دانلود تحقیق عکاس پل استراند

Word 917 KB 19849 17
مشخص نشده مشخص نشده عمومی - متفرقه
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • پل استراند
    پل استراند در سال 1890 در نیویورک زاده شد .

    پس از 1907 ، در زمانی که در مدرسه عالی علوم انسانی شاگرد لویس هاین عکاس مشهور مستند بود، عکس هایی گرفت که به تعبیر استیگلیتز «بیان مستقیم دنیای امروز» بودند.

    عکس های 1917 استراند به صورتی استثنایی از تنوعی گسترده برخوردار بودند و مهم‌تر این که تقریباً خطوط اصلی آنچه را که بعدها در قلمرو عکاسی باید روی می‌داد، مشخص می ساختند.

    او عکس‌های مستقیم و خوانگیخته‌ای از «مردم خیابان» گرتف- مثلاً از یک درشکه‌چی یا از یک گدا.

    این عکس ها گویی رازهای درونی و اضطراب‌های این مردم رانمایان می‌ساختند و نشان می دادند که چگونه استراند پیشگام شیوه واقع‌گرایی روانی عکاسان سال‌های 1920، همچون آندره کرتس و هانری کارتیه- برسون، بوده است.

    متاسفانه به نظر می‌رسد که هیچ گاه مجدداً عکس‌هایی از این دست نگرفت.
    بنابراین استراند در 1917 مجموعه‌آی از عکس‌هایی را که از زوایای کاملاً غیرعادی گرفته شده بودند،منتشر ساخت.

    یکی از این عکس ها که نشان دهنده سایه‌های تیرهای ساختمانی و دو نفر در فضای تیره حاشیه یک جاده است توجه استراند را به آدمیان و به هندسه له کننده معاری نوین آشکار می‌سازد.

    در عکس‌های استراند اهالی نیویورک حضوری قوی دارند، هر چند که عمارت‌های مرتفع این شهر آنان را تحت سیطره خود درآورده و له کرده است.

    این تصاویر یک دهه پیش از عکس‌هایی گرفته شدند که موهوی – ناج در اواخر سال‌های 1920 از شهروندان اروپایی در میادین شهرهایشان برداشت.
    در برخی از نخستین ‌ عکس‌های استراند، صداقت و بی‌طرفی کمتری دیده می‌شود و عنایت اندک‌تری به سیطره هندسه شهری به چشم می‌خورد.

    این عکس‌ها عموماً دارای پیچیدگی‌های تصویری‌اند و درکشان دشوار است نقطه‌های دیدی که همواره استراند انتخاب می‌کرد، به همان صورت که در روشنایی قرار داشتند، در تاریکی نیز می‌توانستند واقع شوند.

    اگر عکاسی پس از مشاهده این عکس‌ها بخواهد شیوه استراند را به کار گیرد، باید به صورتی معقول از زاویه‌ها، حدود و حجم‌های تصویر مطمئن باشد.

    او تعمداً مختصات تصویر را پنهان می‌ساخت و آنها را تغییر می‌داد و زمینه عکس را در سایه فرو می‌برد یا آن را به تمامی مخفی می‌ساخت از همان ابتدا، تصاویر او دربردارنده انفصال‌های عجیب و فضاهای تهی میان سطح‌های اصلی بودند، آنچنان که نیروی تخلیل باید فاصله‌های میان آن را پر می ساخت .

    بدین سان بود که استراند از بیننده عکس‌های خود توقع شناخت دقیقی از پدیده دید را داشت و آن را به عنوان فرایندی فعال به شمار می‌آورد که تواماً بر ساخته فرض و درک مستقیم بیننده بود.
    استراند درسراسر زندگی خود مجذوب پدیده دید بود.

    او در هرکجا که کار می‌کرد، خواه درنیومکزیکو یا در نیوهبریدیز، در تنظیم‌ عکس‌های خود همواره با دشواری‌های فضایی مواجه بود.

    ذهن هیچ یک از عکاسان همعصر او به اندازه وی معطوف به این پدیده نبود.

    البته منشأ این اشتغال فکری به خیلی پیش‌تر برمی‌گشت.

    نقاشان قرن نوزدهم به مطالعه دقیق و موشکافانه طبیعت پرداختند، زیرا قانون‌های طبیعی که انسان وامدار آنها است، نهفته در دل طبیعت‌اند.

    از این رو داشتن دیدی روشن مستلزم برخورداری از درکی بنیادین از اشیا است و بنابراین، هر قدر سطح شناخت بالاتر باشد، دید از توانایی بیشتری بهره‌مند می‌گردد.

    استراند بین سال‌های 1971، 1922 سخن خود را دراین باب به صورتی قوی از طریق نوشتن بیان کرد و ستایش خود را نسبت به «عکس‌های ناب و مستقیم استیگلیتز» و نیز «شکل تازه وزنده‌ای از دید» ابراز داشت.

    او به شدت در برابر ماشینی شدن و مادی‌گرایی عصر حاضر به مخالفت برخاست و به جای آن، زندگی تأمیل آمیز و همخوان با طبیعت را پیشنهاد کرد.

    عکس‌های او که اکثراً نیازمند مطالعه‌ای طولانی هستند ، بیننده را با زندگی تأمل آمیزی که او مبلغ آن بود آشنا می سازند.
    استراند به موازات این نگرش،‌‌‌ و شاید هم به صورتی ناگزیر، احترام عمیقی نسبت به اشیا آن گونه که هستند، در خود احساس می کرد.در 1923 به استیگلیتز گفت :« ملاحظه کنید که چگونه هر شی و هر ساقه علف را احساس می‌کنیم و در نظر می‌آوریم، ملاحظه کنید که چگونه شیء پذیرشی کامل از خود نشان می‌دهد و مورداستفاده قرار می‌گیرد.» برای گویاتر ساختن این دیدگاه گاه پیش می‌آمد که با مجموعه‌هایی از اشیای شبیه هم کار می کرد.

    بدین سان بودکه در 1916، از نرده سفید در پورت کنت، واقع در ایالت نیویورک عکس گرفت.

    این تصویر در نگاه اول به چیزی جز نرده‌ای که از تخته‌چوب‌های مانند هم ساخته شده، شباهت ندارد.

    اما از آنجا که این عکس از فاصله کم گرفته شده، می‌توان ملاحظه کرد که این تخته چوب‌ها به صورت‌های متفاوتی در برابر اب و هوای نامساعد مقاومت کرده‌اند.

    او ا زچارچوب‌های در، نماهای ساختمان‌ها و اشیایی که به صورت قرینه ساخته شده بودند، عکس می‌گرفت.

    همواره تفاوت‌های آشکاری میان سمت چپ و راست تصاویر او وجود دارد.


    استراند به موازات این نگرش،‌‌‌ و شاید هم به صورتی ناگزیر، احترام عمیقی نسبت به اشیا آن گونه که هستند، در خود احساس می کرد.در 1923 به استیگلیتز گفت :« ملاحظه کنید که چگونه هر شی و هر ساقه علف را احساس می‌کنیم و در نظر می‌آوریم، ملاحظه کنید که چگونه شیء پذیرشی کامل از خود نشان می‌دهد و مورداستفاده قرار می‌گیرد.» برای گویاتر ساختن این دیدگاه گاه پیش می‌آمد که با مجموعه‌هایی از اشیای شبیه هم کار می کرد.

    استراند تنها به عناصر خرد توجه نشان می داد و همانند شمار بسیاری از عکاسان همعصر خود، از علف ها و سرخس‌ها و برگ‌ها عکس می‌گرفت.

    در اینجا نیز دقت می‌کرد تانشان دهد که این عناصر در محل‌هایی معین ودر زمان‌هایی مشخص وجود داشته‌اند.

    علف‌های تصاویر استراند اغلب زیر فشار وزن شبنم خم شده‌اند ودر زیر تابش نور یا در سایه، شکلی پیچ و تاب خورده به خود گرفته‌اند و بدین سان، بر وجود دنیای بزرگ‌تری که آنها تنها اجزایی از آن هستند، دلالت می‌کنند.

    با این همه، ممکن است استراند به عنوان عکاس تک چهره شناخته شده‌تر باشد.

    اوبه هر کجا که می رفت عکس‌های تک چهره می‌گرفت.

    در 1916 در نیویورک، در اوایل سال‌های 1930 در مکزیک، در 1926 در شبه جزیره گاسپه در کانادا، در طول سال‌های 1940 در نیوانگلند و سپس در نیوهبریدیز، ایتالیا، فرانسه، مصر و نیز غنا، به کار عکاسی تکچهره پرداخت.

    مدل‌های استراند که عموماً مردمان روستایی بودند، گویی با طبیعت یگانگی داشتند و هر قدر سن آنهابالاتر بود، این نکته بیشتر در موردشان صدق می‌کرد.

    مدل‌های استراند دوربین عکاسی را همچون وسیله‌ای به شمار می‌آوردند که برای آیندگان کار می‌کند.

    آنهایی که جوان یا تا حدودی ساده‌دل بودند، با حالتی سرشار از احترام یا با بهترین حالت چهره خود به سوی دوربین می نگریستند.

    کسان دیگر، همچون آنهایی که مسن‌تر یا غرق در کار روزمره‌شان بودند، توجه اندکی به دوربین نشان می‌دادند.

    آنها زندگی می‌کردند تا نیازهای جامعه ار در زمان خودشان برآورده سازند و خواب و خیال برای زمان‌های دیگر را بر اشخاص بی‌مسئولیت واگذاشته بودند.

    مردمان روستایی که استراند از آنها عکس می‌گرفت، متعلق به فرهنگ ارضی چند صدساله‌ای بودند که برتر از فرهنگ دنیای ماشینی بود، همان دنیایی که استراند از آن بس شکوه است.

    این روستاییان و ماهیگیران سخت کوش، شباهت زیادی به قهرمانان زن و مرد دنیای کراگریی بدارند که در سراسر عکس‌های مستند سال‌های 1930 بدانان برمی‌خوریم.

    تفاوت کار در اینجا است که استراند به نشان دادن تنها چند شخصیت گمنام و نمایشی بسنده نمی‌کرد.

    او سوزان تامپسون دکیپ اسپلیت ساکن ایالیت مین یام، بنت دو ورمانت را کاملاً در حالت شخص‌شان تصویر کرده است.

    استراند به هر محلی که می‌رفت، مردمان در خور احترام را می‌یافت.

    تصاویر او چشمی را که به موضوعات متداول خو گرفته، سردرگم می‌سازد.

    کتاب‌هایی که منتشر ساخت بدین قرارند: در 1950 زمان د رنیوانگلند، در 1955 یک سرزمین، در 1962 Tir AMhurain [؟] و در 1969 مصر زنده.

    در این کتاب‌ها گزاشی از زمان حال به دست داده و دوره ای را به تصویر کشیده است که در آن، انسان‌ها می‌توانستند هماهنگ با طبیعت زندگی کنند.

    زمانی که استراند مرد کاملی شد، مصادف با دورانی بود که همگان امیدهای بزرگی به آینده بسته بودند.

    راهنمای او آلفرد استیگلتیز بود که با اعتقاد، در راه این آینده بهتر به مبارزه برخاست و استراند کاری جز ادامه دادن راه وی نکرد.

    پل استراند یکی از قهرمانان عکاسی نوین است.

    آلفرد استیگلیتز در 1917 این افتخار رابه او داد که یک شماره کامل مجله کامراورک راکه به صورتی نفیس به چاپ می‌رسید، به عکس های وی اختصاص داد.

    استیگلیتز که زندگی خودرا وقف مبارزه با پوچی و بی‌خردی کرده بود، در مقدمه خودبر این شماره به طرز مبالغه‌آمیزی استراند را ستود و او را به عنوان «کسی که به راستی از دورن این هنر چیزی را برای آن به ارمغان آورده و نسبت به پیشنیان خود چیزی را بر آن افزوده است» معرفی کرد.

    به اعتقاد استیگلیتز طی سه یا چهار سال پیش از 1917، به راستی هیچ رویداد ارزشمندی در زمینه عکاسی رخ نداده بود.

    در اینجا به معرفی و توضیح چند عکس از پل استراند می پردازیم : نرده سفید، پورت کنت (1916) این یکی از نخستین عکس‌های مشهور استراند است که در آن، ردیف‌ تخته‌های چوب القاگر حالت یکنواختی است، اما هریک از این اجزای عمودی به صورت متفاوتی در برابر شرایط نامساعد آب و هوای مقاومت کرده است و شکستگی‌های متفاوتی دارد و بنابراین در دل یکنواختی آنها، تنوع گسترده‌ای مشاهده می‌شود.

    این عکس می‌تواند دارای وجهی نمادین نیز باشد، چرا که در آن یک ناحیه پر نور، از پسزمینه‌ای تیره بیرون نشسته است.

    بدیهی است که تصاویر استراند بیننده را به تمایز گذاشتن میان اجزای ظاهراً مشابه می‌خوانند.

    روکو و برادرانش لوکینوویسکونتی، کارگران بزرگ صاحب سبک و اندیشمند ایتالیایی، در سال 1960 فیلمی ساخت به نام «روکو و برادرانش» فیلمی بزرگ، درخشان و بسیار تأثیر گذار.

    زندگی خانوده‌ای در مرده، مادری همه عمر سختی کشیده و پنج پسر.

    در فیلم ویسکونتی، که هتف سال پس از «خانواده» پال استرند ساخته شده، محور فیلم، چنان که از نام آن پیداست، متکی بود بر رویکوی مشکین 1 صفت.

    اما «خانواده» ی استرند به همه اعضای خانواده ارزشی برابر داده، همچنان که در گستره عکس آنان یکدست دیده می‌شوند، همچنان که مادر، آفرینشگر همه آنان، همخوان است با آنان، گیرم تیره پوشی او تیره‌روزی‌اش را عمیق‌تر و دیرینه‌تر می نمایاند.

    همچنان که روکو و برادرانش زندگی گونه گونی برای خود پیشه کردند و هیچ یک راه به رستگاری و نجات نبردند، زندگی اعضای «خانواده» گونه گون است، با همه یکدستی و بی‌فراز و نشیبی که از آنان به چشم می‌آید.

    خانواده بودن «خانواده» برای استرند چندان برجسته بود که ترجیح داد در عین حال که جممع خانواده دیده می‌شود، باز نام عکس را «خانواده» بگذارد.

    جمعی سخت به هم پیوسته، در عین حال در آستانه گسست.

    این گسست بیش از هر چیز از بی کاری ریشه‌دار در خانواده سرچشمه می‌گیرد بی‌کاری، پسر بزرگ خانواده، نشسته در پای مادر را چنان در هم شکسته که برادر کوچک پرت افتاده از بقیه، تکیه زده بر دوچرخ‌اش را برادر کوچک جدا شده از بقیه دیده می‌شود.

    دوچرخه‌اش می‌گوید که او عازم سفر است، و سفر به هجرت رفتن در ایتالیات سابقه‌ای دیرینه دارد، مهاجرت بزرگ به آمریکا در آغاز سده بیستم کاله و جلیقه و دستمال گردن گاوچرانهای آمریکا او را راهی آمریکا معرفی می‌کند.

    اما پنجره‌ بسته و تخته کوب بالای سرش آسنده تاریک و به بن بست رسیده‌ای از او ترسیم می‌کند.

    برادر سوم در سمت چپ عکس نیز در آروزی سفر است.

    اوبه سفرهای دوری خواهد رفت.

    اما باز خواهد گشت، سوار بر کشتی ‌ای شبیه به آن چه در پشت سرش بر دیوار نصب است.

    ایتالیا قویترین نیروی‌ دریاچه دنیا را دارد، به یاری دریاروهایی همچون سومین برادر.

    اما کشتی بر جایی روی دیوار نصب شده که پوشش آن فروریخته وبرهنگی دیوار پیداست آیا او راه به جایی خواهد برد؟

    پسر دوم، در کنار مادر، گوی نومیدی و تلخی زندگی را عمیق‌تر دریافته که حاضر به خروج از خانه نیست.

    نزد مادر خواهد ماند، ازدواج نخواهد کرد و سرش را بالا نخواهد گرفت.

    در تاریکی خانه خواهد ماند و زندگی تلخ و تیره و فقرزده‌اش را در کنار مادرش، که او را می‌پرستید، خواهد گذراند.

    شاید به خاطر عشق به مادرش است که خود را نمی کشد و شاید از مسئولیت عذاب آوری که در برابر او دارد.

    پسر چهارم، که شاید نامش روکوست (روکوی «روکو و برادرانش» نیز پسر چهارم بود) ساده دلانه به استرند نگریسته و همچنان به تک تک ما.

    او و مادر دو کسانی اند که با مادر رودررو درآمده‌اند.

    مادر تنگدست و درمانده و شکیبا با چهره مرد گونش، زیر فشار سختیهای زندگی برای به سامان رساندن بچه‌های دیروز و مردان امروز و روکوی ساده‌دل و امیدوار و دوست‌دار زندگی.

    اندام روکو ورزیده است و در شکل نشستن اعتماد به نفس دیده می‌شود.

    او تنها برادری است در میان برادران که امیدی به فردا دارد.

    پاهایش برهنه است، وسیله‌ای ندارد، نه دوچرخه‌ای، نه کشتی‌ای و نه سرپناهی، اما شهامت و جسارت نگاه کردن به دیگران و رودرو درآمدن با آنها را دارد.

    بعدازظهر است، عصر برادران خسته از بی‌کاری و مادر خسته از کشاکش.

    در جلوی خانه، پراکنده گرد آمده‌‌اند و در سکوت با دلمردگی چشم به راه گذشت زمان‌اند تا به خانه بازگردند و در را پشت خود ببندند ودر خانه در سکوت بنشینند به گذشت بیشتر زمان، تا که رختخوابی و خفتی بی لذت خستگی و خروسخوانی دیگر وسکوتی دیگر ونگاهی دیگر.

    آرچی مک دانلد (1954)، استراند طی دوره‌‌های کوتاهی که در نیویورک کار می‌کرد، به ندرت از مکان‌های شهری و صنعتی عکس می‌گرفت.

    او آشکارا ترجیح می داد که از جماعت کشاورزان یا دست کم از اجتماعات سنتی عکاسی کند و دوست داشت از روبه رو تکچهر‌هایی مانند این تصویر بگیرد.

    این حالت از روبه رو رساننده مفهوم احترام و درستی است و نیز بدان معنی است که استراند از حسن نیت مدل‌هایش که به نظر می‌رسد وجدانی آسوده دارند، سوء استفاده نمی‌کرد.

    با این همه مدل‌های استراند در حالت‌های خود تصور شخصی خویش را از آداب شناسی و نزاکت آشکار می‌سازند.

    آرچی مک دانلد خود را همان گونه که بود، به صورتی موقر و آرام نشان داده است.

    حالا می پردازیم به کتاب ونقد والاتریست با یکی چهار توبرای پشت بام از رنه بوری : رنه بوری عکاس شبیه‌نگار متولد 1933 می‌باشد این عکاس که درایران کمتر شناخته شده است عصر آژاش مگنوم می باشد.

    هر جنبه‌وی یک عکاس مستند نگرا محسوب می گردد اما این عکس وی حال و هوای سورنالیتی دارد.

    اکسپرسیونیتی ساختمانهایی بلند مرتبه و خیابانی باریک و پرواز ازدحام.

    جنگل آسمان خراشها همگی فرورفته در سایه‌ و خیابان‌ انبوه از اتومبی و رهگذران به علاوه بخشی از پشت بام یکی از عمارتها با نوری شدید و پر کنتراست است با زاویه‌ای نسبت زیاد و از سمت مقابل در سطح تیره عکس خودنمایی می‌کنند.

    اما هنوز هیچ عامل یا عنصر سورئالی وجود ندارد.

    ساختمان تیره و خیابان و پشت بام در روشنایی قوی نور خورشید (شاید یک عصر تابستان) واقع شده و کنتراست بالایی ایجاد کرده‌اند.

    این نیز ویژگی سورئالی به شمار نمی‌آید.

    اما به ناگاه درسمت راست عکس پر سپیدی ذوزنقه شکل پشت بام، پیکر سیوئت چهار مرد ملبس به کت و شلوار (و شاید کراوات) با سایه‌های کشیده در جلوی آنها در کنار یکدیگر درحال قدم زدن بر پشت بام، چشم را نگاه می‌داد.

    ویژگی سونایستی عکس از همان جا آغاز می‌شود.

    نگاه رو به پایین دروبین نقش بنیادی در فضاسازی عکس ایفا می‌کند.

    آنجا که آدمهای بسیار ریز، در عرض خیابان و اتومبیلهای کوچک شده به سان چهار مرد به سوی پیش زمینه یا برخی به سمت پس زمینه عکس در حرکتند.

    قرارگیری این خیابان باریک شلوغ در سمت چپ و موازی با عرض کادر عکس و جداسازی آن به وسیله سطحی بزرگ و تیره از آسمانخراشهایی که تنها ریتم مربع و مستطیل پنجره‌های پرشمار آنها در سایه دیده می‌شود.

    نوعی حس دور بودن یا جداماندگی از اجتماعی پیرامونی را برای این چهار پیکره به ذهن متبادر می‌سازد.

    هیچ جزئیاتی از قیافه یا حالت چهره این مردان در عکس وجود ندارد.

    بدون صورت و فاقت هویت.

    سایه آنها به نحوی اغراق آمیز بر روی کف پشت بام کشیده است چهار پیکر و سه سایه اما پیش روی آنها چیزی جز لبه بالا آمده پشت بام وجود نداد!

    مسیری بن بست که به هیچ چیز ختم نمی‌شود نکته فراواقعی تصویر درست در همین نقطه شکل می‌گیرد.

    پس و پیش این مردان راه بن بست می باشد.

    از هیچ کجا نیامده و به ناکجا می روند!

    جریان در زندگیشان جاریست و آغاز و پایان ندارد (خیابان)، لیکن آنها بین دو بن بست، دردناکی ودو هیچ کجا در حرکتند و تلاش برای عبوراز این بن‌بست‌ها به پرتگاه ختم می‌شود!

    و بیننده می‌تواند به خوبی این پیام را توسط رنه بوری درک کند.

    اما در مقایسه با عکس پل استراند گذشته در وجوه مشترک این دو عکس که بیشتر وجوه ظاهری هستند مانند تیرگی روشنی‌های حاکم بر تصویر، سایه‌ها کشیده، انسان‌های مسخ شده و بی‌هویت، ساختمان‌های بلند و کشیده باید گفت که موضوع اصلی نخستین عکس‌های استراند جماعت‌های شهرنشین است.

    او عمارت‌ها را به صورت شکل‌هایی حجیم و منظم تصویر می‌کرد و این نکته را می‌توان به خوبی در عکس وال استریت ملاحظه کرد در این عکس عابرانی دیده می‌شوند که در حال گذر مقابل ساختمان بانکی هستند.

    اگر چه اندازه این عابران کوچک به نظر می رسد واگر چه مانند عکس رنه بوری فاقد چهره با هویت هستند و همه به یک سو با سایه‌های کشیده در حرکتند اما چنین می‌نماید که مصمم و با ارده‌اند در واقع هر کدام از آنها دارای شکلی متمایز است استراند می‌کوشید که در برابر نیروهای غیرانسانی زندگی نوین (مدرن) مقاومت کند و بدین سان بود که از ورای تصاویری این گونه، در پی آن بود تا نشان دهد که زندگی فردی در جامعه‌ای انبوه، در حال بقا و حتی شکوفایی است.

چکيده: در اين پژوهش تأثير دو شيوه پياده‌روي، تداومي و تناوبي در سراشيبي بر آنزيم‌هاي CPK و LDH سرم در پسران مبتدي 15 تا 18 ساله بررسي شد. 19 پسر غيرورزشکار 15 تا 18 ساله (10 نفر در گروه فعاليت تداومي و 9 نفر در گروه تناوبي)، به صورت تصادف

4 چکيده: در اين پژوهش تأثير دو شيوه پياده‌روي، تداومي و تناوبي در سراشيبي بر آنزيم‌هاي CPK و LDH سرم در پسران مبتدي 15 تا 18 ساله بررسي شد. 19 پسر غيرورزشکار 15 تا 18 ساله (10 نفر در گروه فعاليت تداومي و 9 نفر در گروه تناوبي)، به صورت تصا

4 چکیده: در این پژوهش تأثیر دو شیوه پیاده‌روی، تداومی و تناوبی در سراشیبی بر آنزیم‌های CPK و LDH سرم در پسران مبتدی 15 تا 18 ساله بررسی شد. 19 پسر غیرورزشکار 15 تا 18 ساله (10 نفر در گروه فعالیت تداومی و 9 نفر در گروه تناوبی)، به صورت تصادفی از مدارس شهر همدان شرکت داشتند. اندازه‌گیری برخی از مشخصات آنتروپومتریکی و فیزیولوژیک آن‌ها مانند: سن، قد، وزن، محیط ران، درصد ضربان قلب ...

پلي وينيل الکل چکيده پلي وينيل الکل به شماره ثبت [9002-89-5] اولين بار از طريق افزودن آلکيل به محلول شفاف الکلي پلي وينيل استات، کشف شد. که پلي وينيل الکل به رنگ عاجي بدست آمد. پلي وينيل الکل PVA يک پليمر پلي هيدروکسي است که بيشترين حجم توليد رز

پلاستيک هاي طبيعي: در طي يک و نيم قرن گذشته، دو گروه مواد جديد که نه تنها با مواد قديمي تر به سبب مصارف کاملاً جا افتاده شان به رقابت پرداخته اند، بلکه امکان توليد محصولاتي را فراهم کرده اند که به توسعه دامنه ي فعاليت هاي نوع بشر کمک کرده است. بدو

آینده و بازار پلاستیک همانگونه که در قبل از این ذکر شد بیشترین مصرف پلاستیک ها درست پس از جنگ جهانی دوم به عنوان جایگزین ارزان قیمت مواد مرسوم و رایج شکل گرفت اما حتی امروز نیز تصور عمومی از صنعت پلاستیک به طور کامل شفاف و مثبت نیست . سهم قابل توجه پلاستیک ها در ارتقاء سطح استاندارد کیفی زندگی تبیین نشده است . با این حال در بسیاری از زمینه ها مواد پلاستیکی مدتی است که جایگاه ...

فیزیک پلاسما از شاخه‌های فیزیک است که به بررسی یکی از اشکال وجود ماده یعنی پلاسما می‌پردازد. از انجا که بخش بزرگی از جرم قابل مشاهدهٔ عالم، ستارگان با دماهای بسیار زیاد هستند، امکان وجود ماده به صورت‌های جامد و مایع در این اجرام منتفی است. از سوی دیگر گاز نیز، به دلیل این حرارت بسیار زیاد، تبدیل به یک توده یونیزه شده و به صورت مخلوطی از یون‌های مثبت(هسته اتم ها) یون‌های منفی ...

حقوق (پلیس علمی) پلیس علمی ( تشخیص هویت ) : علومی که مرتبط به جرم و بزهکاری هستند و دستگاه قضائی را در کشف جرم ، احقاق حق و تامین آن یاری می کند مثل روانشناسی کیفری ، جرم شناسی یکی از علوم جنایی ، جرم یابی است . جرم یابی : درباره ی کاربرد علوم عادی در کشف جرائم ، شناسایی مجرمان و اثبات جرم به بحث می پردازد . نمونه جرم یابی : پلیس علمی پزشک قانونی روانشناسی قضائی اهمیت پلیس علمی ...

چکیده پلی وینیل الکل به شماره ثبت [9002-89-5] اولین بار از طریق افزودن آلکیل به محلول شفاف الکلی پلی وینیل استات، کشف شد. که پلی وینیل الکل به رنگ عاجی بدست آمد. پلی وینیل الکل PVA یک پلیمر پلی هیدروکسی است که بیشترین حجم تولید رزین مصنوعی، از نوع محلول در آب است که در جهان تولید می شود. PVA به صورت تجارتی از هیدرولیز پلی وینیل استات تولید یم شودو. زیرا وینیل الکل منومر، نمی ...

مقدمه سالهاست که سخن از حفظ ، احیاء و باز زنده سازی ارزشهای گذشته است و همه صابنظران متفق القولند که حفظ ارزشهای اجتماعی و فرهنگی موجب هویت ملی است. اما از طرفی شناخت و پالایش ارزشهای گذشته و برگزیدن بهترین آنان و تطبیق آنها با شرایط زمانی و مکانی بطوری که منطبق با نیاز های جامعه امروز باشد نیز مسئله ای است که باید مد نظر قرار گیرد . از این گستره ، معمار ی که از پر اهمیت ترین ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول