فریدالدین عطار نیشابوری در حدود سال 540 ه.ق.
در نیشابور متولد شد .
پدر و مادرش تا پایان جوانی وی زیسته اند و هر دو تا حدی اهل زهد وپارسایی بوده اند .
خود وی ، ظاهراً مثل پدرش ، پیشه عطاری داشته و در داروخانه خویش طبابت می کرده است و چون از ثروت بهره ای داشته ، مثل دیگر شاعران هرگز ناچار نشده است که شعرا را وسیله ای برای کسب روزی کند .
در کودکی و جوانی با علم و ادب آشنا شده است و نشانه های آگاهی از قرآن و حدیث و فقه و تفسیر و طب و نجوم و کلام و ادب در آثار وی به چشم می خورد .
نمی توان فهرست دقیقی از تمام آثار واقعی و موثق او به دست داد .
در آثار منسوب به او چندان اختلاف و تنوع هست که همه آنها را نمی توان از یک گوینده دانست .
از آن میان ، منطق الطیر ، الهی نامه ، مصیبت نامه و اسرارنامه از هماهنگی برخوردارند و گوینده آنها بی شک عطار است .
پندنامه را نیز بیش و کم می توان به همین گوینده منسوب داشت ؛ هرچند که بار دیگر آثار او متفاوت است .
خسرونامه ، اشترنامه و جوهرالذات هم از جهت مضمون و هم از لحاظ شیوه بیان به سخن گوینده الهی نامه و منطق الطیر نمی ماند و در صحت انتساب آنها به عطار جای سخن هست .
چنانکه مظهرالعجایب ، لسان الغیب ، کنزالاسرار ، مفتاح الفتوح و وصیت نامه بی شک مدت ها بعد از روزگار عطار به وجود آمده اند و آثاری مانند هیلاج نامه ، منصورنامه ، خیاط نامه ، وصلت نامه و بی سرنامه نیز گمان مجعول است و نمی توان آنها را در شمار سخن عطار آورد .
بعضی از این آثار را یک شاعر شیعی مذهب ، به نام عطار تونی - که در قرن نهم تجری می زیسته است - ساخته و شاید بعضی هم از آثار عطارهای دیگر باشد .
غیر از این مثنویها ، عطار آثار دیگری نیز دارد .
از جمله آن جمله است تذکره الاولیاء که مجموعه ای است که از احوال و اقوال بزرگان صوفیه به نثر نویسنده در تالیف آن از کتابهایی چون کشف المحجوب هجویری ، طبقات الصوفیه سلمی ، رساله قشریه و سایر آثار صوفیه سودها برده است .
مثنویهای عطار پر از قصه ها و حکایات فرعی است و پیداست که قالب قصه و حکایت در نزد شاعر برای بیان مقاصد عرفانی بسیار مورد توجه بوده است .
بعضی از این قصه ها ریشه های کهن نیز دارد و نظیر آنها در قصه های نویسندگان و شاعران دیگر هم آمده است .
مهمترین و مشهورترین مثنوی عطار منطق الطیر است که هم از جهت شیوه تلفیق داستان اهمیت خاص دارد و هم از لحاظ نتیجه ای که از آن بدست می آید .
منطق الطیر ر واقع یک نوع حماسه عرفانی است شامل ذکر مخاطر و مهالک روح سالک که به رسم قدما از آن به «طیر» تعبیر شده .
این مهالک و مخاطر در طی مراحل هفت گانه سلوک که بی شباهت به «هفت خوان» رستم و اسفندیار نیست پیش می آید .
منتها این هفت خوان روحانی فقط گذرگاه یک قهرمان بی همانند نیست .
روح های مختلفی که به تقریب مناسبات اخلاقی به صورت موسیچه و طوطی و کبک و باز و دراج و عندلیب و طاووس و تذرو و قمری و فاخته و چرخ ومرغ زرین آمده اند ، همه این هفت خوان را در پیش دارند و بدین گونه منطق الطیر حماسه مرغان روح ، حماسه ارواح خداجوی ، و حماسه طالبان معرفت است که مصایب و بلایای آنها در طی این سیر وسفر روحانی خویش ، از آنچه برای جویندگان جاه ، جویندگان زر و زور ، جویندگان نام و آوازه پیش می آید کمتر نیست .
*
* تاثیر عطار در سخن سرایان پسین ، بیش از همه در مولانا جلال الدین مشهود است که بسیاری از استانهای او را در مثنوی بازآفرینی کرده و غزلیات زیادی به اقتفای او سروده .
شیخ محمود شبستری گلشن راز را - که عمیقترین منظومه عرفان نظری به زبان پارسی است - شمه ای از دکان عطار معرفی کرده است ، هر چند که افزوده که سخن او استراق از کلام عطار نیست.
دیگر سخنسرایان پارسی گو نیز کم و بیش با آثار عطار آشنایی داشته و از خوان ذوق و معرفت او بهره برده اند .
به خصوص غزلیات وی گاه گاه مورد اقتفای سعدی و امیرخسرو و مولانا و حافظ بوده است .
جامی نیز به آثار عطار بسیار نظر داشته و علاوه بر اقتفای غزلیات و قصاید عطار و بهره گیری اطز تذکره الاولیاء ، در تدوین نفحات الانس یکی از قصاید معروف او را شرح کرده است .
* باما منطق الطیر به اتفاق اهل نظر از برترین مثنویهای عطار است که می توان آن را پیشرو مثنوی جلال الدین رومی و سرچشمه الهام او دانست .
اصل داستان منطق الطیر و بنیان تمثیلی آن که مرغان رارمزی از اصناف آدمیان گرفته و از جان جهان به مرغی بی نشان چون سیمرغ و عنقا تعبیر کرده است ، از ابداعات عطار نیست بلکه ابن سینا و احمد غزالی در این باب بر عطار سبقت دارند و نیز در افسانه های کهن هندوان و ملل دیگر نظایر این داستان به چشم می خورد .
اما عطار چنان پرداخت تازه ای از حکایت مرغان کرده و چندان تفصیلات بدیع بر آن افزوده و آن را با تعالیم توحیدی عمق بخشیده و به آتش عشق گرم کرده و با طنزی لطیف نمکین ساخته که گوی سبقت را از همه پیشینیان ربوده و اقلیم منطق الطیر را ملک خود کرده است .
خلاصه ، بوعلی و غزالی و دیگران هر چند سعیشان مشکور است و به حکم «السابقون السابقون اولئک المقربون» در این موضوع حق تقدم و پیشکسوتی دارند .
ولی باید انصاف داد که آنها این معانی بلند را مانند عطار پس از سنجش با محک تجربت لباسی به اندام - آن طور که عطار تعبیر کرده است - نپوشانده اند و پرده از رخسار غوامض و مشکلات برنگرفته اند و فقط با شاراتی و کنایتی بسنده نموده و گذشته اند .
عطار در این کتاب ، سیر و سلوک انصاف بشر را از نخستین قدم تا نهایت و از مبداء حرکت تا منتهای غایت و گذشتن این موجود شگرف را از قبات این راه پرمخاوف و عجیب ، مو به مو و نکته به نکته با عباراتی واضح و کلماتی رسا و توضیحگات بسیار و حکایات و افسانه های راه برنده به مقصود بیان داشته است .
منطق الطیر از حیث زیبایی لفظ و اشتمال بر تشبیهات خیال انگیز و معانی بکر و بیان درام گونه و حفظ یکپارچگی داستان ، در عین کثرت و تنوع موضوعات و حکایات فرعی - که همه در خدمت درونمایه اصلی داستان به کار گرفته شده اند - و نیز از نظر روشن کردن زوایای تاریک ضمیر آدمی و چنگ زدن به عواطف و احساسات برای رفع حجابهای غفلت و آشنا کردن مردمان با گوهر الهی ذات خویش ، در ادب پارسی منظومه ای بی نظیر است .
این منظومه جامعیت عطار را در ذوق شاعرانه گستاخی بیان ، عمق بینش عرفانی ، قدرت در ایراد خطابه های موثر و مواعظ عبرت زای ، آشنایی با افسانه ها و اساطیر کهن ، آگاهی از معارف اسلامی ، و به رمز گرفتن طبیعت جاندار و بی جان برای بیان انچه ناگفتنی است نشان می دهد .
* داستان هفت شهر عشق در ادبیات جهان هر جا به گونه دیگر حکایت شده و این خود نشان روشنی است که شوق سفر به سوی سیمرغ در نهاد آدمیان نهفته است و هرچه از ادبیات خاور و باختر که دلها را صید کرده و جانها را شیرین اقتاده ، همان است که گوشه ای از سیر ابدی انسان را به سوی آفریدگار جهان که زیبایی و نیکویی و دانایی بی انتهاست بازگو می کند.
داستان اودیسه اثر هومر به گونه ای اساطیری از تلاش انسان برای بازگشت به موطن اصلی و سختیهای راه و جنگ با دیوها و شکستن طلسم ها و افسونها و هلاک شدن بسیاری از رهروان و رسین اندکی حکایت دارد .
کمدی الهی دانته نیز همه داستان سیر و سلوک انسان از ژرفای جهنمک غفلت به فراخنای بهشت دیدار است و نمایشنامه های شکسپیر نیز همان سه کتاب دوزخ و برزخ و بهشت دانته را به زبانی دیگر بر صحنه آورده است .
و از همه شیرین تر ، داستان سیر و سلوک زایر اثر جان بانیان انگلیسی است که زیباترین حکایت تمثیلی از منازل سیر آدمی در ادبیات مسیحی به شمار می رود .
از این رو ، می توان گفت که این جنگ و جدال میان فرهنگ شرق و غرب را بی فرهنگان شرق و غرب در میان افکنده اند که طاغوت آنها را از نور فطرت به ظلمات غفلت برده است .
و گرنه خورشید جویان جهان دور خاور و باختر ، به هر کیش و آئین ، از فرهنگ واحدی برخوردار بوده اند که فر آن فروغ یزدانی و فره ایزدی و سپاه آن دانایی و زیبایی و نیکویی بوده است و جز این هرچه هست شایسته نام فرهنگ نیست .
* و آخرین سخن اینکه منطق الطیر عطار ، اثری بی همتا ، منظومه ای تمثیلی با برخورداری از گنجینه ای از اساطیر و افسانه های ایرانی اسلامی .