سید محمد حسین بهجت تبریزی، در سال 1285 هجری شمسی در تبریز به دنیا آمد. پدرش حاجی میرآقا خشگنابی وکیل دادگستری و از افراد سرشناس تبریز بود.
دوران کودکی شهریار مصادف بود با ایام انقلاب تبریز در جریان نهضت مشروطه. از این رو مدتی طعم ناامنی و آوارگی را چشید و در روستای قیش قورشان و ده آباء و اجدادیش خشگناب به سر برد. مقدمات را با قرائت گلستان و نصاب در مکتب ده و پیش پدرش آموخت و خیلی زود با دیوان خواجه حافظ آشنایی یافت.
شهریار دوره ابتدایی و دوره اول متوسطه و مقداری از ادبیات عرب را در مدرسه « فیوضات» و « متحده » تبریز آموخت و در سال 1300 شمسی به تهران آمد و تحصیلات خود را در « دارالفنون» ادامه داد. پس از پایان دوره متوسطه، در سال 1303 وارد دانشکده پزشکی شد و پنج سال در آنجا به تحصیل مشغول بود، اما کمی پیش از آنکه این دوره را به پایان برساند در نتیجه تنگدستی و در پی یک شکست عاطفی که به دنبال عشقی ناکام برای او پیش آمد، تحصیل طب را رها کرد و در خط شعر و شاعری افتاد.
وی در ابتدا «بهجت» تلخص میکرد. چنانکه موقعی که دانشجوی پزشکی بود، او را دکتر بهجت مینامیدند اما بعداً به تفأل از دیوان خواجه حافظ «شهریار» تلخص کرد.
شهریار بعد از ترک تحصیل به خراسان و به دیدار کمالالملک نقاش برجسته آن روزگار شتافت و شعری هم با عنوان « زیارت کمالالملک» به این مناسبت سرود. در سال 1310 به ناگزیر به خدمت دولت درآمد و نزدیک به دو سال در اداره ثبت اسناد نیشابور و مشهد خدمت کرد. در سال 1314 به تهران بازگشت و یک سال به عنوان بازرس بهداری مشغول بود تا اینکه در سال 1315 به کمک دوستانش به بانک کشاورزی انتقال یافت.
در سال 1316 شمسی پدرش را از دست داد. همزمان با مرگ پدر، مادرش به تهران رفت و پرستاری پسر را به عهده گرفت. مدتی بعد برادرش را از دست داد و او سرپرستی چهار فرزند او را که کوچکترینشان چند ماه بیشتر نداشت به عهده گرفت و مانند یک پدر دلسوز از آنها مواظبت کرد.
بعد از بزرگ شدن بچههای برادرش و بعد از اینکه مادرش را نیز از دست داد (1313) تنها خیاطیای را که در تهران داشت با وسایلش به بچههای برادر بخشید و تنها با یک جامه دان لباس به تبریز رفت ودر سن چهل و هشت سالگی با نوه عمهاش ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند بود: شهرزاد، ابوالحسن، که بعد از پانزده روز فوت میکند، مریم و هادی.