کمال الدین اصفهانی
کمال الدین پسر جمال الدینمحمد اصفهانی قصیده سرای بزرگ ایران در اوان حمله مغول بود . وی بیشتر بمدح خاندان صاعد اصفهان که ریاست شافعیه را داشته اند اشتغال داشت و بعضی از امرای زمان مانند جلال الدین منکبرنی خوارزمشاه و حسام الدین اردشیر باوندی (پادشاه طبرستان ) و اتابک سعد بن زندگی حکمروای فارس را نیز ستود . اواخر عمرش بعزلت و انزوا گذشت تا در سال 635 هجری (= 1237 میلادی )بردست مغولان بقتل رسید . اهمیت او بیشستر در خلق معانی تازه و مضامین جدیدست و علاقه وی بالتزامات دشوار و آوردن ردیفهای مشکل قابل توجهست .
برف
هرگز کسی نداد بدینسان نشان برف
گویی که لقمه ییست زمین دردهان برف
مانند پنبه دانه که در پنبه تعبیه است
اجرام کوههاست نهان در میان برف
ناگه فتاد لرزه بر اطراف روزگار
از چه ؟ زبیم تاختن ناگهان برف
گشتند ناامید همه جانور زجان
با جان کوهسار چوپیوست جان برف
با ماسپید کاری از حد همی برد
ابر سیاه کار که شد در ضمان برف