تعزیه یا شبیه خوانی ، تنها نمایش سنّتی ایران محسوب میشود. این نمایشها مربوط به وقایع مختلف کربلا است. که نخستین بار در زمان پادشاهان شیعی مذهب آل بویه به صورت صامت در ایران پاگرفت و بعد در عصر صفویه به شیوه امروزی بوجود آمد و از اوائل سلطنت قاجاریه همراه با صدا متداول شد و خصوصا در دوره ناصرالدین شاه رونق یافت. ایشان بعد از آشنایی با نمایش اروپا در بازگشت به ایران تکیه دولت را ساخت .
نمایشنامهنویسی نوین در ایران با تاسیس دارالفنون آغاز شد . اما در حقیقت آغاز نمایشنامه نویسی در ایران همزمان با ظهور دو نمایشنامهنویس معروف است که هر دو از بنیانگذاران تآتر ایران محسوب میشوند. حسن مقدم، که بیشتر به امضای «علی نوروز» مینوشت و «جعفر خان از فرهنگ آمده» مشهرترین اثر اوست و دیگر رضا کمال که به «شهرزاد» شهرت داشت . سالهای بعد نویسندگان مختلف با نوشتن و برگرداندن نمایشنامههای اروپایی به شیوههای گوناگون به تاتر ایران توجه کردند.
اما پس از این به دلایل مختلف یکبار دیگر کار تاتر از رونق افتاد تا اینکه با ایجاد سالنهای جدید و با برگرداندن معروفترین آثار درام نویسان نامدار جهان و با پیدایی نمایشنامهنویسانی همچون غلامحسین ساعدی (گوهرمراد) ، بهرام بیضایی ، اکبر رادی ، علی نصیریان ، بهمن فوسی ، اسماعیل خلج و ……. که هر کدام با روش خاص خود کار میکردند و با توجه به استقبال دانشجویان و روشنفکران ، و نیز شرکت چهرههای مستعد، اعّم از تحصیلکردگان داخل و خارج در زمینه تآتر ، کارگردانی و بازیگری نمایشنامههایی به صحنه آمد که هر کدام در حّد خود شایان توجه بود و بطور کلی نشان میداد که دوره جدیدی در تاتر ایران آغاز شده است آثاری چون «روزنه آبی »، «از پشت شیشهها »،
«افول»، «صیادان» از اکبر رادی و « بامها و زیر بامها » ، «چوپ به دستهای ورزیل » ، « آی باکلاه آی بیکلاه »، «پرواربندان» از غلامحسین ساعدی و « پهلوان اکبر میمیرد»،
«ضیافت» و «چهار صندوق» از بهرام بیضایی که با آخرین نمایشنامه با ارزش خود
«مرگ یزدگرد» و اجرای آن در سال 1356 یکباره به سینما روی آورد .
تنها کار اکبر رادی بود که در این عصر ادامه یافت و همچنان تا امروز نیز ادامه یافته است .
«منجی در صبح نمناک » یکی از آثار پس از انقلاب اوست و «آهسته با گل سرخ» هم با اجرایی موفق به کارگردانی هادی مرزبان از دیگر آثار این نمایشنامهنویس است .
سرگذشت نثر معاصر در چهار دوره
«در مورد ادبیات جدید ایران رسم است که مشروطیت را مبدا بدانند . اما طبیعی است که این ادبیات خود مرهون ادبیات اصلاح طلب و هشدار دهنده سالهای قبلی باشد. بدین ترتیب ریشه های نظم و نثر فارسی دوره مشروطیت در تمام عرصه هااز گذشته آب می خورد، گذشته ای که در آن آثار آخوندزاده ملکم خان مجدالملک سینکی میرزا آقاخان-کرمانی شاخص است .
نثرمعاصر یا به عبارت دیگر ادبیات نثری معاصر رابه چهارشاخه فرعی با مرزهای تقریبی تقسیم کرده ایم :
الف) اولین دوره فرعی (حوزه مشروطیت )
شروع این دوران محمل مقّدمات و سوابق است،یعنی چند سالی قبل از استقرار حکومت مشروطه و به عنوان نقطه ختم سال 1300 شمسی را اختیار می کنیم .
ادبیات این دوران بطور کلّی خصلت اجتماعی و سیاسی دارد. عشق به آزادی قانون ترقی و انتقاد از حکومت وطبقات بهرهکش (مالکان حکام سران مذهبی ) و به طور کلّی یک قومیت خواهی صافدلانه و فراخ سینه وجه شاخص ادبیات این عهد است.
نثر نخستین پیشگامان نویسندگان مشروطّیت نگاهی به شیوه نگارش غربیان دارد . شکل ساده و تعلیمی نثر منشیانه قاجاری، یعنی سبک قائم مقام فراهانی ، امیر نظامی گروسی، مجدالملک سینکی، در برخورد با فرهنگ غرب، روش جدّی و منطقی انشای مغربی را در خود میپذیرد . نثرنویس خوش قریحهای چون دهخدا و قصه نویس پیشگامی چون جمالزاده محصول این ترکیب هستند به طور کلی تحول اسلوب نثری در دو زمینه زیر چشمگیرتر است. 2
1. نخستین ترجمههای آثار غربی به فارسی
2. شیوه نگارش نویسندگان اواخر قاجار
1.نخستین ترجمههای آثار غربی به فارسی
بطور کلی کارهای مترجمانی از قبیل محمد طاهر میرزا (مترجم آثار الکساندردوما ) یا محمد حسین فروغی و یا میرزا حبیب اصفهانی مترجم حاجی بابای اصفهانی ژیل بلاس میتوان نام برد. 1
نوع دیگر ترجمهها ترجمه نمایشنامهها بود که درصدرشان آثار انتقادی و طنزآمیز مولیر قرار داشت. 2
با این حال بیشتر این ترجمهها ضمن دوری از سبک سنتی و عادتی نثر نویسی فارسی به خودی خود شیوا و قابل قبول است و حتی در چند مورد به فارسی نویسی درخشانی بر میخوریم که بشارت رشد و تجدد نثر فارسی را میدهد. یکی از شیواترین نمونهها، ترجمه «اتللو» ی شکسپیر بوسیله ناصرالملک است. زبان ترجمه از لحاظ استواری و پاکیزگی نثر و طنین و آهنگ دراماتیک جملات در زمان خود منحصر به فرد بوده و در زمان ما نیز ترجمه خوبی به شمار میرود، بویژه که به نثر شعر گونه امروز سخت نزدیک است.3
2.شیوه نویسندگان اواخر قاجاریه
در این دوره برای نخستین بار آثاری در ارتباط مستقیم با توده مردم بوجود آمد. این آثار را در دو گروه کلی رساله نویسی و داستان نویسی میتوان دید4
1. رساله نویسی
رسمی که از دوره قاجاریه در ادبیات فارسی عمومیت یافته، خاطره نویسی ثبت احوال و نگارش رسالات تاریخی و انتقادی است. در میان این گروه نویسندگان میتوان میرزا ملکم خان میرزا آقا خان کرمانی حاج سیاح محلاتی حاج یحیی دولت آبادی و ... را نام برد که از نظر سبک آیینه آخرین تحولات اسلوب نگارش زمان خود هستند. شور قومیت خواهی ، ایران دوستی، برخورداری از یک دانش سیاسی در پرتو نثری که عادتا موجزو بی آرایه اما شورانگیز و فاخر است در آثار اینان مشخص است.
2. داستان نویسی
در این دوران داستان نویسی در مقایسه با رساله و مقالهنویسی کم رونق به نظر میرسد. اما همان چند داستاننویسی که پیدا شدند از دو نظر حائز اهمیت هستند: 1. تاثیر بر جامعه معاصرشان 2. تاثیر بر اهل قلم
از این داستان نویسان که به تعبیری آباء قصه نویسان امروزند، چهار تن شاخصاند:
میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی حاج زین العابدین مراغهای سید علی اکبر دهخدا و سید محمد علی جمالزاده. وجه مشخص حکایتهای اینان التزام در بیدار کردن و آگاهی دادن بوده است. در ضمن توجهات به جنبههای هنری و ساختاری قصّه البته برای جالبتر کردن آن نیز در این کارها به چشم میخورد.2
ب) دومین دوره (فترت) : (13001315 ) 1
1. مشخصات کلی این دوران
در آستانه این دوران باید نیم نگاهی به میراث ادبی و هنری مشروطه داشت.
مهمترین انگیزهای که در این دوران (مشروطه) باقی میماند بحث تجدد ادبی است که یک موضوع ذاتی نسبت به امر ادب به شمار میآید . این بحث از حدود سالهای 981297 شمسی میان مجله دانشکده و به مدیریت محمد تقی بهار و روزنامه تجدد تبریز ( به سردبیری تقی رفعت) به طور جدی آغاز شد. بویژه در سبک نویسندگی رفعت و همگامانش مایههای عصبیت و جمله پردازیهای کوبنده ، حامل نفسهای یک زمان شتابناک و متحوّل است . اما این بحث به زودی فرو مینشیند با این حال چون به دوره دوم میرسیم ، یکی از موفق ترین تجدّد خواهیها را از جانب نیمایوشیج ملاحظه میکنیم . شاعر پایههای یک نوگرایی سنجیده را در شعر میریزد . در قالبهای جدید نثر (قصه نویسی ، یا نمایشنامه نویسی ) سنت قابل اتکایی وجود ندارد . تحول هنری نیز محتاج گذشته و تجربه و سنت است .
بنابراین در این عهد ، چون به علت مقتضیات روز ، غوغای سیاسی فرو مینشیند ، ساختهای نگارش نیز اغلب جامد میماند.
2. داستان نویسی دومین دوره
گفتیم از زاویه تجددی که سرچشمه شیوههای پیشرو و نویسندگی امروز ماست . نثر محققان این دوران چندان قابل بحث نیست و شیوه نگارش امروز ، در مقایسه ، خود را به شیوه نثریِ، صاحب قلمان حوزه مشروطه مدیونتر میداند.
در این زمان داستاننویسی نیز صراحت و روشنی عهد مشروطه را از کف نهاده است . البته داستان نویسان سعی میکنند آثار خود را با عقاید انتقادی زینت دهند ، ولی بطور کلی شیوه رایج داستان نویسی از طرفی در بند افسانه پردازی به سبک قدیم و از سویی زیر نفوذ ترجمه ادبیات سلحشوری و رومانتیک خارجی و گرفتار قضایای پنداری و رویاهای پهلوانی یا عشقهای جاودانه ، فداکارانه و اندوهگین است . و آن زیورهای انتقادی به شکل محکومیت عوارض نظام زندگی (خود فروشی رباخواری بیکاری ظلم به زنان تعصبات مذهبی) تقلیل یافته است و نیز ترجمه قصههای کار آگاهی و پلیسی به فارسی که از تازهای این روزگار است.
مؤثرترین ترجمهها از لحاظ انعکاس در طول زمان برگردان بینوایان اثر معروف ویکتورهوگو میباشد که حسینقلی مستعان آن را بین سالهای 10 1307 ترجمه و منتشر کرده است .
در سبک نثر معروفترین داستان نویسان این دوره (دوره فترت) حزن و اندیشه ، درد نهان هذیان دل ، سودایی مزاجی و مالیخولیا حس تظلّم و حیف شدگی جای ویژهای دارد . این خصوصیات که از اصول اساسی مرام رومانتیک است یکجا در رضاکمال ، «شهرزاده» دیده می شود و بدین لحاظ او را می توان برجستهترین نماینده شیوه یاد شده دانست. 1
ج)سومین دوره ( برگشت موج 1315 1340 )2
1. مشخصات کلی دوران
2.بازگشت محصلان اعزامی به خارج
با بازگشت فارغ التحصیلان ، همپای فنون و دانش های نو، جبراً نسیم تحولی وزید که یک دوره 25 ساله را از تازگیها ، شناختها و جستجوها در هم نوشت . در فرهنگ ادبیات و هنر، ساختهای نوینی به مورد آزمایش گذاشته شد . آن هسته اندیشگی که از اواخر دوره ناصری روز به روز رشد کرده اما همچنان شکل بدوی داشت ، اینک میرفت تا شکوفا گردد و شد.
در قلمرو داستان نویسی، زبده نویسندگانی چون صادق هدایت بزرگ علوی و صادق چوبک آثاری بر اساس موازین تازه بجا نهادند که راهگشای نسلی شد . نفوذ این نویسندگان به قدری بود که سبک واقعگرا در داستان نویسی ایران غلبه همیشگی یافت .
به طور کلی مشخصات اساسی آثار این گروه نویسندگان از قرار زیر است :
1. انتخاب فضاهای ظاهراً واقعی که در بطن آن روابط آدمها ذاتاً غیرواقعی است . یعنی از حسیات مبهم ، انگیزه ها و اعمال مبالغه آمیز ، ظرایف و تعابیر ذهنی سرشار است.
2. اصرار و ابرام در ارائه مایههای اجتماعی با مدعای استفاده از علم روانشناسی یا روانکاری به سبک نویسندگان غرب
3. حضور دائمی نویسنده در صحنهها و ابراز نظرها و قضاوتهای وی نسبت به حوادث و آدمها .
4. اسلوب نگارش خوشآهنگ و رنگینی که غالباً سرشار از نغزگویی و نکته پردازی است.
د)خانه روشنی ( دوره چهارم 1350 1340)
1. مشخصات کلی این دوره
این دوره اساساً ادامه منطقی دوره پیش است . اما از نظر کمیت ، تعدد و تنوع یکی از درخشانترین ادوار نثر نویسی ( و به طور کلی ) ادبی و هنری ایران است .
مناسبترین و کارآمدترین وضعیات در دهه (501340) پدید آمد. دههای که اگر ترمز سانسور متوقفش نمیکرد به چه آفاق گستردهای میرسید .
یکی از اتفاقات فکری که برخی از مجاهدان قلمی این دوران را رنگ و بوی دیگری میدهد ، مسئله هوشیاری در برابر « غربزدگی » و گشایش عقده حقارت در قبال صادرات فکری غرب و احراز یک هویت شرقی آسیایی اسلامی ایرانی بود .