دانلود تحقیق چند شاعر

Word 111 KB 19541 33
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • وی مدتها خلافت طریقت نقشبندیه را به عهده داشت.

    جامی معاصر سلطان حسین بایقرا و وزیر دانشمندش امیر علیشیر نوائی بود که وی را مورد تفقد قرار داده اند.
    جامی سفرهای زیادی به بلاد مختلف کرده است از جمله هرات و سمرقند که از مراکز علوم اسلامی و ادبیات ایرانی بوده اند، وی تبحر زیادی در علوم دینی و تصوف داشت سپس در عالم عرفان به کسب مقامات معنوی نائل آمد.
    علاوه بر دیوان اشعار و غزلیات، آثار ذیل از وی بجا مانده است:
    هفت اورنگ سلسله الذهب سلامان و ابسال تحفه الحرار سبحه الابرار یوسف و زلیخا لیلی و مجنون خردنامه اسکندری نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص نفحات الانس لوامع لوایح شواهد النبوه اشعه اللمعات بهارستان.
    اشعار و افکار جامی در ادبیات هند و عثمانی بسیار بود، بطوریکه اولین بنای ادبیات عثمانی بر آثار و افکار وی گذاشته شد و سلاطینی مانند سلطان محمد فاتح و بایزید دوم به وی توجه و ارادتی خاص داشته و با او مکاتبه می کردند.
    ابیاتی از ساقی نامه وی نقل می شوند:
    دلا، دیده دوربین برگشای در این دیر دیرینه دیر پای
    بعبرت نظر کن که گردون چه کرد فریدون کجا رفت و قارون چه کرد؟
    پی گنج بردند بسیار رنج کنون خاک ریزند بر سر چو گنج
    بمردار جویی چو کرکس مباش گرفتار هر ناکس و کس مباش
    حافظ( 726 791 ه ق)
    شمس الدین محمد بهاء الدین شیرازی ملقب به لسان الغیب که بعلت از حفظ داشتن قرآن متخلص به حافظ گردیده در شیراز متولد شد، پدرش از اهالی اصفهان و مادرش اهل کازرون بود.


    حافظ به تحصیل علوم در زادگاه خود پرداخت و در مجالس درس بزرگان حاضر و کسب فیض نمود و در علوم به مقام رفیع رسید.

    حافظ در اشعار خود گوید:
    عشقت رسد بفریاد ار خود بسان حافظ
    قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
    و یا:
    ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ
    به قرآنی که اندر سینه داری
    وی معاصر سلسله آل مظفر و اوایل حکومت تیموریان بوده است و از آل مظفر، بخصوص شاه شجاع را مدح گفته است، اغتشاشات و نابسامانی های آن دوران در برخی از اشعار حافظ اثر گذاشته است، منجمله:
    این چه شوریست که در دور قمر می بینم
    همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم
    و یا
    در میخانه ببستند خدایا مپسند
    که در خانه تزویر و ریا بگشایند
    وفات خواجه به سال 791 ه ق یعنی صد سال بعد از وفات سعدی در شیراز اتفاق افتاد و در خاک مصلی به خاک سپرده شده.
    شاعری ماده تاریخ وفات حافظ را در همان عبارت« خاک مصلی» یافته و گفته است:
    چراغ اهل معنی خواجه حافظ
    که شمعی بود از نور تجلی
    چو در خاک مصلی یافت منزل
    بجو تاریخش از خاک مصلی
    ( که عبارت خاک مصلی بحساب ابجد 791 می شود).
    حافظ دو مثنوی کوتاه و چند قطعه رباعی سروده و بقیه اشعار او غزل هستند غزلیاتی که آمیخته با عشق و عرفان بوده و در ادبیات ایران بی نظیرند.


    انتخاب غزل از دیوان حافظ بسیار مشکل است، چه تمام غزلیات او شیوا و دارای معانی عارفانه و عاشقانه اند و تقریباً خانه ای نیست که دیوان حافظ را در بر نداشته باشد.
    سخن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
    پریرویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
    بفتراک جفا دلها چو بر بندند بربندند
    ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند بفشانند
    بعمری یک نفس با ما چون بنشینند برخیزند
    نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
    سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند
    رخ مهر از سحر خیزان نگردانند اگر دانند
    ز چشمم لعل رمانی چو میخندند میبارند
    ز رویم راز پنهانی چو می بینند می خوانند
    دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
    ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
    چو منصور از مراد آنان که بردارند بردارند
    بدین درگاه حافظ را چو میخوانند میرانند
    حنظله بادغیسی( متوفی در سال 220 ه ق):
    معاصر دوره طاهریان بوده و در نیشابور میزیست، دیوانی داشته که فقط ابیاتی از آن در دست است منجمله:
    مهتری گر بکام شیر دراست
    شو خطر کن ز کام شیر بجوی
    یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه
    یا چو مردانت مرگ رویاروی
    خراسانی، میرزا حبیب(12661327 ه ق)
    از شعرای عارف و از روحانیون دانشمند خراسان بوده، نسب او به شاه نعمت اله ولی میرسد ، این ابیات از اوست:
    امروز امیر در میخانه تویی تو
    فریاد رس ناله مستانه تویی تو
    مرغ دل ما را که بکس رام نگردد
    آرام تویی دام تویی دانه تویی تو
    در کعبه و بتخانه بگشتیم بسی ما
    دیدیم که در کعبه و بتخانه تویی تو
    خاقانی، افضل الدین( 520595 ه ق)
    حسان العجم افضل الدین بدیل ابراهیم بن علی خاقانی حقایقی شروانی از بزرگترین و معروفترین شعرای ایرانی و از گویندگان نامی آذربایجان است.

    در قریه دربند از توابع شروان متولد شد، پدرش درودگر و مادرش از خانواده عیسوی بود که سپس اسلام آورد.
    ابتدا نزد عموی خود به تحصیل علوم پرداخت آنگاه از ابوالعلماء گنجوی رسوم شاعری آموخت.

    سپس به خدمت خاقان منوچهر رسید و لقب خاقانی گرفت و مدتها نیز در دربار شروانشاه بود، از دست دادن پسر بیست ساله و سپس همسر غم بزرگی بر دل او نهاد.
    او سفرهای زیادی کرد منجمله عراق و ری و عربستان و در ملک عراق بود که با دیدن خرابه های مدائن قصیده معروف خود را که با این بیت شروع می شود سرود:
    هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
    ایوان مدائن را آئینه عبرت دان
    وی بسبب تألمات روحی اواخر عمرش را به عزلت گذراند و بالاخره در تبریز وفات یافت و در مقبره الشعرای این شهر مدفون گردید ابیاتی در مرثیه از دست دادن پسرش سروده که چند بیتی از آن نقل می شود:
    من کجایم خبرم نیست که مست خطرم
    گر شما نیز نه مستید کجائید همه؟
    همه بیمار پرستان ز غمم سیر شدند
    آنکه این غم خورد امروز شمائید همه
    نی،نی، از بند اجل کس بنوا باز نرست
    کار کافتاد چه در بند نوائید همه
    آه کامروز تبم تیز و زبان کند شده است
    تب ببندید و زبانم بگشائید همه
    زین طبیبان غلط گوی چه گویم، که شما
    نامبارک دم و ناساز درائید همه
    مهمترین اثر خاقانی تحفه العراقین میباشد، که در واقع شرح ماوقع سفرهای وی می باشد.
    خواجوی کرمانی(679 753 ه ق)
    کمال الدین ابوالعطاء، محمود بن علی کرمانی متخلص به خواجو در کرمان متولد شد، در زادگاه خود علوم آموخت و سپس به شیراز و اصفهان و کازرون و عراق و مصر سفر کرد، در شیراز با حافظ آشنا شد، وی معاصر سلطان ابوسعید بهادر بود و او را مدح گفته است.

    وی علاوه بر دیوان شعر، آثار دیگری از خود بیادگار گذاشته، مانند: همای و همایون گل و نوروز کمال نامه روضه الانوار گوهر نامه سامنامه قطعه زیر از اشعار اوست:
    نشان روی تو جستم بهر کجا که رسیدم
    ز مهر در تو نشانی نه دیدم و نه شنیدم
    چه رنجها که نیامد برویم از غم رویت
    چه جورها که ز دست تو در جهان نکشیدم
    هزار نیش جفا از تو نوش کردم و رفتم
    هزار تیر بلا از تو خوردم و نرمیدم
    بجای من تو اگر صد هزار دوست گزیدی
    بدوستی، که بجای تو دیگری نگزیدم
    بسی تو عهد شکستی که من رضای تو جستم
    بی تو مهر بریدی که از تو من نبریدم
    از آن زمان که چو « خواجو » عنان دل بتو دادم
    بجان رسیدم و هرگز بکام دل نرسیدم
    مزار وی در نزدیکی دروازه قرآن شیراز واقع است.
    خیام، حکیم ابوالفتح عمر بن ابراهیم( متوفی به سال 517 ه ق):
    دانشمند، ریاضی دان، شاعر و فیلسوف ارزشمند ایرانی در نیشابور پا بعرصه حیات نهاد، ار ریاضی دانان و منجمین معروف دوره سلجوقی است.

    شهرت او بیشتر بخاطر رباعیات وی است که حالت عرفانی و حکیمانه خاصی دارند که به زبانهای زنده دنیا نیز ترجمه شده اند( اولین ترجمه به انگلیسی توسط فیتز جرالدا انجام شده است).
    مدفن وی در صحن امامزاده محروق در نیم فرسنگی نیشابور واقع است از آثار او می توان به نوروز نامه روضه القلوب رساله در جر و مقابلات رساله وجود رساله ئی در طبیعیات و فلسفه اشاره کرد.
    مدفن وی در صحن امامزاده محروق در نیم فرسنگی نیشابور واقع است از آثار او می توان به نوروز نامه ـ روضه القلوب ـ رساله در جر و مقابلات ـ رساله وجود ـ رساله ئی در طبیعیات و فلسفه اشاره کرد.

    چون آب بجویبار و چون باد بدشت روزی دگر از نوبت عمرم بگذشت هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت روزی که نیامدست و روزی که گذشت دقیقی، ابو منصور محمد بن احمد(330 ـ وفات بین سالهای 367 ـ370 ه ـ ق) دقیقی آخرین شاعر بزرگ دوره سامانی است که پیش از فردوسی شروع به نظم شاهنامه کرده است، بعلت دقتی که در الفاظ و معانی داشته او را دقیقی لقب داده اند، محل تولد وی بلخ بوده است.

    وی زرتشتی بوده و به امر نوح بن منصور شروع به تنظیم شاهنامه کرده است اما قبل از اینکه قسمت هایی از آنرا بپایان برساند(حدود هزار بیت) بدست غلامی کشته می شود.

    رودکی، ابو عبداله جعفر بن محمد(260ـ329 ه ـ ق) شاعر بلند آوازه قرون سوم و چهارم در قریه رودک سمرقند متولد شد، چنان اهوش بود که در هشت سالگی قرآن را حفظ کرد، نواختن ساز بربط را فرا گرفت و چنان استاد شد که به دربار امیر نصر بن احمد سامانی راه یافت و صاحب مال و منال زیادی گردید، عده ای او را کور مادرزاد و برخی نابینا در اواخر عمر دانسته اند، از رودکی دیوانی بجا مانده است که حاوی اشعار حکیمانه و با معنی است دیگری کلیله و دمنه که کتابی است منظوم، این شاعر بزرگوار در زادگاه خود دارفانی را وداع گفت، ابیاتی از رودکی نقل می شوند: ای آنکه غمگینی و سزاواری وندر نهان سرشک همی باری رفت آنکه رفت و آمد آنک آمد بود آنکه بود خیره چه غم داری هموار خواهی کرد گیتی را؟

    گیتی است کی پذیرد همواری اندر بلای سخت پدید آید صبر و بزرگمردی و سالاری سعدی ( تولد حدود 606 ـ وفات 691 ه ـ ق ) شیخ مشرف الدین مصلح بن عبدالله سعدی شیرازی از ستاره های قدر اول آسمان ادب ایران است که نظم و نثر بدیع او زبان فارسی را به اعلی درجه فصاحت رسانیده و در هر عصری آثار وی از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار می باشند.

    در شیراز بدنیا آمد، در اوان جوانی پدر خود را از دست داد.

    سعدی علاقه زیادی به سیر و سیاحت داشت و فتنه مغول و آشفتگی اوضاع شیراز او را وادار به ترک وطن نمود، بغداد، سوریه، مکه، افغانستان، ترکستان، هند، کاشمر از جمله اماکنی بودند که سعدی در آنها اقامت داشته است.

    پس از بازگشت به شیراز و آرام شدن اوضاع به خدمت اتابک ابوبکر بن سعد زنگی رسید و تخلص خود ( سعدی) را نیز از وی گرفته است.

    در 655 ه ـ ق بوستان را به نظم کشید و در 656 ه ـ ق گلستان را که نثر مسجع و از شاهکارهای ادبی ایران است تصنیف کرد.

    علاوه بر بوستان و گلستان، سعدی کلیاتی دارد که حاوی غزلیات، قصاید، قطعات و ترجیع بندها و رباعیات وی است، سعدی در شیراز وفات یافت و در سعدیه شیراز که زیارتگاه صاحبدلان است مدفون گردید.

    جهت پی بردن به زیبایی اشعار سعدی و قدرت بیان وی شعری از استاد شهریار که غزل معروف سعدی( من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفائی .

    .

    را تضمین کرده است برگزیده ام که خوانندگان گرامی از آن لذت خواهند برد.

    ای که از کلک هنر نقش دل انگیز خدایی حیف باشد مه من کاین همه از مهر جدایی گفته بودم جگرم خون نکنی باز کجایی « من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی» مدعی طعنه زند در غم عشق تو زیادم وین نداند که من از بهر غم عشق تو زادم نغمه بلبل شیراز نرفته است ز یادم « دوستان عیب کنندم که چرا دل بتو دادم باید از اول بتو گفتن که چنین خوب چرایی» تیر را قوت پرهیز نباشد ز نشانه مرغ مسکین چه کند گر نرود در پی دانه پای عاشق نتوان بست به افسون و فسانه « ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه ما کجائیم در این بحر تفکر تو کجائی؟» تا فکندم بسر کوی وفا رخت اقامت عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت سر و جان و زر و جاهم همه گو: رو بسلامت « عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی» درد بیمار نپرسند به شهر تو طبیبان کس در این شهر ندارد سر تیمار غریبان نتوان گفت غم از بیم رقیبان به حبیبان « حلقه بر در نتوانم زدن از بیم رقیبان این توانم که بیایم سر کویت به گدایی» هر شب هجر بر آنم که اگر وصل بجویم همه چون نی بفغان آیم و چون چنگ بمویم لیک مدهوش شوم چون سر زلف تو ببویم « گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی» نرگس مست تو مستوری مردم نگزیند دست گلچین نرسد تا گلی از شاخ تو چیند جلوه کن جلوه، که خورشید بخلوت ننشیند « پرده بردار که بیگانه خود آن روی نبیند تو بزرگی و در آئینه کوچک ننمایی» نازم آن سر که چو گیسوی تو در پای تو ریزد نازم آن پای که از کوی وفای تو نخیزد شهریار آن نه که با لشگر عشق تو ستیزد « سعدی آن نیست که هرگز ز کمند تو گریزد چو بدانست که در بند تو خوشتر ز رهایی» سلمان ساوجی( اوایل قرن هشتم ـ متوفی به سال 778 ه ـ ق) خواجه جمال الدین سلمان بن خواجه علاءالدین محمد، در ساوه متولد شد، مدتی خواجه غیاث الدین محمد وزیر سلطان ابوسعید بهادر را مدح گفت، سپس به دربار جلایریان رفت و مداح سلاطین آن خاندان گردید.

    علاوه بر اشعار و غزلیات عارفانه، سلمان اشعار و قصایدی در مدح رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین بخصوص حضرت علی(ع) دارد.

    وی از قصیده سرایان بنام است همچنین دو مثنوی نیز به نامهای جمشید و خورشید و فراقنامه دارد.

    این غزل از اوست: باز به زنجیر زلف، یار مرا میکشد در پی او میروم تا بکجا میکشد نام همه عاشقان در ورق لطف او گر قلمی میکشد بر سر ما میکشد هر چه ز نیک و بدست، چون همه در دست اوست بر من مسکین چرا خط خطا میکشد بار تو من میکشم جور تو من میبرم پرده ز رویت چرا باد صبا میکشد بار غمت غیر من کس نتواند کشید بر دل « سلمان» بنه آنهمه تا میکشد سنائی( تولد اواسط قرن پنجم ـ وفات 525 و یا 545 ه.ق): ابو المجد مجدود بن آدم سنائی غزنوی از شعرای والامقام و عرفای ارزنده و از اولین متصوفین عالم ادبیات ایران است.

    وی از اساتید مسلم شعر و ادب فارسی است که مولوی در حق وی چنین گفته: عطار روی بود و سنائی دو چشم او ما از پی سنائی و عطار آمدیم سنائی مدتی در دستگاه غزنویان امرای آن خاندان را مدح گفت اما پس از مدتی ترک طریق کرد و در سلک عارفان و صوفیان درآمد و اشعاری پر معنی و عارفانه سرود که از شاهکارهای ادبیات فارسی میباشند وی از شعرای طراز اول متصوف ایران است، مقبره سنائی در زادگاهش غزنین زیارتگاه خاص و عام است.

    علاوه بر دیوان اشعار، از سنائی آثار ارزشمندی بجای مانده مانند حدیقه الحقیقه و نیز طریق التحقیق و سیر العباد الی المعاد و مثنوی هایی مانند کارنامه، عشق نامه، عقل نامه، غریب نامه.

    شوریده شیرازی(1274 ه ـ ق 1305 ه .

    ش): محمد تقی متخلص به شوریده در شیراز متولد شد، در 7 سالگی بمرض آبله از نعمت بینائی محروم گشت، وی در دربار ناصرالدین شاه شهرتی کسب کرد و ملقب به مجد الشعرا و فصیح الملک گردید، در غزلسرائی ماهر بود، در شیراز نیز وفا یافت و در همان شهر مدفون است.

    این ابیات از اوست: روی بنمائی و دل از من شوریده ربائی تو چه شوخی که دل از مردم بی دیده ربائی حسن گویند که چون دیده شود دل برباید تو بدین حسن دل از دیده و نادیده ربائی تو که خود فاش توانی دل یک شهر ربودن دل « شوریده» روا نیست که دزدیده ربائی شهریار ـ محمد حسین(1283 ـ1367 ه.ش): استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار در 1283 شمسی در تبریز متولد شد.

    وی فرزند حاج آقا خشگنابی از وکلای درجه اول تبریز که از دانشمندان و اهل ادب بود می باشد.

    شهریار تحصیلات خود را با خواندن گلستان و نصاب آغاز کرد و سپس تحصیلات متوسطه را در دارالفنون بپایان رسانید و وارد دانشکده طب شد ولی پس از پنج سال تحصیل کمی قبل از اخذ درجه دکترا دانشکده را ترک گفت.

    وی در سال 1310 وارد خدمت دولت شد و به خراسان رفت و تا 1314 در آن استان بکار دولتی اشتغال داشت سپس به تهران آمد و در بانک کشاورزی به ادامه خدمت مشغول گردید.

    سپس تاهل اختیار و در زادگاه خود تبریز اقامت گزید و بالاخره در مهرماه 1367 بدرود حیات گفت.

    وی در مقبره الشعرای تبریز به خاک سپرده شده است.

    استاد شهریار بحق از ادیبان و سخن پردازان و شعرای کم نظیر ایران بشمار می رود آثار او بارها در چاپ های گوناگون به طبع رسیده است اشعار حیدر بابای او به ترکی از شاهکارهای ادبیات فارسی بشمار می رود، به شعری از استاد شهریار توجه فرمائید: علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که بما سوا فکندی همه سایه هما را دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من بخدا قسم خدا را بخدا که در دو عالم اثر از فنا نماند چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا بجز از علی که آرد پسری ابوالعجایب که علم کند بعالم شهدای کربلا را نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا صائب تبریزی(1010 ـ 1081 ه .ق): محمد علی صائب در اصفهان متولد شد، پدرش میرزا عبدالرحیم اهل تبریز بود که در زمان حکومت شاه عباس به اصفهان مهاجرت کرد و صائب در همین شهر متولد شد.

    وی در ایام جوانی پس از خاتمه تحصیلات به مکه سفر کرد و سپس عازم هند گردید و به دربار شاه جهان رفت و 6 سال در کابل و هند اقامت گزید.

    سپس بنا به درخواست پدر به ایران آمد و در دربار شاه عباس دوم قدر و منزلتی یافت.

    از خصوصیات شعر صائب مضمون سازی و باریک اندیشی است که در واقع از مشخصات سبک هندی می باشد، تک بیتی های وی معروفیت دارند.

    مدفن صائب در اصفهان است.

    این شعر از اوست: در حفظ آبروی ز جان سخت تر بکوش کین آب رفته باز نگردد بجوی خویش دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش طالب آملی( متوفی به سال 1036 ه .ق): از شعرای قرن یازدهم است که مدتی در هند در دربار جهانگیر شاه بود.

    از آثار وی جهانگیر نامه است.

    ظهیرالدین فاریابی( متوفی به سال 598 ه .ق): از سخن سرایان نامی قرن ششم و از غزلسرایان معروف این قرن به شمار می رود.

    در قریه فاریاب بلخ متولد گردید.

    سپس به نیشابور رفت، مدتی در عراق و اصفهان بود، و عاقبت به تبریز رفت و در همانجا وفات یافت مدفن وی در مقبره الشعرای تبریز است.

    عبید زاکانی( متوفی به سال 772 ه .ق): وی متولد زاکان از توابع قزوین است، فردی دانشمند و دارای فضایل علمی بوده است، وی معاصر خواجه حافظ بوده و بیشتر سخنان خود را در قالب طنز و داستان بیان کرده است، علاوه بر دیوان اشعارش از وی کتبی مانند، اخلاق الاشراف ـ موش و گربه ـ سنگ تراش ـ هزلیات و ریش نامه بجا مانده است.

    عرفی شیرازی(963ـ999 ه .ق): جمال الدین محمد بن بدر الدین شیرازی از شعرای معروف دوره صفوی است، در شیراز متولد شد، مدتی در دربار اکبر شاه در هندوستان بوده است.

    قصاید و غزلیات و مثنوی های زیاد سروده و دو مثنوی مخزن الاسرار و خسرو و شیرین نظامی را استقبال کرده است.

    وی در جوانی در لاهور وفات یافت، این شعر از اوست: چنان با نیک و بد سر کن که بعد از مردنت «عرفی» مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند عراقی( 610ـ688 ه .ق): شیخ فخرالدین ابراهیم بن شهریار بن بزرگمهر بن عبدالغفار جوالقی همدانی متخلص به عراقی در قریه کمجان از توابع همدان متولد شد.

    پس از تحصیلات به هندوستان رفت و سپس در قونیه اقامت گزید.

    وی از عرفا و متصوفین نامی قرن هفتم هجری و از جمله کسانی است که در تعزیت مولانا شرکت داشته اند، وفاتش در دمشق افتاد و مزارش نیز در آن شهر است.

    غزل معروفی دارد که با این بیت شروع می شود: ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی چکنم که هست اینها گل باغ آشنایی عارف( 1258 ـ 1312 ه .ش): ابوالقاسم قزوینی متخلص به عارف از شاعران آزادیخواه ایران است.

    در قزوین متولد و در همدان درگذشت.

    وی در سرودن تصنیف های ملی و وطنی در ادبیات معاصر ایران بی نظیر است.

    عطار نیشابوری، شیخ فرید الدین( تولد بین 512 الی 537ـ وفات 627 ه.ق): شیخ فرید الدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحق عطار کدکنی نیشابوری شاعر، عارف و از صاحبدلان بزرگ قرون ششم و هفتم هجری است.

    محل تولد وی شهر شادیاخ نیشابور است.

    ملقب شدن وی به عطار بدلیل اشتغال به شغل دارو فروشی و عطاری بوده است، وی در ضمن دارو فروشی به طبابت نیز اشتغال داشت.

    عطار از جمله شعرای متصوف و عارف ایران می باشد که در جمله مغول بدست سربازی کشته شد.

    تعداد کتابهای او را 114( به تعداد سوره های قرآن) نوشته اند که مشهورترین آنها منطق الطیر است، سایر آثار این شاعر و دانشند و عارف بزرگ عبارتند از: اسرار نامه ـ الهی نامه ـ مصیبت نامه ـ جواهر الذات ـ وصیت نامه ـ بلبل نامه ـ حیدر نامه ـ اشتر نامه ـ مختار نامه ـ شاهنامه ـ خسرو نامه ـ مظهر العجایب ـ هیلاج نامه ـ لسان الغیب ـ مفتاح الفتوح و .

    هفت شهر عشق عطار که در عرفان معروف است از وی چنین نقل شده است: نخستین جستجو و طلب است.

    باید در راه مقصود کوشید ـ دوم مقام عشق است که بیدرنگ باید براه وصال گام نهاد ـ سوم معرفت است که هر کس بقدر شایستگی خود راهی بر میگزیند ـ چهارم استغنا است که مرد عارف باید از جهان و جهانیان بی نیاز باشد ـ پنجم مقام توحید است که همه چیز در وحدت خدا مشاهده می شود ـ ششم مقام حیرت است که انسان در می یابد که دانسته های او بسیار اندک و محدود است ـ هفتم مقام فنا است که تمام شهوات و خودپرستیهای آدمی از او زایل می شود و میرود تا بحق واصل شود و در واقع از این فنا به بقا میرسد.

    این قطعه زیبا از این عارف نام آور است: خالقا، یارب، به حق آنکه من هر که را دیدم که گفت از تو سخن از همه نوعی خریدارش شدم یاری او کردم و یارش شدم من خریداری ز تو آموختم هرگزت روزی به کس نفروختم چون خریداری تو کردم بسی هرگزت نفروختم چون هر کسی در دم آخر خریداریم کن یار بی یاران توئی یاریم کن عماد خراسانی:( متولد 1300 شمسی) عماد الدین حسین برقعی فرزند مرحوم سید محمد تقی معین دفتر( از صاحب منصبان آستان قدس رضوی) است.

    در مشهد متولد شد، شاهین تخلص می کرد و سپس عماد را برگزید، از بهترین غزلسرایان معاصر بشمار می رود، اشعارش بنام ورقی چند از دیوان عماد خراسانی انتشار یافته غزلهای زیبا و ابیات دلنشینی دارد.

    دو بیت ذیل مطلع دو غزل او می باشند: پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکیست حرم و دیر یکی سبحه و پیمانه یکیست دوستت دارم و دانم که توئی دشمن جانم از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم عشقی، میرزاده(1312 ه ـ ق ـ 1303 ه.ش): نامش سید محمد رضا و متولد همدان است، در جریان جنگ جهانی اول به استانبول رفت و در رشته علوم اجتماعی به تحصیل پرداخت و قطعه اپرای رستاخیز ایران را در آنجا نوشت.

    سپس به همدان برگشت و « نامه عشقی» را منتشر کرد.

    وی شاعری آزادیخواه و وطن دوست بود و با دولت و حکومت مبارزه میکرد و بالاخره در تیرماه 1303 ه.ش بقتل رسید.

    وی روزنامه قرن بیستم را منتشر میکرد و تابلوی مریم وی که بیانگر وضع اجتماعی ایران آنروز میباشد معروف است.

    عنصری( 350ـ431 ه.ق): ابوالقاسم حسن بن احمد در بلخ متولد شد.

    از شاعران معروف دوره غزنوی است که مدتها در دربار سلطان محمود و مسعود غزنوی مدح آنان را گفته و از این راه نیز ثروتی اندوخته است.

    اولین بار وامق و عذرا را به نظم آورده، آثار دیگر وی علاوه بر دیوان اشعار و قصایدش عبارتند از: سرخ بت، خنک بت، شادبهر، عین الحیات.

    این چند بیت از عنصری ذکر می شود: عجب مدار که نامرد مردی آموزد از آن خجسته رسوم و از آن خجسته سیر بچندگاه دهد بوی عنبر آن جامه که چند روزه بماند نهاده با عنبر دلی که رامش جوید نیابد آن دانش سری که بالش جوید نیابد او افسر ز زود خفتن و از دیر خاستن هرگز نه ملک یابد مرد و نه بر ملوک ظفر فرخی( نیمه دوم قرن چهارم ـ 429 ه.ق): ابوالحسن علی بن جولوغ فرخی سیستانی در سیستان متولد شد، ابتدا در خدمت ابوالمظفر چغانی بود.

    بعد به دربار سلطان محمود و مسعود غزنوی راه یافت.

    از شعرای ارزنده و از سخن سرایان بنام دوره غزنویان است، شعرهای با ارزش و قصاید زیبائی دارد که از نظر استحکام شعری کم نظیرند.

    استادی فرخی در چند بیت از قصیده ای که ذکر می شود پیداست: بر آمد نیلگون ابری ز روی نیلگون دریا چو رأی عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده چو گردان گردبادی تند گردی تیره اندر وا ببارید و ز هم بگسست و گردان گشت بر گردون چو پیلان پراکنده میان آبگون صحرا فرخی یزدی(1306 ه.ق 1318 ه.ش): محمد فرخی در یزد متولد شد، از شعرا و نویسندگان مبارز دوران استبداد است، روزنامه طوفان را منتشر میکرد و مدتی نیز نماینده مجلس بود افکار وی تا حدی سوسیالیسمی بود، مدتی در زندان محبوس بود و در همانجا نیز درگذشت.

    فردوسی(329ـ416 ه.ق): حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر بزرگ حماسه سرای ایران و یکی از گویندگان مشهور عالم است نام او و پدرش در برخی از منابع به صورت منصور بن حسن آمده است.

    مولد او قریه باژ از ناحیه طابران طوس بوه است.

    تولدش باید در حدود سال 329(ه.ق) باشد.

    وی مردی متدین و میهن پرست و از تاریخ نیاکان خود بااطلاع بود، در زمان او نظم داستانهای ملی رواج داشت و دقیقی هم « گشتاسب نامه» را به نظم کشید.

    فردوسی نیز در جوانی پاره ای داستانها را مانند ( بیژن و منیژه) به رشته نظم در آورد و نظم اصلی شاهنامه در حدود سال 395( ه.ق) آغاز شد.

    ملاقات فردوسی با سلطان محمود غزنوی، به همت فضل بن احمد اسفراینی اتفاق افتاد فردوسی در سال 401 شاهنامه را به محمود غزنوی تقدیم کرد ولی محمود به شاهنامه توجهی نکرد و فردوسی هجو نامه معروف خود را ساخت که: نکردی در این نامه من نگاه به گفتار بدگوی، گشتی ز راه چو اندر تبارش بزرگی نبود نیارست نام بزرگان شنود علت اصلی اختلافات محمود و فردوسی اختلافات مذهبی بود بعلاوه اختلافات ملی هم از عوامل این اختلافات بوده است.

    فردوسی شیعه مذهب و در اصول و عقاید نزدیک به معتزله بوده است.

    فردوسی بعداً به نزد سپهبد شهریار از آل باوند رفت و خلاصه در سال 416 در زادگاه خود طوس درگذشت و اینک آرامگاه او در طوس زیارتگاه دوستداران شعر و ادب فارسی است.

    فردوسی در اواخر عمر شاهنامه را تجدید نظر کرد و اکنون نسخ مشهور مأخوذ از همان نسخه ای است که در نزد خود فردوسی بوده است.

    شاهنامه از دو بخش عمده تشکیل یافته است: 1ـ بخش اساطیری، که شامل دوره پهلوانان و حکایات و افسانه های ملی ایران است و قسمتهایی از قصص اوستا در آنها وجود دارد.

    2ـ بخش تاریخی که پایان سلسله ساسانیان و انقراض آن سلسله بدست اعراب مسلمان را در بر دارد.

    شاهنامه حدود 000/60 بیت دارد و گنجینه ای گرانقدر از زبان و تاریخ گذشته ماست.

    فروغی بسطامی(1213 ـ 1274 ه.ق): میرزا عباس متخلص به فروغی در عتبات بسطام از توابع شاهرود متولد شد ابتدا مسکین تخلص می کرد، مدتی نیز مداح فتحعلیشاه بود.

    از غزلسرایان و از عرفای نامی دوره قاجار است.

    ابیات زیر از این شاعر گرانقدر است.

    اندوه تو شد وارد کاشانه ام امشب مهمان عزیز آمده در خانه ام امشب صد شکر خدا را که نشست است بشادی گنج غمت اندر دل ویرانه ام امشب ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد ای بیخبر از گریه مستانه ام امشب از من بگریزید که می خورده ام امروز با من منشینید که دیوانه ام امشب قاآنی، میرزا حبیب(1222ـ 1270 ه.ق): در زمان سلطنت فتحعلیشاه در شیراز متولد شد، پدرش نیز شاعر بوده و گلشن تخلص داشت.

    در جوانی به خراسان رفت و به تحصیل علوم پرداخت.

    مدتی نیز در کرمان بسر برد، سپس به تهران آمد و به دربار محمد شاه و ناصرالدین شاه راه یافت.

    از شعرای معروف دوره قاجاریه است.

    در غزل و قصیده و ترجیع بند و مسمط استاد بوده است، علاوه بر دیوان اشعار، کتابی به نثر دارد بنام پریشان که به سبک گلستان سعدی نگاشته است.

    مدفن قاآنی در شهر ری در جوار حرم حضرت عبدالعظیم میباشد.

    قصیده معروفی دارد که با این بیت شروع می شود: آنچه می بینم به بیداری نبیند کسی بخواب زانکه در یک حال هم در راحتم هم در عذاب قائم مقام فراهانی(1193ـ 1251 ه.ق): میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی از رهبران سبک جدید ادبی ایران است از رجال معروف دربار فتحعلیشاه و وزیر عباس میرزا و محمد شاه بوده است علاوه بر اشعار مثنوی دارد بنام جلایر نامه و نیز کتابی بنام منشأت قائم مقام که به سبک گلستان نوشته است، این دانشمند بدستور محمد شاه قاجار در تهران بقتل رسید.

    قطران(متوفی بسال 465 ه.ق): شرف الزمان جکیم ابو منصور قطران عضدی تبریزی از معروفترین سخت سرایان دوره سلجوقی است.

    در ابتدا دهقانی ساده بود سپس بعلت اشعار پر نغزی که سرود شهرت بسزا یافت و به دربار سلاطین آذربایجان راه پیدا کرد.

    وی از نخستین شعرائی است که در آذربایجان به فارسی دری شعر گفته است.

    از بهترین قصیده های قطران قصیده ای است که درباره زلزله تبریز سروده و با این بیت شروع می شود: بود محال تو را داشتن امید محال بعالمی که نباشد همیشه در یک حال علاوه بر دیوان اشعار کتابی دارد بنام تفاسیر فی لغت الفرس و منظومه ای نیز بنام قوسنامه سروده است.

    کلیم، ابوطالب( متوفی در 1061 ه.ق): از شعرای معروف دوره صفوی بوده در همدان متولد شد و در کاشان نشو و نما یافت بنابراین به کلیم کاشانی و کلیم همدانی معروف است.

    وی معاصر صائب تبریزی بود و در هندوستان در دربار شاه جهان مدتی را بسر برد و شهرت زیادی یافت و عاقبت در کشمیر درگذشت.

    اشعار پر نغز و با معنی سروده است:

کلمات کلیدی: جامی - حافظ - خیام

مرگ در شعر سنتي مولوي مولوي عقيده داردکه تصور هرکس ا ز مرگ بنا بر تصويري است که از زندگي دارد: مرگ هرکس ا ي پسر همرنگ اوست پيش دشمن ،دشمن وبر دوست ،دوست پيش ترک آيينه را خويش رنگي است پيش زنگي آيينه هم زنگي است (مثنوي،ص413) به نظر مولوي ،هراسي که

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

در این مقاله نشان داده می شود که شعرنو می تواند حامل تبلور التهابات درونی شاعر، واکنش او به نیاز سنت مرثیه باشد. همچنین پذیرش آن از طرف خواننده می تواند بیانگر روحیات افراد با اختلالات روحی – خفیف یا شدید- باشد. توجه شود که آثار هدایت برای نوجوانان از طرف اولیا منع میشود برترین ویژگی مدنیت نو، تسریع اجتماعی آزادی فردی در ذهن سنتی مملوکان است. فردیت با پدیده مدرنیته رابطه تنگاتنگ ...

محمد شلیله این زمان دیگر نام اسماعیل عرفانی تنها بر روی کتاب هایی بر جای مانده است که آن زنده یاد در رشته حسابداری و حسابرسی تألیف کرده است و در آن مقطع خاص انتشارات دانشکده حسابداری و علوم مالی شرکت ملی نفت ایران منتشر می شد و اکنون در کتاب خانه های معتبر نگهداری می شود و تنها در بررسی های تاریخی تحولات دانش حسابداری در ایران به آن مراجعه می شود. پیش از این اما در دوران اخیر ...

شعر نو در اين مقاله نشان داده مي شود که شعرنو مي تواند حامل تبلور التهابات دروني شاعر، واکنش او به نياز سنت مرثيه باشد. همچنين پذيرش آن از طرف خواننده مي تواند بيانگر روحيات افراد با اختلالات روحي – خفيف يا شديد- باشد. توجه شود که آثار هدايت براي ن

خلاصه:هنر واژه‌ای اوستائی،‌صورتهای ذهنی و عینی هنر، بررسی درباره سرچشمه‌های هنر،‌زیبائی و هنر، هنروحقیقت. هنر یک واژه کهن اوستائی است و در زبان فارسی از پیشوند «هو» بمعنی خوب و واژه «نر» بمعنی مردانگی و توانایی پیوند یافته و «هونر» بمعنی «خوب توانی» بکار رفته است. بیش از هزار سال است که پیشینه واژه هنر باین معنی در زبان و شعر فارسی دیده میشود فردوسی گفته: چو پرسند پرسندگان ازهنر ...

در این مقاله نشان داده می شود که شعر نو می تواند حامل تبلور التهابات درونی شاعر، واکنش او به نیاز سنت مرثیه باشد. همچنین پذیرش آن از طرف خواننده می تواند بیانگر روحیات افراد با اختلالات روحی – خفیف یا شدید- باشد. توجه شود که آثار هدایت برای نوجوانان از طرف اولیا منع میشود برترین ویژگی مدنیت نو، تسریع اجتماعی آزادی فردی در ذهن سنتی مملوکان است. فردیت با پدیده مدرنیته رابطه ...

اشیاء به دستآمده از کاوشهای باستان شناسی مسجدجامع اصفهان در پیشاز انقلاب ،سومین فصل مطالعاتی خود را پشتسرگذاشت.مطالعه روی اشیاء غیرسفالی این مسجد تاریخی نیز آغاز شد. این مطالعات باعث میشود ناشناخته‌های زیادی از این مسجد تاریخی و باستانی آشکار شود. سومین فصل مطالعه سفال‌های به دست‌آمده از حفاری‌ های باستان‌شناسی پیش از انقلاب در مسجد جامع اصفهان که به جداسازی سفال‌‌های ویژه از ...

معاد در نگاه خيام و حافظ مهناز صفايي هوادرق چکيده حکيم عمر خيام نيشابوري در يکي از سالهاي نيمه اول سده پنجم هجري به دنيا آمده و در حوالي سال 520 ه. از دنيا رفته است، اين سالها مطابق با دوراني است که متشرعان و دکان داران مذهب با طرز فکر خشک و انعطاف

مستي‌اي که واژه را الهي مي‌سازد (مقايسه عمر خيام،ابن فريد،حافظ و دو شاعر قرن 21 مکزيک) کسي که بدون بهره از شيدايي به خود جرأت مي‌دهد شعر بسرايد و مي‌انديشد، با سرودن شعر به کمک قالب‌هاي فني مي‌تواند شاعر باشد، بالطبع از يک شاعر واقعي فرسنگ‌ها فاصله

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول