مراحل تحصیلی وشغلی
سی رایت میلز در 28 ماه اوت 1916 درشهر واکو تگزاس زاده شد ودر خانواده ای از طبقه متوسط پرورش یافت .پدروی کارمند(دلال بیمه) ومادرش خانه دار بود .اودرسال 1939 از دانشگاه ایالتی تگزاس با درجه فوق لیسانس درجامعه شناسی فارغ التحصیل شد .او یک دانشجوی عادی نبود قبل ازترک دانشگاه تگزاس مقالات بسیاری در دو مجله معتبر جامعه شناسی چاپ کرد .سپس دردانشگاه ویسکانسین زیر نظر جامعه شناسانی ازجمله هوارد بکر (Howard Beaker) و هنس گرث(Hans Gerth) ادامه تحصیل داد ودرسال 1942 به دریافت درجه دکتری درجامعه شناسی نایل آمد .اودر 25سالگی اولین مقاله علمی خود را نگاشت.میلزکار تدریس خود را از دانشگاه مری لند شروع کرد وسپس به نیویورک آمد وبه عنوان استادیار دردانشگاه کلمبیا استخدام شد وی به مدت 17سال دراین دانشگاه مشغول به تدریس وتحقیق بود وسرانجام در20 مارس 1962 به علت حمله قلبی درسن 46سالگی درگذشت(عبدالمعبودانصاری،مقدمه کتاب بینش جامعه شناختی ،1360 :7-5 )
وی قسمت اعظم زندگی خود را از سال 1945 تا هنگام مرگش دردانشگاه کلمبیا مشغول به کار بود ودراین مدت خدمات ارزنده ای درزمینه جامعه شناسی انجام داد(ریتزر،35:1374)
اودردانشگاه کلمبیا تدریس کردوعضو دفتر مطالعات اجتماعی کاربردی بود.میلز یکی ازاثرگذارترین جامعه شناسان دوران پس ازجنگ جهانی دوم بود.دانشگاهیان وشهروندان عادی آثارش رامطالعه میکردند .میلز سوالهای جدی درباره عملکرد حقیقی دموکراسی امریکایی مطرح کرد.(سیدمن،1386: 133)
به گفته دکتر انصاری میلز نه تنها یک جامعه شناس متعهد وسنت شکن بود بلکه درزندگی شخصی ودانشگاهی خود نیز انسانی وارسته بود .شغل دانشگاهی وتحقیقات برای او رسالتی روشنفکرانه بود ،به همین جهت هیچگاه دربند مقام ،عنوان وسایر امتیازاتی که همکارانش درطلب آنها بودند ،نبود .همان طوری که ازجامعه شناسی غیرمتعهد وکاسبکارانه بیزاربود ازعناوین وضوابطی که میان او وشاگردانش فاصله ایجاد می کرد گریزان بود .به همین خاطرعلی رغم اکثر همکارانش با لباس غیر رسمی سرکلاس های خود حاضر می شد وبه جای اکتفا کردن به حضور درکلاس ها وقت اضافی خودرا به بحث ومجادله با دانشجویانش می گذراند .میلزبنابر احساس مسئولیت جدی به عنوان یک معلم ،ترجیح می داد به جای قبول تدریس دردوره های فوق لیسانس که تعداد دانشجویانش معدود بود،درکلاس های دوره ی لیسانس که دانشجویان بیشتری داشت،تدریس کند.(دکترعبدالمعبود انصاری،مقدمه کتاب بینش جامعه شناختی،1360: 6)
دکترانصاری در ادامه میگوید:
اهمیت زندگی دانشگاهی میلزدراین بود که سعی داشت به رسالت روشنفکری خود صمیمانه وفادار مانده وبرخلاف معمول نماینده راستین افکارانتقادی زمان خود باشد .به همین دلیل ازمتخصصان علوم اجتماعی که به عنوان مشاور در خدمت بنگاه های تبلیغاتی وتجاری درآمده ودانش خود را وسیله مقاصد آنها قرار داده بودند ،ولی در عین حال خودرا متخصص بیطرف می نامیدند بسیار خشمگین بود.
(مقدمه بینش جامعه شناختی ،1360: 6)
جورج ریتزر نیز درکتاب نظریه جامعه شناسی درمورد خصوصیات اخلاقی سی رایت میلز اینگونه می گوید:
یکی از خصوصیات مهم او مبارزه طلبی وی بود وبه نظر همیشه با همه درحال جنگ بود .او یک زندگی بهم ریخته داشت،علی رغم سن کمش سه بارازدواج کرد وازهر ازدواج یک بچه داشت .ضمنا زندگی حرفه ای او نیزپر آشوب بود.
در زمان دانشجویی درویسکانسین بابسیاری از اساتید خود درگیر بود .
(ریتزر،35:1374)
میلز فردی غیر عادی بود وخودش دراین باره می گوید :من فردی عجیب وغریب هستم.
در کتاب تصورات جامعه شناختی او نه تنها با نظریه پردازان سرشناس زمان خود ،تالکوت پارسنز بلکه با روش شناس برجسته آن دوران پاول لازارسفیلد نیز درگیر بود .او با مردم وجامعه امریکا نیز درتضاد بود واز جنبه های مختلف با آن می جنگید وهنگامی که به شوروی دعوت شدوبه عنوان منتقد جامعه امریکایی مورد احترام قرار گرفت ، ازفرصت استفاده کرد وحتی رهبر نخست شوروی ازاین انتقاد مصون نماند.
(ریتزر :197)
خاستگاه اجتماعی
سی رایت میلز که درجامعه ای می زیست که محل برخورد سخت وتضاد آشکار سرمایه وفقر وطبقات استثمارگر واستثمار شده و مستکبر ومستضعف بود واین وضعیت باعث ایجاد جناح های مختلف فکری شد که دارای اصول مشترکی بودند که این مکتب ،مکتب انتقادی نام داشت .
