ابو محمد مشرف الدین ( شرف الدین ) مصلح بن عبدالله بن شرف الدین شیرازی، ملقب به ملک الکلام و افصح المتکلمین بی شک یکی از بزرگترین شاعران ایران است که بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را به نور خیره کنندهً خود روشن ساخت. این روشنی با چنان نیرویی همراه بود که هنوز پس از گشت هفت قرن تمام از تاثیر آن کاسته نشده و این اثر پارسی هنوز پابرجا و استوار است. از احوال شاعر در ابتدای زندگیش اطلاعی در دست نیست، اما آنچه مسلم است، دانش وسیعی اندوخته بود. در حدود سال 606 هجری در شهر شیراز در خاندانی که همه از عالمان دین بودند، چشم به جهان گشود. مقدمات علوم ادبی و شرعی را در شیراز آموخت و سپس در حدود سال 620 برای اتمام تحصیلات به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه آن شهر به تحصیل پرداخت.
مرا در نظامیه آواز بود
شب و روز تلقین و تکرار بود
بعد از این سفر سعدی به حجاز، شام، لبنان، و روم رفته چنان که در این ابیات مشخص است :
در اقصای عالم بگشتم بسی
بسر بردم ایام با هر کسی
تمتع به هر گوشه ای یافتم
ز هر خرمنی خوشه ای یافتم
سفری که سعدی در حدود سال 620 آغاز کرده بود، مقارن سال 655 با بازگشت به شیراز پایان گرفت و از آن پس زندگی را به آزادگی و ارشاد و خدمت خلق گردانید. سعدی عمر خود را به سرودن غزل ها و قصائد و تالیفات رسالات مختلف و وعظ می گذراند. در این دوره یکبار نیز سفری به مکه کرد و از راه تبریز به شیراز بازگشت. نکته مهم در زندگی سعدی این است که در زمان زندگیش شهرت و اعتبار خاصی گرفت و سخنانش مورد استقبال شاعران هم عصرش قرار گرفت، آنچنانکه یکی از آنها بنام سیف الدین محمد فرغانی، چنان شیفته آثار سعدی بود که علاوه بر استقبال از چندین غزل او چند قصیده هم در مدح او ساخته و برای او فرستاده که یکی از نمونه های آن در اینجا است :
به جای سخن گر به تو جان فرستم
چنان دان که زیره به کرمان فرستم
سعدی همچنان به اندوختن و سرودن روزگار می گرانید و عمر پربار خود را بدین گونه سپری می کرد اما این بزرگ همواره سعی و تلاش خود را کافی ندانسته، چنانکه در آغاز گلستان می گوید :
یک شب تاًمل ایام گشته می کردم و بر عمر تلف کرده خود تاًسف می خورم و سنگ سراچه دل را به الماس آب دیده می سفتم و این ابیات را مناسب حال خود یافتم.
هردم از عمر می رود نفسی
چون نگه می کنم نمانده بسی
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه در یابی
خجل آنکس که رفت و کار نساخت
کوس رحلت زدند و بار نساخت
به تصریح خود شاعر این ابیات مناسب حال او در تاًسف بر عمر از دست رفته و اشاره به پنجاه سالگی وی، سروده شده است و چون آنها را با دو بیت زیر که هم در مقدمهً گلستان از باب ذکر تاریخ تالیف کتاب آمده است :
در این مدت که ما را وقت خوش بود
ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود
مراد ما نصیحت بود گفتیم
حوالت با خدا کردیم و رفتیم
سعدی هم در شعر و هم در نثر سخن فارسی را به کمال رسانده است و از میان آثار منظوم او، گذشته از غزلیات و قصائد مثنوی مشهوری که به سعدی نامه و بوستان شهرت دارد، این منظومه در اخلاق و تربیت و وعظ است و در ده باب تنظیم شده است : 1 - عدل 2 - احسان 3 - عشق - 4 - تواضع 5 - رضا 6 - ذکر 7 - تربیت 8 - شکر 9 - توبه 10 - مناجات و ختم کتاب.
مهمترین اثر سعدی در نثر، کتاب گلستان است که دارای یک دیباچه و هشت باب است : سیرت پادشاهان، اخلاق درویشان، فضیلت و قناعت، فواید خاموشی، عشق و جوانی، ضعف و پیری، تاًثیر تربیت و آداب صحبت.
فوت سعدی : وفات سعدی را در ماًخذ گوناگون به سال های ” 694 - 695 ” و ” 690 - 691 ” نوشته اند.
سعدی ، ناقدان و پیروان
قوم ایرانی در هر رشته از علم و حکمت و ادب هنرهای دیگر فرزندان نامی بسیار پرورانده ولیکن اگر هم به جز شیخ سعدی کسی دیگر نپرورده بود. تنها این یکی برای جاوید کردن نام ایرانیان بس بود.