وضع ادبی ایران
در قرن چهارم ونیمه اول قرن پنجم هجری
وضع عمومی زبان و ادب فارسی
دوره یی که مورد مطالعه ماست ، با آنکه ابتدای ترقی ادب فارسیست ، یکی از مهمترین ادوار ادبی ما هم محسوب می گردد . در ابتدای این عهد رودکی استاد شاعران و در اواخر آن فردوسی و عنصری دو استاد مسلم شعر پارسی زندگی می کرده اند .
شاعران دیگر این دوران نیز هر یک صاحب شهرت واهمیت خاص در تاریخ ادبیات فارسی هستند . کمتر دوره یی از ادوار ادبی فارسی است که این همه شاعر استاد و بزرگ ، آن هم از یک ناحیه محدود ، در آن زندگی کرده باشند ، و کمتر عهدیست که در آن فصاحت و جزالت کلام تا این حد مفطور و ملکه گویندگان باشد . کثرت شعر و تعدد آثار گویندگان چنانکه خواهیم دید یکی از خصائص عمده این دورانست .
علت اساسی این توسعه و رواج روزافزون شعر تشویق بی سابقه شاهان از شاعران و نویسندگان بود . همه امیران و شاهان مشرق در آن دوران نسبت بگویندگان پارسی سرای و نویسندگان و شاعران تازی گوی ایرانی رعایت کمال احترام را می کرده اند و این حکم حتی درباره محمود غزنوی که شاعران را بمنزله عوامل تبلیغت خود بکار می گماشت ، صادق است مگر در رفتار ناجوانمردانه او نسبت باستاد طوس که آن خود داستان دیگری در قلمرو مسائل نژادی و مذهبی دارد .
صلات گران و نعمتهای فراوان که امیران و شاهان درین دوره در راه تشویق شاعران صرف می کرده اند بحدی بود که آنانرا بدرجات بلندی از ثروت و تنعم می رسانید . درباره رودکی نوشته اند که بنه او را چهارصد شتر می کشید و خاقانی درباره عنصری گفته است :
شنیدم که از نقره زد دیکدان ز زر ساخت آلات خوان عنصری
بعضی از شاعران این عهد از کثرت ثروت محسود این و آن بودند و گروهی از آنان از وفور نعمت چون امیران با غلامان سیمین کمر و زرین کم حرکت می کردند . این وضع نتیجه مستقیم تشویق پادشاهان و خریداری مدایح و اشعار شاعران به بهای گزاف بود . در میان سلاطین و امیران و وزیران این عهد بسیار کسان داریم که یا خود شاعر و نویسنده بوده اند ( مانند شمس المعالی قابوس - آغاجی - طاهربن فضل چغانی - ابوالمظقر چغانی - ابن العمید - صاحب بن عباد - عتبی - جیهانی - ابوالفضل بلعمی - ابوعلی بلعمی و نظایر آن ) و یا از تشویق و بزرگداشت نویسندگان و شاعران پارسی گوی و تازی گوی غفلت نداشتند .
سامانیان خصوصاً بنثر و نظم پارسی شائق بودند ، شاعران پارسی گوی را تکریم می نمودند و برای ایجاد منظومه هایی مثل شاهنامه یا ترجمه کتابهایی مانند کلیله و دمنه پسر دادویه و تاریخ طبری و تفسیر کبیر طبری فرمانهایی مستقیماً صادر می کردند ، و برخی از وزیرانشان همچون ابوالفضل بلعمی مشوق شاعران در نظم داستانها و کتابهایی از قبیل کلیله و دمنه می شدند ، یا وزیرانی چون ابوعلی بلعمی خود بتألیف کتاب بزبان پارسی همت می گماشتند .
شاید یکی از علل بزرگ ترویج نظم و نثر پارسی بوسیله سامانیان تعقیب فکر استقلال ادبی ایرانیان و دنبال کردن همان نظری بوده که یعقوب لیث درین زمینه داشت ، و علت دیگر آنکه سامانیان می کوشیدند پایتختشان بخارا همان مرتبت و مقامی را حاصل کند که بغداد زیر تسلط خلفا داشت ، و گویا همین فکر بود که موجب سرودن ابیاتی از این قبیل می شد :
امروز بهر حالی بغداد بخاراست کجا میر خراسانست پیروزی آنجاست
و می دانیم که « امیرخراسان » عنوان رسمی سلاطین سامانی بود .