به نام خدا
اگر به من بگویی فراموش می کنم
اگر به من بیاموزی به خاطر می آورم
اگر در گیرم کنی یاد می گیرم
ً فرانکلین ً
مقدمه :
یادگیری یک فرآیند است در هر فرآیند عوامل و متغیرهایی در حال تعاملند . در این جا فقط به ذکر نقش همسالان در روند یادگیری اکتفا می شود .
فرصت تفکر درباره کار و بحث با هم کلاسی ها معلمان را در فهم بهتر فرآیند تدریس و بسط راهبردهای موثر تدریس کمک می کند . هم کلاسی ها با بیان ایده های خود همچون آیینه ای در برابر هم هستند و به همدیگر کمک می کنند از طریق جدیدی که بینش عمیق تری را برای بهبود یادگیری به دست می دهد ، یکدیگر را ببیند (فالک و دارلینگ – هاموند 1993 ، لایبر من و میلر 1992 ، لیتل 1990 ، شوان 1983)
یادگیری از طریق همسالان به گونه ای است که تعامل زیاد و مداوم بین دانش آموزان حاکم است همدیگر را یاری می دهند تکرار شفاهی (کلامی ) بین آنها موجود است هم چنین هم آموزی مورد تأکید است .
اینان پذیرفته اند که خود را منبع عمده یاری ، بازخورد ، تقویت و حمایت به حساب آورند .
جانسون و همکارانش ادعا می کنند که بهره گیری از هم سالان در یادگیری دست کم دو دشواری مهم و عمده را از بین میبرد :
افت پیشرفت تحصیلی و افزوده شدن فعالیتهای دسته جمعی و عدم گوشه گیری ، از خود بیگانگی بی هدفی و ناراحت بودن . زمانی یادگیری از طریق هم سالان محقق می شود که دانش آموزان برای برای دستیابی به هدفی به صورت مثبت با یکدیگر به همبستگی برسند . یعنی وقتی دانش آموزی به هدف تعیین شده دست یافت دانش آموزان دیگر هم احساس کنند که به هدفشان رسیده اند .
دلیلی به پرداختن به مشارکت در کلاس درس را تبیین می کند به دست آوردن توانایی در سطح بالاتر کارکرد از ناحیه فرد در میان گروه است . در این خصوص ویگوتسکی (1976) معتقد است که مشارکت با دیگران در گروه کوچک به فراگیران کمک می نماید تا به (دامنه توسعه تقریبی ) برسند .
او توضیح می دهد که یک یادگیرنده ممکن است تا سطح شخصی کارکرد داشته باشد. اما همکاری مشارکتی با دیگرانی که از او توانا تر هستند ممکن است به او کمک نماید تا در سطح بالاتری کارکرد پیدا کند . در واقع توانایی بالقوه ای که یک کودک دارد ، می تواند با کمک و همکاری همسالان خود بارور شود که این همان دامنه توسعه تقریبی می باشد .
همیاری و نقش همسالان در یادگیری :
محیط همیاری یا همان نقش همسالان محیطی است که در آن شاگرد یاد می گیرد که اگر وقتی نیاز به کمک دارد ، اگر چیزی برای گفتن دارد ، سوال و مسئله و مشکلی دارد ، غیر از معلم افراد دیگر که همکلاسی ها و هم سالان او هستند قابل اعتماد و اطمینان هستند ، می توان با آنها در میان گذاشت . شعار عمومی این نوع کلاسها و دانش آموزان این است که « همه با هم نجات پیدا می کنیم یا همه با هم غرق می شویم » در واقع وابستگی مثبت به دیگران وجود دارد . با توجه به جو عمومی و روانی اجتماعی که در محیط مشارکتی و همیاری همسالان در فضای کلاس حاکم است بدون شک یافته های این گونه کلاس ها به مراتب در مقایسه با سایر کلاسها بهتر خواهد بود .
همچنانکه تحقیقات متعدد نشان داده اند که میزان یادگیری در این نوع کلاسها بیشتر است . لذا بهتر است جهت کارآمد کردن فعالیت کلاسها از روش مشارکت دادن همسالان در کلاس درس استفاده کنیم .
دانش آموزان مقدار قابل توجهی از یادگیریشان را مدیون همدیگر هستند . اگر دانش آموزان اخیرا مطالبی را فراگرفته است آن را برای هم کلاسی های خود شرح دهد . آنها اغلب بهتر مطالب ر ا فرا می گیرند .
برای اینکه دانش آموزان را درگیر در هدف های آموزشی نماییم می توانیم تکنیک سوال شاگرد از شاگرد را اجرا نماییم در این روش از شاگردان خواسته می شود که هر کس از دوست کنار دست خود یک یا چند سوال از درس تدریس شده و سپس پاسخ بیان شده از ناحیه دوست خود را با کمک خود و دوستان با توجه به صحبت های معلم یاددداشت خود و کتاب ... مورد بحث قرار دهند و متقابل فرد سوال شونده از سوال کننده سوال بکند .
در این شیوه فرد سوال کننده بالاجبار باید تعمق و تفکر کند تا هر آنچه که از یاددهی – یادگیری عایدش شده است به صورت سوال در آورد که این عمل خود موجب می گردد که هر شاگرد در واقع توان خود را ارزیابی نماید و آنچه کهیاد گرفته است را درونی نماید از سوی دیگر بررسی پاسخ سوال از روی دو نفر به آنها این فرصت را می دهد که در تفهیم و درک هدف های آموزشی با زبان دیگر به گفتگو بنشینند و به زبان خودشان در انتقال هدفهای آموزشی به یکدیگر بپردازند که این روش در نوع خود از ارزنده ترین تکنیک ها جهت آموزش محسوب می گردد .