دانلود مقاله نقش اخلاق در ارتباطات

Word 80 KB 20010 21
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نقش اخلاق در ارتباطات

    استیسی مری دانشجوی رشته‌ی ارتباطات در یک دانشگاه دولتی است.

    هفته‌ی گذشته استاد او در سمیناری، چندین نظریه در باب اخلاق به دانشجویان خود ارایه کرد.

    استیسی تا پیش از این پرداختن به بحث های فلسفی را اتلاف وقت می‌دانست اما از آن پس، در این باره دچار تردید شد.

    به موقعیت های جالبی که او طی 12 ساعت گذشته با آنها روبرو شده توجه کنید:
    1) در پایان کلاس تولید برنامه های صبحگاهی تولیزیونی، رئیس دانشکده نزد دانشجویان آمد تا فرم نظرخواهی از استاد درس مربوطه را بین دانشجویان توزیع کند.

    استیسی برای استادش احترام قایل بود چرا که او به دانشجویانش خیلی توجه می‌کرد.

    اما متأسفانه به عنوان استاد درس تکنیک های رسانه ای بی نظم و بی لیاقت بود.

    آیا استیسی می بایست نقاط ضعف استادش را نادیده می گرفت تا مبادا کارش را از دست بدهد یا این که باید واقعیت را می گفت؟
    2) هنگام صرف ناهار یکی از دانشجویانی که در سمینار شرکت کرده بود نزد استیسی آمد و به او گفت که سرپرستی دانشجویانی را برعهده دارد که سه شنبه شب‌ها به کودکان محله های فقیر نشین شهر آموزش می دهند و از استیسی خواست تا او نیز به آنان بپیوندد.

    استیسی همیشه فکر می کرد که او آدم نامطمئنی است و می ترسید که در هنگام تاریکی هوا در آن محله ها بماند.

    اما چون نمی خواست که احساس خود را بروز دهد گفت که وقت آزاد ندارد.
    3) وقتی استسی و هم اتاقیش میشل در حال صرف شام بودند.

    تلفن زنگ زد، همین که استیسی خواست گوشی تلفن را بردارد میشل داد زد: “اگر سین بود، بگو نیستم”.

    وقتی گوشی را برداشت شنید که کسی می گوید: “سلام من سین هستم، میشل آنجاست؟” استیسی می دانست که گفتن حقیقت، سرآغاز یک جنگ روانی شدید با میشل خواهد بود.
    4) بعد از ظهر آن روز وقتی استیسی از کتابخانه بر می گشت، یکی از دانشجویان بنام هارولد که در آپارتمان کناری او زندگی می کرد، او را به یک نوشیدنی دعوت کرد.

    استیسی هم پذیرفت.

    هارولد به طور کلی شخصیتی مثبت دارد اما آن شب بخاطر مصرف بیش از حد الکل، پرخاشگر شده بود و وقتی خواست با اتومبیل در شهر گشتی بزند، استیسی کلید ماشین را توی جیبش گذاشت.

    چند دقیقه بعد، هارولد از او پرسید: “آیا تو کلید مرا برداشته ای؟”.
    اخلاق باید موارد خاکستری زندگی ما را در بر گیرد.

    وقتی تصمیم های اخلاقی سیاه و سفیدند، دانستن کاری که باید انجام داد مشخص و آسان است.

    ممکن است بر اعتقادات خود پایدار باقی نمانیم اما هیچ وقت این سئوال در ذهنمان ایجاد نمی شود که چه باید بکنیم؟

    موقعیت هایی که استیسی با آنها روبرو شده ممکن است برای همه‌ی ما پیش آمده باشد.

    موارد فوق نمونه هایی از فریب کاری های گفتاری هستند.

    سکوت اختیار کردن در این شرایط موجب وخیم تر شدن اوضاع می‌شود.

    در موارد 1و2، بی صداقتی های استیسی تنها به کتمان حقیقت خلاصه می‌شود در حالی که موارد 3و4 دروغ هایی گستاخانه‌اند.

    در دو مورد نخست، از طرف دیگران بر استیسی فشار وارد می‌شود اما در دو مورد بعدی، خود اونیز اندکی مقصر است (او نمی‌بایست به تلفن جواب می داد یا کلید ماشین را در جیبش می گذاشت).
    البته، در زندگی موقعیت های پیچیده ای وجود دارند که آسیب های حاصل از آنها بسیار جدی تر است.

    نظریات اخلاق گرایانه ای که در این بخش مورد بحث قرار گرفته‌اند، می توانند به استیسی کمک کنند تا بتوانند در موقعیت های فوق با کمال صداقت برخورد کند.

    نظریه‌ی آخر، درباره‌ی روشهای تصمیم گیری مبتنی بر اخلاق است.

    در نظریه‌ی نخست، نتایج رفتاری را مورد بررسی قرار می دهند.

    آیا دروغ می‌تواند به خوبی منجر شود یا آن که از آسیب رساندن جلوگیری نماید؟

    سه تئوری بعدی درباره‌‌ی درستی یک رفتار بدون توجه به سودآوری یا عدم سودآوری آن است.

    آیا دروغ گویی منصفانه ودرست است؟

    و آیا ما وظیفه داریم همواره صادق باشیم؟
    سه نظریه‌ی بعدی نیز به شخصیت و انگیزه های درونی می پردازند که به واسطه‌ی آنها می‌توان یک فرد را اخلاقی نامید.

    آیا گفتن حقیقت، فضیلت محسوب می‌شود؟


    سه نظریه‌ی بعدی نیز به شخصیت و انگیزه های درونی می پردازند که به واسطه‌ی آنها می‌توان یک فرد را اخلاقی نامید.

    آخرین نظریه هم به امکان وجود تفاوت شما دارد؟

    از روی کدام نظریه بهتر می‌توانید رفتار استیسی را مورد قضاوت قرار دهید؟

    خودخواهی اخلاقی: اپیکوروس منفی اندیشان می گویند مردم فقط به فکر خود هستند.

    چرا که همه می خواهند اولین باشند.

    پیروان مکتب خود پرست اخلاقی معتقدند افراد باید چنین باشند و هر کس باید سلایق شخصی خود را ارتقا دهد.

    سیستم اخلاقی خود پرستان تنها به یک فرد خلاصه می‌شود.

    اپی کوروس چند سال پس از مگ ارسطو، زندگی خوب را تا حد ممکن شاد بودن تعریف کرد.

    “من به نجیب زادگان و اطرافیان بی خاصیت آنان خدو می اندازم اگر بویی از شادی نبرده باشند”.

    با وجودی که گفته‌ی اپی کوروس یادآور ضرب المثل “بخور، بخواب و شادباش” است اما آنچه او بر آن تاکید داشته، شادی ناشی از دوستی‌ها،ادراک درست و بالاتر از همه بی دردی است.

    او می گوید: “در غم شیطان لانه کرده اما عواملی شادی آفرین آسیب هایی را موجب می‌شوند که از خود شادی تأثیر گذارترند”.

    اپی کوروس معتقد است اگر احتمال افشای حقیقت وجود نداشته باشد، عقلا برای دروغ گفتن آماده خواهند بود.

    اما هیچ گاه نمی توان مطمئن بود که بی صداقتی ها آشکار نشوند- او گرایش استیسی را به پرهیز از دست پاچگی در ناهارخوری و حفظ رابطه‌ی آرام با میشل را تحسین می‌کند.

    اما اگر هر دو (سرپرست گروه آموزشی و سین) از موضوع باخبر میشدند چه اتفاقی می افتاد؟

    در مورد موقعیت سوم بهتر بود که استیسی خود را درگیر ماجرا نمی کرد.

    تعدادی از فلاسفه رفتار اپی کوری را خود محوری می دانند.

    توماس هوبز زندگی را “جانفرسا، بی رحم و کوتاه” می داند و از بده بستان های سیاسی که برای بدست آوردن امنیت هستند، دفاع می‌کند.

    آدام اسمیت، پدر معنوی مکتب سرمایه‌داری، به تک تک افراد گوشزد می‌کند که در جستجوی سود خود می‌باشند.

    نتیجه گفت که خدا وجودندارد و روح، خود شرافت خود را تکریم می‌کند.

    آین‌راند که نویسنده‌ای خودپرست است رمان خود بنام سرچشمه را به “شادمانی بشریت وتقدس خرسندی او در زمین” تقدیم کرد.

    جامعه‌ی مدرن احتیاجی به جستجوی لذت ندارد.

    بابی مک فرین با شعار “نگران مشو، شادباش” جایزه‌ی گرمی را نصیب خود کرد.

    البته این شعارها فاقد اعتبارند چرا که سخنانی را که آنان بیان می کردند برای نیل به اهداف شخصی خود آنها بوده و آنان قصد نصیحت و خیرخواهی برای دیگران نداشتند.

    علی رغم فراگیر بودن مکتب خودپرستی (اگوئیسم)، اکثر صاحب نظران حوزه‌ی اخلاق، آن را نفرت انگیز می خوانند.

    مردم چگونه می توانند از مکتبی پیروی کنند که از تروریسم دفاع کرده و برای خشونت طلبان، شادی تجویز می کند؟

    وقتی اصول مکتب خود پرستی را با زندگی کسانی مانند مادر ترزا قیاس کنیم، این مکتب اخلاقی به نظر نخواهد رسید، هر قدر هم که اگوئیست‌ها بگویند برندگان جوایز صلح نوبل به خاطر ارضای حس لذت خود به دیگران کمک می‌کنند.

    اگر کارهای خیریه اجباری باشند، کسانی مثل ما در ترزا باید از فعالیت های بشر دوستانه دست بردارند.

    مکتب سودگرایی: جان استوارت میل جان استوارت میل، فیلسوف و اقتصاد دان انگلیسی با مشروط کردن خوب بودن یا بد بودن یک کار به نتیجه‌ی آن، تا اندازه‌ای از تکر اگوئیست‌ها بهره برده است.

    اونظریه‌ی مرسوم به اپی کور را که می گوید لذت بردن یگانه موضوع مهم در زندگی است، تحسین می‌کند و در عین حال یک استثنا برای آن قایل می‌شود.

    آنجا که در انتخاب بین لذت خود و دیگران، از افرادمی خواهد به صورت یک ناظر کاملاً بی طرف رفتار کنند.

    بهترین نمونه‌ی اخلاقی این مکتب را می‌توان در دوران طلایی حکومت عیسی مسیح در شهر ناصره عنوان کرد آنجا که گفت: “آن کن که می‌خواهی با تو آن کنند”.

    و “همسایه ات را چون خود دوست بدار”.

    میل مخاطبان خود را متقاعد کرده در جستجوی بزرگترین شادی برای بیشترین تعداد آدم‌ها باشند.

    اخلاق در این مکتب نیازمند نوعی لذت گرایی الهام گرفته شده از نظریه‌ی تبادل اجتماعی است.

    استیسی را تصور کنید که به فرم خالی ارزشیابی استادش نگاه می‌کند و مزایا و مضرات گفتن حقیقت را بررسی می‌کند.

    در این مورد بخصوص، او چند دقیقه فرصت دارد تا پیش از پر کردن فرم کمی فکر کند اما در مورد برخورد با هارولد یا موضوع تماس تلفنی از چنین موهبتی برخوردار نیست.

    او فکر می‌کند اگر حقیقت را بنویسد، استادش دچار دردسر خواهد شد و حتی ممکن است کارش را از دست بدهد.

    او همچنین نگران آن است که استادش نوشته‌ی او را بخواند و دستخطش را تشخیص دهد.

    از طرف دیگر، دانشجویان آتی خوشحال خواهند شد که استاد بهتری داشته باشند.

    استیسی باید بین دردسر بزرگ یک انسان و شادی کم اهمیت‌تر آسیب دیدن تعداد زیادی از دانشجویان تعادل برقرار کند.

    سودگرایی به شخص اجازه می‌دهد تا خود را برای رضایت گروه قربانی کند، حتی اگر شایسته‌ی آسیب دیدن نباشد.

    این موضوع را قضاوت در مورد سودآوری رفتارها، هیجان انگیزتر می‌کند.

    میل از ما می‌خواهد تا دامنه ی وسیعی از عوامل را در هنگام قضاوت در مورد لذت و درد در نظر بگیریم.

    اما پیش بینی همه‌ی حالت های احتمالی، غیرممکن است.

    شاید استیسی متوجه نشود که بی صداقتی او می‌تواند چه مشکلاتی را برایش بوجود آورد.

    با این که دروغ مصلحتی و سخنان نیمه راست فریبکاری محسوب می شوند، تعدیل ارزشیابی ها می‌تواند رازدار بودن مدیریت را نزد دانشجویان تضعیف کند.

    به این ترتیب، نیش دار بودن حقیقت ممکن است استاد را وادار به روی آوردن به حرفه‌ای کند که مهارت های مردم مدارانه‌ی او در آن به خوبی به کار گرفته شوند.

    مشکلی نیست که متکی بودن بهاصول اخلاقی سودگرایی در برخی موارد دشوار است.

    ممکن است استیسی بر سودمندی خود پای فشرده و به این ترتیب ذهنیتی اگوئیستی پیدا کند.

    با این حال راه هایی وجود دارند که به واسطه‌ی آنها می‌توان خود محوری را جبران کرد.

    سیسلابوک، رعایت “قانون صداقت” را که برای دروغ گفتن نیروی منفی به افراد می‌دهد توصیه می‌کند.

    نظام سودمندگرایی ممکن است پیچیده باشد اما توجه به آنچه برای مردم اتفاق می افتد در مباحثات اخلاقی جایگاه ویژه‌ای دارد.

    امر مطلق: امانوئل کانت امانوئل کانت فیلسوف مشهور آلمانی دیدگاه کاملاً متفاوتی از اپی کوروس و میل در مورد اخلاق دارد.

    توجه این دو به نتیجه‌ی کاربود در حالی که کانت برای دلیل منطقی اصالت قایل بود.

    اپی کوروس و میل خوبی یا بدی یک رفتار را از روی نتیجه‌ی آن می سنجیدند در حالی که کانت پیشرو فلاسفه‌ای بود که اعتقاد داشتند درستی یا نادرستی یک رفتار به نتیجه‌ی آن هیچ ارتباطی ندارد.

    نظریه‌ی اخلاقی کانت برای کالبرگ مدل خوبی در بسط اخلاق بود.

    او هر نوع دروغی را با ذکر جمله‌ی زیر کاملاً محکوم کرده است: حقیقت گرایی در گفتار وظیفه‌ی قانونی هر فردی است هر چند ممکن است این کار برای خود فرد یا دیگران معایبی به همراه داشته باشد.

    استیسی می توانست با شرکت نکردن در ارزیابی یا پاسخ ندادن به تلفن از گفتن حقیقت طفره رود یا به همکلاسی خود بگوید که فقط به خاطر ترس از کتک خوردن در آن محله هاست که نمی خواهد با او همکاری کند.

    اما در مواجهه با سوال مستقیم هارولد و نگاه نافذ از، استیسی می بایست طبق نظر کانت، حقیقت را می گفت: “بله، من کلیدهایت را برداشته‌ام”.

    کانت به سخن کسانی که ممکن است بگویند هارولد بخاطر شرایط ویژه‌اش (مستی)، لیاقت شنیدن پاسخ صریح را ندارد، به هیچ عنوان ارزش قائل نیست.

    رفتارها رولد ناخوشایند و خارج از حوزه‌ی بشریت بود.

    دروغی که استیسی به هارولد گفت می توانست شان انسانی هالرولد و خودش را خدشه دار کند.

    اگر استیسی خود پرست بود، می توانست از ترس کتک خوردن در قبال راستگویی دروغ بگوید.و اگر سودگرا بود احتمال داشت هارولد کلید را از استیسی بگیرد و شبانه در شهر رانندگی کند.

    شاید او می بایست دروغ بگوید تا از کشته شدن یک فرد جلوگیری کند.

    اما کانت می گوید اگر حتی خطری بدتر از مرگ هم وجود داشته باشد باید راست گفت.

    یکی از استادان درس اخلاق تعبیر جالبی از اخلاق کانتی دارد: “کانت بدون دستکش می خواهد توپ سفت اخلاق را بگیرد”.

    کانت ها توسل به منطق امر مطلق خود به این موقعیت رسید.

    این عبارت یعنی “وظیفه بدون استثنا”.

    او حکم مطلق را قانونی جهانی می داند: “بر مدار راستی باشید تا بتوانید در حیطه‌ی قانون جهانی قرار گیرد”.

    طبق گفته‌ی او ما باید از خود بپرسیم چه می شد اگر همه چنین می کردند؟

    و اگر با پاسخ آن کنار نیاییم دیگر انجام این کار ضرورت نخواهد بود.

    استیسی باید از خود بپرسد: “چه می شد اگر همه دروغ می گفتند”؟

    در پاسخ این سوال باید گفت اگر تعدادی از کلمات دروغ باشند، احتمال دارد که همه‌ی آنها دروغ باشند و سیستم زبانی عاری از معانی بی تناقض بوده و تعهدات تضمینی ندارند.

    در این حالت اعتماد از زندگی بشر رخت برخواهد بست و بی نظمی در همه جا حکم فرما خواهد شد.

    از آنجا که هیچ عاقلی نمی تواند در چنین حالتی به سر برد، حکم کانت مشخص می شود: “دروغ همه جا نادرست است”.

    به این ترتیب پرونده بسته می‌شود.

    کانت کسی نیست که درباره‌ی موضوعات اخلاقی یا ره سرایی کند.

    وظایف بدیهی: دبلیو- دی- راس دبلیو- دی- راس فیلسوف انگلیسی در این باره که رعایت اخلاق یک وظیفه است با کانت هم عقیده می باشد.

    او در سال 1930 کتابی تحت عنوان “حق و پروردگار” را به طبع رساند که شش وظیفه‌ی اصلی در آن توضیح داده شده است: 1- وفاداری- برای این که به دیگران آسیبی نرسد.

    2- جبران خسارت- برای دلجویی از کسانی که به آنان آسیب رسانده ایم.

    3- حق شناسی- برای تعامل با کسانی که به ما کمک کرده اند.

    4- عدالت- برای رفتار با افراد براساس شایستگی آنها.

    5- احسان/ نیکی- برای کمک به کسانی که می توانیم.

    6- خود بهسازی- برای ارتقا دادن خود.

    حکم مطلق کانت وظیفه را هم ردیف دلیل درست قرار می دهد.

    ما موظف به انجام چیزی هستیم که دلیل برایش وجود داشته باشد.

    راس می گوید: “ما برای کشف رفتارهای مبتنی بر وظیفه نیازی به بکارگیری روش های منطق نداریم.

    رفتارهای درست برای هر که می خواهد خوب باشد، اموری بدیهی اند.

    راس از وظایفی نام می‌برد که ما از روی فطرت خود، با آنها به خوبی آشنا هستیم.

    اگر مفروضات او را با تست شرکت روتاری اینترنشنال قیاس کنیم به نتیجه‌ی جالبی می رسیم.

    تست روتاری اینترنشنال شامل چهار سوال زیر است: - آیا این حقیقت است؟

    - آیا برای همه منصفانه است؟

    آیا باعث تحکیم روابط دوستانه می شود؟

    - آیا برای همه سودمند است؟

    کانت بر قطعیت وظایف تاکید دارد.

    او نمی تواند موقعیتی را متصور شود که در آن تعهدات بین المللی با هم در تضاد باشند.

    در حالی که راس تعهدات را مشروط می‌داند.

    طبق نظریه‌ی او این امکان وجود دارد که شرایط فوق با یکدیگر در تضاد باشند.

    در آن شرایط مردم به گونه ای رفتار خواهند نمود که وظایف عمده را در درجه‌ی نخست قرار می دهند.

    تعهدات شش گانه‌ی فوق براساس اهمیت درج شده‌اند.

    راس حقیقت گویی را مهم ترین می داند.

    هر وقت با کسی وارد گفتگو می شویم، پیمانی بوجود می آید که دروغ نگوئیم.

    استیسی مجبور نبود در کلاس تولید برنامه‌های صبحگاهی تلویزیونی شرکت کرده، با همکلاسی خود در هنگام صرف ناهار صحبت کند، گوشی تلفن را بردارد یا به آپارتمان‌ هارولد برود.

    ارتباطات “تعهدی قابل پیگرد” به همراه دارد.

    در مورد قضیه‌ی تلفن در واقع استیسی بین سین و میشل گرفتار شده بود.

    از یک طرف وظیفه داشت وقتی میشل در حال صرف شام بود با برداشتن گوشی تلفن به او کمک کند (وظیفه‌ی شماره‌ی 5) و او بخاطر کارهایی که در گذشته برایش انجام داده بود قدردانی کند (وظیفه‌ی شماره‌ی 3).

    اما مهم تر از همه آن بود که به سین آسیبی نرساند (وظیفه‌ی شماره ’ 1).

    ممکن بود میشل در این باره بگوید یک دروغ مصلحتی می تواند مانع از آسیب رساندن به افراد شود اما عقیده‌ی راس بر این است که ما از روی فطرت خود می دانیم که این حقیقت ندارد.

    در واقع جایی برای چانه زدن با فطرت گرایان وجود ندارد.

    اکثر صاحب نظران اعتقاد دارند نظریه‌ی راس بیشتر از آن که منطقی باشد، احساسی است.

    نسبت گرایان این سخن را که افراد یک استعداد درونی جهانی برای کشف درست و نادرست دارند، به سخره می گیرند.

    به این ترتیب به نظر می رسد توجه اگونیست ها به مقوله‌ی اعاده‌ی حیثیت تنها کمی بیشتر از فردگرایان است.

    به همین منوال چنین رابطه‌ی در مورد حفظ آبروبین سودگرایان و جمع گرایان وجود دارد.

    فطرت گرایان در پاسخ به این انتقادات، سخن از “ارزیابی شهرت” به میان می‌آورند.

    به این وسیله آنان اطمینان حاصل خواهند کرد که تحت تاثیر هوسبازی افراد نیستند.

    رئیس یکی از 500 شرکت برتر آمریکایی، راجع به این ارزیابی چنین نظر داده است: “سعی من بر آن است تا به گونه‌ای رفتار کنم که هرچه از من سر می زند، روی جلد مجله‌ی وال استریت چاپ شود.

    و در اکثر موارد این مسئله اتفاق می افتد”.

    خوانندگان عموماً می توانند تشخیص دهند که درست و نادرست کدام است.

    عدالت به عنوان رعایت انصاف: جان راولز طبق نظریه‌ی عدالت جان راولز فطرت نقشی در تعیین درست و نادرست ندارد.

    این فیلسوف معاصر آمریکایی می گوید عاقلان در تصمیم گیری، باید به یکدیگر آزادی کامل دهند.

    اما تفاوت موقعیت ها، مقررات، ثروت و هوش نابرابری برای برخی اعضای جامعه را باعث می شود.

    همچنان که استوارت هال و کریس کامار پیشنهاد کرده اند: “بایدها” برای خدمت رسانی به کسانی هستند که ایدئولوژی غالب دارند.

    روالز به منظور کشف قوانینی که برای افراد آزادی قایلند، بحث های اخلاقی پیش از ورود آدمیان به صحنه‌ی هستی را ارایه می کند.

    بر همگان لازم است تا پیش از آن که بدانند چه موقعیتی در جامعه خواهند داشت، قوانین رفتاری را قبول کنند.

    این قوانین نباید به خود محوری گرایش داشته باشند چرا که معلوم نست “خود” شما کدام است.

    راولز می گوید: “تصور می کنم همه در پشت پرده‌ی جهانت اسیرند” و پس از آن به ترسی اشاره می کند که مردم از فقیر، ضعیف یا محروم بودن دارند.

    آزاد بودن بدون فرصت داشتن کاملاً بی‌معنی است.

    عاقلان در پس پرده‌ی نادانی، دست به وضع قوانین عدالت مدارانه‌ای می زنند تا کسانی را که سرنوشت آنها را در لایه های زیرین توده‌ی اجتماعی گرفتار ساخته، محافظت کند.

    محرومین نیاز به عدالت دارند.

    کسانی که در طبقات فوقانی هرم قدرت هستند، می توانند از خود مراقبت کنند.

    نظریه‌ی عدالت گرایانه‌ی روالز به حمایت از کسانی برخاسته که در طبقات پائین اجتماع قرار دارند.

    از نظر راولز استیسی در به کارگیری استعدادهایش در آموزش کودکان طبقه محروم، تعهد اخلاقی دارد.

    او نمی بایست این پیشنهاد را رد می کرد و دروغ می گفت چرا که با این کار فقط بی عدالتی را ترویج کرده است.

    از آنجا که تاثیر دروغ طبقه‌ی قدرتمند بیشتر است، قوانین اخلاقی که در پس پرده‌ی جهات به کار می آیند، با محکوم کردن فریبکاری باعث برقراری برابری می شوند.

    شاید روالز انجام کاری محال را از ما می خواهد.

    با این که گاهی اظهار تمایل می‌کنیم که کاهش در مناطق محروم متولد می‌شویم اما ممکن است حساسیت های اخلاقی ما، به واسطه‌ی پرورش یافتن در طبقه‌ی ممتاز جامعه‌ای که قدرت مداراست، مخدوش شده باشد.

    از نظر ذهنی نیز عبور از این پرده‌ی ضخیم دشوار می نماید.

    اما به نظر می رسد نظری که راولز درباره‌ی حداکثر سود حاصل از حداقل امتیازات دارد، در بردارنده‌ی نکات مهمی از مکتب رفتار گرایانه، بدون نقاط ضعف آن است.

    قوانین وضع شده در پس پرده‌ی جهات می توانند بسیار منصفانه باشند.

    ارسطو: میانه روی طلایی تئوری هایی که تا کنون مطرح شدند، مربوط به رفتارهای اخلاقی هستند.

    آیا یک رفتار تولید خوبی یا بدی می کند؟

    انجام یک کار معین خوب است یا بد؟

    این نظریه منبعث از دیدگاه فرهنگی ما غربی‌ها نسبت به رفتار است.

    بسیاری از فلاسفه‌ی شرق و یونان باستان به اخلاق به عنوان نوعی منش می نگریستند تا یک رفتار، به عبارت بهتر عقیده داشتند اخلاق، استعدادی درونی است نه یک رفتار بیرونی.

    کتب مقدسی یهودیت و مسیحیت از اخلاق به عنوان “خلوص قلب” یاد می کند.

    ارسطو تحسین یونانیان را برای فضیلت قرار دادن اعتدال و میانه‌روی برانگیخت.

    هنگامی که برای گلدواتر در سال 1964 نامزد ریاست جمهوری شده بود، گفت: “افراط در دفاع از آزادی ناپسند نیست… اعتدال در طلب عدالت مضموم است”.

    ارسطو با این حرف مخالف است.

    او می گوید همیشه خوبی بین دو بدی قرار دارد.

    موضوع خطرپذیری را در نظر بگیرید.

    در یک طرف ترسی قرار دارد.

    ترس از مقابله با خطر و در طرف دیگر بی باکی است.

    نترس بودن در مواجهه با شرایط بد.

    آنچه که پسندیده است جرات است که بین این دو قرار دارد.

    مشابه همین موضوع را در مورد ثروت و قدرت هم می توان عنوان کرد.

    ارسطو حکمت را در کسی می‌داند که از این دو بی نهایت پرهیز می کند.

    میانه‌روی بهترین گزینه است: ارسطو نام آن را “میانه روی طلایی” نام نهاده است.

    در مقوله‌ی ارتباطات، ارسطو فریب کاری را مضموم و حقیقت گویی را پسندیده می‌داند.

    البته این جمله به معنای آن نیست که افراد افکار مگوی خود را در برابر همگان فاش کنند.

    میانه روی طلایی در مورد استیسی می توانست چنین باشد: استیسی می توانست 1) در مورد استادش حقایقی را بگوید بدون این که به او ظلم کند.

    2) می توانست نگرانی و نه اضطراب خود را برای سرپرست گروه تدریس عنوان کند.

    3) و می توانست به سین بگوید که الان زمان مناسبی برای صحبت با میشل نیست.

    بعضی این نظریه‌ی ارسطو را چنین معنا می کنند: “صلح به هر قیمت”.

    اما بهرحال ارسطو میانه روی را امری پسندیده می داند.

    خواست الهی: آگوستین آگوستین گفت: “خدا را دوست بدارید و هرچه می خواهید انجام دهید”.

    او به طور سمبلیک بین سکونت در بابل و بیت المقدس قضاوت قائل می شود.

    بابلیها دوست دار شادی، دنیا و خود بودند.

    در حالی که ساکنان بیت المقدس دوست دار خداوند بودند و می‌خواستند از قانون او پیروی کنند.

    آگوستین گفت: “بگذار هر کسی از خود بپرسد که چه چیزی را دوست دارد؟

    تا به این ترتیب مشخص شود اهل کدام شهر است”؟

    ممکن است متعقدان امروزی خواست الهی کمتر استعاره‌گرا باشند، با این وجود آنها هم مانند پیروان قدیمی این مکتب متعقدند که اخلاق شاخه‌ای از خداشناسی است.

    به نظر آگوستین، کسانی که صادقانه در طلب خواست الهی باشند هیچ مشکلی در زندگی نخواهند داشت.

    انجیل قانون زمینی را برای ساکنان شهر خدا ارایه کرده است.

    سخن گفتن، استعدادی است که از جانب خداوند به بشر عطا شده تا آنان افکار خود را با یکدیگر مبادله کنند.

    بنابراین، اگر سخن گفتن برای اغوای مردم به کار آید، گناه است.

    البته منظور این نیست که هیچ وقت پیش نخواهد آمد زمانی که دروغ گفتن برای خدمت کردن به مردم مفید واقع نشود.

    نهمین فرمان از مجموعه‌ی ده فرمان این است: “نباید شهادت دروغ علیه همسایه ات را تحمل کنی”.

    آگوستین به استیسی می گوید که در هر شرایطی باید راست بگویی هر قدر هم که نتایج دردناکی به دنبال داشته باشد.

    اما برخلاف کانت برای دروغ درجاتی قایل است.

    دروغ هایی که برای کمک به دیگران باشند با دروغ‌هایی که برای آسیب رساندن به دیگران هستند، یکی نیستند.

    ضریب کاری برای مانع شدن از رانندگی در حالت مستی و کشته شدن، در مقایسه با فریب کاری با نیت موجب اخراج کسی شدن کمتر نادرست است.

    اما به طور کلی تمام انواع دروغ به رابطه‌ی ما با خداوند آسیب می رسانند.

    “در صورتی که دروغی گفته شد باید بخشیده شود نه این که توجیه شود”.

    دو پرسش را می توان از پیروان آگوستین پرسید: 1) آیا مطمئن هستید که خدای واقعی را می پرستید؟

    2) شما می دانید که خواست خدا چیست؟

    انجیل و قرآن درباره‌ی بسیاری از موضوعات کلی گویی کرده اند و بیانی شفاف ندارند.

    حتی معتقدین واقعی نیز درباره‌ی کارهای استیسی اتفاق نظر ندارند.

    اما همگی معتقدند که آنچه خدا از بشر می خواهد عدالت پیشگی و مهر ورزی است.

    اخلاق گفتگو مدارانه: مارتین بابر مارتین بابر یک فیلسوف یهودی روسی بود که پیش از جنگ دوم جهانی به فلسطین رفت و در همانجا در سال 1965 بدرود حیات گفت.

    نظریات اخلاقی او مبتنی بر روابط مردم با یکدیگر است.

    او اغلب برای بیان اهمیت نوع نگرشی که به سایر افراد داریم از زبان شاعرانه بهره گرفته است: “هرکسی باید شریکس را مانند خود بداند”.

    به اعتقاد بابر گفتگو اساس اخلاق است.

    او می گوید گفتگو امری دو سویه است.

    در منولوگ طرف مقابل به عنوان یک شیئی تلقی می شود.

    در صورتی که گفتگو رابطه‌ای را پایه می نهد که در آن، طرف مقابل تصویری از خدا فرض می شود.

    او با کانت در این زمینه هم عقیده است که مردم هدفمند و نه وسیله، ما متعهد اخلاقی داریم که برای مردم ارزش قایل شویم.

    بابر برای تشریح زندگی مبتنی بر گفتگو از عبارت “راه باریک” استفاده می کند.

    در این سوی ران سرزمین ذهن قرار دارد که هیچ معیاری ندارد و در طرف دیگر سرزمین قطعیت است و بر روی صخره‌ای نوشته شده: “در آن سوی سرزمین ذهن، در این سوی سرزمین هدف، در پل اتصال این دو سرزمین.

    هرکجا که ما یکدیگر را ملاقات کنیم، آنجا قلمرو “بین” ماست.

    معتقد بودن به این فلسفه، نیازمند توجه به روابط بین فردی است که نسبت به فلسفه‌ی خود پرستی، وجودی پیچیده تر را عرضه می کند.

    روابط مبتنی بر گفتگو اموری متضاد را شامل می شود: “زندگی سرشار از تضادهاست”.

    آنچه بابر به استیسی می گوید این است: کسانی که می خواهند روابط صادقانه‌ای با مردم داشته باشند باید تصویری مناسب در روابط ایجاد کنند.

    حقیقت بیان شفاف خود به دیگران است در حالی که ارتباطات منحط مبتنی بر “به نظر رسیدن” است.

    اگر استیسی خواهان گفتگویی راستین است باید “خود واقعی” خود را به نمایش بگذارد.

    برای مثال او می‌بایست درباره‌ی ترس خود با سرپرست گروه تدریس صحبت می کرد و نظرات او را نیز می شنید.

    اما تصور کنید حالتی را که به واسطه‌ی رعایت رابطه‌ی من- تو و احترام به اصل گفتگو، پشت باجه‌ی اخذ عوارض ترافیک ایجاد شود.

    بهرحال بابر بر روابط بین فردی تاکید دارد.

    آوایی متفاوت: کارول گیلیگان کارول گیلیگا استاد دانشگاه هاروارد است.

    او در کتاب خود بنام “آوایی متفاوت” نظریه‌ای عنوان کرده که می گوید زنان در مقایسه با مردان از روش های اخلاقی متفاوتی استفاده می کنند.

    طبق نظریه‌ی او مردان در روابط خود به دنبال کسب استقلال هستند در صورتی که زنان در جستجوی ارتباطی انسانی هستند.

    بی نهایتتعادل طلاییبی نهایتولخرجیبخشندگیخساستثروتستیرناجوییجرات و جسارتضعفقدرت بی نهایتمیانه‌روی طلاییبی نهایتگفتن همه چیزراست گفتندروغ گفتنفاش گوییافشاگری کنترل شدهرازداری

استیسی مری دانشجوی رشته‌ی ارتباطات در یک دانشگاه دولتی است. هفته‌ی گذشته استاد او در سمیناری، چندین نظریه در باب اخلاق به دانشجویان خود ارایه کرد. استیسی تا پیش از این پرداختن به بحث های فلسفی را اتلاف وقت می‌دانست اما از آن پس، در این باره دچار تردید شد. به موقعیت های جالبی که او طی 12 ساعت گذشته با آنها روبرو شده توجه کنید: 1) در پایان کلاس تولید برنامه های صبحگاهی تولیزیونی، ...

استیسی مری دانشجوی رشته‌ی ارتباطات در یک دانشگاه دولتی است. هفته‌ی گذشته استاد او در سمیناری، چندین نظریه در باب اخلاق به دانشجویان خود ارایه کرد. استیسی تا پیش از این پرداختن به بحث های فلسفی را اتلاف وقت می‌دانست اما از آن پس، در این باره دچار تردید شد. به موقعیت های جالبی که او طی 12 ساعت گذشته با آنها روبرو شده توجه کنید: 1) در پایان کلاس تولید برنامه های صبحگاهی تولیزیونی، ...

چکیده یکی از مطالبی که در نام سازی برای محصولات کمتر مورد توجه قرار گرفته است، اخلاقیات در نام سازی می‌باشد. در این مقاله اهداف نام سازی، مسئولیت اجتماعی، عوامل موثر برخرید اخلاقی، نقص‌های مدل‌های نام سازی، ارتباط آن با شهرت شرکت و دیدگاههای مرتبط با آن و لزوم توجه به نظرات اخلاقی تشریح شده است. کلیدواژه : نام و نشان تجاری؛ نام سازی؛ اخلاقیات؛ مسئولیت اجتماعی؛ تصویر نام و نشان؛ ...

چکیده یکی از مطالبی که در نام سازی برای محصولات کمتر مورد توجه قرار گرفته است، اخلاقیات در نام سازی می‌باشد. در این مقاله اهداف نام سازی، مسئولیت اجتماعی، عوامل موثر برخرید اخلاقی، نقص‌های مدل‌های نام سازی، ارتباط آن با شهرت شرکت و دیدگاههای مرتبط با آن و لزوم توجه به نظرات اخلاقی تشریح شده است. کلیدواژه : نام و نشان تجاری؛ نام سازی؛ اخلاقیات؛ مسئولیت اجتماعی؛ تصویر نام و نشان؛ ...

چکیده یکی از مطالبی که در نام سازی برای محصولات کمتر مورد توجه قرار گرفته است، اخلاقیات در نام سازی می‌باشد. در این مقاله اهداف نام سازی، مسئولیت اجتماعی، عوامل موثر برخرید اخلاقی، نقص‌های مدل‌های نام سازی، ارتباط آن با شهرت شرکت و دیدگاههای مرتبط با آن و لزوم توجه به نظرات اخلاقی تشریح شده است. کلیدواژه : نام و نشان تجاری؛ نام سازی؛ اخلاقیات؛ مسئولیت اجتماعی؛ تصویر نام و نشان؛ ...

امروزه سازمان ها به صورت فزاينده اي خود را درگير مسئله اي مي بينند که ان را معماي اخلاقي مي نامند؛يعني اوضاع وشرايطي شده که بايد يک بار ديگر کارهاي خلاف وکارهاي درست را تعريف کرد؛زيرا مرز بين کارهاي درست وخلاف بيش از پيش از بين رفته است.بدين ترتيب،ا

درمورد بررسى ريشه ها و بنيادهاى تاريخى ورزش هاى زورخانه اى پس از انقلاب مشروطيت پژوهش هاى چندى انجام شده است.ازجمله کتاب تاريخ ورزش باستانى ايران به قلم بيضايى کاشانى سال 1337. پرتو بيضايى درخصوص علت اين پژوهش اشاره داشته "در سنوات اخير. ( 1337 ) و

موضوعات اخلاقي معمولاً بر مبناي اصول فلسفي يا ديني جوامع مورد بحث و بررسي قرار مي‌گيرند، مانند اينکه انسان بايد با پدر و مادر ، همسر و فرزندان خود چگونه رفتاري داشته باشد؟ پيشرفت‌هايي هم که در حوزه دانش و فناوري روي مي‌دهند گاهي اوقات روابط ميان ا

نقش و ثمرات ورزش بر کسي پوشيده نيست و ديگر نيازي به اثبات آن نمي باشد ديگر براي اهميت ورزش و جايگاه آن در عرصه زندگي تلاش چنداني احتياج نيست (1)آنچه ديگر به اين جايگاه اهميت مي بخشد توجه به ابعادي است که ورزش در نهاد خود داشته و در صورت بي توجهي نمي

تأثیر سازنده اینترنت بر اخلاق کاربران چکیده در این مقاله به تأثیرات مثبت اینترنت بر اخلاق کاربران پرداخته شده است. دیدگاه اتخاذ شده در این مقاله مبتنی بر قابلیت‌هایی است که به صورت بالقوه در اینترنت وجود دارد و می‌تواند سبب تسهیل ارتباطات جهانی میان انسان‌ها، از میان برداشتن تبعیض‌ها در دستیابی به اطلاعات و در نهایت ایجاد جامعه اطلاعاتی جهانی شود. از نظر نویسندگان این مقاله ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول