شهری دل انگیز وزیبا ، در کنار بزرگترین و با شکوه ترین پایتخت شرق باستان ، پس از دودمانهای هخامنشی و ساسانی پیوسته وارث و نگاهدارنده فرهنگ و تمدن ایران باستان و زادگاه و جایگاها بسیاری از دلاوران و برزگان دین و دانش و هنر و حکمت و عرفان بوده است و به نوبه خود سهم بزرگی در نگاهداری فرهنگ و هنر و فضل و آداب باستانی ایران دارد و پیشینه اش خیلی بیشتر از آنست که تاریخ نویسان پس از اسلام نوشته اند.
تا بیش از کاوشهای گروه کاوشگران موزه مترو پلتین در ویرانهای قصر ابونصر (مشرق شیراز ) در سال 1312 خورشیدی و پیدایش خشت نوشته های گلی بسال 1314 در خزانه و دبیر خانه تخت جمشید که ده سال بعد توسط ژرژ کامرون دانشمن و خاور شناس آمریکایی ترجمه گردید و نام شیراز در چند خشت نوشته آن دیده شده بسیاری از تاریخ نویسان بعد از اسلام چون یعقوبی درکتاب البلدان وابن فرداد در کتاب المسالک و الممالک و ابن حوقل درالمسالک و الممالک و ابوالسحاق محمد اصطخری و مسعودی در کتاب التنبیه والشراف و مقدیسی در احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم وابن بلخی در فارس نامه وصاحب مجمل التواریخ و القصص و شیخ سعید ابوالخیر و حافظ و مورخ قرن نهم هجری معاصر سلطان شاهرخ تیموری و دیگر مورخان احداث شیراز را به محمد بن یوسف ثقفی فرماندارپارس از سوی حجابن یوسف ثقفی که عامل خلیفه اموی در عراق بود نسبت داده اند.
نخستین و مقدم ترین مورخی که این موضوع را یاد آورد شده ابن قتیبه دینوری در گذشته سال 276 هجری در کتاب عیون الاخبار است مفاداین نوشته ها چنین است: محمد بن یوسف ثقفی فرماندار فارس بود و جایگاهش درشهر باستانی و بزرگ استخر هشت کیلو متری تخت جمشید کنار چپ راه بین شیراز و اصفهان بوده شهری که از زمان هخامنشی ها تا پایان دولت ساسانی در شمار شهرهای بزرگ و باستانی ایران شمرده میشد بویژه آنکه زادگاه شهریاران ساسانی ونیاکان نامدار آنها بوده است . وی شبی در خواب میبیند که گروهی از فرشتگان بر زمین فرود آمدند وبه تسبیح وتهلیل پرداختند و برخاک آن سرزمین چون تربت پاکی بوسه دادند و به دیده و سرنهادند و محمد را فرمان دادند که در آن سرزمین شهری بسازد محمد تا دیده از خواب گشود از رویای خود در شگفت شد و بی درنگ بسوی سرزمینی که در خواب دیده بود شتافت . و آنجا را بهمان جور که در عالم رویا دیده بود یافت . سپس بیاد فرشتگان افتاد و عزم کرد شهری در آن سرزمین که جای کنونی شیراز باشد بنا کند.
این بود مفاد نوشته مورخین اسلامی درباره پدید آمدن شیراز لیکن پیدایش خشت نوشته های میخی تخت جمشید و خواندن واژه شیراز (شی رازی ایش) در چند خشت نوشته نمایانیده که عمر شیراز صدها سال پیش از پیدایش اسلام و به زمان هخامنش وبلکه دورتر تا دروان پیش از تاریخ ایران میرسد واین شهر طرب انگیز که دارای بدایع هنری چشمگیری است و بزرگان دانش وادب بسیاری به جهان دانش عرضه کرده است در دوران درخشان هخامنشی فروشکوهی داشته و درک دروان بزرگی های آنها را نیز نموده و روزگارانی به مقدمه جهان گشایان عصر ساساسانی مفتخر و مباهی بوده است واگر شاید به زبان می آمد و روزی رازهای نهفته را آشکار میساخت، معلوم میداشت که چه سرگذشتهای شیرین و تلخی از رویدادهای پر فراز و نشیب هزاره ها و سده های گذشته در سینه خود نهان دارد که تاریخ توانای ضبط هزار یک آن نگردیده است : منتها این شهر در زمان اسلام گسترش یافت و مرکزیت استخر بدآنجا منتقل گردید و فرماندار درنشین پارس شد.
یکی دیگر از مدارک و شواهدی که سابقه شیراز را بزمان هخامنشی وبلکه بیشتر می رساند وجود چاه ژرف دهنه دار در کوه سعدی است بنام چاه قلع پهندژ (چاه قلعه بندر ) همانند چاههایی که هخامنشیان یکی درتخت جمشید و سه دیگر در دامنه کوه رحمت کنار راه شیراز – تهران ( برابر چشمه علی آباد ) در کنار کوه کنده اند. گودی این چاه 102 متر واندازه دهنه آن 4*4 متر معلوم است که این پنج دهنه چاه و جاه های همانند آنها که در سایر کوه های فارس موجود میباشد و تاکنون از دیده گان پنهان مانده همه برای یک منظور ساخته شده واگر تاریخ کنده شدن آنها به پیش از هخامنشیان نرسد بطور تحقیق به زمان هخامنشیان مربوط میشود. بنابراین شهر شیراز در زمان هخامنشیان وجود داشته منتها نه به گسترش واهمیتی که بعد از اسلام و پس از ویرانی شهر اتسخر پیدا کرد و چه بسا بزمانی مربوط میشود که تاریخ آن هنوز بر ما نادانسته و پیش از آن چه ما از روی آثار پیدا شده و نوشته های میخی تصور کرده ایم ، پیشینه دارد.
در قرن چهارم شهر شیراز قریب به یک فرسنگ وسعت داشت و دارای بازراهای تنگ ولی پر جمعیت بود وهشت دروازه داشت به این شرح :
1- دروازه اصطخر
2- دروازه شوشتر
3- دروازه بند آتسانه
4- دروازه غسان
5- دروازه سلم
6- دروازه کوار
7- دروازه مندرود
8- دروازه فهندز
در سال 1850 میلادی ( 1266 ه. ق) در زمان محمد شاه قاجار سروان پرسکوریاکف از سپاه نقشه برداری روس و نوگرانویچ افسرهمان واحد تحت سرپرستی سرهنگ چریکف نقشه تفضیلی شهر شیراز را در مقیاس یک اینج ( 54/2 س ) به 100 ساژین ( 4/213 متر ) ترسیم می کند که اندازه آن 102* 92 سانتی متر بوده و زبان آن روسی ، در این زمان شیراز به 9 محله تقسیم می شود.
1- محله میدان شاه 2- درمحله شاهزاده (در شازده ) 3- محله سنگ سیاه 4- محله سرباغ عریب 5- محله سر دزک 6- محله لب آب 7- مله بالا کفت
8- محله عثمان بک 9- محله بازدر ملک
در هر حدود 10 هزار خانه وجود دارد که از 200 خانه متعلق به یهودی ها است. تعداد سکنه در شهر تا 50 هزار نفر گفته می شود ه 30 نفر از آنها ارمنی یک هزار نفر یهودی و 1200 نفر نظامی هستند.
بر اساس این نقشه بافت شهر شیراز با باروهای دفاعی محدود و دارای برج های نظامی بوده که با آنها شهر تقویت می شده است.
نوع ساختمان و نوع تصرف:
مسکن مردم شیراز و حوزه آن را اداره آمار طبق سر شماری سال 35 بصورت گزارش و نمودار شرح داده است:
تقریباً 62 در صد از واحدهای مسکونی در حوزه سرشماری شیراز و همچنین 86 درصد از واحدهای مسکونی در شهر شیراز از خشت بنا شده 17 در صد از خانه های حوزه سر شماری شیراز و 46 در صد راز خانه های شهر شیراز از آجر تنهاساخته شده بود. مصالح عمده ای که در 32 در صد از واحدهای مسکونی حوزه سر شمار و 78 درصد از واحدهای مسکونی شهر شیراز بکار رفته بود از مخلوط آجر و خشت بود، بیست ویک درصد از واحدهای حوزه سرشماری و 2 درصد از واحدهای مسکونی در شهر شیراز از گل ساخته شده بود. نسبت کم باقیمانده از مصالح دیگر ساخته شده بود. پنجاه و نه درصد ساکنین حوزه سرشماری اظهار کرده بودند که مالک منزل مسکونی خودهستند و 18 در صد اظهار کرده بودند که در منزل اجاره ای ساکن می باشند و 22 در صد اظهار کرده بودند که درمنازلی سکونت دراند که متعلق به خودشان نیست و درعین حال هم اجاره نمی پردازند . سی هشت درصد از خانوادهای شیراز اجراه نشین بودند در صورتیکه در بقیه حوزه سر شماری فقط 4 درصد از منازل اجاره ای زندیگی میکردند . درحوزه سرشماری شیراز لیست مالکین ساکن خانه های خشتی بیش از نسبت مالکین ساکن در انواع دیگر واحدهای مسکونی بود. در شهر شیراز 45 در صد و در بقیه نقاط حوزه سر شماری 74 درصد منازل که از خشت ساخته شده بود بوسیله خود مالک اشغال شده بود.
شیراز شهری خیال انگیز :
در افسانه ها آمده است که شیراز فرزند تهمورس (از پادشاهان سلسله پیشدادیان) شهر شیراز را تأسیس کرد و نام خود را بدان بخشید. به روایتی دیگر، نام این دیار، شهرراز بوده که به اختصار شهر از و شیراز خوانده شده است.
در حالی که بر اساس تحقیقات تدسکو شیراز به معنای مرکز انگور خوب است، ابن حوقل، جغرافی دان مسلمان قرن چهارم هجری، علت نامگذاری شیراز شباهت این سرزمین به اندرون شیر می داند، چرا که به قول او عموما خواربار نواحی دیگر بدانجا حمل می شد و از آنجا چیزی به جایی نمی بردند. و بالاخره بنا به نوشته کتاب صورالاقالیم، از جهت وجود دام های بسیار در دشت شیراز، آنجا را شیرساز نامیده اند.
باری، بیش از هر چیز نام زیبا و سحرانگیز شیراز که واژه ای فارسی است، بهترین گواه بر این باور است که برخلاف پندار پاره ای از جغرافی دانان مسلمان، تأسیس این شهر به قرن ها قبل از ورود اسلام به ایران باز می گردد، شیراز، هم اکنون نیز در محل تقاطع مهمترین راه های ارتباطی شمال به جنوب و شرق به غرب کشور است و این موقعیت در ادوار قبل از اسلام شاخص تر بوده، چرا که در عهد هخامنشیان، شیراز بر سر راه شوش (پایتخت هخامنشی) به تخت جمشید و پاسارگاد بوده و در عهد ساسانیان راه ارتباطی شهرهای بسیار مهمی چون بیشابور و گور با استخر، از جلگه شیراز می گذشت. در نتیجه مسلم است که چنین محل حاصلخیز و خوش آب و هوایی که در تقاطع مسیرهای مهمی که برشمرده شد، قرار داشته، هرگز خالی از آبادی و سکنه نبوده است. وجود آثار قدیمی مانند قصر ابونصر در حوالی شیراز که قدمت آن به دوره اشکانیان می رسد و نقوش برجسته برم دلک، (در چندکیلومتری شرق قصر ابونصر) که از آثار دوره ساسانی است و قلعه بزرگ بندر (فهندر، پهندر، قهندز، کهندژ) در سمت شرق تنگ سعدی و چند نقش برجسته در دهکده گویم در چهار فرسنگی شمال غرب شیراز و همچنین پیدا شدن سکه هایی در ضمن حفاری های قصر ابونصر، که بر آنها با خط پهلوی نام شیراز نقش بسته است، جملگی بر وجود شهر یا بلوکی به نام شیراز، در همین محل در دوران قبل از اسلام دلالت دارد.