زندکینامه
نویسنده ایرانی که در خانواده ای روحانی در تهران به دنیا آمد .پس از آنکه تحصیل در دبستان را به پایان رساند، پدرش او را به کسب و کار در بازار واداشت.
پنهان از پدر، در کلاسهای شبانه دبیرستان دارالفنون تحصیل را ادامه داد.
سپس، به دانشکده اربیات تهران راه یافت، دوره دانشکده را به پایان رساند و به کار معلمی پرداخت.
جلال آل احمد در جوانی با بعضی از آداب و رسومی که به نام مذهب رواج داشت به مخالفت برخاست.
در دوران تحصیل در دانشکده ادبیات با عده ای از یاران خود گروهی به نام «انجمن اصلاح» تشکیل داد.
از فعالیتهای این انجمن ترجمه و نشر کتاب بود.
آل احمد از سال 1323 تا 1332 به فعالیتهای سیاسی پرداخت و با حزبها و جمعیتهای گوناگون همکاری داشت.
در همین سالها چند داستان و مقاله نوشت و کتابهایی را از زبان فرانسوی به زبان فارسی ترجمه کرد.
پس از آن، به شهرها و روستاهای بسیار سفر کرد و از دیده ها و شنیده ها و پژوهشهایش نوشته ها پدید آورد.
در پی انتشار این نوشته ها بود که مؤسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران سرپرستی نشریه هایی در این زمینه را به عهده آل احمد گذاشت.
کارهای او را در این دوره می توان هشدارهایی دانست درباره از میان رفتن سنتهای اصیل ایرانی و جایگزینی آداب و رسوم غربی، کتاب غرب زدگی را در همین زمان نوشت.
سفرهای او
آل احمد در سالهای 1341 تا 1344 به بعضی از کشورهای اروپای شوروی، عربستان سعودی، و امریکا سفر کرد.
خاصل هریک از سفرهایش سفرنامه ای بود که بعضی از آنها انتشار یافت.
کتاب خسی در میقات سفرنامه حج اوست.
آل احمد در زمینه های گوناگون به نویسندگی پرداخته است.
داستانهای کوتاه و بلند و نقد ادبی نوسته است و چند کتاب ترجمه کرده است.
ولی برجسته ترین کارش مقاله های او در زمینه مذهب، سیاست، زبان و ادبیات است.
آل احمد معمولاً اندیشه های خود را با شیوه ای بیان می کند که مخصوص اوست.
نثرش ساده و نزدیک به زبان گفتاری است.
در نوشته هایش طنز و کنایه نیز به کار می برد و تکیه کلامهای خاصی دارد که آنها را بسیار تکرار می کند.
سفرنامه هایش هم سفرنامه است، هم پژوهشی در زمینه های اجتماعی، زبانشناسی، و مردمشناسی، نوشته هایش درباره روستاها آگاهیهایی است در زمینه زندگی روستانشینان، ساختمان خانه ها، خوراک و پوشاک، گویشها، افسانه ها، مثلها، و بازیهای کودکان آنها.
آل احمد در بیشتر نوشته هایش از نابسامانیهای کشور و فساد حکومت آن دوره انتقاد می کرد.
به همین سبب، از انتشار بعضی از نوشته هایش جلوگیری می شد.
نمونه ای از نوشته های آل احمد
یک روز صبح، به مدرسه که رسیدم، ناظم هنوز نیامده بود.
از این اتفاقها کم می افتاد و طبیعی بود که زنگ را هم نزده بودند.
ده دقیقه ای از زنگ می گذشت و معلمها در دفتر گرم اختلاط بودند.
خودم هم، وقتی معلم بودم، به این مرض دچار بودم.
اما از وقتی مدیر شده بودم، تازه می فهمیدم که چه لذتی میبرند معلمها از اینکه پنج دقیقه- نه، فقط دو دقیقه، حتی یک دقیقه- دیرتر به کلاس بروند.
چنان در این کار مصر بودند که انگار فقط به خاطر همین یکی دو دقیقه تأخیر ها معلم شده اند.
حق هم داشتند.
آدم وقتی مجبور باشد شکلکی را به صورت بگذارد که نه دیگران از آن می خندند و نه خود آدم لذتی می برد، پیداست که رفع تکلیف می کند.
زنگ را گفتم زدند و بچه ها سر کلاس.
دو تا از کلاسها بی معلم بود.
کلاس چهارم، که معلمش لای گچ توی بیمارستان بود و معلمی هم که به جایش برایمان فرستاده بودند هنوز نتوانسته بود برنامه اش را با ساعتهای خالی ما جود کند، و کلاس سوم که معلم ترکه ایش یک ماهی بود از ترس فرمانداری نظامی مخفی شده بود و کس دیگری را جای خودش می فرستاد، که آن روز نیامده بود.
یکی از ششمیها را فرستادم سر کلاس سوم که بر ایشان دیکته بگوید و خودم رفتم سر کلا چهارم.
مدیر هم باشی، باز باید تمرین کنی که مبادا فوت و فن معلمی از یادت برود.
(از کتاب مدیر مدرسه)
شادروان جلال آل احمد در کتاب اورازان نمونه ای از آن را نوشته است در کتاب «تات نشین های بلوک زهرا» تحقیقی نسبتاً مفصل راجع به آن آورده است و حوضه زبانی آنها را از تاکستان (سیادهن) تا شاهرود (شهر شاهرود) می داند.
احمد کسروی در اثر «فرهنگ نام های آبادی ها» جاهایی را در آذربایجان و خلخال و تالش نام می برد که در حوزه کاربرد این زبان قرار دارند.
نیما یوشیج در مقدمه دوبیتی های «روجا» که به زبان تبری سروده شده است، می نویسد: «من شاعر زبان تاتی هستم».
خانم شیرین هانتر در کتاب مسلمانان جمهوری های شوروی می نویسد: در قفقاز عده ای تات زندگی می کنند که اینان بازماندگان کسانی هستند که در روزگار ساسانیان به جهت نگهداری از دربندهای قفقاز گسیل شده بودند.
مراسم ازدواج: برای شروع خواستگاری یک عدد کله قند و کشمش تزئین می کنند و در یک سینیب قرار می دهند مادر داماد به همراه پدر داماد به خانه عروس که انتخاب کرده اند می روند این کله قند نشانه شیرینی خواستگاری است.
اگر کله قند را قبول کردند نشانه موافقت است.
سپس مراسم شیرینی خوران: اقوام درجه اول را دعوت می کنند و چند ریش سفید و بزرگ تر فامیل را جهت شیرینی خوران به خانه عروس می روند.
جوان های خانواده داماد شروع به زدن دایره و دست و پایکوبی که به اصطلاح محلی (شول) یعنی فریاد شادی می زنند که خانواده عروس متوجه بشوند و سپس خانواده عروس اسپند گل پر دود می کنند و خوشامد می گویند.
رقص های محلی می کنند مانند: رقص قاسم آبادی و تنبان به تن که نمبان همان دامن های چین چین است که خانم ها به تن کرده و به رنگ های مختلف است و این رقص ها مخصوص خانم ها است.
بعد از شیرینی خوران بعد از چند ماه مراسم عقد بندون است و زمانی که می خواهند عقد کنند باز از بزرگ ترهای دو فامیل جمع می شوند و بعد صحبت مهریه و شیربها و گوسفند و جهیزیه عروس را مشخص می کنند و شیربها مبلغی را در نظر می گیرند و یا پشت سند ازدواج زمین و یا گاو هدیه به عروس می دهند از طرف داماد و در سند قید می شود.
بعد از چند ماه با هم قرار می گذارند خانواده عروس و داماد که چه روزی عروسی باشد که معمولاً روزهای تولد ائمه اطهار است.
(مانند تولد صاحب الزمان، تولد رسول اکرم (ص) و غیره ...) مراسم عروسی به دین قرار است که: روز عروسی از طرف خانواده عروس ناهار می دهند به تمام دعوت شدگان و شام نیز به عهده داماد می باشد و سپس بعد از ناهار عروس را سوار قاطری می کنند که پالانش تزئین شده با فرشهای دستباف خود روستا و ساز و دهل عروس را حرکت می دهند و یکی از خانواده عروس که نزدیکان عرس می باشد جلوی قاطر را می گیرد و می گوید: من نمی گذارم عروس را ببرید و این رسم است که باید مبلغی پل از طرف داماد شیرینی بدهند به همان نزدیکان عروس و بعد که شیرینی داده شد اجازه می دهد که عروس را حرکت بدهند.
تمام اهالی ده زن و مرد و کوچک و بزرگ دست زنان و هلهله کنان دنبال عروس راهی می شوند به سوی خانه داماد و نزدیک خانه داماد یک جای مسطحی عروس قرار می گیرد و داماد بالای تپه ای (نار) می زند که در اصطلاح روستا به این معنی می باشد که: که مقداری قند و انار و سیب از بالای عروس پرتاب می کنند و تمام مهمانان پشت عروس در محوطه منتظر نار هستند که هرکس تلاش می کند قند و انار و سیب را بگیرد و ببرد به داماد بدهد که من این نار را گرفته ام و باید شیرینی از داماد بگیرد.
سپس عروس حرکت داده می شود به منزل داماد و بعد گوسفند جلوی پای عروس قربانی می کنند و اسپند دود می کنند که پا قدم عروس برای خانواده داماد خوب باشد و رسم است که یک پسربچه 2 یا 3 ساله را در دامن عروس می نشانند که عروس پسردار شود در آینده و داماد نیز دو ساقدوش دارد که مواظب داماد هستند و داماد را جریمه می کنند و 1 لیوان آب و شکر که تا نصفه شکر است و به عنوان جریمه به داماد می دهند تا بخورد و یا باید بخورد و یا باید شیرینی آن را که مبلغی پول است بدهد.
یکی از رسوم دیگر این است که داماد به محض اینکه کفشهایش را از پا درآورد اگر ساقدوشهایش مواظب نباشند یک نفر از طرف خانواده عروس در کمین کفشهای او است که بدزدند و سپس برای پس دادن آن مبلغی شیرینی می خواهد و روستا این است که قربانی که جلوی عروس کرده اند تعدادی از جوانها از دست قصاب می گیرند و کشان کشان از در خانه داماد بیرون برده و آخر شب گوشت را کباب کرده و دسته جمعی می خورند.
جلال آل احمد آغازگر است.
وی با تأسیس «دفتر موتوگرافی» (تک نگاری) در موسسات مطالعات و تحقیقات دانشکده ادبیات دانشگاه تهران سعی بر آن داشت که آنچه در بطن اجتماع یعنی روستاهای طالقان می گذشت را شناسایی نماید و به مسائلی از قبیل آداب و رسوم روستایی، فولکلور، لهجه، قواعد و ملاکهای ارزشهای اجتماعی روستایی، نظام کار و مالکیت و غیره بپردازد و در این راستا کتاب «اورزان» را در سال 1332 ه.ش به رشته تحریر درآورد.
از ویژگیهای عمده این اثر نثر روان و زبان ساده آن است.
تلاش دیگری که در این زمینه صورت گرفته تألیف کتاب «فشندک» نوشته هوشنگ پورگریم است.
این اثر که در سال 1341 با همکاری دفتر مونوگرافی وابسته به دانشگاه تهران، تحت نظر جلال احمد به انجام رسیده آخرین اثر در حوزه مذکور است.
پس از این تاریخ، دیگر تک نگاری علمی در باره روستاهای طالقان به رشته تحریر درنیامده و این سیر مطالعاتی در منظقه طالقان استمرار نیافته است.
البته نک نگاری «شهرک» توسط نبی الله عباسی و همچنین «زیدشت دروازه طالقان» به قلم «مصطفی حدادی» بعدها به انجام رسید که مختصر است.
اما این ویژگیها و خصوصیات تألیفات جلال آل احمد و هوشنگ پورکریم را دارا نیست و مؤلفین آنها نتوانسته اند مسائل، آداب و رسوم خاص این روستاها را به نحو مطلوبی ارائه نمایند.
دسته دیگر از آثار مربوط به طالقان، رساله ها یا گزارش های مطالعاتی و تحقیقاتی نهادها و ادارات دولتی است.
این آثار بیشتر جنبه کاربردی دارد.
همانطور که در فصول گذشته یادآور شدیم اهمیت منابع آب های سطحی در طالقان باعث گردید از دیرباز برای استفاده آب رودخانه های طالقان طرحها و برنامه ریزیهای گسترده ای صورت پذیرد.
به همین سبب هیئت ها و گروههای علمی بسیاری در ادوار مختلف به مطالعه حوزه آبریز طالقان پرداختند.
منابع : 1- فرهنگنامه شورای کتاب جلد اول صفحه 130 نشر فرهنگنامه سال 1377 چاپ بهمن چاپ چهارم 2- زندگی نامه نویسندگان و شعرا نوشته احمد ابوالحسنی نشر اتحاد