دانلود مقاله یادگیری

Word 125 KB 20039 21
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • به نام خدا
    اگر به من بگویی فراموش می کنم
    اگر به من بیاموزی به خاطر می آورم
    اگر در گیرم کنی یاد می گیرم
    ً فرانکلین ً
    مقدمه :
    یادگیری یک فرآیند است در هر فرآیند عوامل و متغیرهایی در حال تعاملند .

    در این جا فقط به ذکر نقش همسالان در روند یادگیری اکتفا می شود .


    فرصت تفکر درباره کار و بحث با هم کلاسی ها معلمان را در فهم بهتر فرآیند تدریس و بسط راهبردهای موثر تدریس کمک می کند .

    هم کلاسی ها با بیان ایده های خود همچون آیینه ای در برابر هم هستند و به همدیگر کمک می کنند از طریق جدیدی که بینش عمیق تری را برای بهبود یادگیری به دست می دهد ، یکدیگر را ببیند (فالک و دارلینگ – هاموند 1993 ، لایبر من و میلر 1992 ، لیتل 1990 ، شوان 1983)
    یادگیری از طریق همسالان به گونه ای است که تعامل زیاد و مداوم بین دانش آموزان حاکم است همدیگر را یاری می دهند تکرار شفاهی (کلامی ) بین آنها موجود است هم چنین هم آموزی مورد تأکید است .


    اینان پذیرفته اند که خود را منبع عمده یاری ، بازخورد ، تقویت و حمایت به حساب آورند .


    جانسون و همکارانش ادعا می کنند که بهره گیری از هم سالان در یادگیری دست کم دو دشواری مهم و عمده را از بین میبرد :
    افت پیشرفت تحصیلی و افزوده شدن فعالیتهای دسته جمعی و عدم گوشه گیری ، از خود بیگانگی بی هدفی و ناراحت بودن .

    زمانی یادگیری از طریق هم سالان محقق می شود که دانش آموزان برای برای دستیابی به هدفی به صورت مثبت با یکدیگر به همبستگی برسند .

    یعنی وقتی دانش آموزی به هدف تعیین شده دست یافت دانش آموزان دیگر هم احساس کنند که به هدفشان رسیده اند .


    دلیلی به پرداختن به مشارکت در کلاس درس را تبیین می کند به دست آوردن توانایی در سطح بالاتر کارکرد از ناحیه فرد در میان گروه است .

    در این خصوص ویگوتسکی (1976) معتقد است که مشارکت با دیگران در گروه کوچک به فراگیران کمک می نماید تا به (دامنه توسعه تقریبی ) برسند .


    او توضیح می دهد که یک یادگیرنده ممکن است تا سطح شخصی کارکرد داشته باشد.

    اما همکاری مشارکتی با دیگرانی که از او توانا تر هستند ممکن است به او کمک نماید تا در سطح بالاتری کارکرد پیدا کند .

    در واقع توانایی بالقوه ای که یک کودک دارد ، می تواند با کمک و همکاری همسالان خود بارور شود که این همان دامنه توسعه تقریبی می باشد .


    همیاری و نقش همسالان در یادگیری :
    محیط همیاری یا همان نقش همسالان محیطی است که در آن شاگرد یاد می گیرد که اگر وقتی نیاز به کمک دارد ، اگر چیزی برای گفتن دارد ، سوال و مسئله و مشکلی دارد ، غیر از معلم افراد دیگر که همکلاسی ها و هم سالان او هستند قابل اعتماد و اطمینان هستند ، می توان با آنها در میان گذاشت .

    شعار عمومی این نوع کلاسها و دانش آموزان این است که « همه با هم نجات پیدا می کنیم یا همه با هم غرق می شویم » در واقع وابستگی مثبت به دیگران وجود دارد .

    با توجه به جو عمومی و روانی اجتماعی که در محیط مشارکتی و همیاری همسالان در فضای کلاس حاکم است بدون شک یافته های این گونه کلاس ها به مراتب در مقایسه با سایر کلاسها بهتر خواهد بود .


    همچنانکه تحقیقات متعدد نشان داده اند که میزان یادگیری در این نوع کلاسها بیشتر است .

    لذا بهتر است جهت کارآمد کردن فعالیت کلاسها از روش مشارکت دادن همسالان در کلاس درس استفاده کنیم .


    دانش آموزان مقدار قابل توجهی از یادگیریشان را مدیون همدیگر هستند .

    اگر دانش آموزان اخیرا مطالبی را فراگرفته است آن را برای هم کلاسی های خود شرح دهد .

    آنها اغلب بهتر مطالب ر ا فرا می گیرند .


    برای اینکه دانش آموزان را درگیر در هدف های آموزشی نماییم می توانیم تکنیک سوال شاگرد از شاگرد را اجرا نماییم در این روش از شاگردان خواسته می شود که هر کس از دوست کنار دست خود یک یا چند سوال از درس تدریس شده و سپس پاسخ بیان شده از ناحیه دوست خود را با کمک خود و دوستان با توجه به صحبت های معلم یاددداشت خود و کتاب ...

    مورد بحث قرار دهند و متقابل فرد سوال شونده از سوال کننده سوال بکند .


    در این شیوه فرد سوال کننده بالاجبار باید تعمق و تفکر کند تا هر آنچه که از یاددهی – یادگیری عایدش شده است به صورت سوال در آورد که این عمل خود موجب می گردد که هر شاگرد در واقع توان خود را ارزیابی نماید و آنچه کهیاد گرفته است را درونی نماید از سوی دیگر بررسی پاسخ سوال از روی دو نفر به آنها این فرصت را می دهد که در تفهیم و درک هدف های آموزشی با زبان دیگر به گفتگو بنشینند و به زبان خودشان در انتقال هدفهای آموزشی به یکدیگر بپردازند که این روش در نوع خود از ارزنده ترین تکنیک ها جهت آموزش محسوب می گردد .



    زندگی انسان بدون همکاری و همیاری بسیار بی معنی است .

    انسان از تنهایی می گریزد و خود را در جمع می یابد .

    در زندگی بیش از 90 درصد مردم در انجام دادن کارها و وظایف با یکدیگر به همیاری می پردازند .

    متاسفانه در نظام های آموزش و پرورش اصل همیاری و نقش همکلاسان طی سالیان متمادی مورد مسامحه قرار گرفته است .

    حاصل اندیشه های چند دهه اخیر درباره آموزش و پرورش بر اصل همیاری در امر آموزش است .

    به دنبال طرح همیاری و نقش همسالان در یادگیری ، تحقیقات بسیاری درباره تاثیر این روش انجام شد .

    پژوهشگران با انجام دادن تحقیقات و با بررسی نتایج حاصل از نتایج تحقیقات انجام شده اظهار داشتند که بهره گیری از گروههای یادگیری همیار سبب افزایش کیفیت بازده های یادگیری می شود .

    با شناخت که نقش تعامل اجتماعی در پرورش فکر ، غیر قابل چشم پوشی است .

    محیط های یادگیری ساخت گرا به گونه ای ساماندهی می شود که فرصت های کلانی را برای همکاری و تبادل عقیده با هم کلاسی ها و بزرگترها در اختیار دانش آموزان قرار می دهد .

    کلاس ها به شکلی هستند که یادگیری دسته جمعی و موقعیت تدریسی توسط همکلاسی در آن وجود دارد .

    به طوری که دانش آموزان می توانند آزادانه با هم صحبت ، پرسش و پاسخ و درباره ایده ها بحث می کنند .

    این نوع تبادلات که به غنی شدن ، افزایش و استحکام درک و فهم یادگیری بهتر می انجامد پیوسته دانش آموزان را در معرض دیدگاه های مختلف قرار می دهد .

    هر گونه فعالیت «یادگیری واقعی» را می توان با یادگیری از طریق همیاری و همسالان تداعی کرد و هم خوان دانست .

    یادگیری از طریق هم کلاسی ها دانش آموزان را بر می انگیزد که به صورت همیار با هم کار کنند تا به هدف مشترک دست یابند .

    دانش آموزان در تلاش برای یادگیری باید همراه هم مانند یک سیستم مستقل عمل کنند و شعارشان این باشد که « همه برای یکی ، یکی برای همه » دانش آموزان از طریق تعامل با هم و همکاری یکدیگر کاربرد و بهره جویی از مهارتهای اجتماعی ، مهارت های تفکر در سطح عالی و مهارتهای برقراری اتباط را می آموزند .

    کلاسهای درسی که بر اساس همیاری و هم کاری هم سالان شکل می گیرد .

    کلاس من ر ابه کلاس ما تبدیل می کند و یادگیری از این طریق برای دانش آموزان فرصتی ایجاد می کند تا با یکدیگر در قالب گروهای کوچک و گروههای متشکل از افرادی با تواناییهای متفاوت کار کنند نقش معلم از اشاعه کننده و انتقال دهنده اطلاعات به تسهیل کننده روند یادگیری تغییر می یابد .

    مسئولیت یادگیری از دوش معلم برداشته و به دانش آموز محول می شود .

    افزون بر این دانش آموزان با کار در گروهها و تعامل با یکدیگر بیش از پیش با روند یادگیری در می آمیزند .

    آنان نه فقط مسئولند محتوا و مهارت ارائه شده را یاد بگیرند .

    بلکه در برابر یادگیری اعضاء گروه خود و کلاس هم مسئولیت دارند .

    بنا به نظر جانسون سه نوع یادگیری عمده وجود دارد که در کلاس درس شکل می گیرند .

    انفرادی – رقابتی – یادگیری از طریق هم سالان دارای ساختاری است که دانش آموزان را بر می انگیزد و به صورت گروهی کار کنند و یادگیریشان را از طریق هم شاگردی خود تقویت کنند و هم چنین دانش آموزان در تعامل با یکدیگر برای رسیدن به هدفی مشترک تلاش می کنند .

    آنان از مجمو عه مهارتهای اجتماعی خود بهره می گیرند تا کارکرد آموزشی موفقیت آمیزی داشته باشند .

    در گروهایی که همسالان قرار می گیرند یادگیر به صورت های زیر اتفاق می افتد افراد دارای ارتباط میان فردی مثبت اند – اعضای گروه هم سالان مسئولیت پذیرند .

    هر گروه متشکل افراد متفاوتی از نظر سطح توانایی هستند .

    مشارکت در رهبری وجود دارد افراد دارای مسئولیت متقابل نسبت به یکدیگرند .

    .

    مهارتهای اجتماعی به صورت مستقیم آموخته می شود معلم در این میان فعالیت مشاهده ای و مشاوره ای دارد .

    گروه میزان مفید بودن کارش را ارزشیابی می کند .

    دانش آموزان دل به جمع می سپارند و هر چه دارند در اختیار دیگران قرار می دهند تا خود هم از یاری دیگران بهره بگیرند .

    مناسب ترین شکل استفاده یادگیری هم سالان از یکدیگر ایجاد فضای عاطفی گروههای یادگیری – اشتراک در هدف ، سهیم بودن در ابزار و وسایل و ...

    است .

    همه دانش آموزان هدف یادگیری را مهم می دانند و انتظار دارند تا با یاری یکایک اعضای گروه یادگیری به هدف دست یابند .

    معلم به ندرت به مشابه منبعی برای پاسخ دهی به سوالات دانش آموزان و ارائه راه حل ها در نظر می گیرند .

    به جای آن معلمان فعالیت های دانش آموزان را باز نگری می کنند و مهارت های همکاری را می آموزند و هر زمان که نیاز باشد برای ارتباط بیشتر برای ارتباط بیشتر یادگیرندگان با موضوع کمک می کنند .

    دانش آموزان هر کدام پذیرفته اند که خو منبع عمده یاری ، بازخورد ، تقویت و حمایت به حساب آورند .

    دانش آموزان نزدیک هم می نشینند تا بتوانند تعامل چهره به چهره داشته باشند و نظریات خود را بدون ایجاد سروصدای زیاد به گوش دیگران برساند .

    دانش آموزان می توانند نهایتا آنچه را یادگرفته اند و به درک و فهم آن رسیده اند خلاصه کنند تا آنکه از آنها به صورت مفید تری در درسهای بعدی بهره جویند .

    " وحدت پایداری می بخشد و تفرقه زوال " " دو اندیشه برتر از یک فکر است " در یادگیری هم سالان از یکدیگر دانش آموزان به هم بستگی هایی می رسند که هدف مشترکی پیدا می کنند .

    آنان در این میان یادگیری انفرادی هم تجربه می کنند و تلاش می کنند مطالب را به یکدیگر هم بیاموزند .

    یادگیری از طریق هم سالان مهارت های برقراری ارتباط دانش آموزان را می طلبد و آنها را ارتقا می دهد .

    به دلیل مشارکت فعال در کلاس عزت نفس دانش آموزان تقویت می شود و درک و فهم او از مطالب درسی افزایش می یابد .

    مشارکت فعال ، عزت نفس بالا ، خود اتکایی و ...

    زمینه ساز کسب نمرات بالا هستند .

    هر دانش آموز دارای برخی توانمندی های برقراری ارتباط هست .

    مشارکت درای مهم یادگیری و در میان هم سالان ، ایده سازی بیان نظرات ، دفاع از چشم اندازها سبب تقویت توان دانش آموزان در سایر امور در کلاس درس می شود .

    پس ما اعتقاد داریم که جنبه اجتماعی رشد فرد پایه و اساس زندگی او را تشکیل می دهد انسان به معنی دقیق کلمه حیوانی فرهنگی است جنبه عقلانی حیات وی نیز در زمینه اجتماعی رشد می کند و ادامه زندگی انسان جز در جامعه جریان نمی یابد .

    نخستین تماسهای اجتماعی ما با فردی است که در اوایل دوره شیر خوارگی مراقبت از ما را به عهده دارد .

    این فرد معمولاً مادرات یک کودک معمولی با دیدن چهره مادرش لبخند می زند و در واقع همین توانایی لبخند زدن در چنین سن و سالی کمی می تواند نقش مهمی در تحکیم پیوند مادر و فرزندی ایفا کند .

    در این میان می توانیم به نقش خانواده ، مدرسه و هم سالان در اجتماعی شدن و یادگیری مهارتهای کودک اشاره کنیم .

    همراه با بالا رفتن سن کودک ، نقش همسالان به عنوان عامل تقویت کننده و الگو افزایش می یابد .

    هم سالان از راههایی منحصر به فرد و عمده در شکل گیری شخصیت ، رفتار اجتماعی ، ارزشها و نگرشهای یکدیگر دخالت دارند .

    کودکان از طریق سر مشق دهی اعمالی که قابل تقلید است ، با تقویت و تضعیف پاسخهای خاص ، با ارزشیابی فعالیتهای یکدیگر و بازخوردی که به یکدیگر می دهند ، در یکدیگر تاثیر می گذارند .

    علاوه براین ، روابط میان همسالان تاثیر نه چندان آشکاری در رشد کودکان دارد برای مثال بدون شک موقعیت کودکان در میان همسالان خود و دوستیهایی که بر قرار می کنند ، در خود پنداره آنان تاثیر می گذارد و هنگام ارزیابی این تاثیرات باید به خاطر داشته باشیم که روابط همسالان تحت تاثیر روابط در بافت اجتماعی بزرکتر ، یعنی خانواده ، مدرسه و سایر گروههای سازمان نیافته غیر رسمی است .

    همسالان کودک عواملی برای اجتماعی شدن او هستند ، گرچه بدون اینکه بخواهند برخی از رفتارهای طفل را تقویت نموده ، الگوهایی برای تقلید و همانند سازی او بوده اند ، و در نتیجه سبب تغییر و تعدیل رفتارهای کودک می گردند .

    تاثیر همسالان در رشد شخصیت و رفتار طفل پس از تاثیر والدین مقام دوم را دارد .

    همچنین همسالان کودک عواملی موثر در اجتماعی شدن او هستند .

    اجتماعی شدن فرایندی است که کودکان به کمک آنها ، ارزشها ، اعتقادات و میعاهای رفتاری را که فرهنگ جامعه از آنان انتظار دارد ، می آموزند .

    این قرایند در دوران شیر خوارگی آغاز می شود و در دوران کودکی پیچیده تر می شد .

    مدرسه در اجتماعی کردن کودکان نقش مهمی دارد .

    تاثیر مدرسه در اجتماعی کردن کودکان صرفا به دلیل وجود معلمان ، ساختمان مدرسه و سازمان بندی محیط آموزشی نیست بلکه مجموعه کودکان که جامعه کوچکی به نام مدرسه را تشکیل می دهند در این میان نقش بسیاری دارند .

    در دوران دبستان دایره دوستان کودک گسترده تر و استحکام دوستیها بیشتر می شود .

    کودکان مدرسه رو در مقایسه با کودکان خردسالتر با یکدیگر بیشتر کنش متقابل دارند و بیشتر در فعالیتهای اجتماعی شرکت می کنند .

    غالب رفتارهای آنها در جهت انسجام تکالیف و کنشهای اجتماعی آنان به طور کلی سازمان یافته تر است ، همکاری و سایر رفتارهای اجتماعی به خصوص شریک شدن و سایر اشکال نوع دوستی در سالهای مدرسه افزایش می یابد ، حال آنکه پرخاشگری و دعوا کاهش پیدا می کند .

    طرد یا پذیرفتگی از سوی همسالان چه چیز تعیین می کند که دسته ای از کودکان ، کودکی دیگر را می پذیرن یا ترد می کنند ؟

    چگونگی پذیرش کودکان و یا طرد آنها در کودک تاثیر می گذارد .

    تحقیقات در این باره (طرد و پذیرفتگی از سوی همسالان ) نشان می دهد که پذیرفته شدگان از سوی همسالان بستگی به داشتن تعدادی از خصوصیات شخصیتی دارد .

    به طور کلی خصوصیاتی که در فرهنگ جامعه ای که کودک در آن زندگی می کند از اهمیت برخوردار است ، مانند جذابیت جسمانی ، محبوبیت به همراه می آورد حال آنکه خصوصیات منفی چون رشد نایافتگی ، طرد را به دنبال دارد .

    کودکان سنین 5-3 سال ، کودکان جذاب را از غیر جذاب تشخیص داده ، بر اساس صفات ظاهری آنها قضاوت می کنند به نحوی که دختران و پسران بین همسالان خود از محبوبیت بیشتری برخوردارند .

    یکی از دلایل اینکه جذابیت جسمانی تا این حد مهم است ، این است که افراد در ذهن خود طرحواره یا تصوری قالبی از شخص دارند و فکر می کنند وی از مجموعه خصوصیات مطلوب دیگری نیز برخوردار است .

    کودکان مطرود لزوما رفتاری غیر دوستانه ندارند و کمتر از بقیه اجتماعی نیستند ، اما غالبا از طرف دیگران مورد تمسخر قرار می گیرند ، درگیر دعوا می شوند و گاهی رفتاری رشد نایافته ، ضد اجتماعی و نامناسب دارند .

    رفتارهای خشن و ضد اجتماعی بیشتر از صفات کودکان غیر جذاب به شمار می آید ، در حالی که رفتارهایی نظیر استقلال ، شجاعت ، صمیمیت ، مشارکت و خود کفایی به کودکان جذاب نسبت داده می شود .

    عامل دیگری که در پذیرش همسالان می تواند تعیین کننده باشد ، سن و جنس است .

    کودکان مایلند دوستانی بر گزینند که از نظر سن و جنس شبیه خودشان باشند .

    به این ترتیب می توان گفت که در واقع کودکان در دو جهان زندگی می کنند ، جهان والدین و سایر بزرگسالان و جهان همسالان .

    این دو جهان می توانند در کنار یکدیگر و در حالی که بخش مشترک کوچکی نیز دارند ، وجود داشته باشند .

    دنیای همسالان ، خرده فرهنگی است از بسیاری جهات تحت تاثیر فرهنگ بزرگترهاست .

    نقش همسالان همسالان و دوستان از مهمترین عوامل اجتماعی شدن کودکان و نوجوانان به شما می آیند .

    آنها از طرق مختلف بر یکدیگر تاثیر می گذارند و از یکدیگر تاثیر می پذیرند.

    بسیاری از محققان بر این عامل تاکید دارند و از آن به عنوان ارتباط افقی یاد کرد اند ، یعنی ارتباطی که در بین افرادی نسبتا هم سطح از لحاظ سنی ، طبقه اجتماعی ، تحصیلی ، اقتصادی و...

    برقرار است .

    تا قبل از یک سالگی به ندرت ارتباطی معنی دار بین کودکان برقرار می شود .

    کودکان ده ماهه به گونه ای با یکدیگر برخورد می کنند که انگار عروسک اند ، برا هم صدا در می آورند ، موهای همدیگر را می کشند یا اعتنایی به یکدیگر نمی کنند .

    از حدود دو سالگی به بعد اولین ارتباط های معنی دار میان کودکان ایجاد می شود .

    البته دوام این ارتباط ها بسیار اندک است و در حد چند دقیقه بازی با یکدیگر باقی می ماند .

    در سنین دبستانی و پیش دبستانی ، کودکان علاقه مندند به برقراری ارتباط با همسالانی اند که شاد و زیبا باشند و اسباب بازی ها ، خوراکی ها و وسایل خود را در اختیار آنها قرار دهند .

    ارتباط و دوستی های این دوره و حالت موقت و گذرا داشته ، به سرعت شکل می گیرند و سریعا تغییر می کنند .

    ویژگی های ارتباطات خاص این دوره تقریبا مطابق رشد اخلاقی کودکان این دوره است ( پیش قرار دادی ) .کودک پایبندی مداوم به ارتباطات خود ندارد به راحتی دوستانش را کنار می گذارد بدون اینکه علت خاصی وجود داشته باشد و درک عمیقی از دوستان صمیمیت و ارتباط متقابل ندارد .

    در سالهای میانه و پایانی کودکی ارتباط بر اساس کمک به یکدیگر و رفع نیازهای هم شکل می گیرد و اعتماد به هم نقش مهمی در تداوم آن ایفا می کند .

    کودکان درکی ذهنی از دوستان پیدا می کنند و دوستان تنها اشخاصی نیستند که با هم بازی می کنند بلکه کسانی اند که ویژگی ها ومشترکات خاصی بین آنها بر قرار است که یکی از آنها دوست داشتن همدیگر است .

    در دوران نوجوانی هم سالان بهترین نقش را در فرایند اجتماعی شدن فرد بازی می کنند .

    نوجوانان برای اینکه بتوانند هویتی مستقل از والدین پیدا کنند باید ارتباطی صمیمی و متقابل با هم سالان خود بر قرار نمایند .

    ارتباط و دوستی دوران نوجوانی دارای این مشخصه هاست : دوستان یکدیگر را درک می کنند ، افکار و احساسات عمیق و درونی خود را با یکدیگر در میان می گذارند ، برای حل مسائل و مشکلات روانی خود به یکدیگر کمک می کنند و سعی دارند باعث درد سر و مشکل برای دوستانشان نشوند .

    سازگاری علائم و شخصیت دو نفر ملاک انتخاب دوست است و پایان دوستی منوط به عهد شکنی و عدم وفای به عهد یکی از دوستان است .

    تحول و تغییر در استدلال های مربوط به دوستی با فرد یا اشخاص خاص ، با افزایش سن تغییر می یابد .

    در اولین مرحله رشد دوستی و ارتباط ، معمولا استدلال نهان در ارتباط بین دو کودک و نزدیکی فیزیکی آنها به همدیگر است .

    یعنی این دو به این دلیل ساده با هم دوست اند که همسایه ، هم کلاس ، هم مدرسه و دوست خانوادگی بوده ، در ضمن قادرند نیازهای همدیگر را به بهترین وجه رفع نمایند و به هم اعتماد کنند .

    اما در مرحله سوم دوستی ، مهم ترین اصل و دلیل برای دوستی نوجوانان شباهت و ویژگیهای شخصیتی ، قابل اعتماد بودن دو دوست و پایبندی طرفین به ملاک های مورد قبول در خصوص دوستی است .

    در همین حال ممکن است نوجوانان با هم همسایه ، هم کلاس یا هم مدرسه باشند یا نباشند .

    تاثیر ارتباط و دوستی بر کودکان ونوجوانان دوستان وهمسالان علاوه بر اینکه از عوامل مهم اجتماعی شدن فرد به شمار می آیند می توانند روی یاد گیری ، پیشرفت و تحصیلی و مهارتهای کلامی فرد نیز موثر باشند .

    از مهمترین آثار مثبت همسالان ، از بین بردن خودمداری است .

    در محیطی که همسالان ارتباط صحیح و مناسب با هم دارند ، مهارتهای اجتماعی مهم مانند همکاری ، رقابت و صمیمیت آموخته می شوند .

    در چنین شرایطی نه تنها یاد گیری افزایش می یابد ، بلکه رفتارهای اجتماعی مناسب نیز رشد می کند .

    نا توانی در برقراری رابطه مطلوب بین همسالان ، موجب طرد وعدم محبوبیت می شود .

    شواهد پژوهشی نشان میدهند که دانش آموزان مطرود وفاقد ارتباط ا فقی سالم، پرخاشگرترند و رفتارهای نامناسب دارند ، پیشرفت تحصیلی و انگیزش آنها اندک است و از اختلالات هیجانی ، اظطراب و افسردگی بیشتر رنج می برند .

    اگر چه ارتباط و دوستی بین همسالان در تمام دوران کودکی حائز اهمیت است ، اما به علت گرایش بسیار شدید نوجوانان به گروه همسالان ، در این دوره اهمیت بیشتری می یابد .

    دوستی دوره کودکی ، تنها رفاقت ساده ای است که بر اثر اشتراک عادات و به خصوص بازی ایجاد می شود .

    از حدود 11 سالگی به بعد این دوستی محکم تر و جنبه انتخابی آنها بیشتر می شود و در دوره بلوغ و نوجوانی ، دوستی ریشه عمیق تری می یابد و با شور و هیجان توام می شود .

    در این دوران ، دوست حامی " من " یا به عبارت صحیح تر ، یک من دیگر است و مانند آیینه ، تصویر اطمینان بخشی به نوجوان می نمایاند .

    به همین سبب پیوندهای دوستی در شخصیت نوجوان تاثیر بسیار می گذارند و از طرف دیگر این امکان را قراهم می آورند که احساسات سرکوب شده خود اعم از خشم و هیجان را ابراز کند و نوجوان در می یابد که دیگران هم امید ها و ترس هایی نظیر او دارند .

    دوستی های نزدیک به نوجوانان این آزادی را می دهد که از یکدیگر انتقاد کنند و به همین دلیل می آموزند که رفتار ، علایق یا عقاید خود را اصلاح کنند ، بی آنکه از سوی سایرین طرد شوند .

    این نوع دوستی ها به نوجوان کمک می کند تا هویت خود را پیدا کنند ، احساس اعتماد به نفس کرده ، به هویت خود افتخار نماید .

    دوستی های دوره نوجوانی چن با عواطف و احساسات شدید توام هستند ، زودتر از بین می روند .

    نوجوانی که مشکلات شخصی بسیار دارند به دوستان نزدیک نیازمند تر هستند .

    اما توانایی چندانی برای حفظ دوستی ندارند .

    با ثبات ترین نوع دوستی هم بین نوجوانان شدت و ضعف پیدا می کند ، به این دلیل که هر یک از طرفین در دوره ای است که نیازها ، احساسات و مشکلاتش مدام تغییر می کند .

    تجارب همسالان در دوران کودکی و نوجوانی با سازگاری بعدی آنها مرتبط است .

    کسانی که در دوران کودکی و نوجوانی دچار مشکلات ارتباطی (اعم از ضعف در برقراری ارتباط ، ارتباط بیمار گون و ...

    ) باشند در بزرگسالی نیز مشکلاتی مانند اختلال شخصیت ، دوری گزینی ، بزهکاری ، پرخاشگری و رفتارهای ضد اجتماعی خواهند داشت .

    در کل ، همسالان امکانات یادگیری مهارت های اجتماعی ، کنترل رفتار ، انتقال ارزشهای اجتماعی کمک به رشد هویت فردی و استقلال از والدین را فراهم می آورند .

    والدین و روابط همسالان در دوران کودکی و پیش از نوجوانی ، فرد وابستگی عمیق به خانواده دارد و کلیه تعاملات و ارتباطات و در چارچوب و تحت نظر خانواده صورت می گیرد و به علت تداوم دوستی ها ، ارتباط همسالان هیچ مشکلی ایجاد نمی کند .

    خانواده کنترل مستقیم مستقیم روی رفتارها و ارتباطات فرزند خود با سایر دوستان اعمال می کند ، به راحتی در دوستی های کودکان دخالت و اعمال نظر می کند و حتی در مورد نوع ارتباط و میزان ارتباط برای فرزندان خود حد و حدودی مشخص می نماید .

    اما در دوران نوجوانی ، پیوند بین والدین و نوجوانان شروع به ضعیف شدن می کند و در مقابل ارتباط بین همسالان و دوستان افزایش می یابد .

    اغلب پدران و مادران این نفوذ فزاینده را تهدیدی برای خود به حساب می آورند و معتقدند که ارتباط زیاد فرزندان آنها با دوستان و همسالانشان ممکن است به ارزشهای خانوادگی آسیب برساند یا محبت و عشق که حق آنها است و باید فرزندشان نثار آنها کند از آنها دریغ می کند .

    اما چنین نیست .

    تحقیقات متعدد ثابت کرده اند که همسالان ارزشهای خانواده را تایید می کنند .

    گرچه ممکن است همسالان برخی مسائل را بزرگ کنند و بر اختلاف سلیقه والدین و فرزندان بیفزایند ، اما به ندرت می توانند مشکل آفرین شوند .

    اعمال کنترل شدید و دخالت های نابجا والدین در ارتباطات سال فرزندان ، خود مهم ترین عامل مشکل ساز است .

    والدین می توانند با ایجاد ارتباط قوی (از طریق درک نیازهای نوجوانان ، اشتیاق در کمک به آنها و اجازه دادن برای بروز احساسات خشم ، خصومت ، محبت و عشق آنها ) با فرزندان خود ، نظارت و کنترل غیر مستقیم بر دوستی ها و ارتباطات آنها اعمال نمایند و در ضمن موضع برتر خود را نزد نوجوان حفظ کنند .

    شک کردن به دوستی های سالم بین نوجوانان باعث بروز اختلاف بین والدین و فرزندان و حرارت بخشیدن به دوستی خواهد شد .

    اگر والدین به نوجوانان فرصت دهند تا با همسالان خود مشکلات ناشی از بلوغ را حل کنند ، از حرارت و حدّت ارتباط هایشان کاسته خواهد شد .

    بهترین روش برای کنترل ارتباطات نوجوان این است والدین طی مراسمی یا یک دعوت ساده با دوستان آشنا شوند و بفهمند دوست آنها کیست .

    اطلاع از علایق و خواست های دوست نوجوان می تواند به اولیا کمک کند تا فرزندشان را بهتر درک کنند .

    در موارد بسیاری علت گرایش بیش از حد نوجوان به همسالان ، ناشی از توجه ندیدن در خانواده است .

    توجه و محبت کافی به فرد که متناسب با سن وی باشد و او را به دیدن جوانی و بزرگسالی رهنمون شود بهترین نوع توجه است .

    نوجوان در این سن مشاور است و دارای آن پختگی عقلی است که بتواند در مورد مسائل خود تصمیم گیرد و در سای تصمیم گیری های خانواده شرکت کند .

    این برخورد به نوجوان کمک خواهد کرد تا ضمن رسیدن به استقلال ، در کسب یک هویت موفق توفیق یابد .

    خلاصه اینکه کودکان و نوجوانان برای رسیدن به رشد اجتماعی مطلوب باید با هم سالانشان ارتباط مناسب برقرا کنند .

    همسالان می توانند از طریق الگو سازی و تعادل هم سطح با یکدیگر ، ارزشهای اجتماعی را به همدیگر انتقال دهند و نقطه اتکایی برای یافتن استقلال و از بین بردن خودمداری ایجاد کنند .

    در این بین ، والدین باید تسهیل کننده روابط بین همسالان باشند و موقعیت و شرایط ارتباط درست و صحیح فرزندانشان با هم سالان خود را فراهم سازند .

    در کل ارتباط افقی ، مثبت و مطلوب بین هم سالان می تواند متضمن مواد زیر باشد آنان برای همدیگر احساس امنیت عاطفی و حمایت فراهم می کنند آنها می توانند الگوی همدیگر قرار گیرند .

    برای الگو قرار گرفتن و تقویت رفتارهای دیگر ، امکان دارد هم سالان اعمالی را تقویت کنند که با ارزشهای بزرگ تر ها هماهنگ باشد یا برعکس .

    آنان در بسیاری موارد ، برای همدیگر حکم معیارهای بهنجاری پیدا می کنند که موفقیت و شکست را می توان نسبت به آنها سنجید .

    آنان به اشکال رسمی و غیر رسمی مهارت های اجتماعی بسیاری را به هم می آموزند .

    در بازی و بحث ، آنان به یکدیگر فرصت تمرین ابراز وجود داده و نقش های و رفتارهای گوناگون را برای هم تشریح می کنند .

    همسالان با حمایت خود می توانند از شدت وابستگی دوستانشان به خانواده بکاهند و در برخی موارد ، یکدیگر را در مقابل تهدید و اجبار بزرگ تر ها حمایت کنند .

    استادان طرح آموزش خانواده منابع و مآخذ آقا زاده ، محرم راهنمای روشهای نوین تدریس فتحی ، کوروش (مترجم) راهنمای تدریس موثر شعبانی ، حسن مهارت های آموزش و پرورش ملکی ، حسن مهارت های اساسی تدریس احمدی جیوان ، فاطمه همسالان و نقش آنها د رشد اجتماعی کودک (مقاله) ادهم ، علی اکبر نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی فرزندان (مقاله) صفری ، غلامرضا نقش خانواده بر عملکرد دانش آموز در محیط مدرسه ( مقاله) استادان طرح جامع آموزش خانواده نقش همسالان در اجتماعی شدن کودک (مقاله) واحد شهرری (دانشکده آموزش معلمان ) موضوع : همسالان و نقش آنها در رشد اجتماعی و یادگیری کودک استاد گرامی : جناب آقای داریوش مطلبی گردآورندگان : خاطره مرادی – فاطمه کاردگر ساعت و رزرو کلاس : جمعه ساعت دوم سال تحصیلی 88-87

کلمات کلیدی: یادگیری

دلايل اصلي ناکامي در يادگيري زبان بشر در هيچ دوره‌اي اين چنين با حجم انبوهي از داده‌ها و اطلاعات مواجه نبوده است. سرگرداني انسان امروز، انتخابي مناسب از بين هزاران امکاني است که عمر کوتاهش را بر نمي‌تابد و اين سرگرداني، در انتخاب روشي مناسب براي ي

رجيستري در ويندوز XP نقشي جزئي اما مهم برعهده دارد. از يک طرف، رجيستري نقشي منفعل دارد چون فقط مجموعه اي از پارامترهايي است که در ديسک سخت شما جاي گرفته است وشايد حتي زماني که سندي را ويرايش مي کنيد، اينترنت را مرور مي کنيد يا فايلي را جستجو مي کنيد

چندين سال است که پاورپوينت[1] را براي کلاسهاي آموزشي کتابخانه به کاربرده ام.دربهارسال 2000، يک دانشجوي کارشناسي ارشد روانشناسي به نام لين،[2] مرا به پروژه اي که بايد براي کلاس تحقيقش درمقطع کارشناسي ارشد تکميل ميکرد، دعوت کرد.وي درکلاس آموزشي روانشن

مقدمه این گزارشات دربار ه اولین سری کنفرانس های منطقه ای در باره سرمایه گذاری کار فرمادر یادگیری فضای کار است از وقتی که این موضوع بوده است مطالعه بحث های تازه در سطح ملی ، ماهیت بازار و تأسیس سازمان آموزش و پرورش و سیستم های آموزشی از یک ایالت به ایالت دیگر تغییر یافت . علاوه بر این منفعت یک فهم از این چشم انداز های متفاوت ، مرکز شناسایی کار و یادگیری از انجمن کانادایی درباره ی ...

فصل اول: مقدمه‌اي بر يادگيري و اجراي حرکتي: تعاريف مهارت: مهارت قابليتي است که با ؟؟ معين و صرف حداقل انرژي يا زمان کاري به نتيجه برسد. تفاوت حرکت و مهارت: حرکت ضرورتاً در محيط به هدف خالي نمي‌رسد. مانند اين‌که بدون هدف انگشتان خ

مدتها طولاني دانش آموزاني را که در يادگيري يک يا چند درس مشکلات جدي داشتند با اصطلاحات معلول ادراکي ، آسيب ديده مغزي و آسيب ديده عصبي معرفي مي کردند . با توجه به يافته هاي جديد در مورد يادگيري ، در سال 1963 جمعي از متخصصين اصطلاح ، ناتوانيهاي يادگير

مقدمه : « براستي که دلها خسته مي شوند همان طور که بدنها خسته مي شوند پس نوبرانه ها و تازه يافته ها ي حکمت را براي اين دل ها بجويبد ». حضرت علي (ع ) آينده اي که امروز پيش بي

ناتوانايي هاي يادگيري نا توانايي هاي يادگيري مقوله خاص ديگري است که در حيطه کودکان استثنايي قرار دارد و درصد چشمگيري از کودکان را در بر مي گيرد، نا توانايي هاي يادگيري نارسايي هاي خاصي است که در صورت عدم شناسايي آن معمولاً تحقير و توهين و...بي

يادگيري تغيير نسبتا دايمي در رفتار است که در نتيجه تمرين حاصل شده است. تغييراتي در رفتار که حاصل‌اش (و نه تمرين) ، با شرايط موقت جاندار (مثل خستگي يا حالات ناشي از مصرف برخي داروها) باشند مشمول اين تعريف نمي‌شود نقش يادگيري در همه صحنه‌هاي زندگي نما

در این بخش ویزگیهای نظری در مورد مشکلات متعدد یاد گیری ماشین حساب ارایه شده و انواع مهارت های متعدد الگوریتم های یاد گیری ماشین حساب مطرح شده است.این نظریه در صدد یافتن پاسخی مناسب به این سوالات است.تحت چه شرایطی یاد گیری موفقیت آمیز امکان پذیر است و تحت چه شرایطی غیر ممکن است.وتحت چه شرایطی الگوریتم خاص یاد گیری ,یاد گیری موفقیت آمیز را تضمین میکند. مقدمه 1-7 هنگامی که یادگیری ...

توانايي ها و محدوديت هاي کودکان با مشکلات ويژه ي يادگيري کودک به دلائل متعدد ممکن است نتواند در مدرسه يادگيري خوبي داشته باشد. ناتواني در يادگيري به معناي عقب افتادگي ذهني يا اختلالات عاطفي نيست. چنين کودکاني در فهميدن و استفاده از اطلاعاتي که از حو

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول