برخی از به اصطلاح روشنفکران امروز با الهام گرفتن از روشنفکران غربی مخالفت با آموزههای اسلام به ویژه در عرصه حاکمیت را بر خود فرض میدانند و تلاش میکنند اسلام را همانند مسیحیت در پاسخگویی به نیازهای عصر جدید ناکار آمد جلوه دهند. روشنفکر غربی با اعتقاد به ناتوانی مسیحیت در همراهی با نیازهای عصر جدید با آن درگیر شده و بدین ترتیب پایان عصر دین و آغاز عصر علم و عقلانیت را اعلام نمود. بعضی روشنفکران مسلمان نیز با توانی از برقراری آشتی میان اسلام و مقولههایی مانند دموکراسی،آزادی و... نفی حاکمیت دینی را در دستور کار خویش قرار میدهد. اشتباه اساسی آنها این است که با ناآگاهی از محتوای اسلام، آن را با مسیحیت مقایسه مینمایند و بدین صورت در قیاسی مع الفارق، مخالفت با حضور دین در عرصه اجتماع را نشانه روشنفکری میدانند و در اثبات مدعای خویش به هر دستاویزی چنگ میاندازند.
مقاله «شریعتی، روشنفکر متعهد و مسئول و روشنفکران امروز» نوشته آقای مرتضی کاظمیان که در نشریه آفتاب شماره 26 به چاپ رسیده است از این ماجرا مستثنی نیست.
نویسنده در این مقاله با نگاهی انتقادی به کارکردهای روشنفکری پس از دوم خرداد به بررسی علل ناکارآمدی روشنفکران امروز پرداخته است و معتقد است روشنفکر امروزه، بیتوجه به توصیههای دکتر شریعتی از انجام وظایف خویش باز مانده است.
نکته جالب توجه این که وی روشنفکران جامعه امروز را به دلیل بیتوجهی به اصول مورد نظر شریعتی، به باد انتقاد میگیرد و حال آن که خود وی با نادیده گرفتن برخی از همان اصول، نه تنها به دنبال درک پیام شریعتی نبوده بلکه با استفاده ابزاری از اندیشههایش به او جفا هم کرده است.
ما در این نوشتار تنها بخش نهایی مقاله مورد نظر را که شریعتی به عنوان روشنفکر دین مدار و مدافع حکومت غیر دینی معرفی شده است، مورد نقد و بررسی قرار میدهیم.
با مراجعه به منبع مورد استناد نویسنده، به خوبی میتوان دریافت که وی با تقطیع عبارات دکتر شریعتی در صدد است اعتقاد خویش را به عنوان دیدگاه شریعتی بیان نماید. وی با نقل عبارتی از ج 5 مجموعه آثار، سخنی از دکتر درباره حکومت غیردینی نقل مینماید که آن سخن را کافی، جامع و مانع میداند و میخواهد به خواننده چنین القا نماید که شریعتی خود مدافع حکومت «لائیک» بوده است و حال آن که جملات نقل شده از نظر شریعتی نه تنها جامع و مانع نبوده و به عنوان یک مسلمان به آن اعتقاد نداشته بلکه به دیگر روشنفکران مسلمان نیز توصیه مینماید اسلام و ایمان و نقش آن را در فرهنگ مردم به عنوان یک واقعیت پذیرا باشند.