را باور نداشته است.

    سخن زیر، خود گویای این حقیقت است: «ببینید در اسلام چگونه دین و دنیا قابل تفکیک نیست، ‌و چگونه استعمار به دهان ما انداخت که مذهب از زندگی جدا است و «روشنفکران» ما هم طوطی وار بازگو کردند به خیال این که دارند ادای روشنفکران اروپایی را در برابر کلیسا در می‌آورند، غافل از این که این قیاس مع الفارق است.»

دکتر علی شریعتی 29 خرداد سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی است. به همین مناسبت هر ساله به پاس خدمات ارزنده او به نسل جوان این کشور آثار و اندیشه های او همچون استاد شهید مرتضی مطهری مورد نقد و بازخوانی مستمر قرار می گیرد. بی شک او و استاد مطهری دو اندیشمند و دو متفکر تأثیرگذار در جامعه ایرانی بوده و هستند که اندیشه های آنان مقدمات نظری انقلاب اسلامی ایران را فراهم کرد. مجموعه آثار ...

زندگينامه تاريخ نشان داده است که ميان شرايط اجتماعي و تکامل انديشه روشنفکران تاثير متقابلي حکمفرماست. معمولاً يک روشنفکر حساس و صادق در يک محيط غيرانساني احساس خفگي مي‌کند و عليه نابرابري و استثمار دست به طغيان مي‌زند. او با نيروي انديشه‌اش که از ط

تاريخ نشان داده است که ميان شرايط اجتماعي و تکامل انديشه روشنفکران تاثير متقابلي حکمفرماست. معمولاً يک روشنفکر حساس و صادق در يک محيط غيرانساني احساس خفگي مي‌کند و عليه نابرابري و استثمار دست به طغيان مي‌زند. او با نيروي انديشه‌اش که از طريق سخن گفت

آيت الله شهيد دکتر سيد محمد حسيني بهشتي نزد مردمان اين مرز و بوم پيش از آنکه چهره‌اي سياسي باشد مردي است اهل خدمت و حکمت. مجاهدتهايش در طي ساليان متمادي براي به ثمر نشستن نهضت اسلامي و تلاشهاي بي‌وقفه‌اش در جهت تحکيم نظام جمهوري اسلامي در ايران مشه

زندگينامه دکتر علي شريعتي در سال 1312 در روستاي مزينان از حوالي شهرستان سبزوار متولد شد. اجداد او همه از عالمان دين بوده اند.... پدر پدر بزرگ علي، ملاقربانعلي، معروف به آخوند حکيم، مردي فيلسوف و فقيه بود که در مدارس قديم بخارا و مشهد و سبزوار تح

زندگي علي شريعتي در دوم آذر سال ???? در مزينان، يک روستاي سنتي کوچک، کنار کوير، در نزديکي سبزوار ديده به جهان گشود. پدرش محمد تقي شريعتي، موسس کانون حقايق اسلامي و مادرش زهرا اميني، زني روستايي متواضع و حساس بود. پدر پدر بزرگ علي، ملاقربانعلي، معرو

خلاصه اي ‌از زندگي نامه دکتر شريعتي دکتر علي شريعتي در سال 1312 در يکي از روستاهاي نزديک شهر مشهد به دنيا آمدند . خانواده دکتر شريعتي از لحاظ داشتن علماي بزرگي همچون پدر بزرگ ايشان يعني آخوند حکيم و عموي پدري ايشان يعني آقاي عادل نيشابوري که از

29 خرداد سالروز درگذشت دکتر علي شريعتي است. به همين مناسبت هر ساله به پاس خدمات ارزنده او به نسل جوان اين کشور آثار و انديشه هاي او همچون استاد شهيد مرتضي مطهري مورد نقد و بازخواني مستمر قرار مي گيرد. بي شک او و استاد مطهري دو انديشمند و دو متفکر تأ

روشنفکران: مؤثرترین قشر بر ایده‌ها و گرایشات دانشجویان، روشنفکران می‌باشند. به عبارت بهتر یکی از گروه‌هایی که همواره هدف گروه‌های روشنفکری قرار گرفته‌اند دانشجویان می‌باشند. در دوران دهه 1320 روشنفکران خصائص رادیکال پیدا می‌کنند و مبارزات ضد استعماری اوج می‌گیرد. در این دهه به دلیل امکان فعالیت‌های باز سیاسی دانشجویان ایرانی به احزاب سیاسی و روشنفکران ملی و چپ (جبهه ملی و حزب ...

در آستانه‌ي صدمين سالگرد مشروطيت که با بيست و هفتمين سال انقلاب اسلامي ايران مصادف است، جاي دارد که ميان ايده‌ها، عقايد و ادبياتي که به مشروطيت منجر شد با آن افکار و ادياتي که انقلاب سال 1357 را شکل داد، مقايسه يي اساسي صورت بگيرد. از آن جايي که،

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول