دانلود مقاله صائب تبریزی

Word 120 KB 19757 19
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • صائب تبریزی :
    زندگینامه
    میرزا محمدعلی فرزندمیرزا عبدالرحیم معروف به صائبا در سال 999 درتبریز متولد شد .

    پدرش بازرگانی معتبر بود و خاندان او از اعقاب شمس الدین محمد شیرین مغربی تبریزی شاعر مشهور قرن هشتم ونهم بوده است .


    صائب از خاک پاک تبریز است هست سعدی گرازگل شیراز
    شاه عباس کبیر درسال 1000 اصفهان را به جای قزوین پایتخت ایران قرار داد و برای رونق پایتخت خود در سال 1012، هزار ودویست خانوار از صنعتگران وبازرگانان را از آذربایجان به اصفهان منتقل کرد .خانواده ی صائب هم یکی از آنها بود که در اصفهان درمحله ی عباس آباد سکنی گزید .

    صائب در اصفهان نشو و نما یافت و دانش های ادبی ، عقلی و نقلی را نزد استادان همان شهر آموخت .


    به همین جهت است که او را تبریزی اصفهانی می دانند .

    صائب درجوانی بخشی از آسیای صغیر ، نجف و بغداد را گشت .

    به زیارت مکه و مدینه توفیق یافت و پس از بازگشت از این اماکن مقدسه به پابوس امام رضا شتافت .


    شکرلله که بعد از سفر حج صائب عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم
    سفر صائب به هند
    تاثیر فرهنگ وتمدن ایرانی درهندوستان به نفوذ اسلام آغاز شد ولی در دوران صفوی به اوج خود رسید .

    بنیاد فرمانروایی امپراتوران گورکانی هند با کمک شاه اسماعیل و شاه طهماسب مستحکم شده بود و بسیاری از امرای ایرانی در هند ماندگار شده و در اداره آن کشور دخالت داشتند .


    وجود بلند پایگانی چون بیرام خان ، حکیم ابوالفتح گیلانی اعتماد الدوله ی طهرانی ، خواجه ابوالحسن تربتی و فرزند او ظفر خان و کسان دیگر در جلب هنرمندان وفضلای ایرانی به هندوستان بسیار موثر بود .

    بعلاوه محیط آزاد و عدم تعصب ، تجارت و کسب منفعت و تماشای عجایب و احیانا خوشگذرانی ایرانیان را به هند ترغیب می کرد .


    حبذا هند کعبه ی حاجات خاصه یاران عافیت جورا
    هر که شدمستطیع فضل و هند سفرهند واجب است اورا
    این شعر فیاض لاهیجی زبان حال همه ی هنرمندان و ادبای ایرانی قرن دهم و یازدهم است
    صائب در سال 1034 اصفهان را به قصد هندوستان ترک گفت وی در کابل به دیدار ظفر خان متخلص به احسن رفت .

    وی صائب را بسیار اکرام کرد .

    پس از مدتی با جلوس شاهجهان به جای پدرش جهانگیر ظفر خان عازم دکن شد و صائب را نیز همراه خودش برد .

    صائب اولین دیوان خود را به خواهش ظفرخان ترتیب داد .

    شاهجهان از شناخت صائب بسیار خشنود شد و به خاطر قطعه ای که وی در تاریخ جلوس او سرود 12000روپیه به او صله داد و وی را به لقب مستعد خانی مخاطب ساخت .

    البته در خیر البیان آمده است حق الله نام درویشی صائب را به لقب مستعد خانی مخاطب ساخت .

    البته صله ی شاهجهان جای سوال و تردید است و در مورد لقب مستعد خانی هم نسخه ای از خیر البیان از حسن تصادف به دست صائب رسید که صائب مستعد خان را قلم گرفت و در بالای آن محمد علی نوشت .


    در سال 1039 درحالی که صائب در التزام شاهجهان در برهان پور اقامت داشت به او خبر رسید که پدرش به دنبال او آمده است تا او را با خود به ایران بازگرداند .

    وی قصیده ای در مدح خواجه ابوالحسن تربیتی سرود واز او اجازه بازگشت به وطن خواست .


    شش سال پیش رفت که از اصفهان به هند افتاده است توسن عزم مرا گذار
    هفتاد ساله والد پیری است بنده را کز تربیت بود به منش حق بیشمار
    سرانجام صائب پس از حدود 9 سال اقامت در هند در سال 1042 ه .ق پس از مدتی اقامت در کشمیر عازم ایران شد .


    وفات صائب
    بیشتر تذکره نویسان سال وفات صائب را 1081 ه .

    ق ذکر کرده اند و از ماده تاریخ سرخوش و اشرف مازندرانی هم همین تاریخ اخذ می شود .


    اما نصر آبادی که تذکره اش را در سال 1083 نوشته است از حیات صائب در آن سال سخن گفته است .

    به سنگ قبر صائب تاریخ 1087 ذکر شده است و واعظ قزوینی شاعر هم عصر صائب هم همین تاریخ را در مرثیه ی در مرگ مولانا عنوان کرده است .


    شد صائب از این جهان ویران صد حیف زآن در ثمین بحر عرفان صد حیف
    گفتند به ناله بلبلان تاریخش ای حیف از آن هزاردستان صد حیف
    به نظر می رسد تاریخ قطعی فوت صائب واپیسین روزهای سال 1086 یا نخستین روزهای سال بعد باشد .


    مذهب صائب صائب شیعه ای امامی اثنی عشری بود .

    وی مردی دیندار، مواظب فرایض و واجبات و معتقد به اصول و مبادی بوده است .

    قصایدی در مدح ائمه دارد و ابیات حاکی از دینداری و مواظبت در اعمال شرعی در دیوان او بسیار است .

    سعی کن در عزت سی پاره ی ماه صیام کز فلک از بهر تعظیمش فرود آمد کلام خلق و خوی صائب صائب به شهادت اشعار خود و قول معاصرانش فرشته خو ، کم آزار ومتواضع بود .تمام تذکره نویسان در ستایش او سخن گفته اند حتی دشمنش آذر در آتشکده می نویسد : ''در اصفهان کسب کمالات صوری و معنوی کرد " صائب بر خلاف غالب شعرا که میانشان حسد موج می زد همه ی شاعران معاصر خود را به نحوی مورد ستایش قرارمی دهد و شاعران را به تعاون وهمکاری و محبت فرا می خواند .

    خوش آن گروه که مست بیان یکدگرند زجوش فکر می ارغوان یکدگرند در دیوان صائب شاید به نام بیش از پنجاه شاعر بر سیم که وی شعرشان را استقبال کرده و از آنان تجلیل کرده است : این آن غزل که فیضی شیرین کلام گفت در دیده ام خلیده و در دل نشسته ای این جواب مصرع نوعی که خاکش سبز باد سایه ی ابر بهای کشت را سیراب کرد ممدوحان صائب صائب پس از بازگشت به ایران مورد قدردانی شاهان صفوی قرار گرفت .

    خصوصاً شاه عباس دوم که به او منصب ملک الشعرایی داد .

    صائب سه قصیده در مدح شاه صفی و قصیده ای در رثای او و تهنیت شاه عباس دوم دارد وی بیست قصیده در مدح شاه عباس دوم دارد و مثنوی مختصر و ناقص قندهار نامه را نیز در مورد او سروده است .

    صائب دو قصیده درمدح شاه سلیمان و قطعه پنج بیتی و تاریخ دار درباره ی جلوس دوباره و تغییر نام او ساخته است .

    در ضمن وی غزلی طولانی به التزام مردمک ساخته که آن هم به دستور این شاه بیمار بوده است .

    گفته اند صائب در جلوس شاه سلیمان قصیده ای سرود که به علت نو خط بودن وی چندان به مذاق او خوش نیامد .

    احاطه کرد خط آن آفتاب تابان را گرفت خیل پری در میان سلیمان را که البته این ماجرا درست بنظر نمی رسد .

    البته استاد امیری فیروز در مقدمه ی دیوان صائب نوشته اند : دردیوان او قصیده یا مقطع غزلی که حاکی از مدح این پادشاه باشد ملاحظه نشد .

    ممدوحان صائب در هند : ظفر خان ، پدرش خواجه ابوالحسن تربتی و شاهجهان بودند .

    آثار صائب صائب سه ، چهار هزار بیت قصیده و دو مثنوی کوتاه و ناتمام به نام قندهار نامه و محمود و ایاز ، سه قطعه یکی نامه ای به شاه عباس ثانی در استدعای باز کردن میخانه ها ، دیگر قطعه ای در باب قلیان و کثرت علاقه به آن و سوم نامه ای به دوستی در تقاضای گل نرگس ، وی بیست غزل به ترکی نیز دارد .اما غالب اشعار صائب را غزلیات وی تشکیل می دهد .

    شمار غزلیات وی را از هشتاد تا سیصد هزار بیت نوشته اند .

    نصر آبادی شمار غزلیات او را صدو بیست هزار بیت گفته است .

    ولی قلی بیک شاملو شماره غزلیات مولانا را دویست هزا ر بیت برآورد کرده است و علامه همایی نیز دیوان او را دویست هزار بیت کامل دانسته است .

    اما آنچه مسلم است کلیات هفتاد و سه هزار بیتی او در دست است .

    خود صائب هم از میان اشعار خود ابیاتی را جمع کرده و به آنها نامی داده است .

    ابیاتی که در وصف سراپای معشوق است : مرآه الجمال ابیاتی که مربوط به شانه و آینه است : آرایش نگار اشعاری که مربوط به می و میخانه است : میخانه و نخبه ی مطالع غزلیات وی : واجب الخط صائب 50 مجموعه از منتخبات اشعار خود را برای رجال و امرا و سایر خواهندگان فرستاده است .

    وی اثر دیگری به نام سفینه ی صائب دارد که اشعار 691 شاعر ادوار مختلف را که دلپسند او بوده است فراهم کرده است .

    سبک هندی یا اصفهانی سبک هندی از اوایل سده ی یازدهم متداول شده و تا نیمه ی دوم سده ی دوازدهم ادامه یافت .

    خاستگاه این شیوه که به غلط هند خوانده شده ایران بوده است .

    دلیل این نامگذاری مجعول را شاید بتوان چنین توجیه کرد که پیشگامان سبک مزبور یعنی نوعی خبوشانی ، نظیری نیشابوری ، طالب آملی به هندوستان کوچیدند و در همان دیار نیز چشم از جهان فروپوشیدند .

    اصطلاح ناخوش سبک هندی را نخستین بار استاد حیدر علی کمالی اصفهانی در منتخبات اشعار صائب به کار برد که این نظر ماخوذ از اظهار نظر اعتمادالسطنه درباره ی میرزا طاهر وحید قزوینی در منتظم ناصری بود.

    پس از استاد کمالی مرحوم بهار این اصطلاح رادر سال 1310 به کار برد و بعد ها آنرا در سبک شناسی خود استفاده کرد .

    به هر حال شخص معینی موجد این شیوه ی سخن سرایی نیست .

    اعتلای این سبک در سال های 1040-1080 بوده است که شاعران برجسته ای چون سلیم طهرانی ؛ کلیم همدانی ؛ دانش ، طغرا ؛ قدسی ، غنی کشمیری و مولانا صائب یکه تاز میدان معانی بودند و سرانجام در اواخر حیات صائب تلاش روز افزون در زمینه مضمون یابی ، پروبال دادن بیش از حد به خیال، آفریدن استعارات دور از ذهن در هندوستان و سروده های معما گونه ی قاسم مشهدی و شوکت بخاری همراه با افراط در بکار گیری روزمره در شهر که این سبک هند را تا سطح محاورت مردم کوچه و بازار تنزل داد موجب شد سبک اصفهانی در سراشیبی انحطاط قرار گرفته و در سیر قهقرایی خود به بازگشت ادبی بدل گردد .

    درباره ی دلیل پیدایش سبک هندی هم می توان گفت غزل فارس از سنایی تا حافظ سیرتکاملی را طی کرد وبا حافظ به کمال خود رسید .

    از قزن ششم تا هشتم غزل فارسی همان راهی را که سنایی و انوری نشان داده بودند طی کرد .

    راه انوری به سعدی منجر شد و راه سنایی به حافظ .

    اما از قرن هشتم به بعد غزل فارسی وارد وادی تقلید و تکرار گشت.

    درچند صد دیوان که از شاعران مختلف در این دوره می توان مشاهده کرد نکته ی خاصی از ابداع وابتکار نمی توان در آن یافت .

    در قرن نهم گروهی از شاعران چون وحشی واهلی و هلالی مکتب وقوع را پدید آوردند و سعی کردند شعر را از انفعال دوره های پیش خارج کند اما گرهی ازکار دشوار غزل فارسی نگشودند .

    در واقع سبک هندی به دنبال چنین ضرورتی در ادب فارسی پدید آمد .

    وضعیت اجتماعی و سیاسی و ادبی عصر صائب با روی کار آمدن حکومت صفوی و رسمی شدن مذهب تشیع و ایجاد یک سازمان اداری مرکزی کشور ایران از تنش و تفرقه به جمعیت و وحدت سوق یافت .

    اوج شکوفایی ایران در این عصر مربوط به دوره ی چهل ساله ی شاه عباس می باشد .

    در این زمان راه ها امن وشهرها آباد بود .

    سیاحان و توریستان غربی به ایران سفر می کردند و مردم با راه و رسم زندگی آنان آشنا می شدند .

    شعر در این عصر از حصار دربار و مدرسه خارج شده بود و به قهوه خانه ها کوچیده بود و قهوه خانه ی عصر صفوی را به مثابه ی کافه های قرن نوزدهم ساخته بود .

    این قهوه خانه ها گهگاه محل گذر پادشاه هم بودند .

    در این دوره کمتر کسی بودکه از راه شعرنان بخورد .

    غالب شعرا از اصناف مختلف جامعه بودند .

    از پیشه ور گرفته تا بازرگان از فقهایی چون ملاصدرا و مجلسی تا خود شخص پادشاه مردم از هر طبقه ای دستی در شاعری داشتند .

    در همین دوره بازار شعر پارسی در هندوستان نیز رونق بسیار داشت .

    مسافرت به هند برای شاعر یک سفر تکمیلی و تفریحی و احیانا پر در آمد بود .

    و نتیجه اینکه هندوستان خانه ی دوم فارسی زبانان شد که البته تمتع و رفاه بیشتری برای آنان در آن بلاد نسبت به ایران فراهم بود .

    صائب درچنین روزگاری می زیست وی هنگامی که قصد سفر به هند را داشت دوره ی طلایی صفوی یعنی عصر حکومت شاه عباس کبیر بود .

    اما چون برگشت نوه ی او شاه صفی بر اریکه ی قدرت نشسته بود اگر چه شاه صفی با احترام با شعر او ادبا برخورد می کرد اما شاهی خون ریز و بی رحم بود .

    صائب علاوه بر شاه صفی ، شاه عباس دوم و شاه سلیمان را نیز درک کرد که اولی چون جدش شاه عباس اول دلیر بود و صائب را بسیار اکرام کرد ودومی جز عیش و عشرت و پستی و دنائت چیزی در زندگی نمی دانست .

    در این دوران زندگی مردم هر روز به نوعی دستخوش اجبارهای ضد و نقیض بود .

    از تراشیدن ریش یا گذاشتن ریش تا غرق شدن در شراب و تنباکو فشار متعصبان و ظاهر پرستان نامرادی اهل فضیلت ، کامیابی سطان و سبک مغزان برای شاعران حق بین و آزاد اندیش بسیار دردناک بود .

    ویژگی های شعر صائب صائب شاعری را خیلی زود شروع کردو از خردسالی بدان پرداخت .

    هنوزم از دهان چون صبح بوی شیر می آمد که چون خورشید مطلع های عامگیر می گفتم اساتید صائب را در شاعری حکیم رکنا و شفایی اصفهانی دانسته اند .

    اما خود او مدعی است که : تتبع سخن کس نکرده ام هرگز کسی نکرده به من فن شعر را تلقین با این مقدمه ی چند سطری به بیان ویژگیهای شعر صائب می پردازیم : نازکی اندیشه : در شعر باید اندیشه ای نهفته باشد که آنرا با دقت و تعمق دریافت .

    صائب معتقد است معنی نازک به آسانی به چنگ نمی آید و برای یافتن آن رنج و کوشش لازم است .

    معنی بیگانه : یا مضمون نو که خمیر مایه کار است که به آن معنی غریب، معنی وحشی ، معنی دور و مضمون تازه هم گفته می شود .

    تلخ کردی زندگی بر آشنایان سخن این قدر صائب تلاش معنی بیگانه چیست ایجاز: صائب معانی بسیاری را به لفظ اندک می گوید که به این ایجاز در بیان نازکی لفظ می گفتند .

    به لفظ نازک صائب معانی رنگین شراب لعلی در شیشه های شیرازی است زیبایی در غرابت : ویژگی دیگر شعر صائب است .

    در ادبیات ما همیشه غرابت محفل فصاحت بوده است .

    در شعر پارسی زیبایی موازین معین و ثابتی داشته است چشم سیاه ، ابروی کمانی ، زلف غالیه سا ، گیسوی کمند ، کمر باریک و از این دست وصف های یکسان و یکنواخت .

    اما صائب از این مقررات خشک و یکنواخت می گریزد .

    مثلا چشم ازرق در ادبیات فارسی و عربی نشانه ی خبث طینت بوده است اما صائب به چشم آسمانی و کبود دل می بندد و آنرا می ستاید .

    دل خراب مرا جور آسمان کم بود که چشم شوخ تو ظالم هم آسمان گون شد لازم به ذکر است که زیبایی در غرابت سابقه ی چندانی در ادبیات جهانی ندارد مثلا در ادبیان فرانسه بودلر نخستین کسی بود که به این ابتکار دست زد اما به نظر می رسد صائب ما بر او تقدم داشته است .

    غزلیات صائب گاهی سه مطلع و دو یا سه مقطع دارد .

    از تکرار قافیه در غزلیات پروایی ندارد و گاهی این تکرار در دو بیت متوالی است و گاهی این قوافی مناسب غزل نیستند .

    اما به یافتن مضمون که مهمترین رکن شعر اوست کمک می کند .

    ابیات موقوف المعانی در غزلیات او دیده می شود .

    وی غزلهای طولانی بسیاردارد .

    مفصل ترین غزل او ( درون گنبد گردون فتنه بار مخسب) است که 52 بیت دارد و در استقبال مولوی سروده شده است .

    او در مقابل غزلهای چهار پنج بیتی هم دارد .

    وی در غزلیاتی که به اقتفای مولانا و حافظ و سعدی سروده است تنها به وزن و قافیه ی این غزلها اقتفا کرده است و سبک بیان و فکر متعلق به خود اوست .

    شعر وی دارای ترکیبات واستعارات بدیع وزیباست .

    در میان صنایع بدیعی مراعات نظیر ، طباق و ایهام تناسب بیش از سایر صنایع به کار رفته است .

    صنایع مذکور در شعر صائب به وفور استعمال شده است .

    بسیاری از لغات و اصطلاحات عامیانه و بازاری در شعر او وارد شده است و به این مسئله بسیاری از ادبا که غزل را در اوج پاکی وزیبایی لفظ می خواهند اعتراض کرده اند .

    اما نباید فراموش کرد که صائب شاعر روزگار خود بود و در آن روزگار شعر مردمی شده بود .

    صائب کلماتی را که به ظاهر هیچ ارتباطی با هم ندارند به دست نیروی سحر آمیز مضمون به هم می بندد و وحدتی از این کثرت حاصل می کند.

    من آن حسن غریبم کاروان آفرینش را که جای سیلی اخوان بود نیل بناگوشم اجزای بیت : حسن ، غریب ، کاروان ، سیلی ، اخوان ، نیل ، بناگوش با به خاطر آمدن داستان یوسف معنی پیدا می کند و خواننده در می یابد که او حال یتیمی را بیان میکند که مورد قهر و بی مهری قرار گرفته است .

    صائب می خواهد لفظ و معنی هر دو در شعرش در اوج فصاحت و بلاغت باشند .

    زیادی نکند هیچ لفظ بر معنی زر است خانگی خامه ی عدالت ما صائب هر مضمونی را که به تصور آید به زیبایی به نظم کشیده است بسیاری از مصرعها و ابیات مغزش مثل سایر شده است .

    شعر صائب آینه ی تمام نمای حالات روحی و عاطفی بشری است .

    خواجه نصیر الدین طوسی ثمیل را با نام استدلال می خواند و می نویسد: ‹‹ استدلال خیال چنان بود که از حال شبیه بر حال شبیه دیگر دلیل سازد›› در واقع تمثیل آن است که شاعر در یک مصراع ادعایی را مطرح کند و در مصراع دیگر با مثلی محسوس آن ادعای خود را اثبات کند .

    ثمیل از زمان رودکی در شعر فارسی به کار می رفته بعدها بخشی از ادبیات ما را شعر تمثیلی تشکیل داد.

    تمثیل های کوتاهی که در بیتی یا مصراعی جای می گیرد و موضوع این بحث است پس از قرن پنجم شایع گشت .

    ز طوفان حوادث عاشقان را نیست پروایی نیندیشد نهنگ پر دل از آشفتن دریا منابع تمثیل در اشعار صائب نخستین منبع تاریخ انبیا و داستان های ملی است .

    کنعان و بوی پیراهن یوسف ، اعجاز عیسی در احیای مردگان ، نمرود و پشه ، تنور وطوفان و...

    اما بیشتر تمیثل های صائب از زندگی واقعی و مشاهدات اوست مانند : طفل و کودک علت علاقه ی واقعی او به زندگی کودک را نمی دانیم .

    آیا او کودک یا کودکانی داشته یا در حسرت داشتن داشتن کودکانی بوده است ؟

    کودک شعر صائب در مراحل مختلفی است .

    هنوز زبان باز نکرده است ، انگشت خود را می مکد زیرا دایه اش بی مهر است ، بد خو و گریان است ؛ یتیم است ( مضمون یتیمی در شعر صائب بسیار تکرار شده است ) کودک شعر صائب به مکتب می رود و البته بازیگوش است " گردباد" گردباد در شعر صائب تمثیلی است از زخود رمیدگی و سرگشتگی این گرد باد نیست که بالا گرفته است از خود رمیده ای ره صحرا گرفته است "سفر" صائب سفرهای بسیاری کرده و مدت زیادی از عمر خود را در غربت گذرانده است .

    صائب دلم سیاه شد از تنگنای شهر پیشانی گشاد بیابانم آرزوست " دریا ، موج ، حباب" این سه تمثیل در شعر صائب بسیار است .

    حباب تهی کاسه است و تمثیلی از نخوت می باشد .

    موج از دریا کرانه می طلبد .

    دریا منزلگه سیلاب است آنجاست که سیل به یار می رسد و گرد راه خود می افشاند .

    نیست غیر از بحر چون سیلاب مارامنزلی گرد راه از خویش در آغوش یار افشانده ایم صائب برای تمثیل های خود از تمام امور پیرامون خود استفاده می کند وسعت واژگانی که در شعر صائب دیده می شود در شعر دیگر شاعران دوره های پیشین وجود ندارد .

    واژگانی چون شیشه ساعت ، قبله نما ، بخیه ی کفش و..

    در شعر سعدی و حافظ هرگز دیده نمی شود .

    غم عالم فراوان است ومن یک غنچه دل دارم چسان در شیشه ی ساعت کنم ریگ بیابان را صائب حتی از عادات مردم زمانه هم برای تمثیل سازی سود می جوید.

    مثل تخم مرغ بازی که در آن زمان در اصفهان متداول بوده است .

    میفکن ای فلک در جنگ با من تخم سست خود که از دل در بغل من بیضه ی فولادیی دارم صور خیال در شعر صائب صورخیال گاهی ساکن و ایستاست و گاهی پویا و متحرک .

    صور خیال ایستا برابر کردن امری معقول با امری محسوس است که از جهتی با آن مشابه باشد بی آنکه در این برابری جنبش و تغییری حاصل شود .

    چشم ظاهر بین مانند آینه است : تا تو را چون دگران دیدن ظاهر کار است چشم بر روی تو چون آینه بر دیوار است اما خیال پویا صورتی ذهنی است که با حرکتی توام باشد در شعر صائب به ندرت خیال ایستا وجود دارد .

    موجیم که آسودگی ما عدم ماست مازنده از آنیم که آرام نگیریم صائب برای ابداع این تصاویر پویا غالبا از مردم نمایی (personification ) استفاده می کند .

    محتوای شعر صائب: به نظر صائب در شعر اصالت با معنی است .

    شاعر باید حرفی برای گفتن داشته باشد و این سخن باید همچون کشف تازه ای اعجاب انگیز باشد آسان نگری و آسان گذری سخن را بی قدر می سازد .

    ولی برای یافتن مضمون در جهانی که همه چیزش کهنه و مکرر است شیوه ی برداشت و نگریستن خود را تغییر می دهد ونو می کند .

    یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است عرفان در شعر مولانا دیده می شود اما عرفان به معنی عام و کلی ، نه عرفان درسی و اصطلاحی .

    در شعر او نکته های فلسفی ، انتباه و عبرت ، نکته های اجتماعی ، انتقادهای تند از دکانداران شریعت و طریقت و اخلاق موج می زند .

    در دیوان صائب از عشق و شیدایی خبری نیست و آن شور عشق سعدی و شیدایی مولانا در شعر صائب هیچ حضوری ندارد .

    البته مقایسه ی صائب با این شاعران اشتباهی بزرگ است زیرا صائب پدیده ای نوظهور است او نماینده نوع خاصی از غزل است که پس از حافظ برای فرار از ابتذال مقلدان حافظ بوجودآمده است .

    از دیگر موضوعات رایج غزل صائب حسب حال است شاید در لابلای این غزلها بتوان شخصیت و روحیه و خلقیات او را تجسم کرد ، حساسیت شدید و بیقراری و شیدایی ،مردم گریزی ، حیا و نرم خویی ، فرار از تقلید و در نهایت تعریف از خود .

    معائب شعر صائب اگر چه خطا بر بزرگان گرفتن خطاست ، اما بیان پاره ای از کاستی های شعر صائب که توسط محمد قهرمان در مقدمه دیوان وی آمده است خالی از لطف نیست .

    بی توجهی به دستور زبان صائب گاهی هم را می آورد و هم " شین " ضمیر را در حالی که یکی از آن دو کافی است .

    طایری را که به دام تو گرفتار شود دانه در حوصله اش گوهر شهوار شود آدمی پیر چو شد حرص جوان می گردد خواب در وقت سحرگاه گران می گردد که شاعرگاه یا وقت را به تنهایی باید به کار می برد یعنی یا وقت سحر یا سحرگاه می گفت که این خود ایجاد حشوقبیح می کند .

    گاهی صائب در مصراعی حرفی را از قلم می اندازد .

    زخود جدا شدگان پرس درد تنهایی که هر که دور زمردم فتاده ، تنها نیست درمصراع نخست کلمه ای از قلم افتاده است : از زخود جدا شدگان لازم به ذکر است که خان آرز و در چراغ هدایت می گوید هرگاه دو از در کنار هم بیاید جایز است یکی از انها حذف شود اما این درست نیست شاعر باید شعر را طوری بسازد که دو از در کنار هم قرار نگیرند .

    در جای دیگر صائب کلمه ی ‹‹به غیر ›› را به جای ‹‹جز به›› به کار برده است که این هم درست نمی باشد : اگر زلوث ریا سجده گاه باید پاک به غیر دامن مستان نماز نتوان کرد کاربرد کلمات واصطلاحات ناخوشایند صائب و سایر شعرای این سبک به جای آنان ، آنها را به کار برده اند دلیل آن کاملا مشخص نیست شاید دلیل آن تاثیر زبان محاوره باشد .آنها دگرها وچها را نیز به جای دیگران و چه زیاد استعمال کرده اند که چندان خوش به نظر نمی رسد .

    دست من چون برگ تاک از رعشه ساغر گیر نیست باده چون مینادگرها در گلویم می کنند یا مثلا اصطلاح مفت کسی بودن که این هم چندان خوشایند نیست گر بسوزد درآتش می ، شرم جانان ، مفت ماست گر نباشد باغبان در باغ و بستان مفت ماست استفاده از قوافی شایگان به حد وفور این بی توجهی را باید نتیجه ی تلاش در مضمون یابی دانست .

    به آسانی شود دلها مسخر گوشه گیران را ید طولاست درصید مگسها غیر عندلیبان را نلرزد چون دل از دهشت چو برگ بیدپیران را که عینک هست میزان قیامت دوربینان را البته علت اصلی این کاستی ها می تواند وظایف سمت ملک الشعرایی ، پرداختن مداوم به شعر و آفرینش آثار تازه ، تلاش برای یافتن مضامین بیگانه و پذیرایی ازمهمانان باشد که مجالی برای صائب باقی نمی گذاشت تا به بازنگری سروده های خود بپردازد .

    رمانتیسم وسبک هندی مکتب رمانتیسم کلمه ی رمانتیسم در قرن هفدهم در انگلستان در مورد تعبیرات شاعرانه به کار می رفت .

    از سال 1676 وارد فرانسه شد .

    مدت زیادی مترادف ‹‹ افسانه ای ›› بکار برده می شد تا در سال 1775 به معنی امروزی به کار رفت .

    کلاسیک ها به قصد تمسخربه طرفداران این نوع تفکر رمانتیک می گفتند ولی نویسندگان این سبک این کلمه را قبول کردند وآنرا با کمال افتخار بر زبان راندند.

    رمانتیسم پس از انگستان به آلمان رفت و بعد از مدتی وارد اسپانیا و روسیه شد .

    بزرگان مکتب رمانتیسم عبارتند از : گوته و شیلر( ادبیات آلمان ) شاتوبریان و مادام دوستال ( ادبیات انگلستان ) و لامارتین ، الکساندر دومای پدر ، ویکتورهوگو و ژرژ ساند ( ادبیات فرانسه ) رمانتیسم مکتبی بسیار پیچیده است وبر خلاف مکتب کلاسیک بیان اصولی ثابت برای آن بسیار دشوار است.

    اصول مکتب رمانتیسم و شباهت و افتراق آن با سبک هندی : آزادی : رمانیسم مکتب آزادی هنر و شخصیت است .

    هنرمند رمانتیک برای خواهشها و احتیاجات روح خود اهمیت بسیار قائل است و می گوید که آنچه به هنرمند الهام می بخشد و معنی و مفهوم زندگی شمرده می شود عشق و علاقه است این علاقه باید آزاد باشد .

    شاعر سبک اصفهانی هم دیگر خود را پایبند به اصول ثابت کلاسیک نمی داند .

    او غزل 50 بیتی می سراید و از این که غزل او کمتر از 5 بیت باشد ابایی ندارد .

    او زبان پاک غزل را به اصطلاحات عامیانه ، ضرب المثل ها و عادات عمومی می آلاید و ازتکرار قوافی و آوردن ردیف های طولانی و نامناسب برای این قالب ابایی ندارد .

    در مکتب وقوع هم این آزادی نمایان است .

    شاعر به جای اینکه چون گذشتگان خاک درگاه محبوب را سرمه ی چشم کند بر او عتاب می کند و او را از خود می راند .

    هیجان واحساس : باید دانست که در کنار عقل و طبیعت دل و احساس نیز عالمی دیگر و ضروریات دیگر دارد .

    شکی نیست که در روح آدمی احساس بیش از اندیشه نفوذ دارد و نیز آرزو بیش از حقیقت .

    این ویژگی در غالب آثار ادب پارسی آشکار است .

    حافظ با همین احساسات وهیجانات زنده است .

    او چندان به خردورزی توجهی ندارد و دل را چون شاعران رمانتیک فرمانروای بی قید و شرط روح انسان می داند .

    وی گیسوی غالیه سا و قد سرو معشوق را می ستاید و در اشعارش غرق در رویاها می شود .

    این مسئله درباره ی سعدی و مولوی هم صادق است .

    شعرای سبک هندی نیز از این سنت دیرپای شعر پارسی مستثنی نیستند .

    صائب ، بیدل ، کلیم و سیلم طهرانی نیز خوش و آسوده مست خیال خویشتنند وهمواره سردر گریبان در عالم درون سیر می کنند .

    گریز و سیاحت : نویسنده رمانتیک مخاطب خود را به سفر واقعی و یا تخیلی فرا می خواند .

    سیر وسیاحت در این دوره فراوان رواج داشته است .

    هم شاعر و هم عامه ی مردم به سفر بسیار مشتاق بودند .

    شاعران مردم را به سیاحت دعوت می کردند و خود نیز فراوان اهل سفر بودند .

    صائب در جوانی به آسیای صغیر سفر کرده بود ، به مکه و مدینه مشرف شده بود .

    به نجف اشرف گام نهاده بود و بارها به پابوس حضرت رضا (ع) رفته بود .

    البته سفر هند را هم به عنوان مهمترین سفر صائب نباید از یاد برد .

    کشف و شهود : سرگرمی با جلال و زیبایی مانع این نیست که هنرمند رمانتیک به فکر کشف اسرار باشد .

    هنرمند رمانتیک تخیل ، امید و آرزو را جانشین حقیقت می کند .

    وی بیشتر از اینکه پایبند تقلید باشد پایبند تصور است .

    هنرمند آنچه را هست نمی گوید او درباره ی باید ها سخن می گوید او طبیعت را آنگونه که هست درک نمی کند بلکه آن طور که خود می خواهد به کشف آن می پردازد .

    این فاکتور در شعر سبک هندی هم آشکار است .

    شاعر سبک هندی با احساس خود به محیط به سراغ آن می رود او هیچ علاقه ای به کنکاش طبیعت ندارد او از زاویه خود آنطور که خود می خواهد به جهان می نگرد .

    غمی هر دم به دل از سینه صد چاک می ریزد زسقف خانه ی درویش دائم خاک می ریزد افسون سخن : کلمه تنها بیان کننده یک منظور ساده نیست بلکه برای خود ارزش و اهمیت خاص دارد و باید متوجه مفهوم خیال انگیز و ارزش آهنگ آن بود .

    هوگو می گوید ‹‹ کلمه عبارت از سخن است و سخن خداست ››

در سال 1039 ه.ق که صائب و ظفرخان در رکاب شاه جهان در برهانپور بودند، خبر رسيد که پدر صائب از ايران به اکبرآباد هندوستان آمده است و مي‏خواهد او را با خود به ايران ببرد. صائب از ظفرخان و پدر او، خواجه ابوالحسن تربتي اجازه بازگشت خواست، اما حصول اين رخ

ميرزا محمد علي، متخلص به صائب، از معروفترين شاعران عهد صفويه است. تاريخ تولدش معلوم نيست، و محل تولد او را بعضي در تبريز و بسياري در اصفهان دانسته‏اند؛ اما خاندان او مسلماً تبريزي بوده‏اند. پدرش از بازرگانان اصفهان بود و خود يا پدرش به دستور ش

صائب تبريزي ميرزا محمد علي صائب تبريزي، بزرگترين غزلسراي قرن يازدهم هجري، در حدود سال 1000 هجري قمري يا يکي دو سال بعد از آن در تبريز (و به قولي در اصفهان ) زاده شد. پدر او ميرزا عبدالرحيم، تاجري معتبر بود. خانواده صائب جزو هزار خانواري بودن

صائب تبريزي ميرزا محمد علي، متخلص به صائب، از معروفترين شاعران عهد صفويه است. تاريخ تولدش معلوم نيست، و محل تولد او را بعضي در تبريز و بسياري در اصفهان دانسته‏اند؛ اما خاندان او مسلماً تبريزي بوده‏اند. پدرش از بازرگانان اصفهان بود و خود يا

شرح حال صائب ميرزا محمد علي فرزند ميرزا عبدالرحيم و برادرزاده خوش نويس مشهور شمس الدين ثاني معروف به شيرين قلم ، از اعقاب شمس الدين محمد شيرين مغربي ( متوفي 808 ) هجري که صائب تخلص مي کرده بزرگترين و معروفترين منشاء سبک هندي است . پدرش از تاجران تب

مولانا کمال‌‌الدين سيدعلي محتشم کاشاني جنسيت: مرد نام پدر: خواجه ميراحمد تولد و وفات: (شاعر - ... ) قمري محل تولد: ايران - اصفهان - کاشان شهرت علمي و فرهنگي: شاعر ملقب به شمس‌الشعراء. اصل وي از نراق بود. محتشم در بيتي از ديوان خود به

به نام خداوند جان و خرد به نام خداوند جان و خرد کزين برتر انديشه بر نگذرد خداوند نام و خداوند جاي خداوند روزي ده و رهنماي خداوند کيوان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهيد و مهر زنام و نشان و گمان برترست نگارنده برشده گوهرس

هنر و تمدن اسلامی در هندوستان سرزمین هند از جمله کشورهایی است که تمدن با سابقه ای داشته و وجود ادیان بودائی و هند و ... باعث شده بود انواع معابد و پرستشگاهها ساخته شده و به دلیل قرار گرفتن این کشور در مسیر جاده ابریشم، از روزگاران قدیم مورد توجه تجار و بازرگانان باشد. در این میان ایرانیان سهم زیادی در ارتباط با هندیان به خود اختصاص داده بودند به گونه ای که مطالعه ریشه های زبانی ...

شهريار کلکسيوني کم نظير از نبوغ، احساس، عاطفه سرشار و البته استاد شعر است. او يکي از نوادر عصر حاضر در پهنه ‌ادب شرقي است که توانسته است علاوه بر قلب هم‌ميهنان خود قلوب بسياري را در آسياي مرکزي، شبه قاره هند و پاکستان، عراق، ترکيه، آذربايجان و... تس

سبکهاي شعر فارسي و شعراي معروف هر دوره ريشه ي زبان فارسي قديمي ترين نمونه شعر فارسي قالب هاي شعر فارسي سبک شعر، يعني مجموع کلمات و لغات و طرز ترکيب آنها، از لحاظ قواعد زبان و مفاد معني هر کلمه در آن عصر، و طرز تخيل و اداي آن تخيلات از لحاظ حالا

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول