یوهان سباستیان باخ
نخستین سالها(1695-1708)
سباستیان ، هنگام مرگ نابهنگام والدینش، ده سال بیشتر نداشت. برادرش یوهان یاکوب سه سال از او بزرگتر بود. قراربود، خواهر بزرگتر با « یوهان آندره آس ویگاند » از شهر ارفورت ازدواج کند و خواهر کوچکتر را نزد خود برد . در فوریه ی سال 1695 سباستیان و یاکوب نزد برادر بزرگتر، یوهان کریستوف، که در « اوردروف» بود، رفتند و در آنجا ساکن شدند.
سباستیان در سال اول مدرسه ی ابتدائی، 96 ساعت، در دومین سال 59 ساعت، و در سومین سال 103 ساعت غیبت داشت. این نشانی بود از ناتوانی جسمانی یا علاقه ی مادر به در خانه نگهداشتن این کوچکترین فرزند. در سال چهارم (1699) سباستیان به فراگرفتن لاتین، تاریخ، جغرافی، یونانی و انشاء پرداخت و چهار الی پنج ساعت در هفته نیز با یک معلم آواز، موسیقی کار می کرد. وقایع نگاری « نکرولوگ» نشان می دهد که از آنجا که سباستیان صاحب صدائی سوپرانو و بی اندازه دلنشین بود در کلیسا و گروه مدرسه آواز می خواند و نخستین درس های نواختن کلاویه را از برادر بزرگترش می گرفت.
پشتکار و نبوغ او تا آن درجه بود که بر اساس روایت وقایع نگار، در مدت شش ماه شبانه توانست تمام نوشته های برادرش برای کلاویه را در پرتو نور ماه در کتابخانه نسخه برداری کند. این عادت او در تمامی زندگی با او بود و گرچه همین بود که به نابودی قدرت بینایی اش ختم شد ولی نشانه یی بود از کوشش پیوسته او برای فراگرفتن .
از سوی دیگر این نشان گویای اطمینان خاطری بود که با تکیه بر آن، سباستیان از «گئورگ بوم» که یکی از بهترین نوازندگان آلمان بود و در کلیسای « یوهانیس » در همسایگی آنها بسر می برد برای فراگیری یاری گرفت. زیر نفوذ و با راهنمائیهای بوم بود که یوهان سباستیان باخ پیاده مسافت 30 مایل را تا هامبورگ طی کرد تا به استاد او « یوهان آدام راینکن» که در کلیسای « کاتارینن» ارگ می نواخت بپیوندد. پس از چند سفر به هامبورگ و بازگشت و بار دیگر بخاطر تحسینی که بوم از هنر فرانسوی می کرد، نیز بخاطر عطش بسیارش برای فراگیری بیشتر، یوهان سباستیان به سوی دوک نشین « سل » که دسته س ارکستری مرکب از نوازندگان فرانسوی داشت و از موسیقی فرانسوی حمایت می کرد، کشیده شد. در آنجا با هنر « کوپرن » آشنا شد و در زمینه ی موسیقی ، در « کوتن » سرچشمه های الهام بسیار یافت.
در لونه بورگ بود که ساخته های نخستین باخ روی کاغذ آمد. این ساخته ها شامل پرلودهای مختلف مذهبی بود. پرلودهائی که از خدا و مسیح سخن می گفتند . هفده واریاسیون دیگر به این دوران تجربی آهنگساز بزرگ تعلق دارد. در این آثار نشانی از ناتوانی آهنگساز در دسترسی به ارگ مشهود است. اما در همین قطعات می توان آشنائی او را با ساخت او را با ساخت و کاربرد سازهای شاسی دار به روشنی دید.
در هشتم آوریل سال 1703، سباستیان به عنوان نوازنده ی ویولن به دسته ی موسیقی خصوصی « دوک یوهان ارنست » در وایمار، پیوست. اما پس از مدتی کوتاه به دعوت کلیسای « یونیفاسیوس » در آرنشتات به آنجا رفت تا یک ارگ قدیمی را از نزدیک بیازماید. یک ماه بعد، رسماً به عنوان نوازنده ی ارگ به کار مشغول شد. در همین جا بود که سباستیان توانست ثمره آموزش های نخستین و دوران شاگردی خود را، با ساختن اولین آواز مذهبی برای مراسم روز عید پاک ( سال 1704) به قضاوت بگذارد.
ساخته های یوهان سباستیان برای کلاویه که به برادرانش هدیه شده بود، همچنین سونات در رماژور او به این ایام تعلق دارند. « پرلودوفوگ» آشنای او در دو مینور و احتمالاً «فوگ در دو مینور» و «توکاتا و فوگ در دو ماژور » برای نخستین بار با همین ارگ نواخته شد. این آثار علیرغم کامل نبودن نشان، نمایان گر مسیر ویژه ایست که سازنده ی آن ها طی کرد. ملودی های مشخص این قطعات با ساخته ها و پرداخته های هم عصر خود کاملاً تمایز داشت.
نوازندگی ارگ، نخستین، نیز آخرین فراگیری عمیق و محسوس باخ بود. یکی از سه نوازنده ی بنام اگر که مورد ستایش باخ بودند « بوکستهوده » بود که در کلیسای « مارین » در « لوبک » به کار نوازندگی اشتغال داشت. او در شمال آلمان گروه « نوازندگان شبانه » را که گروهی بی همتا بود، رهبری می کرد. باخ که موسیقی را پیش از هر چیز بهانه ای برای خدمت به خدا می دانست برای شنیدن این اجراها وسوسه شده بود. او در اکتبر سال 1705 برای دیدار « بوکستهوده » رهسپار لوبک شد. پس از فراگیری درس های بسیار از این استاده و با وجود داشتن تمایل بسیار برای به دست آوردن سمت او، به این سبب که نمی خواست به ازدواج با پیر دختر بوکستهوده تن در دهد، مجبور شد به آرنشتات باز گردد. تردیدی نیست که سفر به لوبک در گسترش و پرورش نبوغ باخ اثری چشم گیر داشته است. این سفر احساسات زیادی در آهنگساز برانگیخت. به ویژه در زمینه ی آهنگسازی برای ارگ و آگاه شدن از افکار و تصورات شاعرانه ی مشابه با آنچه خود داشت. علیرغم سرزنش هایی که در آرنشتات به خاطر غیبت، از او می شد، بازده سفر چنان در اجرای قطعات بعدی آهنگساز رخ نشان داد که چیزی نگذشت که تمامی سرزنش ها به تحسین بدل شد. در ژوئن سال 1707 باخ که از زندگی در آرنشتات کسل شده بود، سمت جانشینی « یوهان گئورگ آل » ارگ نواز چیره دست کلیسای « بلازیوس » را در شهر « مولهاوزن » پذیرفت و همراه همسرش « ماریا باربارا» به این شهر رفت. او که از تجربه ی خود در لوبک ارمغان ها داشت با دیده ی تازه و نگرشی مثبت ، که خود آنرا با عبارت « تنظیم صحیح و مناسب موسیقی کلیسایی » توصیف می کرد، قدم به مولهاوزن گذاشت.