در ابتدا قیصر امین پور به عنوان قیصر امین پور و مجری برنامه، پس از اظهار خوشحالی از حضور آدونیس به عنوان مهمان ماه، از مشفق کاشانی خواست تا پشت تریبون قرار بگیرد.
مشفق به قرائت ترجمه شعری کوتاه از آدونیس بسنده کرد:
گل دسته گریست
هنگامی که بیگانه آمد
آن را خرید و
بر فراز آن دودکشی برافراشت
سپس ژان گریمو رایزن فرهنگی سفارت فرانسه که از همراهان آدونیس بود؛ آشنایی با مردانی از تمدنها، کشورها و فرهنگهایی بزرگ از جمله ایران را از افتخارات فرانسه دانست. او همچنین آدونیس را نماینده برجسته جهان عرب و جهان شعر در فرانسه دانست و افزود: «شاعران فرانسوی او را شاعری میدانند که در خلاقیت خود آشوب میپراکند، گرمابخش است و شور به ارمغان میآورد.»
آدونیس که پشت میز نشست، پشت تریبون، اولین سوال را قیصر امین پور پرسید. آدونیس قبل از پاسخ از حضور در جمع شاعران ایرانی ابراز خوشحالی کرد و گفت خوشحالم. خوشحالی نه از این جهت که در خانه شاعران ایران هستم که بیشترین خانهای است که در آن رفت و آمد دارم، بلکه از آن جهت که در خانه ی خودم هستم. پیشینهی دیرینهی شاعرانگیای بین ایران و عرب هست که قبلا میگفتیم شعر عرب و شعر فارسی، ولی امروز میگوییم شعر ایران. به این دلیل که هر دو شعر دارای زیبایی و زندگی شاعرانه است. از دیرباز ما، با هم ارتباط دیرینه داشتیم و امروز و فردا هم خواهیم داشت. اگر شعر را مانند عشق بدانیم که ارتباط و یگانگی ایجاد میکند بدون اینکه زبان و قومیت مطرح باشد میتوانیم بگوییم که ما از دیرباز به دلیل ارتباط شعری با هم یگانه بوده ایم.»
سپس در پاسخ به سوال امین پور وارد مباحث دینی و فلسفی شد و گفت: «حرکتی که هنرمند در ذهن خود ایجاد می کند را به عنوان یک متغیر قرار دادم در برابر ثابتی که قبلا طرح شد. بنابراین وقتی ما به شعر عرب نگاه میکنیم میبینیم آثاری که دیدگاه دینی را بازگو کردند در شعر خود کار ارزشمندی نکردند بلکه آثار و سروده هایی که از آن ثابت رد شد توانستند حرفی برای گفتن داشته باشند.»
و حالا نوبت آدونیس بود که بپرسد. او با عنوان اینکه فرصت کمی برای ماندن دارد و شاید امکان تکرار شدن این فرصت ها نباشد، پرسید: «شما بعد از حافظ شعری درخور توجهی دارید؟ و ارتباط شعر شما با دین و سیاست چگونه است؟»
قیصر امین پور بعد از عنوان کردن خاطرهای از قول شفیعی کدکنی در مورد خود آدونیس با این مضمون که: «در بهار 1967 در نیویورک مجلسی بود در باب «شعر شرق میانه» که در آن البیاتی درباره «هدف هنرها و ادبیات» سخن گفت. در این میان یکی از حضار که گویا یهودی بود شاید برای اینکه استخوان لای گوشت بگذارد، پرسید که آقای البیاتی و آقای آدونیس، هردو عرب، هر دو شاعر پیشرو، چرا دو نوع حرف و عقیده اظهار می دارند؟ آدونیس در پاسخ حرف بسیار قشنگی زد که من جای دیگر آن را نشنیده بودم. گفت: «اگر روزی تمام سیاستمداران، یک حرف بزنند، جهان بهشت خواهد شد، اما اگر روزی فرا رسد که شعرا همه یک حرف را بگویند، دنیا به دوزخی وحشتناک بدل خواهد شد»، ادامه داد: «ما هم معتقدیم هر گلی بوی خودش را دارد!» و افزود: «خلاقیت صفت خداست که آن را در نهاد هنرمندان به ودیعه گذاشته است، پس امکان نوآوری تا بی نهایت وجود دارد؛ چنانکه «لا تکرار فی التجلی» چنانکه «کل یوم هو فی شان». «امین پور در مورد ارتباط شرایط سیاسی با شعر هم توضیح داد که سالها پیش و اوایل انقلاب به دلیل برخی محدودیتها بعضی از کتابها امکان چاپ نداشتند ولی امروز همان کتابها به راحتی در دسترس همه است.»