مقدمه
ادبیات روسیه خود را مدیون نویسندگانش (درقرن هتجدهم و نوزدهم میلادی) میداند.نویسندگانی که سعی داشتند با قلم خود شرایطجامعه آن روزگار را بر کاغذ به ثبت برسانند. ازجمله این نویسندگان میتوان به) (فئودورداستایوفسکی) اشاره داشت، این نویسنده مشهورروسی به خوبی زندگی مردم را درک میکرد ;زیرا خودش نیز برخاسته از از دل مردم بود. فقر وگرسنگی در آن دوران گریبانگیر بسیاری از مردمروسیه بود و داستایوفسکی نیز از این مسئله مستثنینبود.
ادبیات روسیه (در قرن نوزدهم): (ایوان تورگنیف، نویسنده تبعیدی), غا لب سالهای زندگی و دوران باروری هنرش را در فرانسه گذرانده و همان جا در گذشته است. او هم مثل هدایت نویسنده ای دو زبانه است، و مثل هدایت همه داستانهایش ریشه عمیق در فرهنگ سرزمین مادری دارد و به زبان مادری هم نوشته شده است.
هموطن او ناباکف، در قرن بیستم، غا لب سالهای زندگیش را در خارج از کشور زادگاهش (در انگلستان، آلمان، امریکا و سوییس) گذرانده، داستانهایش، به تناوت درباره شخصیتهای روسی و غیر روسی است، بعضی از آنها را به زبان روسی و بعضی دیگر را به زبان انگلیسی نوشته است. همیشه خود را، با تاکید، یک امریکایی می خواند، با این همه داستانهای روسی اش را دیگران به انگلیسی ترجمه می کنند، اما داستانهایی را که در اصل به زبان انگلیسی نوشته، خودش (باز هم با تاکید) شخصا به زبان روسی ترجمه می کند.
(جوزف کنراد، لهستانی؛ سلمان رشدی، هندی؛ وی.اس.نیپول), اهل ترینیداد داستانهایی با شخصیتها و ملیتهای مختلف، همه یکسره به زبان انگلیسی می نویسند. در این طیف بانمونه های بی شمار و بسیار متنوعی مواجه هستیم که هر گونه طبقه بندی را (ناممکن می کنند). بشویتس سینگر، نویسنده لهستانی الاصل یهودی امریکایی در همه سالهای زندگیش در امریکا داستانهایی بسیار پالوده و نظیف به زبان (مهجور ییدیش) می نوشت.
وطن زبان (در مقایسه با وطن مکان) در جریان آفرینش هنری, روند بسیار (پیچیده تری) را طی می کند که با ظریف ترین تارهای روحی نویسنده به شکلی پیش بینی ناپذیر و غیر قابل توصیف در هم آمیخته است.
فرآیند همه این دریافتها چیزی جز, (صورتهای بی نهایت) و (شاکله های دلپذیر) آن ضرورت ازلی نیست که ریشه در روح زمان و هنر رمان دارد.
پیشگفتار
می خواهم کمی به ادبیات روسیه بپردازم . ادبیاتی پر جان و پر مایه که به تعبیر شخصی من اثر گذارترین ادبیات دو سده ی اخیر جهان بوده است . از این بین چند نویسنده را که بیشتر می پسندمشان انتخاب کرده ام و از هر کدام چند خطی می نویسم :
((فئودور داستایوسکی))
((ایوان تورگنیف))
((میخاییل بولگاکف))
((لئو تولستوی))
((آلکساندر استپانوویچ گرین))