دانلود تحقیق ادبیات در قرن نهم و قرن دهم

Word 113 KB 20045 37
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • قرن نهم دوره تیموری (782 907 هجری) --> مقدمه

    دوره‏یی که مورد بحث ما در این فصل است از «یورش» تیمور به خراسان و سیستان (782 هجری) آغاز و به جلوس شاه اسمعیل صفوی (907) ختم می‏شود و اگر چه قسمتی از اواخر قرن هشتم و چند سالی از اول قرن دهم در جزو این دوره مورد مطالعه قرار می‏گیرد لیکن چون در میان این دو پاره از قرن هشتم و قرن دهم تمام سنین قرن نهم قرار گرفته و این قرن اختصاص به دوره سلطنت جانشینان تیمور گورکان دارد ما این فصل را در ذیل عنوان قرن نهم و دوره تیموری مطالعه می‏کنیم.
    در آغاز این دوره ممتد یک صد و بیست و شش سال چند تن از دانشمندان و شاعران و نویسندگان دوره فترت بین ایلخانان و و تیموریان زندگی می‏کرده‏اند که غالب آنان شهرت و اهمیتی در علوم و ادبیات دارند لیکن چون از این چند تن بگذریم تا اواخر قرن نهم مردان بزرگ و نام آور را در علوم و ادبیات کمتر می‏یابیم مگر آنان که دربار سلطان حسین بایقرا را در هرات بزیت دانش و هنر و ادب خویش مزین می‏داشته‏اند.
    قرن نهم دوره تیموری (782 907 هجری) --> زبان فارسی در عهد تیموری

    زبان فارسی در این عهد ممتد دنباله تحول پردامنه‏یی را که از قرن هشتم آغاز کرده بود ادامه می‏داد و بر روی هم به انحطاط می‏گرایید.
    علت عمده این انحطاط آن بود که اولاً: زبان ترکی با حمله مغول در ایران رواج بسیار یافت و بر اثر تتابع تغلب طوایف ترک در دربارها و دستگاههای اداری و نظامی و میان مردم (در بعض نواحی) شایع شد و این خود مایه زیان بزرگی برای زبان پارسی بود و حتی بعضی از رجال ادب این عهد زبان ترکی را بر زبان فارسی ترجیح داده‏اند چنان که امیر علیشیر نوایی کتاب محاکمه اللغتین را به همین قصد تألیف کرد.
    ثانیاً: مراکز زبان فارسی در خراسان و عراق و هم چنین دربارهای حامی شعر و ادب از میان رفت و در نتیجه شعر از دربار دور شد و به دست عامه افتاد و همین امر باعث شد که مهارت و قدرت کلام و وسعت اطلاعات شاعران قدیم که بر اثر تحصیلات متمادی و و دشوار به دست می‏آمد از میان برود.
    ثالثاً: استادان زبان فارسی که می‏بایست مربی شاعران و نویسندگان جدید باشند به تدریج از میان رفتند و در نتیجه کار شعر و نثر به دست کسانی افتاد که بهره غالب آنان از فنون ادب کم بود.
    این مسائل و اموری از قبیل آنها باعث شد که زبان فارسی در مراحل انحطاط سیر کند و شعر و نثر دوره تیموری از لحاظ زبان و افکار چندان مورد توجه و اعتماد نباشد.
    قرن نهم دوره تیموری (782 907 هجری) --> نثر فارسی در عهد تیموری

    نثر فارسی در عهد تیموری وضع مساعدی داشت.

    در این دوره نثر از مبالغه‏های صنعتی و فنی قرن ششم و هفتم تقریباً آزاد شده بود چنان که آثار متکلف که در آنها به افراط به صنایع توجه شده باشد در این دوره کم دیده می‏شود و بالعکس آثار آن عهد به سبک ساده عادی بیشتر نگارش یافته است.

    توجه به لهجه کهن پارسی در آثار منثور عهد تیموری کمتر ملحوظ بود و استعمال اصطلاحات و لغات و ترکیبات عمومی زمان مورد استعمال بیشتری داشت.

    به همین سبب باید گفت که روش متداول عهد تیموری سبک ساده و روان در نثر است.

    منتهی این نکته نباید فراموش شود که در نثر این زمان نفوذ کلمات ترکی مشهود است و نیز این نکته را باید در نظر داشت که نویسندگان این دوره چنان که باید بند قواعد و قوانین اصیل زبان فارسی نبوده‏اند و به همین نسبت نیز آثار عدم دقت در جست و جوی حقایق و مطالب درست از آثار آنان لایح و آشکار است.


    آثار مصنوع این دوره زیاد نیست لیکن به جای آن در مقدمات کتب و سرفصلها و نظایر این موارد، هر جا که می‏خواستند کتاب را به یکی از امیران و رجال بزرگ می‏آمد، تکلفات بسیار به کار رفته و القاب و عناوین ابداعی و ابتکاری به حدی ذکر شده که اصل مطلب را از میان برده است.

    در بعضی کتب سجعهای بارد و تکلفات ناوارد در تضاعیف کلام دیده می‏شود و در پاره‏یی دیگر از آثار سادگی و روانی دل‏انگیزی مشهود است لیکن بر روی هم در شعر فارسی این عهد، از استحکام و متانتی که در کلام قدما مشهود بود کمتر اثری دیده می‏شود و مثل آن است که توجه به سبکهای کهن و پیروی از استادان قدیم در آوردن سخنان استوار چندان پسندیده و معمول همه کس نبود.
    مطالبی که در نثر فارسی دوره تیموری بکار رفته دور از تنوع نیست بدین معنی که در آن روزگار در موضوعات مختلفی مانند مسائل علمی و تاریخ و قصص و روایات و تراجم احوال و تفسیر قرآن و موضوعات دیگر دینی و تصوف و اخلاق و جز آن آثاری در دست است.
    نهضت فارسی نویسی در موضوعات علمی که در عهد مغول قوت گرفته بود در این دوره هم چنان قوت داشت و علت این امر آن است که هر چه از سقوط بغداد بیشتر می‏گذشت و نفوذ زبان و ادبیات عربی در ایران کمتر می‏شد، حاجت به تألیف کتب علمی به زبان فارسی بیشتر محسوس می‏گردید.
    قرن نهم دوره تیموری (782 ـ 907 هجری) --> نثر فارسی در عهد تیموری نثر فارسی در عهد تیموری وضع مساعدی داشت.

    آثار مصنوع این دوره زیاد نیست لیکن به جای آن در مقدمات کتب و سرفصلها و نظایر این موارد، هر جا که می‏خواستند کتاب را به یکی از امیران و رجال بزرگ می‏آمد، تکلفات بسیار به کار رفته و القاب و عناوین ابداعی و ابتکاری به حدی ذکر شده که اصل مطلب را از میان برده است.

    در بعضی کتب سجعهای بارد و تکلفات ناوارد در تضاعیف کلام دیده می‏شود و در پاره‏یی دیگر از آثار سادگی و روانی دل‏انگیزی مشهود است لیکن بر روی هم در شعر فارسی این عهد، از استحکام و متانتی که در کلام قدما مشهود بود کمتر اثری دیده می‏شود و مثل آن است که توجه به سبکهای کهن و پیروی از استادان قدیم در آوردن سخنان استوار چندان پسندیده و معمول همه کس نبود.

    مطالبی که در نثر فارسی دوره تیموری بکار رفته دور از تنوع نیست بدین معنی که در آن روزگار در موضوعات مختلفی مانند مسائل علمی و تاریخ و قصص و روایات و تراجم احوال و تفسیر قرآن و موضوعات دیگر دینی و تصوف و اخلاق و جز آن آثاری در دست است.

    نهضت فارسی نویسی در موضوعات علمی که در عهد مغول قوت گرفته بود در این دوره هم چنان قوت داشت و علت این امر آن است که هر چه از سقوط بغداد بیشتر می‏گذشت و نفوذ زبان و ادبیات عربی در ایران کمتر می‏شد، حاجت به تألیف کتب علمی به زبان فارسی بیشتر محسوس می‏گردید.

    موضوعی که در اواخر عهد تیموری قابل توجه و مطالعه است ایجاد کتبی به زبان ترکی است.

    نهضت تألیف و تدوین کتب به زبان ترکی مخصوصاً در اواخر این عهد یعنی در حوزه ادبی هرات که به تشویق سلطان حسین بایقرا و امیر علیشیر نوایی ایجاد شده بود، تقویت شد.

    چنان که در همین دوره کتابهایی مثل مجالس النفائس و محاکمه اللغتین و محبوب القلوب و نشآت و غیره از آثار امیر علیشیر و با برنامه از ظهیرالدین بابر و چند اثر دیگر نوشته شد و همین نهضت در سرودن اشعار ترکی نیز پیدا شده بود چنان که چند شاعر ذواللسانین از آن عهد داریم.

    از نویسندگان معروف و معتبر این دوره نخست نظام الدین شنب غازانی معروف به نظام شامی معاصر تیمور است که کتاب ظفرنامه را با انشائی ساده به امر آن کشورگشای ترک نگاشت.

    مورخ دیگر به نام شرف الدین علی یزدی (متوفی به سال 858) با استفاده از کتاب نظام شامی کتابی جدید موسوم به ظفرنامه تیموری با انشاء بهتر و اطناب و تطویل بیشتر نگاشت و کتاب خود را به سال 828 به پایان برد.

    دیگر از مورخان مشهور این عهد شهاب الدین عبدالله بن لطف الله معروف به «حافظ ابرو» (متوفی به سال 833) صاحب کتاب معتبر زبده التواریخ و کتاب مجمع التواریخ سلطانی است.

    کتاب مجمع التواریخ در چهار مجلد نوشته شده که از مجلد اول تا مجلد سوم آن شامل وقایع تاریخی تا زمان مغول و مجلد چهارم از مرگ سلطان ابوسعید بهادرخان آخرین پادشاه ایلخانی تا وقایع 830 هجری است.

    حافظ ابرو از مورخان معتمد و بزرگ ایران شمرده می‏شود و آثار او مورد اعتنا و توجه بسیار است.

    دیگر فصیحی خوافی (احمد بن جلال الدین محمد) مؤلف مجمل التواریخ است که آن را به سال 849 به پایان برده و به شاهخ پسر تیمور تقدیم کرده است این کتاب از باب اشتمال بر اسامی بسیاری از شاعران و دانشمندان و توجه به مسایل ادبی و سادگی انشاء اهمیت بسیار دارد.

    دیگر کمال الدین حسین بن حسن خوارزمی (مقتول به سال 839) صاحب کتاب جواهرالاسرار و زواهرالانوار در شرح مثنوی با مقدمه مفصلی در تاریخ و اصول تصوف است.

    دیگر صاین علی بن محمد ترکه اصفهانی (متوفی به سال 836) نویسنده و دانشمند مشهور دارای تألیفات متعدد و صاحب اطلاعات عمیق در علوم عقلی و نقلی است که به عهد سلطنت شاهرخ تیموری اهمیت و شهرت بسیار داشته است.

    از جمله آثار معروف فارسی او یکی ترجمه‏ییست از کتاب الملل و النحل محمد بن عبدالکریم شهرستانی و دیگر کتاب اسرارالصلوه و دیگر تحفه علائیه در اصول دین اسلام بنابر مذاهب اربعه اهل سنت، دیگر رساله مبداء و معاد و غیره و علاوه بر اینها چند کتاب به تازی نیز تألیف کرد.

    وی در منشآت خود متوجه تصنع بود.

    از مشاهیر نویسندگان این عهد که در شعر نیز مقام شامخی داشته است نورالدین عبدالرحمن جامی صاحب آثار متعدد و معتبر در نثر پارسی است و از جمله آثار اوست: کتاب نفحات الانس که به سال 883 تألیف کرده و در آن شرح احوال 614 تن از مشایخ صوفیه را آورده است.

    بیشتر این کتاب ترجمه‏ییست از شرح احوال مشایخ صوفیه که خواجه عبدالله انصاری به زبان هروی تقریر کرده بود و آن خود ترجمه‏یی بود از کتاب طبقات الصوفیه محمد بن حسین سلمی نیشابوری به عربی و این هر دو مترجم مطالبی بر آن افزودند.

    نفحات الانس مقدمه‏یی مفصل در بیان اصول تصوف دارد.

    نثر جامی در این کتاب ساده و فصیح است و بررویهم کتاب او از جمله معتبرترین آثار متصوفه شمرده می‏شود.

    دیگر از آثار منثور جامی کتاب بهارستانست که به تقلید از گلستان سعدی نوشته شد تا برای تدریس فرزند نواموز مصنف به کار رود و به همین سبب هم جامی در آخر این کتاب شرح حالی از چندین شاعر مشهور فارسی زبان آورده است.

    دیگر از آثار فارسی او کتاب لوایح است مشتمل بر سی لایحه در بیان اصول عرفان.

    جامی هر یک از اصول عرفان را در لایحه‏یی آورده و در بیان مطالب خود رعایت کمال اختصار را کرده است.

    دیگر از کتب مشهور عرفانی او کتاب اشعه اللمعات است در شرح کتاب لمعات فخرالدین ابراهیم عراقی شاعر و نویسنده مشهور عهد مغول که از کتب معتبر تصوف به فارسی است.

    اشعه اللمعات جامی حاوی نکاتی است در رفع مشکلات لمعات و به نثر استوار و ساده نگارش یافته است.

    در علوم ادبی و مسائل دینی و شرح نی نامه مولوی و شرح بعضی از اشعار امیر خسرو دهلوی و غیره نیز جامی رسائلی به زبان فارسی دارد.

    دیگر از نویسندگان این عهد غیاث الدین علی بن علی حسینی اصفهانی معاصر سلطان ابوسعید تیموری و مؤلف کتاب دانشنامه جهان است که کتاب کعتبری در حکمت الهی و طبیعی به نثر ساده فارسی است.

    در اینجا بی مناسب نیست که ذکری از یکی از ترجمه‏های رسائل اخوان الصفا به نثر فارسی که در همین عهد از تلخیص عربی آن موسوم به مجمل الحکمه صورت گرفته است به میان آید.

    این کتاب که نسخی از آن موجود است در عهد سلطنت تیمور به فارسی روانی در آمده و از جمله بهترین تلخیصهای رسائل اخوان الصفاست.

    دیگر از نویسندگان مشهور این دوره کمال الدین عبدالرزاق بن اسحق سمرقندی (816 ـ 887) مؤلف کتاب معتبر مطلع السعدین است که وقایع ایران را از عهد سلطان ابوسعید بهادر ایلخانی مغول (716 ـ 736) تا پایان دوره سلطنت سلطان ابوسعید تیموری (855 ـ 872) شامل است و از باب اشتمال بر حوادث این دوره ممتد اهمیت بسیار دارد و بعدها مورد استفاده غالب مورخان قرار گرفته است.

    از نویسندگان معروف دوره تیموری دولتشاه بن علاء الدوله سمرقندی (متوفی به سال 896 یا 900) است که از ندیمان و نزدیکان سلطان حسین بایقرا بوده و به تشویق وزیر دانشمند او امیر علیشیر نوایی کتاب معروف تذکره الشعرا را نوشته است.

    درین تذکره که بعد از لباب الالباب عوفی مهمترین تذکره شعرای فارسی زبانست شرح احوال یک صد و پنج تن از شاعران به اضافه بسیاری از اشارات تاریخی آمده لیکن اشتباه و عدم اتقاق مسائل در آن بدرجتیست که سخنان نویسنده را در غالب موارد بدون تحقیق مجدد نمی‏توان باور داشت، روش دولت شاه در تحریر ساده و دور از پیرایه‏های لفظی است.

    دیگر از نویسندگان مشهور این دوره معین الدین محمد اسفزاری مولف روضات الجنات فی تاریخ مدینه هرات است که آن را به سال 875 به پایان برد.

    تاریخ هرات از آن جهت که شامل اطلاعات ذیقیمتی راجع به ملوک آل کرت و حوادث دوره تیموری تا دوره سلطان حسین بایقرا و اشارات مختلف بعده‏یی از رجال است بسیار قابل استفاده است.

    روش معین الدین اسفزاری در نثر استادانه و استوار است و او در ترسل نیز مهارت و به شغل انشاء رسائل درباری اشتغال داشته اشت.

    در کتاب تاریخ هرات به اشعار عده‏یی از استادان تمثل شده و در پاره‏یی از توصیفات و مقدمات فصول به روش مترسلان متصنع طریق اطناب و آوردن صنایع لفظی اختیار گردیده است.

    مورخ بسیار مشهور این دوره محمد بن خاوند شاه بن محمود مشهور به میرخواند (838 ـ 903) در دوره سلاطین تیموری خاصه در دربار سلطان حسین بایقرا مقامی بلند داشته است.

    کتاب او به نام روضه الصفا در هفت مجلد است.

    مجلد هفتم را نواده دختری او غیاث الدین خواند میر بر آن افزوده و این مجلد اخیر حاوی وقایع دوره سلطان حسین بایقرا و پسر او بدیع الزمان میرزاست.

    روضه الصفا حاوی وقایع عمده تاریخ پیش از اسلام و دوره اسلامی به تفصیل است تا عهد مؤلف، و قسمتی از حوادث بعد از فوت مؤلف (مجلد هفتم)، و روش نگارش آن ساده و خالی از تکلف و مبنی بر لهجه ادبی اواخر عهد تیموری است.

    میرخواند غیر از این کتاب کتاب دیگری به نام دستورالوزراء در شرح احوال وزراء اسلام و ایران تا زمان خود دارد که آن هم از کتب معتبر شمرده می‏شود.

    دختر زاده همین نویسنده یعنی غیاث الدین خواند میر (متوفی به سال 941) از جمله مورخان و نویسندگان مشهور دوره تیموری وصفویست.

    کتاب مشهور او غیر از ذیلی که بر روضه الصفا نوشت کتاب جبیب السیر است در تاریخ عمومی تا پایان حیات شاه اسماعیل صفوی و ما بعد از آن هم راجع به آن سخن خواهیم گفت.

    سلطان حسین بایقرا آخرین پادشاه بزرگ تیموری خود هم از جمله نویسندگان و شاعران ذواللسانین بوده و کتاب او به نام مجالس العشاق دارای اطلاعاتی درباره بعض شعرا و متصوفه است.

    این کتاب در سال 908 تألیف شده و مشتمل است بر یک مقدمه و هفتاد و شش مجلس.

    در مقدمه کتاب راجع به عشق مجازی و عشق حقیقی بحث شده و در مجالس از شعرا و عرفا و احوال ایشان تا جامی سخن رفته و در پایان کتاب شرح حال مؤلف آمده است.

    ظهیرالدین بابردربا برنامه تألیف این کتاب را به کمال الدین حسین گازرگاهی نسبت داده و گفته است که او این کتاب سست و بی‏مزه را که پر از دروغ و سخنان بی‏ادبانه است به نام سلطان حسین بایقرا نوشت.

    انشاء کتاب در آغاز آن مصنوع و مابقی از قبیل انشاء عادی و سست دوره تیموریست.

    از جمله دانشمندان و نویسندگان نام آور تیموری کمال الدین حسین واعظ کاشفی سبزواری (متوفی به سال 910) است که در هرات سکونت داشت.

    وی در فقه و تفسیر و حدیث و نجوم و حکمت و ادب تبحر داشت و بر مشرب اهل تصوف و از پیروان سلسله نقشبندیه بود.

    ملاحسین از نویسندگان کثیرالتألیف و دارای آثار متعدد در مسائل گوناگون است.

    از جمله آثار او یکی کتاب انوار سهیلی است که فی‏الواقع ترجمه و تهذیب جدیدیست از کتاب کلیله و دمنه و انشائی مصنوع و متکلف دارد.

    دیگر مخزن الانشاء و دیگر روضهالشهداء که با روشی منشیانه و مترسلانه از مصائب انبیا و ائمه در آن سخن رفته و همین کتاب است که در دوره صفویه در مجالس عزای شهدا خوانده می‏شد و به همین سبب آنها را مجلس روضه خوانی نامیدند.

    دیگر از آثار او مواهب علیه است در تفسیر قرآن، دیگر اخلاق محسنی است در چهل باب به نام سلطان حسین بایقرا، دیگر جواهر الاسرار یا جواره التفسیر در تفسیر قرآن که مفصلتر از مواهب علیه است، دیگر فتوت نامه سلطانی در شرح عقاید و طرز تربیت و رسوم و آداب دسته‏های مختلف فتیان (جوانمردان) که از لحاظ اجتماعی در زمره معتبرترین کتب فارسی است.

    دیگر اختیارات در نجوم و سبعه کاشفیه شامل هفت رساله در نجوم و کتاب «لب لباب مثنوی» که اختصاریست از مثنوی مولانا جلال الدین رومی و «لب لب» که اختصاری از لب لبابست.

    علاوه بر اینها باز هم کتب دیگری را از ملا حسین نام برده‏اند.

    پسر ملا جسین یعنی فخرالدین علی واعظ (متوفی به سال 939) نیز از جمله نویسندگان مشهور آخر عهد تیموری و آغاز دوره صفویست.

    او کتابی دارد به نام رشحات عین الحیات در شرح مقامات خواجه عبیدالله احرار که از معاریف پیشروان فرقه نقشبندیه در دوره تیموری بود.

    جلال الدین محمد بن اسعد صدیقی دوانی (830 ـ 908) حکیم و نویسنده مشهور صاحب کتاب اخلاق جلالی است که در حکمت عملی نوشته است.

    نام اصلی این کتاب لوامع الاشراق فی مکارم الاخلاق است و دوانی در تألیف این کتاب تحت تأثیر نفوذ اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی بوده است.

    فرقه حروفیه که در ا بتدای عهد تیموری ظهور کردند و مؤسس طریقت آنان فضل الله استرآبادی بود آثاری پدید آوردند که دارای رموز و اصطلاحات خاص و لهجه ادبی و روش نگارش مخصوص است.

    مهمترین اثر این فرقه کتاب جاویدان نامه اثر فضل الله استرابادیست و علاوه بر آن کتب دیگری مانند آدم نامه و عرش نامه و هدایت نامه و استوانامه و کرسی نامه و محبت نامه هم از این فرقه در دست است.

    برای کشف رموز جاویدان نامه کتابی موسوم به مفتاح الحیات موجود است.

    ادبیات در قرن دهم هجری از آغاز قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم عهد صفوی (907 ـ 1148) --> مقدمه این دوره ممتد که از جهت سیاسی و مدنی و اقتصادی و هنری یکی از ادوار بسیار مهم تاریخ ایرانست از حیث علم و ادب چنان که باید مهم نیست.

    ادبیات فارسی در عهد صفویان از بعضی جهات در مراحلی از ترقی و از پاره‏یی جهات در انحطاطی عجیب سیر می‏کرد و بر روی هم نقاط ضعف آن بیشتر بود.

    از آغاز قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم عهد صفوی (907 ـ 1148) --> زبان فارسی در عهد صفوی زبان فارسی در این دوره مانند دوره تیموری در طریق انحطاط بود.

    در اوایل این دوره لهجه آذری که از لهجات قدیم ایرانست در آذربایجان از میان رفت و جز در برخی از نقاط باقی نماند.

    علت این امر تمادی سکونت ترکان و تسلط امراء و بعضی از قبائل ترک و مغول در آن ناحیه از قرن ششم به بعد بوده است و در نتیجه این امر در اواخر قرن نهم در بسیاری از مراکز عمده آذربایجان تکلم به زبان ترکی معمول ومتداول شده بود لیکن درآغاز دوره صفوی بنابر آن چه از پاره‏یی شواهد و مدارک بر می‏آید تکلم به ترکی عمومیت کامل نداشت.

    این نکته را هم باید دانست که ترکی معمول در آذربایجان لهجه مختلطی است از آذری و عربی و مقدار کمی از لغات ترکی که به طور کلی تحت تسلط قواعد دستوری زبان ترک در آمده است.

    مسأله‏یی که در دوره صفویان ذکر آن اهمیت دارد علاقه و توجهی است که سلاطین صفوی خصوصاً به زبان ترکی داشتند.

    در این دوره غالب اصطلاحات دیوانی و درباری و نظامی ترکی بود و در میان رجال دولت تکلم به ترکی رواج داشت و حتی سر سلسله صفوی، شاه اسمعیل، که شاعری متوسط بوده دیوان ترکی دارد و «خطائی» تخلص می‏کرد.

    از عجائب امور آن است که در همین دوره سلاطین عثمانی به ساختن غزلها و قطعات فارسی اظهار علاقه می‏کرده‏اند و زبان پارسی و تعلیم و تعلم کتب ادبی فارسی در دوره آنان در آسیای صغیری شیوع فراوان داشت و بقایای نفوذ فارسی در آن سرزمین تا عهد ما نیز امتداد یافته است اگر چه روز به روز از قوت آن کاسته می‏شود و طریق ضعف و فراموشی می‏پیماید.

    این نکته را نیز باید به خاطر داشت که رواج زبان پارسی در آسیای صغیر منحصر به عهد سلاطین عثمانی نبوده و از عهد سلاجقه آسیای صغیر یعنی از اواسط قرن پنجم هجری به بعد ادامه داشته است.

    شیوع و رواج زبان فارسی در عهد صفویان و قرون پس از آن در هندوستان بیش از نواحی دیگر بود.

    انتشار زبان پارسی در سرزمین پهناور هند از وقتی شروع شد که دین اسلام به وسیله ایرانیان مشرق به آن کشور راه جست و سلسله‏های غزنوی و غوری و ممالیک غوری در آن ملک مراکز معتبری برای ترویج زبان و ادب فارسی و تشویق شارعان و نویسندگان فارسی به وجود آوردند.

    حمله مغول به ایران و پناه بردن گروه بزرگی از شاعران و نویسندگان و دانشمندان ایرانی ماوراء‏النهر و خراسان به هندوستان رواج زبان پارسی را در آنجا قوت بخشید و از همین عهد است که گویندگان و نویسندگان مشهور در هندوستان ظهور کرده و به زبان فارسی دیوانها و دفترها پرداخته‏اند.

    در دوره امپراطوران تیموری هندوستان بر اثر توجه و علاقه وافری که ایشان اظهار می‏کرده‏اند و نیز در نتیجه اظهار علاقه امراء جزء مسلمان آن کشور که غالباً از سلاله‏های ایرانی بوده یا خاندانهایی که با فرهنگ و تمدن ایرانی آشنایی داشته‏اند، و همچنین بر اثر مهاجرت گروهی از ایرانیان به آن سرزمین، زبان فارسی به درجه‏یی در هندوستان رخنه کرد و آن قدر شاعر و نویسنده و کتاب و غزل و قصیده و مثنوی فارسی در آن نقطه پهناور پدید آمد که گویی آنجا منشاء اصلی و واقعی زبان فارسی است.

    بعد از سلاطین آل بابر اگر چه زبان فارسی یکباره از رواج و رونق نیفتاد لیکن لطمات شدید به آن وارد شد علی الخصوص رقابت زبان انگلیسی و زبان اردو با زبان فارسی و بی‏قیدی ایرانیان در حفظ میراث گذشتگان به شدت عجیبی از توسعه و نفوذ زبان فارسی در هند کاست و با این حال بقیه السیف آن رواج و انتشار هنوز هم قابل توجه و شایسته نگاهداریست.

    از آغاز قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم عهد صفوی (907 ـ 1148) --> شعر فارسی در عهد صفوی شعر پارسی در عهد صفویان از حیث الفاظ و کلمات چندان قابل توجه نیست و اگر از چند شاعر معروف قوی بگذریم از سایر شعرا سخنی که لایق توجه باشد نمی‏یابیم.

    علت این امر آنست که در این دوره مانند دوره تیموری تربیت معمول شاعران که در دوره‏های سامانی و غزنوی و سلجوقی و غیره وجود داشت از میان رفته بود و بیشتر گویندگان اطلاعات وسیع و کامل از زبان فارسی و عربی نداشتند.

    علاوه بر این چون دربارها نسبت به شاعران اظهار حمایت نمی‏کردند شعر از دربار بیرون رفت و در دست عامه مردم افتاد یعنی وضعی که در دوره تیموری قوت گرفته بود در این عصر عمومیت و شدت بیشتر یافت.

    این امر اگر چه وسیله ایجاد تنوع و تجددی در شعر بود لیکن از حیث اصول و قواعد زبان مایه شکست آن هم گردید، از این روی در عین آن که در اشعار دوره صفویان مضامین و مطالب تازه یافته می‏شود.

    در همان حال کلمات سست نیز بسیار است.

    موضوع دیگری که به سستی عبارات و کلمات در اشعار فارسی یاوری کرد رواج به شعر فارسی در سرزمینهای غیر ایرانیست که در عین ایجاد مضامین و معانی تازه چون محیط غیر مساعدی برای زبان فارسی بوده در دور داشتن آن از صحت و استحکام عادی خود مؤثر شد.

    در شعر دوره صفوی مرثیه سرایی و مدح دین بسیار معمول بود و این امر نتیجه طبیعی سیاست مذهبی پادشاهان صفوی است.

    این سلسله از آغاز تسلط خود بر ایران به شدت و با سختگیری بی‏سابقه‏یی شروع به ترویج در ایران کردند و در این راه از هیچ گونه مجاهدت سیاسی و نظامی و علمی و ادبی هم خودداری ننمودند چنان که در نتیجه همین توجه، علوم دینی و علی الخصوص کلام و فقه و حدیث شیعه در دوره آنان توسعه فراوان یافت و علمای بزرگی در این ابواب ظهور کردند.

    پیداست که این سیاست دینی در افکار گویندگان عهد و در شعر فارسی نیز بی‏اثر نبود و علی الخصوص ترویج و تشویق پادشاهان از مرثیه سازی و مرثیه‏سازان یا کسانی که به ذکر مناقب آل علی علیه السلام مبادرت می‏کردند، بر درجه رواج این نوع شعر می‏افزود.

    صاحب عالم آرای عباسی در ذکر احوال شاعران دوره شاه طهماسب صفوی آورده است که: «در اوایل حال حضرت خاقانی جنت مکانی ]را[ توجه تمام به حال این طبقه بود....

    و در اواخر ایام حیات که در امر معروف و نهی منکر مبالغه عظیم می‏فرمودند چون این طبقه علهی را وسیع المشرب شمرده از صلحاء و زمره اتقیا نمی‏دانستند زیاده توجهی به حال ایشان نمی‏فرمودند و راه گذراندن قطعه و قصیده نمی‏دادند.

    مولانا محتشم کاشی قصیده غرا در مدح آن حضرت و قصیده دیگر در مدح مخدره زمان شهزاده پریخان خانم به نظم آورده از کاشان فرستاده بود، به وسیله شهزاده مذکور معروض گشت، شاه جنت مکان فرمودند که من راضی نیستم که شعراء زبان به مدح و ثنای من آلایند، قصائد در شأن شاه ولایت پناه و ائمه معصومین علیهم السلام بگویند، صله اول از ارواح مقدسه حضرات و بعد از آن از ما توقع نمایند زیرا که به فکر دقیق و معانی بلند و اشعارهای دور از کار در رشته بلاغت درآورده به ملوک نسبت می‏دهند که به مضمون «از احسن اوست اکذب او» اکثر در موضع خود نیست اما اگر به حضرات مقدسات نسبت نمایند شأن معالی نشان ایشان بالاتر از آنست و محتمل الوقوع است.

    غرض که جناب مولانا صله شعر از جانب اشرف نیافت!» با دقت در این سخنان نمونه‏یی از افکار سلاطین صفوی نسبت به شعرا و مدایح یا غزلهای آنان آشکار می‏شود، این فکر تقریباً در غالب شاهان آن خاندان موجود بوده و تنها به شاه طهماسب انحصار نداشته است.

    اینست که مرثیه‏سرایی و مدح ائمه و معصومین در عهد صفوی راه کمال گرفت و علی الخصوص از میان شاعران آن دوره محتشم کاشانی شاعر معاصر شاه طهماسب در این فن گوی سبقت از دیگران ربوده است و او را به سبب اظهار قدرتی که در این فن کرده می‏توان پیشرو همه شاعران مرثیه گوی قرون اخیر دانست.

    روشی که محتشم در رثاء ائمه به شعر فارسی ایجاد کرد مدتها بعد از او ادامه یافت و شاعران بزرگی تا عهد قریب بما در این زمینه آثاری پدید آورده‏اند.

    از نتایج رفتار شاه طهماسب و جانشینان او با شاعران، آن شد که گویندگان خوش ذوق غزلسرا ومثنوی ساز و داستان پرداز که در ایران بودند یا از دربارها دوری جستند و یا برای اعاشه به دربارهای مشوق عثمانی و تیموری هند روی آوردند و علی الخصوص مراکز بسیار معتبری در دستگاههای امرا و سلاطین هند برای شعر فارسی ایجاد کردند مثلاً تنها در عهد اکبر شاه گورکانی پنجاه و یک شاعر از ایران به هندوستان رفتن و در دربار پذیرفته شدند و این توجه به حدی بود که حتی بعضی از شاعران از آن به عنوان مضمونی برای بیان کثرت استفاده کرده‏اند مانند صائب در این بیت: همچو عزم سفر هند که در هر دل است رقص سودای تو در هیچ سری نیست که نیست و ابوطالب کلیم کاشانی غزلسرای استاد این عهد دربازگشت از هندوستان از اظهار ندامت و تأثر خودداری نکرد و گفت: اسیر هندم وزین رفتن بیجا پشیمانم کجا خواهد رساندن پرفشانی مرغ بسمل را بایران می‏رود نالان کلیم از شوق همراهان به پای دیگران هم چون جرس طی کرده منزل را ز شوق هند زانسان چشم حسرت در قفا دارم که روحم گر به راه آرم نمی‏بینم مقابل را و علیقلی سلیم یکی دیگر از شعرای این عهد گوید: نیست در ایران زمین سامان تحصیل کمال تا نیامد سوی هندستان حنارنگین نشد نکته دیگری که در شعر دوره صفوی باید به خاطر داشت رواج و تداول سبک هندیست که مقدمات آن از اواخر دوره تیموری شروع شد و کمال آن درین عهد حاصل گشت و بزرگترین گویندگان این سبک در عهد صفوی ظهور کردند.

    نفوذ سبک مذکور تا پایان دوره صفوی در ایران امتداد داشت و بعد از آن در اواخر عهد زندیه و اوایل دوره قاجاریه راه ضعف پیمود و جای خود را به سبکهای کهن فارسی داد لیکن در سایر مراکز زبان فارسی یعنی در افغانستان و هندوستان هنوز هم باقیست.

    سبک هندی مبتنی بوده است بر بیان افکار دقیق و ایراد مضامین بدیع و باریک و دشوار دور از ذهن در زبان ساده معمول و عمومی.

    مقدمات ایجاد این سبک از فترت بین دوره ایلخانان مغول و ظهور تیمور به تدریج پیدا شد و در دوره تیموری و علی الخصوص در حوزه ادبی هرات مراحل ترقی را پیمود و در عهد صفوی به اوج کمال رسید.

    علت عمده پیدا شدن این سبک وضع اجتماعی آن ایامی است که باعث شد مردم بیشتر به اوهام و افکار دقیق متوجه گردند و از عوالم مادی منحرف شوند و از طرف دیگر زبان فارسی در آن روزگار، به نحوی که دیده‏ایم، تدریجاً از روش قدیم دور شد و سبک و روش تازه‏یی که مبتنی بوده است بر اصطلاحات عمومی به میان آمد.

    این دو امر باعث شد که شعر فارسی از طرفی دارای افکار و خیالات باریک شود و از طرفی دیگر از حیث زبان و سبک ظاهری سخن ساده و گاهی بی‏مایه باشد.

    در سبک هندی توجه شعرا بیشتر به آوردن مضامین بکر و تازه در هر بیت معطوف و معمولاً مضامین با دقت خیال و رقت احساسات و تصورات دور و دراز همراه بوده است و در حقیقت باید گفت که علاقه شاعر به فکر و خیالات و تصورات بیشتر بوده است تا به زبان و صحت استعمالات و متانت و جزالت کلام و همین امر باعث شد که غالباً در ادبیات سبک هندی معانی مهم و زیبا و دقیق نهفته باشد.

    علت تسمیه این سبک به «هندی» آنست که بیشتر گویندگان طرفدار این سبک که معاصر با پادشاهان صفوی و گرفتار عدم توجه آنان به شاعران بوده‏اند به دربار گورکانیان هند می‏رفته و در آنجا می‏زیسته‏اند و به همین سبب سبک مذکور در هندوستان و افغانستان رواج بسیار یافت و هنوز هم در آن حدود رائج است.

    در سبک هندی غزل بیش از هر نوع شعر دیگر معمول بود زیرا بیان مضامین دقیق و باریک در غزل آسانتر است.

    اینک چند بیت از شاعرانی که بدین سبک سخن گفته‏اند برای نمونه نقل می‏شود: از میرالهی همدانی معاصر جهانگیر گورکانی: روی درهم می‏کشد از روی ما آیینه هم چین پیشانیت گویا آیه‏یی در شأن ما ز بس طراوت رویش نمی‏توان دانست که شبنم است به گل یا گره به پیشانی از سالک یزدی معاصر شاه جهان گورکانی: جواب نامه من غیر ناامیدی نیست ز دست سودن بال کبوترم پیداست صحبت ما عاقبت با دوست در خواهد گرفت ما سراپا خار خشکیم او سراپا آتش است از شوکت بخاری: از بهر قطع کردن نخل حیات تو چون اره دو سر نفس اندر کشاکش است از غبارم گرد باد سرمه خیزد بعد مرگ بس که دارد گردش چشم تو سرگردان مرا دیوانه کرد بس که هوایت بها را باشد کف از شکوفه به لب شاخسار را از صائب تبریزی: عالمی را کشت و دست و تیغ او رنگین نشد تیزی شمشیر پاک از خون کند شمشیر را زشت صاف از دل بگذرد گرم آن چنان تیرش که از بوی کباب افتد به فکر زخم نخجیرش بر روی غافلان جهان خنده سپهر از رود نیل کوچه به فرعون دادن است بحر رحمت را تصور کرده بودم بی‏کنار از غبار خط بدور عارضت حیران شدم از طالی آملی: ز غارت چمنت بر بهار منتهاست که گل به دست تو از شاخ تازه تر ماند خواستم تا سینه بخراشم به ناخن جسم زار در میان پنجه‏ام مانند مو در شانه شد از کلیم کاشانی: بود آرایش معشوق حال درهم عاشق سیه روزی مجنون سرمه باشد چشم لیلی را غرق وصال آگه ز آسیب چشم بد نیست تا دام بر نیامد ماهی خبر نداد نجات غرقه بحر تعلق آسان نیست مگر به تخته تابوت بر کنار افتد از محمد طاهر غنی کشمیری: برنداریم ز اشعار کسی مضمون را طبع نازک سخن کی نتواند برداشت قلم تحریر کرد از سینه چاکم مگر حرفی که مکتوبم ز صد جاپاره چون بال کبوتر شد میان ما نزاکت همچو مو آن دلستان دارد پر مور است شمشیری که بر موی میان دارد دل به مردن نه غنی چون قامتت گردید خم بهر این خاتم نگینی نیست جز سنگ مزار سخنوران عهد صفوی بر روی هم زبانی ساده و دور از آرایش و پیرایش و سخنی نزدیک به لهجه عمومی و کلامی روان و احیاناً سست با ترکیباتی که گاه از سادگی عامیانه و غلط است، داشته‏اند.

    در بیان افکار و خیالات خود بی‏نهایت به دقت و باریک اندیشی متوجه بودند، نظر اصلی آنان در شاعری بیان مضامین دقیق و تازه و ابتکار در ایجاد آنها بود و هر چه بر مقدار این مضامین و باریکی و دقت آنها در آثار شاعری افزوده می‏شد اهمیت و مقام او نیز در آن دوره بیشتر بود و علی الخصوص در هندوستان و دربار عثمانی بدین باریک اندیشی و خیال پردازی با دیده اعجاب و تحسین بیشتری می‏نگریستند و معمولاً دیوان این گونه شاعران و از آن جمله صائب تبریزی به رسم تحفه و هدیه به دربارهای عثمانی و گورکانی فرستاده می‏شد.

    به سبب همین دقت معانی و رقت مضامین باید گفت که خلاف آن چه برخی از معاصران تصور می‏کنند شعر عهد صفوی از همه حیث در درجات انحطاط سیر نمی‏کرد بلکه از باب اشتمال بر افکار و مضامین تازه و قالبهای جدید برای مطالب و معانی نو در میان ادوار مختلف ادبی اختصاص و امتیازی دارد.

    غیر از مراثی و مدایح ائمه و معصومین، موضوع رایج دیگر در شعر عهد صفوی افکار غنائی و غزلی است که گاه با رنگ تصوف و افکار زاهدانه و درویشانه و گاه با وعظ و اندرز همراهست.

    افسانه‏سرایی و داستان سازی علی الخصوص به شیوه نظامی هم از کارهای متداول شاعران این دوره بود.

    ساختن حماسه‏های تاریخی و دینی در سراسر عهد صفوی معمول بوده و بسیاری از حماسه‏های فارسی از دو نوع تاریخی و دینی منسوب به این دوره است.

    قصائدی که در مدح سلاطین ساخته شده باشد نسبت به غزل کمتر و پست‏تر و غالباً در مدح امپراطوری تیموری هند بوده است.

    بسیاری از شاعران آغاز دوره صفوی تربیت یافتگان اواخر عهد تیموری و علی الخصوص حوزه ادبی عهد سلطان حسین بایقرا بوده‏اند.

    از جمله آنان یکی عبدالله هاتفی خرجردی (متوفی به سال 927) خواهر زاده جامی بود از مهمترین آثار او «شاهنامه حضرت شاه اسمعیل» است که حماسه‏یی تاریخی است.

    دیگر داستانهای منظومی به تقلید از نظامی شامل شیرین خسرو و لیلی و مجنون و هفت منظر و تمرنامه (= تیمورنامه).

    تمرنامه در شرح فتوحات و جنگهای تیمور برای جواب گویی بر اسکندرنامه نظامی ساخته شد و از نوع حماسه‏های تاریخی است.

    دیگر از شاعران آغاز عهد صفوی که او هم از تربیت یافتگان آخر دوره تیموری بوده و اوایل دوره صفوی را درک کرده است میرزا قاسم گنابادی از سادات گناباد است که او نیز از مقلدان نظامی بود.

    آثار مهمش عبارتست از لیلی و مجنون، کارنامه یا چوگان نامه، خسرو و شیرین، شاهرخ نامه، شهنامه ماضی (در شرح سلطنت شاه اسمعیل صفوی) و شهنامه نواب عالی (در شرح سلطنت شاه طهماسب صفوی).

    دیگر از شاعران مشهور آخر دوره تیموری و آغاز عهد صفوی بابا فغانی (متوفی به سال 925 هجری) است که به غزلهای لطیف خود مشهور است.

    همزمان همین شاعر امیدی طهرانی (متوفی به سال 925) قصیده و غزل را خوب می‏ساخت.

    دیگر از این دسته شاعران اهلی ترشیزی (متوفی به سال 934) است و دیگر اهلی شیرازی (متوفی به سال 942) صاحب قصائد خوب و مثنوی مصنوع «سحر حلال».

    ××××××چک شده دیگر هلالی جغتایی (متوفی به سال 935) که از غزل سرایان خوش ذوق و حساس اوایل قرن دهم هجری محسوب می‏‏‏‏گردد و او علاوه بر غزلهای پرشور مثنویاتی به نام «لیلی و مجنون» و «شاه و درویش» و «صفات العاشقین» سروده است.

    دیگر از شاعران بزرگ اوایل دوره صفوی وحشی بافقی کرمانی (متوفی به سال 991) از مشاهیر گویندگان قرون اخیر است.

    وی از معاصران شاه طهماسب صفوی بوده و قصایدی در مدح او ساخته است.

    غزلهای این شاعر شیرین سخن نیز در لطافت و حسن سیاقت مشهور است.

    ترکیب بندهای کوتاه عاشقانه او علاوه بر تازگی در ادبیات فارسی از لحاظ لطف سخن و شور و التهاب قابل توجه است.

    مثنوی ناتمامی هم ازو به نام فرهاد و شیرین مانده است که علی الخصوص ابیات آغاز آن در میان اشعار متأخران زبانزد است.

    این مثنوی را در دوره قاجاریه وصال شیرازی به پایان برد.

    شاعر هم عصر وحشی محتشم کاشانی (متوفی به سال 996) است که پیش از این اهمیت او را در مرثیه سرایی بیان کردیم.

    وی علاوه بر مراثی دلنشین و معروف خود از قصاید و غزلهای مشهوری هم دارد.

    از بزرگترین غزلسرایان این دوره جمال الدین محمد بن بدرالدین شیرازی متخلص به عرفی (964 ـ 999) است که شهرت او در دوره صفوی هند و ایران و کشور عثمانی را فرا گرفته بود.

    عرفی علاوه بر غزلهای شیوای خود به سبک هندی قصاید و مثنویهایی هم دارد.

    مثنویهای او به تقلید از نظامی ساخته شده و رساله‏هایی نیز به اسم رساله نفسیه نگاشت.

    دیگر از مشاهیر شاعران فارسی زبان دوره صفوی که اگر چه ایرانی نیست ولی در شاعری با استادان ایرانی معاصر خود هم طراز بوده ملک الشعراء فیضی دکنی (954 ـ 1004) برادر ابوالفضل وزیر اکبر شاه است.

    فیضی نیز مانند عرفی در عهد خود اشتهار بسیار داشت.

    در قصیده و غزل و مثنوی استاد و صاحب آثار بسیاری بوده است.

    از مثنویهای مشهور او که به تقلید از نظامی گنجوی ساخته است منظومه‏های: مرکز ادوار، سلیمان و بقلیس، نل و دمن، هفت کشور و اکبر نامه را باید نام برد.

    دیگر سحابی استرآبادی (متوفی به سال 1010) است و دیگر نظیری نیشابوری (متوفی به سال 1021) که قصیده و غزل و ترجیعات زیبا دارد، دیگر ظهوری ترشیزی (متوفی به سال 1024) و زلالی خوانساری (متوفی به سال 1024).

    دیگر طالب آملی (متوفی به سال 1036) ملک الشعراء جهانگیر تیموری، صاحب قصاید و غزلهای مشهور.

    دیگر شیخ بهاء الدین محمد عاملی (متوفی به سال 1030) دانشمند معروف که از او مثنویهای سوانح الحجاز مشهور به نان و حلوا، و شیر و شکر که هر دو شامل مسایل عرفانی و وعظ و اندرز است، دردست می‏باشد.

    دیگر از شاعران عهد صفوی حکیم شرف الدین حسن (متوفی به سال 1038) طبیب و ندیم شاه عباس اول صاحب غزلها و مثنوی «نمکدان حقیقت» است.

    دیگر میرزا ابولقاسم خان فندرسکی از حکمای مشهور عهد صفوی (متوفی درحدود سال 1050) که اشعار حکیمانه ای از وی باقیمانده است.

    از شاعران بزرگ دورهء صفوی که تالی عرفی شیرازی و از گویندگان بلند مقام سبک هندیست ابوطالب کلیم کاشانی ملک الشعراء شاه جهان است که بسال 1061 در کشمیر وفات یافت.

    دیوان غزلهای او مشهور است و گذشته از آن منظومه‏یی دارد به‏ نام ظفرنامهء شاه جهانی.

    کسی که کمال سبک هندی به او تمام شد محمد علی صائب تبریزی (1088-1010) است که شهرتش هند و ایران و دربار عثمانی را هم در عصر و زمان او گرفته بود .

    صائب شاعری کثیرالشعر است و ابیات او یک صد و بیست هزار بر میآید.

    غزلهای او در پختگی و اشتمال بر معانی و مضامین دقیق و امثال سائر مشهور است و چون در آثار گذشتگان هم مطالعه می‏نموده سخن او بیش از دیگر شعراء هم عهدش محکم و استوار می‏نماید.

    دیگر شیخ علی حزین (متوفی به سال 1180) صاحب دو کتاب مشهور تذکره حزین و تذکره معاصرین است.

    دیوان کلیات او شهرت دارد.

    از حماسه سرایان اوایل قرن یازدهم قدری نام شاعریست که از او دو منظومه حماسه تاریخی جرون نامه (تاریخ ختم 1031 هجری) و جنگ نامه کشم (تاریخ ختم 1032 هجری ) باقی مانده است دیگر بهشتی مشکوکی که شاهنامه بهشتی را در جنگهای سلطان مراد سوم عثمانی پسر سلطان سلیم با محمد خدا بنده پادشاه صفوی بسال 985 به پایان برد.

    دیگر جمالی ابن حسن شوشتری که فتوح العجم را در فتح تبریز به دست عثمان پاشا در سال 994 به نظم آورد.

    دیگر ملا کامی شیرازی که وقایع الزمان یا فتحنامه نور جهان بیگم را در تاریخ آخرین سالهای نورالدین محمد جهانگیر پادشاه گورکانی هند و جنگهای این پادشاه با معاندان و سرکشان در سال 1035 تمام کرد.

    دیگر بهشتی که آشوب نامه هندوستان را در باب جنگها و کشاکشهای پسران شاهجهان یعنی وقایع سال 1067-1069 ساخت.

    دیگر میرزا محمد رفیع خان باذل مشهدی معاصر شاه جهان متوفی بسال 1123یا 1124 هجری بسال 1123-یا1124 هجری صاحب منظومه حمله حیدری (حماسه دینی)و میرزا ابوطالب فندرسکی که بعد ازو منظومه باذل را بپایان رسانید.

    این شاعران که بر شمرده ایم مشهورترین گویندگان دوره صفوی هستند و گرنه در آن عهد خاه در ایران و خاه در هندوستان و دربار سلاطین عثمانی گویندگان بسیار بوده اند و هر کس می‏‏کوشید برای خود دیوانی ترتیب دهد و البته غالب آثار آنان افراد فاقد ارزش ادبی بوده است.

قرن نهم دوره تيموري (782 907 هجري مقدمه) دوره‏يي که مورد بحث ما در اين فصل است از «يورش» تيمور به خراسان و سيستان (782 هجري) آغاز و به جلوس شاه اسمعيل صفوي (907) ختم مي‏شود و اگر چه قسمتي از اواخر قرن هشتم و چند سالي از اول قرن دهم در جزو اين دوره م

پیشگفتار: هنر ایران به لحاظ قدمت و زیبایی همیشه مورد توجه محققان بوده است. هنر ایرانی هنری اصیل و سنتی است که از دیرباز مورد توجه منتقدان و پژوهشگران قرار گرفته است و در این راستا آثار هنری به جای مانده از جمله نقاشیهای دیواری و سفالها و کاشیها و نقاشیهای مینیاتور که عموماَ برای زینت بخشیدن به نسخ خطی کاربرد داشته است مهمترین نقش را بازی کرده اند و به راحتی اندیشه ها و تفکرات ...

1- زبان و ادبيات در ايران بعد از اسلام در گذشته، دوره­هاي تاريخ ادبيات را بر مبناي سلسله­ها تقسيم بندي مي­کردند مانند: شعر دوره­ي غزنوي يا ادبيات دوره­ي مغول. اما امروزه سير ادبيات فارسي را بر منباي شاخصها و سنتهاي ادبي و با توجه به افراد شاخص و سنت

- زبان و ادبيات در ايران بعد از اسلام در گذشته، دوره¬هاي تاريخ ادبيات را بر مبناي سلسله¬ها تقسيم بندي مي¬کردند مانند: شعر دوره¬ي غزنوي يا ادبيات دوره¬ي مغول. اما امروزه سير ادبيات فارسي را بر منباي شاخصها و سنتهاي ادبي و با توجه به افراد شاخص و سنت

frames. P30World Forums > آموزش > موضوعات علمي > ادبيات و علوم انساني > ادب و ادبيات PDA View Full Version : ادب و ادبيات soleares 10-15-2006, 03:33 PM ادبيات چيست؟ زبان و ادبيات جلوه گاه انديشه ، آرمان ،

مطالعات آثار و دست نوشته هاي به جاي مانده از انديشمندان ، نوايغ و مشاهير براي عموم مردم خصوصاً نسل آينده ساز ، جوانان فرهيخته و فرهنگ دوست امروز ايران ، ضروري است . زيرا بررسي آثار علمي ، ادبي ، فکري و تاريخي انديشمندان ميهن اسلامي موجب مي شود تا آن

معرفي شخصيت: محمد بن ابراهيم قوامي شيرازي ملقب به صدر المتالهين يا ملاصدرا در ظهر روز نهم جمادي الاولي سال 980 قمري ديده به جهان گشود.پدر او خواجه ابراهيم قوامي مردي پرهيزگار ديندار و دوستدار و حامي دانش و معرفت بود.در زمان حيات ملاصدرا, شيراز د

معرفی شخصیت: محمد بن ابراهیم قوامی شیرازی ملقب به صدر المتالهین یا ملاصدرا در ظهر روز نهم جمادی الاولی سال 980 قمری دیده به جهان گشود.پدر او خواجه ابراهیم قوامی مردی پرهیزگار دیندار و دوستدار و حامی دانش و معرفت بود.در زمان حیات ملاصدرا, شیراز دارای حکومت مستقلی بود و حکمرانی آن به برادر شاه واگذار گردید که ،‌ پدر ملاصدرا بعنوان معاون او و دومین شخصیت مهم آن منطقه به شمار می ...

نگارنده: دلیر عباسی نیمه ی اول ماه ربیع الاول 1428هجری قمری، مصادف است با نیمه ی اول اولین ماه ازسال 1386 هجری شمسی که دربردارنده ی دو رخداد مهم تاریخی؛ یعنی ولادت با سعادت پیامبر اکرم(ص) وهجرت آن بزرگوارهمراه با اصحاب گرانقدرش از مکه به مدینه می باشد. در رابطه با ولادت پیامبر اکرم (ص) شاهد برگزاری برنامه های متفاوت از سوی مسلمانان در اقصی نقاط جهان، از مراسمات گرفته تا سرودن ...

از آغاز قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم عهد صفوی (907 1148)نثر فارسی در عهد صفوی از منشیان دوره صفوی هم خواه آنان که در ایران در دستگاه صفویان بوده‏اند و خواه آنان که در هند در دستگاه گورکانیان و سایر امرای محلی بسر می‏بردند نامه‏های تکلف آمیزی در دست است. از بزرگترین این نویسندگان میرزا طاهر وحید قزوینی (متوفی به سال 1120) است که منشی و مورخ دربار شاه عباس دوم و وزیر شاه سلیمان ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول