مقدمه
از آنجا که علم نحو علمی اعتباری است و در غالب موارد به جز استعمالات عرب معیار مشخصی برای صحت قوانین وجود ندارد، از این رو مواردی که تعلیل به شمار میرود و یا به قراردادهای اعتباری تکیه شده است، از طرفی علم نحو بیشتر به دست علمای اهل تسنن رشد و نمو یافته و بع تکمیل رسیده و همین سبب شده تا بعضی از قواعد فقهی آنان مانند استحسان و... وارد علم نحو گردد و روند اختلافنظرها فزونی نهد.
از جمله مسائل اختلافی علم نحو عامل در مبتدا و خبر است که به جهت اعتباری بودن آن و عدم داوری استعمال مورد اختلاف واقع شده است.
در این نوشتار سعی شده تا به بررسی این مسئله از دیدگاه برخی نحویون بپردازیم.
دیدگاه کوفیون
کوفیون میگویند که مبتدا خبر را و خبر هم مبتدا را رفع میدهد، بخاطر اینکه هر موقع مبتدا در جمله باشد نیاز به خبر دارد و در نتیجه خبر هم باید باشد و بالعکس و چون هرچیزی به چیز دیگر نیاز دارد خودش عامل میشود بنابراین مبتدا و خبر یکدیگر را رفع میدهند.
نظرات کوفیون در رابطه با اینکه عامل مبتدا وخبر ابتدائیت باشد
کوفیون میگویند که اگر عامل مبتدا و خبر ابتدائیت باشد:
ابتدائیت یا یک چیزی از کلمات عرب است (لفظ) یا غیر آن است، اگر لفظ باشد، لفظ یا اسم است یا فعل یا حرف اگر ابتدائیت اسم باشد تسلسل ایجاد میشود چون باید یک اسم دیگری هم باشد که آن اسم را رفع دهد پس عامل رفع نمیباشد.
اگر فعل باشد، فعل فقط یک چیز را رفع میدهد، (مبتدا) و خبر را منصوب میکند در حالیکه خبر باید مرفوع باشد پس فعل هم نمیباشد.
و اگر ابتدائیت حرف باشد، عمل نمیکند چون چیزی نیست، عدم است و عدم هم عمل نمیکند.
نظر شیخ انباری در جواب کوفیون
این اسم، فعل، حرف عوامل لفظیه هستند، منظور از ابتدائیت «خالی بودن از عوامل است»
ایراد به معنای ابتدائیت
جایز نیست که گفته شود منظور ما از ابتدائیت خالی بودن از عوامل است چون این عبارت برابر است با عدم عوامل و عدم عوامل نمیتواند عامل باشد، و اینکه گفته میشود که ابتدائیت رفع میدهد به این معناست که چیزی که اول آمده باشد باید مرفوع شود ولی ما کلماتی را داریم که اول آمدهاند ولی مرفوع نیستند مثل منصوبات یا کلماتیکه ساکن هستند یا حرفها، پس ابتدائیت ایجابکنندهی رفع نیست چون اگر بود باید همهی آنها مرفوع میشدند.