هوسرل«هشتم آوریل1859 در پروسنیتس موراویا که درآن زمان جزء امپراطوری اتریش بود واکنون در جمهوری چک قرار دارد در یک خانواده ای یهودی بدنیا آمد. در 1876 وارد دانشگاه لاییزیک شد و در درس های اخترشناسی، فیزیک وریاضی شرکت می کرد و به ریاضیات علاقمندی نشان می داد در این دوران مطالعاتی در زمینه فلسفه را آغاز کرد و به برکلی علاقمندی نشان می داد در سال 1878 به برلین رفت وطی شش نیمسال در سخنرانی های کارل ویراستراس ولئوپولدکرونکر شرکت کرد. در آنجا با کارهای برنارد بولتزانو در نظریه اعداد آشنا شد.در سال 1882 رساله دکتری خود را در ریاضیات محض با عنوان «مقدمه ای برنظریه محاسبه متغیرها» نوشت. در سال 1896 تحت تاثیر ماساریک در کلیسای لوتری وین غسل تعمید انجام داد و به مسحیت گروید اما همیشه خود را یک «مسیحی آزاد»، و« غیرجزمی» می دانست و او همیشه رویکرد فلسفی را مستقل از دین تلقی می کرد.
هوسرل از شاگردان برنتانو بود و بوسیله او با آثار هیوم، میل و به خصوص با نظریه های ارنست ماخ آمپیر کریتیسیست آشناشد.
گفته شدکه هوسرل از طریق ویراشتراس با کارهای برناردبولتزانو آشنا شد آنطور که خواهد آمد بولتزانو سعی کرده بود صورت بندهای منطقی را موازی با صورت بندهای ریاضی در نظر بگیرد.این آشنایی در جهت گیری هوسرل بعنوان کسی که دکتری ریاضی داشت بطور اساسی موثر افتاد،همچنین رویکرد برنتانو در نظریه منطق او را درمسیری که در آینده پیش گرفت یاری کرد.
اغلب مفسران سه دوره تحول فکری را در هوسرل ذکر کرده اند.
اقامت در هاله
هوسرل بعد از رساله دکتری اش 1887 درس های کارل اشتومف شرکت کرد او کتاب اصول روانشناسی جمیز را به هوسرل توصیه کرد. بناگفته خود هوسرل مطالعه این کتاب سبب شد که او تصویر جریان آگاهی را بر احساس ساده وعناصر بسیط به مثابه دادهای اولیه آگاهی که سنت روانشناس تجربی انگلیسی بود ترجیح بدهد و آن را سیلانی هراکلیتی از زیستههای متغیر وگذرنده به عنوان داده ای اولیه و بنیانی به شمار آورد.
بهر صورت او در وین رساله استادی خود را درباره «مفهوم عدد، تحلیل های روانشناختی» نوشت این رساله تحت تاثیر روانشناسی توصیفی برنتانو نوشته شد بعدها این رساله دوبخش اول فلسفه
حساب را تشکیل داد.در 1887 خطابه ای به نام «اهداف و رسالت های مابعدالطبیعه» ایراد کرد در سال 1891 نخستین کتاب خود را بنام «فسلفه حساب: پژوهش های روانشناختی ومنطقی را به برتتانو اهدا کرد. این کتاب پس از انتشار با نقادیهای فرگر روبرو شد که بر هوسرل موثر افتاد.
بین سالهای 1890 تا 1900 به نقد دیدگاه اصالت روان شناسی در خصوص منطق پرداخت
در سال 1900جلد اول کتاب پژوهشهای منطقی بنام پروله گومنا وجلد دوم آن در سال 1901 به چاپ رساند.هوسرل برای نخستین،بار در این کتاب فلسفه خود را «پدیدارشناسیphenomenology» نامید.
بخش عمده ای از پژوهشهای منطقی به مبارزه علیه اصالت روانشناسی مربوط می شود زیرا طرفداران اصالت روان شناسی درصدد بودند تا منطق را بر مبنای روانشناسی توضیح دهند و آنرا جزیی از روانشناسی بحساب آورند.در مقابل آنها از ایده منطق محض دفاع می کرد.براساس نظر هوسرل منطق نه بنیادی روانشناختی دارد ونه جزئی از روانشناس است بلکه بلحاظ خواستگاه، ماهیت، وهمچنین عملکرد کاملا از روانشناختی متمایز می باشند. در همین ضمن او در مقابل
دیدگاه مخالفان اصالت روانشناسی که منطق را فقط یک علم هنجاری بحساب آورند موضع می گیرد و منطق محض را از منطق که نقش یک علم هنجاری بازی می کند متمایز می کند.
بزودی به این مطلب خواهیم پرداخت.
بسیاری از متفکران ازجمله دیلتای،ناتروپ، اینگاردن،هایدگر، راسل تحت تاثیر کتاب پژوهشهای منطقی قرار گرفته و در این خصوص اظهار نظرهایی داشته اند که از ذکر آنها خودداری می شود. هوسرل در چاپ دوم این کتاب تغییراتی را بوجود آورد و پدیدارشناسی را بجای روان شناسی توصیفی بکار برد و همچنین به رد دیدگاههای هیوم پرداخت و اگورا به عنوان مرکز اعمال و قصدها پذیرفت.