دانلود تحقیق سهراب سپهری

Word 185 KB 19693 29
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • به نام آنکه دوستی را آفرید.

    عشق را .رنگ را.....


    به نام آنکه کلمه را آفرید و کلمه چه بزرگ بود در کلام او و چه کوچک شد آن زمان که می خواستم از او بگویم .
    سالهاست دچارش هستم و چه سخت بود بیدلی را ساختن خانه ای در دل و این دل بینهایت چه جای کوچکی بود برای دل بیتابش .
    او رفت و من نشناختمش.......
    در تمام میخکهای سر هر دیوار آواز غریبش را نشنیدم اما نشناختمش همانگونه که بغضهای گاه و بیگاه را نشناختم فقط آنقدر او را شناختم که در سایه های افتاده کلامش به دنبال جای پای خدا باشم .
    اینجا هر چه هست جز با صداقت او و کلام و نقشهای او حوض بی ماهی .
    شاید مزرعه ای باشد با زاغچهای بر سر آن
    زاغچه ای که هیچ کس جدی نگرفتش
    اینجا را هدیه می کنم به آنکس که برای سبدهای پر خوابمان سیب آورد حیف که برای خوردن آن سیب تنها بودیم چقدر هم تنها........




    شعر
    شعر یا چامه یا سروده وبیان آن یک شاخه ازهنراست که در آن از کیفیت زیبا شناختی زبان انسانی نیز در کنار درونمایه و محتوای معنایی اش بهرگیری می شود چامه سرایی پیشتر آثار گفتاری یا نوشتاری است که نوع زبانی که در آن بکار رفته از سوی خواننده یا شنونده قابل بازشناسی از نثر معمول باشد در زبان فارسی دو گونه شعر وجود دارد:
    1- شعر کلاسیک یا کهن
    2- شعر نو

    شعر کلاسیک یا کهن
    شعر کلاسیک یا کهن فارسی به صورت کنونی قدمتی بیش از هزار و صد سال دارد وزن اینگونه شعر عروضی است که بر پایه طول هجاهاست
    تاریخچه شعر کهن یا کلاسیک
    نخستین نمونه های بدست آمده ازشعر در ایران پیشینه شان به روزگار زرتشت پیامبر و سرودهایش به درگاهان می رسد این سرودها به گویش گاهانی از زبان اوستایی است همچنین از دوران پهلوانی (اشکانی) منظومه هایی مانند یادگار زربران و درخت آسوریک به زبان پهلوی اشکانی در دست است.

    افزون بر این نمونه هایی از شعر ترانه های خسروانی به زبان پهلوی ساسانی یافت شده است سروده ها واشعار مانوی به فارسی میانه نیز در اهل فن اهمیتی بسزا دارد.

    لیکن اجماع علمای فن براین است که وزن هیچکدام از این اشعار عروضی نیست بنابراین این اشعار با شعر امروزی فارسی تفاوتی بنیادین دارند.
    نخستین شاعر فارسی سرا در دربار یعقوب لیث صفاری پدیدار شدند اگر چه نمونه هایی از شعر به زبان فارسی دری از این دوران وجود دارد ولی بررسی آنها آشکار می سازد که در زبان سروده شد نشان شعر فارسی هنوز قوام نیافته بود چرا که اگر چه زبان فارسی دری است وزن آنان به طور مطلق عروضی نیست .
    محمد سگزی و بسام کورد از نامهای چند تن از سرایندگان دربار یعقوب است.


    مرحله بعدی شکل گیری وتکامل شعر فارسی در ماورالنهر وخراسان اتفاق افتاد علت آن بیش از هر چیز پیشتیبانی فرمانروایان ایرانی نژاد ساسانی از زبان فارسی بود در این روزگار شاعران بزرگی چون رودکی سمرقندی - شهید بلخی و دقیق طوسی پدیدار شدند
    فردوسی حماسه سرای ایران نیز اواخر این دوره را درک کرده بود .
    خوشبختانه با روی کار آمدن غزنویان ترک نژاد از رونق شعر فارسی کاسته نشد و ایشان بویژه محمود غزنوی از پشتیبانان جدی سخنوران بودند در این دوره سرایندگان بزرگی چون فرخی سیستانی وعنصری بلخی هستیم از روزگار غزنوی به بعد بویژه از آغاز پادشاهی سلجوقیان اندک اندک جنبش سرایش شعر به زبان فارسی دری به نواحی مرکزی ایران وحتی نواحی غربی چون آذربایجان کشیده شد وشعر وزبان آن تحت تاثیر گویش فخر اسعد گرگانی واسدی طوسی ظهور نمود .
    در سده ششم هجری شاهد پیدایش سرایندگان بزرگی چون عطار نیشابوری - نظامی گنجوی – خاقانی روانی – جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی ابیوردی – ظهیر فارابی و دهها شاعر بزرگ دیگر هستیم .
    سده هفتم هجری اوج چامه فارسی حساب می شود و در آن دو شاعر بزرگ سعدی شیرازی و مولانا جلال الدین بلخی رومی آسمان شعر فارسی را روشن کردند.
    پس ازاین دو بزرگوار شعر فارسی در سراشیب وفرود افتاد واگر چه در سده هشتم هجری با ظهور شعرایی چون عبید زاکانی و حافظ شیرازی (که از ستارگان قدر اول شعر فارسی به شمار می آیند ) اعتلا یافت ولی دیگر کمتر از گویندگان بزرگ نشانی می بینیم .

    انواع شعر
    1- مثنوی
    2- قصیده
    3- غزل
    4- مسمط
    5- مستزاد
    6- ترجیح ند
    7- ترکیب بند
    8- قطعه
    9- رباعی
    10-دو بیتی

    شعر نو
    شعر نو سبکی از شعر است که ممکن است موزون باشد یا نباشد و وزن آن عروضی کامل یا ناقص باشد همچنین می تواند قافیه دار یا بدون قافیه باشد معمولا شعر نو در زبان فارسی به دو گونه تقسیم می شود :
    1- شعر نیمایی
    2- شعر سپید

    شاعران معاصر شعر نو
    1- علی اسفندیاری (نیما یوشیج )
    2- احمدشاملو ( الف – بامداد)
    3- سهراب سپهری
    4- مهدی اخوان ثالث ( م – امید )
    5- فروغ فرخزاد
    6- رهی معیری
    7- مصطفی رحماندوست
    8- هوشنگ ابتهاج ( ه – ا – سایه )
    9- ایرج میرزا
    10- شهریار قنبری
    11- فریدون مشیری
    12- محد حسین شهریار
    13- پروین اعتصامی
    14- محمدتقی بهار
    15- م .

    آزاد
    16- اردلان سرافراز
    17- هیوا مسیح
    18- حسین پناهی
    19- منوچهر آتشی
    20- مهدی سهیلی
    21- ایرج جنتی عطایی
    22- یغما گلرویی
    23- مریم حیدر زاده
    ودیگر عزیزان ............



    درباره سهراب

    سهراب سپهری نقاش وشاعر 15 مهرماه سال 1370 در کاشان متولد شد خود سهراب می گوید :
    ....مادرم میداند که من در روز 14 مهر به دنیا آمدم درست سر ساعت 12 مادرم صدای اذان را می شنیده است .......
    پدر سهراب اسدالله سپهری کارند اداره پست وتلگراف کاشان اهل ذوق وهنر
    وقتی سهراب خردسال بود پدر به بیماری فلج مبتلا شد .

    ......کوچک بودم که پدرم بیمار شد و تا پایان زندگی بیمار ماند پدرم تلگرافچی بود و در طراحی دست داشت خوش خط بود و تار می نواخت او مرا به نقاشی عادت داد........

    در گذشت پدر در سال 1341 مادر سهراب ماه جبین اهل شعر وادب که در سال 1373 درگذشت تنها برادر سهراب منوچهر که در سال 1369 درگذشت خواهران سهراب : همایوندخت – پریدخت وپروانه محل تولد سهراب باغ بزرگی در دروازه عطلا بود.

    سهراب از محل تولدش چنین می گوید: .......خانه های بزرگی بود باغ بود همه جور درخت داشت برای یاد گرفتن وسعت خوبی بود خانه ما همسایه صحرا بود تمام رویاهایم به صحرا راه داشت ......

    سال 1312 ورود به دبستان خیام (مدرس ) کاشان ......مدرسه خوابهای مرا قیچی کرده بود نماز مرا شکسته بود مدرسه عروسک مرا رنجانده بود روز ورودم یادم نخواهد رفت مرا از میان بازیهایم ربودند وبه کابوس مدرسه بردند خودم را تنها دیدم وغریب ......

    از آن پس هر بار دلهره بود که به جای من راهی مدرسه می شد .

    ......در دبستان ما را برای نماز به مسجد می بردند روزی در مسجد بسته بود بقال سر گذر گفت : نماز را بروی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید .......

    .....مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی ماندم بی آنکه خطایی داشته باشم ....

    سهراب از معلم کلاس اولش چنین می گوید : .....آدمی بی رویا بود پیدا بود که زنجره را نمی فهمد در پیش او خیالات من چروک می خورد......

    خرداد سال 1319 پایان دوره شش ساله ابتدایی .....دبستان را تمام کردم تابستان را در کارخانه ریسندگی کاشان کار گرفتم یکی دوماه کارگر کارخانه شدم نمیدام تابستان چه سالی ملخها به شهرها هجوم آوردند زیانها رساند من مامور مبارزه با ملخها در یکی از آبادیها شدم راستش برای کشتن یک ملخ هم نقشه نکشیدم اگر محصول را می خوردند پیدا بود که گرسنه اند وقتی میان مزارع راه می رفتم سعی می کردم روی ملخها پا نگذارم ......

    مهرماه همان سال آغاز تحصیل در دوره متوسطه در دبیرستان پهلوی کاشان ......در دبیرستان نقاشی کار جدی تری شد زنگ نقاشی نقطه روشنی در تاریکی هفته بود ......

    از دوستان این دوره : محمود فیلسوفی واحمد بدیعی سال 1320 سهراب وخانواده به خانه ای در محله سرپله کاشان نقل مکان کردند.

    سال1322 پس از پایان دوره اول متوسطه به تهران آمد و دردانشسرای مقدماتی شبانه روزی تهران ثبت نام کرد.

    ......در چنین شهری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(کاشان)ما به آگاهی نمی رسیدیم اهل سنجش نمیشدیم در حساسیت خود شناور بودیم دل میافتیم وشیفته می شدیم و آنچه می اندوختیم پیروزی تجربه بود.

    آمدم تهران وبه شهر بزرگی آمده بودم اما امکان رشد چندانی نبود .......

    سال 1324 دوره دو ساله دانشسرای مقدماتی به پایان رسید وسهراب به کاشان بازگشت .

    ......دوران دگرگونی آغاز می شد سال 1945 بود فراغت در کف بود فرصت تامل بدست آمده بود زمینه برای تکانهای دلپذیر فراهم می شد....

    آذر ماه سال 1325 به پیشنهاد مشفق کاشانی (عباس کی منش متولد سال 1304)در اداره فرهنگ کاشان استخدام شد.

    ......شعرهای مشفق را خوانده بودم ولی خودش را ندیده بودم مشفق دست مرا گرفت و براه نوشتن کشید و الفبای شاعری را او به من آموخت ......

    سال 1326 و در سن نوزده سالگی منظومه عاشقانه ولطیف از سهراب با نام " در کنار چمن یا آرامگاه عشق " را در 26 صفحه منتشر شد .

    ....دل به کف عشق هر آنکس سپرد جان به درازا وادی محنت نبرد زندگی افسانه محنت قراست زندگی یک بی سروته ماجراست غیر غم واندوه و رنج نیست دراین کهنه سرایی سبخ....

    مشفق کاشانی مقدمه کوتاهی در این کتاب نوشته است سهراب بعدها هیچگاه از این سرودها یاد نمی کرد سال 1327 هنگامی که سهراب در تپه های اطراف قصر مشغول نقاشی بود با منصور شیبانی که در آن سالها دانشجوی نقاشی دانشکده هنرهای زیبا بود آشنا شد این برخورد سهراب را دگرگون کرد.

    ....آنروز چیزها گفت از هنر حرفها زد ونگوگ را نشان داد من درگیجی دلپذیری بودم هرچه می شنیدم تازه بود و هرچه می دیدم غرابت داشت .

    شب که به خانه برمیگشتیم من آدمی دیگر بودم طعم یک استحاله را تا انتهای خواب در دهان داشتم ......

    شهریور ماه همان سال استعفا از اداره فرهنگ کاشان مهرماه به همراه خانواده جهت تحصیل دردانشکده هنرهای زیبا در رشته نقاشی به تهران می آید .

    در خلال این سالها سهراب بارها به دیدار نیما یوشیج رفت .

    در سال 1330 مجموعه شعر " مرگ رنگ " منتشر گردید برخی از اشعار موجود در این مجموعه بعدها باتغییراتی در " هشت کتاب " تجدید چاپ شد .

    بخشهای حذف شده از مرگ رنگ : .....جهان آسوده خوابیده است فروبسته است وحشت دربه روی هرتکان هر بانگ چنان که من روی خویش ......

    سال 1332 پایان دوره نقاشی دانشکده هنرهای زیبا دریافت مدرک لیسانس و دریافت مدال درجه اول فرهنگ از شاه .....در کاخ مرمرشاه از او پرسید : به نظر شما نقاشیهای این اتاق خوب است سهراب جواب داد: خیر قربان وشاه زیر لب گفت : خودم حدس میزدم ......

    اواخر سال 1332 دومین مجموعه شعرسهراب باعنوان" زندگی خوابها " با طراحی جلد خود او و با کاغذی ارزان قیمت در 63 صفحه منتشر شد.

    تا سال 1336 چندین شعر سهراب وترجمه های از اشعار شاعران خارجی در نشریات آن زمان به چاپ رسید .

    در مردادماه 1336 از راه زمینی به پاریس ولندن جهت نام نویسی در مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته لیتوگرافی سفر می کند.

    فروردین سال 1337 شرکت در نخستین بینال تهران خردادماه همان سال شرکت در بینال ونیز وپس از دو ماه اقامت در ایتالبا به ایران باز می گردد.

    در سال 1339 ضمن شرکت در دومین بینال تهران موفق به دریافت جایزه اول هنرهای زیبا گردید.

    در همین سال شخصی علاقمند به نقاشیهای سهراب همه تابلوهایش را یکجا خرید تا مقدمات سفر به ژاپن فراهم شود.

    مرداد این سال سهراب به توکیو سفر می کند و در آنجا فنون حکاکی روی چوب را می آموزد .

    سهراب در یادداشتهای سفر به ژاپن می نویسد: .....از پدرم نامه ای داشتم در آن اشاره ای به حال خودش ودیگر پیوندان وآنگاه سخن از زیبایی خانه نو وایوان پهن آن و روزهای روشن وآفتابی تهران و سرانجام آرزوی پیشرفت من در هنر واندوهی چه گران روکرد: نکند چشم وچراغ خانواده خود شده باشم .....

    در آخرین روزهای سال1339 به دهلی سفر می کند .

    پس از اقامتی دو هفته ای به تهران باز می گردد.

    در اواخر این سال سهراب وخانواده اش به خانه ای درمحله گیشا خیابان 24 نقل مکان می کند .

    تیرماه سال 1341 فوت پدر سهراب .....وقتی که پدرم مرد نوشتم : پاسبانها همه شاعر بودند.

    حضور فاجعه آنی دنیا را تلطیف کرده بود فاجعه آن طرف سکه بود وگر نه من می دانستم و می دانم که پاسبانها شاعر نیستند در تاریکی آنقدر مانده ام که از روشنایی حرف بزنم .....

    تا سال 1343 تعدادی از آثار نقاشی سهراب در کشورهای ایران – فرانسه - سوئیس - فلسطین وبرزیل به نمایش درآمد .

    فروردین سال 1343 سفر به هند ودیدار از دهلی وکشمیر و در راه بازگشت در پاکستان و بازدید از لاهور و پیشاور و در افغانستان بازدید از کابل در آبانماه این سال پس از بازگشت به ایران طراحی یک صحنه به کارگردانی خانم خجسته کیا را انجام داد.

    منظومه " صدای پای آب " در تابستان همین سال در روستای چنار آفریده می شود .

    تا سال 1348 ضمن سفر به کشورهای آلمان - انگلستان – فرانسه - هلند ایتالیا و اتریش آثار نقاشی او در نمایشگاههای متعددی به نمایش در آمد.

    سال 1349 سفر به آمریکا واقامت در لانگ ایلند و پس از هفت ماه اقامت در نیویورک به ایران باز می گردد.

    سال 1351 برگزاری نمایشگاههای متعدد در پاریس وایران تا سال 1357 چندین نمایشگاه از آثار سهراب در سوئیس - مصر ویونان برگزار گردید.

    سال 1358 آغاز ناراحتی جسمی و آشکار شدن علائم سرطان خون دیماه همان سال جهت درمان به انگلستان سفر می کند واسفند ماه به ایران باز می گردد.

    سال 1359.....اول اردیبهشت .....ساعت 6 بعداز ظهر بیمارستان پارس تهران ......

    فردای آن روز با همراهی چندتن از اقوام و دوستش محمود فیلسوفی صحن امامزاده سلطان علی روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سهراب گردید.

    آرامگاهش در ابتدا با قطعه آجر فیروزه ای رنگ مشخص بود وسپس سنگ نوشته ای از هنرمند معاصر رضا مانی با قطعه ای از شعر سهراب جایگزین شد.

    .....به سراغ من اگر بیایید نرم وآهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من .....

    .....کاشان تنها جایی است که به من آر امش میدهد ومیدانم که سرانجام میدانم که در آنجا ماندگار خواهم شد......

    روز شمار سهراب 15 مهر 1307 تولد در کاشان خرداد 1319 به پایان رساندن دوره شش ساله ابتدایی در مدرسه خیام کاشان خرداد 1322 به پایان رساندن دوره اول دبیرستان در دبیرستان پهلوی سابق کاشان خرداد 1324 به پایان رساندن دوره دو ساله دانشسرای مقدماتی پسران تهران آذر 1325 استخدام در اداره فرهنگ کاشان شهریور 1327 استعفا از اداره فرهنگ کاشان - شرکت در امتحانات ششم ادبی وگرفتن دیپلم کامل متوسطه مهر - آغاز تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا ی دانشگاه تهران - استخدام در شرکت نفت 1328 استعفا از شرکت نفت 1330 انتشار اولین مجموعه اشعار باعنوان " مرگ رنگ " خرداد 1332 به پایان رساندن دوره نقاشی دانشکده هنرهای زیبا و دریافت لیسانس احراز رتبه اول و دریافت نشان درجه اول علمی - آغاز به کار به عنوان طراح در سازمان بهداشت - شرکت در چند نمایشگاه نقاشی - انتشار دومین مجموعه اشعار باعنوان " زندگی خوابها" آذر 1333 آغاز کار در اداره کل هنرهای زیبا در قسمت موزهها وتدریس در هنرستانهای هنرهای زیبا مهر 1334 ترجمه اشعار ژاپنی در مجله سخن مرداد 1336 سفر به اروپا از راه زمینی تا پاریس و لندن و نام نویسی در مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته لیتوگرافی فروردین 1337 شرکت در اولین بینال تهران - سفر دو ماهه از پاریس به رم خرداد - شرکت در بینال ونیز - آغاز به کار در اداره کل اطلاعات کشاورزی با سمت سرپرستی سازمان سمعی وبصری فروردین 1339 شرکت در دومین بینال تهران ودریافت جایزه اول هنرهای زیبا مرداد - سفر به توکیو برای آموختن فنون حکاکی روی چوب بازدید از شهرها ومراکز هنری ژاپن 1340 توقف در هند درراه بازگشت به ایران وتماشای اگره وتاج محل اردیبهشت - برگزاری نمایشگاه انفرادی در تالار عباسی تهران - انتشار مجموعه جدیدی از اشعار خود با عنوان " آوار آفتاب" تیر 1341 فوت پدر سهراب تیر 1342 برگزاری نمایشگاه انفرادی دراستودیو فیلم گلستان دروس تهران - شرکت در بینال سان پائولو برزیل - شرکت در نمایشگاه گروهی هنرمعاصر ایران در موزه بندر لوهاور فرانسه - شرکت در نمایشگاه گروهی گالری نیالا تهران - برگزاری یک نمایشگاه انفرادی در گالری صبا تهران 1343 سفر به هند تماشای بمبئی بنارس دهلی اگره غارهای اجانتا کشمیر سفربه پاکستان تماشای لاهور وپیشاور سفر به افغانستان اقامت در کابل و بازگشت به تهران 1344 شرکت در نمایشگاه گروهی بورگز تهران - برگزاری یک نمایشگاه انفرادی در بورگز تهران آبان - انتشار شعر بلند " صدای پای آب " در فصلنامه آرش - سفر به اروپا (مونیخ ولندن) و بازگشت به ایران 1345 سفر به اروپا( فرانسه اسپانیا هلند اتریش ایتالیا ) وبازگشت به ایران بهمن 1346 انتشار مجموعه اشعار " حجم سبز " - برگزاری شب شعر سپهری در گالری روزن 1347 شرکت در نمایشگاه گروهی در نمایشگاه مس تهران - شرکت در نمایشگاه رویان فرانسه خرداد - شرکت در نمایشگاه هنر معاصر ایران در باغ انسیتو گوته تهران شهریور- شرکت در نمایشگاه دانشگاه شیراز 1348 شرکت در فستیوال بین المللی نقاشی در فرانسه و اخذ امتیاز مخصوص 1349 سفر به آمریکا واقامت در لانگ ایلند شرکت در نمایشگاه گروهی در شهر بریج همیتن 1350 برگزاری دریک نمایشگاه انفرادی در نیویورک 1351 برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری سیروس پاریس وانتقال نمایشگاه از پاریس به گالری سیحون تهران 1352 سفر به پاریس واقامت در کوی بین المللی هنرها دی 1353 سفر به یونان ومصر وبازگشت به تهران 1354 برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری سیحون تهران خرداد 1355 شرکت در نمایشگاه هنر معاصر ایران در بال سوئیس خرداد 1356 انتشار هشت کتاب شامل مجموعه اشعار نشر شده سپهری به اضافه مجموعه "ما هیچ مانگاه " توسط کتابخانه طهوری تهران 1357 برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری سیحون تهران خرداد 1358 تجدید چاپ هشت کتاب دی 1358 مسافرت به انگلستان برای درمان سرطان خون اسفند 1358 بازگشت به ایران اول اردیبهشت 1359 فوت در بیمارستان پارس تهران – دفن روز بعد در صحن امامزاده سلطان علی در قریه روستای اردهال کاشان لیست دفترهای شعر سهراب مرگ رنگ شامل 22 شعر در تاریخ 1330 زندگی خوابها شامل 16 شعر در تاریخ 1332 شرق اندوه شامل 25 شعر در تاریخ 1340 آواز آفتاب شامل 32 شعر در تاریخ 1340 صدای پای آب شامل 1 شعر در تاریخ 1344 مسافر شامل 1 شعر در تاریخ 1345 حجم سبز شامل 24 شعر در تاریخ 1346 ما هیچ ما نگاه شامل 14 شعر در تاریخ 1356 آثار چاپ شده سهراب در مجلات وروزنامه ها مجله نقش ونگار ومجله فردوسی در تاریخ سه شنبه 22 اسفند 1334 نشریه خوشه وروزنامه اطلاعات در تاریخ چهارشنبه 3 اردیبهشت 1359 روزنامه اطلاعات در تاریخ شنبه 6 اردیبهشت 1359 روزنامه اطلاعات در تاریخ پنج شنبه 18 اردیبهشت 1359 مجله سپید وسیاه مجله هنر ومردم نتیجه گیری سهراب سپهری متولد کاشان 1307-1359 از برجسته ترین شعرای معاصر وپیرو سبک نیما است وی تحصیلات خود را در رشته گرافیک در دانشگاه تهران به پایان رساند او شاعری است عارف پیشه نقاش و طبیعت گر که اجزا واشیا طبیعت در شعر او روح و زندگی می یابند گرایشات عرفانی در شعر سهراب بدلیل مطالعات عرفان مشرق زمین در شعر او حائز اهمیت است زبان شعر او زبان ساده و بی تکلف که وزنهای متنوعی ندارد هشت دفتر شعری اودر مجموعه ای بنام هشت کتاب جمع آوری شده است رنگها در شعر سهراب جلوه ومعنای دیگر می یابند وی سرانجام در اثر بیماری سرطان در گذشت و در مشهد اردهال کاشان به خاک سپرده شد.

    گزیده ای از کتاب آبی که سهراب آن را در واپسین سالهای زندگی خود نوشته است کلاس نقاشی زنگ نقاشی دل خواه وروان بود خشکی نداشت .به جد گرفته نمی شد .

    خنده در آن روا بود معلم دور نبود صورتک به رو نداشت .

    صاد معلم ما بود آدمی افتاده وصاف .سالش به چهل نمی رسید .کارش نگار نقشه ی قالی بود و در آن دستی نازک داشت .

    نقش بندیش دل گشا بود و رنگ را نگارین می ریخت.

    آدم در نقشه اش نبود وبهتر که نبود.

    در پیچ و تاب عرفانی اسلیمی آدم چه کاره بود .

    معلم مرغان را گویا می کشید : گوزن را رعنا رقم می زد.

    خرگوش را چابک می بست .سگ را روان گرته می ریخت.

    اما در بیرنگ اسب حرفی به کارش بود و مرا حدیثی از اسب پردازی معلم در یاد است.

    سال دوم دبیرستان بودیم اما وقت بود و زنگ نقاشی ما بود درکلاس درس نشسته بودیم و چشم براه معلم .

    صاد آمد برپا شدیم ونشستیم.

    لوله ای کاغذ زیر بغل داشت لوله را روی میز نهاد نقشه ی قالی بود و لابد نا تمام بود معلم را عادت بود که نقشه ی نیم کاری با خود به کلاس آورد و کارش پیوسته همان بود : به تخته ی سیاه با گچ طرح جانوری می ریخت : ما را به رو نگاری آن می نشاند خود به نقطه چینی نقشه ی خود می نشست .

    معلم پای تخته رسید : گچ را گرفت : برگشت و گفت : خرگوشی می کشم تا بکشید .شاگردی از در مخالف صدا برداشت : خرگوش نه و شیطنت دیگران را برانگیخت.

    صدای یکی شان برخاست : خسته شدیم از خرگوش.

    دنیا پراز حیوان است .

    از ته کلاس شاگردی بانگ زد : اسب و تنی چند با او همراه شدند : اسب اسب ومعلم مشوش بود .

    از در ناسازی صدا برداشت : چرا اسب ؟

    به درد شما نمی خورد حیوان مشکلی است .

    پی بردیم راه دست خودش هم نیست و این بار اتاق از جا کنده شد .

    همه با هم دم گرفتیم : اسب اسب !

    که معلم فریاد کشید : ساکت !

    و ما ساکت شدیم .

    و معلم آهسته گفت : باشد اسب می کشم و طراحی را آغاز کرد.

    صاد هرگز جانوری جز از پهلو نکشید .

    خلف صدق نیاکان هنرور خود بود و نمایش نیم رخ زندگان رازی در برداشت و از سر نیازی بود .

    اسب از پهلو اسبی خود را به کمال نشان می داد .

    دست معلم از وقب حیوان روان شد.

    فرودآمد .

    لب را به اشاره صورت داد.

    فک زیرین را پیمود و در آخره ماند.

    پس بالا رفت چشم نشاند دو گوش را بالا برد از یال و غارب به زیر آمد از پستی پشت گذشت گرده را برآورد دم را آویخت .پس به جای گردن باز آمد .

    به پایین رو نهاد از خم کتف وسینه فرا رفت و دودست را تا فراز کله نمایان ساخت .

    سپس شکم را کشید و دوپا را تا زیر زانو گرته زد .

    صاد از کار باز ماند.

    دستش را پایین برد و مردد مانده بود .

    صورت از او چیزی می طلبید.

    تمامت خود می خواست .

    کله ی پاها مانده بود با سم ها و ما چشم به راه آخر کار و با خبراز مشکل صاد .

    سراپاش از درماندگی اش خبر می داد اما معلم در نماند.

    گریزی رندانه زد که به سود اسب انجامید: شتابان خطهایی در هم کشید وعلفزاری ساخت وحیوان را تا ساق پا به علف نشاند .

    شیطنت شاگردی گل کرد.

    صدا زد : حیوان مچ پا ندارد سم دارد.

    و معلم که از مخمصه رسته بود به خونسردی گفت : حیوان باید بچرد.

    معلم نقاشی مرا خبر سازید که شاگرد وفادار حقیرت هر جا به کار صورتگری در می ماند چاره ی درماندگی به شیوه ی معلم خود می کند.

    آب را گل نکنیم آب را گل نکنیم در فرو دست انگار کفتری می خورد آب یا که در بیشه ای دور سیره ای پر می شوید یا که در آبادی کوزه ای پر می گردد آب را گل نکنیم شاید این آب روان می رود تا پای سپیداری تا فرو شوید اندوه دلی دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب چه گوارا این آب !

    چه زلال این رود !

    مردم بالا دست چه صفایی دارند !

    چشمه هاشان جوشان گاوهاشان شیر افشان باد!

    من ندیدم دهشان بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست ماهتاب آنجا می کند روشن پنای کلام بی گمان در ده بالا دست چینه ها کوتاه است مردمش می دانند که شقایق چه گلی است بی گمان آ نجا آبی آبی است غنچه ای می شکفد مردم ده باخبرند چه دهی باید باشد !

    کوچه باغش پر موسیقی باد !

    مردمان سر رود آب را می فهمند گل نکردنش ما نیز آب را گل نکنیم منابع : کتاب اتاق آبی کتاب هنوز در سفرم کتاب مرغ مهاجر سایت www.sohrab-sepehri.org سایت www.wikipedia.org ..........

    و سهرا ب ماندگار شد..........

  • مقدمه ........................................................................3
    تعریف شعر ..................................................................4
    شعر کلاسیک .................................................................4
    تاریخچه شعر کلاسیک .......................................................4
    انواع شعر ...................................................................6
    شعر نو ......................................................................7
    شاعران معاصر شعر نو ....................................................7
    درباره سهراب ..............................................................9
    روز شمار سهراب ........................................................17
    لیست دفترهای شعر سهراب ..............................................21
    آثار چاپ شده سهراب در مجلات .........................................21
    نتیجه گیری ................................................................21
    گزیده آثار سهراب .........................................................24
    شعر سهراب ...............................................................27
    منابع .......................................................................28
کلمات کلیدی: سپهری - سهراب - سهراب سپهری

تباين و تنش در ساختار شعر « نشاني» سروده سهراب شعر کوتاه «نشاني» در زمره‌ي معروف‌ترين سروده‌هاي سهراب سپهري است و از بسياري جهات ‏مي‌توان آن را در زمره‌ي شعرهاي شاخص و خصيصه‌نماي اين شاعر نامدار معاصر دانست. اين شعر ‏نخستين بار در سال 1346 در مجمو

سهراب سپهري نقاش و شاعر، 15 مهرماه سال 1307 در کاشان متولد شد. خود سهراب ميگويد : ... مادرم ميداند که من روز چهاردهم مهر به دنيا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صداي اذان را ميشنديده است... (هنوز در سفرم - صفحه 9) پدر سهراب، اسدالله سپهري، ک

روشني گل در برابر تاريخ مرغ قرار گرفته است از همين جا مي توان درباره ي سهراب سپهري آغاز سخن کرد.الدار شاعر فرانسوي وضع هنرمندان را به وضع برادران بيناي قرون وسطي تشبيه کرده است.اينان مردان بودند که با زنان کور ازدواج کرده بودند.شاعر مي گويد هنرمند

سهراب سپهري شاعر و نقاش معاصر ايران در ?? مهر ماه ???? در کاشان پا به عرصه حيات گذشت و در ?? ارديبهشت ???? در تهران درگذشت. وي پس از طي تحصيلات شش ساله ابتدايي در دبستان خيام کاشان (????) و متوسطه در دبيرستان پهلوي کاشان (خرداد ????) و به پايان ر

قصد از ايجاد اين محيط، آشنايي بيشتر با سهراب سپهري و عقايد دوست داران او و تبادل نظر در مورد آثار و سلوک سهراب است. بي شک سهراب پيامي آورد با نقش و کلام. طرحي زد ، نوشت و رفت و ما مانديم و اينهمه ابهام. حالا ... اينجا هستيم تا آنچه را که از او ميدان

خود سهراب مي گويد : ... مادرم مي داند که من روز چهاردهم مهر به دنيا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صداي اذان را مي شنديده است... سهراب سپهري پانزدهم مهرماه 1307 در کاشان متولد شد .محل تولد سهراب باغ بزرگي در محله دروازه عطا بود. سهراب از محل

زندگي سهراب در همه سالها که گذشت ، سالهايي که از نااميدي ، ما فقط خويش را در صفحه هاي تقويم مي يافتيم . سهراب, بي احتياط ومعصوم درست سرساعت دوازده ميان آفتاب نم دار مهرماه کنار آدميان اين دنيا ايستاد تا به ناباوري همه ما باور بياموزد و ما را در باور

سهراب سپهري نقاش و شاعر، 15 مهرماه سال 1307 در کاشان متولد شد خود سهراب ميگويد: مادرم ميداند که من روز چهاردهم مهر به دنيا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صداي اذان را ميشنديده است پدر سهراب، اسدالله سپهري، کارمند اداره پست و تلگراف کاشان، اهل ذوق

شعر اگر هجوم نباشد دفاعي براي مرگ است و توضيحي براي مردن پس لغت مرگ، اسم و مردن، فصل است، شعر دفاع کامل نيست، روز هم نيست، شب هم نيست، تکه‌اي سخت و جاندار از شبانه‌روز است، براي همين شبانه‌روز است که شاعر در نيمه راه تجربه‌ي شاعري دلواپس مي‌شود. اگر

سهراب سپهري شاعر و نقاش معاصر ايران در ?? مهر ماه ???? در کاشان پا به عرصه حيات گذشت و در ?? ارديبهشت ???? در تهران درگذشت. سهراب سپهري شاعر و نقاش معاصر ايران در ?? مهر ماه ???? در کاشان پا به عرصه حيات گذشت و در ?? ارديبهشت ???? در تهران درگذشت

خود سهراب مي گويد : ... مادرم مي داند که من روز چهاردهم مهر به دنيا آمده ام. درست سر ساعت 12. مادرم صداي اذان را مي شنديده است... سهراب سپهري پانزدهم مهرماه 1307 در کاشان متولد شد .محل تولد سهراب باغ بزرگي در محله دروازه عطا بود. سهراب از محل

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول