دانلود تحقیق شعر امروز

Word 59 KB 19627 11
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • شعر امروز
    روابط با محیط و جهان پیرامون، درک دانش زمان، شناخت تضادها، اندیشیدن به همه این عوامل باعث می شود که « بیان» به یاری واژه ها، عبارات و تمثیلاات و استعارات شکل یابد.
    جهان پیرامون اگر جاذب شود و سخن و هنرمند باشد، هنر و هنرمند پرورش می یابند واگر نباشد، سرکوب می شوند و به گونه های غیر هنری و « مادی » رخ می نمایند.
    در این سیر « توانایی » در « بین احساس » بسیار مهم است.

    این توانایی پرورشی است نه « ذاتی».

    پس از آن در مرحله « متعالی شدن احساس» حرکتها جدا می شود.

    شیوه تازه ای در مفاهیم شعرها راه می یابد، از این رو به تازه گویی تمایل پیدا می کنیم.

    بیشتر رهپویان شعر، از مشابه گویی و یا تقلید گویی شروع می کنند.

    تقلید از شاعری که طبع او را می پسندند.

    اما معدودی ذوق خود را از ابتدا با آفرینش های بی مانند پرورش می دهند.

    در این راستا برخی شاعران چون سالکی در این مرحله به تفکر متعالی رسیده و خط تازه ای در راه هنر خویش در پیش می گیرد واگر ثبات یابد، منحرف نشود و زمان در ویرانی اش بی اثر بماند، آنگاه ابدی می شود و « سبک گذار » خواهد شد.


    آن کسی که لحظه ای را به هنر می آورد و شاید شعری هم بگوید وخبری به نمایش هنرنمایی بنشیند بی تردید زمانی که می میرد، با خود همه هنر را به خاک می برد.

    لذا آنان « سبک گذار» خویشند و اینان « هنربران» خویش.
    شعر نو از نهایت حد کمال شعر قدیم ، آغاز شد.

    و پس از به کمال رسیدن شعر کهن دیگر جایی برای رسیدن شعر شاعر نماند.

    آیا شما می اندیشید پس از « حافظ » چه کسی چنان زیبا و غنی و دقیق غزلسرایی می تواند بکند؟

    آیا پس از « سعدی» نظم و نثر ونغز گویی پدید آمد؟
    آیا حماسه سرایی بسان « فردوسی» پا به عرصه هستی نهاده؟

    اوج ای عرفانی در اشعار مولانا را چه کسی دیگر می تواند بگوید؟

    و ..........

    چرا چنین نشد و نخواهد شد؟


    برای این که در محدودیت اوزان شعر کهن دیگر مجالی و فضایی باقی نماند.

    حال و حرکت تاریخ و جغرافیای زیست، پدیده های تازه جوشیده از زندگی و ........

    همه تغییر کرده اند.

    شاعران پیرامون خود به جای شمع، قپان، فتیله ، گاری و هودج ..........

    پدیده های تازه ای می بینند که تمثیلات ذهنی را دگرگون می کنند.
    البته این « تحمیل تکنولوژیکی » نیست هنوز هم در زوایای این دراندشت زمین کسانی شمع روشن می کنند.

    فتیله ی چراغشان می سوزد، کالای خود را قپان می کنند، و بر گاری می نشینند.

    اما همه شاعران در میان آنان نیستند.


    برای شاعر امروز قابل قبول نیست که یار مجنون ودر سر به صحرای جنون بگذارد، آیا پیر مغانی هست که ساکن میکده ای باشد؟

    حالا کدام باد سحری به سوی معشوق روان است؟

    آیا می توان هنوز 9 کرسی گردون را به زیر پای نهاد تا ......

    ؟

    باید فکری برای گلهای تزئینی آپارتمان کرد!


    حالا زمان لانه زنبوری هایی به نام آپارتمان است.
    حالا زمان لانه زنبوری هایی به نام آپارتمان است.

    شاعری که در محبس این غرنه های مکعبی و هندسی گرفتار است، از روزنه تنگ پنجره چیزهای محدودی می بیند که با وسعت زندگی، آنها را می سنجد.

    به راستی شما چند پروانه دیده اید که گرد شمع سوخته باشند؟

    چند بلبل روی چه شاخ گلی در حال نغمه سرایی دیده اید؟

    و به قول شاعر « تا کی نقد سرو و لب لعل توان گفت؟

    » پس باور کنیم که مضامین و تمثیلات و سخن ابزارها تغییر کرده اند؟

    در بیش شاعر کهن سفر اثر مستقیم داشته، و با شعر شاعر شاکن و بی سفر تفاوت دارد.

    وانگهی شغل شاعری در دربارها و محدوده مداحی ها در فکر و شعر بینش شعری بی تفاوت می گذاشته شعر این شاعران با شعر « مولوی» به عنوان نمونه که شعر صوفیانه و بدایت، شفافیت التهاب و هیجان و جان و سنگ ر تمامی شعرهایش موج می زند تفاوت بسیار داشته است.

    « شعر نو » پیش از این که « تعریف کردنی» باشد، « حس کردنی» است.

    زیرا که تحول را اول باید حس کرد آنگاه به تعریف وتشریح نشست.

    کشف معانی و ارائه آنها در بافت و قالبهای تازه نگاه تازه حتی به پدیده های قدیمی و ارائه آنها در بافتها و قالبهای تازه.

    نظام نظم به گونه ای که تدوین شده درست مانند انواع کلیدهای آهنی و مسی و برنجی است که با آن قفلی را می گشایند، آنان قفل های این کلیدهای را لازم دارند.

    اما این حق از کسی سلب نمیشود که با کلید تازه تری در خانه را بگشاید.

    چرا به تازه آوری ها باید تاخت؟

    چرا که باید فکر را محدود و قالبی کرد؟

    چرا از میان آن همه گیاه زنده و رویا و بویا باید همیشه به گل سرخ و ...........

    دل بست؟

    نظام نثر درتاریخ ادبیات- بسیار متحول شده است.

    چرا کسی دیگر به سبک و سیاق قابوسنامه، نوروزنامه (خیام)، کیمیای سعادت (غزالی) و تاریخ بیهقی، نثر نمی نویسد؟

    هر جائیکه تحول و بینش های « نثری» پذیرفته شده و همه پسندیده اند هر تحول «نظمی» هم باید چنین باشد.

    امروز «شهر نو» و فردا «شعر فردا» به جهان ادب پا می گذارد که باید فرزندان فردا آن را بپذیرند.

    این حق نیز برای شاعران امروز نخواهد ماند که شعر فردا را نپسندند و نپذیرند و به دنبالش نروند.

    در شعر امروز، شاعری که دلهره ها ، بی عدالتی ها، خوفهای میان خواب، بی نظمی در نظام رابطه ها، سرکشی های صلح نمایانه ، ظرایف نادیده هستی ، لجنزارهائی معروف به جوامع پیشرفته شکنجه ها، پرستش ، عبادت ، مرگ ، تولد ، خودکشی، قتل عام جهان های محروم ...

    را می بیند، متعهد به بازگوئی تمام تمام آنها در ابعاد زشت و زیبا هست .

    گاهی باید طوماری بلند از این درد ها را در یک سطر کوچک پیام وار، بدون بنده باز گفت.

    «قاصد روزان ابری، داروگ !

    کی می رسد باران؟» وزن در شعر امروز حساسیتهای هجوم آوری را برانگیخت .

    " وزن " و آهنگ و ارتباط ها همه منوط و مربوط به شاعر است .

    " مفاهیم " بیشتر مطرح اند .

    البته برخی قالب " وزن دار " را شعر می دانند و برخی " وزن و قافیه " را دلیل انحراف ذهن شاعر ، در هر صورت نظرهای " اهل نظر " این عصر قابل احترام است .

    برخی " حافظ " را بیشتر از " منوچهری " می پسندند چون روانگویی در شعر حافظ و دشوار دریافت ثقیلترین و پر معنا ترین کلمات مهجور عربی در شعر " منوچهری "و نیز بالعکس .

    درشعر نو ، باید زبان را خوب دانست .

    با بافت و ترکیبات زبان آشنایی داشت .

    حروف پیشاوندو پساوند را خوب درک کرد .

    هر پشت هم اندازی کلمات نمی تواند نظم یا نثر باشد .

    شیوه ی ابزار و گزینش وزنی که وسیله ی زیبایی و آرایش شعر است از ضرورتهاست .

    در شعر مقدس کهن ، نوع بسته بندی و حالت قالب شعر ، انتظار اصلی شنونده بوده در حالیکه در شعر امروز بیان مطالب اجتماعی و.....در کوتاهترین جمله و مفهوم زیبا منظور است .

    امروزه فکر تازه درشعر به قالب سازی و دسته بندی می چربد .

    از تحولات شعری امروز یکی این است که شاعران کمتر اشعار " سلطان پسند " می گویند و شعر هایشان بیشتر " دوست پسند " است .

    شعر امروز نثر نیست ، مگر این که من و شما آن را نثر بخوانیم .

    همانگونه در نثر مطلوب نویسی مهم است نه نه هرج و مرج نویسی .

    پس ما داستان بلندی را به خاطر کشش فکر و کلماتش است که می پسندیم و یک رخداد کوتاه را با همدردی تازگیش به خاطر " هرج ومرج " نویسی که در متن نگارش آن به کار رفته مطرود می دانیم .

    شعر امروز نیز باید اینگونه بررسی شود .

    شعری که به دلهای " دلمندان " بنشیند ، شعری که مانند بسیار شعرهای نو و امروز بر سر زبان ها بیشتر تکرار شود ، شعر همه ی مردم است .شعری که خوانندگان را به اعتراف آورد که : جانا سخن از زبان ما می گویی چنین شعری با هر وزن ( نه بی وزنی ) شعر همه است شعر امروز شعر تازه هاست ، و تازه اندیشی ، تازه نگری ، تازه خواهی و تازه خوانی چه با شکوه است که در اوج پختگی و پیری ، جوان و زنده بیندیشیم و با زبان تازه ها حرکت کنیم .

    در این قسمت به آغاز گران تجدید حیات شعر امروزی می پردازیم، هر چند نقطه عطف « شعر نو» در «نیمای آغازگر» مانده و تثبیت شده است، اما به درایتی دیگر «زمینه سازان تحول» نیز آغاز گران این تجدید حیات شعر محسوب می شوند.

    «میرزا آقا خان کرمانی» (1270-1314 ق) ، میرزا ابوالقاسم فراهانی (1193-1251 ق) شرف الدین حسینی (مدیر روزنامه نسیم شمال )، «علی اکبر دهخدا» (1257-1334 ش) ملک الشعرا ء بهار (1266-1330 ش) ، عارف قزوینی ، ایرج میرزا، میرزا زاده عشقی ، و سرانجام به این همه زمینه و زمینه سازی ، کنکاش وتکاپو صحنه را آماده ساخت تا «علی اسفندیاری » متخلص به نیما یوشیج (1274-1338) گام به میدان نهد و راه تازه ای برای نسل خویش بگشاید و یک پرسش می ماند: آیا اگر آنهمه نمی شد بازهم «نیما» آغازگز می شد؟

    «قصه ی رنگ پریده » وی زمانی عرضه گردید که «جعفر خامنه ای» و «خانم شمس کسمایی» در این هنگام فعالانه در کار شعر بودند .

    سالهای 1300 و 1301 به سالهای «انزوای نیما» معروف است .

    تا این که با ارائه افسانه» حرکت خود را شکل داد و راه را ادامه داد، محتوی تازه با قالبهای نو در هم می آمیزد و عرضه می شود شعر شکل تازه ای به خود می گیرد.

    «شعر نو» نام خود را می یابد.

    امروز نیماهایی داریم پس باید راه را باز کنیم.

    باز و بازتر ، بی حقد و حسد، بی نگاه نفرت بی خرده گیری ، بی نشترهای زهر ، باید بگذاریم تا قلب شعر زنده تر به تپش درآید و مسیر خود را به کمال تندتر بپیماید.

    بگذاریم سرمایه های عظیم ادبیات ما درون ما درون خود نمیرند اگر هر کس رقیب شعر خودش آنگاه «نقادی» در شعر و ادب معنی صادقانه تری خواهد یافت.

    کی «سعدی» باور داشت که قرنها پس از مرگش این همه پر ارج می ماند، پس دوراز باور نیست که «شمای » شاعر هم عصری در شاه نشین چشم شعر بنشینید.

    از زمان ارسطو تا امروز و بعدها، همیشه حرف شعر، زیباترین حرف هاست.

    این تعریف خواندنی است که: - شعر سخنی است که شوری در دل برانگیزد.

    «ارسطو» شعر فلسفه منظومی است.

    «هگل » شعر احساس است، و تخیل روح شعر.

    هر چند ابتدا محتوی و اندیشه را در ذهن می یابد ومی سازد آنگاه برای مضمون شعرش واژه هایی می جوید که بهترین و گویاترین تعبیر را از محتوی و مضمون بیان کند سپس آهنگ نیز خواننده نباید تنها به وزن و آهنگ توجه کند .

    بلکه دراحساس شاعر و خط فکری او نیز شریک باشد.

    و اگر چنین نمی کند عادلانه این است که «قضاوت» ناعادلانه ای درباره شعر امروز نکنیم .

    توازن نویسی و رقص زیبای قلم در سپیدی کاغذ، همان ریتم و موسیقی و قافیه های شعر موزون است.

    خط موزون و متقارن و متعادل در هر جهت که رسم شود – به نگاه خوش می نشیند و چشم را می نوازد شعر نو هم چنین است.

    کسانی هستند که ذوق ادبی دارند اما شیوه های شعر امروز را نمی دانند، نثر زیبا می نویسند ردیف کردن مشتی واژه های قشنگ را نمی توان شعر نامید.

    شعر باید کوشش باشد برای پر بار کردن گستره ی ادبی و هنری و فرهنگ ایران.

    شاعر در میان دیگر هنرهای مسئول تراز دیگر است .

    اگر از شاعران نو رسیده شعر رنگ باخته ای می خوانیم ، مجالس باید که هم شعر خود را در مقابل شعر نوآوران در سنجش آورد و هم رویه های شعر امروز را بررسی کند.

    انواع شعر امروز 1- مذهبی 2- اساطیری 3- فلسفی 4- حماسی و میهنی 5- تمثل 6- عاشقانه 7- عارفانه 8- اخلاقی و تربیتی 9- گیاه (طبیعت و تصویر) 10- انقلابی 11- رثائی 12- اجتماعی و اینک از هر یک نمونه ای (به ترتیب عناوین ذکر شده) یا ذبیح الله / تو اسماعیل گزیده ی خدایی/ و رویاهای ما به حقیقت پیوسته ی ابراهیم/ که به میقات توست .

    ....

    ..........منم آرش/ چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن / منم آرش، سپاهی مرد آزاده ...

    « کسی راز مرا داند، که از این رو به آن رویم بگرداند.

    ...

    یارب تو نگهبان دل اهل وطن باشد / که امید بدیشان بود ایران کهن را.

    «عمو» پسرات کو!

    « لب دریان پسرام/ دخترا ننه دریا را رو خاطرخوان پسرام» ....

    نگاه کن که غم درون دیده ام/ چگونه قطره قطره آب می شود/ چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود.

    اصل ما عقل است و باقی هر چه هست/ چون قفس زندان مرغ جان ماست ...

    کودک این قرن/ هر شب در حصار خانه یی تنهاست / پرنیاز ازخواب، اما وحشتش ازبستر آینده و فرداست.

    دشتهایش چه فراخ/ کوههایی چه بلند/ در «گلستانه» چه بوی علفی می آید.

    چشمهاتان روشن ای مشروطه خواهان قدیم/ هی به ضد یکدگر غوغا کنید.

    اینجا کسی خفته است کز بیداد گردون/ خیری ندید از عمر و حشر و زندگانی ...

    آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید/ یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند.

    در پایان این مقاله بنا به علاقه و درک و دریافت مفاهیم شعر «سهراب سپهری» که هم خودم و هم پسرم به او عشق می ورزیم و برای حسن ختام قسمتهایی از شعر «پشت دریاها» از نظراین حقیر و «صدای پای آب» از نظر پسر دوازده ساله ام که چنگی نواختنی به دلهایمان زده است فرازهایی نه بر کاغذ که از دل می آورم تا بر دل نشیند: قایقی خواهم ساخت/ خواهم انداخت به آب / دور خواهم شد از این خاک غریب / که در آن هیچ کسی نیست که در بیشۀ عشق/ قهرمانان را بیدار کند .....

    من مسلمانم / قبله ام یک گل سرخ جانمازم چشمه / مهرم نور/ دشت سجادۀ من / من وضو با تپش پنجره ها می گیرم.

    پایان منابع و ماخذ 1- راهیان شهر امروز جلد 1 داریوش شاهین – موسسه انتشارات مدبر چاپ دوم 1372 2- - راهیان شهر امروز جلد2 داریوش شاهین – موسسه انتشارات مدبر 3- راهیان شهر امروز جلد3 داریوش شاهین – موسسه انتشارات مدبر 4- شعر زمان ما جلد 3 – سهراب سپهری – انتشارات نگاه چاپ پنجم 1375 5- می تراود مهتاب ( مقدمه ای بر زیبایی شناسی تصویر در زبان شعر نیما) مصطفی علی پور ناشر پویش معاصر – چاپ اول 1379 6- دارم دوباره کلاغ می شوم – مهرداد فلاح – انتشارات آرویچ – چاپ اول 1378 7- از صبا تا نیما 8- نیما در روزگار ما

کلمات کلیدی: شعر امروز

در مسير شعر نيمايي دهه چهل بلافاصله بايد از تولدي ديگر فروغ فرخزاد سخن گفت ،که به فاصله چند سالي قبل از مرگ بي هنگام او در سانحه اتومبيل (بهمن 1345) نيز منتشر شد. فروغ فرخزاد در پانزدهم دي ماه 1313 در تهران متولد شد. پدر او يک نظامي بود که با فرز

روابط با محیط و جهان پیرامون، درک دانش زمان، شناخت تضادها، اندیشیدن به همه این عوامل باعث می شود که « بیان» به یاری واژه ها، عبارات و تمثیلاات و استعارات شکل یابد. جهان پیرامون اگر جاذب شود و سخن و هنرمند باشد، هنر و هنرمند پرورش می یابند واگر نباشد، سرکوب می شوند و به گونه های غیر هنری و « مادی » رخ می نمایند. در این سیر « توانایی » در « بین احساس » بسیار مهم است. این توانایی ...

علي اکبر دهخدا در اواخر عمر به دوستي گفته بود من دعوي شاعري ندارم , اگر شعري گفته ام از روي تفنن بوده است ,ودوستانم در باب آنها قضاوت نمي کنند نميدانم در واقع آنها را بايد نظم خوانديا شعر ؟بدون شک اين ترديد از جانب کسي که طي سالها بخش عمده عمر خود ر

معناي معنا ( چراغ...کتاب)؛ تحليل شعري از سيمين بهبهاني هدف اين نوشته تلاش براي دست يافتن بر نوعي «معنا» در پيوند با شعر «چراغ. . .کتاب» سيمين بهبهاني است. با توّجه به گرايش¬ها و چشم¬اندازهاي گوناگون حاکم برتئوري ادبي، بي شک انتظار از تحليل¬گر يک اثر

سبکهاي شعر فارسي و شعراي معروف هر دوره ريشه ي زبان فارسي قديمي ترين نمونه شعر فارسي قالب هاي شعر فارسي سبک شعر، يعني مجموع کلمات و لغات و طرز ترکيب آنها، از لحاظ قواعد زبان و مفاد معني هر کلمه در آن عصر، و طرز تخيل و اداي آن تخيلات از لحاظ حالا

قديمي ترين نمونه شعر فارسي قديمي ترين نمونه «شعر» در مملکت ايران، «گاثه» يعني سرودهاي منظومي است که در آنها زرتشت، پيامبر ايراني، مناجاتها و درودهاي خود را در پيشگاه «اهورا- مزدا» يگانه و بزرگترين خدايان و خالق زمين و آسمان عرضه داشته است. اين سر

مقدمه غنا در لغت به معني سرود ، نغمه و آواز خوش طرب انگيز است و شعر غنايي به شعري گفته مي شود که گزارشگر عواطف و احساسات شاعر باشد . ادبيات غنايي گونه اي از ادبيات است که با زباني نرم و لطيف با استفاده از معاني عميق و باريک به بيان احساسات شخصي انس

شعر و سياست ليندا سو گرايمز در موردِ به‌هم‌آميختگي شعر و سياست،‌ دو نظريه‌ي متفاوت وجود دارد: نظريه‌ي نخست که تا به امروز سست‌تر و سطحي‌تراز نظريه‌ي ديگر بوده است، چنين بيان مي‌شود که ضمير ِ هر شخص داراي روحي سياسي‌ست و چون شعر محملي‌ست شايسته، برا

پيش درآمد نيما با طرح موضوع فرم در شعر امروز ، شعر را نه به عنوان پاره اي از اجزاء غير مسؤول بلکه به مانند ساختماني واحد تصور نمود که اجزاء اين ساختمان به نوعي ارتباط عرضي ، طولي و حتي تو در تو با هم دارند . بعد از نيما ، فرم و ساختمان شعر مورد توجه

مثل جنگ خدا وقتي شما را بريدند زمين عطشناک پايين زير معنويت خونتان رويد و افق به مرتبه ي ظهور آمد اسب سحر شيهه اي کشيد هفتاد و دو آفتاب از جنگل نيزه برآمد . يکي از ويژگي هاي بارز شعر امروز ، استفاده از پشتوانه ي فرهنگي و مذهبي در شعر است ، که نشان د

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول