تاریخ یا علم گذشته نگری و استفاده از تجربیات و مطالعات و دستورات بزرگان چشمهایست جوشنده که هیچگاه خشکی و سستی و فتوری در آن راه نیابد و بشر از این راه موفق به کسب معلومات و به دست آوردن علوم مختلف گردیده زیرا تنها علمی که درباره گذشتگان و آثار آنان بحث نموده علم تاریخ است، البته با توجه به اینکه هر وقت تاریخ در ادبیات یا علوم یا سیاست یا مسلک و طریقت یا دین و مذهب یا سرگذشت و زندگی افراد مختلف مطلبی را مورد طرح و بررسی قرار میدهد نتیجهاش درباره همان موضوع مطرح شده قابل توجه و دقت می باشد. یکی از بزرگان جهان که نامش برای همیشه در تاریخ ادیان و علوم و فنون ادب و سیاست (روش مملکت داری) باقی خواهند بود و نظیرش در خودش باید جستجو شود علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف است. علی تنها فردی است در جهان، که در خانه خدا به دنیا آمد و در خانه خدا رخت از این جهان بر بست و بجنان جاودانی شتافت.وجود علی تنها برای اسلام مفید نیست بلکه برای تمام جهان و جهانیان از هر نژاد و رنگی که باشند گنجی گرانمایه و دولتی پاینده است.
با عدل علی چگونه اید؟
این خطابه را امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب در روزهای اول خلافت خود در مسجد پیغمبر در مدینه در حضور صدها هزارتن از سرداران سپاه اسلام و مردان عرب و عده بیشماری از مردم مدینه در حالیکه به شمشیر خویش تکیه داده بودند ایراد نمودند.
من از گذشته بسیار دور وضع کنونی را مانند امروز می دیدم و شاهد امواج فتنه و آشوب که از کرانه های دور دست به سوی ما پیش می آمد بودم. آری یقین داشتم که امروز و فردا بحرانی شدید و غیر قابل مهار که انقلابش می نامند آغاز خواهد شد.
خدای بزرگ و قادر و توانا و وجدان پا کم گواه بر صدق گفتارم میباشد. افرادیکه از گذشته و سرنوشت دیگران پند می آموزند و عبرت می گیرند در زندگی دچار انحراف و اشتباهی نخواهند شد. بطوریکه همگی شاهد و ناظرید،روزگار مسلمین سخت پریشان و آشفته گردیده و شیرازه کشور مسلمین از هر سوی با وضعی بسیار ناگوار در حال گسیختگی و فرو ریختن است و این حالت درست شبیه زمان جاهلیت و قبل از اسلام می باشد، و حیات ملی و مذهبی مسلمین در خطر انهدام و نابودی قرار گرفته و آنکه پیش از من بر کشور بزرگ اسلام حکومت می کرد کلیه قوانین مقدس و مترقی اسلامی را نادیده گرفت و دست تعدی و تجاوز تا دورترین نقاط کشور دراز نمود و نتیجه عملش آن است که امروز بر اثر انقلاب در کاخ رفیع سلطنت و استبداد، در تنگنای تاریک و بی مونس و همدم گور قرار گرفته است. افسوس که با وجود سقوط آن پیرمرد، شراره بدعتهایی را که واضعش بوده در گوشه و کنار کشور و اجتماعات مسلمین میتوان دید و مشاهده نمود که عده ای با استفاده از همان بدعتها در نقاط مختلف به شرارت و فتنه انگیزی و نفاق اشتغال دارند.
به خدای قادر و توانا قسم چنان نقشه حدود و حقوق الهی را با هندسه عدل و داد پیاده کنم که دیناری از حق بینوایان به گردن اشراف بنی امیه یعنی آنانی که از فدائی نمودن پیشوای خودشان در راه رسیدن با اهداف نامبار کشان مضایفه ننمودند باقی نماند.
باز هم برای تأکید و اطمینان خاطرتان میگویم به آنچه مقدس است قسم، کلیه ثروت این مردم را که از بیت المال خارج شده و لوبکابین زنان رفته باشد و یا قباله ملکی بدانوسیله تنظیم گردیده باشد با نیروی عدالت باز خواهم گرفت، و اسناد و مدارکی که با توسل به نیروی ظلم و تعدی تنظیم گردیده از نظر من و خدای من هیچ رسمیتی ندارد و از درجه اعتبار ساقط است.