عصر قاجاریه (1344-1210)
▪ میرزا احمد تنکابنی (قرن 13)، حکیمباشی مخصوص فتحعلیشاه.
رساله «اسهالیه» را در زمان فتحعلیشاه و رساله « لطلب السؤال » را در زمان محمدشاه قاجار نوشت.
همچنین رساله « برء الساعه » (بیماریهای اضطراری) رازی را که شامل 23 باب است، از عربی به فارسی برگردانده و هفت باب بر آن افزود.
▪ میرزا ابوالقاسم رشتی (1231-1150)، روحانی و ادیب.
نثری روان و دلنشین و اشعاری نغز دارد که به حدود پنجهزار بیت فارسی و عربی بالغ میشود.
▪ مفتی (قرن 13)، شیخ محمدصادق لاهیجی، روحانی و شاعر.
در شعر، « مفتی » تخلص میکرد.
قطعه و ترجیعبندی مفصل از او در دست است.
قطعه مذکور را در وصف آتشسوزی مهیب گیلان (گویا آتشسوزی دوم در 21 صفر 1257) که نیمی از شهر را به کام کشید، سرود.
▪ سیدکاظم رشتی (1259-1212)، پیشوای فرقه شیخیه.
بیش از 150 تألیف از او در علوم و معارف اسلامی به یادگار مانده است.
▪ حاجی زینالعابدین سراوانی (1220- در سالهای سلطنت ناصرالدینشاه: 1313-1264).
وی « حاجی » تخلص میکرد.
از او چکامهای در وصف قحطسالی گیلان بهجا مانده است.
▪ حکیم صبوری رشتی (1262 یا 1313- 1267).
شاعری پرمایه و خوشذوق و در شعر به شیوه سهل و ممتنع سعدی مقید بود.
« صبوری » تخلص میکرد.
دیوان او، حاوی اشعار نغز و شیرین است.
وی در موسیقی نیز صاحبنظر بود.
دیوانش به چاپ رسیده است.
▪ فارغ رشتی (قرن 13 و اوایل 14).
شاعری میهندوست و آزاده معرفی شده است.
اشعار او در جواب ایرانیانی که در قفقاز بر ملت ایران طعنه میزدند، در «نسیم شمال» سیداشرف منتشر میشد.
در « باغ بهشت »، شعر « فوضولی موقوف » او بهنام اشرفالدین حسینی آمده، ولی در ستون ادبیات « نسیم شمال » در «جواب اشعار ملانصرالدین تفلیسی» بهنام « فارغ » ثبت شده است.
بعید نیست که «فارغ» نام مستعار باشد.
▪ حاجی ملامحمدعلی (1320-1234)، فقیه و امام جمعه رشت.
از آثار اوست: جبر و تفویض؛ سیاست مدون و محافل العارفین؛ مرقاه الصعود لاهل المعرفه و الشهود؛ شرح ابیات مثنوی.
▪ ملاباشی (قرن 13)، حاج محمدباقر، روحانی عارف معاصر ناصرالدینشاه (1313-1264 ق)، از شیوخ سلسله نعمتاللهی لاهیجان.
وی در مرثیهسرایی چیرهدست بود.
مورد توجه ناصرالدینشاه قرار گرفت.
اشعارش در جنگها نقل شده است.
▪ حسامالاسلام دانش (1265 نجف 1346 ق)، واعظی شیرینسخن و فصیح و بلیغ و پرمخاطب بود.
به خدمت یکی از اقطاب سلسله ذهبیه تشرف یافت و دیری نگذشت که خود از مشایخ آن سلسله شد.
هادی جلوه، دیوان او را به چاپ رسانیده و از دو تألیف « ریحان اکبر » و « ریحان اصغر » او نام برده است.
▪ ابراهیم سراج (قرن 14)، شاعر طنزپرداز و خوشقریحه گیلان.
وی در بادکوبه به تجارت اشتغال داشت.
پس از انقلاب اکتبر، به زادگاهش رشت بازگشت و با تشکیلات نهضت جنگل، در هیأت اتحاد اسلام، همکاری کرد.
اشعار گیلکی و فارسی از او بهجا مانده است.
▪ شیخ ابوالقاسم (قرن 14)، ملقب به افصح المتکلمین، از مردم املش گیلان.
وی روزنامه « خیرالکلام » را اندکی پس از افتتاح نخستین دوره قانونگذاری، در رشت منتشر کرد.
در نکوهش استبداد محمدعلی شاه، سخت بیپروا بود.
پس از پیروزی آزادیخواهان، در روزنامههای « ساحل نجات » (انزلی) و « خیال » و «راه خیال» (رشت) به حریفان خود میتاخت.
« خیرالکلام » در 1328 ق تعطیل شد.
▪ سیدمحمدتقی، معروف به فخر داعی گیلانی (1297 ق 1384 ق)، که با زبانهای عربی و اردو و انگلیسی آشنا بود.
صاحب تألیفات و ترجمههای متعدد است، ازجمله: تاریخ ایران، اثر سرپرسی سایکس (دو جلد)؛ تاریخ تمدن اسلام و عرب، اثر گوستاو لوبون (از روی ترجمه اردوی سیدعلی بلگرامی)؛ تاریخ علم کلام، اثر شبلی نعمانی؛ مجموعه مقالات شبلی نعمانی؛ تفسیر قرآن، اثر سید احمد خان (سه جلد)؛ تاریخ هند، اثر امیر علی؛ شعر العجم، اثر شبلی نعمانی (پنج جلد).
در دوران معاصر، نویسندگان بسیاری از مردم گیلان در شئون ادب و علوم و فنون، آثار برجستهای به زبان فارسی پدید آوردند.
جنبش مشروطیت که گیلانیان در پیروزی آن سهم مؤثر و تعیینکننده داشتند، مشوق ظهور این آثار بهویژه در عرصه مطبوعات و نمایشنامهنویسی و شعر و ترجمه گردید.
عصر قاجاریه (1344-1210) ▪ میرزا احمد تنکابنی (قرن 13)، حکیمباشی مخصوص فتحعلیشاه.
رساله «اسهالیه» را در زمان فتحعلیشاه و رساله « لطلب السؤال » را در زمان محمدشاه قاجار نوشت.
همچنین رساله « برء الساعه » (بیماریهای اضطراری) رازی را که شامل 23 باب است، از عربی به فارسی برگردانده و هفت باب بر آن افزود.
▪ میرزا ابوالقاسم رشتی (1231-1150)، روحانی و ادیب.
نثری روان و دلنشین و اشعاری نغز دارد که به حدود پنجهزار بیت فارسی و عربی بالغ میشود.
▪ مفتی (قرن 13)، شیخ محمدصادق لاهیجی، روحانی و شاعر.
در شعر، « مفتی » تخلص میکرد.
قطعه مذکور را در وصف آتشسوزی مهیب گیلان (گویا آتشسوزی دوم در 21 صفر 1257) که نیمی از شهر را به کام کشید، سرود.
▪ سیدکاظم رشتی (1259-1212)، پیشوای فرقه شیخیه.
بیش از 150 تألیف از او در علوم و معارف اسلامی به یادگار مانده است.
▪ حاجی زینالعابدین سراوانی (1220- در سالهای سلطنت ناصرالدینشاه: 1313-1264).
وی « حاجی » تخلص میکرد.
از او چکامهای در وصف قحطسالی گیلان بهجا مانده است.
▪ حکیم صبوری رشتی (1262 یا 1313- 1267).
« صبوری » تخلص میکرد.
دیوانش به چاپ رسیده است.
▪ فارغ رشتی (قرن 13 و اوایل 14).
اشعار او در جواب ایرانیانی که در قفقاز بر ملت ایران طعنه میزدند، در «نسیم شمال» سیداشرف منتشر میشد.
در « باغ بهشت »، شعر « فوضولی موقوف » او بهنام اشرفالدین حسینی آمده، ولی در ستون ادبیات « نسیم شمال » در «جواب اشعار ملانصرالدین تفلیسی» بهنام « فارغ » ثبت شده است.
بعید نیست که «فارغ» نام مستعار باشد.
▪ حاجی ملامحمدعلی (1320-1234)، فقیه و امام جمعه رشت.
از آثار اوست: جبر و تفویض؛ سیاست مدون و محافل العارفین؛ مرقاه الصعود لاهل المعرفه و الشهود؛ شرح ابیات مثنوی.
▪ ملاباشی (قرن 13)، حاج محمدباقر، روحانی عارف معاصر ناصرالدینشاه (1313-1264 ق)، از شیوخ سلسله نعمتاللهی لاهیجان.
اشعارش در جنگها نقل شده است.
▪ حسامالاسلام دانش (1265 نجف ـ 1346 ق)، واعظی شیرینسخن و فصیح و بلیغ و پرمخاطب بود.
هادی جلوه، دیوان او را به چاپ رسانیده و از دو تألیف « ریحان اکبر » و « ریحان اصغر » او نام برده است.
▪ ابراهیم سراج (قرن 14)، شاعر طنزپرداز و خوشقریحه گیلان.
اشعار گیلکی و فارسی از او بهجا مانده است.
▪ شیخ ابوالقاسم (قرن 14)، ملقب به افصح المتکلمین، از مردم املش گیلان.
وی روزنامه « خیرالکلام » را اندکی پس از افتتاح نخستین دوره قانونگذاری، در رشت منتشر کرد.
پس از پیروزی آزادیخواهان، در روزنامههای « ساحل نجات » (انزلی) و « خیال » و «راه خیال» (رشت) به حریفان خود میتاخت.
« خیرالکلام » در 1328 ق تعطیل شد.
▪ سیدمحمدتقی، معروف به فخر داعی گیلانی (1297 ق ـ 1384 ق)، که با زبانهای عربی و اردو و انگلیسی آشنا بود.
صاحب تألیفات و ترجمههای متعدد است، ازجمله: تاریخ ایران، اثر سرپرسی سایکس (دو جلد)؛ تاریخ تمدن اسلام و عرب، اثر گوستاو لوبون (از روی ترجمه اردوی سیدعلی بلگرامی)؛ تاریخ علم کلام، اثر شبلی نعمانی؛ مجموعه مقالات شبلی نعمانی؛ تفسیر قرآن، اثر سید احمد خان (سه جلد)؛ تاریخ هند، اثر امیر علی؛ شعر العجم، اثر شبلی نعمانی (پنج جلد).
در دوران معاصر، نویسندگان بسیاری از مردم گیلان در شئون ادب و علوم و فنون، آثار برجستهای به زبان فارسی پدید آوردند.
جنبش مشروطیت که گیلانیان در پیروزی آن سهم مؤثر و تعیینکننده داشتند، مشوق ظهور این آثار بهویژه در عرصه مطبوعات و نمایشنامهنویسی و شعر و ترجمه گردید.
در میان فارسینویسان این دوره، روحانی، محقق ادبی و زبانی، محقق در علوم اجتماعی و تاریخ و باستانشناسی، شاعر، مترجم ادبی، مترجم علمی و تاریخی، داستاننویس، مترجم و محقق در علوم تجربی و ریاضی، نمایشنامهنویسی، فرهنگنویس، پژوهشگر در فرهنگ مردم، گویششناس و مصحح متون میتوان سراغ گرفت.
از طایفه نسوان نیز شاعران و نویسندگانی ظهور کردند.
بهخصوص، در چند دهه اخیر از روزگار نو، شمار ارباب قلم، بهویژه در عرصه شعر، در مقیاس نظرگیری رو به فزونی نهاد.
طی صدسال اخیر، شاهد فعالیت ادبی و علمی چهار نسل از نویسندگان و مؤلفان و مصححان و شاعرانیم: 1- نسل متعلق به نهضت مشروطیت، 2- نسل متعلق به دوره سلطنت رضاشاهی، 3- نسل متعلق به دوره سلطنت محمدرضا شاه (دوران اوج چپ، دوران مصدق، دوران پس از کودتا و دوران انقلاب سفید)، 4- نسل متعلق به سالهای پس از انقلاب اسلامی.
البته عدهای از اثرآفرینان، چند دوره یا همه این دورهها را درک کردهاند، ولی رونق حیات فرهنگی آنان بیشتر در یکی از آنها بوده است.
در هریک از این دورهها، شاخهای از فعالیت ادبی در نهضت مشروطه: روزنامهنگاری و نمایشنامهنویسی و شعر و تصنیف سیاسی؛ در دوره سلطنت رضاشاهی: تحقیق علمی و ادبی و ایرانشناسی؛ در مراحل متعدد دوره سلطنت محمدرضا شاه: ترجمه آثار مکتبی و ادبیات داستانی و روزنامهنگاری و ادبیات نمایشی و شعر و به موازات آنها، تحقیقات علمی و ادبی و زبانی و تصحیح متون و فرهنگنویسی؛ در سالهای پس از انقلاب: تحقیقات گیلانشناسی و داستاننویسی و تصحیح متون و تحقیقات ادبی و زبانی.
در سراسر این دورهها، نویسندگان و شاعران و مترجمان و محققانی از گیلانزمین ظهور کردند که در مقیاس ملی و گاه جهانی شهرت یافتند و بسیاری از آنان به مقامات بلند دانشگاهی در ایرن و احیاناً در دانشگاههای معتبر اروپا و آمریکا رسیدند.
عدهای از این فرهیختگان به عضویت پیوسته فرهنگستانها در دورههای گوناگون درآمدهاند و از زمره چهرههای ماندگار قلمداد شدهاند.
معرفی همه گیلانیانی که در روزگار معاصر ازطریق یا طرقی به زبان و ادب فارسی خدمت درخور ذکر کردهاند، در حوصله این مقال نمیگنجد و ما ناچار به ذکر شماری از برجستگان آنان در حوزههای متعدد اکتفا میکنیم.
در عرصه شعر، سوای سرایندگانی چون حکیم صبوری و حسام الاسلام (دانش) که ذکرشان گذشت، از اسماعیل دهقان، محمدتقی حدیدی، محمدباقر طاهری، ابراهیم پورداود، ادیبالسلطنه سمیعی، راد بازقلعهای (افراشته)، گلچین گیلانی، سایه (ابتهاج) و زهری باید یاد کرد.
▪ اشعار اسماعیل دهقان (1304 ق / 1325-1267 ش رشت) در روزنامه « جنگل » منتشر میشد.
وی ریاست اولین انجمن ادبی گیلان را که در سال 1323 ش تأسیس شد بهعهده گرفت.
دیوان او به نام « مجموعه اشعار دهقان » در سال 1330 چاپ و منتشر شد.
▪ از محمدتقی وهابزاده حدید (1301 ق انزلی ـ 1331 ش انزلی)، هواخواه مشروطیت نهضت جنگل، دیوان اشعاری مشتمل بر دههزار بیت بهجا مانده است.
وی درباره اوضاع ایران، قصیده انتقادی مفصلی در 80 بیت دارد.
در ساختن اشعار گیلکی نیز مهارت داشت.
ادیبالممالک فراهانی و ملکالشعراء بهار قدر او را میشناختند.
هوش سرشار و حافظه قوی داشت و قصاید بلند از بر بود.
▪ محمدباقر طاهری (1270 ش رشت ـ مرداد 1331)، دیوان « جام احمدی » او به چاپ رسیده است.
نسخهای از مثنوی « سِرّ نامه » او نیز نزد یکی از مریدانش بهجا مانده است.
در اشعار عرفانی خود، « سِرّ » یا « سِرّی » تخلص میکرد و نزد اهل طریقت به « سِرّ الحق » مشهور بود.
در ابن بابویه مدفون است.
▪ ابراهیم پورداود (1264 ش رشت ـ 1347 تهران)، صرفنظر از مقام والایش در عرصه ایرانشناسی و فرهنگ ایران باستان، شعر نیز میسرود و مجموعه اشعار او به نام « پوراندختنامه » در سال 1306، با ترجمه انگلیسی در بمبئی چاپ و منتشر شد.
▪ راد بازقلعهای (افراشته) (1287 ش روستای بازقلعه رشت ـ 1338 ش).
در اینجا مجال آن نیست که درباره شأن و منزلت ادبی افراشته در جهان ادب و شعر فارسی در حد مطلوب ادای حق شود.
هنرهای افراشته، هرچند در شعر منعکس است، به زبان تحقیقی هنوز بیان نشده است.
وی نهتنها در مقیاس محلی که در مقیاس ملی، چهره ادبی ممتازی است.
هنرنماییهای او آنچنان که شاید و باید بیان و شناخته نشده است.
افراشته شاعری است صاحب سبک و در زمینه انتقاد اجتماعی و خلقیات و مناسبات در ادبیات ایران شاید بتوان گفت بینظیر.
وی از افتخارات مسلم گیلان و گیلانیان در عرصه شعر و ادب است و نامش شایسته است که در تاریخ ادبی ایران ثبت شود و خواهد شد.
هیچ هنرمندی به مهارت و استادی او، مناسبات مالک و رعیت را در گیلان به تصویر نکشیده است.
او در منظومه گیلکی « چهار فصل » تنها شاعر نیست، نمایشنامهنویس نیز هست.
ارباب و رعیت، در موقعیتهای متفاوت، هریک به زبان خود، منش خویش را نشان میدهند.
افراشته در این منظومه، هم ارباب است، هم رعیت.
در عالم واقع نیز، او بهنوعی دورگه بود: مادرش روستایی و پدرش تاجر مالک.
خود او در بیتی گیلکی، این نسب را به طنز بیان میکند: افراشته پِر آدم و انسان بو بَمَرده // اَ شاعرِ کذّاب جه ماری گیلهمرده یعنی: پدر افراشته آدم و انسان بود مرد // این شاعر کذّاب از مادر گیلهمرد (دهاتی) است.
افراشته، بهقول پاینده، « کاروانسالار و راهگشای شعر گیلکی و پیشگام همه شاعران پوینده گیلان است و جای پای او، در فراز و فرود راه ناهموار ادبیات گیلک، پیشاپیش همه گیلکیسرایان پیداست ».
وی یگانه گیلکیسرایی است که اصالت دستوری زبان گیلکی را به کمال حفظ کرده و تحت تأثیر ساختها و الگوهای فارسی قرار نگرفته است.
▪ ادیبالسلطنه حسین سمیعی (1252 ش رشت ـ 1332 ش تهران)، مرد ادب و سیاست.
در شعر « عطا » تخلص میکرد.
قصیدهای درباره جنگ بینالملل اول دارد به مطلع: در دیده من نقص و علتی است // یا منظرهها را نقیصتی است در قالبها و موضوعات متعدد طبعآزمایی کرده است.
دیوانش با مقدمه مبسوط فرزندش، حسن سمیعی، در سال 1335 به چاپ رسید.
وی با ملکالشعرای بهار مکاتبه منظوم داشت.
از تألیفات او، « آئین نگارش » را باید نام برد که نخستین تألیف مدون جدید در این باب است.
▪ گلچین گیلانی (1289 ش رشت ـ آذر 1351)، مجدالدین میرفخرایی، هنوز دوره دبیرستان را به پایان نرسانده بود که دو شعر از او در مجله « فروغ » رشت چاپ شد.
در انجمن ادبی ایران به ریاست شیخالرئیس افسر عضویت داشت.
چند قطعه شعر از او در « روزگار نو » چاپ لندن منتشر شد که شعر « برگ » از آنجمله بود.
ظاهراً پس از سفر به انگلستان، دفتر شعری با عنوان « نهفته » منتشر ساخت.
دفتر شعر دیگری با نام « مهر و کین » در تهران منتشر کرد که منظومهای است ضدجنگ و ظاهراً در فاصله سالهای 1325-1320 سروده شده است.
سالها پس از آن، مجموعه دیگری از او با عنوان « گلی برای تو » در تهران به چاپ رسید.
با انتشار شعر « باران » او، در مجله « سخن » در سال 1323، شهرت یافت.
« پرده پندار » او، که در سال 1326 در ماهنامه « جهان نو » چاپ شد، نمونه بهترین و زیباترین اشعار گلچین شمرده شده است.
گلچین گیلانی، شاعر باران و ستایشگر زیباییهای طبیعی گیلان و احیاگر خاطرات روزگار خوشی است که هنوز خلقیات و آداب و رسوم و فرهنگ و معماری منضبط و سامانمند گیلان دچار آشفتگی نشده بود.
نادرپور درباره این شاعر گفته است: « سخنش، همچون سرود جاوید کودکی و جوانی، آهنگی شاد و سبکبار دارد ».
▪ سایه (1306 ش)، هوشنگ ابتهاج.
غزلسرای قهار و شیرینبیان و بدیعگفتار.
« سیاهمشق »های او، لطف و ظرافت و باریکاندیشی و طرفهکاریهای حافظ را به یاد میآورد.
در سرودههای او، غثّ و سمین نمیتوان یافت.
هر بیت او، بیتالغزل عشق و شور عاشقانه است.
در دانههایی که به رشته کشیده شده و در آنها تشخیص واسطهالعقد دشوار است، چون یکی از دیگر، آبدارتر است.
از او مجموعههایی بهنام « نخستین نغمهها »، «سراب»، «سیاهمشق»، «شبگیر»، «چند برگ از یلدا»، «زمین»، « تا صبح شب یلدا »، « یادگار خون سرو » و « آینه در آینه » منتشر شده است.
▪ زهری (1305 روستایی در شهسوار)، از او مجموعههای شعری به نامهای «جزیره»، « گلایه »، « شبنامه »، « تتمه »، « مشت در جیب »، «بیریا گفت» و « بانگ صحرا » منتشر شده است.
از میان دهها شاعر سنتگرا و نوپرداز گیلانی، سوای اینان، چهرههایی چون خلیل دانشپژوه، دیهیم، سرتیپپور، پاینده، ثاراللهی، مهکامه محصص و اشرف مشکوتی کمابیش شاخص گشتهاند.
در نسلهای بعدی، پارسیگویانی چون فیض ربانی و شهنازی سراغ داریم که چراغ عمرشان زودهنگام خاموش شد و آنچه از آنان بهجا مانده، از ذوق و قریحهای بارور و جوشان و خلاق خبر میدهد.
همچنین در آثار شاعرانی چون جفرودی، بهمن صالحی، محمود طیاری، فریدون گیلانی، تیمور گرگین، غلامرضا مرادی و راما (محمدامین لاهیجی) جرقههای الهام و ذوق دیده میشود.
در عرصه ادبیات داستانی، هرچند در سالهای اخیر، عدهای از جوانان گیلانی به آن روی و آثاری پدید آوردند، هنوز داستاننویس برجسته و ممتازی ظهور نکرده است.
در این زمینه، زویا پیرزاد (با پدر انزلیچی و مادر ارمنی) استثناء است.
از او چند مجموعه داستان به نامهای « مثل همه عصرها »، « طعم گس خرمالو »، « یک روز مانده به عید پاک » و رمان « چراغها را من خاموش میکنم » که برنده جایزه رمان سال هم شده، همچنین آخرین اثر او، « عادت میکنیم » منتشر شده که عموماً مورد ستایش جامعه ادبی ما قرار گرفته است.
از بهآذین، مترجم و نویسنده انزلیچی نیز مجموعه داستان « مانگه دیم » (ماه رخسار) و رمان « دختر رعیت » منتشر شد؛ اما خلاقیت او بیشتر در ترجمه ادبیات داستانی جلوهگر شده است.
در این حوزه، از مجید دانشآراسته و ابراهیم رهبر نیز باید نام برد که مجموعه داستانهایی از آنان منتشر شده است.
در عرصه ترجمه خلاق، کریم کشاورز و بهآذین در صحنه مقدم جای دارند: کشاورز با ترجمه « موژیکها » از چخوف؛ « دوبُروسکی » از پوشکین؛ « آشغالدونی » از کارولینا ماریا دژزوس؛ « باران سیاه » از ماسودزی ایبوسه؛ « قهرمان دوران » و « بلّا » از لرمانتوف؛ « دشمنان و دوران کودکی » از گورکی؛ «موضوع روسیه» از سیمونوف؛ « عشق بیپیرایه » از واندا واسیلوسکایا؛ « زارع شیکاگو » از مارک توآین؛ « شهر در تاریکی » از پریستلی؛ « لبخند بخت » از موپاسان؛ « بازی با مرگ » از ارل استانلی گاردنر؛ « کودکی، نوباوگی و جوانی » از تولستوی؛ « جنایتی در گابون »، «کارد و طناب» با سه داستان دیگر از ژرژ سیمنون؛ « افسانههای کردی » از رودنکو و « شهریار کوهسار » از ادمون آبو.
بهآذین با ترجمهای از ژان کریستف؛ « جان شیفته » از رومن رولان؛ « دُن آرام » از شولوخف و «سوسن دره» از بالزاک.
در سالهای اخیر، محمدتقی غیاثی (مترجم آثار پروست و زولا) و هادی غبرائی و خسرو سمیعی نیز از مترجمان پرکار ادبیات داستانی بودهاند.
طی سالهای جنبش مشروطیت به ترجمه نمایشنامه در گیلان توجه خاصی مبذول شد.
حسن ناصر در این راه مشوق مترجمان ازجمله کریم کشاورز گردید.
پس از سقوط رضا شاه نیز نهضت ترجمه نمایشنامه در رشت به همتِ گرامی، از تحصیلکردگان ایرانی در فرانسه، رونق گرفت.
گیلانشناسی نیز علاقه عدهای از محققان گیلانی و غیرگیلانی را جلب کرد.
از گیلانیان، کریم کشاورز، سرتیپپور، فخرایی، مرعشی، پاینده، خمامیزاده، جکتاجی، مدنی، محمدعلی گیلک، شیخ بهاءالدین املشی، فرضپور ماچیانی، سادات اشکوری، ملکزاده، ابوالحمد، محمد روشن، خسرو خسروی، فریدون نوزاد، دکتر محمدعلی فائق، دکتر علی فروحی، میراحمد طباطبایی، تیمور گرگین، عبدالکریم گلشنی، شیخ محمد مهدویسعیدیلاهیجانی؛ از غیرگیلانیان ایرانی، ستوده، احمد کتابی؛ و از ایرانشناسان، رابینو، کریستن سن، خودزکو، بارتلد، استارگویوا و ...
را باید نام برد.
در این زمینه، دستآورد منوچهر ستوده (از آستارا تا استرآباد و واژهنامه گیلکی ـ فارسی) بسیار ارزشمند است.
رضا مدنیمقدم (1322 رشت ـ 1365 اشتوتکارت) نیز تحقیق جامعی با عنوان « کتابشناسی و بررسی واژهنامهها، دستورنامهها، نوشتههای گیلکی و دیلمی و تالشی از سده هشتم تا کنون » در « گیلاننامه » (جلد 2، 1368، ص 381-336) منتشر ساخته و در آن، آثار ایرانشناسان اروپایی را نیز معرفی کرده است.
این تحقیق میتوان گفت فهرست کاملی از اهم آثار مکتوب درباره گیلان بهدست میدهد و از این نظر فوقالعاده باارزش است.
از چهرههایی که در عرصه گیلانشناسی نام بردیم، کسانی میتوان گفت سراسر کارهای تحقیقاتی خود را وقف همین حوزه کردند.
ابراهیم فخرایی، منشی مخصوص میرزا کوچک خان، ناشر روزنامه هفتگی پیام، سردبیر روزنامه طلوع، ناشر مجله فروغ، آثار متعددی درباره گیلان و گیلانیان و زبان گیلکی منتشر ساخت.
از جمله این آثار است: سردار جنگل، گیلان در جنبش مشروطیت، گیلان در گذرگاه زمان، گیلان در قلمرو شعر و ادب، گزیده ادبیات گیلکی و امثال گیلکی (چاپ نشده).
جهانگیر سرتیپپور (1371-1282 ش)، علاوه بر نگارش چند نمایشنامه برای هیأت تئاترال جمعیت آزاد ایران، آثار متعددی در حوزه گیلانشناسی منتشر ساخت، ازجمله « گیلاننامه » (در تعرفه محصولات کشاورزی و اوضاع طبیعی گیلان)، اوخان (شامل 70 تصنیف گیلکی که آهنگ 15تای آنها را خود او ساخته است)، نشانیهایی از گذشته دور گیلان، ویژگیهای دستوری و فرهنگ واژههای گیلکی، نامها و نامدارهای گیلان، ریشهیابی واژههای گیلکی (متضمن وجهتسمیه بعضی از شهرها و روستاهای گیلان).
از جعفر خمامیزاده (1299 ش)، ترجمههای باارزشی درباره گیلان انتشار یافته، ازجمله: « ولایات دارالمرز ایران و گیلان » اثر رابینو، « روزنامههای ایران از آغاز تا سال 1319 هجریقمری » اثر رابینو، « صنعت نوغان در ایران » اثر رابینو، « گویش گیلکی » اثر کریستن سن، « دریای خزر » اثر مفخم پایان، « برنج در گیلان » و « ولایات جنوب دریای خزر » اثر الکساندرو خودزکو (در دست انتشار).
وی تاریخ کتابخانههای گیلان را نیز تألیف و منتشر ساخته است.
در زمینه فرهنگنویسی، علاوه بر واژهنامههای گیلکی ستوده و سرتیپپور، از «واژهنامه گویش گیلکی» احمد مرعشی و « گیله گب » (فرهنگ گیلکی ـ فارسی) که اخیراً فریدون نوزاد منتشر ساخته، باید یاد کرد.
سرانجام، باید از مجموعه حجیم « کتاب گیلان » نام برد که تاکنون سه جلد آن به کوشش گروهی از پژوهشگران و به همت درخور ستایش آقای عربانی منتشر شده است و حاوی اطلاعات وسیع و پرارزشی درباره گیلان و شئون گوناگون جغرافیایی و تاریخی و اقتصادی و حیات علمی و فرهنگی آن سرزمین است.(3) در عرصه تحقیق در زبان و ادب فارسی و فرهنگ ایرانی، چهرههای برجستهای از گیلان ظهور کردهاند که چندان نیاز به معرفی ندارند.
در رأس آنان، ابراهیم پورداود (1347-1264) جای دارد که « اوستا » را به زبان فارسی برگرداند و درباره آن به تحقیق زبانی و محتوایی پرداخت.
یارشاطر این ترجمه را از مهمترین آثاری ارزیابی کرده که از آغاز مشروطیت به فارسی انتشار یافته است.
او ترجمه « اوستا »ی پورداود را دقیق و قابل اعتماد و گنجینه گرانبهایی از اطلاعات گوناگون درباره فرهنگ و اساطیر و ادیان و تاریخ ایران باستان شمرده است.
قزوینی نیز در ستایش آن ـ چه از حیث محتوا و چه از حیث زبان ـ داد سخن داده است.
پورداود بنیادگذار رشته فرهنگ ایران باستان در دانشگاه تهران بود.
وی علاوه بر دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی، در دانشکده حقوق نیز « حقوق در ایران باستان » را تدریس میکرد.
وی در زمینه فرهنگ ایران باستان، آٍثار پرارزش متعددی دارد که معروفاند و نیازی به ذکر یکایک آنها نیست.
سپس از شاگرد ممتاز او، محمد معین باید یاد کرد که رساله دکتری خود را با عنوان « مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات » به راهنمایی استاد پورداود گذراند.
وی با دهخدا در سازمان لغتنامه همکاری مستمر و نزدیک داشت و در سرپرستی این سازمان، جانشین او شد.
علاوه بر حواشی پرارزش « برهان قاطع » و « فرهنگ فارسی »، نخستین فرهنگ فارسی جامع جدید که سالیان متمادی بیرقیب ماند، در زمینه ایرانشناسی و دستور زبان فارسی و تصحیح متون، آثار پرشماری دارد که به ذکر آنها حاجت نیست.
پس از این دو چهره برجسته که جایگاه و شهرت جهانی در عرصه ایرانشناسی یافتهاند، باید از مصحح خستگیناپذیر متون، محمد روشن یاد کرد که آثار تصحیحی متعددی به جامعه ادبی ایران تقدیم داشته است؛ ازجمله: تفسیر سوره یوسف، الستین الجامع للطائف البساتین، جنگنامه حضرت سیدجلالالدین اشرف، لمعه السراج لحظره الدیباج، بختیارنامه، منشئات خاقانی، بخشی از تفسیری کهن، مشروطه گیلان از یادداشتهای رابینو به انضمام وقایع مشهد، داستان فرود، مرزباننامه (2 جلد)، شرف النبی، ترجمه کلیله و دمنه، داستانهای بیدپای، شرح التعرف لمذهب التصوف (5 جلد)، جامع التواریخ (4 جلد به همراهی مصطفی موسوی)، تاریخنامه طبری (5 جلد) و روضه العقول.
سرانجام، به دستاورد ارزشمند عبدالعلی طاعتی (1357-1297) در تصحیح و تحشیه «صحاح الفرس» باید اشاره شود که رساله دکتری او بود و به راهنمایی استاد فروزانفر گذرانده و به همت بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر شد.
در عرصه مطبوعات فارسی نیز، گیلانیان سهم بهسزایی یافتند.
فهرست جراید و مجلات گیلان از 1325 تا 1347 قمری در « گیلان در گذرگاه زمان » ابراهیم فخرایی درج شده است که بیش از 60 مجله و روزنامه را دربر میگیرد.
در این زمینه، از سید اشرف، محمود طلوع، حسین کسمایی، ابراهیم فخرایی، غلامحسین نوری، مدنی، محمدعلی گیلک، میرصالح مظفرزاده، علی نوبختحقیقی، جکتاجی، دکتر محمدعلی فائق و سیدمحمد تائب باید یاد کرد که در تأسیس یا سردبیری نشریات و یا همکاری با آنها سهم داشتند.
در زمینه رشتههای متعدد علوم انسانی نیز، محققان و مترجمانی از گیلان برخاستند و آثار متعددی پدید آوردند که بعضاً در نوع خود کمنظیر است.
از جمله پدیدآورندگان و مترجمان آثار در این حوزهاند: محمدجعفر جعفریلنگرودی در رشته حقوق، علی حاکمی در باستانشناسی، عبدالکریم گلشنی در رشته تاریخ، سیروس سهامی در رشته جغرافیا، عنایتالله رضا در تاریخ و ایرانشناسی و جغرافیای تاریخی، خسرو خسروی در جامعهشناسی، باقر قدیریاصلی در اقتصاد و احمد مهرداد در تاریخ سیاسی و روابط بینالملل.
در این عرصه، کریم کشاورز مترجمی پرکار بود.
وی آثار ارزشمندی از ایرانشناسان شوروی را به فارسی برگرداند که از جمله آنها، « نهضت سربداران » و « کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول » و « اسلام در ایران » از پتروشفسکی؛ « اشکانیان و تاریخ ماد » از دیاکونوف؛ « تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان سده 18 میلادی » از پیگولوسکایا و دیگران؛ « آبیاری در ترکستان » و « ترکستاننامه » از بارتلد و همچنین گزیده مقالات تحقیقی او؛ « مقدمه فقهاللغه ایرانی » از اورانسکی.
کشاورز علاوه بر اینها، « خاطرههای جنگ دوم جهانی » (3 جلد) اثر دوگل را به فارسی برگرداند و آثار دیگری چون «حسن صباح»، « گیلان » (برای جوانان)، « یادداشتهای سفر حسنک یزدی به گیلان » (برای کودکان)، « هزار سال نثر پارسی » (مجموعه منتخبات در 5 جلد) و « 14 ماه در خارک » (یادداشتهای دوران تبعید پس از 28 مرداد) تألیف کرد.
عنایتالله رضا علاوه بر ترجمه آثار تاریخی مانند « اورارتو؛ تمدن ایران ساسانی » از لوکونین که برنده بهترین ترجمه سال (1350) شد، « شهرهای ایران در دوران پارتیان و ساسانیان » از پیگولوسکایا که باز عنوان بهترین ترجمه سال (1367) را کسب کرد؛ « اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران در سدههای 6-4 میلادی » از همان نویسنده؛ آثار تألیفی متعددی دارد ازجمله: « آب و فن آبیاری در ایران باستان »، « آذربایجان و اران (آلبانیای قفقاز) » که ترجمه روسی آن نیز (ایروان، 1993) منتشر شد و همچنین مقالات متعدد در حوزه جغرافیای تاریخی در دایرهالمعارف بزرگ اسلام.
جعفریلنگرودی در حقوق، فلسفه، تاریخ و ادب فارسی تألیفات متعدد دارد.
از جمله آثار اوست: کامل المیزان، منظومه عربی در منطق صورت (مشهد، 1367 ق)، التقریب الی حاشیه التهذیب به عربی (1386 ق)، اصول فلسفی حقوق، فرهنگ حقوقی، تاریخ حقوق ایران از انقراض ساسانیان تا آغاز مشروطه، دانشنامه حقوقی (دوره کامل علم اصول و مباحث عمدهای از حقوق اسلام)، ترمینولوژی حقوق، تاریخچه سازمان قضایی در حقوق اسلامی، مکتبهای حقوقی در حقوق اسلام، دائرهالمعارف علوم اسلامی (3 جلد)، شخصیت معنوی حافظ، راز بقای ایران در سخن فردوسی، راز بقای ایران در سخن مولوی، راز بقای ایران در سخن نظامی.
خسرو خسروی در زمینه جامعهشناسی و تاریخ، پژوهشهای علمی باارزشی انجام داده که نتایج آنها در آثار متعدد او منعکس گردیده است؛ از جمله در: جامعهشناسی روستایی ایران، نظامهای بهرهبرداری از زمین (از ساسانیان تا سلجوقیان)، پژوهشی در جامعه روستایی ایران، مسئله ارضی و مسئله دهقانی، جامعه دهقانی در ایران، دهقانان تهیدست، دهقانان توانگر، دهقانان خردهپا، جامعهشناسی ده در ایران، جزیره خارک در دوره استیلای نفت، مزدک، و همچنین مقالات متعدد در حوزه جغرافیای تاریخی در دانشنامه جهان اسلام.
علی حاکمی، باستانشناس برجسته، کاوشهای متعددی ازجمله در خوروین (شهرستان کرج، گنجتپه)، حسنلو (ارومیه)، گامیشگلی (میاندوآب)، خورهه (محلات)، علیآباد فرشگان (فیروزآباد فارس)، اسماعیلآباد (ساوجبلاغ)، دشت لوت، تپه کسری (ملایر) و همچنین در گیلان (کلووند، عمارلو و نسفی) انجام داد.
نتایج این کاوشها در مقالات متعدد و تألیفات او ازجمله « کاوشهای گیلان و کاوشهای شهداد » که مؤسسه شرقشناسی ایتالیا به چاپ آن اقدام کرد، منعکس شده است.
در رشته علوم تجربی و ریاضی باید از پروفسور فضلالله رضا، علی زرگری، محمود بهزاد، مهدی تجلیپور، محمدعلی مجتهدی، آل بویه و بهمن مِهری (استاد ریاضیات در دانشگاه صنعتی شریف و مؤلف « محاسبات عددی ») نام برد.
پروفسور فضلالله رضا در ریاضیات کاربردی و نظریه اطلاعات از صاحبنظران و پیشگامان جهان معاصر است.
وی علاوه بر این، تألیفات ارزشمندی در عرصه تحقیق ادبی دارد که از جمله آنهاست: نگاهی به شاهنامه، پژوهشی در اندیشههای فردوسی (2 جلد)، برگ بیبرگی، مهجوری و مشتاقی، که در آنها از دیدگاههای تازهای، شاهکارهای ادب فارسی را بررسی و تحلیل کرده است.
علی زرگری، اثر تحقیقی پرارزشی با عنوان « گیاهان دارویی » در پنج جلد دارد که در سالهای 1331 و 1372 برنده جایزه کتاب سال شد.
« روش شناسایی گیاهان » او در سه جلد نیز برنده جایزه کتاب سال 1342 شد.
محمود بهزاد از مترجمان پرکار، بهویژه در عرصه زیستشناسی است.
وی در آثار ترجمهای خود، زبانی روشن و پاکیزه و سهلالهضم دارد که باعث استقبال علاقهمندان به کتابهای علوم به زبان ساده شده است.
ترجمه « سرگذشت زمین » اثر جورج گاموف او، برنده جایزه سلطنتی شد.
شمار تألیفات و ترجمههای او از 70 متجاوز است.
مهدی تجلیپور در زمینه جانورانِ کفزی، بهویژه نرمتنان، تحقیقات پرارزشی دارد.
وی در خلیج فارس و دریای عمان و دریای خزر و آبهای داخلی ایران، عملیات پژوهشی خود را انجام داد و 11 نمونه از نرمتنان دریای خزر را اولبار به جهان دانش شناساند.
آثار اثر علمی او، به نام « بررسی جانورانِ بسترِ دریای خزر (آستارا ـ انزلی) » که به همت انجمن علوم و فنون دریایی ایران به چاپ رسیده و « نرمتنان مرواریدساز خلیج فارس » حاصل این پژوهشهاست.
از محققان در معارف اسلامی، میرزای رشتی، محمدعلی مدرسیچهاردهی، مهدی لاکانی، سیدحسن معصومیاشکوری، حاج شیخ یوسف جیلانی، حاج شیخ محمد محمدی (معروف به گیلانی)، زینالعابدین قربانی، صدرائی اشکوری، محمدباقر محقق و صادق احسانبخش را باید نام برد که هریک صاحب تألیفات عدیده به زبان فارسیاند.
از این مؤلفان، بعضی در شعر نیز طبعآزمایی کردهاند.
در این گفتار، سعی شده است تصویری جامع از خدمات گیلانیان به زبان و ادب فارسی در حوزههای گوناگون عرضه گردد.
طبیعی است که در این مجال، میسر نبود از همه کسانی که در این خدمات سهیم بودهاند، نام برده شود.
در مورد کسانی نیز که از آنان یاد شد، چنانکه باید و شاید، ادای حق نشده است.
همینقدر این فرصت دست داده است که توجه جامعه علم و ادب ایران به نتایج کوششهای ارزشمندی که فارسینویسان گیلانی در پدیدآوردن آثار علمی و ادبی نشان دادهاند، جلب شود که اگر این توفیق دست داده باشد، سزاوار شکر و سپاس است.
پینوشت 1- دکتر فروحی، پزشک و گیلانشناس، آن را در دست تصحیح دارد.
2- این منظومه به تصحیح نصرالله پورجوادی در سال 1383 منتشر شده است (ضمیمه شماره 17 نامه فرهنگستان).
3- واژههای گویشی در تحفه المؤمنین، نشریه شماره 3، انتشارات اداره فرهنگ عامه، تهران: 1361، ص 95 به بعد.
4- فهرست نسخههای خطی فارسی موزه بریتانیا، جلد 2، ص 483.
5- این کتاب از منابع اساسی، بلکه مهمترین منبع این تحقیق بوده است.
منابع 1- اوخان، جهانگیر سرتیپپور، گردآوری فهیمه اکبر، رشت، بی تا.
2- تاریخ ادبیات در ایران، ذبیحالله صفا، ج 5/1، چاپ سوم، تهران: 1366؛ ج 5/2، چاپ اول، تهران: 1364.
3- تاریخ الفی، قاضی احمد تتوی، آصف خان قزوینی، تصحیح سیدعلی آلداود، انتشارات کلبه و شرکت انتشاراتی فکر روز، تهران: 1378.
4- تاریخ گیلان و دیلمستان، سیدظهرالدین مرعشی، تصحیح و تحشیه منوچهر ستوده، بنیاد فرهنگ ایران، تهران: 1347.
5- تذکره الشعراء، داود حقیقت، رشت، بی تا.
6- تذکره المعاصرین، حزین لاهیجی، مقدمه و تصحیح و تعلیقات معصومه سالک، نشر میراث مکتوب، تهران: 1375.
7- تذکره مخزن الغرائب، شیخ احمد علیخان هاشمیسندیلوی، ج 5، به اهتمام دکتر محمد باقر، مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، اسلامآباد: 1372/1994.
8- شعر نو از آغاز تا امروز (1350-1301)، انتخاب و مقدمه و تفسیر از محمد حقوقی، شرکت سهامی کتابهای جیبی، تهران: 1351.
9- شعرهای گیلکی افراشته (محمدعلی راد بازقلعهای)، گردآوری و برگردان به فارسی محمود پاینده لنگرودی، نشر گیلکان، رشت: 1374.
10- کتابشناسی و بررسی واژهنامهها، دستورنامهها و نوشتههای گیلکی و دیلمی و تالشی از سده هشتم تا کنون، رضا مدنی، در گیلاننامه (مجموعه مقالات گیلانشناسی)، ج 2، به کوشش م.
پ.
جکتاجی، انتشارات طاعتی، رشت: 1369.
11- کتاب گیلان، ج 2، انتشارات گروه پژوهشگران ایران، تهران: 1374.
12- گیلان در قلمرو شعر و ادب، ابراهیم فخرایی.
13- مجموعه آثار محمدعلی افراشته، گردآوری نصرتالله نوح، انتشارات توکا، تهران: 1358.
14- نامههای خان احمد خان گیلانی، به کوشش فریدون نوزاد، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، تهران: 1373.
15- نامها و نامدارهای گیلان، جهانگیر سرتیپپور، نشر گیلکان، رشت: 1370.
◊ مأخذ: لوح فشرده مجموعه مقالات دومین همایش ملی ایرانشناسی، تهران: 27 آذر ـ 3 دی