«سابقه معضل ترافیک در تهران به اوایل دهه 40 برمیگردد.
در آن سالها یک روز نخستوزیر وقت به علت ترافیک سنگین دیر به یکی از جلسات رسید و روز بعد در روزنامه اطلاعات اعلام شد در جلسه هیاتوزیران تصویب شده برای حل مشکل ترافیک تهران فکر اساسی شود.»
ترافیک :
ترافیک یک واژه شناخته شده بین المللی است و در قوانین به مجموعه عبور و مرور وسائط نقلیه و اشخاص و حیوانات در راهها اطلاق می گردد .ترافیک از سه عامل تشکیل می شود این عوامل عبارتند از : انسان ، راه ، وسیله نقلیه .چنانچه هر یک از عوامل سه گانه نباشد اصولا مساله ای بنام ترافیک وجود نخواهد داشت .
بررسیها نشان داده است که بهترین راه کنترل ترافیک و به مفهوم دیگر به حداقل رسانیدن ضرر و زیان ناشی از آن ، استفاده از سه گروه عواملی است که شاید بتوان آنها را به صورت سه نوع راه جهت بهبود ترافیک بیمار در این جامعه تجویز نمود که این عوامل عبارتند از :
1.
مهندسی ترافیک
2.
اجرای مقررات
3.
آموزش
در مهندسی ترافیک ، راهها و تقاطع ها به منظور سهولت عبور و مرور یا مرمت احداث می گردند .
چراغها و تابلوهای راهنمایی نصب می شود و خط کشی های مورد نیاز انجام می گیرد .آموزش مقررات و موازین بین المللی ترافیک به تمامی طبقات جامعه اعم از مردم عادی و مسئولان و مجریان امر ، نقش بسیار اساسی در اصلاح وکنترل ترافیک خواهد داشت .
زیرا لازمه زندگی کردن دریک جامعه صنعتی و ماشینی ، آشنایی و آگاهی کامل مردم آن جامعه به فرهنگ زندگی درچنین جامعه ای است .
بطور کلی آموزش را باید از نخستین عامل تشکیل دهنده ترافیک آغاز کرد .
یعنی « انسان » .یک انسان قبل از اینکه راننده باشد یا مسئول و مجری قانون ، خود بعنوان یک عابر پیاده برای جامعه مطرح است .
بنابراین هنگامی که عابر پیاده در یک جامعه از فرهنگ و آموزش کافی بهره ور نباشد و نسبت به مقررات و ضوابطی که قانون برای او تعیین کرده آگاهی کامل نداشته باشد و برخورد با سایر عوامل آگاهانه و با تکیه بر فرهنگ و بینش اجتماعی عمل ننماید ، درسطح شهر از فاجعه آفرینانند .
آنها در اوقات فراغت از کامیون خود بعنوانسواری بهره می گیرند و با تریلر خود وارد خیابانهای کم عرض شهر می شوند و یک انحراف بی رویه آنها باعث راه بندان شدید می گردد و آجر و سنگ بدون حفاظ حمل می کنند بطوریکه هر لحظه بیم حوادث ناگواری می رود .
اغلب این رانندگان توجهی به علائم راهنمائی و رانندگی و وسائط نقلیه سبک نمی کنند .
رانندگان نقلیه شخصی که بصورت غیر مجاز در امر جابجائی بار و مسافر مساله می آفرینند و حتی گاهی در وسط خیابان با مسدود کردن راه عبور با رانندگان تاکسی ها به نزاع بر می خیزند .
اشغال قسمتی از خیابان ها ( گاهی تا دوسوم عرض خیابان یک
طرفه و حتی دوطرفه ) توسط فروشندگان دوره گرد مثل میوه فروشیها و مصالح ساختمانی است که باید سریعا در این مورد اقدام جدی به عمل آید .
اتوموبیل های بدون پلاک ، بدون شیشه ، چراغ ، چراغ راهنما و حتی اطاق نیز توجه بیننده را بخود جلب می نماید .
توقف های غیر مجاز دو ردیفه و حتی گاهی سه ردیفه در سطح شهر بمدت چند ساعت .
اهداف مدیریت ترافیک
به طور کلی هدف مدیریت ترافیک ، استفاده بهینه از شبکه های راه های ارتباطی موجود و افزایش ایمنی راه ها ست .
این هدف باید تا حد ممکن بدون لطمه زدن به محیط زیست تحقق یابد .
به عبارت دیگر مدیریت ترافیک ، استفاده از امکانات موجود ، افزایش بهره وری آنها و حفظ منافع عمومی مربوط به شبکه راههای ارتباطی است .
اقدامات مربوط به اعمال مدیریت ترافیک شهری ، به نوع ترافیک بستگی دارد .
برای مثال ، اقدامات مربوط به اعمال مدیریت برای تسهیلات مربوط به عابران پیاده ، دوچرخه سوارها و یا وسایط نقلیه سنگین با یکدیگر متفاوت است .
همیشه اشکالاتی در هماهنگی بین این اقدامات وجود دارد و بندرت می توان طرحی تهیه کرد که درتمامی جوانب فقط سود داشته باشد .
به عنوان مثال افزایش فضای سبز پیاده رو که در تقویت روحیه افراد مسن و معلول بسیار مفید است ، ممکن است سبب کاهش سطح لازم برای عبور عابران پیاده شود .اصولا طرحهای مدیریت ترافیکی با توجه به انواع مختلف جاده ها و نیازهای گوناگون مردم با یکدیگر متفاوت است .
و نیز طرح هر موضوع ترافیکی با طرح همین موضوع در جایی دیگر و یا در زمانی دیگر ممکن است یکسان نباشد .
به طور خلاصه ، مهمترین اقدامات مدیریت ترافیک به شرح زیر است :
1.
اجرای سریع و کم خرج طرح
2.
بهبود بهره وری تسهیلات و امکانات موجود با در نظر گرفتن نیاز های مختلف استفاده کنندگان از جاده ها .
3.
افزایش ایمنی راه ها و یا حد اقل جلوگیری از کاهش ایمنی آنها .
4.
حفاظت از آلودگی محیط شهری تا حد ممکن .
روش های مدیریت ترافیک
روش های مختلفی برای طراحی و اعمال مدیریت ترافیک در شهرها وجود دارد .
متداول ترین این روشها که در یک طرح جامع مدیریت ترافیکی شهری استفاده می شود ، شامل موارد زیر است :
1.
حفظ امنیت عبور عابران پیاده ( گذرگاهی - ایجاد نرده های محافظ - جزایر ترافیکی )
2.
کنترل پارک های خیابانی و طرح استفاده بهینه از پارکینگ ها
3.
اقدامات مربوط به ساخت پیاده روها
4.
اقدامات مربوط به حق تقدم عبور اتوبوس ها
5.
وضع قوانین مربوط به دوچرخه سواری
6.
وضع قوانین مربوط به کامیون ها ( راه های کامیون رو و پارکینگ های آن )
7.
طرح آرام سازی ترافیک
8.
کنترل بهبود وضعیت تقاطع ها ( جزایر ترافیکی - کنترل حق تقدم - ایجاد راه های گردش به راست - ایجاد میادین - نصب تابلوهای علایم )
9.
هماهنگی بین چراغ های راهنمایی
10.
ایجاد محدودیت عبور
11.
یک طرفه کردن خیابان ها
12.
رنگ کردن خیابان ها ( خط کشی ، آسفالت رنگی )
گزارش تصادفات :
سیستم گزارش تصادفات باید به گونه ای باشد که در آن اطلاعات به طریق استاندارد جمع آوری شوند .
اطلاعات و داده ها باید بر اساس واقعیت باشند و با استفاده از روش های علمی ، جمع آوری گردند .
به طور کلی فرم هایی برای ثبت گزارش تصادفات طراحی می شوند این فرم ها باید شامل اطلاعات زیر باشند :
1.
تاریخ ، روز ، زمان ، و مکان دقیق وقوع حادثه
2.
خصوصیات و ویژگی های رانندگان وسایط نقلیه ، افراد پیاده و نوع تصادف
3.
افرادی که مرده اند و یا آسیب دیده اند وگستره جراحات وارد بر آنها
4.گستره زیان ها و خسارات وارد شده به وسایط نقلیه و میزان قدمت وسایط نقلیه و شرایط آنها
5.
مکان و شرح کنترل ترافیکی وسایط نقلیه
6.
قوانین مجری و معمول در منطقه تصادف
7.
روشنایی راه ، شرایط آب و هوایی و وضعیت زمین های اطراف محل حادثه
8.
نوع تخلفات انجام شده
9.
شرح علت های احتمالی
10.
نمودار و شکل تصادف ( کروکی تصادف یا دیاگرام برخورد )
11.
شرح و توضیح وقایع مربوط به تصادف پیش از بروز حادثه
نحوه آموزش ترافیک : بطور کلی ما در زمینه آموزش ترافیک فقر فرهنگی داریم .
و ما اغلب نمی دانیم که ابزار ترافیک جزء اموال عمومی است یا شخصی .
و هنوز نمی دانیم که اینهمه علائم نصب شده در خیابان ها برای تزئین نیستند .
هنوز نحوه استفاده صحیح از بوق ، چراغ ، چراغ راهنما را نمی دانیم تا چه رسد به نحوه استفاده از کمربند ایمنی و ما اغلب با خرید یک دستگاه اتومبیل ( بخصوص برای افرادیکه امکان خرید اتومبیل گرانتر را دارند ) در موقع رانندگی بیش از طراح و سازنده آن به خود می بالیم و به عنوان مثال بچه خردسال خود را نیز در حین رانندگی در بغل می گیریم و فرمان را بدستش می دهیم از اینکار چه می خواهیم ، چه هدفی را دنبال می کنیم ؟
باید به فکر چاره بود .
به نظر می رسد بهترین راه حل این معضل اجتماعی - اقتصادی - فرهنگی آموزش فرهنگ ترافیک است .
آموزش ترافیک بصورت بنیادی و فرهنگی بهتراست از گروههای سنی پایین و از سطوح کودکستان و دبستان وسپس مدارس راهنمائی و دبیرستان شروع شود تا این فرهنگ از کودکی در خمیر نسل آینده حک شود .
علاوه بر انسان که اولین عنصر تشکیل دهنده ترافیک است با عامل دیگری روبرو هستیم و آن راننده است که باید فرهنگ استفاده از وسیله نقلیه خود و کاربرد آنرا بخوبی بداند و بشناسیم تا بتواند بصورتی رانندگی کند که خود انتظار دارد دیگران رانندگی کنند .باید توجه داشت که آموزش باید بطور مداوم و مستمر برای این گروه از رانندگان که نقش بسیار حساسی را در ترافیک شهرها بعهده دارند انجام بشود .
جاده ها و راههای ما باید با تکیه بر اصول مهندسی ترافیک طراحی و احداث شود .و از کیفیت ایمنی و ضریب اطمینان مطلوب برخوردار و به علامات شناخته شده بین المللی مجهز باشند نه علائم دیگر .باید توجه داشت که حتی اگر تمامی جاده های ما نیز دارای این مشخصات باشد ولی از یک سیستم کنترل و نظارت به منظور نگهداری و اصلاح و ترمیم موانع بهره ور نباشیم ، باز هم به مقصود نهائی دست نیافته ایم .
زیرا اغلب اتفاق می افتد که بعلت انجام حفاری هایی لازم جهت شبکه های برق ، آب ، گاز ، تلفن، فاضلاب ، اکو و غیره ، حفره ها و چاله هایی در سطح معابر بوجود می آید که باید نسبت به ایمنی راه ، ترمیم و اصلاح سریع اینگونه حفره ها اقدام کرد .
بنابراین لازم است گروههای آموزش دیده جهت نگهداری راهها چه در شهر و چه در جاده ها داشته باشیم تا به موقع نسبت به ایمن سازی موانع و برطرف کردن آنها در اسرع وقت اقدام کنند .
موانع و مشکلات ترافیکی و علل بروز آنها افزایش جمعیت ؛ یکی از مهمترین عواملی که در ایجاد ترافیک در مشهد بسیار با اهمیت است افزایش جمعیت شهرمشهد می باشد ، که از عوامل اصلی این افزایش جمعیت عبارتند از : الف- میزان رشد طبیعی جمعیت ب - مهاجرت ج - ادغام آبادیها و شهرهای پیرامونی در بافت پیوسته شهر در رژیم گذشته به علت یک سری سیاستهای غلط از جمله برای صنعتی کردن شهر باعث شد که یک عده کثیری از روستائیان از روستا به طرف شهرهای بزرگ از جمله شهر مشهد مهاجرت کنند و علاوه براین که یک عده هم برای زیارت مرقد مطهر امام رضا (ع ) بصورت دائم و یا فصلی و یا بشکل مسافر به این شهر می آیند بخصوص زائران رقم بسیار بزرگی را شامل می شوند .
و از طرف دیگر قسمت زیادی از مهاجران را مهاجران افغانی و عراقی که در پی جنگ ، بصورت پناهنده بسوی این کشور سرازیر شده اند و در نقاط مختلف کشور ساکن شده اند مخصوصا در شهر مشهد .مجموع این عوامل باعث افزایش جمعیت شهر مشهد شد و بر مشکلات ترافیکی شهر افزوده گشت .
وضعیت نابسامان وسائط نقلیه و افزایش بی رویه اتومبیل های شخصی در سالهای اخیر هر ساله تعداد زیادی اتومبیل در شهر مشهد به تعداد اتومبیل های شخصی افزوده می شود و یکی ازعلل این افزایش فقدان یک سیستم حمل و نقل درون شهری می باشد که وقتی یک سیستم حمل و نقل عمومی وجود ندارد تمایل بهره گیری از وسیله نقلیه شخصی افزایش می یابد و به این صورت است که هجوم اتومبیل های تک سرنشین به خیابانها مشکل ترافیک را ایجاد می کند .
ریشههای ترافیک در تهران طبق گفته مدیرعامل شرکت کنترل ترافیک تهران ترافیک تهران مسالهای نیست که مربوط به چند دهه اخیر باشد، یا مشکلی باشد که از زمان ریاستجمهوری آقایان هاشمی یا خاتمی یا حتی از زمان جنگ به جا مانده باشد؛ بلکه معضلی است که از دهه 40 گریبانگیر تهران بوده و امروز نیز هنوز هست و هنوز بعد از گذشت این همه سال نتوانستهایم چارهای ریشهای برای آن بیابیم و تنها با روشهای سلبی درصدد رفع موقت آن برآمدهایم و خوب میدانیم که راه به جایی نبردهایم!
همه ما خوب میدانیم که چنین مشکلی در کشور هست و این طور نیست که تشخیص آن احتیاج به فوقتخصص داشته باشد و اینکه مشکل چگونه به وجود آمده و راهحل آن چیست کاملا عمومی است و اما اینکه چرا به نظر کار وحشتناک سنگینی میرسد، به زبان ریاضی نشان از پیچیدگی آن نیست و تنها به دلیل فزایندگی آن بوده و به گونهای است که باید حجم انبوهی از محاسبات ساده را انجام داد تا به نتیجه رسید و میتوان گفت از لحاظ ریاضی کار بسیار سادهای است؛ اما کاری زمانبر و با حجمی انبوه است که با همین سادگی از دهه 40 شروع شد و تلاشهای مسوولان برای رفع آنچه از لحاظ تعداد معابر، حجم جابهجایی، پارکینگ و ...
نتوانست خود را با شتاب روزافزون استفاده از خودرو هماهنگ کند و موجب شد که ترافیک بسیار فزاینده شود و محاسبات، اعدادی را به ما بدهند که اجرایی کردن آنها بسیار سخت و زمانبر شود.
بنده اعتقاد راسخ دارم که مشکلات ترافیک ریشه در مسائل اقتصادی کشور دارد و خیلی نباید به سراغ مسائل مهندسی ترافیک بود؛ چون برخی مسائل پیشتر اتفاق افتادهاند و موجب به وجود آمدن چنین شرایطی شدهاند؛ مسالهای مثل ترافیک عامل پیشینی دارد که زمینهساز بروز آن شده و از 40 سال پیش تاکنون که این مساله وجود داشته، رفع آن را به دلایل مختلف مثل جنگ، انقلاب و ...
به تاخیر انداختیم و جمع شدن همه کارها تا امروز موجب شده به عنوان مثال مترو که باید 20 سال پیش ساخته میشد تا الان تنها 3 خط آن بهرهبرداری شود؛ پس اصلا نباید فکر کرد که این مشکل به روز ایجاد شده و انتظار داشت که به روز نیز حل شود و اینکه شما میگویید که مساله ناشی از چیست و چرا هر وقت از مشکلات مردم میپرسیم از ترافیک شکایت میکنند؛ واقعیت این است که در چند سال گذشته که تعداد خودروها افزایشیافته و چنین شرایطی را ایجاد کرده است، هیچ اتفاقی نیفتاده جز اینکه رفاه مردم بیشتر شده و بسیاری از افرادی که تا 5 سال پیش خودرو نداشتند، امروز صاحب خودرو هستند و برخی دیگر که یک خودرو داشتند 2 یا تعداد بیشتری خودرو دارند که این خود موجب شده مشکلات فزاینده شوند که دلیل عمده آن اقتصادی است؛ 90درصد مشکل امروز ما مشکلات اقتصادی است که از دو جنبه مورد توجه قرار میگیرد؛ یکی اینکه خدا را شکر وضعیت اقتصادی مردم بهتر شده البته اصلا نمیخواهم وارد این قضیه شوم که وضعیت بهتر شده براساس یک وضعیت پایدار است یا طبق یک روش گلخانهای است که مردم را با سوبسیدها راضی نگهداشتهاند یا نه و جنبه دیگر اینکه پارامترهایی هم که از لحاظ مدیریت کلان کشور باید افزایش مییافت، تغییری نکرد و درحقیقت با افزایش درآمد مردم، حتی عرضه نیز افزایش یافت و ارزانتر شد؛ به عنوان مثال در صنعت خودرو با تمامی مباحثی که در مورد گرانی میکنیم، اما از آن جهت که سوبسیدهای زیادی در این بخش هزینه شده، باز هم به نسبت درآمدی که مردم دارند بسیار خوب بوده و همین طور یادمان نرود که قیمت دلار را به سختی 900تومان نگه داشتیم و نمیتوانیم بگوییم چون دولت، حقوق گمرکی و عوارض واردات خودرو دریافت میکند، در حق مردم اجحاف میشود؛ اما در حقیقت با یک سری محاسبات، قیمت خرید خودرو برای مردم کشور ما ارزان است و از سوی دیگر استفاده از خودرو نیز بسیار کمهزینه؛ به عنوان مثال با عرضه قیمت ارزان سوخت مردم در کشور مانند یک مسابقه به مصرف تشویق میشوند و هر کسی که مصرف بیشتری داشته باشد به او جایزه تعلق میگیرد که این جایزه همان سوبسید بیشتر است و وقتی مردم بدانند که کالایی را با قیمت ارزان و با سوبسید دریافت میکنند، بیشتر به سراغ آن میروند.
اینکه بقیه کشورها در این زمینه چگونه عمل کردند، توضیح این است که آنها دو یا سه دهه قبلتر از ما به فکر راهحل به صورت عمقی افتادند و معضلی که در حال حاضر گریبانگیر این مساله شده است، این است که همه آنهایی که به فکر حل این مشکل هستند، به دنبال یک راهحل مقطعی میگردند و برخی از مدیران در این راه دچار روزمرگی شدهاند؛ چون مشکل بزرگ و دامنه زیادی دارد و درد مردم سنگین است، راهحلهای مسکن گونهای را ارائه میکنند و مشکل را به صورت مقطعی حل میکنند که متاسفانه در حوزه سیاستگذاری و تصمیمگیری بسیار عامیانه به این قضیه نگاه میشود و واضح است که مشکلی که 40 سال کشور با آن روبهرو بوده و نمیتوان گفت باقیمانده زمان ریاستجمهوری آقایان هاشمی، خاتمی یا حتی دوره جنگ است، هیچ وقت با یک جلسه روز شنبه حل نمیشود، اینکه دور هم بنشینیم و تصمیم بگیریم که نیروی پلیس را بهکار بگیریم مشکل را فقط به صورت مقطعی حل میکند؛ از طرفی همان طور که یکی از روزنامهها هم خوب به این مساله پرداخت، این است که ایجاد انضباط اجتماعی وظیفه نیروی پلیس است و به طور معمول باید آنها را انجام دهند و اینکه امروز برای حل معضل ترافیک وظیفهاش را به عنوان یک طرح مطرح میکنند خود مساله قابلتوجهی است؛ به طور کل چنین قانونگذاریهایی مقطعی است و تنها موجب میشود که فقط تا مدتی بگوییم فلان جایی که همیشه شلوغ بوده خلوت شده یا در فلان محلی که قبلا دوبل پارک میشد، الان فضای بیشتری ایجاد شده که اینها همه خوب هستند، اما نمیتوانند راهحل ریشهای معضل ترافیک باشند!
زمانی که وارد مساله سیاستگذاری و مدیریت ترافیک میشویم، این بحث مطرح میشود که اگر در یک کار حتی اگر یک طرح بد داشته باشیم، خیلی بدتر از بدون طرح بودن و بیبرنامگی است و داشتن یک برنامه بد، قطعا مرتبتر از آن است که هیچ فکری در مورد کاری نکنیم و خود خاصیت نظم، ثبت و ضبط و استفاده بهینه از امکانات را برای ما ایجاد میکند؛ حتی اگر جهت آن غلط باشد؛ در بینظمی مانند قانون گازها عمل میشود و همه چیز آزاد است و از رویه خاصی پیروی نمیشود، اما در جامدات گرچه ممکن است، جسم شکل مشخص و خوبی نداشته باشد، اما دارای یک بسته مشخص است که طرح جامع ترافیک نیز حتی اگر با ایراداتی مواجه باشد، اما موجب میشود که همه ما در قسمتهایی که میخواهیم در آن سیاستگذاری کنیم، تکلیف خود را بدانیم و بتوانیم سنگهای خود را با هم وا بکنیم، چون اعتقاد داریم مدیریت شهر به عنوان یک عنصر زنده در بحث ترافیک باید به صورت منفرد دیده شود و باید فراموش کنیم که تهران پایتخت و مرکز حکومت است؛ واقعیت این است که تهران یک شهر است و اگر با این دید که تهران محل قوی قدرتی است و باید ثبات داشته و امنیت خوبی داشته باشد و مباحثی از این قبیل، دیگر ترافیک شهر چه اهمیتی دارد؛ خوب بگذاریم همان گونه که هست باشد؛ تا زمانی که ما منافع ملی خود را در یک شهر اصل قرار دهیم این قبیل مشکلات را خواهیم داشت، البته حرف من این نیست که منافع ملی در تضاد با منافع منطقهای است، ولی در هیچ کجای دنیا سیاستهای ملی خود را تا جلوی در خانهها اعمال نمیکنند و تنها آنها را در سطح سیاستهای ملی اعمال میکنند و اگر مسالهای در سطح شهر باشد، مساله شهروندی مطرح میشود و مدیریت شهری اعمالنظر میکند نه سیاست کلان کشوری.
در بحث ترافیک هم این مساله حاکم است و جایی که منافع شهری در تضاد با منافع ملی باشد، به نظر من حتما باید منافع شهری در نظر گرفته شود که البته این منافاتی با تفاهم و مفاهمه ندارد و نمیخواهیم بگوییم که جنگی بین این قضایا رخ دهد و امیدواریم به این سمت پیش برویم؛ وقتی ما شهر تهران را مانند یک شهر 200هزار نفری در سیستانوبلوچستان ببینیم و بگوییم این دو شهر مانند هم هستند و سوبسیدهای هر دو را یکسان در نظر بگیریم، نمیتوانیم بین شهروندان تفاوتی قایل شویم؛ چرا، چون یک قانون عمومی برای کشور داریم.
اما مشخص است که در تهران زندگی کردن بسیار متفاوت با زندگی در یک شهر 200هزار نفری است و به دنبال آن مدیریت کردن در این شهرها اصلا قابلمقایسه با یکدیگر نیست و نمیتوان آنها را با یک الگو اداره کرد؛ حتی نمیتوان تهران را با یک کلانشهر دیگر مقایسه کرد.
در حقیقت تهران شهری است که اگر بخواهیم با شهرهای دنیا مقایسه کنیم؛ شاید 7 تا 8 شهر باشد که بشود مثال زد و میتوان گفت در 10 شهر اول دنیا حتما تهران هست که میتوان آن را از لحاظ جمعیت، وسعت، سرانه و بسیاری مسائل مورد بررسی قرار داد و اصلا شهری در کشور نیست که بتوان با آن مقایسه کرد.
مدیریت شهری در حوزه خود بهویژه در امر ترافیک باید اعمالنظر و مدیریت کند که به عنوان مثال چه نوع ماشین و سوختی میتوان در تهران حرکت کند؛ اما امروز میبینیم که هر امری بر عهده یک بخش است و از حوزه اختیار مدیریت شهری خارج است؛ حتی اگر در جایی اختیار تصمیمگیری نیز داشته باشد باز هم از جایی از بدنه دولت در آن تصمیم اعمالنظر میشود و البته درست هم هست که تا زمانی که نظام سیاسی کشور را یک نظام اقتدار ملی میشناسیم، با چنین مسائلی روبهرو خواهیم بود؛ اما وقتی با تضادهایی روبهرو میشویم باید دید کدام اولویت دارد؟
که البته وقتی بخواهند تبعیض قائل نشوند و مردم ایران را یکسان ببینند، چنین مسائلی اجتنابناپذیر خواهد بود، در صورتی که این تضاد منافع به دلیل وضعیت خاص شهر تهران باید وجود داشته باشد و اعمال قوانین متفاوتی صورت گیرد که البته این مفاهیم کمکم در حال رشد و نفوذ در جامعه است.
به نظر من حتی شهر تهران در مصرف سوخت هم باید الگوی متفاوتی داشته باشد.
ما همیشه در بحث مدیریت این مساله را داریم که اختیار باید در کنار امکانات باشد؛ مثلا اگر بگویند تمام اختیار شرکت کنترل ترافیک دست شما اما امکانات نداری و فقط میتوانی دستور بدهی چه فایدهای دارد!
وقتی امکاناتی برای اجرای دستورات نداری؛ در واقع یعنی اینکه هیچ اختیاری نداری.
به نظر من مساله اول مساله حملونقل عمومی است که همه مسائل در کنار آن قابلحل است؛ به عنوان مثال وقتی شما از خانه خارج میشوید، بدانید حملونقل عمومی به خوبی در دسترس است و با زمانبندی و استفاده از آن میتوانید به راحتی به مقصد برسید، حتی اگر بنزین مجانی هم داشته باشید، به خاطر اینکه حوصله نخواهید داشت، هیچ وقت سوار ماشین خود نمیشوید و خود را اذیت نمیکنید و به راحتی با استفاده از وسایل حملونقل عمومی سفر میکنید و تنها افرادی که تمایل دارند، میتوانند مانند سایر کشورها هزینههای سنگین خرید خودرو، مصرف سوخت و عوارض بزرگراهها را بپردازند و از خودروی شخصی استفاده کنند.
در این صورت آزادی هیچ فردی سلب نمیشود و هر کس که بخواهد میتواند به میل خود تن به هزینهها داده و راحت با خودروی خود سفر کند.
در کشورهای توسعه یافته چنین اعمال قانونهایی برای پیشگیری از ترافیک انجام میشود که همه توسط مدیریت شهری و با استفاده از الگوهای داخلی هر شهر اعمال میشود و هر شهر برای خود دارای اختیارات در سطح مدیریت شهری و کشوری به طور جداگانه است و میتواند در سطح شهری آزادانه تصمیم بگیرد و اینجا زمانی است که باید مدیریت کنیم و ارجحیت منافع ملی و شهری را بر یکدیگر تشخیص دهیم؛ اما متاسفانه مدیریت ترافیک در شهر تهران از جنس مدیریت تام است؛ به عنوان مثال تجربه تغییر ساعت ورود و خروج کارمندان، دانشآموزان و سایرین در ماه مبارک رمضان نشان داده که این تغییرات زمانی تا حد زیادی میتواند از میزان ترافیک در ساعتهای پیک بکاهد و استفاده از این تجربه میتواند کمک کند تا بتوانیم روزانه تا حد زیادی از بار ترافیکی خیابانها بکاهیم که متاسفانه اختیار این مساله در دست مدیریت شهری نیست و این سوال مطرح است که چرا این اختیار به مدیریت شهری سپرده نمیشود که تعیین کند هر قشر چه ساعتی در محل کار خود حاضر شوند تا بتوان این همزمانی ترافیک را کاهش داد و اینکه چرا نمیتوانیم از این روش استفاده کنیم به این دلیل است که اختیار اعمال قوانین آن را نداریم.؛ مگر چقدر میتوان بزرگراه و زیرگذر ساخت و شهر را به یک کارگاه ساختوساز تبدیل کرد؟
چقدر میتوان اعمال قانون کرد؟
تمامی این مسائل موجب میشود تا این روند سالهای سال دیگر هم ادامه پیدا کند و حتی 30سال دیگر هم رییسجمهور به دنبال راهحلی برای رفع این مشکل باشد که شاید این حرف خیلی ناامیدانه باشد؛ اما وقتی میبینیم از 40 سال پیش تاکنون معضل همین بوده و هست و امروز دوباره رییسجمهور جلسه میگذارند و میگویند باید برای ترافیک تهران فکر اساسی کرد؛ یعنی چه؟
یعنی اینکه ظرف سالهای گذشته نتوانستیم کاری انجام دهیم.
معتقدم امروز بهتر است به جای اینکه سران سه قوه را جمع کنیم تا چارهای بیندیشند، مساله را به یک مشکل روتین و معمول تبدیل کنیم و آن را به طور طبیعی و به آرامی حل کنیم.
من معتقدم تا زمانی که حملونقل عمومی گسترش پیدا نکند، نمیتوان از مردم انتظار داشت که تقاضای سفر با خودرو را کاهش دهند که تمامی این مسائل نیازمند راهحلهای ریشهای است و با جبر و محدودیت و روشهای سلبی نمیتوان راه را برای حل معضل ترافیک به جایی برد.
فرهنگ سازی شاه کلید گمشده ترافیک تهران یک روز بارانی، ترافیک سنگین، خیابان ها به پارکینگی بزرگ تبدیل شده اند و چهره شهر صحنه ای را به نمایش گذاشته که حکایتهای مختلفی را بیان می کند.
آب گرفتگی معابر، سرریز شدن آب جدول ها در خیابان، البته به همراه انواع و اقسام زباله های موجود در آن، عبور افراد از عرض خیابان در حالی که کفش هایشان در آب غوطه ور است و آنها را نمی توان دید، مشاجره رانندگان با یکدیگر، بوق زدن های متوالی، چهره معصوم کودکان به همراه والدین خود در حالی که گونه هایشان از سردی هوا به سرخی گرائیده و مرتب دستانشان را گرم می کنند و منتظر روان شدن ترافیک هستند تا به مقصد برسند، صحنه هایی است که توجه هر رهگذری را به خود جلب می کند.
دقایق به کندی می گذرد تا اینکه ترافیک روانتر می شود، عده ای از مردم هنوز در کنار خیابان منتظر ایستاده اند، برخی رانندگان که از انتظار زیاد خسته شده و یا برای رسیدن به مقصد عجله دارند، بی تفاوت به این نگاه های منتظر، با سرعت از کنار چشمان خسته کودکان و نگاه سرد بزرگترها می گذرند، وای کاش آرام می گذشتند و آبهای جمع شده باران را نثار پیاده ها نمی کردند!
«ترافیک» گاهی با نزول باران این رحمت الهی، همراه می شود ولی آیا هنگام نزول این رحمت و نعمت با ارزش، «رفتارهای اجتماعی» نیز مطابق با ارزش ها و فرهنگ جامعه صورت می گیرد؟
با توسعه و پیچیده شدن روابط بشری، جامعه نیز به شدت نیازمند رویکردهای «فرهنگی» و به عبارت دیگر «فرهنگسازی» است.
توسعه رفتارهای مثبت، پرهیز از خشونت، توجه به حقوق دیگران، توجه به بهداشت روانی و سلامت عمومی، مراعات قوانین شهروندی، توجه به مسائل شهری از قبیل ترافیک، حمل و نقل، تبلیغات شهری و هزاران هزار موضوع دیگر در حوزه فرهنگ عمومی و شهری قرار دارند و بی توجهی به هر یک از این موارد می تواند آثار زیانباری را بر توسعه شهری برجای گذارد.
تحقیقات نشان می دهد که عوامل روانشناختی، اجتماعی، فرهنگی و رفتاری به عنوان عوامل حفظ سلامت فردی عمل می کنند، به طوری که هر یک از این عوامل در صورتی که در جامعه ای با ضعف همراه باشد، برای اجتماع مشکلاتی را فراهم خواهد ساخت.
صرفنظر از جایگاه و میزان اثرگذاری عوامل فرهنگی بر رفتار افراد، آنچه در این میان حیاتی به نظر می رسد، میزان تأثیرگذاری ارزش های مورد احترام افراد و جامعه و رفتار مبتنی بر این ارزش ها است که بر تصمیمات و انتخاب های فردی نیز تأثیر بسزایی خواهند داشت.
گرچه همه ما به فراخور نقش هایی که برای خود قایل هستیم، به بازنگری و تغییر رفتارمان در قبال سلامت جامعه محتاجیم ولی نمی توان بدون در نظر گرفتن پارادایم ارزشی، مبانی نظری و رویکردهای اخلاقی و فرهنگی از افراد جامعه، رفتاری مناسب و مبتنی بر علم و منطق انتظار داشت و نقش های مردم و جامعه را خارج از آن ارزش ها تعریف کرد.
کارشناسان ترافیک بر این باورند که حدود 40 درصد از مشکلات ترافیک ناشی از عدم آشنایی شهروندان با فرهنگ رفت و آمد در شهر است.
در کلان شهر تهران که به عنوان یکی از آلوده ترین و پرترافیک ترین پایتخت های جهان شناخته می شود، به «فرهنگ ترافیک» کمتر اهمیت داده شده، در حالی که «فرهنگ» و «آموزش» می تواند نقش مؤثری در حل معضل ترافیک داشته باشد.
سه عامل «انسان، راه، وسیله نقلیه» از عوامل تأثیرگذار بر ترافیک هستند که متأسفانه ترافیک تهران به دلیل عدم همخوانی با مدل های تعریف شده جهانی، در هر سه مورد دچار ضعف و مشکل است.
متخصصان ترافیک تاکنون با بررسی علل بروز ترافیک و لاینحل ماندن آن در موارد بیشماری به نقد دو عامل تأثیرگذار بر آن یعنی «راه» و «وسیله نقلیه» پرداخته و از کنار عامل قابل نقد یعنی «انسان» به سطحی گذر کرده اند، در حالی که عامل «انسان» نقش بسیار مهمی بر ایجاد ترافیک دارد.
در راستای عامل انسانی، علت اصلی لاینحل ماندن مشکل ترافیک پایتخت را می توان در خلأ فرهنگی آن جست وجو کرد.
بررسی ها نشان می دهد با وجود آنکه بسیاری از کلان شهرهای دنیا ویژگی های همسان ما را از لحاظ تردد دارند، اما ترافیک آنها به سنگینی تهران نیست.
نبود هماهنگی و رشد عملکردهای مستقل توسط متولیان ترافیک، توجه بیش از اندازه به مسائل و مشکلات حاشیه ای، ضعف مدیریت شهری و نبود متولی واحد حتی در حوزه حمل و نقل موجب فراموشی اهداف اصلی و ملی که همان حل معضل ترافیک است شده، تا آنجا که حتی اجرای برخی طرح های تسهیلاتی ترافیکی در کشور همچنان با مشکلاتی روبرو می شود.
بنابراین حل معضل «ترافیک» و «فرهنگ سازی» در این رابطه، همکاری بیشتر همه وزارتخانه ها و سازمان های متولی امر آموزش از جمله وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت راهنمایی و رانندگی ناجا و سازمان های شهرداری، صدا و سیما و حتی رسانه های تأثیرگذار را می طلبد.
همچنین ایجاد ارتباط و همکاری گسترده و نزدیک فنی و تخصصی با مجامع علمی و دانشگاه های داخلی و بین المللی و به روز کردن تجهیزات و فناوری مورد استفاده راهنمایی و رانندگی با همکاری کلیه سازمان های درگیر و مسئول در امر حمل و نقل و ترافیک از جمله راهکارهای حل این معضل اجتماعی- فرهنگی است.
از جمله راهکارهای دیگری که تا حدودی می تواند به رفع مشکل ترافیک کمک کند، تشکیل مرکز تحقیقات ترافیک راهنمایی و رانندگی و ارتباط تنگاتنگ میان این مرکز و کلیه مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی کشور در امر حمل و نقل است.
بدیهی است این اقدامات زمانی می تواند به درجه ای از مطلوبیت برسد که همگام با تشکیل این نهادها، فرهنگ سازی همسو نیز برای آن در نظر گرفته شود.