مراحل تحصیلی وشغلی
سی رایت میلز در 28 ماه اوت 1916 درشهر واکو تگزاس زاده شد ودر خانواده ای از طبقه متوسط پرورش یافت .پدروی کارمند(دلال بیمه) ومادرش خانه دار بود .اودرسال 1939 از دانشگاه ایالتی تگزاس با درجه فوق لیسانس درجامعه شناسی فارغ التحصیل شد .او یک دانشجوی عادی نبود قبل ازترک دانشگاه تگزاس مقالات بسیاری در دو مجله معتبر جامعه شناسی چاپ کرد .سپس دردانشگاه ویسکانسین زیر نظر جامعه شناسانی ازجمله هوارد بکر (Howard Beaker) و هنس گرث(Hans Gerth) ادامه تحصیل داد ودرسال 1942 به دریافت درجه دکتری درجامعه شناسی نایل آمد .اودر 25سالگی اولین مقاله علمی خود را نگاشت.میلزکار تدریس خود را از دانشگاه مری لند شروع کرد وسپس به نیویورک آمد وبه عنوان استادیار دردانشگاه کلمبیا استخدام شد وی به مدت 17سال دراین دانشگاه مشغول به تدریس وتحقیق بود وسرانجام در20 مارس 1962 به علت حمله قلبی درسن 46سالگی درگذشت(عبدالمعبودانصاری،مقدمه کتاب بینش جامعه شناختی ،1360 :7-5 )
وی قسمت اعظم زندگی خود را از سال 1945 تا هنگام مرگش دردانشگاه کلمبیا مشغول به کار بود ودراین مدت خدمات ارزنده ای درزمینه جامعه شناسی انجام داد(ریتزر،35:1374)
اودردانشگاه کلمبیا تدریس کردوعضو دفتر مطالعات اجتماعی کاربردی بود.میلز یکی ازاثرگذارترین جامعه شناسان دوران پس ازجنگ جهانی دوم بود.دانشگاهیان وشهروندان عادی آثارش رامطالعه میکردند .میلز سوالهای جدی درباره عملکرد حقیقی دموکراسی امریکایی مطرح کرد.(سیدمن،1386: 133)
به گفته دکتر انصاری میلز نه تنها یک جامعه شناس متعهد وسنت شکن بود بلکه درزندگی شخصی ودانشگاهی خود نیز انسانی وارسته بود .شغل دانشگاهی وتحقیقات برای او رسالتی روشنفکرانه بود ،به همین جهت هیچگاه دربند مقام ،عنوان وسایر امتیازاتی که همکارانش درطلب آنها بودند ،نبود .همان طوری که ازجامعه شناسی غیرمتعهد وکاسبکارانه بیزاربود ازعناوین وضوابطی که میان او وشاگردانش فاصله ایجاد می کرد گریزان بود .به همین خاطرعلی رغم اکثر همکارانش با لباس غیر رسمی سرکلاس های خود حاضر می شد وبه جای اکتفا کردن به حضور درکلاس ها وقت اضافی خودرا به بحث ومجادله با دانشجویانش می گذراند .میلزبنابر احساس مسئولیت جدی به عنوان یک معلم ،ترجیح می داد به جای قبول تدریس دردوره های فوق لیسانس که تعداد دانشجویانش معدود بود،درکلاس های دوره ی لیسانس که دانشجویان بیشتری داشت،تدریس کند.(دکترعبدالمعبود انصاری،مقدمه کتاب بینش جامعه شناختی،1360: 6)
دکترانصاری در ادامه میگوید:
اهمیت زندگی دانشگاهی میلزدراین بود که سعی داشت به رسالت روشنفکری خود صمیمانه وفادار مانده وبرخلاف معمول نماینده راستین افکارانتقادی زمان خود باشد .به همین دلیل ازمتخصصان علوم اجتماعی که به عنوان مشاور در خدمت بنگاه های تبلیغاتی وتجاری درآمده ودانش خود را وسیله مقاصد آنها قرار داده بودند ،ولی در عین حال خودرا متخصص بیطرف می نامیدند بسیار خشمگین بود. (مقدمه بینش جامعه شناختی ،1360: 6)
جورج ریتزر نیز درکتاب نظریه جامعه شناسی درمورد خصوصیات اخلاقی سی رایت میلز اینگونه می گوید:
یکی از خصوصیات مهم او مبارزه طلبی وی بود وبه نظر همیشه با همه درحال جنگ بود .او یک زندگی بهم ریخته داشت،علی رغم سن کمش سه بارازدواج کرد وازهر ازدواج یک بچه داشت .ضمنا زندگی حرفه ای او نیزپر آشوب بود. در زمان دانشجویی درویسکانسین بابسیاری از اساتید خود درگیر بود . (ریتزر،35:1374)
میلز فردی غیر عادی بود وخودش دراین باره می گوید :من فردی عجیب وغریب هستم. در کتاب تصورات جامعه شناختی او نه تنها با نظریه پردازان سرشناس زمان خود ،تالکوت پارسنز بلکه با روش شناس برجسته آن دوران پاول لازارسفیلد نیز درگیر بود .او با مردم وجامعه امریکا نیز درتضاد بود واز جنبه های مختلف با آن می جنگید وهنگامی که به شوروی دعوت شدوبه عنوان منتقد جامعه امریکایی مورد احترام قرار گرفت ، ازفرصت استفاده کرد وحتی رهبر نخست شوروی ازاین انتقاد مصون نماند. (ریتزر :197)
خاستگاه اجتماعی
سی رایت میلز که درجامعه ای می زیست که محل برخورد سخت وتضاد آشکار سرمایه وفقر وطبقات استثمارگر واستثمار شده و مستکبر ومستضعف بود واین وضعیت باعث ایجاد جناح های مختلف فکری شد که دارای اصول مشترکی بودند که این مکتب ،مکتب انتقادی نام داشت .
اگربه بررسی تک تک آثار میلز بپردازیم به این مهم پی خواهیم برد :که در واقع رسالت میلز توصیف وتحلیل ودر صورت ممکن تغییر شرایط موجود در جامعه امریکا وجامعه شناسی امریکایی بود . به عبارت دیگر آثار میلز رامی توان اعتراضی نسبت به وضعیت موجود درزمان اودانست .به عنوان مثال وی درکتاب بینش جامعه شناختی سعی بر این دارد جامعه شناسان رابا این بینش آشنا ساخته وآنرا راه حلی برای آشفتگی های موجود در علوم اجتماعی می داند وازنظریاتی مانند تئوری کلان پارسنز و تجربه گرایی انتزاعی انتقاد می کند .
کتاب یقه سپیدان میلز نیز تحلیلی است بر طبقه متوسط جامعه امریکاست .با توجه به این کتاب میتوان به امر دست پیدا کرد که طبقه متوسط جامعه امریکا در زمان میلز، طبقه ای منفعل درامور اجتماعی ،سیاسی ،فاقد تاریخ،قدرت، نظریه سیاسی، بی هدف ومطیع سازمان های دیوان سالاری بوده است .
میلز کتاب نخبگان قدرت خودرا زمانی منتشرکردکه به گفته خود او،امریکا دوران شکوفایی اقتصادی،بزرگداشت ملی گرایی وخلأ سیاسی را میگذراند. هنگامی که میلز اقدام به نوشتن این کتاب کرد عمر دنیای نخبگان جواع محلی به پایان رسیده بود. به عبارت دیگر کتاب نخبگان قدرت درزمانی نوشته شد که هرکس به راحتی می توانست نقش دقیقی که ارتش امریکا درجامعه آنروزامریکا ایفا میکرد رادرک نماید .
بنابراین میتوان گفت امریکای زمان میلز جامعه ای بود که طبقه سرمایه داران،سران نظامی ومدیران برجسته حرف اول را در همه تصمیمات می زدند و جامعه درحیطه قدرت آنها قرار داشت.هم اینها بودند که حتی موضوع تحقیقات اجتماعی را تعیین کرده ودانشمندان راتحت سلطه خود درآورده بودندومیلز بر این باوربود که شاید بتواند با مطرح ساختن اندیشه های خود در چنین جامعه ای ازسلطه این طبقه حد اقل در حوزه جامعه شناسی بکاهد وروحیه جامعه شناسانه را درجامعه شناسان امریکایی زنده کند.