هوشنگ ابتهاج
امیر هوشنگ ابتهاج، سایه، در ششم اسفندماه 1306 هجری شمسی در رشت به دنیا آمد، دوره تحصیلات ابتدایی و قسمتی از متوسطه را در مدارس رشت گذراند. وی که از نوجوانی شعرگویی را آغاز کرده بود، دوره دبیرستان را به پایان نرسانده به تهران میآید و در مدرسه « تمدن » نامنویسی میکند و دو سال پیاپی در کلاس پنجم متوسطه مردود میشود و بعد هم به کلی درس و مدرسه را رها میکند.
در تهران با مهدی حمیدی شیرازی و فریدون توللی آشنا میشود. سایه که از نوجوانی به شعرگویی روی آورده، به بیست سالگی نرسیده بود که نخستین دفتر شعرش را به نام « نخستین نغمهها» با مقدمههایی از دکتر مهدی حمیدی شیرازی و عبدالعلی طاعتی، در رشت، منتشر میکند.
آشنایی و دوستی با شهریار و اندکی بعد با نیما هر چند که از قبل با اشعارشان آشنایی داشت در شعر سایه تأثیر میگذارد و همین سالهاست که با شاعران جوان هم سن و سالش در تهران آشنا میشود.
گرایش او به حزب توده که از سالهای اقامت در رشت آغاز شده بود، در تهران بیشتر میشود. فعالیتهای او کمتر وجه سیاسی پیدا میکند و غالباً جنبه ادبی اجتماعی دارد.
در سال 1330 دفتر شعر « سراب » را انتشار میدهد. سراب نخستین مجموعه او به اسلوب جدید است. اما قالب همان چهارپاره است با شکلهایی که توللی و خانلری ارائه دادند و مضمون، نوعی تغزل یا بیان احساسات و عواطف فردی است، ولی عواطفی واقعی و طبیعی. در مقدمه « سراب » سایه مینویسد که دیگر آوای دل دردمند و ترانههای عاشقانه فردی سر نخواهد داد و با مردم همگام خواهد شد و به آنچه میگوید، در مجموعه « شبگیر / 1332) جامه عمل میپوشاند. در همین سال، یعنی 1332 به فکر نشر برگزیده آثار کلاسیکش با عنوان « سیاه مشق» میافتد. این فکر را بعدها با مجلدات دیگری از سیاه مشق دنبال میکند. بر نخستین « سیاه مشق » او شهریار و مرتضی کیوان مقدمه مینویسند. شاعر در این مجموعه توانایی خویش را در غزل نشان میدهد به گونهای که میتوان گفت پارهای از غزلهای او از بهترین غزلهای این دوره به شمار میرود.
شاعر، در مجموعه « شبگیر» و « دفتر زمین/ 1334» میکوشد تا خود را به مرزهای شعر نیمایی نو نزدیک کند، او هر چند نشان میدهد که شعر نو نیمایی را هم از لحاظ قالب و هم از جهت محتوا درک کرده است اما چون زبان شعری او تغزلی است، نمیتواند خود را از آن دور نگه دارد و در سرودن اشعار اجتماعی توفیق چندانی به دست آورد.
از سال 1334 که « دفتر زمین » را منتشر میکند، تا ده سال بعد از سایه دفتر شعری انتشار نمییابد، البته شعرهای پراکنده او گاهگاه در مجلات منتشر میشود. در سال 1344 سفری به چند شهر شوروی برایش پیش میآید و قبل از این سفر است که « چند برگ از یلدا» را در نسخههای اندکی به هزینه خود چاپ میکند.
سایه در سال 1351 همکاری خود را با رادیو ایران آغاز کرد و برنامه «گلهای تازه» و « گلچین هفته » رادیو ایران را سرپرستی کرد. در سال 1353 با همکاری محمدرضا لطفی « گروه موسیقی شیدا» و درسال بعد با حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان « گروه موسیقی عارف» را بنیاد نهاد. پس از انقلاب اسلامی نیز سایه با همکاری همین موسیقیدانان « کانون چاووش » را تأسیس میکند. همکاری سایه با رادیو ایران تا سال 1357 بیشتر ادامه نیافت، در این سال سایه و همکارانش در گروه عارف و شیدا، در اعتراض به واقعه 17 شهریور از کار در رادیو استعفا دادند و بیرون آمدند.
در دهه پنجاه جز « سیاه مشق دو / 1352 » دفتر دیگری از سایه انتشار نیافت. در سال 1360 دو دفتر« تا صبح یلدا» و « یادگار خون سرو» از او منتشر شد.
در سال 1366 امواج زندگی سایه را ناگزیر از مسافرت به اروپا و اقامت در شهر کلن میکند. برای سایه در اروپا و آمریکا شبهای شعر و مجالس شعرخوانی متعددی ترتیب داده میشود. در سال 1364 دفتر « سیاه مشق سه» و در سال 1371 « سیاه مشق چهار » انتشار مییابد که اشعار جدید شاعر را در برمیگیرد.