حکومت : جمهوری
مساحت: 131،985 کیلومترمربع
جمعیت : 10,647,529 نفر
رشدسالانه جمعیت : 4/0 درصد
پایتخت: آتن
زبان : یونانی
دین : مسیحی
واحد پول: یرو
یونان درجنوب اروپا واقع شده و آب و هوای مدیترانه ای با زمستانهای معتدل و تابستانهای گرم و خشک از ویژگیهای این کشور است.
عمده ترین فرآورده کشاورزی، زیتون است که به خارج صادر می شود.
دریاهایی که یونان را احاطه کرده اند 70درصد ماهی مورد نیاز مردم را تأمین می کنند.
25 درصد مردم یونان درآتن که مرکز صنعتی محسوب می گردد سکونت دارند.
توریسم در این کشور بسیار گسترش یافته و درآمد فراوانی را نصیب دولت می کند
یونان نام فارسی کشوری است در جنوب شرقی اروپا.
پایتخت آن آتن است.
نام یونانی آن جمهوری هلنی (به یونانی: Ελληνική Δημοκρατία) است.
زبان مردم آن یونانی و واحد پولشان یروست.
و اکثر مردم آن مسیحی هستند.
حکومت یونان جمهوری است.
مساحت این کشور 985/131 کیلومترمربع و جمعیت آن 529/647/10 نفر با رشد سالانه 4/0 درصد.
آب و هوای مدیترانه ای با زمستانهای معتدل و تابستانهای گرم و خشک، از ویژگیهای این کشور است.
عمدهترین فرآورده کشاورزی، زیتون است که به خارج صادر می¬شود.
دریاهایی که یونان را احاطه کرده اند، 70درصد ماهی مورد نیاز مردم را تأمین میکنند.25 درصد مردم یونان درآتن، که مرکز صنعتی محسوب میگردد، سکونت دارند.
توریسم در این کشور بسیار گسترش یافته، و درآمد فراوانی را، نصیب دولت میکند.
از دیگر صنایع رایج در یونان، صنایع دستی – نساجی – سرامیک سازی و فلز کاری، قابل ذکر می¬باشد.
جزیره کرت با مساحت 330/8 کیلومتر مربع و جمعیت 082/501 نفر، به مرکزیت «ایراکلیون» که در دریای مدیترانه واقع شده، متعلق به این کشور است.
تاریخ
یونان از کشورهای بسیار کهن و باستانی است.نژاد مردم آن از آمیزش هندواروپاییان با مردمانی که هلنی خوانده میشدند و اصل نژادشان ناشناخته است پدید آمده است.یونانیان از بیش از دوهزار سال پیس دارای رژیمی با ساختار دولت-شهری بوده اند.این نظام به گونهای بوده که هر شهر برای خود دارای دولتی جداگانه میبوده است و ناماورترین این دولت-شهرها آتن و اسپارت بوده اند.مردمان یونانی در شبه جزیره آتیک و آسیای کوچک و جزیرههای دریای اژه و مدیترانه پراکنده بوده اند.بخش یونانی نشین آسیایی یونیه خوانده میشده است.در نزدیک دوهزار و پانصد سال پیش از این یونیه به دست شاهنشاهی هخامنشی افتاد و درگیری میان دولت-شهرهای یونان و ایران آغاز شد.چندی پستر کسی به نام اسکندر مقدونی توانست از سرزمین مقدونیه بر همه یونان چیره شود و در بخشهای آسیایی دست به کشورگشایی زند.او توانست هخامنشیان را شکست دهد و بر سرزمین ایشان چیره شود.میوه این رویداد گسترش فرهنگ یونانی بر جهان آن روزگار بود.پس از مرگ او جانشینان او چندی بر یونان فرمان راندند.آنگاه یونان به دست امپراتوری تازه به دوران رسیده روم گشوده شد و سالیان دراز بخشی از این امپراتوری بود.یونانیان نقش به سزایی در پیشرفت رومیان داشتند ولی تا واژگونی این امپراتوری همواره بخشی از آن بودند.با نابودی روم به دست عثمانیان یونان نیز به دست این دولت تازه افتاد تا سالهای واپسین که سرانجام توانست استقلال خود را بازیابد.در جنگ جهانی دوم بخشهای بزرگی از یونان به دست آلمانها افتاد ولی با پایان جنگ این بخشها نیز پس گرفته شد.بیشترین درگیری سالهای واپسین یونان با کشور کنونی ترکیه بوده است.
فیلسوفان یونان باستان
• تالس ملطی
• آناکسیماندر ملطی
• آناکسیمنس ملطی
• فیثاغورس
• زنوفانس
• زنون ایلیایی
• دموکریتوس
• سقراط
• زنوفون
• افلاطون
• دیوجانوس (دیوژن)
• ارسطو
• اپیکور
قهرمانان اساطیر یونان
به کسی گفته میشود که خود را برای کمک به دیگران به خطر میاندازد، (Hero)اگر قهرمان قهرمانان اساطیر یونان شرایط لازم را برای قهرمان بودن نخواهند داشت!
رفتارهای خودخواهانه و اغلب ضد اجتماعی قهرمانان یونانی، هر چه باشد مطمئنا الگوی خوبی برای نسل امروز نیست!
با همهی اینها، به خاطر تاثیر این اساطیر بر ادبیات و حتی فرهنگ جوامع مختلف- آشنایی با آنها شاید حتی ضروری باشد.
پس بیایید قبل از شروع داستانها، قهرمان اسطوره را همانگونه که از دیرباز تعریف شده است، بشناسیم: در اسطوره و افسانه قهرمان به مرد یا زنی اطلاق می شود که موهبتی چون شهامت و قدرت خارق العاده به وی اعطا شده و معمولا پیشینهای فرا زمینی دارد.
وی همواره به خاطر اعمال دلیرانهاش تمجید و ستایش شده، و مورد محبت خدایان است.
پس بیایید قبل از شروع داستانها، قهرمان اسطوره را همانگونه که از دیرباز تعریف شده است، بشناسیم: در اسطوره و افسانه قهرمان به مرد یا زنی اطلاق می شود که موهبتی چون شهامت و قدرت خارق العاده به وی اعطا شده و معمولا پیشینهای فرا زمینی دارد.
وی همواره به خاطر اعمال دلیرانهاش تمجید و ستایش شده، و مورد محبت خدایان است.
چطور است با هرکول شروع کنیم؟
هرکولس (۱) اسم رومی هراکلوس(۲)، بزرگترین قهرمان اساطیر یونان و خدای نیروی بیحد است.
مثل تمام قهرمانان واقعی دیگر، هرکول (۳) نیز پسر یکی از خدایان یونان باستان است.
پدرش زئوس (۴) خدای اعظم اساطیر یونان و مادرش زنی زمینی الکمین (۵) است.
همسر زئوس، هِرا (۶) به هرکول حسودی می کرد و از او بدش می آمد.
چرا که هرکول یادگار خیانت شوهرش به وی بود.
برای همین، وقتی که هنوز هرکول نوزادی شیرخوره بود هرا دو مار بزرگ را سر وقت گهواره اش فرستاد تا کارش را بسازند.
غافل از اینکه هرکول ماری له شده توی هر دست، توی گهواره اش مشغول بازی است!
دوازده خوان هرکول در ابتدای جوانی، هرکول تیر اندازی ماهر، قهرمان کشتیگیری و دارای قدرتی مافوق بشری بود.
او دختری زیبا را به همسری گرفت و به زودی صاحب دو فرزند شد.
در همین زمان بود که هرا با آزار و اذیت هرکول، او را به مرز جنون کشاند.
تا آن حد که در یکی از حالتهای آشفتگی روحیاش، هرکول همسر و فرزندان خود را نیز به قتل رساند.
وقتی هرکول به خود آمد، برای طلب بخشایش به آپولو (۷) ـ خدای پیشگویی ـ روی آورد.
و آپولو، برای پاک شدن روح هرکول از پلیدی، او را مامور کرد تا به مدت دوازده سال به خدمت پسر عمویش اریستوس (۸) ، پادشاه تایرنس و مایسن (۹) (که چشم دیدناش را نداشت!) درآید.
در واقع حق هرکول بود که پادشاه شود.
ولی هرا، زئوس را وادار کرده بود اریستوس را به جای او بر تخت بنشاند.
)حالا فهمیدید چرا هرکول چشم نداشت پسرعمویش را ببیند!؟) علاوه بر آن آپولو هرکول را مامور انجام دادن چند عمل دشوار- که قرار بود آریستوس آنها را تعیین کند و ما بدانها خوانهای هرکول میگوییم - کرد.
و البته این خبر خوش را هم به وی داد که اگر بتواند از پس ماموریتش برآید، جاودانه خواهد شد.
و پس از مرگ، به جای بهسر بردن در جهان زیرین (۱۰) (دنیای مردگان) به مقام خدایان میرسد.
(آپولو به هرکول گفتهبود که باید ده خوان را پشت سر بگذارد (و نه دوازده تا).
....
پاورقیها : ۱.
Hercules به معنای بزرگترین قهرمان اساطیر یونان است.
۲.
Herakle یاHeracles به معنای هدیهای باشکوه برای هرا است.
(احتمالا آلکمین از لج هرا این اسم را انتخاب کردهاست!) ۳.
از آنجایی که این قهرمان در کشور ما به نام هرکول شناخته میشود، در این ترجمه او را چنین میخوانیم.
۴.Zeus خدای خدایان ۵.
Alcmene همسر امفیتریون (Amphitryon) که با زئوس به شوهرش خیانت کرد.
۶.
Hera دختر کرونوس (Kronos) و ریا (Rheia) و خواهر زئوس، پادشاه خدایان که به همسری وی در آمد.
۷.
Apollo ۸.
Eurystheus ۹.
and ۱۰.
Underworld جایگاه آتش در یونان و روم باستان آکروپلیس - یونان مردم یونان و روم باستان اندیشه های خرافی بسیاری داشتند، در کتاب 'تمدن پیشین' در اینباره اینگونه می خوانیم : "هر یک از مردم یونانی و روم را در خانواده پرستشگاهی بود و بر آن پرستشگاه اندک آتشی میان خاکستر می درخشید.
صاحبخانه موظف بود که آن آتش را شب و روز روشن نگاه دارد.
هر شب اخگرها خاکستر می افشاندند که تا بامداد نمیرد و بامدادان نخستین کار، تیز کردن آتش بود.
آن آتش خاموش نمی شد مگر زمانی که تمام افراد خانواده هلاک شده باشند ...
این آتش در نظر آنان مقام خدایی داشت، چنانکه آنرا می پرستیدند و دعا می کردند که انسان را از نعمتهای سه گانه سلامتی، توانگری و نیکبختی که آرزوی دیرینه بشر است برخوردادر سازد." همچنین در قسمتی از کتاب 'تاریخ کهن ترین ملل باستانی پیش از اسلام' راجع به مضمون یکی از دعاهای این مردم می خوانیم : "ای آتش جاودان زیبا که پیوسته روشنی و روزی ما از خوان نعمت توست، سعادت و خوبی از ما دریغ مدار، هدایای ما را به نیکی بپذیر و در عوض با صحبت و نیکبختی ما را شیرین کام ساز." در قسمت دیگری از همین کتاب ذکر راجع به صحبت مادری بهنگام مرگ می خوانیم : "معبود من ...
نظر و لطف مراقبت از کودکان بی مادر من دریغ مدار، پسرم را زنی مهربان ده و عمری دراز به سعادت و کامروایی بسر برند." جانوران افسانه ای در یونان باستان Chimaera ترکیبی از شیر ، بز و مار آرگوس (Argus) : آرگوس، یکی از قهرمانان اساطیر یونان است که به آرگوس مشاهده گر مشهور است.
علت این نام گذاری تعداد فراوان چشمان او بوده که در بعضی روایات 4 چشم و در بسیاری از داستانها و نقاشیها دارای 100 چشم بوده است که در سراسر بدن او قرار داشتند.
این خاصیت، آرگوس را به یک نگهبان ایده آل مبدل کرده بود و هرا، همسر زئوس، او را برای نگهبانی زئوس و معشوقه اش ایو Io، گماشته بود.
اما زئوس به هرمس، پیغامبر خدایان، دستور داد تا ایو را برباید و هرمس خود را به شکل چوپانی درآورد و با حکایتهای طولانی و آوای نی خود، آرگوس را به خواب برد و ایو را دزدید.
در بعضی از داستانها، آرگوس در آخر به دست هرمس کشته میشود.
کایمرا (Chimaera) : کایمرا فرزند اژدهایی صد سر به نام تایفویوس (Typhoeus) و موجودی نیمه پری، نیمه مار به نام اکیدنا (Echidna) است و یکی از معروفترین هیولاهای اساطیر به شمار میرود.
کایمرا موجودی با دو سر شیر و بز در یک سو و دمی با سر مار از سوی دیگر بوده است.
بدن او هم نیمی شیر و نیمی بز بوده و از دهانش آتش میریخته است.
این هیولا ، با از بین بردن گله های دامداران و حمله به مردم، موجب وحشت اهالی لیسیا Lycia بود و به دست مردی به نام بلروفون (Bellerophon) از اهالی کورینت (قرنت) کشته شد.
سایکلوپ ها (Cyclopes) : یونانیان خدایان و هیولاها را فرزندان تیتان ها- خدایان اولیه- میدانستند که بیشتر آنها فرزند گایا (Gaea) الهه مادر و اورانوس (Uranus) بودند.
اورانوس خدای آسمان و فرزند گایا بود و گایا خود به تنهایی او را به وجود آورده بود.
این دو با یکدیگر فرزندان بسیاری به وجود آوردند که شامل 12 تن از تایتان ها نیز هست.
سایکلوپها، که غولهایی یک چشم بودند، سه نفر بودند و نماد رعد، برق و صاعقه به شمار می آمدند.
این غولها، اولین آهنگران بودند و توسط تایتانی به نام کرونوس (Cronus)، زندانی شدند.
زئوس، هنگام شورش بر علیه تایتانها، سایکلوپ ها را آزاد کرد و در عوض آنها اسلحه معروف او، صاعقه و تندر را به او هدیه دادند.
Cerberus سگی با سه سر اکیدنا (Echidna) : هیولای مونثی که نیمی پری و نیمی مار بود و در غاری زندگی میکرد.
او تنها هنگام شکار غار را ترک میکرد و هر موجودی که از آن حوالی میگذشت را میخورد.
این موجود فانی اما درای عمری طولانی بود و توسط آرگوس کشته شد.
هکتاتون کایرس (Hecatonchires) : هکتاتون کایرس به معنی "صد دست" است.
این موجودات با 50 سر و 100 دست قدرتمند، فرزندان گایا و اورانوس بودند.
این سه موجود صد دست، از پدر خود متنفر بودند و اورانوس آنها را به رحم مادرشان باز گرداند.
آنها بعدها در شورشی علیه اورانوس شرکت کردند، اما کرونوس(برادرشان) باز هم آنها را به زندان انداخت و بعد توسط زئوس آزاد شدند و به نبرد با تایتانها پرداختند.
آنها میتوانستند در آن واحد چندین تخته سنگ عظیم را به سمت دشمنان خود پرتاب کنند.
غولها (Giants) : غولها، موجودات عظیم الجثه ای بودند که در اثر بر زمین ریختن خون اورانوس به وجود آمده بودند.
آنها به زئوس و خدایان المپ نشین حمله کردند و برای رسیدن به مقر آنها، بالای ک.هی رفته و با روی هم گذاشتن تجهیزات جنگی خود، راهی برای رسیدن به مقر خدایان ایجاد کردند.
خدایان در نهایت توانستند با کمک هرکول، قهرمان اساطیری و فرزند زئوس، غولها را شکست بدهند و آنها را در زیر آتشفشانها دفن کنند.
گورگون ها (Gorgons) : در اساطیر یونان، گورگون هیولایی مونث، با بدنی پوشیده از فلسهایی نفوذ ناپذیر، موهایی از مارهای زنده، دندانهایی تیز و چهره ای چنان زشت بوده اند که هر کس به آنها نگاه میکرد به سنگ تبدیل میشد.
آنها سه تن بودند که دوتا از آنها جاودان بودند و سومی که مدوزا نام داشت فانی بود.
یونانیان از تصویر سر این هیولا برای آراستن سپرهای خود استفاده میکردند تا دشمنان خود را وحشت زده کرده و خود را از قدرتهای شیطانی محافظت کنند.
تصویر گرافیکی از Medusa مدوزا (Medusa) : مدوزا در ابتدا دوشیزه ای بسیار زیبا بوده است، اما پس از اینکه پوزئیدون، خدای دریا او را در معبد آتنا اغوا میکند، موجب خشم این الهه میشود و آتنا، او را به شکل کریه ترین موجود ممکن، یعنی یک گورگون در می آورد.
از آنجایی که مدوزا در اصل انسان بوده است، فانی بوده و در نهایت توسط یکی از قهرمانان اساطیری به نام پرسیوس (Pereus) کشته میشود.
پرسیوس که تحت حمایت آتنا به نبرد با مدوزا رفته بود، موفق میشود بت هوشمندی سر او را از بدن جدا کند.
گفته میشود که در این زمان، دو تا از موجودات افسانه ای، پگاسوس (Pegasus) و کریسائور (Chrysaor) که فرزند مدوزا و پوزئیدون بوده اند، از بدن مدوزا خارج شده اند.
تایفویوس (Typhoeus) : تایفویوس، اژدهایی با نفس آتشین، صد سر و خستگی ناپذیر بوده است.
گایا، در اوج نا امیدی او را به دنیا آورد تا از تایتانها در مقابل المپیان محافظت کند.
او تا حد زیادی موفق میشود و تعدادی از خدایان المپ را فراری داده و زئوس را به بند میکشد.
هرمس به نجات زئوس میآید و زئوس هم با استفاده از تیرهای صاعقه، تایفویوس را از بین میبرد.
گفته میشود که تایفویوس زیر کوه اتنا (Etna) در سیسیل دفن شده است.
سربروس (Cerberus) : سربروس هم یکی دیگر از فرزندان تایفویوس و اکیدنا است و سگی سه سر، با ماری به جای دم است.
این هیولا نگهبان جهان مردگان بوده است.
او به مردگان اجازه ورود میداده و مانع خروج آنها از جهان زیر زمین میشده است.
تنها چند تن از افراد زنده موق شدند به طریقی از این سد بگزرند و به دنیای مردگان رفته و بازگردند.
یکی از این افراد اورفئوس (Orpheus) بود که توانست با خواندن آواز او را خواب کند و به نجات همسرش یوریدیس (Eurydice) برود.
هرکول نیز، در آخرین ماموریت خود موفق شد سربروس را از جایگاه خود خارج کند و به شاه یوریستئوس (Eurystheus) پیشکش کند.
سیرن ها (Sirens) : سیرن ها خواهرانی بودند که در بخشهای پر صخره دریا میزیستند.
آنها آوازی بسیار زیبا و فریبنده داشتند و دریانوردان را با آوای خود گمراه کرده و به کام صخره های مرگ آور میکشیدند.
گفته میشود که این چهار خواهر، فرزندان آکلوس Achelous خدای طوفان بوده اند.
Pegasus یا اسب بالدار پگاسوس (Pegasus) : پگاسوس اسبی بالدار و فرزند رابطه مدوزا و پوزئیدون است.
او زمانی که سر مدوزا توسط پرسیوس از تن جدا شد، به دنیا آمد و توسط بلروفون اهلی شد.
پگاسوس در طی ماجراهای این قهرمان، مرکب او بود و به او در از بین بردن کایمرا کمک کرد.
اما زمانی که بلروفون میخواست به کمک او به المپ برسد، توسط زئوس از اسب سرنگون شد و پگاسوس به تنهایی به المپ رسید و در آنجا ماندگار شد.
کریسائور (Chrysaor) : کریسائور، دومین فرزند مدوزا و پوزئیدون است.
درباره این موجود اطلاع زیادی در دست نیست، تنها میدانیم که او به احتمال زیاد یک غول بوده و جنگجویی قدرتمند به شمار می آمده است و نام وی شمشیر طلایی معنا میدهد.
تمدن یونان نخستین فلاسفه وجود دموکراسی در شهر آتن،به ساکنین آن این فرصت را می داد که به گونه ای روشن و واضح مقصود خود را بیان کنند.
آتنی ها با استفاده از منطق (استدلال صحیح)، سعی در فهمیدن چگونگی رخدادها داشتند.
چنین نگرشی به پدیده های دنیا منجر به پیدایش علم فلسفه گردید.
سوفسطائیان در قرن پنجم قبل از میلاد، یونانیان خود را سوفسطائی ـ معلمان فن خطابه (هنر سخنوری) می نامیدند.
آنان این اسم را از کلمه «سوفوس» که در زبان یونانی به معنای دانایی است، گرفته بودند.
جوانان اشراف زاده در کلاسهای درس معلمان فن خطابه شرکت می کردند تا هنر سخنوری بیاموزند.
سقراط سقراط (حدود سالهای 399 ـ 470 ق .
م)، پدر علم فلسفه، با نحوه تدریس سوفسطائیان مخالفت کرد.
سوفسطائیان، به شاگردان خود می آموختند که چگونه در مباحثات، به سوالات مختلف جوابهای زیرکانه ای بدهند.
سقراط شاگردانش را تشویق می کرد تا در دنیای اطراف خود، جستجو کرده و مطابق با ندای وجدان خود زندگی کنند، حتی اگر این کار، آنها را در جهت مخالف با حکام کشور قرار دهد.
مباحثات سقراط هیچ اثر مکتوبی از خود بر جای نگذاشت، اما تعدادی از مباحثات وی با ساکنین آتن توسط شاگرد معروفش افلاطون (347 ـ 427 ق.م) بطور مکتوب ثبت شده اند.
نوشیدن شوکران عقاید سقراط که در تضاد با عقاید نیروهای مذهبی و سیاسی آتن بود، باعث شد که وی را محاکمه کنند.
او متهم به فساد کشاندن جوانان و خیانت به عقاید دینی شد.
سقراط به مرگ محکوم شد، اما وی با نوشیدن جام شوکران (نوعی سم)، خودکشی نمود.
افلاطون، شاگرد سقراط، در خانواده ای اشرافی در شهر آتن بدنیا آمد.
او می خواست سیاستمدار شود اما با مشاهده فسادی که در آتن رایج بود از این کار چشم پوشید و افلاطون آتن را ترک نمود، اما بعد از مدتی بازگشت تا اولین دانشگاه را به نام «آکادمی» بنا کند.
او تا زمان مرگش که 80 ساله بود، در آنجا تدریس می کرد.
مهمترین اثر افلاطون، «رساله جمهوریت» نام دارد که وی در آن به شرح حکومت مطلوب خود می پردازد.
افلاطون معتقد بود که بهترین شیوه حکومیت حکومت پادشاهی است که قدرت و ثبات در آن به همراه دانش یک فیلسوف بکار گرفته شوند.
ارسطو معروفترین شاگرد افلاطون، ارسطو (322 ـ 348 ق.م) نام داشت که در مقدونیه، ناحیه ای شمال یونان، چشم به جهان گشود.
او به آتن آمد و در دانشگاه «آکادمی» افلاطون به تحصیل علم پرداخت.
زیست شناسی، موضوع مورد علاقه ارسطو بود.
با مشاهده دقیق جهان و پدیده های آن، و طبقه بندی یافته های زمان خود، ارسطو سعی در فهمیدن الگوها و قوانین بنیادین طبیعت را داشت.
فیلیپ (336 ـ 382 ق.م)، پادشاه مقدونیه، سرزمینی در شمال یونان، از ارسطو دعوت کرد تا معلم شخصی فرزندش، اسکندر (323 ـ 356 ق.م) ، شود.
بعدها، اسکندر سرداری بزرگ شد و به اسکندر کبیر معروف گشت.
لیسیوم ارسطو به آتن بازگشت و مدرسه ای بنام «لیسیوم» بنا نهاد.
ارسطو در هنگام تدریس معمولا قدم می زد و بدین سبب «لیسیوم» به مدرسه مشائی (راه رونده) معروف گردید.
در حدود 384 تا 322 قبل از میلاد ارسطو، فیلسوف یونانی، تعلیم و تربیت اسکندر مقدونی را که بعدها به سرداری بزرگ مبدل شد، به عهده می گیرد.
ارسطو در آتن، مدرسه ای به نام لیسیوم (لوکیون) تاسیس می کند.
وی رساله «سیاست» را می نویسد و در آن به بحث درباره شش روش اداره حکومت می پردازد.
او همچنین «نمودار نردبانی طبیعت» را که در آن موجودات زنده بر اساس پیچیدگی ساختمان بدنشان طبقه بندی شده اند، ابداع می کند.
در حدود 335 تا 280 قبل از میلاد در شهر اسکندریه، که بوسیله یونانیان در مصر بنا گردید، پزشکی به نام هیرو فیلوس به منظور بررسی دستگاه عصبی و اجزای بدن انسان، به تشریح اجساد می پردازد.
در حدود 330 تا 275 قبل از میلاد اقلیدس، ریاضیدان یونانی، مقدمات هندسه را به وجود می آورد.
در حدود 310 تا 230 قبل از میلاد آریستارخوس (ارسطرخوس)، ستاره شناس یونانی، خورشید را به جای زمین، مرکز علم می پندارد.
در حدود 287 ـ 212 قبل از میلاد ارشمیدس در موطن خود، شهر سیراکوس (سوراقوسا)، به کشف این نکته که هر شیئی به اندازه حجم خود آب جابجا می کند، نائل می گردد.
وی دستگاهی برای بالا کشیدن آب، پیچ ارشمیدس، اختراع می کند.
و نام خود را بر آن می گذارد.
سربازان رومی در جریان محاصره سیراکوس، ارشمیدس را به قتل می رسانند.
در حدود 2000 قبل از میلاد تسبیوس اسکندرانی (اهل اسکندریه) ساعت آبی و تلمبه فشاری را اختراع می کند.
در حدود 144 تا 127 قبل از میلاد هیپارخوس (ابرخس)، ستاره شناس یونانی، فهرستی از اسامی ستارگان، گردآوری می کند و زمان کسوفهای خورشیدی را محاسبه می کند.
در حدود 168 تا 90 قبل از میلاد بطلمیوس در شهر اسکندریه مصر، که به دست یونانیان بنا شده بود، با استفاده از طول و عرض جغرافیایی ، نقشه ای از جهان شناخته شده آن زمان، ارائه می دهد.
در حدود 1000 میلادی هرون (اهرون) اسکندرانی، آیولیپایل، نخستین دستگاهی که با نیروی بخار کار می کرد، را اختراع می کند.
آیولیپایل در سال 100 میلادی، یک مخترع یونانی به نام هرون (اهران)، کشف کرد که می توان از نیروی بخار برای چرخاندن یک توپ فلزی با سرعت زیاد استفاده کند.
او نام این اختراع خود را ایولیپایل، گذاشت و به آن تنها به چشم یک اسباب بازی نگاه می کرد.
اما هرون در واقع اولین موتور بخار را ساخته بود.
حقایق ثبت شده یونانی ها اولین مسابقات المپلیک را در سال 776 قبل از میلاد، به افتخار خدای حاکم یونان، «زئوس»، در المپیا، در جنوب یونان برگزار کردند.
این بازیها هر 4 سال یکبار برگزار می شد.
هزاران نفر، ورزشکاران مرد را که برای دستیابی به جایزه ای که به شکل تاج بوده و از شاخه های درخت زیتون مقدس ساخته شده بود، با هم رقابت می کردند، تماشا می کردند.
رشته های ورزشی عبارت بودند از پرتاب دیسک ـ پرتاب نیزه ـ کشتی پرش .
مسابقات دو در بین همه مسابقات دیگر از بالاترین موقعیت برخوردار بود.
منشا و ظهور فلسفه سیاسی آغاز فلسفه سیاسی را باید در آثار فلاسفه یونان جستجو کرد.
افکار مرتبط با فلسفه سیاسی در حدود دو هزار و پانصد سال پیش در شهر آتن که شهر فلاسفه ای مانند سقراط، افلاطون و ارسطو بود، ظاهر گردید.
بیشتر افکار و مسائل سیاسی از قبیل عدالت، آزادی، حکومت و احترام به قانون از عقاید فلاسفه قدیم یونان درباره شهرهای یونان قدیم سرچشمه گرفته و در دوران بعد و تا زمان معاصر، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
در حقیقت، ریشه فلسفی تمام عقاید سیاسی امروز، خصوصا عقاید سوسیالیستی و دموکراسی را باید در آراء و نظرات فلاسفه یونان جستجو کرد منابع : http://www.senmerv.com/archives/000014.php http://daneshnameh.roshd.ir http://iekyiek.persianblog.com/ http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AF%DB%8C%D9%86+%D8%AF%D8%B1+%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%86 روزنامه همشهری دستگاه آیولیپایل هرون ، گرما را به حرکت تبدیل می کند .