انتشار حداقل دو مقاله درباره میرزا بیدل تحت عنوان های «بیدل دهلوی» و «نقد بیدل» توسط محقق گرانسنگ استاد دکتر شفیعی کدکنی که جزو اولین مقالاتی است که در باب بیدل و شعر او به صورت جدی به معرفی و تبیین جنبه های مثبت و منفی شعرش پرداخته اند، موفقیت و مقدمه بزرگی بود که جامعه ادبی ایران توانست از خود بروز دهد، تا اندازه ای از بی مهری ها و کوتاهی های خویش را جبران کند و دیدگاه روشن و مناسبی را نسبت به بیدل آشکار سازد و زمینه ای فراهم نماید که پس از آن اهل شعر و ادب با مبنایی روشن و علمی به آثار بیدل نظر اندازد.
از این پس آثاری که به تدریج به طبع رسید چه به صورت مقاله و چه کتاب حاکی از این بلوغ و معرفت جدید بود. شوق شناخت واقعی بیدل و کنجکاوی در باب چند و چون شعر او باعث شد تا تأملات پنهان موجود در جامعه ادبی، مایه و انگیزه بروز پیدا کند و کسانی که با شعر و آثار بیدل، آشنایی لازم را داشتند، بخواهند حاصل مطالعات، تأملات و نظرگاه های خود را به نمایش گذارند.
به نظر می رسد، جامعه شعرا که علی القاعده در نوجوان و کنجکاوی برای تجربه های نوی شعری و هنری، هشیارتر، مطلع تر و پذیرا تر از هر قشری از طبقات هستند و خود از پیش خود و در اثر مطالعات و تجربه های شخصی یا در اثر ارتباط های صنفی و جمعی نسبت به این امر آمادگی و زمینه های لازم را داشتند، دست به قلم شدند و به سرعت به این ندا پاسخ دادند
بیدل کسیت ؟
سال 1367 یک سال بعد از انتشار کتاب«شاعر آینه ها» کتاب «بیدل» سپهری و سبک هندی، اثر شاعر و استاد دانشگاه دکتر حسن حسینی انتشار یافت.
ایشان در شروع کتاب در فصل (بیدل کیست)، ضمن ذکر عین شرح احوالی بسیار موجز که از بیدل در تذکره شعرای پنجاب و سایر منابع مورد مراجعه خود، بدان دست یافته است، ضمن اذعان به سودمندی این قبیل تذکره ها و قابل استفاده بودن یعنی از نکات روشنگر و ظرایف دلنشین آنها، در نقد شعر، از عیب همگانی آنها که عادت به یکسان سازی مقام ادبی و ارزش شعری، کلیه شعرای عالی ، از حیث مقام و رتبه سخن دارند و ناشناخته ماندن قدر و پایمال شدن شاعر مرتبه برجسته ای، چون بیدل را نیز معلول عدم نقد صحیح و علمی، می شمارد و سپس ادامه میدهد:«بیدل را باید به مثابه قطعه الماس درخشان از لابلای خروارها زغال که به مرور زمان تلنبار شده است، بیرون کشید و سر حوصله و با فراغت کامل در تراش سحرانگیز و خداداد آن، محو تماشا و تأمل شد و این کاری است که کم و بیش فارسی گویان و شیفتگان غیر ایرانی ادب فارسی در افغانستان و پاکستان، هندوستان و تاجیکستان انجام داده اند، اما متأسفانه در ایران ما هنوز اقدام جدی در این مورد صورت نگرفته است.»
این کتاب نیز در نوع خود، در راه شناخت بیدل و کم و کیف شعر او، اثری مغتنم بوده و نسبت به طرح و توضیح پاره ای از موضوعات برای آشنایی با شعر بیدل و سبک هندی و بیان علل پیچیدگی شعر سبک فوق اشعار و شاعر مورد بحث، اقدام موفقی به عمل آورده است، در بحث کتاب تحت عنوان (سپهری و سبک هندی) و (سورئالیسم، سرپناه سپهری و بیدل)قرابت ها و تأثیر خلاق شعر سبک هندی را در اشعار سهراب سپهری و نسبت و نزدیکی بین این دو را که احساس کرده است، بیان داشته:«به هر حال نشانه های شعر هندی در اشعار سپهری فراوان است، که خواننده اهل، با بذل خوصله می تواند، نمونه های بیشتری به دست دهد و به بهره برداری های خلاق سپهری از این سبک مطرود بیش از پیش آگاه شود .