اگربه بررسی تک تک آثار میلز بپردازیم به این مهم پی خواهیم برد :که در واقع رسالت میلز توصیف وتحلیل ودر صورت ممکن تغییر شرایط موجود در جامعه امریکا وجامعه شناسی امریکایی بود .
به عبارت دیگر آثار میلز رامی توان اعتراضی نسبت به وضعیت موجود درزمان اودانست .به عنوان مثال وی درکتاب بینش جامعه شناختی سعی بر این دارد جامعه شناسان رابا این بینش آشنا ساخته وآنرا راه حلی برای آشفتگی های موجود در علوم اجتماعی می داند وازنظریاتی مانند تئوری کلان پارسنز و تجربه گرایی انتزاعی انتقاد می کند .
کتاب یقه سپیدان میلز نیز تحلیلی است بر طبقه متوسط جامعه امریکاست .با توجه به این کتاب میتوان به امر دست پیدا کرد که طبقه متوسط جامعه امریکا در زمان میلز، طبقه ای منفعل درامور اجتماعی ،سیاسی ،فاقد تاریخ،قدرت، نظریه سیاسی، بی هدف ومطیع سازمان های دیوان سالاری بوده است .
میلز کتاب نخبگان قدرت خودرا زمانی منتشرکردکه به گفته خود او،امریکا دوران شکوفایی اقتصادی،بزرگداشت ملی گرایی وخلأ سیاسی را میگذراند.
هنگامی که میلز اقدام به نوشتن این کتاب کرد عمر دنیای نخبگان جواع محلی به پایان رسیده بود.
به عبارت دیگر کتاب نخبگان قدرت درزمانی نوشته شد که هرکس به راحتی می توانست نقش دقیقی که ارتش امریکا درجامعه آنروزامریکا ایفا میکرد رادرک نماید .
بنابراین میتوان گفت امریکای زمان میلز جامعه ای بود که طبقه سرمایه داران،سران نظامی ومدیران برجسته حرف اول را در همه تصمیمات می زدند و جامعه درحیطه قدرت آنها قرار داشت.هم اینها بودند که حتی موضوع تحقیقات اجتماعی را تعیین کرده ودانشمندان راتحت سلطه خود درآورده بودندومیلز بر این باوربود که شاید بتواند با مطرح ساختن اندیشه های خود در چنین جامعه ای ازسلطه این طبقه حد اقل در حوزه جامعه شناسی بکاهد وروحیه جامعه شناسانه را درجامعه شناسان امریکایی زنده کند.
بنابراین میتوان گفت امریکای زمان میلز جامعه ای بود که طبقه سرمایه داران،سران نظامی ومدیران برجسته حرف اول را در همه تصمیمات می زدند و جامعه درحیطه قدرت آنها قرار داشت.هم اینها بودند که حتی موضوع تحقیقات اجتماعی را تعیین کرده ودانشمندان راتحت سلطه خود درآورده بودندومیلز بر این باوربود که شاید بتواند با مطرح ساختن اندیشه های خود در چنین جامعه ای ازسلطه این طبقه حد اقل در حوزه جامعه شناسی بکاهد وروحیه جامعه شناسانه را درجامعه شناسان امریکایی زنده کند.
زمینه فکری میلز از سردمداران جامعه شناسی انتقادی در جامعه امریکاست وبا نگاهی انتقادی ورویکردی مبارزه جویانه به وضعیت قدرت،ساختارطبقاتی وتخیل جامعه شناسانه وساخت ومنش اجتماعی پرداخت.
بنا به گفته جورج ریتزر ،اگر چه نظریه مارکسیستی توسط جامعه شناسی امریکایی مورد انتقاد شدیدی واقع شد اما از سوی سی رایت میلز مورد حمایت قرار گرفت .
اگر چه فعالیت های نظریه ای میلز بسیار اندک بود اما کوشش های انفرادی او در زنده نگه داشتن عقیده ی مارکسیستی در نظریه ی جامعه شناسی او رابه شخصیت برجسته ای تبدیل کرد وبا اینکه جامعه شناسان نوین در ماکسیسم ازنظر پیچیدگی های تئوریک ازمیلز پیشی گرفتند ولی همچنان به میلز مدیون اند.میلز مارکسیست نبود وتا اواسط 1950چیزی در مورد نظریات مارکس نخوانده بود زیرا به زبان آلمانی آشنایی نداشت ازدیدگاه ریتزر میلز دردو اثر مهم خود سیاست های افراطی وضعیتش رادر نظریه مارکسیسم نشان دادو اولین کتاب او" کارگران یقه سفید" نام داشت که درآن انتقادهای شدید ازرشدموقعیت مقوله های شغلی وکارگران یقه سفید مطرح شده بود ودومین کتاب او،"برگزیدگان قدرت" بود .
هدف میلزمطرح کردن این نکته بود که چگونه امریکا تحت تسلط گروه های کوچک تجار،سیاستمداران ورهبران نظامی قرار گرفته است.( ریتزر،1374: 36) درکتاب شخصیت وساختار اجتماعی سی رایت میلز،تاثیر نظریه های وبری وفروید قوی تر از نظریه های ماکسیستی است.
توجه میلز به مارکسیسم ومشکلات جهان سوم منجر به چاپ کتابی درباره انقلابی کمونیستی کوبابه نام خارجی گوش کن وهم چنین انقلاب درکوبا ومارکسیستها شد .دیدگاه افراطی وی باعث شدکه درحاشیه ی جامعه شناسی امریکایی قرار گیرد.(همان: 195) بناراین میتوان گفت اگرچه میلز مارکسیست نبود وزیاد هم مارکس نخوانده بود لیکن با مشی مارکسیستی وانتقادی یک تفکرانتقادی رادیکال رادر امریکا نمایندگی می کرد که در کنارساخت گرایان وطرفداران کنش متقابل دارای جایگاه واهمیت خاصی است.
دکتر ابوالحسن تنهایی نیز در کتاب درآمدی بر مکاتب ونظریه های جامعه شناسی در مورد زمینه های فکری سی رایت میلز می گوید مسائل مطرح شده توسط مارکس وبر وفروید مقدماتی برای تکمیل دیدگاه میلز فراهم کردند: وبر با افزودن وجوه جامعه شناسی ذهنی به بنیان های مارکسیتی ودریافتی تفسیرگرایانه ازآن وفروید با تایید برفرآیند تاثیرهای عمیق تضاد در ناخودآگاه انسان.
(تنهایی ،1377: 522) از دیدگاه دکتر تنهایی میلزقبل از آن که بتواند نظام جامعه شناختی مستحکمی را بنیان گذاری کند ، بیشتربه نقد جامعه وجامعه شناسان امریکایی پرداخت .
او همین امررا یکی ازمهم ترین فاکتورهای تنهایی وگوشه نشینی میلز میداند: "میلز علاوه بر بزرگان جامعه شناسان آلمان ،ازدو نمونه فکروسنت جامعه شناسی امریکا نیز تاثیر گرفت .راس یکی از جناح های فکری راتشکیل میدهد که هم مستقیما ازطریق سنت امریکایی وهم غیرمستقیم ازطریق سنت آلمانی برمیلز تاثیر داشت.جناح دیگر چشم انداز مید-بلومر است که در آن هنگام برسر تفکرات اجتماعی امریکا سایه انداخته بود."(تنهایی،1377: 520-1) فصل دوم روش شناسی درآثارسی رایت میلز روش شناسی درآثارسی رایت میلز سی رایت میلز از سردمداران جامعه شناسی انتقادی درامریکاست.البته روش میلزانتقاد صرف ازجامعه امریکای نبود بلکه درکنار آن به دنبال کشف راه هایی برای تغییر وضعیت موجود بود.
ازدیدگاه وی اولین شرط برای شروع یک کار تحقیقی داشتن بینش جامعه شناسانه است.ازنظر وی تحقیقات کلاسیک از این مزیت برخورداربودند .محققان کلاسیک ابتدا بینش جامعه شناسانه را توسعه داده وسپس آنرا درتحقیقات خود به کار میبردند.(میلز،1360: 136) میلز روش های خاصی را برای برانگیختن این بینش در افراد مطرح می کند: 1.
تنظیم مجدد یادداشت های جمع آوری شده در زمینه موضوع تحقیق: میلز تاکید میکند که محقق این کار را با حوصله وتأنی انجام دهد.
2.
گرایش به الفاظ وعبارت (که به اعتقاد میلز درتئوری کلان پارسونز بسیار به چشم میخورد ) بینش جامعه شناسانه را سست می کند بنابراین محقق باید از آن پرهیز کند وبه دنبال مترادف اصطلاحات کلیدی باشد .
3.
طبقه بندی مفاهیم کلی که محقق با آن ها درارتباط است .
4.
در نظر گرفتن دو قطب هر پدیده :این کار به محقق این امکان را می دهد که بهترین بصیرت هارا بدست آورد .
5.
به اعتقاد میلز این واقعیت که درطبقه بندی متقابل به منظور سهولت ،اول بر طبق بله یا نه کار می کنید ، موجب می شود که متضادهای افراطی را درنظر بگیرید این کار عموما خوب است زیرابا تحلیل کیفی نمی تواند فراوانی ها یا اندازه ها را بدست آورد بنابراین وی براین کاربسیار تاکید میکند.(میلز ،1360: 233) 6.
درک تطبیقی به فهم مسئله بسیار کمک می کند .به اعتقاد میلز این کار باعث میشود که محقق دیدگاهی تاریخی پیدا کند .او براین باور است که بیشترین استفاده از دید تاریخی برای درک مقایسه ای است .به عبارت دیگر محقق برای درک مقایسه ای هر چیزی باید آنرا درمتن تاریخی اش قرار دهد.(همان: 234) 7.
توجه به چگونگی تنظیم مطالب برای عرضه کردن:به اعتقاد میلز این امرهمیشه محتوی کتاب را تحت تاثیر قرار میدهد .ازنظر وی یک اثرباید دارای تم باشد واین تم معمولا یک ایده است.(همان:136) پس به نظر میلز بدون داشتن ایده ومعقولیت نویسنده چاره ای ندارد جز اینکه عنوانها را با مقدمه روش شناسانه به روش شناسی وبا مقدمه های نظری به نظریه پیوند میدهد.
مراحل مختلف انجام یک پروژه تحقیقاتی ازدید گاه میلز کار برروی طرح تحقیقاتی ازطریق یادداشت برداری،اقتباس وفعالیتهای هدایت شده انتخاب طرح تحقیق انتخاب تم یاعنوان تحقیق ازطریق مطالعه یادداشت ها ، گشت وگذار در کتابخانه ها و مکالمات با دیگران ساخت مدل تحقیق وانطباق آن با آنچه که محقق درصدد بیان آن است.
میلز براین باوراست که برای طرح مسئله با نکات زیر باید توجه داشت : - مسائل عام وخصوصی باید به صراحت بیان شود.
- روابط علی بین ساخت اجتماعی وشرایط خاص درنظر گرفته شود.
- باید میان ارزش ها تفاوت قائل شد ومشخص نمود که از دیدگاه مردم کدام ارزشهای آنها موردتهدید قرار گرفته وچه کسانی راعامل این وضع می دانند.
- با توجه به موضوع باید ابتدا نسبت به موضوعات عام بی تفاوت ونسبت به مشکلات خصوصی نگران شد.
- باید درمرحله بندی هم موضوعات عام وهم مشکلات خصوصی را درطرح مسئله جای دهیم ودرهردو مرحله باید به شکل ساده ودقیق ارزشها وتهدیدها وارتباط آنها را بیان کنی.
(میلز ،1360: 136) - در زمینه مطالعه ی شرایط خاص درجامعه ،میلز براین باوراست که محقق نباید شرایط خاص راتک تک مطالعه کند بلکه کل ساخت های اجتماعی راکه شامل آنهاست با دقت مطالعه کند: - درمطالعه پدیده ها بخصوص مطالعه جوامع مختلف (همچنین مطالعه ساخت ونهادهای اجتماعی درجامعه )میلز برروش تطبیقی تاکید میکند :زیرا ازنظر وی شناخت نهاد های یک جامعه بدون مقایسه ی تطبیقی درجامعه ای دیگر امکان پذیر نیست وتنها ازطریق این روش است که میتوان به فقدان برخی ازمراحل تاریخی دریک جامعه پی برد: از طرف دیگربه اعتقاد میلز مسائل جوامع غربی به شیوه اجتناب ناپذیری مسائل تمام جوامع است.به همین خاطر برای شناخت این مسائل باید از روش مطالعه تطبیقی استفاده کرد .
میلزمعتقد است افراد جامعه را نباید به عنوان یک بخش مجزا از جامعه مورد بررسی قرارداد میلزبراین باوراست که محقق باید اسقلال سیاسی واخلاقی خود را دربرابر جریانات فکری حاکم بر جامعه از دست ندهندودربرابر آن تسلیم نشوند: ...بنا براین درنتیجه گیری کلی میتوان گفت: سی رایت میلز با الهام از مارکسیسم وشیوه ی انتقادی آن ،این خط مشی رادر پیش گرفت ونوک تیز پیکان انتقاد او به سمت جامعه وجامعه شناسی امریکایی است.
فصل سوم بررسی آراوآثار سی رایت میلز بررسی آراوآثار سی رایت میلز در این فصل قصد بر این است که به معرفی آثارمیلز پرداخته شود: بینش جامعه شناختی 1959 sociological Imagination برگزیدگان قدرتمند power Elite 1959 یقه سفیدان White caller 1951 مارکسیست ها The MARXISTS 1962 یانکی گوش کن Listen YANKI 1960 علل جنگ جهانی سوم The causes of world three 1958 شخصیت وساخت اجتماعی social structure character and مهاجرت پورتویکوئیها PUERTORICAN community در باب ماکس وبر From MAX Weber 1948 10.مردان جدید قدرت The new men of power 1948 11.انگارهای انسان Images of man 3-1بینش جامعه شناختی sociological Imagination از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران ازجمله دکتر انصاری (مترجم کتاب بینش جامعه شناختی ) این کتاب مهم ترین اثر محسوب می شود وی درمقدمه این کتاب عنوان می کند: "این کتاب مهم ترین اثر سی رایت میلز در زمینه جامعه شناختی نظری است.مجموعه مقالات آن به یک عبارت کیفر خواستی علیه جامعه شناختی غیر متعهد امریکایی محسوب میشود .ضمنا هریک از مقالات نمونه ای ارزنده در سنت تحقیقات علوم اجتماعی کلاسیک محسوب می شود .مقاله اول در مورد نوید یا رسالت علوم اجتماعی است .اساس این مقاله برمفهوم بینش جامعه شناختی استوار است.ازجمله مقاله های مهم دیگر این کتاب مقاله مربوط به تئوری کلان و تجربه گرایی انتزاعی است.
میلز روش تحقیق حاکم بر مسائل اجتماعی که تجربه گرایی انتزاعی می نامند مورد انتقاد قرار میدهد ومدعی است که دراین مکتب جامعه شناس به صورت روش شناس درآمده است .از دیگر انتقادات شدید او به موضوع وابستگی تجربه گرایان انتزاعی به موسسات تجاری است.
او درسایر مقالات نیز ضرورت تحقیقات تاریخی وتطبیقی را مدنظر قرار داده وجامعه شناسان را به پاسداری رسالت علوم اجتماعی کلاسیک می کند." (عبد المعبود انصاری،پیشگفتارکتاب بینش جامعه شناختی ،1360: 11-9) این کتاب شامل فصل های زیر است: نوید علوم اجتماعی 6.
فلسفه های علم نظریه کلان 7.انواع جامعه های بشری تجربه گرایی انتزاعی 8.
استفاده های تاریخ انواع شیوه های عملی 9.
در باب خرد و آزادی اخلاق دیوان سالاری 10.
در باب سیاست در علوم اجتماعی 3 -1-1نوید علوم اجتماعی میلز دراین مقاله نیاز مبرم انسان امروزی را به بینش جامعه شناختی متذکر میشود.او معتقد است که افراد برای رهایی از درماندگی های ناشی از گرفتاریهای شخصی وخصوصی زندگی وحل این مسائل به این بینش بسیار نیازمند است .
درواقع میلز فلسفه ی نیاز به بینش جامعه شناختی را دراین مقاله به طور مفصل بیان میکند.ازدیدگاه میلزجایی که انسان به این بینش نیازپیدا میکند، درمتن زندگی خصوصی ومشکلات شخصی است .اواین مسئله رااینگونه شرح می دهد: امروزه غالبا افراد احساس میکنند که زندگی های خصوصی شان مجموعه های ازگرفتاریهاست وقادرنیستند برمشکلات زندگی روزانه شان چیره شوند .اساس این حالت درماندگی ظاهرا دگرگونیهای غیر شخصی است که درساخت اولیه جامعه های گوناگون روی داده است .وقتی یک جامعه صنعتی میشود رعیت کارگر صنعتی میشود وفئودال ازهستی ساقط میشود یا درلباس سرمایه دار شهری درمی آید.
یا وجود این مردم مشکلات خصوصی خود را در چارجوب دگرگونیهای تارخی وتضادهای نهادی درنظر نمیگیرند وآسایش ونعمتی راکه از آن برخوردارند به تحولات جامعه خود ارتباط نمیدهند.چون ازرابطه ی پیچیده میان انگاره ها زندگی خصوصی وروند تاریخ جهانی آگاه نیستند.به عقیده ی من آنچه مردم به آن نیاز دارند وانچه که خود مردم احساس میکنند باید داشته باشند بینش جامعه شناسانه است که به یاری آن بتوانند اطلاعات وآمار رابنحوی بکاربرند وقدرت استدلال خودرا توسعه دهندتااز اتفاقات بیرونی ودرونی ذهن خودنتایجی شخصی بدست آودند این طرز بینش رامن بینش جامعه شناسانه نامیده ام.
(میلز،1360: 20-19) درواقع سی رایت میلز راه حل آگاهی ازرابطه ی میان مسائل زندگی خصوصی وتحولات تاریخی جهانی رابینش جامعه شناختی میداند.
فواید بینش جامعه شناختی میلزمعتقد است که نخستین فایده این بینش این است که انسان فقط هنگامی میتواند مفهوم زندگی وسرنوشت رادرک کند که خود را جدای ازتاریخ ورویدادهای تاریخی وعصروزمان خود نداند وزمانی که ازوضعیت افراد دیگری که درموقعیت های مشابه او قرار داشته اند باخبر باشد،میتواند موقعیت های خود را تشخیص دهد واین مهم ازطریق بینش جامعه شناختی حاصل میشود.(میلز،1360: 25) فردی که ازبینش جامعه شناسی برخوردار است میتواند تاثیر حوادث تاریخی رابرزندگی خصوصی واجتماعی بفهمد.
"بینش جامعه شناسانه به ما یاری میدهد تا بتوانیم تاریخ جامعه وسرگذشت فردی روابط بین آنها رادرک کنیم " (بنیش جامعه شناختی،1360: 25) - میلز به طرح چند پرسش اصلی دررسالت جامعه شناسانه می پردازد: 1.سوال درمورد ساخت کلی یک جامعه ،عناصر آن وارتباط آنها با یکدیگر 2.سوال درموردمفهوم وتاثیر جامعه برپیشرفت بشر وتاثیر ویژگی های این جامعه درتکامل انسان ووجه تمایز جامعه کنونی با جامعه کهن 3.
سوال درمورد افرادوشخصیت های تشکیل دهنده نسل حاضر این جامعه وهمچنین شخصیت های نسل آینده وعوامل تاثیر گذار درپیدایش این شخصیت ها.
میلز براین باور است که این سوالات محورهای نظری مطالعات کلاسیک درباره ی انسان وجامعه است واموری بدیهی هستند.(میلز،1360: 21) از دیدگاه وی مفید ترین طبقه بندی دربینش جامعه شناسانه تقسیم بندی آن میان گرفتاریهای خصوصی ومسائل عمومی ساخت اجتماعی میداند: گرفتاریهای خصوصی : ازدیدگاه میلز گرفتاریهای خصوصی ناشی از شخصیت فرد ورابطه ی نزدیک او بادیگران است .وی معتقد است برای تحلیل وتبیین این مسائل باید به فرد به عنوان یک موجود زنده وبه شرایط اجتماعی که فرد مستقیما با آنها درارتباط است توجه کرد .به عبارت دیگر میلز گرفتاریهای خصوصی را امری شخصی میداند (میلز،1360: 23) مسائل عام: میلز مسائل عام رامسائلی میداندکه بر شرایط خاص حاکم اند.
او میگوید این شرایط زمانی بوجود می آید که مردم یک جامعه ازنادیده گرفته شدن ارزشهای اجتماعی ومورد تهدید قرار گرفتن آنها مطلع میشوند: "به عبارت دیگر یک مسئله عمومی درحقیقت ناشی از بحران درنظام نهادهاست که اصطلاحا به آن تضاد یا تخاصم میگویند." (بنیش جامعه شناختی،1360 :23) وی معتقد است برای پی بردن به عام ترین گرفتاریهای خصوصی افراد درعصرحاضر باید ابتدا مشخص کرد که چه ارزش هایی درجامعه مورد تهدید قرار گرفته وچه ارزشهایی پایدارند وباید دید که چه تضادهایی درجامعه چشمگیرتراست.زیرا هنگامی که ارزشهای افراد پایمال میشوند افراد دچار التهاب گشته وبه درماندگی واستیصال دچارمیشوند.
(میلز،1360: 26) وی یکی ازمسائل مهم زمان مارا بررسی نشدن گرفتاریهای خصوصی افراد درقالب ارزشهاوعوامل اساسی میداند .ازنظروی یکی از اشتباهات مفسران وناظران اجتماعی نیز این است که مشکلات عصر حاضر را مسائلی کاملا فردی میدانند وبسیاری از مسائل خصوصی درچارچوب گرفتاریهای درونی بررسی میشود.
(میلز،1360: 27) درنتیجه ازدیدگاه میلز باید ریشه گرفتاری های خصوصی بالاخص عام ترین آنها را درشرایط اجتماعی وارزشهاوباورهای جامعه ،شیوه ی تولید،اقتدارنخبگان وسلسله مراتب بین المللی جستجو کرد.
میلز یادآور میشود اگرچه تفکرشاخص عصرجدید علوم فیزیکی وزیست شناسی است،ولی این مسئله اهمیت تفکرجامعه شناسی را کم نمی کند ونیاز به این بینش همچنان احساس میشود.زیراعلوم فیزیکی به عنوان شاخص اهمیت خودرا از دست داده وپیشرفتهای فنی گویای نتایچ ترسناک وتکان دهنده ای درآینده است .ازدیدگاه میلز حتی آثار هنری هم نمیتواند احساسات مردم را تدوین کند :چون هنرمند خودنیز درگیر گرفتاریها ی شخصی است .بنابراین نیاز مبرم به بینش جامعه شناسانه روز به روز بیشتراحساس میشود.
(میلز،1360: 29 -33) - جامعه شناسی امریکایی وروش شناسی آن ازدیدگاه میلز جامعه شناسان امریکایی نسبت به بررسی موضوعات اساسی بی توجهی نشان داده اند واصولا شایستگی وظیفه ای راکه به عهده گرفته اند را ندارند وبیشتر پایبند روش های کلاسیک وسنتی شده اند.
(میلز،1360 :36) میلزهمچنین ازسه گرایش عمده در جامعه شناسی امریکایی یاد میکند .
وی میگوید آنچه که امروز به عنوان مطالعات جامعه شناسی شناخته شده دریکی از 3 گرایش زیر قرار دارد : - گرایش اول به نظریه ی علم تاریخ مربوط است .دراین گرایش ردپای کنت،کارل مارکس هربرت اسپنسروماکس وبر دیده میشود .این گرایش کوششی است برای بررسی کل زندگی اجتماعی انسان.
- گرایش دوم برگرفته ازنظر منظم ماهیت انسان وجامعه است .دراین گرایش تاریخ به طور کلی کنارگذاشته میشود:بهترین نمونه این گرایش مطالعات پارسونز است.
- گرایش سوم مربوط به مطالعات تجربی واقعیت های اجتماعی عصرحاضراست.مطالعات ساموئل استوفر،جرج لاندبرگر،استوارت پاول لازارسفیلد بهترین نمونه است .هدف اصلی این گرایش توجه به کمیات وروش تحقیق کمی است .
(میلز،1360: 37-8) 3 -1-2تئوری کلان مبحث اصلی این فصل به تجزیه وتحلیل تئوری کلان پارسونزازکتاب نظام اجتماعی که مهم ترین کتاب پارسونز است،اختصاص دارد.
ازنظر میلز توجه اصلی درکتاب پارسونز به موضوع نظام اجتماعی وثبات واستمرار آن است البته درکنار آن مسائل دیگری نیز مطرح می شود ازجمله تعادل اجتماعی وچگونگی حفظ آن .
(میلز،1360: 49) ویژگی های تئوری کلان پارسونز ازنظر میلز مهم ترین واساسی ترین خصلت تئوری کلان ازدیدگاه وی کلی بودن این تئوری ازلحاظ نظری است .
به اعتقاد میلز مطالب به کار رفته در این تئوری آنچنان کلی ودشوار است که خواننده به راحتی نمیتواند به واقعیت این نوشته پی برده وآنرادرک کند.درواقع پارسونز به معانی کلمات توجهی نداشته وبازی با الفاظ دراین تئوری بسیار به چشم میخورد.
بنابراین ازدیدگاه میلز درهر تئوری ونظریه ای باید به تصریح معانی کلمات توجه شود .
وی این شیوه را طرز تفکرمنطقی میداند وتئوری هایی که این ویژگی رانداشته باشند ازدیدگاه او دچارلفاظی شده اند.
(میلز،1360: 51) یکی ازضعف های مهم این تئوری بیش ازحد انتزاعی بودن آن است .
میلزمعتقد است این نظریه علی رغم کاستیها ی موجود درآن جنبه های مثبتی رانیز دارامی باشد : "حال آنچه پارسونز ودیگران "تمایل ارزشی"و"ساخت هنجاری"می نامند کلا نهادهای عمده مشروعیت است .این موضوع براستی موضوعی مهم ومفید است .رابطه میان ارزش ها وساخت نهادها ازجمله مسائل مهم علوم اجتماعی است." (میلز،1360 :54) البته میلز معتقد است اگرچه ارزش های جامعه توجیح کننده نهادها وبرانگیزاننده افراد برای نقش های نهادی هستند اما ازنظر تاریخی وجامعه شناسانه فاقد اعتبارند.البته وی به رابطه میان ارزشها ونهادها وافراد معتقد است .ازدیدگاه وی راههایی بهتری برای ایجاد وحدت در جامعه وجود دارد: "راههایی که برای تدوین مسائل مهم ساخت اجتماعی مفید تر وبرای مواد قابل مشاهده نزدیک تراست." (میلز،1360: 56) ازنظر میلز تضاد ارزشها وتناقض ها میان رفتاروگفتار افراد نادیده گرفته شده است.امری که ازدیدگاه وی دارای عمومیت است بنحوی که حتی دربعضی ازجوامع وحدت ترکیبی ازمشروعیت وزوراست .
(میلز،1360: 57) بنابراین میتوان گفت ازنظر میلز دراکثرجوامع همه ارزشها ازدیدگاه افراد دارای مشروعیت نیست وایجاد وحدت دراین جوامع مستلزم استفاده از زور است .
البته این امر محدود به نهاد اقتصادی وسیاسی نیست بلکه درنهادهای دیگر نیز مشاهده میشود ازجمله درنهاد خانواده مثلا پدری برای تحمیل قدرت خود برفرزندانش به راههایی ازجمله محروم کردن ازارث متوسل میشود.
ازنظر میلز پارسونز نتوانسته درتئوری کلان خود مسائل مربوط به قدرت رابیان کند: "پارسونزبا فرضیه های انحرافی خود که معتقد است درهر جامعه ای یک سلسله مراتب ارزشی وجود دارد قطعا نمی تواند مسائل مربوط به قدرت رابیان کند." (میلز،1360: 59) میلزخاطر نشان میکند که فرضیه های پارسونز عامل عدم توجه به واقعیت های قدرت است وکاربرد این فرضیه ها باعث عدم تدوین صریح مسائل اساسی جامعه میشود: "قبول فرضیه های پارسونزباعث میشود که واقعیت های قدرت وتمام ساخت های نهادی بویژه نهادهای اقتصادی ،سیاسی ونظامی درتجزیه وتحلیل ساخت اجتماعی ،مورد غفلت قرار میگیرد."(میلز،1360: 60) بنا براین از نظرمیلز مفهوم نظم هنجاری که توسط پارسونز وجامعه شناسان امثال او مطرح میشود به این معناست که همه ی اشکال قدرت دارای مشروعیت است .به عبارت دیگرازنظرآنها وقتی یک نظام اجتماعی توانست انتظارات افراد دارای نقش های اجتماعی رابرآورده کند،خودبخود مشروعیت پیدا میکند.
(میلز،1360: 60) ازدیدگاه میلز نادیده گرفته شده مفهوم قدرت درتئوری کلان ومشروع دانستن اشکال مختلف آن شده که به مفهوم تضاد نیز پرداخته نشود.
وی میگوید: "درحقیقت فرض بر این است که به محض اینکه یک نظام اجتماعی تثبیت شد آن نظام خود به خود پایدار ومتعادل میشود .به عقیده پارسنز اغتشاشات وشورشها جزءذاتی نظام اجتماعی نبودوازخارج آن تحمیل می شود."(میلز،1360: 136) "درساخت های من درآوردی طرفداران تئوری کلان نه تنها رفتارگروهی توده های محروم ووحشت زده ،جمعیت های به هیجان آمده،تظاهرات ونهضتها که مشخصه عصر ماست،محلی از اعراب نداردبلکه چگونگی پیدایش تاریخ وتکامل آن هم مورد نظر نیست." (میلز،1360:61) - نظم اجتماعی : مهم ترین موضوع کتاب پارسنزازدیدگاه میلز بحث نظم اجتماعی ازنظر هابس است.
میلز معتقد است نمیتوان به این سوال که چگونه نظم اجتماعی برقرار میشود یک جواب واحد داد.
زیرا ساخت های اجتماعی ازنظر ماهیت ودرجه هماهنگی با هم فرق میکنند.دراین جا میلزازمثالی برای روشن شدن مطلب استفاده میکند: "درمدل تاکویل جامعه امریکا به عنوان یک جامعه لیبرال به مفهوم کلاسیک آن شناخته شده است درآن هریک از نهادها به طور مستقل تصور شده است."(میلز،1360: 60) بنابراین برای فهم چگونگی ایجاد نظم اجتماعی دریک جامعه باید ایتدابه نوع ساخت اجتماعی درآن جامعه توجه کرد.ازنظرمیلز،پارسونز نتوانسته مسئله ی نظم اجتماعی راکاملا تشریح کند.
3-1-3تجربه گرایی انتزاعی میلز دراین فصل به تجزیه وتحلیل روش تحقیق تجربه گرایی انتزاعی میپردازد.وی معتقداست اگرچه تجربه گرایی انتزاعی وتئوری کلان ازارکان اساسی علوم اجتماعی هستند ولی درعین حال موانعی برسر راه تحقیقات اجتماعی محسوب میشوند.
(میلز،1360: 69) - ویژگی های روش تجربه گرایی انتزاعی : "طرفداران تجربه گرایی انتزاعی برای جمع آوری آمارواطلاعات ازروشهای مصاحبه ونمونه گیری استفاده کرده سپس آمارلازم راجمع آوری وطبقه بند کرده وبه خورد دستگاههای کامپیوتر داده تا روابط آنها را بدست آورند واطلاعات بدست آمده درجدول های آماری عرضه شده وبدین ترتیب به تبیین مسائل اساسی وغیراساسی میپردازند."(میلز،1360: 70) میلز موضوع این روش تحقیق رامسائل تجاری وتبلیغاتی وسنجش افکارعمومی میداند.یکی دیگرازموضوعات مهم مورد بررسی دیگر دراین روش تحقیق شرکت فعالانه سیاسی ونحوه ی رای دادن مردم است.
ازنظر میلز تحقیقات آنها با ا ین سوال آغاز میشود: "چه کسی با چه کسی وازچه طریقی در ارتباط است؟
نتایج این ارتباط چگونه است؟
(میلز،1360: 70) مفاهیم عمده در این روش تحقیقی از دیدگاه میلز عبارتنداز:"عمومی"،"افکار"و"عامه" میلز تعریفی از هر یک از این مفاهیم ارائه میدهد: "منظور ازمفهوم عمومی احساسات وواکنشهای غیرشخصی وغیرخصوصی اکثریت مردم است ......منظوراز افکار،عقاید سیاسی،ارزشها،اطلاعات ،انگیزه هاوغیره است ...کلمه عامه به هر جمعیت قابل توجهی اطلاق میشود...." (میلز،1360: 70) نقد برروش تجربه گرایی انتزاعی میلزمعتقد است که مسائل اجتماعی جامعه معاصر ازطریق تجربه گرایی انتزاعی غیرقابل تبیین است .میلزاین عدم موفقیت را ناشی از محدودیت های روش شناسانه نمیداند: "اشکال عمده دراین است که به جمع آوری جزئیات آماری پرداخته بدون اینکه به شکل وکیفیت آنها توجه شود." (میلز،1360: 74) ازدیدگاه وی درزمینه قشربندی نه تنها تجربه گرایان انتزاعی مفاهیم جدیدی ارائه نکرده اند بلکه مفاهیم موجود رابه کارنگرفته اند: "آنان فقط به طور سطحی از شاخص های منزلت اقتصادی –اجتماعی نام برده اند.مسائل مربوط به مفاهیمی ازقبیل آگاهی طبقاتی،آگاهی کاذب ،منزلت اجتماعی وطبقه ....مورد توجه محققان این روش قرار نگرفته است ." (میلز،1360: 73) تجربه گرایی انتزاعی ازنظرمیلز فاقد خصلت نظری است .
میلزبارزترین خصلت تجربه گرایی انتزاعی را،خصلت اداری آن میداندکه این روش شامل تعداد زیادی محققق است که به آنها آموزش داده میشود .این خصلت باعث هرچه بیشتر دیوان سالاری شدن مطالعات اجتماعی شده است.
(میلز،1360:74) ازدیدگاه میلز طرفداران این مکتب غافلند که شالوده ی روش آنها فلسفی است.پس عملا با فلسفه ی دانش سروکاردارند تا با مطالعه اجتماعی.ازنظر وی درواقع تجربه -گرایان انتزاعی سعی کرده اند با انطباق دادن فلسفه ی علوم طبیعی با علوم اجتماعی روشی جدیدبرای مطالعات اجتماعی ارائه دهند.
(میلز،1360: 75) تجربه گرایان انتزاعی وظیفه ی علوم اجتماعی را تبدیل کردن فلسفه به علوم میدانند.همانطورکه لازارسفیلد مشهورترین نماینده این مکتب معتقد است جامعه شناس باید پلی باشدمیان فیلسوفان اجتماعی ازیک سو وگزارشگران تجربی ازسوی دیگر.
درواقع میلز معتقد است که تجربه گرایان انتزاعی درمرحله انتقالی قرار دارند (انتقال فلسفه علوم اجتماعی به علوم کاملا تجربی) (میلز،1360: 80) میلز 4نقطه عطف رادرآثار تجربه گرایان انتزاعی مشخص میسازد: - به اعتقاد میلز آنها به جای توجه به تاریخ نهادها وعقاید ،فقط به رفتاروکردار روزمره مردم توجه دارند." - وی براین باوراست که تجربه گرایان انتزاعی بخصوص لازارسفیلد معتقد است که مسائل وکارهای بشری باید درارتباط با یکدیگر موردبررسی قرار گیرند.
- " به جای مطالعه ی پدیده های اتفاقی فقط به بررسی انگاره ها بعنی پدیده های تکراری میپردازد." - " به جای توجه به حوادث اجتماعی –تاریخی فقط یه رویدادهای معاصر وغیرتاریخی توجه میشود." (میلز،1360: 1-80) میلز این دید غیرتاریخی راناشی ازتمایل ارزش شناسانه آنها میداند.
میلزبراین باور است که تجربه گرایان انتزاعی نه تنها بامسائل بسیار کوچک وغیرمهم سروکاردارند بلکه دیدآنها هم خصلت روانشناسی گرایی داردودرتعریف مسائل وتفسیرداده های تجربی نظریه ساخت اجتماعی –تاریخی رامورداستفاده قرارنمی دهند.در واقع آنها واقعیت های اجتماهی رابه متغیرهای روانی تقلیل میدهند.(روانشناسی گرایی می خواهد پدیده های اجتماعی را دررابطه با داده ها ونظریه های شخصیت فراد بیان کند.) (میلز،1360: 88) میلز معتقد است یکی ازوظایف جامعه شناسان ابزار سازی برای سایرعلوم اجتماعی است .اما از آنجایی که تجربه گرایان ازشیوه مصاحبه برای جمع آوری اطلاعات استفاده میکنند ومصاحبه شونده هم ممکن است یا موضوعات مورد سوال را به یاد نیاورندیا ازگفتن آنها ابا داشته باشند یا اصلا قادربه درک آن نباشند،درنتیجه مصاحبه به الگویی نا مناسب برای سایررشته های علوم اجتماعی تبدیل خواهدشد.
(میلز،1360: 82) میلز براین باوراست جامعه شناس وظیفه ی دیگری نیز دارد وآن تفسیر روابط اجتماعی است اما تجربه گرایان انتزاعی برای تفسیر ازروش های آماری استفاده میکنند وبه مقایسه ی آماری گروههای مختلف اجتماعی می پردازند اما مشخص نمیکنندکه این مقایسه درچه زمینه ای باید صورت گیرد.از طرف دیگر آنها تنها تفسیرهای جامعه شناسی راقبول دارندو معتقدند ،تفسیرهای دیگرعلوم اجتماعی غیرعملی هستند.ازنظرآنها تفسیر ونظریه اختصا ص به جامعه شناسی دارد.
(میلز،1360: 82) ازدیدگاه میلزناچیز بودن تحقیقات تجربه گرایان انتزاعی به خاطرمسئله پول وزمان است .ازنظروی چون تحقیقات تجربی معمولا هزینه ی زیادی رامی طلبد تحقیقات ناگزیرتحت نفوذ کسانیکه عهده دار مسائل مالی تحقیق هستند قرار میگیرند.ازطرف دیگر این افراد چون هرکدام دارای منافع خاصی هستندمسئله ی خاص رابه محققان دیکته میکنند.
بنابراین محققان درانتخاب مسئله تحقیق آزادی کامل ندارندوهمین امرباعث میشود که تحقیقات آنها بیان کننده واقعیات آن مسائل نباشد.
(همان: 84) ازنظرمیلزهمه ی مکاتب علوم اجتماعی تحقیقات تجربی وآماری را که فاقد نظریه هستند تهی میدانندواین درحالی است که تجربه گرایان انتزاعی برای نظریه وداده های تجربی محدودیت قائلند .مثلا لازارسفیلد معتقد است که نظریه تنها برای تبیین داده های آماری قابل استفاده است .
(میلز،1360: 85) میلزخاطر نشان میکند که توسعه علوم اجتماعی تنها از طریق مطالعا ت پراکنده امکان پذیرنیست ونمیتوان ازطریق نمونه گیری های کوچک اطلاعات مربوط به ساخت های کلان را بدست آورد.
ازدیدگاه وی شیوه ی مصاحبه درمکتب تجربه گرایی انتزاعی دارای ماهیت رفتارگرایی اجتماعی است .(یعنی اینکه مصاحبه کننده باید به شناخت عمیق مصاحبه شونده ،نایل شود.)ولی با توجه به خصلت اداری ومالی اینگونه تحقیقات رسیدن به این مقصود امکان پذیر نیست (محدودیت زمانی ومکانی) (میلز،1360: 89)